جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
اینهمانی شخصیت انسان پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و متکلمین جسم‌ انگار مسلمان
نویسنده:
فاطمه البرزی؛ استاد راهنما: روح الله سوری؛ استاد مشاور: نادر شکرالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش پیش‌رو از زاویه‌ای خاص به حیات پس از مرگ می‌نگرد و درپی تبیین این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ با شخصیت پیش از مرگ اوست. در اینجا دو رویکرد کلان از سوی ملاصدرا و متکلمان جسم‌انگار ارائه شده است. با نظر بر آراء متکلمان جسم‌انگار مسلمان در رابطه با این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ و همچنین با توجه به تعاریف و لوازم دیدگاه آنان، نتیجه حاصل شده این است که شخصیت انسان محصور و محدود به جسم اوست و برای انسان خارج از بعد مادی، ملاک دیگری قائل نیستند؛ دیدگاه آنان باتکیه بر ظواهر آیات و روایات دینی به صورت جسم‌انگارانه شکل گرفت و رشد یافت. در مقابل ملاصدرا باتکیه بر اصول فلسفی و با بهره‌گیری از ستون اصلی حکمت متعالیه- اصل حرکت جوهری و تجرد نفس- نادرستی و ناروایی دیدگاه متکلمان را اثبات کرده و به دفع شبهات وارده پرداخته است. طبق دیدگاه ملاصدرا شخصیت انسان وابسته به جسم نیست و نفس نمی‌تواند جسمانی باشد. درنتیجه مسئله این‌همانی نفس پس از مرگ و معاد، متناسب با این دیدگاه تبیین می‌شود. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه میان دو رویکرد یادشده می‌توان نتیجه گرفت که نظریه متکلمین جسم‌انگار پایه و اساس فلسفی و عقلانی نداشته و همچنین با نصوص دینی که نظریه خود را بر آن استوار کرده اند نیز در تناقض است.
برسی و مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در باب رویکرد فلسفی به قرآن کریم با تاکید بر آیات مشترک
نویسنده:
مریم عندلیب؛ استاد راهنما: علی فرهودی؛ استاد مشاور: روح الله ناد علی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
تجسم اعمال از دیدگاه ملاصدرا و شیخ حر عاملی
نویسنده:
محمدرضا رهبر؛ استاد راهنما: میثم اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به تحلیل تطبیقی نظریه تجسم اعمال در قیامت از منظر دو اندیشمند برجسته اسلامی می‌پردازد: ملاصدرا به عنوان نماینده حکمت متعالیه و شیخ حرّ عاملی به عنوان عالم حدیث‌پژوه شیعه. مسئله اصلی، تبیین چگونگی تبدیل اعمال انسان به صور عینی در آخرت و کشف نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه است. با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری کتابخانه‌ای، یافته‌ها نشان می‌دهد: ملاصدرا با تکیه بر مبانی فلسفی شامل حرکت جوهری (تحول ذاتی نفس بر اساس اعمال) - بدن مثالی (ظهور ملکات نفسانی در قالب صور برزخی) ، تجسم اعمال را پدیده‌ای وجودی می‌داند که پاداش و کیفر، ذاتی خودِ اعمال است. شیخ حرّ عاملی در آثار حدیثی خود (مانند وسائل الشیعه) با استناد به: آیات قرآن (مانند (وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا)، روایات معصومین (تجسم غیبت به صورت "خوردن گوشت مرده") تجسم اعمال را واقعیتی نقلی بدون تبیین فلسفی می‌پذیرد. هر دو عینیت یافتن اعمال در قیامت را تأیید می‌کنند. ملاصدرا با رویکرد عقلانی-وجودی مکانیسم تجسم را تحلیل می‌کند، حال آنکه حرّ عاملی صرفاً به مستندات نقلی استناد می‌جوید.
بررسی تحلیلی، انتقادی حرکت نفس نزد ابن‌ سینا و ملاصدرا با تأکید بر دیدگاه استاد فیاضی
نویسنده:
نادر شیراوند؛ استاد راهنما: مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش درباره حرکت نفس از دیدگاه ابن‌سینا، ملاصدرا و استاد فیاضی پرداخته شده است که هر کدام بر اساس مبانی فلسفی خود درباره حرکت نفس نظریاتی بیان نموده‌اند. از نظر ابن‌سینا تغیر و تحرک در نفس در اعراض نفس می‌باشد و نفس فاقد هر گونه تغیر و حرکت جوهری است و اساس جوهر نفس ثابت و پایدار است و چون نفس مجرد است هیچ‌گونه تغیری در آن راه ندارد و تغیرات در نفس، از نوع تحول در اعراض است زیرا مشائیان حرکت را از خواص جسم می‌دانند اما ملاصدرا حرکت جوهری را حرکتی ذاتی و درونی اشیاء مادی می‌داند و حرکت جوهری او در برابر نظریه مشهور حرکت در عرض مشائیان است و معتقد است حرکت نفس پس از مرگ محال است و با مرگ و قطع تعلق نفس به بدن دیگر حرکت در نفس وجود ندارد او جهان ماده را جهان حرکت جوهری و سیلان جوهری می‌داند و بر اساس مبانی خودش در حرکت جوهری و مادی دانستن یکی از مراتب نفس، به وقوع حرکت جوهری در نفس تا زمانی که به بدن تعلق دارد، اعتقاد دارد و مبنای حرکت نفس از نظر وی از سنخ وجود است نه ماهیت. اما استاد فیاضی می‌گوید نفس با اینکه ذاتاً مجرد است و از ابتدا وجود تا ابد قابلیت حرکت دارد و حرکت به زندگی دنیوی محدود نیست و امکان حرکت در نفس همیشه وجود دارد، یعنی نفس تا نفس است و وجود دارد چه در دنیا چه در برزخ و چه در محشر حرکت دارد اما ممکن است حرکت در برزخ و قیامت اختیاری نباشد بلکه اجباری باشد. بنابراین هر سه فیلسوف معتقد به حرکت در نفس هستند که ابن‌سینا معتقد به وحدت نفس و تعدد قوا است و ملاصدرا به وحدت نفس و قوا که عین هم هستند و استاد فیاضی به دو نفس نباتی و حیوانی ناطق معتقد است.
عشق‌الهی و نقش آن در سلوک معنوی انسان از نگاه عین‌ القضات همدانی و ملاصدرا
نویسنده:
نوید فرهمند؛ استاد راهنما: مهدی گنجور، محمد بیدهندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرالمتالهین با ایده‌ی وحدت‌وجود، همه موجودات را آینه‌ی قدرت حق می‌بیند. در نظر او هر موجودی به‌سان آینه‌ای است که مظهر و مجلای جمال و جلال حق است ولی این آینه‌ها همه نمودی از آن بود و نمادی از آن نهاد است که هستی مطلق و وجود حقیقی است. بدین ترتیب وقتی که عارف با اعتقاد به وحدت‌وجود، خدا را حقیقت جاری در تمامی عالم دانسته و غیرخدا را صرفا هستی‌نما بداند، یعنی در نظر او، ماسوی‌الله، چیزی جز عدم نیست و هرچه هست، همه پرتو روی حبیب است، لذا اولا به هر چیزی عشق می‌ورزد چرا که می‌بیند که همه عالم از اوست و ثانیا: درصدد آزادی خویش از قید هستی که نمودی بیش نیست برمی‌آید تا با کنار زدن حجاب‌ها، خود را مورد توجه جلوه‌ی جمال حق قرار دهد و در وجود حقیقی حق، فانی شود. این فنای در هستی خداوند، تنها با عشق ورزیدن به او تحقق‌پذیر است و نیروی معجزه‌آسای عشق، یگانه پر و بال انسان در پرواز بسوی آن حقیقت مطلق است. (خلیلی، 1396: 83) ملاصدرا در طی کتاب اسفار، در حال سیر ذهنی از کثرات ذهنیه بسمت وحدت است و به همین منظور نام کتاب فلسفی خویش را با مراحل سیروسلوک عرفا تطبیق داده است. اگر نگاهی دقیق‌تر به مقدمه‌ی اسفار بیندازیم، از نظر صدرا، فلسفه‌ای که به عرفان ختم نگردد، عقیم مانده و از دست یازیدن به حقیقت باز میماند. انسان در سیر تکاملی خویش، نه با علم حصولی بلکه با علم حضوری باید با آن حقیقت یگانه، متحد گشته و خود، نقش هستی را از ضمیر وجود خویش بخواند. در واقع باید از سیر آفاقی متوجه سیر انفسی شده و در عوالم درون و خودشناسی به آن حقیقت مطلق نظر اندازد. این مهم با سعی و تلاش فکری و حصولی بدست نمی‌آید بلکه لازمه‌اش تهذیب نفس و تزکیه‌ی باطن بوسیله‌ی عشق است. افق اندیشه‌ی عرفانی از سطح تفکر فلسفی، عالی‌تر است چرا که تشبه انسان به خیر محض و کمال مطلق، غرض نهایی و کمال مطلوب فلسفه است، در حالی که عارف رهسپار کوی فنای در خداوند و بقای به اوست. در واقع از نظر نگارنده، فلسفه و عرفان چیزی جدای از هم و در عرض هم نیستند بلکه عرفان در راستای فلسفه و در ادامه‌ی آن می‌باشد. یعنی همانطور که فیلسوف، به مثابه‌ی جهانی عقلانی گردیده که اکثر افراد فاقد چنین عالم ذهنی‌ای هستند، عارف نیز واجد جهانی قلبی شهودیست که فیلسوف را از آن بهره‌ای نیست. این امر در مقدمه اسفار، رساله کسر اصنام جاهلیه و رساله سه‌اصل صدرا کاملا مشهود است. (ملاصدرا، 1391: 72 و 1393: 7) . فیلسوف برای تکامل وجودی خویش و رفتن به مراحل بالاتر ادراک و معرفت راهی جز قدم گذاشتن در راه عرفان ندارد.این مهم با عشق میسر خواهد شد، هرچند ظهور عشق حقیقی مستلزم عنایت معشوق حقیقی‌ست. لذا عرفا، عشق الهی را از مواهب خدادادی میدانند و نه از مکاسب بشری. (خلیلی، 1396، 79) عین‌القضات هم به این نتیجه رسیده است که انسان برای کسب معرفت و تکامل وجودی خویش، راهی جز عاشق شدن و قدم گذاشتن در وادی عرفان ندارد. هرچند او سلوک عقلانی ملاصدرا را طی نکرده است و مستقیما قدم در راه عرفان گذاشته است. از همین رو تبیینی که ملاصدرا میتواند از عشق الهی و تطبیق آن بر سیر ذهنی فیلسوف ارائه دهد از عهده‌ی عین‌القضات خارج است. هر دو به آن حقیقت لایزال رسیده‌اند اما یکی میتواند هم با زبان فلسفه و هم با زبان عرفان آن را منتقل کند و دیگری فقط با زبان تمثیل عرفانی از عهده این امر برمی‌آید. در واقع همانطور که خواجه نصیرالدین طوسی، فلسفه را با کلام آشتی داد و بین آنها تطبیق برقرار کرد و پس از او کلام شیعی رنگ فلسفی به خود گرفت، صدرالمتالهین هم فلسفه‌ی حصولی مشائی و فلسفه‌ی تماما ذوقی اشراق را با عرفان نظری آشتی داد و بیشتر مفاهیم فلسفه را منطبق بر عرفان نمود. در واقع وی عرفان را، ادامه‌ی فلسفه دانسته و فلسفه را طریق و مسیر بسوی معرفت‌نفس و عرفان میداند. (صدرالمتالهین، 1391: 7 و 1392: 3-18) نگارنده نیز درصدد برقراری گفتگو و دیالکتیک در مورد عشق بین این دو شخصیت بزرگ عرفانی می‌باشد. در پی اینکه هر کدام از این دو عارف، با توجه به شاکله‌ی وجودی خویش، عشق را چگونه تجربه کرده‌اند و آن حقیقت لایزال چگونه خود را به این دو عاشق، نمایانده است؟ در رساله عشق از کتاب تمهیدات، عین‌القضات برای عشق حالات و مراتبی قائل است‌ و عشق را برای سالک فرض راه شمرده و در تمامی مراحل سیروسلوک، شرط لازم برای شناخت و معرفت را عاشق‌شدن می‌داند. عین‌القضات در تمهید ششم در بیان حقیقت و حالات عشق، طیف دیگری از معنای عشق را به تصویر می‌کشد. او به صراحت می‌گوید: «اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات تو را حاصل شود» (عین‌القضات، 1396: 56) با توجه به دیدگاه این عارف بزرگ معنای عشق در «عاشق شدن» به آن شکوفایی درونی منجر می‌شود. او برای این‌که آدمی بتواند به این تجربه منحصربه فرد درونی «دیدار با خویشتن» دست پیدا کند، تجربه‌ عاشقی را فرض راه می‌داند. در واقع عشق زمینی و مجازی می‌تواند دریچه‌ ورود به شناخت همان حقیقت عشق باشد و البته شناخت هوای نفسانی و خواهش‌های درونی و امیال از نظر او بخشی از سیروسلوک سالک است که در مسیر کمال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. «در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود کند و خود را ایثار عشق کند». او در تمثیل، عشق را به مثابه‌ آتشی می‌بیند که هرجا باشد و به هرجا رسد می‌سوزاند و به‌رنگ خود درمی‌آورد و سالک همانند پروانه‌ای است که قوت خود را از آتش می‌گیرد و بی آتش قراری ندارد و خود را به آتش می‌زند تا همه نار گردد و از خود خبری ندارد. عین‌القضات کوشیده است تا با نشان دادن درجات عشق (صغیر و کبیر و میانه) بگوید به غایت، حساب عاشق با عشق است نه با صورت معشوق و نه حساب او با فراق و وصال باشد و عاشق باید تمامی خود را به عشق بدهد. ملاصدرا نیز در یک تقسیم‌بندی جامع دقیقا عشق را به سه نوع اکبر، اوسط و اصغر تقسیم میکند (ملاصدرا، 1393، ج7: 183) یکی از راه‌های نیل به عشق حقیقی الهی، عشق مجازی نفسانی عفیف است.
چیستی و فرایند شکل گیری ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
یزدان محمدی؛ استاد راهنما: محمد انتظام؛ استاد مشاور: امیر دیوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیدایش هر دانشی وابسته به قواعدی در قالب گزاره‌های کلیِ مناسب آن دانش است و هر گزاره کلی نیازمندِ به کارگیری مفاهیم کلی است. ادراک مفاهیم و گزاره‌های کلی کار قوه عاقله است؛ به همین مناسبت ادراک مفاهیم کلی به «ادراک عقلی تصوری» و ادراک گزاره‌های کلی به « ادراک عقلی تصدیقی» تعبیر می‌شود. مفاهیم کلی شامل مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است و هر سه گونه مفهوم کلی می‌تواند متعلق ادراک عقلی تصوری باشد اما این پژوهش ناظر به ادراک «مفاهیم ماهوی» است. با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت بررسی چیستی ادراک مفاهیم ماهوی و ضرورت پرداختن به این پرسش روشن می‌شود که ماهیت ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) چیست و فرایند شکل‌گیری آن به چه صورت است. پژوهش حاضر تلاش می‌کند به روش عقلی-تحلیلی، با مطالعه آثار ملاصدرا و تحلیل دیدگاه‌های او، به این پرسشِ مهم درباره هستی‌شناسیِ این قسم از ادراکات پاسخ دهد. ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیشین، علم را امری وجودی و نحوه وجود امری مجرد از ماده می‌داند. او بر این باور است که ادراک عقلی (نه حاصل تجرید تام ماهیت از عوارض مادی، بلکه) نتیجه ارتقاء وجودی مدرِک و اتحاد با مرتبه عقلی مدرَک است. از نتایج دیدگاه وجودی ملاصدرا درباره علم و ادراک عقلی آن است که قابلیت صدق بر کثیرین در ادراک عقلی را با سعه وجودیِ مرتبه وجود عقلانیِ یک ماهیت نسبت به افراد شخصیِ آن تبیین می‌کند. ملاصدرا تاثیر عقل فعال در خروج نفس از قوه به فعلیتِ عقلی را ضروری می‌داند و درباره فرایند شکل‌گیری ادراک عقلی چهار تبیین ارائه می‌دهد: 1) نفس در آغاز سیر عقلانی، مُثل عقلی را از دور مشاهده می‌کند و حاصل شهود عقلی ضعیف، دریافت مفهوم کلی است. 2) در ادامـه، حرکت جوهریِ نفس منجر بـه اتحاد بـا برخی یـا همه صور عقلی در عقل فعـال می‌شود. 3) اشتداد وجودی نفس تا فناء فی‌الله پیش می‌رود و در نتیجه با ادراک «حقایق» همه اشیاء به همه «رقـایق» آنها آگاه می-شود. 4) نفس می‌تواند بـه مرتبه‌ای برسد که علاوه بر صورت‌های حسی و خیالی، صورت‌های عقلی را نیز انشاء کند. چهار تبیین مذکور با یکدیگر ناسازگار نیستند بلکه سه تبیین نخست ملاصدرا حاصل تطوّر سلوک عقلانیِ مدرِک است و تبیین چهارم در جایگاه «متمّمِ» دیدگاه ملاصدرا در ادراک حسی، خیالی و سه مرتبه ادراک عقلی عمل کند. با اینکه ملاصدرا ادراک مفاهیم ماهوی از سوی عموم انسانها را مصداق «ادراک عقلی» نمی‌داند، نمی‌توانـد برای این گونه ادراکات تبیینی ارائه دهد که آنها را از ادراکات عقلی و نیز ادراکات جزئی متمایز نماید. نقد دیگر اینکه، دیدگاه ملاصدرا در نظریه نخست، فاقد توضیح روشن برای کلیتِ ادراک عقلی است. همچنین تبیین فلسفیِ نظریه ابداع صور عقلی و نیز ابداع مطلق صور ادراکی با اشکالاتی مواجه است. از آنجا که نظریه ابداع در جایگاه متمّمِ نظریه ادراک ملاصدرا است، عدم پاسخ به این اشکالات یا برخی از آنها، اساس نظریه ادراک ملاصدرا را به چالش می‌کشد.
نقش معلومات فلسفی در تفسیر قرآن بر اساس آراء ملاصدرا
نویسنده:
احمد فربهی؛ استاد راهنما: محمد باقر سعیدی روشن؛ استاد مشاور: علی اکبر بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تحلیل امکان تکامل جسمانی و روحانی انسان در عالم برزخ و آثار اجتماعی مترتب بر آن از دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی
نویسنده:
جمال بابالیان؛ استاد راهنما: صالح حسن زاده؛ استاد مشاور: علی کربلایی پازوکی، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله به تحلیل امکان تکامل جسمانی و روحانی انسان در عالم برزخ و آثار اجتماعی مترتب بر این تکامل، با عنوان «تکامل اجتماعی»، به روش تحلیلی و توصیفی و رویکردی میان‌رشته‌ای پرداخته است. مسئله اصلی این بحث است که در صورت اثبات این تکامل بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین، چه ارکانی از مبنا و اصول صدرایی قابل‌استنباط است؟ نقش این ارکان در تبیین علت، شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی مدنظر وی که از آن تعبیر به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» می‌شود، چیست؟ اهمیت و ضرورت بحث از دو جهت است: اولاً با تقریر صدرایی روشن می‌شود که استکمالات دنیوی سایه و ظلی از تکاملات حاکم بر عالم برزخ بوده و «ولایت»، حلقه اتصال این عالم‌ها، بر اساس قافله‌سالاری و رهبری «انسان کامل» می‌باشد و ترقی و تعالی حقیقی برای افراد و جوامع بشری فقط از این رهگذر امکان‌پذیر است. ثانیاً شناخت بسیاری از مسائل فردی و اجتماعی من‌جمله معیار شقاوت و سعادت حقیقی، آزادی‌های فردی و اجتماعی، حقوق شهروندی و... متوقف بر تبیین علت، شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی انسان است که این امر می‌تواند از نحوه نگرش بر تکامل برزخی انسان، قابل‌استفاده و استدلال باشد. مهم‌ترین نوآوری در تبیین اصول چهارگانه مبتکرانه عقلانی صدرایی در «فاعلیت نفس ناطقه»، «جایگاه نفس ناطقه»، «کمالات و سلطنت قوه خیال در برزخ» و «نورانیت و بساطت نفس ناطقه»، در حل امکان تکامل برزخی و انبعاث ارکانی از این اصول با عنوان «انسان کامل» و «ولایت» می‌باشد. ضمن آنکه با همین رهیافت و ارتقای حکمت متعالیه صدرایی به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی»، علت و شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی مدنظر وی نیز نمایان می‌شود. یافته این رساله بدین قرار است که بر اساس مبنای جدید و ارکان ملاصدرا، کمال‌یابی و ارتقای وجودی در برزخ و فردی و اجتماعی در دنیا، حاصل ظهور و تجلی لحظه‌به‌لحظه نفس ناطقه، با سرمایه وجودی که انسان به میزان تحقق ولایت انسان کامل در خود از علم و عمل ایجاد کرده است، می‌باشد. نتیجه آنکه نوع بشر و اجتماعات انسانی، با تمسک به ولایت انسان کامل و علم و عمل به اقتضای آن، تولدی دوباره یافته و به استکمالات حقیقی و سرمنزل مقصود در دنیا و برزخ رهنمون می‌شوند.
آیات معاد در سوره واقعه (بررسی تطبیقی تفسیر قرآن کریم صدر المتألهین شیرازی و تفسیر المیزان علامه طباطبایی)
نویسنده:
فاروق سعد محمود؛ استاد راهنما: محمدرضا حسینی نیا؛ استاد مشاور: عبدالجبار زرگوش نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
سوره واقعه یکی از سوره هایی است که صحبت از قیامت در آن نکته برجسته ای است و این سوره در پاسخ به آنچه شک کنندگان می گویند به موضوع آخرت می پردازد. هدف ما در این تحقیق، تشریح و تحلیل تفسیر صدرالمطالحین شیرازی و تفسیر علامه طباطبایی از سوره واقعه، مقایسه این دو تفسیر در این زمینه و بیان تفاوت ها و شباهت ها در تفاسیر است. این دو متفکر با رویکرد توصیفی- تحلیلی. در تحقیق حاضر به نتایجی دست یافتیم که عبارتند از: هر دو مفسر از همه امکانات استفاده کردند تا تفسیر کاملی از این سوره به ما بدهند، لذا معانی و مفاهیم موجود در این آیات مبارکه را از آن استخراج کردند. همچنین به دلیل نگاه فلسفی صدرالدین شیرازی به این سوره و دیدگاه غالب تفسیری قرآنی در این سوره، تفاوت محتوایی زیادی بین این دو تفسیر از سوره واقعه یافتیم. از علامه طباطبایی. اما شباهت‌های زیادی نیز بین این دو تفسیر یافتیم، مانند انتقال تفاسیر سایر اندیشمندان و روایات تفسیری و استفاده از نظرات مفسران و احادیث منقول و تفسیر آیات سوره واقعه به شیوه تفسیر. قرآن توسط قرآن و توجه به اشکالات مطرح شده در خصوص آیات در تفسیر آیات مبارکه و تلاش برای پاسخگویی به این اشکال.
مفهوم و تصور خدا در اندیشه ملاصدرا، مولوی و سهراب سپهری
نویسنده:
زهرا کنعانی هرندی؛ استاد راهنما: اسماعیل زارعی حاجی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان‌نامه به بررسی مفهوم و تصور خدا در اندیشه سه متفکر برجسته، ملاصدرا، مولوی و سهراب سپهری می‌پردازد. این پژوهش با بررسی دیدگاه‌های کلامی، فلسفی و روانشناختی مرتبط با مفهوم خدا، به تحلیل و مقایسه نظرات این سه اندیشمند در باب شناخت خداوند، صفات الهی و تجلیات او در هستی می‌پردازد. هدف از این تحقیق، ارائه درکی جامع از چگونگی شکل‌گیری تصور خدا در اندیشه این متفکران و تأثیر آن بر جهان‌بینی و آثار آن‌ها است. این پژوهش نشان می‌دهد که چگونه هر یک از این اندیشمندان با رویکردی متفاوت، به تبیین و تفسیر مفهوم خداوند پرداخته‌اند. همچنین، به بررسی نقش باورهای دینی و اعمال مذهبی در شکل‌گیری هویت فردی، بهزیستی و رفتار انسان در ارتباط با خدا می‌پردازد. بررسی‌ها نقش تجربیات دینی، دعا و مراقبه را در سلامت روان و انعطاف‌پذیری عاطفی مورد تاکید قرار می‌دهند.