جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 699
بررسی مقایسه‌ای مفهوم قدرت در آراء هابز و فوکو
نویسنده:
معصومه محمدیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی دگرگونی بنیادین صورت گرفته در مفهوم قدرت از هابز تا فوکو موضوع اصلی این پایان نامه می باشد. قدرتی که پایه ها و زمینه هایش در مبانی هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه هر دو متفکر قرار دارد و اصلا گسست بنیادین صورت گرفته در مفهوم قدرت، ابتدائا گسستی کامل در تمام زمینه های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی از هابز تا فوکو به همراه دارد. بر طبق این انفصال فوکو در برابر سوژه خردمند هابزی، به توضیح مسیری می پردازد که از مرگ سوژه تا ساخته شدن سوژه ادامه دارد. سوژه ای که در روابط متقابل قدرت ـ دانش ساخته می شود و در واقع به ابژه تبدیل شده است. فوکو در برابر ماتریالیسم، ریاضیات و مکانیک، که سه پایه ی معرفت شناسی هابز را تشکیل می دهد و با روش تجزیه_ترکیبی به آنها پرداخته می شود، به بحث از عدم اعتقادش به تکامل انباشتی و خطی دانش و نقد علم و فلسفه می پردازد و با سه روش شناسی دیرینه شناسی، تبارشناسی و اخلاق به آنها می پردازد. اینها خود به ایجاد زمینه ای می پردازد که با توجه به آن مباحث قدرت در اندیشه این دو متفکر مطرح می گردد. مطرح شدن این زمینه ها در نوشته حاضر کمک خواهد کرد تا هم مدلی انتزاعی برای مقایسه فراهم آید و هم نگاهی جامع در ارتباط با مفهوم قدرت در اندیشه این دو متفکر داشته باشیم.
مجموعه مصاحبه ها درباره آیت الله العظمی میلانی
نوع منبع :
کتاب , مناظره،گفتگو و میزگرد , مجموعه مقالات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پاسخ موسسه نشر آثار امام خمینی به «سه دروغ» شیخ علی تهرانی : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در پاسخ به یادداشتی از شیخ علی تهرانی، یادداشتی نوشته است که اولین قسمت آن به نقل از جماران در پی می آید: متأسفانه در تاریخ پنجشنبه گذشته (نهم دی ۱۳۹۵) در ویژه نامه ای که بمناسبت همایش بزرگداشت حضرت آیت الله میلانی (ره) در شهر قم منتشر گردید اظهارات فردی با نام جعلی آیت الله میرزا علی خراسانی – که ظاهرا همان شیخ علی تهرانی می باشد – تحت عنوان گفتگو درج گردیده است که در بخشی از آن سه ادعای کذب در باره دوران حبس و حصر امام خمینی در سال ۴۲ و ۴۳ و علت آزادی ایشان بیان شده است که هر سه مورد تحریف آشکار و وارونه گویی بدیهیات تاریخ زندگی امام و واقعیات نهضت امام و مغایر با اسناد و مدارک بیشمار می باشد. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ضمن تکذیب رسمی این مطالب برای آگاهی پژوهشگران و علاقمندان و پیشگیری از پیامدهای این تحریفات در آینده ، نقد مستند حاضر را در دو بخش تقدیم می کند. خلاصه مطالب این نوشتار: ۱- اظهارات فردی فحاش و نامتعادل که در زمان جنگ تحمیلی به دامان صدام و سازمان منافقین در عراق پناه برد فاقد هرگونه اعتبار و ارزش استنادی است اما بلحاظ طرح بی مورد این اظهارات در برخی رسانه ها برای آنکه عدم پاسخگویی موسسه حمل بر تأیید ادعاهای دروغ ایشان، و به اشتباه افتادن مورخین در آینده نشود، پاسخ و نظر موسسه منتشر می گردد. ۲- هر سه ادعای تفاهم امام با ساواک و امضای تعهدنامه؛ فقدان اعتراضات در خارج کشور برای آزادی ایشان از حبس و حصر؛ و مخالفت ایشان با تحریم انتخابات رژیم شاه در سال ۴۲ کذب و خلاف واقع است. ۳- شایعه تفاهم مراجع تقلید و حضرت امام با ساواک بعد از سرکوبی قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی و علمای مبارز، نقشه و ترفند رژیم شاه بوسیله ساواک بود که در همان نطفه با اقدامات هوشمندانه و افشاگری حضرت امام و مبارزین نهضت نقش برآب شد تا آنجا که در تاریخ انقلاب اسلامی شکست رژیم شاه در این مورد یکی از فرازهای برجسته حوادث پس از قیام ۱۵ خرداد شناخته شده است. ۴- مستندات خلاف بودن این ادعاها شامل اسناد فراوانی از مجموعه اسناد مبارزاتی حضرت امام در پرونده های ساواک و دیگر مراکز رژیم شاه و سخنان صریح متعدد حضرت امام در همین رابطه و خاطرات و اسناد منتشر شده از رجال سیاسی و مذهبی فعال در آن دوران می باشد. آنچه که در این نوشته آمده است تنها نمونه هایی از آن است. ۵- نتایج رصد و گزارشات موجود در موسسه حاکی است که تحریف بدیهیات تاریخ انقلاب اسلامی و مواضع شفاف رهبر کبیر آن بخشی از سناریویی است که در چند سال گذشته با هدایت مراکز رسانه ای دولتهای متخاصم با جمهوری اسلامی ایران با همکاری سازمان منافقین و فراریان ضد انقلاب شتاب گرفته است. برنامه های به اصطلاح مستندی که در رسانه های بی بی سی و صدای آمریکا و مشابه آن در باره رخدادهای انقلاب، رژیم شاه و موضوعات مربوط به امام خمینی با انتشار اسناد جعلی ساخته و منتشر می شود در همین راستا می باشد. متأسفانه بعضا عدم مراقبت و حساسیت کافی در نقل و نشر ادعاها و خاطرات پیرامون این موضوعات در داخل کشور زمینه بهره برداری برای تحریفگران را فراهم ساخته است. مراقبت نهادهای نظارتی و بذل دقت کافی در اینگونه موارد ضروری است. مشروح نوشتار: بخش اول ابتدا تذکر چند نکته ضروری است: ۱ – هرچند که اظهارات فردی فحاش و نامتعادل فاقد ارزش استنادی و نقد و بازگویی است . فردی که بواسطه برخوردهای سخیف و ناسزاگویی و اخلاق تند و مواضع افراطی اش در آغاز دوران پس از انقلاب در مشهد و درگیریهای پردامنه اش با قریب به اتفاق مسئولین و علما و نیروهای انقلابی در آن سامان پس از آنکه بواسطه همین خصایل و مواضعش نتوانست به خواسته ها و ادعاهایش مبنی بر قرار گرفتن در جمع تصمیم گیران و مدیران ارشد نظام و تصدی سمت امامت جمعه و نمایندگی امام نایل آید مسیر دشمنی با امام و انقلاب را در پیش گرفت تا بدانجا که در زمان جنگ تحمیلی به دامان صدام و سازمان منافقین در عراق پناه برد و مدتها در رسانه های رژیم بعثی با کثیف ترین تعابیر به فحاشی و ناسزاگوییهای مشمئز کننده بر علیه امام و مردم ایران و رزمندگان در جبهه ها و تجلیل از صدام و ارتش متجاوز بعثی مشغول گردید. طبیعی است که اظهارات و ادعاهای چنین شخصی با سوابقی که داشته و وضعیت کنونی او و عدم تعادل در رفتار و گفتارش فاقد هرگونه اعتبار و ارزش بازگویی و نقد است اما بلحاظ طرح بی مورد این اظهارات در برخی رسانه ها برای آنکه عدم پاسخگویی موسسه حمل بر تأیید ادعاهای دروغ ایشان، و به اشتباه افتادن نسل جدید که در جریان حوادث پیش از انقلاب نبوده اند و خصوصا موجب شبهه مورخین در آینده نشود، پاسخ و نظر موسسه برای استفاده عموم منتشر می گردد. ۲ – فرد مزبور در مصاحبه اش سه ادعا را در باره دوران حبس و حصر و آزادی امام خمینی گفته است که هر سه خلاف واقع و کذب آشکار می باشند. مستندات خلاف بودن ادعاهای سه گانه ایشان بسیار فراتر از گنجایش این نوشتار است که شامل اسناد فراوانی از مجموعه اسناد مبارزاتی حضرت امام در پرونده های ساواک و دیگر مراکز رژیم شاه و سخنان صریح متعدد حضرت امام در همین رابطه و خاطرات و اسناد منتشر شده از رجال سیاسی و مذهبی فعال در آن دوران است. آنچه که در این نوشتار آمده است تنها نمونه ای از صدها سند و مدارک موجود می باشد. پژوهشگران می توانند با جستجو در فهرستها و نمایه های دوره ۲۲ جلدی صحیفه امام ، مجموعه ۲۲ جلدی «امام خمینی در آینه اسناد» مجموعه ۱۷ جلدی «یاران امام خمینی در آیینه اسناد» ، مجموعه ۵ جلدی « سیر مبارزات امام خمینی (س) به روایت اسناد شهربانی» و کتاب زندگینامه امام «حدیث بیداری» و دهها عنوان از مجموعه های خاطراتی و دیگر کتابهای منتشر شده از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام و صدها عنوان از آثار مشابه منتشر شده از سوی دیگر مراکز (مجموعه های اسنادی و خاطراتی و آثار مربوط به زندگی حضرت امام نظیر دوره ۴ جلدی کتاب ارزشمند بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، که بوضوح خلاف بودن ادعاهای مذکور را ثابت می کنند مراجعه نمایند. نخستین ادعای خلاف واقع و نقد آن در این مصاحبه گوینده بدون آنکه هیچ شاهد قابل مراجعه و یا مدرکی قابل استناد ارائه کند با اشاره به ملاقات وزیر کشور و رییس وقت ساواک با حضرت امام در دوران حصر در سال ۱۳۴۲ در منزلی در شمیران(قیطریه) و گفتگو در باب کم و کیف سیاست و اظهار حضرت امام به مخالفت با سیاست مورد تعریف آنها مدعی شده است که آقا مصطفی به ایشان گفته که حضرت امام با امضای تعهد نامه ساواک آزاد شد!! و آزادی ایشان بواسطه سازش با رژیم بوده!! افترا و کذب بودن این مطلب برای نه تنها نسل اول و دوم انقلاب که درجریان رخدادهای آن دوران بوده اند بلکه برای هرکس که با الفبای اندیشه و زندگی و مبارزات امام آشنایی دارد آنچنان آشکار است که نیازی به ارائه سند نمی باشد. اما در ادامه نمونه ای از اسناد متقن افترا بودن این ادعا را بیان می کنیم. حتی هیچیک از مخالفین امام از شخص شاه گرفته تا منسوبین رژیم شاه و رجال سلطنت پهلوی و نویسندگان دهها کتابی که در خارج کشور بعد از پیروزی انقلاب در باره این دوران تحلیل، سند و خاطره منتشر کرده اند هیچگاه تا کنون چنین ادعایی نکرده بلکه برعکس صلابت، قاطعیت، سازش ناپذیری، و شجاعت امام در آثار و گفته های تمامی آشنایان و دوستان امام بعنوان اوصاف مثبت و – در آثار منتقدان و دشمنان امام بعنوان اوصاف منفی – وجه مشترک تمامی این آثار می باشد. نکته بسیار مهم در این رابطه اینکه انتشار شایعه «تفاهم روحانیت و مراجع تقلید و امام خمینی با دولت» بعد از سرکوبی خونین قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی و آیت الله قمی و آیت الله محلاتی و جمعی از علمای مبارز دقیقا نقشه ای بود که به پیشنهاد ساواک و تأیید شاه در عالیترین سطح در رژیم پهلوی گرفته شد اما با هوشیاری امام خمینی و اقدامات ایشان – حتی در زمان بازداشت و دوران حصر – و افشاگری علنی ایشان بلافاصله پس از آزادی و اقدامات خنثی کننده ای که نیروهای مبارز بعمل آوردند این توطئه در همان آغاز با شکست مواجه گردید که در ادامه این نوشتار به مستندات آن بویژه متن مذاکرات کمیسیون امنیت ملی رژیم شاه در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ – پیاده شده از نوار و مندرج در گزارش ساواک- که موضوع آن تصمیم گیری برای چگونگی آزادی امام خمینی و مقابله با پیامدهای احتمالی آن بوده است و زوایایی از طرح شکست خورده ساواک را آشکار می سازد خواهیم پرداخت. سخنان افشاگرانه امام خمینی در رد شایعه مذکور که در نخستین روزهای پس از آزادی و بازگشت به قم در سال ۴۲ ایراد گردید و شایعات ساواک و نقشه رژیم شاه را کاملا نقش بر آب ساخت و همچنین روایت ایشان از این واقعه خود قاطع ترین سند بر خلاف بودن ادعای مذکور است. در ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ امام خمینی به فاصله کمتر از یک هفته از آزادی در سخنرانی خویش می فرماید: «… خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی‏شود اصلاحات کرد. با نوشتن «خمینیِ خائن» به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمی‏شود! دیدید غلط کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟ خاضع به احکام اسلام شوید ما شما را پشتیبانی می‏کنیم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه دیگری دارند، اگر خیال دیگری در سر دارند، اگر می‏خواهند آشوب کنند، بسم اللَّه! بفرمایند. در روزنامه [مورّخ ۱۳/ ۵/ ۱۳۴۲] که مرا از زندان قیطریّه آوردند، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الآن حقیقت موضوع را برای شما بیان می‏کنم. آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی است! و آن را شما برای ما بگذارید! چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم. گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما می‏گویید نبوده‏ایم. امروز چون موقع مقتضی است، می‏گویم اسلام این نیست. و اللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‏اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‏گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم‏ » (صحیفه امام ج۱ ، ص۲۶۹و۲۷۰) و پنج روز بعد در تاریخ ۲۶ فروردین ۴۳ نیز در سخنرانی کوبنده ای که در باره کشتار رژیم در ۱۵ خرداد و پاسخ به سخنان توهین آمیز شاه نسبت به روحانیت که از ایشان بعنوان ارتجاع نام برده بود ساختگی بودن شایعه تفاهم با رژیم بوسیله ساواک را مجددا چنین افشا کرد: «… علمای اعلام با این زدنها، کشتنها، قلدریها، دیکتاتوریها، استبدادها مخالفند؛ این کهنه‏ پرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، قوانین اسلام است؛ این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، با بیچارگی هایی که متوجه به آنها شد، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟ …. … شما آقایان، ملت ایران، روزنامه اطلاعات را، سرمقاله روزنامه اطلاعات سه شنبه را، سه شنبه ۱۸ فروردین را ملاحظه فرمودید. ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه‏ای کشیده بودند و کشیده‏اند. اینها دیدند که با زور و با قلدری و با سرنیزه و با ۱۵ خرداد فراهم کردن و با مدرسه فیضیه خراب کردن و با مدرسه طالبیه خراب کردن و با اهانت به علمای اسلام کردن و با تبعید کردن و با اخراج کردن و با حبس کردن و اینها، هرچه کردند، گندش بالا آمد، این قدر بالا آمد که او [شاه] هم فهمید؛ همه فهمیدند. و دیدند که خیلی بد شد، دنیا اعتراض کرد. ۱۵ خرداد روی دولتها را سیاه کرد…. شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که روحانیین بحمد اللَّه خیلی جای خوشوقتی است – بعضی مجلات هم نوشته بودند، لکن این [: روزنامه اطلاعات] بیشتر منتشر می‏شود – جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را معرفی کنید؛ این خمینی است؟ تا ما بگوییم عَلَیْهِ اللعنة. سایر علمای اسلامند؟ خوب معرفی کنید؛ دست بگذارید رویش. علمای طراز اول ما چند نفر در اینجا هستند، خداوند همه را حفظ کند ؛ در تهران هستند، خداوند حفظشان کند ؛ در مشهد هستند، خداوند حفظشان کند؛ در نجف هستند، خداوند حفظشان کند ؛ در سایر بلاد مسلمین هستند، خدا همه را تأیید کند. این علمای اسلام؛ این علمای اسلام در ماورای جو هستند؟ اینهایی که با شما یک قرارداد سرّی کرده‏ اند، خوب اسم ببرید. آقا، اگر مردی اسم ببر؛ بگو که خمینی، توی حبس ما رفتیم پیش او، و او گفت که بر گذشته‏ ها صلوات! خمینی غلط میکند همچو حرفی میزند خلاف دین اسلام؛ خمینی می‏تواند تفاهم کند با ظلم؟ غلط می‏کند. خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد اسلام را حفظ می‏کرد، می‏تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اسلام این قدر زحمتش را کشیده است؛ ائمه هُدی‏ این قدر خون دلش را خورده‏اند؛ علمای اسلام این قدر زحمت کشیده‏ اند؛ خمینی و امثال خمینی می‏توانند که یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟ خمینی را از جامعه بیرون می‏کنیم. نقشه برای معرفی علما و روحانیون‏ اینها نقشه این را کشیده ‏اند که علمای اسلام را به مردم معرفی کنند به اینکه اینها هم‏ مثل ما می‏مانند. خودشان مرفوض جامعه هستند، می‏خواهند ما را هم مرفوض کنند. جامعه خودشان را نمی‏پذیرد، می‏خواهند ما را هم بگویند نمی‏پذیریم. می‏خواهند ما را با این نقشه مشئوم، منفور جامعه کنند » (همان، ج۱، ص ۲۸۵ – ۳۰۸) حضرت امام در ادامه همین سخنرانی به افشای واقعیت پشت پرده مقاله روزنامه اطلاعات درباره سازش روحانیت با رژیم که به دستور ساواک تنظیم شده و مدیر مسئول وقت روزنامه را مجبور به چاپ آن کرده بود پرداخته و می گوید : «رفتند پیش مدیر اطلاعات که آقا کی به شما این مطلب را گفته است؟ خوب بگویید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست؟ این روحانی سازمانی [:ساواکی] کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده است بر خلاف دین اسلام؟ خوب بگویید. بیچاره خجل شده است؛ گفته من نبودم اینجا؛ به فلان بگویید ببخشید، چه و چه؛ از این حرفها، یک شرح مفصلی؛ و من سرمقاله‏ ام حاضر است. سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود که من این را نوشته‏ ام، لکن سنجاق کرده از بعض مقامات آورده‏ اند، داده‏اند که این را باید بنویسی؛ «باید» است، من چه بکنم؟! من یک تکلیفی برای او معین می‏کنم، یک مطلبی برای خودمان می‏گویم. اگر چنانچه مدیر اطلاعات یک آدمی است که متأسف است از این تحمیلات، شما خوب دیگر بحمد اللَّه متمولّی، احتیاج نداری، دست از روزنامه نگاریت بردار، … اگر تو از این معنا عار داری که یک چیزی را بر تو تحمیل کنند، خوب آسان است این؛ روزنامه نگاری را که الزام نمی‏کنند که شما روزنامه‏ نگار باشید، دست از روزنامه‏ تان بردارید، بروید یک شغل بهتری. از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود؛ باید این تکذیب بشود. از قراری که دیشب باز یک کسی آمده بود گفت که او تعریف کرده است که من نمی‏ توانم با ملت مواجه بشوم؛ نمی‏ توانم با روحانیت مواجه بشوم؛ فکری بکنید من یک سوژه‏ای درست می‏کنم که تکذیب بشود؛ دستگاه گفته این دلیل بر سستی کار ماست. خوب، ما مرتجعیم یا شما؟ یک دروغی را – آخر ما که مرده نیستیم – که شما نسبت به ما می‏دهید؛ ما یک جمعیت کثیری بحمد اللَّه از علما داریم؛ ما مراجع بزرگ داریم؛ ما مراجع بزرگ عالی الشأن داریم؛ ما علما داریم در بلاد؛ ما فضلا داریم در حوزه‏ ها؛ ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه‏ ها؛ ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم؛ اینها که نمی‏ نشینند که گوش کنند که کسی در روزنامه کثیر الانتشارش یک دروغ شاخداری بنویسد: «بحمد اللَّه موافقت کردند»؛ خوب ما داد می‏کنیم، فریاد می‏ کنیم، نمی‏ گذارند منعکس بشود. … این کهنه‏ پرستی نیست که شما جلوی مطبوعات را می‏گیرید؟ تحمیل می‏کنید به روزنامه اطلاعات؟ سند داریم. دیگر اینکه یک چیز دروغی نیست که آقایان بگویند که افترا بستید؛ نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته‏ اید باید این را بنویسید، و نگذاشتید تکذیب کند. ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین را ارتجاع می‏دانید، به قانون اساسی عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر اطلاعات‏] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدمها نیستم که اگر یک‏ حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه می‏افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‏کند که یک حرفی بزنم، می‏زنم و دنبالش راه می‏افتم و از هیچ چیز نمی‏ترسم بحمد اللَّه تعالی. و اللَّه، تا حالا نترسیده‏ام آن روز هم که می‏بردندم، آنها می‏ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می‏دادم که نترسید.» (همان جا) به گوینده ای که ادعای دروغ سازش امام با ساواک (و دادن تعهدنامه) را اظهار کرده است باید گفت آنچه را که ادعا کرده ای چیزی جز یک شایعه طراحی شده در ساواک نبود که بفاصله یک روز پس از آزادی امام – با این تصور که امام در برابر آن سکوت خواهد کرد – در روزنامه اطلاعات ۱۸ فروردین ۴۳ بصورت رسمی تر بازگو شد اما با افشاگری سریع امام (در سخنرانی ۲۳ فروردین) رژیم شاه عملا شکست خود را در این شایعه آفرینی با اعزام نماینده ای از سوی نخست وزیر جدید (حسنعلی منصور) در روز ۲۵ فروردین ۴۳ برای دیدار با امام خمینی و عذرخواهی و طلب عفو از ایشان اعلام کرد و امام خمینی فردای همان روز در سخنرانی خویش در همین رابطه فرمود: «… فرستادند، نخست وزیر هم دیشب، دیروز بود ظاهراً، دیروز فرستاد که بله، این، عفو از شماست، اشتباه شده است، خطا شده، یک اشتباهی شده، شما چه بکنید؛ مبادا یکوقتی یک تشنجی بشود، مبادا یکوقتی جور دیگر پیش بیاید، یکوقت چه بشود، چه بشود، ما می‏خواهیم که چه باشد؛ ما تابعیم. از این مطالبی که همیشه گفته می‏شود. ما هم گفتیم که خوب حالا خود روزنامه اطلاعات که می‏گوید من بی‏ تقصیرم و شماها این کار را کرده‏اید، شما هم که آمدید می‏گویید دیگر، باید او ملتزم بشود و شما هم قول بدهید به اینکه تکرار نشود این مطالب. اگر تکرار بشود مواجهه با یک مطلب بدتری خواهد شد. نکنید. (همان جا) این فراز از سخنان امام خمینی در روز ۲۶ فروردین ۴۳ بوضوح بطلان ادعای مذکور را ثابت می کند که فرمود: « اینها خطا کردند مرا رها کردند؛ اشتباه کردند. به آنها هم گفتم آنجا؛ گفتم اگر می‏خواهید همان رویّه را داشته باشید بگذارید من اینجا باشم، صلاح است؛ دوباره هیاهو در نیاورید. حالا هم دارم می‏گویم‏» (صحیفه امام ج۱، ص ۲۹۴) سخنان امام خمینی در باب موضوع مورد بحث و ردّ ادعای کذب مذکور از اینرو اهمیت دارد که کلیه این مطالب مربوط به روزهایی است که حضرت امام تازه از بند و حصر آزاد شده است و در بالای منبر این مطالب را با مردم در میان گذاشته و بنا به گزارشات ساواک این سخنرانیها به سرعت بصورت اعلامیه در قم و تهران و شهرهای ایران تکثیر و به اطلاع مردم رسیده است یقینا اگر ساواک و رژیم کوچکترین مدرکی بر علیه آن داشت – تا چه رسه به تعهد نامه امضا شده – به طور قطع آن را در رسانه های خویش بصورت گسترده پخش و تبلیغ می کرد. اضافه می نماید که مجموعه ای از مدارک و خاطرات مستند و همچنین اسناد ساواک و دیگر دوایر امنیتی رژیم شاه وجود دارد که به روشنی ثابت می کند که شایعه تفاهم با رژیم برای بد نام کردن رهبر قیام ۱۵ خرداد و علمای مبارز، نقشه طراحی شده توسط ساواک بوده است که همین اسناد و مدارک نیز برملا شدن این توطئه در همان زمان و شکست رژیم در این قضیه را تأیید می کند که در بخش دوم این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.ضمن آنکه در هیچیک از گزارشات و اسناد ساواک و مطالب جلسات رژیم که مربوط به تصمیم به این شایعه و تنظیم محتوای آن می باشد هرگز نامی از وجود تعهدنامه و امضای آن توسط امام بمیان نیامده است و بیان چنین افترایی فقط از امثال گوینده این ادعا بر می آید. منبع: انصاف: goo.gl/LwmztL
مفهوم التحلیل عند جورج ادوارد مور
نویسنده:
بهاء درویش
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
رابطه منطقى ارزش با واقع
نویسنده:
مهدى مشگى، محمدمهدى عباسى آغوى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
بحث درباره رابطه واقعيت و ارزش به طور جدى از قرن هجدهم و توسط ديويد هيوم آغاز شد و پس از آن ديدگاه ناظر به وجود رابطه، موافقانى مانند جورج ادوارد مور و مخالفانى همانند جان سرل پيدا كرد. هيوم اظهار داشت كه هيچ گزاره ارزشى اى را نمى توان به صورت منطقى از گزاره اى واقعى استنتاج كرد. در فلسفه اسلامى اين مسئله با بحث مدركات عقل عملى و عقل نظرى گره خورد. حل اين مسئله در ارزشيابى گزاره هاى علوم انسانى تأثير بسيارى دارد و پيش زمينه بحث «رابطه علم و ارزش» است. در اين مقاله ضمن بحث تفصيلى درباره پيشينه مسئله، به بررسى ديدگاه هاى مختلف درباره رابطه منطقى بايد و هست مى پردازيم و با تقريرى نوين از ديدگاه هيوم و ضمن ايراد نقدهاى جديد بر ديدگاه علامه طباطبائى، در پايان ديدگاه آيت اللّه مصباح مبنى بر چگونگى رابطه منطقى ميان گزاره هاى ارزشى و گزاره هاى واقعى را با استفاده از ضرورت بالقياس الى الغير نشان مى دهيم.
صفحات :
از صفحه 135 تا 160
بررسی و تحلیل دیدگاه های مفسران درباره آیه «ان الله یحول بین المرء و قلبه»
نویسنده:
علی غفارزاده، حمزه علی بهرامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
چکیده :
آیه 24 انفال مشهور به «آیه حیلوله» یکی از بلیغ ترین و جامع ترین آیات متشابه قرآن است که مشتمل بر معارف عقلی، اعتقادی، اخلاقی و تربیتی و محل معرکه آراء مفسران و اندیشوران قرآنی است. این آیه از سه بخش تشکیل شده که بخش میانی آن؛ یعنی «أن الله یحول بین المرء و قلبه»، مشتمل بر ابهام هایی است که مورد توجه مفسران فریقین قرار گرفته و باعث اختلاف های شدید میان آنان شده است. در این مقاله، دو دیدگاه کلی: برداشت جبرگرایانه و غیر جبرگرایانه گزارش شده و با نقد و رد دیدگاه جبرگرایانه به تقویت دیدگاه دیگر پرداخته شده است؛ آنگاه دیدگاه های غیر جبرگرایانه مانند «حیلوله قهر»، «حیلوله مهر»، «حیلوله به معنای سلطه و حاکمیت و قدرت الهی»، «حیلوله به معنای نهایت قرب الهی به انسان» تبیین و نقد شده است. نگارندگان با بررسی مفهوم واژه «حول» از نگاه اهل لغت و ادب بر حسب تطور تاریخی، مبنای روشنی را اتخاذ نموده و با ضمیمه کردن دلایل، قرائن و شواهد، دیدگاه مختار خود را تحت عنوان «حیلوله مهر و قهر» ارائه کرده اند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 42
بصیرت و کارکردهای آن از منظر قرآن کریم
نویسنده:
جواد حسین زاده، سیاوش پوریوسف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دفتر مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی,
چکیده :
شکی نیست که تمسک به اعمال روحانی و عبادت های مذهبی که از روی «بصیرت» و فهم باشد، برای خردمندان، دانشجویان و دانشمندان بهترین راه برای رسیدن به حقایق، درک مشکلات و معضلات علمی، پاک شدن نفس از آلودگی ها و پلیدی ها و ارتقای آن به عالم ملکوت و نیل به مقامات عالی انسانی است. کتاب خدا، وسیله «بصیرت» است، و تراز سخن و شنوایی انسان مومن.مقاله حاضر درصدد است با تکیه بر آیات قرآن کریم، برخی از سخنان گرانسنگ امامان معصوم( علیهم السلام) و بهره مندی از متون اسلامی، از طریق بررسی بنیادی و مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای و تحلیل محتوایی، مفهوم بصیرت و کارکردهای آن را از دیدگاه قران کریم واکاوی کند. با تحلیل محتوای منابع اسلامی می توان نتیجه گرفت «بصیرت»، مقامی اکتسابی است که از راه های ایجابی و سلبی قابل دست یابی می باشد و در قرآن کریم، راهکارهای گوناگونی برای رسیدن به آن بیان شده است. مواردی مانند «توفیق الهی، تفکر، تقوا، زهد، عبرت پذیری، یاد خدا، اخلاص، خضوع، خشوع، جهاد در راه خدا، عمل به شریعت، به پیشواز کارهای خیر رفتن، توکل، تعقل، زمین و نشانه های آن، نشانه های خلقت در انسان و ... از جمله وسایل دست یابی به بصیرت دینی است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 102
نقش خویشاوندان در تحکیم خانواده
نویسنده:
ابراهیم سجادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خراسان رضوی: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم شعبه خراسان رضوی مرکز پژوهشهای علوم اسلامی و انسانی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله نخست به پیشینه تاریخى خانواده، خویشاوندان و گونه تعامل آن دو، از منظر برون دینى و قرآنى اشاره مى‏ کند. سپس به توضیح دیدگاه قرآن راجع به نقش خویشاوندان در تحکیم پایه‏ هاى خانواده مى ‏پردازد. در این راستا از راهکار حقوقى و اخلاقى سخن مى‏ گوید و زمینه‏ هایى چون یافتن همسر همسان، پایدارى، استقلال و اصلاح روابط تنش آلود را مورد بررسى قرار مى‏ دهد.
صفحات :
از صفحه 14 تا 55
ترجمه و نقد ...
نویسنده:
اسماعیل علی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
موضوع رساله، «ترجمه و نقد بخش دوم کتاب The Death of God and the Meaning of Life » نوشته ی جولیان یانگ است. از مسائل مطرح در فلسفه ی دین، معنای زندگی است. از مهمترین بحث های مرتبط با مسأله ی معنای زندگی، ارتباط آن با دین و خداوند است. جولیان یانگ مسأله ی معنای زندگی را بر اساس دیدگاه چند اندیشمند، با توجه به وجود یا عدم وجود خدا، ارزیابی کرده است. این موضوع کتاب را به دو بخش تحت عنوان «پیش از مرگ خدا» و «پس از مرگ خدا» تقسیم می کند. در بخش اول به دیدگاهی فلسفی می پردازد که از افلاطون تا هگل و مارکس ادامه دارد و به نوعی از معنای زندگی، در جهانی دیگر یا در آینده ی همین جهان، باور دارد. بخش دوم، یعنی موضوع رساله، به فیلسوفانی می پردازد که هیچ اعتقادی به چنین معنایی ندارند و با این چالش مواجه هستند که با فقدان دیدگاه مابعدالطبیعی، زندگی چگونه می تواند معنادار باشد. این افراد عبارتند از: نیچه، هایدگر، سارتر، کامو، فوکو و دریدا. در واقع، بخش دوم کتاب واکنش فیلسوفان پساتجدد به فقدان دیدگاه سنتی درباره ی معنای زندگی و در نتیجه پوچ گرایی است. نویسنده نظر هر یک از متفکران را در معنای زندگی بشر در دوران پسامرگ خدا بررسی و رد می کند و در نهایت دیدگاه فلسفه ی متأخر هایدگر را، تحت این عنوان که همه ی انسان ها باید «محافظ» جهان باشند، به عنوان راهی برای یافتن معنای زندگی در فقدان خدا می پذیرد. در بخش نقد و بررسی، نخست به معرفی نویسنده، کتاب و موضوع آن پرداخته ایم و بدین سبب که بیشتر متفکران مطرح شده در بخش دوم اگزیستانسیالیست هستند، توضیحی پیرامون اگزیستانسیالیسم آمده است. در ادامه به علل و عوامل بی معنایی و معناداری زندگی و نیز آثار زندگی معنادارپرداخته ایم. در نهایت به ساختار و محتوای کلی و فصل های بخش دوم توجه شده است و دیدگاه های قابل قبول و غیرقابل قبول نویسنده و متفکران مورد بحث، بررسی شده است.
إشكاليات العقل العربي
نویسنده:
جورج طرابیشی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دار الساقی,
از يک سو خداوند انسانها را به تدبر و تفکر در قرآن دعوت مي کند از سوي ديگر داريم (مَن فََسّرَّ القُرآنَ برَأيهُ فاليُتبوَّّع مقعدُه مِنَ النّار ) يا (اَکَبّه الله علي مِنخَِريه في النّار) کسي که قرآن را به رأي خود تفسير کند جايگاه او در جهنم است. لطفا توضيح دهيد؟ محل تدبر و تفکر کجاست؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
پاسخ تفصیلی:
موضوع تدبر را خداوند در قرآن مطرح مي فرمايد «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ – محمد24». تدبر از ماده دبر مي آيد. پشت کتاب را ديدن دبرگفته مي شود . تدبر يعني چيزي را از همه جوانب و اطرافش بررسي کردن، يعني به يک آيه از تمام جهات فکر کردن وتامل کردن بیشتر ...
  • تعداد رکورد ها : 699