جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 623
نقش و کارکرد نور در فلسفه اشراقی سهروردی
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587 هجری قمری)، با تاسیس حکمت اشراقی، نقش مهمی در تداوم سنت فلسفی اسلامی دارد. او اولین فیلسوف مسلمان و ایرانی است که نظام فلسفی خود را برمبنای نور تاسیس می کند و آن را حکمت اشراق می نامد. نور در فلسفه سهروردی دارای دو نقش اساسی از جهت وجودشناختی و معرفت شناختی است. از لحاظ وجود شناختی، سهروردی کل هستی را به نور و ظلمت تقسیم می کند و براین عقیده است که نور و ظلمت عناصر اصلی مقوم جهان هستند. او ضمن تاکید براینکه نور واقعیتی بدیهی و تعریف ناپذیر است، که مفهوم ظلمت نیز از عدم آن فهمیده می شود؛ هریک از نور و ظلمت را به دوگروه جوهر و عرض تقسیم می کند. در اینجا، دو نوع نور وجود دارد: انوار مجرد، موجوداتی اند که در هستی خود مستقل اند و انوار عارض، که در وجودشان وابسته به دیگری هستند. موجودات ظلمانی نیز دو قسم اند که عبارتند از جوهر تاریک، که بی نیاز از محل است و دیگری عرض-های ظلمانی، که وابسته به موجودات دیگری اند. نکته مهم در تقسیم بندی سهروردی از نور و ظلمت، درنظر گرفتن رابطه تشکیکی بهره مندی همه موجودات از حقیقت نور است، یعنی هراندازه که موجودی مجرد تر باشد از نور بیشتری بهره مند است و استقلال وجودی بیشتری دارد، که در راس این سلسله، خدا بعنوان نور الانوار جای می گیرد. از جهت معرفت شناختی، سهروردی بین نور و معرفت اشراقی ارتباط دقیقی برقرار می سازد. او ابتدا تاکید دارد که نور عین خودآگاهی و علم حضوری است و با توجه به مراتب مختلف تشکیکی موجودات، رابطه معرفتی آنها را با استفاده از دو واژه اشراق و شهود تبیین می کند. او می گوید معرفت موجودات به انوار مافوق خود به نحو شهود و مشاهده است، درحالیکه معرفت انوار عالی به موجودات پایین تر به نحو اشراق است. در اینجا، اشراق همان پرتوافکنی انوار عالی بر انوار سافل است. پس این نور و روشنایی حاصل از آن است که هم علت هستی اشیاء و هم علت شناخته شدن آنهاست و اینکه علت حقیقی همه نوربخشی وجودی و معرفتی خداست.
فلسفه سیاسی از نظر افلاطون وشیخ اشراق
نویسنده:
زین العابدین حاجب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افلاطون وشیخ اشراق دو متفکر واندیشمند برجسته شرق وغرب، هریک به نوبه خود باعث تحت تأثیر قرار دادن فکر واندیشه زمان خود شده اند. که موجب تحولات بزرگی در عالم فکر واندیشه بشری شده اند. افلاطون که بعد از گروهی به نام سوفسطائیان پا به عرصه هستی گذاشت، در شرق وغرب تحولی عظیم در علم وفلسفه ایجاد کرد، به طوری که تمام فیلسوفان بعد از وی، مستقیم و یا غیر مستقیم تحت تأثیر مبانی فکری وفلسفی او بوده اند. وهمچنین شیخ اشراق نیز در مقدمه حکمه الاشراق ضمن بیان مراتب حکماء بالاترین آنها را حکیم متأله اشراقی مانند والدحکماء هرمس(ادریس نبی) و رئیس حکمای اشراق افلاطون می داند،که با تلفیق حکمت بحثی (استدلالی) و حکمت ذوقی(عرفانی) پیوندی ناگسستنی بین فلسفه استدلالی وعرفان اسلامی ایجاد و راه را برای حل بسیاری از مسائل فلسفی با توجه به شناخت شهودی فراهم کرد، به نحوی که فیلسوفان بعد از وی خصوصاً ملا صدرای شیرازی، او را سرمشق گرفته و تحت تأثیر مبانی اشراقی وی قرار گرفته اند. در این رساله به بررسی تطبیقی فلسفه سیاسی از نگاه دو فیلسوف با توجه به مبانی بنیادین، هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی پرداخته شده، که اصلی ترین مسائل فلسفه سیاسی افلاطون، همچون مدینه فاضله و ویژگی های آن، طبقات جامعه ایده آل افلاطونی، انواع حکومت ها و ویژگی های آنها، قانون، عدالت ، رابطه حکمت و عدالت و همچنین اصلی ترین مسائل فلسفه سیاسی شیخ اشراق، همچون سیاست فاضله، مفهوم دولت وحکومت، ضرورت وجود دولت وحکومت، ضرورت وجود نبی، حکومت حکیم متأله(قطب عالم امکان)و ویژگی های آن مورد بررسی قرار گرفته،که هدف از انجام این تحقیق گسترش مباحث فلسفه تطبیقی و بیان مشابهت ها وتمایزات دو مکتب فلسفی بر مبنای مسائل بنیادین دو مکتب بوده است که نتایج بدست آمده،ضرورت زندگی اجتماعی و رسیدن به سعادت عظمیوکمال انسانی در سایه سیاست فاضله و حاکمیتحکیم دانا (انسان کامل) ممکن است و این سیاست فاضله را از طریق ارتباط با مراتب عالم عقل (عالم ایده ها از نظر افلاطون وعالم انوار از نظر سهروردی)وشناخت شهودبدست می آورد.
خدا در اندیشه فارابی و سهروردی
نویسنده:
قاسم امجدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از وجود و اسماء و صفات خداوند متعال و چگونگی پیدایش و خلقت موجودات، أهم مسائل فلسفی است و از جمله بحثهائی است که تمامی فیلسوفان اعم از شرقی و غربی آن را مورد بحث قرار دادهاند.رساله حاضر با ترسیم فضای فکری فیلسوفان یونانی و رومی ماقبل و ما بعد سقراط و همچنین عقاید فلاسفه و متکلمین مسلمان در مسئله خداوند تا ظهور فارابی، نگاه فارابی و سهروردی در وجود و صفات حقتعالی را مورد بررسی قرار میدهد.فارابی بعد از بیان چگونگی شناخت خداوند با دو مقدمه نفی تسلسل ـ با برهان«أسد و أخصر» و «طرف و وسط» ـ و نفی دور، وجود خداوند را با دو برهان « امکان و وجوب» و «برهان نفی ماهیت از خداوند» مستدل ساخته و با بحث صفات ثبوتی و سلبی، صفات خداوند را برمیشمرد فارابی در ضمن صفات سلبی خداوند أحدیت و توحید خداوندی ـ یعنی توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عملی(فردی و اجتماعی) ـ و نفی ضد و ماهیت را مستدل ساخته و در پایان با شرح اسماء ذاتی و صفاتی خداوند، بیان میدارد که خداوندِ عالم، حکیم، ظاهر و باطن را سزاوار است که چه بنامیم.سهروردی هم که شناخت خداوند را متکی بر خودآگاهیِ اشراقی و شهود میداند علاوه بر برهان «إن شبه لِم» به اقامه شش برهان دیگر در قالب برهان إن با دو مقدمه نفی تسلسل ـ از طریق برهان تطبیق ـ و نفی دور به اثبات وجود خداوند پرداخته است. او جهت دفع شبهه تعدد قدماء تمامی صفات حقیقیه جز علم و حیات را به همراه صفات زاید از خداوند نفی کرده در حالی که صفات اضافی را در حق خداوند پذیرفته و آنها را به اضافه مبدئیت ارجاع میدهد سهروردی ضمن اشاره به أحدیت و توحید با اقسام چهارگانهاش که از صفات سلبیه خداوند هستند، بیان میدارد که مبدأ صفات سلبیه خداوند سلب امکان میباشد.رساله حاضر در پایان جهت تکمیل مطالب و دفع برخی شبهات، أهم مسائلِ مورد بحث را از نگاه فارابی و سهروردی مورد تطبیق قرار میدهد.
وجود مصداق ندارد: دیدگاه سهروردی در نفی تحقق عینی وجود و کاربست آن در قاعده «الحق ماهیته انیته»
نویسنده:
رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریات مربوط به آغاز پیدایی مساله اصالت وجود و ماهیت، از جمله اموری است که گرفتار خلط مفاهیم با الفاظ شده است. هر چند به نظر می رسد که لفظ «اصالت» در مبحث اصالت وجود و ماهیت، نخستین بار در آثار میرداماد خصوصا تقویم الایمان مورد استفاده قرار گرفته ولی اصل مساله در آثار سهروردی قابل رهگیری است. اگر اصالت را در مساله اصالت وجود و ماهیت به معنای داشتن مصداق عینی تلقی کنیم، چنان که در آثار ملاصدرا غالبا به این معنا به کار رفته است، می توان سهروردی را قائل به اصالت ماهیت و اعتباریت وجود قلمداد کرد. با طرح مساله زیادت وجود بر ماهیت، عده ای این زیادت را زیادت عینی دانستند که مستلزم تحقق عینی وجود است. در مقابل، سهروردی در آثار خود نه استدلال بر نفی مصداق عینی داشتن وجود اقامه می کند. از نظر او، در حیطه ممکن الوجودها، صرفا ماهیت مرتبط با علت تحقق عینی دارد و وجود، مفهومی است که از چنین ماهیتی انتزاع می شود. سهروردی در حیطه قاعده «الحق ماهیته انیته» از نظریه خود استفاده کرده است. از نظر او، با توجه به اینکه وجود صرفا مفهومی ذهنی است و مصداق عینی ندارد، مقصود از این قاعده، وجود بودن خداوند نیست بلکه مقصود آن است که خداوند عین حیات است و حیات او برترین حیات یعنی حیات محض بسیط است. به نظر می رسد که ادله ملاصدرا در اثبات اصالت وجود، غالبا در مقام پاسخ و نقض دلایل سهروردی در اعتباریت وجود بوده است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 47
میرفندرسکی: فیلسوفی مشائی یا اشراقی؟ (Mir Findirisky, a Peripateic or Illuminationist Philosopher?)
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری (Hossein Kalbasi Ashtari)
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمامی مورخان و پژوهشگران حوزه فلسفه اسلامی اذعان دارند که قرن یازده ه.ق. (دوره صفوی) دوره شکوفایی فلسفه شیعی ایران و ظهور شخصیت هایی چون میرداماد، شیخ بهایی، ملاصدرا، و میرفندرسکی بود. در میان آنها، ابوالقاسم میرفندرسکی کمتر از بقیه شناخته شده است و جنبه های علمی و عملی زندگی او به تفضیل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از همه مهمتر، مکتب مورد علاقه اوست که با توجه به ابعاد معنوی و فکری او، و همچنین با توجه به سبک زندگی صوفیانه اش، نمی توان آن را در مکاتب فلسفی، شهودی و عارفانه رایج در آن زمان دسته بندی کرد. او از سویی کتاب های قانون و شفای ابن سینا را تدریس می کرد و از سوی دیگر بسیار به زندگی دراویش و حتی سبک زندگی مرتاضان هندی علاقه مند بود. به علاوه، اشعار به جا مانده از او تحت عنوان «قصیده های یایی» (قصیده هایی که به حرف یاء ختم می شوند) عمدتا دلالت دارند بر اینکه او گرایش هایی عارفانه، اشراقی - افلاطونی و نوافلاطونی داشت. این اشعار موجب شدند که درباره آراء و مکتب فکری مورد علاقه او ماجراهای مختلف و حتی متناقضی نقل گردد. از این رو، تشخیص گرایش فکری و سبک عملی او دشوار و حتی ناممکن به نظر می رسد. در یکی از تحلیل هایی که در این زمینه صورت گرفته است، آراء و رویکرد میرالتقاطی و خودش نقطه تلاقی نگرش های نظری و عملی مختلف و حتی متناقض توصیف شده است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است با صرف نظر از «قصیده های یایی» و تفاسیر مربوط به آن، گرایش های فکری میرفندرسکی، و شاید هم نظام فلسفی او را بر مبنای سه نمونه از آثار وی توصیف و تحلیل نماید.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
بررسی تأثیر حقیقت نفس و رابطه آن با مسأله معرفت در فلسفه سهروردی
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل اساسی در معرفت شناسی اشراقی ، خودآگاهی است. از نظر سهروردی نفس انسانی یک نور مجرد می باشد که به دلیل نور بودنش ذات خود را بدون واسطه ادراک می کند و این علم به ذات مقدمه ای می شود برای اینکه سایر اشیاء و پدیده ها را نیز به نحو حضوری ادراک کند . پس تمام معارف ما حضوری می باشند . همچنین نفس انسانی از طریق مشاهده ی انوار بالاتر می تواند به معرفت دست یابد ، لذا نفس از طریق زهد و ریاضت می تواند خودش را به انوار بالاتر نزدیک کند .نکته ی مهم این است که این مشاهده و اشراق و ادراک حضوری در یک لحظه صورت می گیرد و امری زمان مند نیست ، لذا دیگر نیازی به برشمردن ذاتیات برای شناخت پدیده ها نیست و آنها به نحو حضوری شناخته می شوند . به همین خاطر است که سهروردی به نقد دیدگاه های فیلسوفان مشایی در باب شناخت ذاتیات و علم حصولی می پردازد و این امر را با توجه به حضور عنصر نور در فلسفه ی سهروردی می توان توجیه کرد .
تحلیلی بر شناخت و اصول تربیت اشراقی از دیدگاه سهروردی
نویسنده:
رضاعلی نوروزی، حسن هاشمی اردکانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
چکیده :
این مقاله به بررسی اندیشه سهروردی با هدف تبیین دیدگاه فلسفی وی درباره شناخت، تحلیل و استنباط اصول تربیتی از آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. فلسفه وی، که به عنوان فلسفه التقاطی (عقل و شهود) می توان از آن نام برد در شناخت با ترکیب دو نگرش فلسفی و عرفانی یعنی برهان ارسطویی و عرفان افلاطونی با نگرش اشراقی به شکل قاعده مندی نظام متفاوتی از فلسفه پیش گفته را مطرح می سازد. بیشتر، سهروردی در زمینه کسب دانش این باور را القا کرده است که کسب دانش از جانب انسان به تجربه سه سطح شناختی، یعنی شناخت شهودی (استفاده از حواس)، شناخت از طریق مشاهده (شهود عرفانی) و شناخت اشراقی منوط است که این سطح از شناخت می تواند انسان را به حقیقت دانش رهنمون سازد؛ لذا این نوع نگرش از شناخت و فرایند کسب دانش توسط انسان، پیامدهایی را برای اصول تربیت در پی دارد که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 93
گفت ‏و گویى در باب حکمت متعالیه
نویسنده:
غلامرضا فیاضی، حسن ممدوحی، محسن غرویان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حكيم صدرالمتألّهين (ملاصدرا) از جمله معدود فرزانگانى است كه در زمينه حكمت و فلسفه، گوى سبقت از سايران ربوده، چنان كه ديگران را بال پرواز تا بلندآسمان كمال او نيست. او توانست با ابتكار منحصر به فرد خويش، دو مشرب مشائى و اشراقى را در محل «حكمة متعاليه» با يكديگر آشتى دهد و در فلسفه اى مبتنى بر «وجدان و برهان» و «عقل و شهود» ارائه دهد. در حاشيه برگزارى همايش جهانى بزرگداشت مقام علمى حكيم الهى، ملاصدراى شيرازى، در خرداد ماه 1378 و به پاس تجليل از خدمات اين حكيم فرزانه، بر آن شديم تا با برگزارى ميزگردى در اين زمينه، ارباب معرفت را بيش از پيش، با پرتوهاى علمى و حكمى اين فيلسوف الهى آشنا سازيم. بزرگانى همچون حجج اسلام و المسلمين غلامرضا فيّاضى، حسن ممدوحى و محسن غرويان در اين گفت و گو به ما افتخار دادند كه از حضور اين سروران كمال امتنان را داريم.
بررسی و نقد راه‌حل‌های مساله شر از دیدگاه سهروردی و ‌سوئین‌برن
نویسنده:
مریم سلگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تبیین، بررسی و نقد و ارزیابی نقاط قوت و ضعف راه‌حل‌های ارائه شده در مساله شر از سوی سهروردی و سوئین‌برن و بررسی دلایل اشکال کنندگان به آنان در رد وجود خدا از طریق مساله شر. در صورت لزوم تکمیل راه‌حل‌های ارائه شده و نیز بررسی امکان تعامل و گفتگوی میان این‌دو متفکر با دو پیشینه فرهنگی و اعتقادی متفاوت در این مساله فلسفی - کلامی.
جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و نقد ملاصدرا بر آن
نویسنده:
فاطمه دیناروند دیناروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از زمانی که انسان به تفکر در چیستیو آغاز و انجام زندگیش پرداخت، با دریافتن این موضوع که علی رغم تغییر در جسم خود در گذر زمان، هویتی ثابت و تغییر ناپذیر برایش باقی می ماند، تصور نفس برایش حاصل شد. پیرو این ثبوت و عدم تغییر نفس در عالم دنیا، اندیشه ی حیاتنفس در جهان دیگر مطرح گشت.سهروردی در آثار مختلفش نفس را نوری مجرد، و در اصطلاح خویش نور اسپهبد می نامد. رویکرد وی در رابطه با بحث نفس رویکردی نو اندیشانه در زمان خود بود که تحت تأثیر فلسفه ی خاص وی است که در آن اصالت با نور است. وی با توجه به نور بودن و تجرد نفس به بقای آن پس از مفارقت از بدن معتقد است.شیخ اشراق چگونگی بقای نفوس را پس از ترک بدن با توجه به دسته بندی ای که از نفوس ارائه می دهد محشور به صفات الهی و یا متعلق به مثل معلقه ی مستنیره یا ظلمانی می داند که در همین زمینه ملاصدرا دیدگاه سهروردی را به دلیل عدم بیان صحیح معاد جسمانی که بر اساس شریعت و نص صریح قرآن همان عینیت بدندنیوی و اخروی است، دارای قصور دانسته و به نقد وی در این رابطه می پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 623