جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1781
مجموعة رسائل فلسفية لصدر الدين محمد الشيرازي
نویسنده:
صدر الدین محمد بن ابراهیم شيرازی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار احياء التراث العربي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مجموعة رسائل فلسفية لصدر الدين محمد الشيرازي مجموعه 18 رساله است كه چهارده رساله از اين مجموعه به‌طور قطع از آثار حكيم بزرگ صدرالمتألهين شيرازى (979- 1050ق) مى‌باشد كه در مورد موضوعات كلامى و فلسفى است، ولى دو تفسير -از سوره توحيد- منسوب به اوست اما ثابت نشده است و در مورد دو رساله آخرى نيز به يقين مى‌توان گفت كه از آثار ملاصدرا نيست. رساله اتحاد عاقل و معقول: اين رساله از نگارش‌هاى مسلم صدرالمتألهين است كه اكثر ارباب تراجم و كتاب‌شناسان صدرا بدان اشاره نموده‌اند. مطالب اين وجيزه به‌طور مبسوطترى در «اسفار» ج 3، ص 278 به بعد موجود است و در مواضعى چند، بحث‌هايى افزون دارد كه مى‌توان از فصل اول مقاله دوم نام برد كه به نحو استطرادى قاعده «بسيط الحقيقة كلّ الأشياء» را طرح نموده و رابطه آن را با مسأله اتحاد عاقل و معقول بيان داشته است و در فصل سوم از همين مقاله براى تأييد مرام خود به عبارات بيشترى از شيخ يونانى استشهاد كرده است. نظر به اينكه اين رساله پس از «اسفار» نگارش يافته و خالى از جدل‌ها و اطناب‌هاى اسفار است در خور دقّت و استفاده وافر است. اجوبه مسائل ملا شمساى گيلانى: اين رساله پاسخ به پنج پرسش حكيم متألّه قرن يازدهم ملا شمساى گيلانى است. ظاهر پرسش‌هاى مؤدّبانه و از طرفى وجود ترديد در ساختار پرسش‌ها، نشان‌گر اين است كه ملا شمسا آثارى چند از ملاصدرا را مطالعه نموده و اشكالاتى در مبانى فكرى حكمت متعاليه صدرا ديده، لهذا آنها را شايان توجه و ذكر پنداشته است؛ و شايد به همين جهت نيز صدرا پاسخى مختصر به هر سؤال داده است. اين رساله از آثار ارزنده صدر المتألهين است و به جهت اين‌كه سائل، تشكيكات ارزنده‌اى در مبانى صدرايى وارد كرده و پاسخى شافى و وافى شنيده داراى اهميّت به‌سزايى است. در صحّت انتساب اين رساله به حكيم صدرا هيچ‌گونه ترديدى وجود ندارد. اجوبه مسائل ملا مظفر حسين كاشانى: اين رساله پاسخى است به پرسشهاى پنجگانه ملا مظفر حسين كاشانى پيرامون مسائل نفس. سائل اين رساله يكى از فلاسفه قرن يازدهم هجرى و از شاگردان مير ابوالقاسم فندرسكى(ره) مى‌باشد و داراى طبع شعر بوده و اشعارى چند از وى در دست است و در همان روزگار... به دليل دارا بودن ذوق تصوّف مورد تكفير قرار گرفته است. حكيم صدرا در اين رساله به‌طور مستوفى پاسخهايى به سؤالات وى داده است. اجوبه مسائل نصيريه: نويسنده در مورد اين رساله نوشته است كه حكيم بزرگ خواجه نصيرالدين طوسى براى معاصرش جناب شمس‌الدين خسروشاهى سه پرسش فلسفى را طرح كرده ولى او جواب نداده است. ملاصدرا افزوده است كه حال من به فضل الهى به آن پاسخ مى‌دهم. اين رساله از آثار مسلّم حكيم صدرا مى‌باشد و اكثر تراجم صدرا بدان اشاره كرده‌اند، و مضامين رساله شاهدى گويا بر انتساب آن به مرحوم آخوند مى‌باشد. در اهميت اين سه سؤال همين بس كه مى‌توان به جزم و يقين حكم كرد كه اگر اين سه سؤال توسّط محقق طوسى طرح نشده بود، صدرا به بعضى از مبانى اساسى فلسفى خود دست نمى‌يازيد، و در هر حال اگر اين سه سؤال علت تامّه‌اى براى نياز به طرح مسائل نوين و ابتكارى فلسفه صدرا نباشد، به عنوان يك انگيزه كارساز مسلّما قابل طرح است، و لذا دقّت در اين رساله حائز اهميت بسزايى است، زيرا رهنمايى به‌سوى مسأله جسمانية الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس و از طرفى كليدى براى رهيابى به سوى حركت جوهريه و مبانى خاصه آن است. رساله اصالت جعل وجود: اين رساله از آثار مسلّم صدرالمتألهين است كه هيچ يك از ارباب تراجم و شرح‌حال‌نويسان صدرا از آن نامى به ميان نياورده‌اند. در صحّت انتساب اين رساله به صدرا علاوه بر انتساب كاتب، ديباچه كتاب دليلى محكم است، زيرا صدرا در ديباچه نام خود را ذكر مى‌نمايد: «فيقول الفقير المستهين محمّد، الشهير بصدرالدين». علاوه بر اين، مندرجات رساله پس از مقايسه با كتاب «مشاعر» صدرا شاهدى گويا بر صحّت انتساب است. اين مسأله از اصول زيربنايى فلسفه صدراست و صدرا در اين رساله سيزده دليل و در «مشاعر» هشت دليل بر اثبات اصالت جعل وجود اقامه كرده است. رساله تنقيح در منطق: اين رساله نيز يكى از آثار مسلّم صدرالمتألهين است، زيرا نه تنها ناسخين اين رساله آن را از صدرا دانسته‌اند بلكه اكثر ارباب تراجم نيز به وجود رساله‌اى در منطق از وى اتفاق نظر دارند، و از سوى ديگر مطالب مندرج در اين نوشتار با آثار ديگر صدرا به ويژه «تعليقة حكمة الإشراق» كمال موافقت و همگونى را دارد. رساله حشريه: اين رساله از نگارش‌هاى مسلّم صدرالمتألهين است كه تاكنون مورد تحقيق و بررسى قرار نگرفته است و هيچ‌يك از ارباب تراجم بدان اشاره ننموده‌اند. لكن در صحّت انتساب آن به صدرا جاى هيچ‌گونه ترديدى نيست. رساله خلسه: اين رساله مختصر يكى از آثار مسلّم صدرا است كه در هيچ‌يك از تراجم بدان اشاره نشده است، ولكن بنا بر اظهار كاتب كه ظاهراً از نوادگان آخوند است و نيز مفاد رساله، در صحت انتساب آن به صدرا جاى هيچ شبهه‌اى نمى‌ماند. رساله «خلق اعمال» يا «جبر و تفويض» يا «القدر في الأفعال»: اين رساله با سه نام فوق از تأليفات مسلّم آخوند است، و تمام ارباب تراجم معتبر و نگارندگان احوال صدرا از آن نام برده‌اند. لازم به ذكر است كه بنا بر تحقيق دانشمند معظم، سيّد محمّد على روضاتى، بخش آغازين اين رساله اقتباس از رساله مير سيّد شريف جرجانى است كه در رساله «قضا و قدر» بسطامى آمده است. ديباجه عرش التقديس: اين ديباچه مقدّمه‌اى است از صدرالمتألهين بر رساله استاد خود. در صحت انتساب اين مقدمه به صدرا جاى هيچ ترديدى نيست. اصل اين رساله نيز در رد شبهه مشهور ابن كمونه در مسأله توحيد واجب‌الوجود است. رساله شواهد الربوبية: اين رساله يكى از آثار مسلّم صدرالمتألهين است و از ارباب تحقيق براى نخستين بار استاد دانش‌پژوه در كتابنامه صدرا از آن نام برده‌اند. گرچه استاد آشتيانى در صحّت انتساب آن تشكيك نموده‌اند، لكن حتى با مطالعه ديباجه رساله در صحّت انتساب آن به صدرا، دگر ترديدى باقى نمى‌ماند، و افزون بر اين تمام مضامين رساله مؤيّد اين انتساب مى‌باشد. اين رساله در بين رسائل آخوند از اهميت ويژه‌اى برخوردار است، زيرا صدرا خود در اين رساله تمام آراء حكمى خويش را به طور مجمل فهرست نموده است. نظر به عدم پيوستگى مباحث مطروحه، ظاهراً صدرا آن را در دراز مدت تأليف نموده است. تاكنون بعضى از محقّقين اقدام به نگارش آراء صدرا نموده‌اند كه حداكثر تا ده نظر را از ابتكارات وى دانسته‌اند. در اين رساله مؤلّف 186 نظر را به خود اختصاص داده است كه البته قسمتى از آنها تأسيس اصول و مبانى حكمت متعاليه اوست و قسمتى مطالب فرعى است. فوائد مشتمل بر پنج رساله: 1. ردّ شبهات ابليسيّه: اين رساله از آثار منسوب به صدر المتالهين است؛ 2. شرح حديث كنت كنزاً: اين رساله از رسايل و فوايد منسوب به صدرالمتألهين است؛ 3. در بيان كيفيت تركيب ماده و صورت: اين فايده يكى از فوايد مسلّم صدرالمتألهين است كه نام و نشانى از آن در تراجم موجود نيست؛ 4 و 5. ذيل آيه امانت و مواد ثلاث. رسالة اللمّية في اختصاص الفلك بموضع معيّن: اين رساله از آثار مسلّم صدر المتألهين مى‌باشد كه در بعضى از فهارس و نسخ خطى تحت عنوان رساله «قطبية» نيز ناميده شده است. رساله «اللمّية» همان رساله مشهور «حلّ الإشكالات الفلكية» است. رساله مزاج: اين رساله از آثار مسلّم صدرالمتألهين است. اكثر مطالب اين كتاب نگارشى ديگر از «اسفار» است و هيچ مطلبى افزون بر «اسفار» ندارد، لكن در پاره‌اى از موارد عبارات آن فصيح‌تر و مفصّل‌تر از «اسفار» است، كه البته اسفار نيز در پاره‌اى از موارد همين مزيّت را بر اين رساله دارد، و در واقع مى‌توان گفت عبارات اين رساله مكمّل «اسفار» جهت تفهيم معانى است. تفسير سوره توحيد: اين دو رساله از آثار منسوب به صدرالمتألهين است و غير از اظهار كاتب و وجود آراء موجود در آن، دليلى بر انتساب آن به صدرا وجود ندارد. در فهارس نسخ خطى دو تفسير سوره توحيد به صدرا منتسب شده است؛ يكى در كتابخانه مدرسه سپهسالار كه تفسيرى مختصر و ناقص است، و ديگرى در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى كه تفسيرى نسبةً مبسوطتر و كامل است. رساله وجود: اين رساله از رسايلى است كه بعضى از فهرست‌نگاران از صدرا دانسته‌اند، لكن به اطمينان مى‌توان اذعان داشت كه اين رساله از صدرا نيست. رساله حل شبهه جذر الأصم: اين رساله از رسايلى است كه به غلط به صدرا منتسب گرديده و پاره‌اى از تراجم آن را از صدرا دانسته‌اند. در حالى كه نوشته سيد صدرالدين دشتكى است نه صدرالدين محمد شيرازى مشتهر به ملا صدرا يكى از مسائل مطرح در دوران زندگى و فعاليت علمى ملاصدرا، عبارت از شبهه جذر اصمّ يا پارادوكس دروغگو بوده است و در حالى كه بسيارى از انديشمندان آن روزگار مانند استادش ميرداماد به اين مطلب توجه كرده و درباره آن پژوهش كرده‌اند ولى صدرالمتألهين شيرازى عنايتى به اين موضوع نكرده است. استاد دكتر احد فرامرز قراملكى توضيح داده است كه همين نكته مى‌تواند نظريه «ميان رشته‌اى بودن» روش ملاصدرا را تأييد كند. به نظر مى‌رسد كه شايسته بود مصحح محترم به آوردن رساله‌هاى چهارده‌گانه نخستين كه قطعاً از آثار ملاصدرا ست؛ اكتفا مى‌كرد و دو رساله منسوب بعدى و بويژه دو رساله آخرى كه يقيناً نوشته ديگران است را در اينجا نمى‌آورد. اگر نظر ايشان به حفظ اين رساله‌هاى چهارگانه است مى‌شود در كتابى ديگر منتشر كرد.
اخلاق دینی و واقع‌گرایی اخلاقی
نویسنده:
حاج محمد لگنهوسن، علی فتوتیان و مهدی صدفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
هدف این مقاله بررسی ارتباط بین شکل‌های مختلف واقع‌گرایی اخلاقی و برخی دیدگاه‌ها دربارۀ اخلاق دینی و به‌ویژه اخلاق دینی در سنت اسلامی است، هرچند بیشتر گفته‌ها در سنت‌های دینی دیگر نیز کاربردی خواهد بود. نخست، مرور تاریخی مختصری از ظهور واقع‌گرایی اخلاقی در قرن بیستم بیان می‌شود؛ دوم، انواع اصلی واقع‌گرایی اخلاقی را از هم تفکیک خواهیم کرد؛ سوم، نشان خواهیم داد که در مورد هر یک از انواع اصلی واقع‌گرایی اخلاقی، از واقع‌گرایی‌اخلاقی ‌اکید گرفته تا واقع‌گرایی‌اخلاقی حداقلی، دیدگاه‌های دینی‌ای را نسبت به اخلاق می‌توان صورت‌بندی کرد که هم با واقع‌گرایی سازگار باشند و هم با ردّ آن. ولی، در هر حال، اخلاق‌شناس دینی باید برای پذیرفتن واقع‌گرایی یا ردّ آن هزینه‌ای بپردازد. در نهایت استدلال می‌شود موضعی که فیلسوفان برجستۀ مسلمان در سنت سینوی تا ملاصدرا اتخاذ کرده‌اند موضعی است که در شماری از نقاط مهمش با موضع ضدواقع‌گرایی توافق دارد.
صفحات :
از صفحه 26 تا 64
جایگاه هستی‌شناختی ذات الهی از دیدگاه حکمت متعالیه، عرفان و صوفی‌نمایان و نقد و بررسی آن
نویسنده:
روح‌الله سوري
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تبیین ساحت ذات الهی از پیچیده‌ترین و جنجالی‌ترین مسائل کلامی، فلسفی و عرفانی است. پژوهش پیش‌ رو با روش توصیفی ـ تحلیلی به این پرسش پاسخ می‌دهد که حکمت متعالیه، عرفان و صوفی‌نمایان ذات الهی را در کدامین جایگاه هستی‌شناختی مستقر می‌دانند. سپس با بررسی دیدگاه‌های یادشده به داوری آنها می‌نشیند. حکمت متعالیه تا آنجا که به تشکیک وجود پایبند است، ذات الهی را برترین رتبه نظام تشکیکی می‌داند که به‌‌جهت سلب قیدهای مراتب پایین «وجود بشرط لا» نامیده می‌شود. «وجود بشرط لا» به سبب تقید به سلب، تعین ویژه‌ای از هستی است که عروض آن بر هستی، نیازمند «سلب» یادشده است. ازاین‌رو نمی‌تواند به‌منزله ذات بی‌نیاز حق قلمداد شود. صدرالمتألهین با گذار از تشکیک، مانند عارفان، ساحت ذات را وجود نامحدودی ورای تشکیک و محیط به آن می‌داند؛ اما صدرا با پیروی از عبارات قیصری تعبیرهای یکسانی از ساحت یادشده ندارد. صوفی‌نمایان، با دریافتی نادرست از سخن عارفان، ذات الهی را «وجود لابشرط قسمی» و ساری در اشیا گرفته‌اند؛ در نتیجه پنداشته‌اند: ذات حق تحقق بالفعلی ندارد و با دگرگونی‌اش در اشیا تحقق می‌یابد. ازاین‌رو برای تحقق خارجی‌اش نیازمند اشیاست. صدرالمتألهین و حکیم سبزواری این دیدگاه را به‌سختی نقد کرده‌اند. اختلاف نگاه عارفان، حکیمان و صوفی‌نمایان درباره ذات الهی، پیامدهایی دارد که بررسی آنها تصور دقیق‌تری از دیدگاه‌های یادشده به دست خواهد داد.
درسگفتار میرقوام الدین رازی
مدرس:
مهدی عسگری
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
تحلیل و نقد موانع این‏همانی نفس بر اساس مبانی حکمت متعالیه
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
همه ما انسان‌ها «من» خود را از ابتدای عمر تا پایان آن امری واحد می‌یابیم؛ یعنی «من» امروز- به رغم تغییرات در صفات و ویژگی‌های بدن- دقیقاً همان «من» ده یا بیست سال قبل است و این یافتن نیز به علم حضوری خطاناپذیر است و علمی برای انسان از این علم پایه‌تر وجود ندارد؛ همچنان‎که ابن‌سینا گفته است: علم به من، مقدم بر هر علمی است، حتی علم به صفات من. از طرف دیگر ممکن است کسی این دریافت شهودی را دلیل بر این‎همانی ذات نفس نداند، بلکه به صفات و اعراض نسبت دهد یا حرکت و تغییر و دگرگونی نفس در طول عمر را دلیل بر عدم این‏همانی واقعی محسوب کند یا با استناد به حرکت جوهری نفس در نظریه ملاصدرا این‏همانی را مخدوش بداند. در این مقاله با تبیین صحیح «این‏همانی نفس»، «جوهریت نفس»، «علم حضوری به نفس» و «حرکت جوهری نفس» روشن می‌شود که مانعی بر سر راه این‎همانی نفس وجود ندارد
صفحات :
از صفحه 7 تا 20
مسئله «دیگری» در جامعه‌شناسی پدیدارشناختی و حکمت متعالیه
نویسنده:
حمید پارسانیا ، سیدسعید طوطیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله به یکی از مسائل مهم علوم اجتماعی یعنی مسئله «دیگری» از منظر دو دستگاه فکری متفاوت پرداخته شده است: اول پدیدارشناسی به‌عنوان یکی از جنبش‌‌های مؤثر فلسفی قرن بیستم در غرب و دوم حکمت متعالیه به‌عنوان یک دستگاه فلسفی تمام‌عیار. اگرچه کوشش‌‌های جامعه‌‌شناسان طرفدار دیدگاه‌‌های پدیدارشناسی، در به‌کارگیری مفاهیم فلسفی آن برای پاسخگویی به مسائل علوم اجتماعی مدت‌ها است، آغاز شده است و افرادی چون شوتس نقش برجسته‌‌ای در شکل‌‌گیری نوعی از تفکر جامعه‌‌شناسی که امروز با عنوان جامعه‌‌شناسی پدیدارشناختی معرفی می‌‌شود، داشته‌‌اند؛ اما پیچیدگی‌‌های فلسفه هوسرل و همچنین اختلافات این جامعه‌‌شناسان با نظریات هوسرل در برخی مسائل از جمله مسئله اصلی این مقاله، لزوم پرداخت جدی‌تر به آن را لازم می‌‌نماید. از طرف دیگر به دلیل آنکه مدتی است توجه به ظرفیت‌‌های نظام فکری حکمت متعالیه برای مسائل علوم اجتماعی نیز ثمره‌های قابل قبولی را نمایانده است، این نوشتار بر آن است تا با عنایت به تفاوت‌‌های اساسی دو دستگاه فکری پیش‌‌گفته، مسئله مهم «دیگری» را از منظر دو رویکرد جامعه‌‌شناسی پدیدارشناختی و نظریه اجتماعی قابل استنطاق از حکمت متعالیه بررسی کند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 94
بازخوانی نظریه فرهنگ ناسرکوبگر مارکوزه از منظر حکمت صدرایی
نویسنده:
محمد رایجی ، مهدی سلطانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
توسعه روزافزون جوامع غربی و رسیدن بشر به سرحدات پیشرفت، امید رهایی از درد و رنج را برای انسان غربی به ارمغان آورد. در این میان زیگموند فروید در مخالفت با فضای خوشبینی حاکم بر غرب در اوایل سده بیستم تأکید می‌کند که تمدن بر انقیاد و سرکوبگری غرایز آدمی استوار است و دستاورد تمدن برای انسان امروزی، نه آرامش و آسایش، بلکه درد و رنج فزاینده است. در مقابل هربرت مارکوزه، فیلسوف اجتماعی آلمان، همزمان با نقد نظریات فروید، طرحی از تمدن ناسرکوبگر را ارائه و اعلام می‌کند که سرکوبگری فرهنگ، نه برخاسته از ذات تمدن، بلکه دستاورد نظام سرمایه‌داری است. در این مقاله، مبتنی بر روش تحلیلی - انتقادی، با بهره‌مندی از ظرفیت نظریه استخدام علامه طباطبایی(ره) و آموزه‌های حکمت صدرایی نشان خواهیم داد که آنچه مارکوزه تحت عنوان تمدن ناسرکوبگر معرّفی می‌کند، چیزی جز باقی‌ماندن در «استخدام متقابل در ساحت حیوانی» نیست و برای عبور از سرکوب می‌بایست کمالات عقلی و اغراض فطری را بسان عنصر تعین‌بخش زندگی اجتماعی مطرح کرد؛ امری که علامه طباطبایی(ره) مبتنی بر نظام صدرایی بدان پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 125 تا 149
مقایسه عقل و قلمرو آن از دیدگاه ملاصدرا (حکمت متعالیه) و میرزای اصفهانی(تفکیک)
نویسنده:
شهاب الدین وحیدی مهرجردی ، محسن محسن مروی نام بغدادآبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
واژه عقل یکی از مفاهیمی است که تعاریف متعددی به خود دیده. برخی عقل را مساوق وجود انسانی دانسته و برخی آن را منشا گمراهی و سقوط از حیطه تعبد الهی دانسته. برخی آن را معادل فلسفه به کار برده و گروهی به لزوم تفکیک عقل و فلسفه حکم کرده اند. فلاسفه عقل را ارج نهاده و اهل حدیث و اشاعره آن را طرد کرده اند ملاصدرا عقل را قوّه تحليل گر و از مراتب و شئونات نفس می داند و گستره ی آن را از عقل هيولاني تا عقل مستفاد می داند اما ميرزا عقل را مخلوق و افاضه از سوي خداوند می داند «ظاهرٌ بذاته و مظهِرٌ لغيره،». عقل از نگاه وی تنها حقيقتي روشنگر است و نه از مراتب نفس. پژوهش حاضر در پي مقايسه عقل و قلمرو آن در انديشه این دوعالم بزرگ اسلامي است که شباهت ها و تفاوت های ميان آن دو را تبین می کند.
صفحات :
از صفحه 283 تا 304
مبانی وجودی در حکمت متعالیه، مبنایی برای صلح‌پژوهی
نویسنده:
طیبه میرمحمدحسینی ، هادی وکیلی ، اعظم قاسمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر استخراج مبانی نظری مرتبط با صلح در فلسفه ملاصدرا و نشان دادن قابلیت عملی و کاربردی فلسفه ملاصدرا در این زمینه می‌باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرضیه استوار است که گرچه در فلسفه ملاصدرا، موضوع صلح به صورتی مستقیم وجود ندارد، اما در مبانی و اصول فلسفه‌ی وی از جمله اصالت وجود و وحدت وجود و نیز مبانی انسان‌شناسی، دلالت‌هایی بر این موضوع داده شده است. نتایج نشان داد که یکی از ریشه‌های خشونت و جنگ، اختلافاتی است که بین انسان‌ها وجود دارد. این اختلاف تنها در کثرت، معنی دارد و ملاصدرا معتقد است که خاستگاه کثرت ماهیت می‌باشد. از سوی دیگر، او براساس اصل مهم فلسفی خود یعنی اصالت وجود، ماهیت را امری اعتباری می‌داند که جایگاهش تنها در ذهن بوده و آنچه که در عالم خارج، متن واقعیت را تشکیل می‌دهد، وجود است که بین همه موجودات مشترک می‌باشد. آنچه که باعث اختلاف و در نتیجه خشونت و درگیری می‌شود، امری است که نمی‌توان برایش اصالتی قائل شد، و به عبارت دیگر امری اعتباری است. از سوی دیگر در دیدگاه ملاصدرا عالم وحدت، عالم یگانگی و هماهنگی و صلح است، زیرا همه آنچه که به ظاهر متفاوت و گاه متعارض می‌نماید، شئون یک حقیقت واحد و در نتیجه جزئی از یک کل یکپارچه است. این اندیشه و نگریستن به عالم از این منظر می‌تواند بهترین راه برای درک تفاوت‌ها و در نتیجه مفاهمه بین انسان‌ها باشد و درک این تفاوت‌ها نیز می‌تواند نقطه اتکایی باشد که ماهیت‌های مختلف را با هم پیوند می‌دهد. در نتیجه، تمرکز دیدگاه وجودشناختی ملاصدرا بر اشتراک معنوی- ماهوی موجودات و سریان حقیقتی واحد در آنها می‌تواند مبنای مهمی برای قرار گرفتن آنها در چهارچوبی بشمار آید که در آن حلقه‌ای وحدت‌بخش، به رغم اختلافات و تمایزات آنها همگرایی‌شان را تضمین کند. این همگرایی را می‌توان مبنای نظری مهمی برای استخراج مفهوم صلح و صلح‌گرایی از فلسفه ملاصدرا تلقی کرد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 76
بررسی تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه از حکمت مشایی و اشراقی بر پایه وجود رابط و مستقل
نویسنده:
عبدل العلی شکر ، غلامرضا شاملی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارائۀ شناخت متقن از جهان هستی، از اهداف محوری سه مشرب فکری مشایی، اشراقی و صدرایی بر پایه اصول و مبانی خویش است. سوال اساسی در این نوشتار این است که وجه تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه صدرایی نسبت به دو مکتب مشایی و اشراقی چیست؟ در پاسخ باید توجه داشت که بارقه­های اصالت وجود در مکتب مشایی، برخلاف حکمت متعالیه، خالی از رسوبات تفکر ماهیت­گرایانه نیست‌. اصول هستی­شناسی این مشرب تحت تاثیر هیات بطلمیوسی نضج یافته است. مکتب اشراق نیز متاثر از نگرش اصالت ماهوی است. بدین قرار هستی­شناسی این دو مکتب مبتنی بر پایه­های لغزان است. حکمت متعالیه با ابتنای بر اصول مبرهنی همچون اصالت وجود، تبیینی متمایز از جهان و مراتب آن ارائه می­نماید. مبانی هستی­شناسی حکمت متعالیه بر پایه­های عقلانی استوار بوده و حتی قادر است برخی از مبانی عرفانی مانند وحدت وجود را نیز صبغه عقلانی بخشد و زمینه­های تقریب این دو مشرب را نیز فراهم نماید. صدرالمتالهین با مبنای اصالت وجود و تحلیل اصل علیت، امکان ماهوی را به امکان فقری بازگرداند و وجود را به مستقل و رابط تقسیم کرد. هستی­شناسی مبتنی بر این نگرش، انحصار در هستی را به ضلع نخست آن اختصاص می­دهد و از این رهگذر به مرز وحدت وجود نزدیک می­شود. بررسی و تعمیق این دستاورد با روش تحلیلی ـ مقایسه­ای از اهداف این نوشتار است. نتایج نشان می­دهد که هستی شناسی حکمت متعالیه برخلاف حکمت مشایی و اشراقی فارغ از رسوبات کثرت­زای ماهوی و مبتنی بر اصول مستحکم بوده و وحدت حقیقی هستی را بازنمایی می­کند.
  • تعداد رکورد ها : 1781