جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 846
مهنت و ملت: تحلیل محتوایی بخش نخست کتاب الملة فارابی
نویسنده:
قاسمعلی کوچنانی، ریحانه صادقی، محمدمهدی داور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فارابی در ده بند نخستین کتاب المله به ذکر موضوعات مختصر ولی در عین حال بنیادین پرداخته است. تعریف ملت، بیان انواع جوامع، تقسیم ملت به آراء و افعال و ذکر هر کدام از آن¬ها، ترادف ملت با مفاهیم دیگری مانند دین و شریعت، روش استنباط آراء ملت، شباهت ملت فاضله به فلسفه، ارتباط دو جزء ملت با حکمت نظری و عملی، مقابله با مغالطه با استفاده از جدل و خطابه، دلایل عدم تقدیر برخی از قوانین توسط رئیس اول، شرایط رؤسای پس از رئیس اول، حکمت، فقاهت و فضیلت رئیس مدینه، و بحث از فلسفی بودن فقه اهم مطالب فارابی در این ده بند می¬باشد. از سوی دیگر، باید اذعان کرد نظریات مختلفی از عبارات فارابی قابل استخراج است: 1. وحی به مثابه عالی¬ترین قوه تعقل؛ 2. وحدت حکمت نظری و عملی- وحدت عقل نظری و عملی؛ 3. فلسفه فقه؛ 4. فلسفه حکمرانی؛ 5. مقاصد شریعت؛ 6. آریستوکراسی؛ 7. فقه فلسفی. در مقاله حاضر علاوه بر ترجمه ده بند نخست کتاب¬المله، محتوای آن نیز تبیین شده و این نظریات هفت¬گانه از کلام فارابی استخراج شده است.
صفحات :
از صفحه 172 تا 198
نظریه مدنی فارابی در تحلیل بخش دوم «کتاب الملّة» و بیان کاربست سیاسی آن
نویسنده:
قاسمعلی کوچنانی، محمدمهدی داور، ریحانه صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اگر کتاب الملّة را بنیان سایر آراء مدنی و سیاسی فارابی بدانیم، به هیچ وجه ادعایی گزاف نکرده¬ایم. ابونصر فارابی با تألیف این رساله فلسفهِ فلسفه مدنی و سیاسی خویش را ارائه کرده است و بن مطالب خود را در آن قرار داده است. با تأمل در محتوای این رساله به خوبی می¬توان آن را به دو بخش تقسیم کرد. معلم ثانی در بخش نخست از مسائلی سخن رانده است که خود بنیان بخش دوم یعنی، علم مدنی می¬باشد و در بخش دوم که ما در این جستار به دنبال فهم فحوی آن به صورت توصیفی و تحلیلی هستیم، از مسائلی بحث کرده است که آن مسائل، فلسفه مدنی را تشکیل داده است. با تأمل و تدقیق در بخش دوم کتاب الملّة، دریافته خواهد شد که فارابی از دو احصاء سخن گفته است. یکی احصاء سعادت و دیگری احصاء سیاست است و به صورت کلی این دو امر، مسائل علم مدنی را تشکیل داده است.بدین ترتیب، هدف جستار پیش رو نیز تحلیل بخش دوم این رساله خواهد بود که در ذیل آن نظریه مدنی فارابی قابل دسترسی خواهد بود. به عبارت دیگر، پرسش این جستار چنین است که چگونه مباحث عنوان شده در بخش دوم کتاب الملّة باعث ایجاد یک نظریه مدنی شده است؟
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
بررسی و تحلیل جایگاه آموزه های اسلامی در انسان شناسی فارابی
نویسنده:
فرشید رحیمی ریگی؛ استاد راهنما: رضا رضازاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پایان‌نامه به بررسی و تحلیل جایگاه آموزه‌های اسلامی در انسان‌شناسی فارابی می‌پردازد و تلاش دارد تا ارتباط میان فلسفه اسلامی و مفاهیم انسان‌شناختی را در آثار این فیلسوف بزرگ اسلامی تبیین کند. انسان به عنوان موجودی چندبعدی و پیچیده در اندیشه‌های اسلامی، به ویژه در قرآن کریم، مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت و تحلیل ابعاد وجودی انسان از منظر فارابی و تأثیر آموزه‌های دینی بر این ابعاد است. در این راستا، ابتدا به بیان مسئله و پیشینه تحقیق پرداخته شده و سپس نوآوری‌ها و اهداف پژوهش مشخص گردیده است. این تحقیق به بررسی ابعاد هستی‌شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی انسان در اندیشه فارابی می‌پردازد و به تحلیل تأثیر آموزه‌های دینی بر کمال و سعادت انسان می‌پردازد. همچنین، ارتباط میان عقل فعال و سرشت انسانی، و نقش آن در دستیابی به فضایل اخلاقی و سعادت مورد بررسی قرار می‌گیرد. روش پژوهش به صورت مقایسه‌ای است که در آن مفاهیم و مسائل اساسی انسان‌شناسی در فلسفه فارابی استخراج و دسته‌بندی شده و ریشه‌های احتمالی تأثیرپذیری فارابی از آموزه‌های اسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که آموزه‌های اسلامی به عنوان راهنمایی برای شناخت خود و دستیابی به سعادت، نقشی اساسی در شکل‌گیری انسان‌شناسی فارابی دارند. این پایان‌نامه به تبیین تفاوت‌ها و شباهت‌های دیدگاه‌های فارابی و قرآن در مسائل انسان‌شناسی پرداخته و به درک عمیق‌تری از ماهیت وجود انسان و راه‌های رسیدن به کمال و سعادت کمک می‌کند. در نهایت، این پژوهش می‌تواند به عنوان منبعی برای مطالعات آینده در زمینه فلسفه اسلامی و انسان‌شناسی مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی عقلی مفهوم جهاد از دیدگاه فارابی
نویسنده:
عصمت سوادی، هرمز اسدی کوه‌باد، کیامرث منصوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده:درطول تاریخ اندیشه، مفهوم جنگ و جهاد از منظرگاه‌های مختلف موردنظرورزی قرارگرفته است. دراین میان فلسفه‌ی سیاسی را می‌توان یکی از مهم‌ترین و فراگیرترین این منظرها درباره‌ی جهاد اسلامی دانست. آرای فارابی به‌عنوان مؤسس فلسفه‌ی سیاسی اسلامی درباب جهاد را می‌توان دراین‌راستا ارزیابی کرد. فارابی در زمانه و زمینه‌ای می‌زیسته است که مفهوم جنگ –مفهومی که بیشترین قرابت را با مفهوم جهاد دارد - و لازمه‌های اندیشه‌ای و عمل‌گرایانه آن ملموس بوده است. ازاین‌رو می‌توان گفت فارابی جنگو جهاد را به‌خوبی حس کرده و اهمیت آن را در تکمیل گونه‌ای فلسفه سیاسی به‌درستی درک کرده بود. نظریه جنگ فارابی ازجمله نظریه‌هایی است که روایی و ناروایی جنگ‌ها را معطوف به‌غایت، مورد داوری قرار می‌دهد؛ و ابزار فعل در رتبه‌های بعدی اهمیت قرار می‌گیرد. غایتِ جنگ، شکل‌گرفته بر اساس هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و اخلاق شناسی انسانِ فارابی است. به عبارتی انسانی واجد چنین شئون فلسفی برای رسیدن به‌غایت و سعادت حقیقی خود گاهی دست به ابزار جنگ و جهاد می‌برد، تا بتواند با اصلاح نفوس و ارواح سعادت این جهانی و آن جهانی ملت را تضمین کند. درنهایت جهاد نزد فارابی همچون ابزاری است که درصورت حمل آن توسط رئیس اول مدینه تبدیل به عصای موسی جهت شکافتن سختی‌ها و ناعدالتی‌ها و حفظ خیرات و فضایل برای تحقق سعادت حقیقی اهالی و مدینه می‌شود.
صفحات :
از صفحه 136 تا 159
هم‌کنشی و برهم‌کنشیِ عقل و وحی در الهیات سیاسی (خوانش لئو اشتراوس از فارابی)
نویسنده:
مهدی املائی؛ استاد راهنما: احمد عبادی؛ استاد مشاور: ابراهیم رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لئو اشتراوس (1899-1973) یکی از فیلسوفان برجسته قرن بیستم است که نظریه‌های او در زمینه فلسفه سیاسی، الهیات سیاسی و تاریخ اندیشه‌ها همچنان مورد توجه است. مسأله اصلی که در پژوهش‌های او مطرح می‌شود، «مسئله کلامی-سیاسی» است. اشتراوس در پی پاسخ به این سوال است که چگونه می‌توان رابطه میان دو نوع تفکر متفاوت، یکی فلسفی و یونانی و دیگری دینی و مربوط به اورشلیم، را تحلیل کرد. این دو حوزه فکری از طریق مفاهیم عقل و وحی مورد بررسی قرار می‌گیرند. یکی از نخستین پرسش‌ها در این زمینه توسط الهی‌دان مسیحی قرن سوم، ترتولیان، مطرح شده است: «آتن را با اورشلیم چه کار است؟». اشتراوس تلاش می‌کند تا با تحلیل رابطه بین عقل به‌عنوان مرجعی خودبنیاد و وحی به‌عنوان مرجعی الهی، به مسأله اصلی‌اش پاسخ دهد. او معتقد است که فلسفه یونانی و سنت دینی دو رویکرد متفاوت به حقیقت و سیاست دارند. از نظر اشتراوس، آتن نماد عقلانیت و پرسش‌گری است، در حالی که اورشلیم نماد وحی است. او در آثار خود به بررسی این دو دیدگاه در متون کلاسیک، از جمله افلاطون و ارسطو، و همچنین برخی متفکران قرون وسطی مانند فارابی و ابن‌میمون، پرداخته است. اشتراوس اعتقاد دارد که بازخوانی سنت فکری گذشته باید از طریق متفکران قرون وسطی انجام شود، زیرا آنان می‌توانند به درک بهتر تعامل فلسفه یونانی و دین کمک کنند. در تحلیل رابطه عقل و وحی، اشتراوس به مقوله «حکمت» توجه دارد. هر دو آتن و اورشلیم ادعای نمایندگی حکمت حقیقی را دارند و هرکدام دیگری را انکار می‌کند. اشتراوس بر این باور است که این دو دیدگاه متناقض‌اند و باید یک موضع در این زمینه اتخاذ کنیم. او بیان می‌کند که انتخاب عقل به‌عنوان روش آغازین به‌طور ناخواسته به‌زیان وحی است، اما در عین حال او از اتخاذ موضعی صریح در برابر یکی از این دو اجتناب می‌کند و به‌جای آن بر ایجاد هم‌کنشی میان عقل و وحی تأکید دارد. او در آثارش اشاره می‌کند که فلسفه باید امکان وجود وحی را بپذیرد، اما پذیرش این امکان به‌معنای پذیرفتن این است که زندگی فلسفی به‌تنهایی زندگی کامل و صحیحی نیست. اشتراوس دوران قرون وسطی را نمونه‌ای از هم‌کنشی میان عقل و وحی می‌داند. او این دوره را «روشنگری قرون وسطی» می‌نامد، که در آن عقل و وحی در تعامل سازنده به سر می‌بردند. او بر تضاد میان عقل و وحی در مدرنیته تأکید می‌کند، جایی که اندیشمندان مدرن مانند ماکیاولی و اسپینوزا رابطه میان اخلاق و سیاست و دین و فلسفه را تضعیف کردند. از نظر اشتراوس، مدرنیته به‌دلیل اعتماد بیش‌ازحد به عقل، به بحران‌های بزرگ قرن بیستم و نیهلیسم منجر شد. اشتراوس در برابر این وضعیت بحرانی، به تفکرات فلسفی و دینی پیشین، به‌ویژه فلسفه باستان و روشنگری قرون وسطی، بازگشت می‌کند. هرچند او به‌سادگی نمی‌تواند مدافع «بازگشت به گذشته» باشد، اما او علیه اعتماد بی‌حد و حصر به عقل مدرن و تصور فلسفه به‌عنوان حقیقت نهایی و انحصاری، موضع‌گیری می‌کند. او متفکران مدرن را متهم می‌کند که از «استراتژی ناپلئونی» برای تغییر و تضعیف دین و الهیات استفاده کرده‌اند؛ به این معنا که آن‌ها به‌جای نقد مستقیم اصول دینی، سعی کردند مفاهیم دینی را بازسازی و آن را با عقل و فلسفه تطبیق دهند. اشتراوس با اشاره به فارابی، بر ضرورت تحلیل دقیق رابطه میان عقل و وحی در الهیات سیاسی تأکید دارد. فارابی در رساله الحروف تأکید می‌کند که فلسفه مقدم بر دین است و معرفت فلسفی باید پیش‌نیاز معرفت دینی باشد. این دیدگاه فارابی با خوانش اشتراوس از فلسفه قرون وسطی تا حدودی در تضاد است، چرا که اشتراوس فلسفه را تابع دین و سنت می‌داند. فارابی در تفکرات خود فلسفه را منبع معرفت دینی می‌شمارد و به‌دنبال جست‌وجوی مبنای فلسفی برای وحی نیست. این دیدگاه فارابی، تحلیل اشتراوس از رابطه فلسفه و دین را پیچیده‌تر می‌کند. هدف این پژوهش، بررسی دقیق رابطه میان عقل و وحی در الهیات سیاسی است و می‌خواهد خوانش اشتراوس از روشنگری قرون وسطی و فارابی را نقد کند. این تحقیق به‌ویژه بر تحلیل دقیق دیدگاه‌های فارابی تمرکز دارد و سعی دارد تا هم‌کنشی و برهم‌کنشی عقل و وحی در الهیات سیاسی را بازنگری کند و نقش فلسفه در بستر دینی و سیاسی را بررسی نماید.
سنجش و ارزیابی مولفه‌های ارسطویی نظام اخلاقی فارابی و ابن سینا بر مبنای کتاب اخلاق ایودایمونی فارابی و ابن سینا اثر جین ماتیلا
نویسنده:
حسن شیرعلی؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی نسبت عقل و علم اجتماعی با تاکید بر آرای فارابی
نویسنده:
الهام حسینی قهفرخی؛ استاد راهنما: مریم منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پایان نامه به بررسی نسبت و رابطه بین عقل و علم اجتماعی از منظرگاه فلسفی می‌پردازد. با توجه به اهمیت عقل به عنوان ابزار شناخت و استدلال و جایگاه علم اجتماعی در مطالعه و فهم پدیده‌های اجتماعی، این پژوهش به بررسی این پرسش اصلی می‌پردازد که چه نسبتی بین عقل و علم اجتماعی وجود دارد. با بررسی این رویکردها در آرای متفکران مدرن و آثار حکمای اسلامی به ارائه تحلیلی جامع از نسبت عقل و علم اجتماعی در جهان مدرن و جهان اسلام به این نتیجه می‌رسد که عقل نقش مهمی در علم اجتماعی دارد. با توجه به این مهم، این پژوهش به دنبال آن است نسبت عقل و علم اجتماعی را با تاکید بر آرای فارابی به دلیل نقش اساسی و مهم وی، بررسی نماید. فارابی به عنوان یکی از برجسته‌ترین فلاسفه مسلمان، جایگاه ویژه‌ای برای عقل در نظام فکری خود قائل است و از سوی دیگر، به مباحث مرتبط با اجتماع نیز توجه ویژه‌ای داشته است. این پژوهش تلاش دارد با بررسی آثار و اندیشه‌های فارابی، به این پرسش پاسخ دهد که از دیدگاه وی، عقل چه نقشی در شکل‌گیری، توسعه و اعتبار علم اجتماعی ایفا می‌کند؟ روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. بدین منظور، آثار اصلی فارابی از جمله آراء اهل المدینه الفاضله، تحصیل السعاده و احصاء العلوم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته‌اند. در این تحلیل، مفاهیم کلیدی مرتبط با عقل، علم، اجتماع استخراج شده و سپس به بررسی رابطه و نسبت بین این مفاهیم پرداخته شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که فارابی عقل را به عنوان مهم‌ترین ابزار شناخت و دستیابی به حقیقت می‌داند. از دیدگاه او، عقل نظری و عقل عملی، هر دو نقش مهمی در شکل‌گیری علم اجتماعی ایفا می‌کنند. عقل نظری به انسان کمک می‌کند تا اصول کلی و قوانین حاکم بر جامعه را درک کند، در حالی که عقل عملی، راهنمای عمل انسان در جامعه و دستیابی به سعادت است. فارابی معتقد است که علم اجتماعی باید بر پایه عقل بنا شود. در نهایت، این پژوهش نشان می‌دهد که فارابی دیدگاهی جامع و منسجم درباره نسبت عقل و علم اجتماعی ارائه می‌دهد که می‌تواند برای فهم بهتر مسائل و چالش‌های جامعه امروز نیز مورد استفاده قرار گیرد. اندیشه‌های او در این زمینه، می‌تواند زمینه ساز تولید علم اجتماعی مبتنی بر مبانی فرهنگ اسلامی شود.
فارابی
عنوان :
نویسنده:
محمدحسن میرزامحمدی
نوع منبع :
مقاله , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 6
حاکمیت انسان کامل در فلسفه اسلامی(فارابی - ملاصدرا - جوادی آملی)
نویسنده:
حسین صدام مطشر بهادلی؛ استاد راهنما: حمید رضا شریعتمداری؛ استاد مشاور: مجید مرادی رودپشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه اسلامی از آغاز پیدایش خود به بسیاری از موضوعات مرتبط با واقعیت انسان توجه داشته و اهمیتی ویژه به مسائلی داده است که با سرنوشت انسان حتی پس از مرگ او پیوند دارند. از این‌رو، از نخستین مراحل شکل‌گیری فلسفه اسلامی، بینشی فلسفی ـ سیاسی پدید آمد که می‌کوشید میان دیدگاه دینی برخاسته از وحی و ادراکات عقلی انسان ـ که در فرایند اندیشیدن درباره دغدغه‌ها و مشکلات پیرامونی خود به آنها دست می‌یابد ـ نوعی هماهنگی برقرار سازد. از همین رهگذر، این پژوهش درصدد پاسخ به پرسش اساسی درباره دیدگاه فلسفه اسلامی پیرامون مسأله حاکمیت سیاسی انسان کامل است. بر اساس اندیشه فلسفی، انسانی که به بالاترین درجه کمال قوه نظری ـ یعنی مرتبه عقل مستفاد ـ و نیز بالاترین درجه کمال قوه عملی دست یافته باشد، بنا بر خوانش فلسفی اسلامی، شایسته اداره امور مسلمانان است. در این پژوهش سه شخصیت برجسته فلسفی برگزیده شده‌اند: نخست، ابونصر فارابی که تدوین‌کننده فلسفه اسلامی و از فلاسفه مشائی به‌شمار می‌رود؛ دوم، صدرالمتألهین شیرازی، بنیان‌گذار حکمت متعالیه؛ و سوم، آیت‌الله جوادی آملی که از پیشگامان مدرسه صدرائی نوین به‌حساب می‌آید. هدف از گزینش این سه متفکر، ارائه دیدگاهی جامع از تاریخ فلسفه اسلامی در ارتباط با موضوع پژوهش است. از جمله نتایج این تحقیق آن است که: حاکمی که باید رهبری نظام سیاسی در دولت اسلامی را بر عهده گیرد، باید داناترین، تواناترین در اجرای نظام، عادل‌ترین و حکیم‌ترین فرد باشد؛ و این در خوانش اسلامی همان انسان کامل است که واجد مجموعه‌ای از صفات و خصال است و او را برای امر حکومت شایسته می‌سازد. مصداق اتمّ انسان کامل، پیامبر اکرم ( ص) است که بر اساس نگرش اسلامی، خلیفه خدا در زمین است و طبق دیدگاه فلسفی به مرتبه عقل مستفاد دست یافته و دارای ویژگی‌های عصمت، علم، عدالت و شایستگی است. هر کس که چنین صفاتی داشته باشد، او نیز برای حاکمیت سیاسی صلاحیت خواهد داشت. حاکمیت انسان کامل، امری عقلی است که هر انسان خردمند به آن حکم می‌کند؛ چرا که تقدیم فرد فروتر بر فرد برتر روا نیست. وقتی انسانی داریم که برخوردار از والاترین مراتب کمال انسانی است،از نظر عقلی ناپسند و قبیح خواهد بود که او تحت فرمان انسانی قرار گیرد که از او در کمال فروتر است. فیلسوفان مسلمان، به‌ویژه نمونه‌های برگزیده در این پژوهش، در صدد نظریه‌پردازی برای «مدینه فاضله» بوده‌اند؛ شهری که در آن جامعه به اوج سعادت و کمال انسانی خویش برسد و این امر تنها در سایه حاکمیت انسان کامل تحقق‌پذیر است، زیرا این حاکمیت شرط اساسی برای تحقق مدینه فاضله است. فلسفه سیاسی اسلامی در نبود انسان کامل به‌عنوان رهبر یا حاکم دولت اسلامی، گزینه‌های بدیلی واقع‌بینانه مطرح کرده است که آنها نیز بر بنیاد عقلانی استوارند. از مهم‌ترین و شاید بهترین این گزینه‌ها، رهبری «ولی فقیه» است، به‌ویژه نزد شیعه دوازده‌امامی؛ زیرا فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت امام معصوم، نایب امام حجت (عج) محسوب می‌شود و از اختیارات گسترده‌ای برخوردار است که شریعت مقدس اسلامی به او اعطا کرده است. از نتایج مهم این است که بر اساس توحید افعالی و توحید در مالکیت، حاکمیت سیاسی انسان کامل جز به تفویض و اذن الهی نخواهد بود.
فارابی و برساخت فلسفه دینی در عالم اسلام
نویسنده:
محسن حسيني؛ استاد راهنما: عین الله خادمی، عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مؤسس فلسفه دینی فیلون یهودی است. کلمنت و اوریگن که هر دو از اهالی اسکندریه بودند نیز در عالم مسیحیت از این الگو پیروی کردند. در جهان اسلام نیز ابونصر فارابی به برساخت فلسفه دینی مبادرت ورزید. پرسش محوری تحقیق ما این است که چرا فارابی با وجود آشنایی با آثار افلاطون و ارسطو، به فلسفه دینی نزدیک شد؟ از این پرسش محوری سوالاتی منشعب میشود. یکم) فلسفه دینی چیست؟ و مصادیق آن در منظومه فلسفی فارابی کدام است؟ دوم) هویتی که فارابی از فلسفه و فیلسوف در مجموعه آثارش ارائه کرده چیست؟ سوم) غایت فلسفه از نظر فارابی چیست؟ و چهارم) اینکه نقش دین و فلسفه در اندیشه او چگونه ارزیابی میشود؟ یافتههای ما براساس تحلیلِ مبتنی بر دادههای احصا شده از متن آثار فارابی و شواهد موجود از فضای فکری عصر او، به دست آمده است. نتیجه نیز در حکم استنباط ما از مجموع شواهد و عوامل موجود، بدین قرار است: در الگوی فلسفه دینی، اصول اعتقادی هر یک از ادیان ابراهیمی برای پیروان هر کدام به عنوان اصل موضوعه در نظر گرفته میشود و از میان آموزههای فلسفی آنهایی که با این اصول تقابل نداشته باشند در برساخت یک نظام فلسفی با تنظیمی جدید و سازگار مورد استفاده قرار میگیرد. به گمان ما میتوان طرح اولیهای از نزدیک شدن فارابی به فلسفه دینی را در رساله «فی اغراض مابعدالطبیعه» مشاهده کرد. پیرو این الگو، هویت فلسفه و فیلسوف نیز در اندیشه فارابی همان حکمت و حکیم الهی است؛ در این نگرش حکمت و حکیم در معنای حقیقی به خداوند اختصاص دارد و مجازا برای انسان استعمال میشود. سیر مباحث فلسفی در اهم آثار فارابی از مبدا وجود آغاز میشود و به غایتِ شناخت خدا رهسپار میگردد. با این اوصاف فلسفه در اندیشه او نظر الهی در موجودات است. از عواملی که در نزدیک شدن این فیلسوف به فلسفه دینی نقش داشتند، میتوان به گفتمان فلسفی غالب عصر وی، اساتید او یوحنابن حیلان و متیبن یونس که شارح فلسفه اسکندرانی بودند و قرائت خاص وی از مابعدالطبیعه که متأثر از علائق وجودی-معرفتی او به آموزههای کتاب آسمانی مسلمانان بود، یاد کرد. بعلاوه درکی که از حقیقت داشت از اسباب دیگر تقرب به فلسفه دینی محسوب میشود.
  • تعداد رکورد ها : 846