جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 10
خودآگاهی به مثابه شناخت: تکمیل پدیدارشناختی نظریه خودآگاهی آکویناس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Thomas, Aquinas, Saint, 1225?-1274., Thomas, Aquinas, Saint, 1225?-1274; Krokos, Jan
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Peter Lang Edition ,
ادراک حسی، تخیل و حافظه در نظام فکری آگوستین
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
آگوستین مانند هر فیلسوف مسیحی دیگری در سده های میانه، اولین و اصلی ترین دغدغه اش نه فلسفه ورزی بلکه دین داری است. روشن است که آنچه در دین اصل است ایمان به خداست نه شناخت نظری او؛ اما برای هر دین داری بایسته است که در پی شناخت نظری نیز برآید تا بتواند از آنچه بدان گرویده، دفاع کند. آگوستین به پیروی از نوافلاطونیان بر آن است که شناخت خداوند از توان بشر بیرون است، اما نظر به اینکه خداوند آدمی را بر صورت خویش آفریده است (سفر تکوین، 1: 26)، بهترین راه برای خداشناسی، شروع از خودشناسی است. اما برای خودشناسی نیز باید از شناخت حسی بیاغازیم و مرتبه به مرتبه به سوی تخیل و حافظه و عقل پیش برویم. آنچه در این مقاله در مدنظر نویسنده بوده، بازنمایاندن جایگاه ادراک حسی، تخیل، حافظه، فراموشی و یادآوری در نظریه معرفت آگوستین است که در این میان، به استفاده آگوستین از افلاطون و نوافلاطونیان نیز پرداخته ایم و کوشیده ایم تا نوآوری های او را در این زمینه ها نیز بازنماییم.
صفحات :
از صفحه 27 تا 52
نقش خدا در نظام معرفت شناسی دکارت و اوگوستینوس
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ,مریم غازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
در نظام فلسفی دکارت، خدا نقشی محوری ایفا می کند. برای تضمین اعتبار معرفتی که تامل گر دکارتی به دست می آورد، اثبات وجود خدای غیرفریبکار ضروری است. به عقیده دکارت، وجود چنین خدایی را نه به واسطه حواس- که گاه ما را می فریبد و اعتمادپذیر نیست- بلکه باید به نحو شهودی، یعنی به نحو پیشینی، اثبات کرد. با توجه به این نکته، شیوه روی گردانی اوگوستینوس از حواس برای تامل درباب خدا، راهگشای دکارت در کشف اصول اولیه فلسفه خود، بدون توسل به حواس بود.برای بررسی نقش خدا در کسب معرفت نزد دکارت و اوگوستینوس، باید به این نکته توجه داشت که برای اوگوستینوس، همانند افلاطون، کلیات معقول را اصل و اساس عالم واقع می داند که در پرتو اشراق الهی از آنها آگاه می شویم. در واقع، اوگوستینوس خدا را نوری می داند که بدون او شناخت برای انسان ناممکن است، در حالی که به نظر دکارت، اساس عالم واقع، امور ریاضی یعنی جزئیات معقول است که نه در خدا بلکه در ذهن انسان جای دارد و متعلق شهود قرار می گیرد و نقش خدای غیرفریبکار، جز تضمین اعتبار همین معرفت شهودی نیست. با این حال، دکارت در اثبات وجود این خدای غیرفریبکار از تقسیم بندی مراتب ادراک در نزد اوگوستینوس بهره می برد.در مقاله پیش رو با توجه به همین تقسیم بندی به تفاوت نقش خدا و میزان دخالت فرد در کسب معرفت در نزد این دو متفکر می پردازیم.
صفحات :
از صفحه 95 تا 118
تأثیر فلسفی ابن رشد بر ابن میمون یهودی در اندلس قرون وسطا
نویسنده:
عباس بخشنده بالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني قدس‌سره,
چکیده :
ابن رشد یکی از فیلسوفان مسلمان است که با ترجمه و توضیح آثار ارسطو و ارتباط میان عقل و دین، تأثیر فراوانی بر اندیشمندان مغرب زمین به ویژه یهودیت گذاشت. یکی از یهودیانی که از ابن رشد متأثر شد، ابن میمون است. در یهودیت، فیلون گام های مقدماتی را در ارتباط عقل و دین در حوزه یهودیت برداشت، ولی بعدها اندیشه های ضدیونانی و عدم تلاش عقلانی برای اثبات مسائل دینی پدید آمد تا اینکه در قرن دوازدهم جریانات اصلی اندیشه اسلامی، مکاتب ارسطویی و نوافلاطونی به طور پیوسته تأثیر عمیقی بر اندیشه یهودیت گذاشت که در اندیشه موسی بن میمون تجلی یافت. یکی از نکات مهمی که در این پژوهش به اثبات می رسد، تمایل ابن رشد و ابن میمون به خردورزی در کنار دین مداری است و نکته مهم دیگر، تأثیر فلسفی ابن رشد بر اندیشه های فلسفی ابن میمون یهودی است. هدف از این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، واکاوی آراء ابن رشد و ابن میمون در تعامل عقل و دین، و تأثیر اندیشه های ابن رشد بر تفکر فلسفی یهودیت به ویژه ابن میمون است.
صفحات :
از صفحه 95 تا 102
تأملاتی در فلسفه مسیحی
نویسنده:
محمد رضا بیات
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : دانشگاه قم,
چکیده :
مسئله اساسی در این مقاله جست‌وجوی پاسخی در خور این پرسش است که آیا می‌توان به درستی از فلسفه‌ای با وصف مسیحی سخن گفت؟ نویسنده با بیان سابقه این مسئله در میان متفکران مسیحی و طرح آرا و انظار موافق و مخالف آن تلاش می‌کند تا با ارائه تصویر درستی از مسئله، به ارزیابی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه، به‌ویژه دیدگاه پلانتینگا بپردارد. به نظر می‌رسد مباحث این مقاله برای علاقه‌مندان به فلسفه اسلامی سودمند باشد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 102
وضع نظریۀ اخلاق در عصر مدرن؛ واکاوی نظریۀ اخلاق اصالت چارلز تیلور
نویسنده:
حسن بوژمهرانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
در تاریخ اندیشۀ مدرن، دو نقطۀ عطف وجود دارد. اولی، انقلاب فلسفی- معرفتی دکارت است. ظهور و بسط فلسفۀ دکارت، به‌معنای زوال جهان‌بینی قرون وسطی، تولد سوژۀ انسانی و تغییرات اساسی در مباحث و موضوعات شاخه‌های گوناگون علمی بود. فلسفۀ او بر اندیشه‌های عصر جدید، مانند لیبرالیسم، دموکراسی، حقوق بشر، عقلانیت علمی و قانون‌گرایی روابط و نهادهای اجتماعی جدید مبتنی بود. بر همین‌ اساس، هنجارها و داوری‌های اخلاقی دچار تغییرات بی‌سابقه‌ای شد. نقطۀ عطف دوم، در نیمۀ قرن بیستم رخ داد و بسیاری از اندیشه‌های عصر روشنگری را به افسانه و سراب تبدیل کرد. چارلز تیلور، یکی از نمایندگان چرخش فلسفی معاصر، معتقد است که معرفت‌شناسی طبیعت‌گرای دکارتی باعث غلبۀ تفسیر نسبی‌گرایانه، لذت‌گرایانه، اتمیستی و پوچ‌گرایانه از کنش اخلاقی و انحراف از آرمان اصالت اخلاقی مدرن شده است. وی افزون‌بر دفاع قاطع از ضرورت خودشکوفایی فردی و صداقت با خویشتن، دنبال فهم غنی‌تری از زندگی در چارچوب خیر‌های گریزناپذیر اخلاقی است. هدف از این پژوهش، ژرف‌اندیشی دربارۀ انسجام و کفایت اندیشۀ اخلاقی یکی از اندیشمندان برجستۀ فلسفۀ اخلاق معاصر است. این پژوهش نشان می دهد بازگشت نظریۀ اخلاقی تیلور به سنت رمانتیسیسم برای احیای تعالی اخلاقی نارساست و به فضیلت‌گرایی دینی بسیار نزدیک‌تر است تا آرمان اصالت مدرن. همچنین کمک گرفتن از منابع مختلف توجیه اخلاق اصالت، به ابهام‌ها و تعارض‌های نظریۀ وی افزوده است. چون تیلور فیلسوفی تحلیلی است، روش‌شناسی این پژوهش، تحلیلی- انتقادی است.
صفحات :
از صفحه 129 تا 160
بررسی و مقایسه جایگاه وجودشناسی و معرفت شناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی
نویسنده:
غلامحسین خدری، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشه فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلایی در فلسفه خود جایگاه عقل فعال را تعیین می کردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت می دانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمی کرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آن جا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیین مفهوم کلی به وجود عقل نیاز داشت. بعد از او، شارحان و مفسران آثارش عقل فعال را از فلسفه او بیرون کشیدند، یا مانند اسکندر افرودیسی آن را موجود متعالی و خدا خواندند یا آن را به مانند فیلسوفان مسلمان، فارابی و ابن سینا، بیرون از نفس انسان قرار دادند که از طریق آن هم مساله رابطه کثرت با وحدت را حل کنند و هم مساله معرفت را بی پاسخ نگذارند. درمقابل، فیلسوفانی مانند توماس آکوئینی، در قرون وسطی، علی رغم تاثیرپذیری بسیار از این اندیشمندان، در زمینه عقل فعال موضعی متفاوت گرفتند و تبیین دیگری از ارسطو ارائه کردند؛ اینان عقل فعال را بخشی از نفس قرار دادند. عقل فعال در ابن سینا جایگاهی مشابه عقل در دیدگاه افلوطین دارد؛ به این ترتیب که در حوزه وجودشناسی، حلقه ارتباط بین عقول مفارق (ده گانه) و امور محسوس و مبدا صدور کثرت جهان مادی است و در حوزه معرفت شناسی، افاضه صور کلی و معقولات بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت از کارکردهای آن است. عقل فعال برای توماس، به زعم خود او، بیش تر ارسطویی است و صرفا جایگاه معرفت شناسانه دارد. برای او عقل فعال انتزاع کننده است، صور معقول را از محسوسات انتزاع می کند و به فعلیت می رساند. در حوزه وجودشناسی، عقل فعال در نفس انسان قرار دارد و کارکردی وجودی و علی ندارد.
صفحات :
از صفحه 75 تا 96
حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک از نگاه برنتانو
نویسنده:
مرتضی عرفانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک مهم ترین و تاثیرگذارترین اندیشه فرانتس برنتانو است. او این نظریه را ابداع نکرد؛ بلکه دیدگاهی را که ریشه اش به ارسطو، فیلسوفان اسلامی و فیلسوفان مدرسی قرون وسطی باز می گشت، احیا و آن را به فلسفه جدید غرب معرفی نمود و خود نیز به تکمیل و گسترش آن همت گمارد. این نظریه از عناصر اصلی پدیدار شناسی ادموند هوسرل است. دیدگاه اولیه برنتانو درباره حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک در 1874 در مهم ترین اثر او، روان شناسی از دیدگاهی تجربی، به رشته تحریر درآمد. او با انگیزه نشان دادن برتری و استقلال روان شناسی نسبت به علوم طبیعی، تفاوت اساسی موضوعات روان شناسی، از جمله ادراک، را با موضوعات علوم طبیعی مثل رنگ و صدا، در اضافی بودن موضوعات روان شناسی عنوان کرد. به نظر او، ادراکات ما، مثل دیدن و شنیدن همواره درباره متعلق هایی هستند که «وجود ذهنی» دارند نه وجود واقعی. برنتانو در مطالبی که به چاپ 1911 کتابش افزود، دیدگاه اولیه اش را تغییر داد. در دیدگاه جدید، او هم چنان بر اضافی بودن ادراک تاکید ورزید، ولی دست از ذهنی بودن متعلق ادراک برداشت. تفاوت اضافه ادراکی با سایر اضافه ها در این است که در اضافه های دیگر، مثل کوچک تر یا بزرگ تر بودن، لازم است هر دو طرف اضافه واقعا وجود داشته باشند، ولی در اضافه ادراکی، تنها وجود ادراک کننده الزامی است. متعلق ادراک ممکن است اصلا وجود نداشته باشد.
صفحات :
از صفحه 51 تا 64
مساله امکان شناخت و جزر و مد شک در فلسفه کلاسیک غرب
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مساله امکان شناخت از مباحث اساسی معرفت شناسی است که سابقه طرح آن به آغاز فلسفه باز می گردد. در این خصوص برخی از فیلسوفان مغرب زمین با پیش فرض امکان شناخت، برخی با قبول مدعای شکاکان، برخی با توسل به علم کلام و بعضی با تبیینی نو از عینیت، که به تعمیق شکاف ذهن و عین انجامیده است به حل مساله مبادرت ورزیده، یکی از دو جانب آن را تقویت نموده اند. این دیدگاه ها جملگی بر فرض تقابل ذهن و عین استوارند، در عین حال فاقد استدلال فلسفی محض به نفع جانب امکان شناخت بوده و نتیجه ای جز شک به دنبال نداشته اند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 60
  • تعداد رکورد ها : 10