جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 119
مقایسه تثلیت در آفرینش از دیدگاه ابن عربی و مسیحیت
نویسنده:
آلی لا عطار، عبدالرضا مظاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های فرعی :
انسان کامل (کلام) , 2. اصطلاحنامه مسایل جدید کلامی current debates in Kalam , الهیات(کلام جدید) , الهیات مسیحی , اعیان ثابته , فیض الهی , مذهب کاتولیک (مذاهب مسیحی) , عرفان تطبیقی , فلسفه دین , نفس رحمانی(عرفان نظری) , اعیان ثابته , وحدت(احکام ظهورات ذات عرفان نظری) , کثرت(احکام ظهورات ذات عرفان نظری) , حقائق محمدیه(انسانیت) , هستی شناسی ابن عربی , اقانیم ثلاثه , ایمان در مسیحیت , صدور کثرت از وحدت (عرفان) , خاستگاه تثلیث در مسیحیت (عرفان) , جایگاه کلمه لوگوس در تثلیث (عرفان) , کارکرد تثلیث در الاهیات مسیحی (عرفان) , تثلیث در قضایای منطقی (عرفان) , رابطه فردیت و تثلیث (عرفان) , رابطه فردیت و تثلیث در فص محمدیه از دیدگاه ابن عربی (عرفان) , فردیت تثلیث (عرفان) , رابطه تثلیث و طبیعت و تدوین (عرفان) , رابطه تثلیث و آفرینش از دیدگاه ابن عربی (عرفان) , جایگاه کلمه در تثلیث از دیدگاه ابن عربی (عرفان) , حقیقت محمدیه از دیدگاه ابن عربی (عرفان) , حقیقت تثلیث در ابن عربی و مسیحیت (عرفان) ,
چکیده :
در کلام جدید و فلسفة دین، جهان را علت غایی آفرینش در نظر می‌گیرند و رابطة جهان و خداوند را به گونه‌ای پس از آفرینش قطع می‌نمایند. دریافت فهم صحیحی از آفرینش و چگونگی رابطه خداوند با عالم و عدم جدایی این دو از یکدیگر از ضرورت‌هایی است که می‌بایست به اثبات برسد تا زندگی انسان در این عالم معنا پیدا کند. در اکثر سنت‌های مذهبی و نظام‌های فلسفی و برخی از ادیان، سه گانه‌هایی در ارتباط با نیروهای خداوند متعال می‌توان یافت که تثلیت را به عنوان یک نماد ظهور کامل قدرت الهی در جهان معرفی می‌نمایند. در ایمان مسیحیت تثلیت از آموزه‌های اصلی در الهیات مسیحی است که عیسی را مایة نجات بشر و روح القدوس را رابطة این نجات با ذات (پدر) معرفی می‌کند. در میان عارفان مسلمان ابن عربی در هستی‌شناسی خود نوعی تثلیت را در امر آفرینش الهی بیان می‌کند که از آن می‌توان پدیدة صدور کثرت از وحدت را تبیین نمود. ابن عربی علاوه بر بیان دیدگاه عرفا مانند بحث حقیقت محمدیه و عشق برای تبیین آفرینش از قضایای منطقی مانند صغری و کبری و حد وسط استفاده برده و محور اساسی کار خود را بر مبنای اسماء بنا نهاده است و به غیر از فاعل به قابل نیز پرداخته و نیمی از خلقت را به قبول همت قابل می‌داند. بدین لحاظ بحث فردیت و تثلیت را مطرح می‌کند تا چگونگی ظهور کثرت از وحدت را به نوعی بیان نماید و برای بیان این مطلب به مثال‌های مختلفی مانند علم و عالم و معلوم، عقل و عاقل و معقول، عشق و عاشق و معشوق، فعل و فاعل و مفعول اشاره می‌کند. او تثلیت را هم از طرف فاعل می‌گیرد و هم از طرف قابل و هر یک را مقابل یکدیگر قرار می‌دهد چنانکه ذات- اراده و قول را در برابر اعیان ثابته- پذیرش (سماع) و تسلیم می‌آورد و از این طریق چگونگی صدور کثرت از وحدت را تبیین می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 170 تا 191
تبیین و تحلیل رابطه قضا و قدر و بداء از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و عرضه آن بر کتاب و سنت
نویسنده:
نویسنده:علی مصطفی؛ استاد راهنما:محمد رضاپور؛ استاد مشاور :محمدعلی قدسپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسائل ناظر به افعال الهی، مسأله قضا و قدر و بداء و ارتباط بین آنهاست که آیات و روایات به این مسأله تأکید زیادی دارد. نوشتار حاضر این مسأله را در اندیشه علامه طباطبایی با عرضه آن بر کتاب و سنت مورد بررسی قرار داده است. علامه قضا و قدر را بر اساس نظام علیت و معلولیت تفسیر می کند و قضا را نسبت شیء به علت تامه اش و قدر را نسبت شیء به علل ناقضه می داند. در عالَم، قانون اسباب و مسببات حاکم است و این قانون تبدیل و تبدل نمی پذیرد. از طرفی، این قانون حاکم در جهان، نیز محکوم یک قانون فوقش است که آیات و روایات این مطلب را برای خدا ثابت کردند و برای خداست که امور را تقدیم یا به تأخیر بیندازد. در سایه این دو حقیقت، یک صبغه توحیدی در روح و جان انسان پیدا می شود. حقیقت اول، انسان را به تمسک به اسباب و سنت های حاکم در جهان می کشاند؛ البته با اذن خدا. حقیقت دوم نیز انسان را به قدرت خدا که قاهر و غالب بر همه این نظام اسباب و مسببات عالم است، توجه می دهد. بله، این سبب قاهر، گاه یک سبب طبیعی نامعلوم و گاه یک سبب غیر طبیعی است. این سبب و اسباب با اختیار و عمل انسان منافاتی ندارد، بلکه تقدیر و عمل انسان به منزله روح و جسد است. در برخی از تقدیرات الهی بداء رخ می دهد و تقدیری بر تقدیر دیگر واقع می شود همچون دعا. این مسأله در آیات و روایات با تمایز بین لوح محفوظ و لوح محو و اثبات مورد تأکید قرار گرفته است که منافاتی با یکدیگر ندارد. بنابر بررسی دیدگاه علامه با توجه به آیات و روایات، بر خلاف رویکرد فلسفی رایج، قضا منحصر در عالم مجردات نیست و در عالم ماده نیز حاکم است و از‌ این‌ منظر گام جدیدی در این زمینه‌ برداشته‌ و میان دیدگاه فلسفی رایج و دیدگاه قرآن و روایات، سازگاری بیشتری ایجاد نموده‌است‌، امّا در مسأله قدر از این‌ عمومیت دست کشیده و مرتبه‌ قدر‌ را تنها به عالم ماده‌ نسبت‌ داده است و حال آنکه بر اساس آیات و روایات، قدر نیز مانند قضا‌ به‌ مرتبه خاصی از جهان‌ هستی‌ اختصاص ندارد، بلکه در تمام آن جاری است. البته در این پایان نامه، توجیهی برای این مورد افتراق نیز ارائه شده است. بنابراین، مطالبی که علامه در تبیین قضا و قدر، و به خصوص در تبیین رابطه آن با بداء مطرح نموده اند حداکثر سازگاری با آیات و روایات را دارند که توجه به این دو نظام حاکم و محکوم، انسان را در حالت بین خوف و رجاء قرار می دهد؛ و خداوند می خواهد مؤمن در این حالت زندگی کند تا به مراحل عالیه کمال و قرب به او برسد.
مطالعه تطبیقی انتقادی دریافت حسی نزد ابن سینا و کانت
نویسنده:
نویسنده:صالح محمد علاوی؛ استاد راهنما:محمد رضاپور؛ استاد مشاور :مصطفی عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این رساله به بررسی معرفت شناسانه یکی از مهمترین ابزارهای معرفت یعنی درک حسی و روشهای آن از دیدگاه دو شخصیت بزرگ از فیلسوفان شرق و غرب یعنی ابوعلی سینا ملقّب به شیخ الرئیس و ایمانوئل کانت معروف به بانی انقلاب کوپرنیکی در اندیشه می پردازد. در این رساله، تصویر کاملی از نظریه درک حسی نزد این دو فیلسوف ارائه شده است. ابن سینا برای بیان نظریه خود در باب درک حسی، در دو دانش روان‌شناسی فلسفی و تشریح پزشکی به اثبات وجود و تعداد قوای حسی ظاهری و باطنی و همچنین موضع هریک از آنها در مغز و مهمترین وظائف آنها پرداخته است. او همچنین اثبات نموده که احساس با انفعال اعضای حسی حاصل می شود و در آنچه حس مشترک نامیده می شود به شکل صورت یا معنایی جزئی متمثّل می گردد که این همان چیزی است که درک حسی خوانده می‌شود. همچنین از حیث معرفت‌شناسی، رابطه بین درک حسی، درک خیالی، درک وهمی و درک عقلی و نیز نقش درک حسی در تولید معقولات و ارزش معرفت‌شناختی درک حسی بررسی شده است. اما نظریه کانت در باب درک حسی به شیوه‌ای دیگر است و محور اصلی مباحث کانت، توجیه منطقی صدق قضایا و کلیّت بخشی به آنها به نحو ضروری است. خلاصه نظریه او این است که تمام معرفت‌های انسان با تجربه ای شروع می شود که منشأ آن حدس‌ها یا شهود (intuition) می باشد. این شهودات معرفت نیستند بلکه تنها منشأ انتزاع مفاهیمی هستند که معرفت متشکل از آنهاست. معرفت هم یا تحلیلی است که عبارت است از قضیه‌ای که موضوع آن همان محمولش می-باشد که ارزش معرفت‌شناختی آن ذاتی آن بوده و به خودی خود صادق و متصف به کلیت و ضرورت می‌گردد و یا تألیفی است که موضوع آن متضمن محمولش نیست و او شرط صدق در تمام قضایای تألیفی را آن دانست که پذیرای شهود محض (مکان و زمان) گردند، زیرا طبق دیدگاه او، ما راهی به درک خود واقع (Noumenon) نداریم و آنچه درک می کنیم تنها پدیدار اشیاء (Phenomenon) می باشد و حتی مکان و زمان نزد او شرطهایی برای ادراک اند و نه منشأ انتزاع دارند و نه ما بإزاء خارجی. اما معرفت تألیفی نیز خود به دو بخش تقسیم می شود: پسینی (تجربی) و پیشینی. صدق معرفت پسینی منوط و معلّق است زیرا تألیف این قضیه جز از طریق دو شهود زمان و مکان صورت نمی‌گیرد، جز این که به خودی خود غیر از طریق (مقولات) که خود گونه ای معلومات تحلیلی پیشینی هستند به کلیت و ضرورت متصف نمی گردند و در نتیجه تا وقتی تحت مقولات نروند ارزش معرفت‌شناختی ندارند. اما معرفت تألیفی پیشینی به خودی خود متصف به کلیت و ضرورت نمی گردد؛ این در حالی است که کانت این معرفت را ترانسندنتال Transcendental یا متعالی میشمارد و بر این اساس تا دو شهود محض (مکان و زمان) را نپذیرد ارزش معرفت‌شناختی ندارد زیرا به نظر کانت بدون این شرط ممکن است دچار تناقض گردد. از این رو، کانت ریاضیات و طبیعیات را از جمله معارفی می داند که ارزش معرفت‌شناختی دارند زیرا زمان و مکان را می پذیرند، این در حالی است که چون متافیزیک اینگونه نیست کانت آن را نه معرفت می‌داند و نه علم. نتیجه آنکه، درک حسی معرفتی تألیفی پسینی است و از این رو با شروطی که ذکر شد می تواند دارای ارزش معرفت‌شناختی باشد. همچنین روشن شده است که بین دیدگاه ابن سینا و کانت نقاط مشترکی وجود دارد که از جمله آنها این است که درک حسی نه به ذات اشیاء بلکه تنها به ظاهر و پدیدار آنها دسترسی دارند جز آنکه بین این دو در معنای ظاهر و پدیدار اختلاف وجود دارد. همچنین از نقاط اشتراک آنها این است که درک حسی به خودی خود ارزش معرفت ‌شناخیت ندارد و تنها در صورت دارا بودن شروط درک عقلی واجد ارزش می شوند که البته در این شروط هم با یکدیگر اختلاف دارند. همچنین، برخی موارد جزئی در دیدگاه ابن سینا مثل این که درک حسی مادی است و همچنین این که دلیل تعمیم و کلیت دادن در استقراء همان تکرار مشاهده حسی است را بررسی و نقد کرده ایم، چنان که مجموعه‌ای از اشکالات اساسی بر نظریه کانت را مطرح نموده ایم که مهمترین آنها، همان معیار صدق به نحو کلی و ضروری چه در قضایای تحلیلی و چه در قضایای تألیفی است و ثابت کرده‌ایم که معیار صدقی که کانت به طور کلی از آن غفلت کرده همان چیزی است که در مطالب فیسلوفان پیشین مطرح شده که عبارت است از این که محمول عرض ذاتی موضوع باشد نه عرض غریب آن.
تبیین عرفانی معرفت نفس از منظر آیت الله قاضی و علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
نویسنده:مصطفی بخشی؛ استاد راهنما:عبدالرضا مظاهری؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش به بررسی موضوع مهم «معرفت نفس» از دیدگاه دو عارف بزرگ از مکتب عرفانی نجف، یعنی آیت‌الله قاضی و علامه حسن زاده آملی می‌پردازد. در فصل اول کلیّاتی پیرامون نفس، تعاریف و رویکردهای مربوط به آن و شناخت و معرفت نفس از دیدگاه‌های مختلف روانشناسی، کلام اسلامی، فلسفه، عرفان و آیات و روایات مورد نظر قرار گرفته است. در فصل دوم دیدگاه علامه حسن‌زاده آملی در خصوص معرفت نفس بررسی شده و طی آن مشخص می‌شود که علامه در اکثریّت تالیفات و آثار خود معرفت نفس را از دیدگاه فلسفی- عرفانی مورد نظر قرار می‌دهند. براین اساس ابتدا اثبات و تبیین چیستی و حقیقت نفس بیان شده و قدم به قدم با توضیح رابطه بین نفس و بدن، تبیین حرکت آن از نقص به کمال، اثبات تجرد نفس، مراتب و عوالم نفس از دیدگاه علامه ادامه یافته و سپس شهود باطنی و معرفت حقیقی متناسب با هریک از عوالم نفس از منظر ایشان بررسی شده است. در فصل سوم دیدگاه‌های آیت الله قاضی مورد نظر قرار می‌گیرد. ایشان معرفت نفس را در قالب مؤلفه‌های عرفان عملی مد نظر دارند. لذا کیفیت تمرکز و توجه به نفس، ویژگی‌ها و لوازم معرفت نفس نظیر: ترک عادات ورسوم و تعارفات، عزم، رفق و مدارا، وفا، ثبات و دوام، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، مسارعت، ارادت، ادب نگاهداشتن، نیّت، صمت، جوع و کم‌خوری، خلوت، سهر، دوام طهارت، مبالغه در تضرّع و مسکنت و خاکسارى و بکاء، احتراز از لذائذ، کتمان سرّ، شیخ و استاد، ورد، نفی خواطر، ذکر و فکر و سپس شاخص‌های اختصاصی طریقه مرحوم قاضی اعم از: تعبد کامل به شریعت، حضور در عرصه اجتماع، عشق، ولایت اهل بیت(علیهم‌السلام) مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت مراحل و کیفیت سیروسلوک برای رسیدن به معرفت نفس در طریقت آیت‌الله قاضی مورد نظر قرار گرفته است. از آن‌جا که رویکردهای عرفانی علامه حسن‌زاده و آیت الله قاضی هر دو منطبق بر مکتب عرفانی ابن‌عربی است، لذا در فصل چهارم معرفت نفس از دیدگاه ابن عربی و هستی شناسی او نظیر قوس صعود و نزول، معرفت مثالی، معرفت عقلی و معرفت فراعقلی نفس، منِ حقیقی و معرفت نفس و در نهایت فناء فی‌الله به عنوان غایت معرفت نفس مورد نظر قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل دیدگاه فقهای فریقین نسبت به عرفای مسلمان و عرفان اسلامی(از دوره صفویه تا کنون)
نویسنده:
نویسنده:یداله قائم‌پناه؛ استاد راهنما:عبدالرضا مظاهری؛ استاد مشاور :حسین رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این نوشتار عارف کسی است که برای درک و دریافت اسرار حقیقت مراتب تزکیه و تصفیه نفس را طی کرده و عرفان اسلامی معرفتی است باطنی که از دل کتاب و سنت استخرج و استنباط می‌شود. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه‌ای تألیف و به سامان و بر پایه تحلیل دیدگاه فقهای فریقین نسبت به عرفای مسلمان و عرفان اسلامی استوار شده، به تعبیر دیگر پرسش بنیادین این نوشتار عبارت است از اینکه دیدگاه فقهای اسلامی در باره عارفان مسلمان و عرفان اسلامی چیست و چگونه تحلیل می‌شود. در این نوشتار ضمن نقل نظر فقیهان مذاهب اسلامی و انتقاد آنان راجع به عرفان اسلامی و عارفان مسلمان به تحلیل و بررسی آن‌ها پرداخته‌ایم، در این نوشتار علاوه بر مقدمه و کلیات که فصل اول را تشکیل داده، فصل دوم با دید کلی‌نگر به سیر تاریخی چالش‌های بنیادین فقها و عرفای مسلمان قبل از صفویه آغاز شده و با مباحثی چون معرفی آثار بزرگان و نویسندگان شیعه و سنی اعم از مخالف و موافق ادامه یافته سپس شیوه‌های منتقدان در نقادی‌ها و علل مخالفت‌ها واکاوی شده و در فصل سوم اشکالات فقهای شیعه و سنی بر سیره و منهج عملی عرفای مسلمان و در فصل چهارم اشکالات فقها بر بنیادهای نظری عرفان اسلامی تحلیل و بررسی شده و در فصل پنجم تحلیل و بررسی‌ها از حیث قابلیت دفاعی داشتن و نداشتن آن‌ها مورد توجه و تذکر قرار گرفته است. و در نتیجه معلوم شده که اغلب نقد و انتقاد فقیهان راستین و درست آیین اسلامی متوجه صوفی‌نمایان و عرفان‌های کاذب و دروغین است و برخی از نقدها هم متوجه کردار و گفتار جهله صوفیه است که از سر نادانی و عدم فهم دقیق عرفان از آنها سرمی‌زند نیز واضح شده که نه عارفی ضد شریعت و فقه و روحانیت است و نه فقیهی دشمن عرفان و معرفت باطنی است معرفتی که از منبع زلال قرآن و حدیث اهل بیت (ع) اخذ و دریافت می‌شود. و چون آفتاب درخشان مدام در تجلی است.
ثنویت و تثلیث در عصر ظهور اسلام
نویسنده:
زکیه موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان، این موجود مختار رازآلود، در میان انبوهی از موجودات و اتفاقات جبری جریان طبیعت، به سبب اراده و اختیار خدادادی اش، ماجرایی بس طولانی و پر فراز و نشیب را در طول تاریخ پرستش طی نموده و کوشیده به طرق مختلف نیاز و میل فطری پرستش را در خود پاسخ گوید. در ابتدا با مشاهده اتفاقات طبیعی، هرکدام را نشانه‌ای از وجود نیرو یا نیروهایی مافوق طبیعی پنداشته، سر تعظیم و تسلیم در برابر آنها فرو می‌آورد. اتفاقاتی که امروزه به مدد پیشرفت علم و دانش بشری، آنقدر برای ما مکشوف و روشن اند، که بعضاً در کشاکش زندگی به ورطه فراموشی سپرده شده و در روزمرگی‌ها گم می‌شوند !به هر میزان که توجه آدمی به محیط پیرامونش بیشتر شد، به دنبال اصل یا اصولی برتر و والاتر برای تبیین و تنظیم امور می‌گشت؛ تا آنجا که ارواح و قوای غیبی، جای خود را به خدایگان و الهه گان دادند و برای هر کدام از امور طبیعی خالق و مدیری تصور شد. اما پرستش خدایان متعدد نیز نتوانست روح فعال و پویای آدمی را پاسخ گوید. چرا که نظام خلقت آن چنان یکپارچه و منظم است که تصور وجود قدرت‌های متعدد و سلائق متفاوت، باوری باطل است. پیامبران و رسولان الهی با باروری اندیشه توحیدی و بطلان باورهای دو و چندگانه پرستی و ایمان به خدای یکتا به کمک درک فطری بشر آمدند و این گونه بود که از تعدد خدایان کاسته و بر قدرت ایشان افزوده می‌شد، تا آنجا که باور وجود خدای یکتا، دیگر نه سخت بود و نه غیر ممکن.با بعثت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) پیام توحید و یکتا پرستی با شعار " لا اله الا الله " جهانی و فراگیر شد و تلاش‌های حضرتش، به مدد وحی الهی و کلام حضرت حق، قرآن کریم، به بار نشست و بدین سان انسان سرگشته و حیران را، از بیراهه‌های چندگانه پرستی رهانید و به صراط مستقیم رسانید.در این مجموعه کوشیده‌ام، سیر این تحول عظیم را از باورهای انحرافی ثنویت و تثلیث، تا استقرار نظام فطری توحید، به مدد تاریخ مکتوب، بررسی نمایم. امید که مقبول طبع اندیشمندان و علاقمندان قرار گیرد.
مرگ‌اندیشی از دیدگاه امام محمد غزالی و عبدالرحمن جامی
نویسنده:
هاجر محمدی گم‌یک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشیدن به انسان و آفرینش و مرگ او از مسائل قابل توجهی هستند که لازم است انسان درباره آنها به تأمل بپردازد. در این میان سرانجام انسان ، بیشتر از آغاز پیدایش او مورد سوال قرار می گیرد بر همین اساس ما مرگ اندیشی را از نگاه امام محمد غزالی و عبدالرحمن جامی در این رساله به جهت نگاه عارفانه شان بررسی کرده ایم و موضوعات مربوط به مرگ را از نظر هر دو بزرگ آورده ایم که به وجوه تشابه و تمایز نگاه آنها راه یابیم .مرگ در اندیشه غزالی زمینه ای برای زندگی دینی داشتن معنا می شود و جامی نگاهی عارفانه وعاشقانه به مرگ دارد و آن را راهی برای اتصال به معشوق که پروردگار می باشد می داند، البته غزالی نیز این نگاه را دارد اما جنبه آخرت اندیشی و دینی زیستن آن بیشتر مشهود است .هردو عارف مرگ اندیشی را در مرگ پیش از مرگ انسان می دانند .و از توجه بیشتر به دیدگاه های غزالی درمی یابیم که بیشتر به کناره گرفتن از زندگی اما نه به معنای ترک آن بلکه زهد وبی رغبت بودن به تعلقات را، عامل پیوستگی به حق و مرگ اندیش بودن میداند در حالی که آنچه از نگاه جامی بر می آید او به جریان داشتن مرگ در همین زندگی دنیایی معتقد است و مرگ اندیشی را با عدم وا بستگی به تعلقات در عین دلبستگی به آنها و آمادگی همیشگیبرای فرا رسیدن مرگ و فنا شدن در ذات حق و در فراق معشوقبه وصالش اندیشیدن می پندارد .در پایان رساله نظرات نزدیک ودور هر دو عارف بزرگ به طور کلی نسبت به موضوعات وابسته به مرگ و اندیشه به آن بیان خواهد شد .
  • تعداد رکورد ها : 119