جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
بررسی تحلیلی ابعاد وجودی انسان در ادبیات  عرفانی (از آغاز تا پایان قرن هفتم)
نویسنده:
فاطمه کوپا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق عقاید و دیدگاههای عرفا در خصوصابعاد گوناگون وجود آدمی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته استروشکار به این صورتبوده که ضمن مطرح نمودن دیدگاههای عرفا در هر مورد عقاید ایشان مورد تجزیه و تحلیل واقع شده، گذشته از این مقایسه‌ای ضمنی میان آراء ایشان و عقاید فلاسفه و موضوعاتمطرح شده در قرآن و سنتصورتگرفته استتا دیدگاه هر کدام بدرستی معلوم گشته و شناخته شود. انجام این تحقیق ما را به این نتیجه کلی می‌رساند که اکثر عرفا به این نکته قائلند که: روح جوهری مخلوق، محدثو غیرجسمانی است ، علاوه بر این ایشان به وجود روح حیوانی و انسانی معتقدند و بر این باورند که روح انسانی هرگز دچار مرگو نیستی نمی‌گردد و جوهری باقی استو تنها روح حیوانی استکه دچار بطلان و نیستی می‌گردد، و گذشته از این ترقی و تعالی روح با ضعفو کاهشجسم رابطه متقابل دارد و به بیان دیگر رشد و تعالی یکی باعثتنزل و انحطاط دیگری است . علاوه بر این بر اساسباور ایشان دل انسان عبارتاز باطن و حقیقتوجودی آدمی استکه از خلقتی بی‌مانند و جدای از سایر ابعاد وجود آدمی برخوردار است ، و هر چه جز آن استدر حکم تبع، لشکر و خدمتکار او محسوبمی‌شود و معدن اصلی آن حضرتالهیتاستو سرانجام به جایگاه اصلی خود رجوع خواهد نمود. از نتایج دیگر تحقیق روی نظر عرفا درباره عقل آدمی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد وجود بشر است . از دیدگاه ایشان عقل آدمی آنگاه مثبتو ممدوح استو به کار آدمی می‌آید که مطیع اوامر حق و احکام الهی باشد و هرگز از صراط مستقیم ایمان و تبعیتاز احکام و تعالیم عالیه الهی روگردان نشود، چه در غیر این صورتاز پایگاه برتر و والای خود تنزل می‌نماید و در حکم پای بندی می‌شود که انسان از سپردن راه حقیقتو معنویتباز می‌دارد. از این گذشته اهل معرفت ، نفسآدمی را منبع شر و قاعده سوء و اصل جامع همه صفاتمذموم در وجود آدمی می‌دانند که همواره بر عداوتدیرینه خود با فرزندان آدم پای می‌فشارد و هر لحظه به رنگی در می‌آید و طرحی نو می‌اندیشد تا آدمی را تا اعماق تباهی و سقوط تنزل دهد و در این میان تنها راه تسلط و ولایتبر نفسرا ریاضت ، مخالفتبا نفسو خوار و حقیر شمردن آن می‌دانند. و در نهایتانسان کاملی که سالکان طریق حقیقت ، او را به عنوان نمونه، سرمشق و راهنمای خود در سیر و سلوکمی‌جویند و دست‌یابی به دامان رهبری و پایگاه معنویشرا آرزو می‌کنند، به عالی‌ترین صفاتو سجایای اخلاقی آراسته است ، به بیان دیگر انسان کامل مثل اعلا و نمونه تام و تمامی استاز پویندگان راه پر مخاطره سیر به سوی حق که ارزشهای والای انسانی را در حد کمال در وجود خود پرورانده‌اند و با چیرگی بر نفساماره و تمایلاتشیطانی، وادی سلوکرا به قدم صدق و رهتوشهء ایمان در نور دیده و به سرمنزل مقصود دستیافته‌اند.
قاعده زرین در آثار اخلاقی فارسی قرن 3 تا 7 هجری قمری
نویسنده:
رضا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قاعده زرین از جمله مباحث فلسفه اخلاق است که مبین یکاصلاساسیاستکهدربر دارنده دومطلب به شکل مثبت و منفی است در مورد اول، شخص باید به گونه ای با دیگرانرفتارکندکهدوستدارددیگراندرشرایطمشابهبااوآن‌گونهرفتارکنند. در مورد دوم شخصنبایدبهگونه‌ایبادیگرانرفتارکندکهدوستنداردآن‌گونهبااورفتارشود .قاعده زرین ریشه در فرهنگ و هویت یک جامعه دارد و از دو بعد دینی و غیر دینی قابل ردیابی است. در قرآن مجید،سیره پیامبر،نهج البلاغه و دیگر ادیان به قاعده زرین بطور مستقیم تصریح شده است.این قاعده بنابر جامعیت آن زیر بنای مسایل اجتماعی و ارتباطی بشری جوامع مدرن نیز به شمار می آید. بر این اساس ادبیات و متون ادبی که انعکاس دهنده هویت،فرهنگ، آداب و اخلاق هر کشور است؛ محمل و مظروف جامعی برای بازتاب قاعده زرین است.متون منظوم و منثور ادبیات فارسی شامل سه کارکرد معنایی: تعلیمی،غنایی و حماسی است. در این پایان نامه از متون تعلیمی نظیر:کلیله و دمنه،قابوس نامه،اخلاق ناصری،گلستان و بوستان به منظور تبیین قاعده زرین استفاده شده است که این متون به طور صریح و مستقیم به قاعده زرین تاکید کرده و بازتاب مناسبی از آن ارائه داده است.در حوزه ادبیات غنایی نیز آثاری شامل:دو بیتی های باباطاهر،رباعیات خیام،خسرو شیرین،لیلی و مجنون نظامی، دیوان مسعود سعد و منطق الطیر عطارانتخاب شده که با توجه به جذابیت متون غنایی در ادبیات از این مقوله بعنوان ابزار غیر مستقیم برای القای مبانی اخلاق از جمله قاعده زرین استفاده شده است. در حوزه ادبیات حماسی شاهنامه فردوسی ملاک قرار داده شده که انعکاس این قاعده بر اساس بافت حماسی و پهلوانی بازتاب چندان گسترده ای نسبت به دو مقوله غنایی و تعلیمی نداشته است.
فرهنگ اصطلاحات عرفانی، کلامی و فلسفی دیوانهای فارسی و ترکی محمد فضولی
نویسنده:
النور باقش‌اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از شاعران بزرگی که انصافاً در عرصه زبان و ادبیات فارسی مظلوم و ناشناخته مانده است مولانا ملا حکیم محمد فضولی است. به علت سه زبانه بودن آثار او و نیز غریب افتادن او در بیرون از مرزهای فعلی خاک ایران، در زبان فارسی اهمیت متناسب با شخصیت و مقام او داده نشده است و نیز تحقیقات و پژوهشهای شایان توجهی درباره این شخصیت بزرگ تا به حال انجام نشده است. نگارنده در این تحقیق کوشیده است تا به اندازه توانایی‌ها و وسع خود درباره دیوان فارسی و ترکی او کاری انجام دهد تا حداقل یکی از جنبه های علمی و ادبی او را روشن کرده باشیم. در این تحقیق ما اصطلاحات عرفانی، کلامی و فلسفی را در هر دو دیوان وی جستجو کردیم و همه آنها را فیشبرداری کردیم. معانی آنها را ضبط کردیم و با آوردن شاهد از هر دو دیوان فارسی و ترکی به ترتیب الفبایی در این تحقیق آوردیم. البته لازم به ذکر است که در این بین اصطلاحاتی بودند که در دیوان فارسی کاربرد داشتند و به عنوان اصطلاح عرفانی یا فلسفی و یا کلامی به کار رفته بودند
بررسی سبک‌شناسانه معارف بهاءولد
نویسنده:
سعیده قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معارف بهاءولد یکی از متون مهم عرفانی قرن ششم و اوایل قرن هفتم است که با توجه به شیوه نگارشِ آن که در بسیاری از مواضع، به طرز جریان سیال ذهن(سوررئالیسم) نوشته شده، از نظر زیبایی‌شناسی و زبانی و محتوایی حایز اهمیت فراوان و دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی سبک این کتاب است، که در سه فصل تنظیم شده است؛ فصل اول به سطح فکری اثر متوجه است، و بسامد افکار نویسنده و گرایش‌های مذهبی و عرفانی او را مد نظر دارد. فصل دوم به سطح ادبی اثر اختصاص دارد و هدف آن معرفی صنایع ادبی در حوزه بیان و بدیع معنوی و معانی است و به تحلیل این مسأله می‌پردازد که آیا کاربرد و بسامد این صنایع با شرایط فرهنگی و اجتماعی‌ای که نویسنده در آن پرورش یافته، سازگار است یا نه؟ و فصل سوم نیز به بررسی سطح زبانی اثر می‌پردازد که خود شامل سه بخش می‌شود: بخش اوّل به سبک‌شناسی آواها و موسیقی کلام اختصاص دارد؛ بخش دوم بر ویژگی‌های لغوی متن متمرکز است و کهن-گرایی (آرکائیک) در لغات، و کاربرد واژگان بیگانه... را در نظر دارد؛ و بخش سوم نیز به مختصات نحوی اثر و نوع جملات و افعال و ارکان جمله... پرداخته است. نثر کتاب به سبک ساده و مرسل و تأثیر گرفته از زبان محاوره بلخ است که البته برخی از ویژگی‌های آغاز تحول از سبک مرسل قدیم به سبک جدیدتر را نیز داراست. تأثیر زبان عصر نویسنده را، که نوشتن به شیوه مصنوع و متکلّف بوده، به استثنای استشهاد به آیات و احادیث و گاهی شعر فارسی یا عربی، در کتاب نمی‌بینیم. عامل موثر در سبک نویسنده شغل و شرایط اجتماعی و فرهنگی اوست و از تشبیهات نو و به ویژه تشبیه تمثیل و تصاویر آفاقی برای روشن-گری معانی دیریاب عرفانی بهره برده است. تشبیه، بسیار بیشتر از استعاره به کار رفته و همچنین جاندارانگاری و کنایه نیز در کتاب فراوان است. بهاءولد عارفی شادی‌گرا و مزه‌طلب است. شکایت از پای‌بندی به متعلقان را در یادداشت‌هایش بسیار زیاد می‌بینیم، او نسبت به زن، بدبین است. با سماع و موسیقی موافق است؛ امّا سماع رواج-یافته در تصوف را نمی‌پسندد. به ستیز با عقل و فلسفه می‌پردازد و به نوعی از عرفان جزءگرایانه (اتمیستیک) می‌اندیشد. مذهب او حنفی و به عقاید اشاعره پای‌بند است. البته در این زمینهمیانه-روی دارد و گاهی عقاید معتزلی را صحیح می‌داند. پژوهش حاضر از شیوه توصیفی - تحلیلی پیروی می‌کند و روش کار، به صورت کتابخانه‌ای و فیش‌برداری از نکات کتاب دو جلدی معارف و مطالب کتب مربوط است و سپس طبقه‌بندی و مرتب‌سازی موضوعات و تحلیل داده‌ها صورت گرفته است.
نحوه‌ی بیان مضامین مشترک عرفانی در سه دفتر اول مثنوی وغزلیات فخرالدین عراقی
نویسنده:
ام‌البنین محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع در این پژوهش به نحوه ی بیان مضامین مشترک عرفانی در دفتر اول ، دوم، سوم و غزلیات عراقی اختصاص یافته و هدف بررسی بیان در شعر مولاناو عراقی می‌باشد. در هر بخش به مضمون خاصی پرداخته شده و موضوعات هر گفتار به طور متمایز از یکدیگر می باشد.روش تحقیق به صورت تحقیق و گردآوری می باشد و مضامین هر بخش مورد تعریف قرار گرفته و هر کدام از مضامین را به طور کلی در مقدمه و به صورت مجزا در آغاز هر فصل تعریف کرده کرده ایم. برای هر کدام از مضامین عرفانی مورد نظر در شعر عراقی و مولانا نمونه هایی ارائه داده و به مقایسه و نحوه ی بیان این اشعار پرداختهایم. شیوه ی تحقیق هم به صورت گردآوری استو هم به صورت تجزیه و تحلیل می باشد به این معنا که ابتدا نظرات و عقاید مختلفی را بیان کرده و سپس به بررسی هر کدام از نظریات در شعر مولانا و عراقی پرداخته ایم. یافته های تحقیق شامل مقایسه‌ ی عقاید عراقی و مولاناست و بررسی دیدگاه‌های هر کدام و مقایسه‌ی با دیگری و در نهایت متفاوت دیدگاه های هر کدام و نحوه‌ی بیان این دو شاعر می باشد.عراقی و مولانا دیدگاه های مشابه بوده و از نظر اعتقادی تا حد بسیار زیادی به هم نزدیکند تنها تفاوت آن‌ها در بخش جبرو اختیار ومبحث انسان کامل است که مولانا نگاه ویژه به پیامبر دارند ولی عراقی به اندازه ی مولانا شعرش از عشق پیامبر لبریز نیست در شعر مولانا خواننده با مدح هیچ ممدوحی جز چهره‌های دینی روبرو نمی‌شود اما در عراقی به مدح ممدوح و شاهان وقت پرداخته و آنان را انسان کامل معرفی می کند .مولانا معتقد به جبر مطلق و یا اختیار مطلق نبوده اما عراقی تا حدودی به جبر گرایش دارد . مولانا برای فنای فی الله معتقد به ترک تعلقات است اما عراقی بزرگ‌ترین حجاب راه وجود خود می‌داند.
انعکاس چهره‌ پیامبران در دیوان ناصر خسرو
نویسنده:
مریم شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله، از دیدگاه ناصرخسرو، درباره‌ی انبیایی که در دیوان نام آنها بیان شده است، سخن گفته ایم . او گاهی به شیوه‌ی تمثیلی و گاه تذکاری به زندگی هر پیامبر پرداخته است و گاهی نیز از نام پیامبر، به تأویل، مقصود دیگری را دنبال می کرده است؛ به طور مثال گاهی خلیفه‌ی فاطمی را سلیمان ، گاهی نوح و گاهی موسی خوانده است و مضامین مربوط به هر پیامبر را با زندگی خود در آمیخته است . او تقریباً در همه‌ی دیوان در حال تبلیغ مذهب اسماعیلی خویش است که از آن به عنوان دین حق یاد می کند و با دلایل و استدلالات منطقی سعی دارد مخاطب را قانع کند که مذهب او ، مذهب راستین است . ناصرخسرو با بهره گیری از نام پیامبران و زندگی آنان ، در عین اینکه سخنانش را اعتبار و ارزش می بخشد، گامی بلند در اثبات حقّانیت سخنانش بر می دارد. او در زمره‌ی شاعران مذهبی است و سخنان و سروده هایش رنگ و بوی دینی دارد. این شاعر تونان پس از گذراندن مراحل روحانی دیگر ، مرتبه‌ی حجّت را در میان اسماعیلیان کسب کره و به عنوان مبلّغ سرزمین خراسان به آنجا بازگشته است ؛ بنابراین شیوه ای اتّخاذ کرده تا بتواند اهداف و مقاصد خویش را از طریف آن به مخاطب منتقل کند . البته این مربوط به جهان بینی اوست که ترجیح می دهد باطن را به جای ظاهر و تأویل را به جای تنزیل بنشاند . او به عنوان یک باطنی مذهب ، اصل تأویل را در همه موارد خلقت و پدیده های مادی و معنوی جهان ، جاری می داند.مفاهيم مورد نظراو عبارت اند از : مفاهیم حکیمانه و فلسفی ، اجتماعی و تاریخی ، دینی و پند و اندرز .
بررسی تطبیقی سیمای فرشتگان و اوصاف آن‌ها در مقایسه با مقام انسان در مثنوی مولانا و دیوان حافظ
نویسنده:
فهیمه نصیرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان و انسان‌شناسی یکی از بنیادی‌ترین مباحث عرفان است که عرفا را در یافتن راه سعادت آدمی و سلوک سریع‌تر او به قرب الهی یاری می‌کند. در این میان عرفا به فرشته‌شناسی و ذکر مسائلی مانند رابطه فرشته و انسان نیز عنایت داشته‌اند. در این پژوهش اوصاف فرشتگان و رابطة فرشته و انسان در مثنوی مولانا و دیوان حافظ مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است تا دیدگاه این دو شاعر عارف دربارة انسان‏ روشن‌تر شود. تحقیق حاضر نشان می‌دهد اگرچه هر دو شاعر با اتکا به منابع دینی و عرفانی پیش از خود تعابیر و مفاهیم مرتبط با فرشتگان را به‌کار برده‏اند و به ارزش‌‌گذاری در این زمینه پرداخته‏اند اما تفاوت‏هایی در خصوص نسبت فرشته با انسان و ضرورت کمال انسانی با یکدیگر داشته‌اند از جمله این‌که علی‌رغم آن‌که هر دو به اعتبار و جایگاه انسان در پیشگاه الهی به برتری مقام انسانی اذعان می‌کنند، حافظ انسان عادی و نه انسان آرمانی و کامل را فراتر از فرشته می‌داند و مولانا او را کمتر از فرشته می‌شمارد.
بررسی تطبیقی سیمای امام علی (ع) در دیوان ابن حسام خوسفی و ناصرخسرو
نویسنده:
عاطفه اقتصادی رودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حضرت علی (ع) نزد عموم مسلمانان از جایگاهی ویژه برخوردار است. شاعران ادب پارسی اعم از شیعه و سنّی در ابراز ارادت و محبّت خود به آن بزرگمرد دادگری و جوانمردی اشعار بسیاری سروده و دیوان‌های خویش را به ستایش او مزیّن نموده‌اند. ابن‌حسام خوسفی شاعر شیعی دوازده‌امامی قرن نهم هجری و ناصرخسرو شاعر توانمند اسماعیلی مذهب قرن پنجم هجری از جمله این شاعران هستند که در ابیات بسیاری از دیوان‌های خود به بازتاب سیمای علی (ع) پرداخته‌اند. در بررسی مقایسه‌ای دیوان این دو شاعر مشخّص می‌شود آنان در دو دوره زمانی و مکانی متفاوت، مذهب و ویژگی‌های شخصیّتی و فکری جداگانه، در ترسیم سیمای علی(ع) شیوه‌ی عمل و نقطه نظرات متفاوتی داشته‌اند. ابن‌حسام حدود یک سوم از دیوان خود را به ستایش علی(ع) اختصاص داده است و با توجّه به بسط و کمال ادبیّات عرفانی قرنهای ششم، هفتم، هشتم و نهم در این توصیفات بر طرح جنبه‌های عاشقانه‌ی شبه عرفانی، مفاهیم ولایی، خوانش‌های مدنی و اخلاقی توجّه و تأکید بیشتری کرده است و با گذشت نه قرن از صدر اسلام و تغییر اوضاع ادواری، سیاسی و اجتماعی ، رویکردهای نقلی، اسطوره‌ای و افسانه‌ای نیز داشته است امّا ناصرخسرو از نظر نسبت کمّی، کمتر به مدح و توصیف علی (ع) پرداخته است و در توصیفات خود بیشتر نگاه حکیمانه کلامی به فضایل آن حضرت داشته و بر علم تأویل، رازداری، اساس بودن وی در دین ، و نیز بر اهداف انقلابی و ایدئولوژیکی اسماعیلی تأکید کرده است و صفات و شایستگی‌های علی (ع) برای امامت و خلافت را کمابیش درشت در راه مبارزه با خلافت عبّاسی و حمایت از خلافت فاطمیان طرح نموده است. در دیوان هر دو شاعر وجوه مشابه و متفاوتی از علی (ع) به چشم می‌خورد که البتّه غلبه با وجوه تشابه است. هر دو شاعر به فضایل و ویژگی‌های مهمّ آن حضرت چون: والایی منزلت، قرابت با پیامبر(ص)، شایانی ولایت، عصمت، علم، عدل، جهاد و شایستگی‌های نقلی اشاره کرده‌اند که البتّه ابن‌حسام در دیوان خویش به جلوه‌هایی چون: زیبایی، عطر خوش، بانگ شجاعت، و توصیف اسطوره‌ای اسب، شمشیر و جایگاه منتسبان حتّی غلام علی (ع) نیز توجّه خاصّی نشان داده است که در دیوان ناصرخسرو موارد مذکور مشاهده نمی‌شود.
بررسی تطبیقی اصطلاحات عرفانی نهج‌البلاغه با کشف‌المحجوب، رساله قشیریه و مصباح‌الهدایه
نویسنده:
فاطمه نوریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان به معنای شناخت و رسیدن به حقیقت است. به بیان دیگر، موضوع اصلی آن شناخت خدا است که عارفان با مکاشفه های الهی به آن دست می یابند. عرفان می تواند تصوف را نیز شامل شود که در این صورت نسبت بین عرفان و تصوف از نظر منطقی عموم و خصوص من وجه است. از جمله عارفان عالم حضرت علی علیه السلام است که می فرماید: هیچ شئ را ندیدم مگر این که خدا را قبل از آن، با آن و پس از آن دیدم. گنجینه نفیس نهج البلاغه در بر گیرنده جلوه های عرفان است که برای بررسی عمیق آن، نیاز است پژوهش های گسترده ای انجام شود.تاکنون پژوهش هایی در زمینه بررسی تطبیقی نگرش های عارفانه و صوفیانه در مفاهیم و اصطلاحات عرفانی مختلف انجام گرفته است. اما در این پژوهش بررسی تطبیقی اصطلاحات عرفانی نهج البلاغه با کتاب های کشف المحجوب، رساله قشیریه و مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه انجام شده است. در این بررسی با بهره گیری از کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه که شامل ده باب است، به طور نسبی از هر باب یک واژه شامل توبه، زهد، توکل، قناعت، توحید معرفت، محبت، ولایت، آداب صحبت و علم بر گزیده شد. این مطالعات نشان داد که عرفان از دید نهج البلاغه همراه با کسب علم و معرفت است، از طرفی تلاش برای رفع نیازهای مادی و دنیوی البته بارعایت قناعت منافاتی با عرفان ندارد. این درحالی است که در سه اثر عرفانی دیگر تاکید بر سرکوب نیازهای مادی برای دستیابی به جلوه های عرفانی است.
بررسی تطبیقی اندیشه‌های مولانا و کارلوس کاستاندا
نویسنده:
مسعود پورتحویلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان مقوله ای باطنی و فراعقلی بوده و به واقع راهی قلبی و درونی است برای شناخت حقیقت خود، جهان خود و خداوند. عارفان بر این باورند که شناخت حقیقت راه های گوناگونی دارد و علم و عقل گرایی تنها یکی از این راه هاست، نه تنها راه. به ویژه در روزگار پست مدرن و بر اثر ظهور معرفت شناسی جدید و در هم شکسته شدن اقتدار علم و متدهای تجربی راه برای مکتب های عرفانی و معنوی که انسان را به درکی شهودی و یقینی فرا می خوانند، گشوده شده است. بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا می توان به این نکته رسید که همه ی عرفان ها که از دل ادبیات و فرهنگ یک ملت بر می خیزند نیز یک هدف و حقیقت واحد را دنبال می کنند. این مکتب بر این باور است که آموزه های عرفانی با درنوردیدن مرزها، مذاهب و ملیت های گوناگون را پشت سر نهاده و در همه ی فرهنگ ها به هر شکلی وجود دارند. به زبان دیگر تمام اندیشه های عرفانی و فراعقلی از آنجا که جزو ویژگی های سرشتین و وجودی انسان هاست، از یک اندیشه ی نخستین برخاسته و یک هدف را می جویند. حتی در میان دورترینِ فرهنگ ها از لحاظ زمانی و مکانینیز می توان تشابهات و وجه اشتراکاتی یافت. برای اثبات این نظریه در این پژوهش به بررسی تطبیقی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا پرداخته شده است که از لحاظ مکانی، یکی در شرق است و دیگری در غرب و از لحاظ زمانی، حدود هشتصد سال میان این دو مکتب فاصله می باشد. مولانا در میان عارفان ایران و جهان از وجهه ای خاص برخوردار است و بن مایه ی اندیشه های او از نوعی دیگر است. چرا که در اواسط زندگی خویش به خاطر آشنایی با شمس تبریزی، دچار تحول روحی و افکار درونی شد و همه ی اندیشه های اش به گونه ای دیگر بیان گردید. کارلوس کاستاندا نیز که دانشجوی رشته ی مردم شناسی بود پس از آشنایی با دون خوان ماتوس، عمری تحصیل و کسب دانش را بی فایده دید و آتش در آن اندوخته ها زد و موسی وار همراه دون خوان وارد دریا شد. با بازبینی نکات و آموزه های عرفانی در احوال و افکار این دو عارف، به یگانگی ها و تشابهاتی میان آن ها برمی خوریم و نتیجه ی به دست آمده را گواهی یا مهر تاییدی تلقی می کنیم بر ادعای یگانگی عرفان ها، مکتب اصالت معنی و در نهایت وحدت درونی ادیان.باری در این پژوهش بر آنم تا بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا و با نگرش عرفان تطبیقی به بررسی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا بپردازم.
  • تعداد رکورد ها : 192