جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
مغالطه‌شناسی سهروردی در نقد مشائیان در فلسفه اشراق
نویسنده:
کاظم موسی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سهروردی در دو اثر بزرگش، المشارع و المطارحات و حکمه‌الاشراق، به نقد برخی از بنیان‌ها، آراء و ادله مشائیان پرداخته است. در بسیاری از این نقدها وی به مغالطه‌شناسی مشائیان پرداخته و مغالطات آنها را مشخص نموده است، به عبارتی دیگر، وی از دریچه مغالطه به نقد مشائیان نشسته است. در این پژوهش بر آن شده‌ایم که به بررسی و ارائه مغالطه‌شناسی او در نقد مشائیان بپردازیم. برای این کار ابتدا سعی کرده‌ایم که به بررسی چند مسأله بنیادی‌تر نسبت به این موضوع بپردازیم. در راستای پرداختن به مغالطه‌شناسی سهروردی در نقد مشائیان باید ببینم که وی اساسا چگونه به مغالطه پرداخته است، چه رویکردهایی در مغالطه‌پژوهی داشته است و مشخص کنیم که این نقدهای مغالطه‌شناسانه در مغالطه‌پژوهی‌اش چه جایگاهی دارند. برای این امر بایسته است که به طور اساسی‌تر، بدانیم که چه رویکردهایی در مغالطه‌پژوهی منطق‌دانان مسلمان وجود دارد و سهروردی چه جایگاهی در مغالطه‌پژوهی سنت منطقی منطق‌دانان مسلمان دارد. در این نوشتار پس از مشخص نمودن رویکردهای مغالطه‌پژوهی منطقدانان مسلمان و جایگاه سهروردی در میان این منطقدانان و مشخص نمودن جایگاه نقدهای‌ مغالطه‌شناسانه‌اش، به ارائه و بررسی این نقدها پرداخته شده است.
بررسی تفکر اشراقی در فلسفه ابن سینا
نویسنده:
سمیه نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا به عنوان یکی از شارحان و معلمان بزرگ فلسفه ارسطویی بیش از هر چیز فیلسوفی عقل گراست که به استدلال و فلسفه استــدلالی – بحثی اهمیت زیادی می دهد؛ اما در بعضی آثار او رگه هایی از تمایل وی به اشراق یافت شده که جهت گیری او به سمت راه اشراق و شهود را نشان می دهد، از میان مهم ترین آثار ایشان با رنگ و بوی اشراقی می توان به رسائل رمزی شیخ، همچون حی ابن یقظان، رساله الطیر، سلامان و ابسال اشاره کرد.که البته از همه اینها مهمتر سه نمط آخر اشارات در بهجت و سعادت، مقامات العارفین و اسرارالآیات است. رویکرد اشراقی ابن سینا دارای منابع معرفتی ویژه ای است که غیر ازکتب و شرح و تفسیر های آرای ارسطو و یونانیان می باشد. او تنها راه رسیدن به اشراق را بی اعتنایی به امور مادی و سر سپردن به سیر و سلوک باطنی می پنداشته است. ابن سینا خود صریحاً به گرایش اشراقیش اشاره کرده و در مقدمه منطق المشرقیین که باقی مانده از حکمت مشرقی ایشان است از گرایش دیگر و جدا شدن از شریکان مشایی سخن می گوید.واژگان کلیدی: ابن سینا ، افلاطون، فلوطین، سهروردی، شهود، فلسفه مشائی، فلسفه اشراق
مفاهیم اعتباری در حکمت اشراقی و حکمت صدرایی: پژوهشی تطبیقی درباره معقول ثانی از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
نویسنده:
اسدالله آژیر، معصومه سورنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفه اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطه عطف محسوب می شود. علامه طباطبایی نیز به عنوان نماینده بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوه وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آن ها قابل مقایسه اند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف درباره نحوه وجود معقولات ثانیه فلسفی، بیش از آن که مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاه های علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافته هایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرف نظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسة میان فلسفه اشراقی و فلسفه صدرایی نیز محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 9 تا 24
تبیینی جدید از بساطت و ترکیب در عالم عناصر،در اندیشه ی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مهدی موذنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه فلسفی، از آغاز، با توجه خاص به ماده اولی، بعنوان زمینه و اصل پیدایش موجودات طبیعی همراه بوده است. پیگیری این موضوع در آثار متفکران، در طول تاریخ، نشان دهندهاهمیت آن در جهت گیری مواضع فلسفی و فیزیکی، در دوران های مختلف است. در این رساله ابتدا دیدگاه حکمای مشاء در حمایت از ترکیب انضمامی ماده و صورت با براهینی که برای اثبات هیولی به آن ها استناد می کنند ذکر می شود واشاره ای هم به تبیینی جدید از دیدگاه ابن سینا می گردد، سپس به نظر شیخ اشراق مبنی بر بساطت خارجی جسم و نفی هیولای اولی و صورت جسمیه جوهری و صور نوعیه جوهری پرداخته شده و بعد از آن، موضع صدرالمتألهین و پیروان او در باور به «معقول ثانی بودن هیولی» در جسم، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه مانند، اصالت وجود و حرکت جوهری تبیین می گردد و در انتها با تحلیل نظرات این سه فیلسوف، خصوصاً براهین حکمای مشاء، و با ذکر شواهدی از آثار آن ها که منطبق با دیدگاه مختار در این رساله است، نتیجه نهایی، که تأییدی است بر دیدگاه ملاصدرا مطرح می شود. دراین تحقیق، از آثار ابن سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا به روش اسنادی و کتابخانه ای، همراه با تجزیه و تحلیل و استنتاج فلسفیاستفاده می گردد. هدف این نوشتار، بررسی رابطه بین یافته های فیزیک جدید و دیدگاه های این سه حکیم مسلمان در مورد بساطت و ترکیب جسم است. که آیا درنهایت می توان وجود خارجی یک جوهر بالقوه در جسم را اثبات کرد یا چنین جوهری قابل اثبات نیست و هیولی جز مفهومی ذهنی و انتزاعی از جسم و رابطه آن با مراتب مختلفش نخواهد بود. کلیدواژه ها: هیولی، صورت، بسیط، مرکب، ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا.
بررسی تطبیقی قاعده امکان اشرف از دیدگاه شیخ‌اشراق و صدرالمتالهین
نویسنده:
معصومه قایدرحمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تحقیق برآن است که به تبیین قاعده امکاناشرف از دید ملاصدرا و سهروردی بپردازد.این دو فیلسوف در زمینه تبیین واستدلال و آثار قاعده امکان اشرف نقاط اشتراک و افتراقی دارند. از جمله اشتراکات آنهااین است که هر دو می فرمایند:« اگر موجود اخسی داشتیم حتما قبل از آن موجود اشرفی موجود بوده است چون اگر اخس باشد و اشرف نباشد یا باید اشرف و اخس هر دو از خداوند صادر شوند که صدور کثیر از واحد می شود یا باید اشرف بواسطه اخس صادر شود که باعث شرافت معلول بر علت می شود یا بایدوجود اشرف ممتنع باشد که این هم باطل است.» پس با ابطال هر سه فرض ثابت می شود که اشرفی حتما قبل از اخسی موجوداست. همچنین در زمینه تبیین و استدلال و آثارقاعده امکان اشرف نقاط افتراقی با همدیگر دارندکه در این تحقیق به آنهاپرداخته شده است. روشی که در این تحقیق به کار گرفته شده تحلیلی، تاریخی و کتابخانه ای می باشد. و نتایجی که از این قاعده به دست می آید این است که در تمام مراحل وجود باید اشرفی بر اخسی مقدم باشد و گرنه با سه مشکل صدور کثیر از واحد، شریفتر بودن معلول ازعلت، و ممتنع بودن وجود اشرف مواجه خواهیم شد، پس به خاطر دفع این سه مشکل باید حتما اشرفی بر اخسی مقدم باشد.
بررسی تطبیقی نقش مُثل در شناخت از منظر افلاطون، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
محسن نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه مُثل یکی از مهم‌ترین نظریات فلسفی است و جایگاه ویژه‌ای در معرفت‌شناسی افلاطون، سهروردی و ملاصدرا دارد. هر سه فیلسوف، معرفت حقیقی را تنها در عالم مُثل و رب‌النوع می‌دانند اما باهم تفاوت‌هایی در این مورد دارند، افلاطون معرفت را تذکر و یادآوری از مُثل می‌داند و روش او برای رسیدن به معرفت، دیالکتیک است. اما سهروردی و ملاصدرا معرفتی که از رب‌النوع کسب می‌شود را تذکر و یادآوری نمی‌دانند. همچنین سهروردی و ملاصدرا علاوه بر اینکه ادراک عقلی را از رب‌النوع می‌دانند، ادراک حسی و خیالی را نیز از رب‌النوع می‌دانند اما افلاطون فقط ادراک عقلی را از مُثل می‌داند. افلاطون معرفتی که از طریق ادراک حسی به دست بیاید را منکر می‌شود و معتقد است ادراک حسی وقتی معرفت بخش است که انسان را به یاد مُثلی بیندازد که قبل‌تر در آن زندگی می‌کرده است وگرنه خود ادراک حسی معرفت بخش نیست، برخلاف افلاطون، سهروردی و ملاصدرا ادراک حسی و همچنین ادراک خیالی را نیز درجه‌ای از معرفت می‌دانند هرچند همانند افلاطون آن‌ها را معرفت حقیقی نمی‌دانند. سهروردی در چگونگی رسیدن به رب‌النوع و کسب معارف با افلاطون اختلاف‌نظر دارد، سهروردی معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید حجاب، که تعلق و تدبیر نفس به بدن است را به‌وسیله ریاضت‌های علمی و عملی کم کرد و به رب‌النوع متصل شد تا به معرفت حقیقی دست‌یافت. ملاصدرا نظرش نزدیک به نظر سهروردی است، او هم معرفت حقیقی را تنها در رب‌النوع می‌داند، اما ملاصدرا معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید نفس انسان در قوه نظری و قوه عملی قوی شود تا بتواند اتصال و اتحاد با رب‌النوع برقرار کند و به معرفت حقیقی دست یابد.
بررسی تطبیقی جایگاه «نور» در حکمت سهروردی و «وجود» در حکمت سینوی و صدرایی
نویسنده:
خالق دیوسالار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفکر در هستی و پی بردن به راز و رمز آن از دغدغه های بشر پرسش گر بوده به طوری که مدام خود را تشنه چنین آب هستی بخشی می داند، چرا که حقیقت انسانیت در ذات متفکر اوست و تفکری با ارزش است که فارغ از عقل معاش به پهنه بی پایان هستی مخصوصاً به مبدأ با شکوه و والای آن نظر داشته باشد. در این ارتباط مسلمانان متفکر بیکار ننشسته و آستین همت بالا زدند و در این راه رنج و مشقاتی را متحمل شدند که در این بین نقش سه شخصیت یعنی بوعلی سینا ، ملاصدرا و سهروردی بارزتر به نظر می رسد، البته این بدان معنی نیست که کوشش های بقیه ازجمله فارابی ناچیز بوده است. در حقیقتسه شخصیت مذکور عصاره ماقبل خود بوده اند.ابن سینا به موجود می اندیشید و آن را موضوع فلسفه دانسته، مسائل آن را نیز عوارض ذاتی موجود بماهوموجود می داند او موجود را هم از نظر مفهوم و هم از نظر تحقق خارجى بدیهى فرض کرده و آن را مشترک معنوی می دانست و معتقد بود ماهیّت هر چیز غیر از هستى آن است یعنی دو مفهوم مغایرند اما این دو در خارج با هم اتحاد وجودی دارند. اومفهوم وجود را تنها در سه حکمِ تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان مشکک می داند که آن نیز به خاطر حکایت ازواقعیت مشکک متصف به تشکیکمذکور است و در ارتباط با اصالت وجود ابن سینا نفسِ وجودِ ماهیت را معلول خود ماهیت ندانسته بلکه آن را معلولِ علت وجود می داند. او ماهیت را در سایه وجود، حق بالغیر می داند .سهروردی بر پایه آن چه ظاهر است به بحث درباره ساختار حقیقت که مستقیماً معلوم ما واقع می شود می پردازد. موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آن چه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد تعریف می نماید. ظهور نور موجب بداهتش است. سهروردی نورها را تنها به کمال و نقصان مختلف می داند نه به لحاظ نور بودنشان چرا که نور نزد وی چیزی است که به واسطه شدت و ضعفش، مابه الاشتراک و هم مابه الامتیاز به خودش برمی گردد. وی نسبت میان نور وظلمت را سلب وایجاب می داند و ظلمت را قالب نور معرفی می کند. نزد وی در مقوله جوهر، همه انحاء تشکیک تحقق پذیر است. مراد از اصالت نور سهروردی "مبدئیت برای وجود و هستی ها"ست، وی در حکمت خویش حقیقت را به وجود نسبت نمی دهد بلکه آن را به حقایق عینی که بدون واسطه معلوم ما واقع می شوند نسبت می دهد و برای رسیدن بدین منظور از قضایای وجدانی استفاده می کند. وجود نزد ملاصدرا مبناى مسائل الهى است او موضوع فلسفه راواقعیت خارجى معرفی می کند. او وجود را تحقق و صیرورت در اعیان واذهان می داند. مفهوم وجود نزد وی ابسط از هر تصوری بوده و شروع و اول هر تصوری می باشد و از شدت ظهور و بساطتش نمی توان آن را به چیزی آشکارتر از خودش تعریف نمود. عقل بین دو موجود، مناسبت و مشابهتی می یابد که نظیرش رابین موجود و معدوم نمی یابدبدین جهت او مشترک معنوی بودن وجود در بین ماهیات را قریب به اولیات می داند. او ماهیات را اموری تبعی دانسته که از نظر به حدود و مراتب وجودات دریافت شده اند و رابطه میان ماهیّت و وجود را نوعی ملازمه عقلی بین وجود هر شىء و ماهیّت آن است. او وجود را بالذات و?ماهیّت رابالعرض موجود می داند و زیادت مفهوم وجود بر ماهیت از نظر او با تحلیل عقل حاصل می شود. نزد وی وجود در خارج و حاق ذهن با ماهیت اتحاد دارد. ملاصدرا بر خلاف سهروردی قائل به تشکیک در ماهیات نبوده و چون ماهیات را مثار کثرت می داند ذاتاً آن ها را با هم مختلف می داند. او وجودات عینى را حقایقى اصیل می داند و معتقد است که ماهیات، همان اعیان ثابته اند که هیچ گاه بوى هستى به مشامشان نخورده است. سبق زمانى و سبق علّى وجود بر ماهیت را او از اثبات اصالت وجود به دست می آورد. وجود تقدم عینی بر ماهیت دارد و ماهیت بر وجود تقدم مفهومی دارد. ملاصدرا به تشکیک مفهوم وجود از آن نظر توجه دارد که بیانگر ویژگی ای در اصل هستی است او مفهوم صرف را مشکک نمی داند. او در بیان تشکیک از شدت و ضعف و کمال و نقص وجود سخن به میان مى آورد که مفاهیمى ناظر به واقعیتند.
بررسی انسجام در قول به بقای نفس همراه با فساد بدن
نویسنده:
احمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فاسد شدن بدن بعد از جدایی نفس امری محسوس است که به استدلال نیازی ندارد. اما با توجه به دخالتی که بدن در حدوث نفس دارد فاسد نشدن نفس با زوال بدن نیازمند برهان است. از این رو مقاله پیش رو در تلاش است از منظر سه فیلسوف بزرگ اسلامی، ابن سینا، سهروردی و صدرالدین شیرازی به این پرسش پایه ای در فلسفه اسلامی پاسخ دهد که «چگونه با وجود دخالت بدن در حدوث نفس، با زوال بدن، نفس همچنان باقی می ماند؟». در بررسی پاسخ های این سه فیلسوف به پرسش یادشده به نظر می رسد طبق نظر صدرالدین شیرازی، که بین حدوث و بقای نفس از حیث تجرد تفاوت می گذارد، بدن می تواند در ابتدای پیدایش، شرط حدوث نفس باشد، ولی در بقا بی نیاز از بدن باشد. اما طبق دیدگاه ابن سینا و سهروردی که نفس را در حدوث و بقا مجرد می دانند نفس در هر دو حالت وابسته به علت قابلی (بدن) و علت فاعلی است و نفی وابستگی نفس به علت قابلی (بدن) در مرحله بقا و عدم فساد آن با زوال بدن ادعایی بدون دلیل است.
وجود مصداق ندارد: دیدگاه سهروردی در نفی تحقق عینی وجود و کاربست آن در قاعده «الحق ماهیته انیته»
نویسنده:
رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریات مربوط به آغاز پیدایی مساله اصالت وجود و ماهیت، از جمله اموری است که گرفتار خلط مفاهیم با الفاظ شده است. هر چند به نظر می رسد که لفظ «اصالت» در مبحث اصالت وجود و ماهیت، نخستین بار در آثار میرداماد خصوصا تقویم الایمان مورد استفاده قرار گرفته ولی اصل مساله در آثار سهروردی قابل رهگیری است. اگر اصالت را در مساله اصالت وجود و ماهیت به معنای داشتن مصداق عینی تلقی کنیم، چنان که در آثار ملاصدرا غالبا به این معنا به کار رفته است، می توان سهروردی را قائل به اصالت ماهیت و اعتباریت وجود قلمداد کرد. با طرح مساله زیادت وجود بر ماهیت، عده ای این زیادت را زیادت عینی دانستند که مستلزم تحقق عینی وجود است. در مقابل، سهروردی در آثار خود نه استدلال بر نفی مصداق عینی داشتن وجود اقامه می کند. از نظر او، در حیطه ممکن الوجودها، صرفا ماهیت مرتبط با علت تحقق عینی دارد و وجود، مفهومی است که از چنین ماهیتی انتزاع می شود. سهروردی در حیطه قاعده «الحق ماهیته انیته» از نظریه خود استفاده کرده است. از نظر او، با توجه به اینکه وجود صرفا مفهومی ذهنی است و مصداق عینی ندارد، مقصود از این قاعده، وجود بودن خداوند نیست بلکه مقصود آن است که خداوند عین حیات است و حیات او برترین حیات یعنی حیات محض بسیط است. به نظر می رسد که ادله ملاصدرا در اثبات اصالت وجود، غالبا در مقام پاسخ و نقض دلایل سهروردی در اعتباریت وجود بوده است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 47
  • تعداد رکورد ها : 192