جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > متافيزيك > 1388- دوره 45- شماره 3
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
مهدی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جان رالز، فیلسوف معاصر آمریکایی، عنوان «اعتبارگرایی» را برای دیدگاه خود در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست برگزیده است. اساس دیدگاه او همان نظریه قرارداد اجتماعی است که پیش از وی توسط لاک و کانت مطرح شده است. او این دیدگاه را با شرط انصاف و بی طرفی تکمیل می کند که با جهل نسبت به موقعیت خود (پرده جهل) در وضعیت نخستین مشخص می گردد. دیدگاه رالز در این زمینه با توجه به مخالفت با شهودگرایی و سودگرایی، نوعی نظریه غیر واقع گرا خواهد بود که به جدایی میان علم و اخلاق معتقد است و عینیت گزاره های اخلاقی را به معقول بودن آنها تعریف نموده، صحت آنها را به اعتبار آن ها بر اساس رویه ای بی طرفانه و مناسب معرفی می کند. نظریه ادراکات اعتباری که توسط علامه طباطبایی مطرح شده است، موافقت ها، مخالفت ها و برداشت های مختلفی را در پی داشته، اما به عقیده بسیاری، دیدگاهی بدیع و اثر بخش در فلسفه اسلامی است. مطابق با این نظریه بسیاری از علوم و تصدیقات و از جمله مفاهیم حسن و قبح و عدالت، اعتباری هستند. هدف این مقاله، آن است که ضمن گزارش بعضی از ابعاد این دو نظریه، به تحلیل و مقایسه ای میان آن ها دست زند و بعضی نتایج مشابه و متفاوت آن را در مقوله های غیر واقع گرایی، عینیت، ملاک توجیه و جدایی علم و اخلاق بررسی کند.
صفحات :
از صفحه 87 تا 99
نویسنده:
فروغ رحیم پور، سوده یاوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر، شهود به طور عام، و رویت حضرت حق به طور خاص را از دیدگاه علامه محمد حسین طباطبایی و محیی الدین عربی ـ که در حقیقت نماینده دو مکتب فکری حکمت متعالیه و عرفان هستند ـ مقایسه می کند. موضوع های مورد بررسی در این نوشتار، توجه به قلب به عنوان محل دریافت شهود، عوامل افزایش قابلیت دریافت تجلیات توسط قلب، خطا در علم شهودی و معیار تشخیص این خطا و شهود خداوند است.با نگاهی به تعریف این دو متفکر از شهود، به نظر می رسد این تعاریف، در یک راستا و در واقع مکمل یکدیگرند. در طرح مساله شهود نیز شباهت هایی بین آنان وجود دارد، مثلا از دیدگاه هر دو متفکر، قلب، محل دریافت شهود است و عارف می تواند به کمک برخی مراقبات، قابلیت قلب را برای دریافت تجلیات افزایش دهد. از طرفی، آن دو علم شهودی، خطا پذیر است؛ خطایی که به دلیل غیر الهی بودن وحی یا الهام و یا تفسیر و برداشت نادرست از مشاهدات رخ می دهد.اما تفاوت های مهمی نیز در شیوه تفکر ابن عربی و علامه طباطبایی وجود دارد که به نظر می رسد مهمترین آنها تفاوت جایگاه "عقل" نزد آنان است؛ چنانکه علامه برخلاف ابن عربی برای عقل، به عنوان وسیله شناخت، اهمیت ویژه ای قایل است و آن را یکی از معیارهای تشخیص صحت علم شهودی می داند.
صفحات :
از صفحه 65 تا 86
نویسنده:
رضا اکبریان، طیبه کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مجرد دارای اقسامی است. عقل و نفس دو قسم مشهور مجردات هستند. در فلسفه افلوطین احد، و موجود مستقل و مطلق در فلسفه ملاصدرا، نیز مجردند. علاوه بر این سه قسم، نوعی دیگر از مجرد به نام مجرد مثالی در فلسفه اسلامی مطرح است. مجردات در دیدگاه افلوطین و ملاصدرا ویژگی هایی متمایز از مادیات دارند. در مجردات احکامی مثل وجود، وحدت، علیت و علم غلبه دارد و عوارض مادی مانند ماده، حرکت، زمان و مکان از آنها سلب می شود. البته، هر یک از این احکام مختصات ویژه ای در هر یک از مراتب تجرد و در دو نظام افلوطین و ملاصدرا دارند. ملاصدرا با رفع تقابل میان مجرد و مادی گامی در تسهیل ارتباط مجرد و مادی برداشته است، در حالی که افلوطین با طرح انفعال ناپذیری نفس در ترسیم این ارتباط دچار مشکل شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23
نویسنده:
فرشته نباتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انتقادهای فراوانی به نظام قیاسهای موجه ارسطو وارد شده است. برخی از منطقیون تلاش کرده اند تا صورتبندی مناسب و رضایت بخشی از کل این نظام ارایه دهند، ولی هیچ یک از این کوشش ها قرین توفیق نبوده است. به همین دلیل، منطق - دانانی در صدد برآمدند تا تنها در مورد بخشهایی از این نظام که بیشتر مورد مناقشه بوده، تبیین مناسبی ارایه دهند. مناقشه انگیزترین بخش این نظام که به مساله "دو باربارا" مشهور است، در مورد این ادعای ارسطو است که ضرب هایی دارای کبرای ضروری و صغرای مطلقه نتیجه ضروری می دهند، در حالی که ضرب های دارای کبرای مطلقه و صغرای ضروری نتیجه ضروری نمی دهند. برخی از منطق دانان این نظر ارسطو را پذیرفته اند، برخی هر دو نوع ضرب را دارای نتیجه ضروری دانسته اند و برخی نیز نتیجه هر دو نوع ضرب را مطلقه اعلام و هر یک برای نظر خود دلایلی ارایه کرده اند. رشر در حمایت از نظر ارسطو موفق است و علاوه بر تبیین این مساله، سازگاری آن را با دیگر نظرات ارسطو نشان می دهد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 41
نویسنده:
اکرمی موسی, محمودی محسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ریچارد رورتی، فیلسوف مابعدالطبیعه ستیزِ نوعمل گرای آمریکا، طی سه دهه در آثار گوناگون خود فلسفه سنتی، از افلاطون تا کانت، را مورد انتقاد قرارداده است. به باور وی، تاریخ فلسفه بیانگر این است که هیچ گونه پاسخ نهایی به پرسش های سنتی در مورد « شناخت»، «حقیقت/ صدق»، و «بازنمود»، وجود ندارد؛ در نتیجه به جای حل کردن این پرسشها باید آنها را منحل کرد. وی شناخت را باور صادق موجه تعریف می کند، اما نظریه صدق او عمل گرایانه است و توجیه را حاصل گفت و گو، یعنی فعالیت اجتماعی، اجماع گروهی و نوعی همبستگی اجتماعی می داند. رورتی همچنین به اولویت دموکراسی در برابر فلسفه باور دارد، و با مبنا بودن فلسفه برای دیگر بخشهای فرهنگ مخالف است. آرای فلسفی رورتی علی رغم برخورداری از نکاتی سودمند، چه در محور سلبی نقد جزمهای مابعدالطبیعه سنتی و چه در محور ایجابی تاکید بر پاره ای از دستاوردهای فکری پسامدرن (همچون تاکید برآزادی، دموکراسی، کثرت گرایی، تواضع فلسفی، و دوری از نخوت علمی) با مشکلاتی مواجه است. نگارندگان در این مقاله به نقد مهمترین برنهادهای چالش برانگیز او می پردازند: 1- نادیده گرفتن ویژگی حکایتگری و اشاره ای زبان، 2- خلط میان تاویل و واقعیت، 3- مخدوش کردن مرز میان عینیت و ذهنیت، 4- تداخل امر عمومی و خصوصی، و 5- بی توجهی به نیازمندی علم، فرهنگ، فن شناسی و بویژه دموکراسی به فلسفه.
صفحات :
از صفحه 43 تا 63
نویسنده:
پیراوی ونک مرضیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خیال و مرگ دو ساحت پر رمز و راز حقیقت اند که واسط (برزخ) میان حس و عقل، دنیا وعقبی واقع شده اند. مراد از خیال، صورتهای خیالی، قوه خیال و همچنین عالم خیال است. انسان در نشئه دنیا به مدد قوه متخیله قادر است تا حقایق و معانی متعالی (امور خفیه) را در کسوت صور خیالی مناسب برای خود متصور نماید، به شرط آنکه خیال خود را به مبادی عالی هستی مرتبط سازد، نه آنکه در بند حس مشترک محبوس گرداند. مرگ نیز - که برزخی میان دنیا و عقبی است - با کنار زدن پرده حواس، رویت حقایق مثالی را برای انسان ممکن می سازد. وفور تنعمات بهشتی بنا بر اراده بهشتیان در عالم مثال (برزخ) که عرصه تروح اجسام و تجسد ارواح است، به مدد خیال متحقق می گردد. ساحت مرگ، متجسم شدن اعمال و کردار آدمی، فشار قبر، حضور فرشتگان مامور مرگ و ... همگی بر اساس مثالی بودن خیال معنا می یابند. مرگ و خیال، کنده شدن از مرتبه رقیقه (محسوس) و ورود به مرتبه تجرد برزخی است. مرگ و خیال نشان دهنده استعلا و فراروی هستی انسان از مرتبه نازله به مرتبه ای بالاتر است. بر همین اساس، انسان در مقام خیال و مرگ به نحوی از گشودگی (آزادی) و انکشاف دست خواهد یافت که هرگز در مرتبه حس به آن دست نیافته است. هنر که جولانگاه خیال است، مرگی است که رو به سوی جمال الهی دارد. صدرا در جلد هفتم اسفار اربعه، عشق عفیف صاحبان صنایع لطیفه (ظرفا) را سببی می داند در نیل آنها به ذهنی صاف و روانی رحیم و نگاهی ظریف که موجب ظهور جمالی می شود که تجلی جمال حق است. در واقع، صور خیالی هنرمند، واسطه ای برای تعالی به اسم ا... می گردد. به همین جهت، هنر به معنای اصیل کلمه، مرگ است، مرگ هر آنچه غیر خداست و مظهریت جمال حق.
صفحات :
از صفحه 113 تا 129
نویسنده:
فتح زاده حسن
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوسرل ـ حداقل در دورة سوم حیات فکری خود ـ متقاعد شده بود که سوژه در مرکز فلسفه قرار گرفته است و فلسفه چیزی نیست جز شناخت اگو. همین شاخصة دکارتی، هوسرل را به یکی از سرآمدان اندیشه مدرن بدل می سازد. اما در دوره معاصر، این اگوی مرکزی و همراه با آن اندیشه مدرن توسط پساساختارگرایان همواره به چالش کشیده شده، و در این میان بحث های لکان به خاطر تمرکز بر روان کاوی و نیز تقدم زمانی آن بر دیگر نوشته های پساساختارگرایانه حایز اهمیت است، افزون بر این که جدال هوسرلی ـ لکانی را می توان نماینده ای از جدال فراگیرتر بین مدرنیسم و پست مدرنیسم دانست. در این مقاله، ابتدا به ایدة مرکزی لکان در نفی و انحلال سوژه دکارتی می پردازیم و سپس با توضیح نظریات هوسرل، خواهیم دید که وی چه راه برون رفتی در مقابل قواعد بازی روان کاوی لکان ارایه می دهد. هوسرل با تقلیل پدیده شناختیِ رویکرد طبیعیِ نهفته در بطن علوم طبیعی (ازجمله روان کاوی) پدیده شناسی را در بعدی متمایز و در جایگاهی برتر نسبت به این علوم قرار می دهد. بار این دفاعیه را فرایند برکشیدن اگوی تجربی به اگوی استعلایی به دوش می کشد.
صفحات :
از صفحه 101 تا 112
  • تعداد رکورد ها : 7