جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > متافيزيك > 1402- دوره 15- شماره 35
  • تعداد رکورد ها : 10
نویسنده:
فرنگبس براز ، نفیسه ساطع ، حسین فلسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معنادرمانی، مکتبی که ویکتور فرانکل بنیان نهاد، می‌کوشد به فرد بیاموزد معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلأ وجودی بیرون آید و در پس سختی‌ها و مشکلات زندگی، معنایی برای زندگی خود بیابد. در این پژوهش سعی شده با رویکردی به اصول و مبانی معنادرمانی فرانکل، برخی اصول و مبانی در مفهوم سعادت فارابی تبیین و تحلیل شود که وی نه‌تنها فیلسوف و اندیشمندی سیاسی، بلکه پزشکی است روانشناس که درمان درد و رنج مردمان جامعه‌اش را تحقق سعادت ازطریق تعلیم، تأدیب، آموزش سیاست و فلسفه می‌داند. در فلسفۀ فارابی، خیر یا سعادت غایتی است که هر انسانی بدان تشویق و برانگیخته می‌شود. فهم مبانی معنادرمانی در اندیشۀ وی در تطبیق با اندیشۀ فرانکل، در بخش تعلیم علم مدنی با 1. انجام کار ارزشمند، 2. ایجاد ارزش‌های تجربی، 3. ارزش تجربیات والا صورت می‌گیرد و مقومات آن با «شناساندن مسئولیت فردی»، «ایجاد فضایل اخلاقی»، «تشکیل اجتماع»، «عشق‌ورزی» می‌تواند قابل‌تبیین باشد؛ زیرا از این وجه دست‌یابی به معنای زندگی با کسب سعادت ارتباط دارد و سعادت امری جدا از زندگی مدنی نیست؛ پس مشارکت در امور مدنی و کسب فضایل اخلاقی از اصول و مبانی اصلی روش معنادرمانی در فلسفۀ فارابی است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 53
نویسنده:
علی اصغر جعفری ولنی ، دنیا اسدی فخرنژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریۀ ابصار یکی از مباحث مهم معرفت‌شناختی است. افلاطون و ارسطو در این بحث، دیدگاهی ویژه ارائه کرده‌اند که مبنای نظریات فلاسفۀ اسلامی متأخر در این مسئله واقع شده است. ازسویی، ابن‌سینا به پیروی از ارسطو، حقیقت ابصار را مبتنی بر نظریۀ «انطباع صور» تشریح کرده‌ که براساس آن، ادراک حسی را به انفعال آلت حسی از محسوس تعریف می‌کند. ازسوی دیگر، شیخ اشراق با ردّ دو نظریۀ خروج شعاع و انطباع، در صدد برآمد دیدگاه جدیدی را بیان کند. یعنی نمی‌توان براساس «خروج شعاع» و «انطباع صور» تحلیل دقیقی از ابصار ارائه کرد؛ بلکه با اشراق نفس بر امر موردمشاهده (البته به‌شرط مقابله) است که ابصار تحقق می‌یابد. در پژوهش حاضر با تتبع در آثار ابن‌سینا و سهروردی مبتنی بر رهیافت اسنادی و روش توصیفی و تحلیلی، میزان نوآوری و یا اصالت انتقادات سهروردی بر جنبۀ معرفت‌شناختی مسئلۀ ابصار ابن‌سینا سنجش شده است. نگارنده در فرایند پژوهش پیش‌ رو، ضمن رونمایی از ابن‌سینای متفاوت و براساس تحلیل دقیق مسئلۀ ابصار، به این نتیجه رسیده است که ملاحظات انتقادی سهروردی در این بحث، ریشه در سخنان ابن‌سینا دارد؛ چراکه خود شیخ در برخی آثار خویش، هرچند نه به‌نحو تفصیلی و سازمان‌یافته، بلکه به‌نحو اجمالی به آنها توجه داشته است. به نظر می‌رسد زمینۀ فکری شیخ اشراق در تبیین نظریۀ ابصار را بتوان چنین ارزیابی کرد که «اشراق» در نظام فکری سهروردی متناسب با «التفات» در فضای فکری ابن‌سینا و جایگزین آن قابل‌طرح است؛ چراکه رویکرد فیلسوف مشائی در بستر علم حصولی بوده که حکمت اشراق آن را در فضای علم حضوری به اشراق تفسیر کرده است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 70
نویسنده:
محمد مهدی‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مهم‌ترین اشکالی که دیدگاه دوگانه‌انگاری جوهری دکارتی را به دیدگاهی منسوخ بدل کرده، مسئلۀ علّیت ذهنی است. اگر دو جوهر ذهنی و فیزیکی هیچ ویژگی مشترکی ندارند، چگونه می‌توان ارتباط علّیِ میان این دو جوهر را توضیح داد؟ جاناتان لو، با بازنگریِ اساسی در دیدگاه دکارتی، دیدگاه دوگانه‌انگاری جوهری غیردکارتی خود را مطرح می‌کند که براساس آن، من، به‌عنوان سوژۀ حالات ذهنی‌ام، می‌توانم برخی ویژگی‌های فیزیکیِ بدنم را «به‌معنای واقعی کلمه» داشته باشم. باوجودِاین، نگارنده عقیده دارد تلاش او بی‌ثمر است؛ برای مدلل‌کردن مدعای پیش‌گفته، باتوجه‌به قائل‌شدن تمایز میان امکان سلبی و ایجابی، ابتدا استدلال می‌شود که جاناتان لو باید بتواند امکان ایجابی طرح پیشنهادی خودش را نشان دهد؛ اما ازآنجاکه او این‌همانی ویژگی را، حداقل تاحدی، وابسته به جوهر دارندۀ آن می‌داند، نمی‌تواند این امکان را با توسل به مفهوم «داشتن یک ویژگی به‌شکل اشتقاقی» نشان دهد. باوجوداین، به نظر می‌رسد بتوان با توسل به انگارۀ مکان‌مندی جوهر ذهنی و ویژگی‌های برآمده از آن، مدعای اصلی وی را تعدیل کرد و باور داشت که ذهن می‌تواند مکان‌مند باشد و بنابراین، همچنان برخی ویژگی‌های فیزیکی را داشته باشد. در پایان نیز نگارنده سعی می‌کند به انتقادهای جگوان کیم به انگارۀ مکان‌مندی جوهر ذهنی پاسخ دهد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 137
نویسنده:
زهرا پاک نیا ، زهرا خزاعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به‌رغم اهمیت اعتماد در معرفت‌شناسی، دربارۀ ماهیت و مسائل آن اتفاق‌نظر وجود ندارد. برخی آن را نگرشی شناختی و بعضی آن را نگرشی عاطفی تلقی می‌کنند. تلفیق دو عنصر شناختی و عاطفی، دیدگاه دیگری است که لیندا زگزبسکی برگزیده است. ترکیب دو عنصر باور و احساس به‌اضافۀ عنصر رفتار و تبیین آن در بستر نظریۀ فضیلت، دیدگاه زگزبسکی را از بقیه متمایز می‌کند. مقالۀ حاضر با تمرکز بر دیدگاه زگزبسکی، به تحلیل ماهیت، گستره و کاربردهای اعتماد معرفتی پرداخته است. ضمن پذیرش دو گونۀ خوداعتمادی و اعتماد به دیگری، وی التزام خاصی میان این دو برقرار ساخته و دامنة خوداعتمادیِ معرفتی را به‌عنوان یک ویژگی پیشاتأملی، بنابر اصلِ برابری تا اعتمادِ به دیگران امتداد می‌دهد. اعتباربخشی به گواهی در توجیه باورها، الگوگرایی و تقریری نو از برهان اجماع عام ازجمله کاربردهای اعتماد معرفتی است که در مقاله به آن پرداخته می‌شود. با وجود تلاش زگزبسکی برای ارائۀ تبیینی دقیق‌تر از اعتماد معرفتی و کاربست آن در حوزه‌های مختلف معرفت‌شناسی، فلسفۀ دین و فلسفۀ اخلاق، هنوز ابهامات و ضعف‌هایی در دیدگاه وی وجود دارد که توجیه نقش اعتماد معرفتی را با مشکل مواجه می‌کند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 87
نویسنده:
فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف مقاله این است که با روش توصیفی‌تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد: آیا باومگارتن می‌تواند استتیک ‌را به حوزه‌ای خودآیین تبدیل کند؟ برای نشان‌دادن استقلال استتیک به‌معنی شناخت حسی، زیباشناسی و تجربۀ زیباشناختی در هنر از مفروضات، داده‌ها، استدلال‌ها و مفاهیم سایر حوزه‌ها بر مفهوم «کمال» تمرکز و رابطۀ استتیک با منطق و اخلاق بررسی شده است. او با منطقی‌دانستن صرفِ استتیک مخالف بود؛ اما آن‌‌را غیرمنطقی نیز نمی‌دانست و معتقد بود «قانون» درونی و منطق خاص خود را دارد. مطالعه نشان می‌دهد قواعد عقلی چون اصل دلیل کافی و اصل امتناع تناقض حاکم بر امور انضمامی است. رویاروی امر تجربی انعطاف‌ناپذیری این اصول تعدیل ‌می‌شوند. با تلاش باومگارتن در عقل جایی برای پذیرش قواعد زیباشناختی با درنظرگرفتن کارکرد منعطف‌تر قوانین عقلانی باز می‌شود. نزد وی در روش شهودی بازنمایی‌های حسی به‌صورت نامتمایز اخلاقی‌اند. در روش نمادین به‌واسطۀ ایدۀ زیباشناختی و استفاده از نمادها با حوزۀ اخلاق ارتباط برقرار می‌کنند. گرایش باومگارتن به فرقۀ پیتیستی، استتیک و دریافت حسی را راهی برای حصول بصیرت، تشخیص و تمایز نامعیّن خوب و بد سوق می‌دهد. در تجربۀ ‌زیباشناختیِ شعر مفاهیم کمال، عظمت و ارجمندی به سایر حوزه‌ها پهلو می‌زند؛ درنتیجه، باومگارتن، موفق ‌به اجرای تمام‌عیار خودآیینی استتیک به‌ویژه در تمایز از حوزۀ اخلاق نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 139 تا 156
نویسنده:
مسعود آلگونه جونقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
صورت‌بندی نخستین نظریۀ محاکات بر این فرض استوار است که هنر و ادبیات بازنماییِ جهان واقع، یا طبیعت است. در تحلیل‌های بعدی، با اینکه دامنۀ موضوع محاکات بسط می‌یابد و مشتمل بر امر عام، طبیعت زیبا، کنش انسانی، و امر ایدئال می‌شود، همچنان این فرض باقی می‌ماند که بازنمایی ادبی در حالت واقع‌نمایانه متوجه مصادیق خارجی یا وضعِ امور است. به‌این‌ترتیب، آنچه نظریۀ محاکات به دست می‌دهد، علی‌رغم تنوع و تکثری که در دامنۀ موضوع محاکات قائل است، درنهایت، مستلزم غفلت از دو موضوع بنیادی است؛ یعنی نادیده‌گرفتن ساختار واقعیت و نیز تأثیر ساخت معرفتی سوژه بر کیفیت بازنمایی؛ به‌همین‌سبب، در این پژوهش، ضمن پذیرش مفروضات بنیادی نظریۀ محاکات، نخست حدود و ثغور مفهوم تصویر ذهنی روشن می‌شود. سپس به این موضوع پرداخته می‌شود که ذهن، امکان بازنمایی یک واقعیت ابتدایی را ازطریق تصویرهایی دارد که گاه ازاساس با وضع امور بیگانه‌اند. در پایان، با تأکید بر تفکیک واقعیت نهادی و ابتدایی نزد سرل، ضمن جرح‌وتعدیل دیدگاه وی، اهمیت کاربست این تفکیک در نظریۀ محاکات روشن می‌شود و تبیین می‌شود زبان چگونه در تقویمِ ساختارِ واقعیت دخیل است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 103
نویسنده:
ایمان رحیم نصیریان ، عبدالرزاق حسامی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا «آزادی» بدون «حقیقت» معنای محصلی دارد؟ فریب مردم حمله به آزادی آنها تلقی می‌شود؛ اما بدون «حقیقت» چگونه می‌توان فریب را تشخیص داد؟ پاسخ مشهور رورتی این است که اگر ما مراقب «آزادی» باشیم، «حقیقت» مراقب خود خواهد بود. نزد او «آزادی» مقدم بر «حقیقت» است. کاننت، برخلاف رورتی، عقیده دارد «حقیقت» مبنای اساسیِ «آزادی» است. وی به رمان 1984 اورول اشاره می‌کند. کاننت «قساوت[1]» جهان 1984 را نتیجۀ حذف «حقیقت» در این جهان می‌داند. کاننت، در پی طراحی راهبرد ویژه‌ای برای واردساختن انتقاداتش بر رورتی است. او برخلاف منتقدان رئالیست رورتی، قصد ندارد به معنای «متافیزیکی» «حقیقت» استناد کند. کاننت با رورتی موافق است که «رئالیسم متافیزیکی» نمی‌تواند مبنای «آزادی» باشد؛ اما ازنظر او «حقیقت»، کارکردی «غیر متافیزیکی» در «عرف عام» دارد که نقشی اساسی در شکل‌گیریِ «آزادی سیاسی» ایفا می‌کند؛ اما کاننت در طراحی راهبرد انتقادی‌ خویش موفق نیست. وی نه‌تنها گزارش دقیقی از اندیشۀ رورتی ارائه نمی‌دهد، بلکه برخلاف ادعایش، نمی‌تواند بدون توسل به رئالیسم متافیزیکی، کارکردهای غیررئالیستی حقیقت را برای دفاع از «آزادی» به کار گیرد؛ ازاین‌رو، ناچار، رئالیسمی نهفته[2] را وارد استدلال‌هایش می‌کند که منافی رویکرد غیرمتافیزیکی او است.
صفحات :
از صفحه 157 تا 178
نویسنده:
عبدالله امینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از کهن‌ترین نظریه‌ها دربارۀ سرشت هنر، نظریۀ «تقلید» (هنر به‌منزلۀ تقلید طبیعت) است. نخستین‌بار افلاطون مبانی نظری این نظریه را ازحیث فلسفی بررسی کرد. آنچه در موضع افلاطونی درخصوص ماهیت میمه‌سیس محوریت دارد، فاصلۀ وجودی میان اصل و روگرفت است. این رویکرد در تاریخ فلسفه موجب واکنش‌های متفاوتی شده است. هانس گئورگ گادامر در دورۀ معاصر، به‌تأسی از مبانی هرمنوتیک فلسفی خودش به ارزیابی مسئلۀ میمه‌سیس و رویکرد افلاطونی پرداخته است. او برخلاف افلاطون، حیث وجودی و معرفتیِ روگرفت را در نسبت با اصل در مرتبۀ نازلی قرار نمی‌دهد؛ بلکه به‌باور او، خودِ روگرفت ازحیث «سرشاری و فزونی در وجود» و بازنمایی «معنا» می‌تواند نقش اصل را بازی کند. برپایۀ این نگرش، ما به‌جای اینکه روگرفت را براساس اصل بسنجیم، این خود روگرفت است که می‌تواند بینش ما را نسبت به اصل (یا واقعیت) و حتی خودمان هم متحول سازد. براین‌اساس، اثر هنری، حتی اگر روگرفت چیزی هم باشد، باز می‌تواند موجب «بازشناسی» شود. در نوشتار حاضر ضمن شرح موضع ضدافلاطونیِ گادامر درخصوص رابطۀ اصل و روگرفت در حوزۀ هنر، با تکیه بر برخی از آثار مرتبط او، به ارزیابی نگرش او پرداخته می‌شود و نشان داده می‌شود که او باوجود تأکیدش بر نقش مستقلِ روگرفت، گهگاهی ناخواسته به همان موضع افلاطونی بازمی‌گردد.
صفحات :
از صفحه 105 تا 119
نویسنده:
سید مصطفی موسوی اعظم ، زهرا قاسم زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تعادل، یکی از ایده‌های محوری در تاریخ فکری سیمون وی است که با بررسی آن می‌توان رخنۀ نگرش خاص او را در تمام ابعاد زندگی‌ به نظاره نشست. سیمون وی، در خلال شرح خویش از مفهوم تعادل تلاش دارد با حفظ ارزش‌های انسانی میان انسان و نیروهایِ حاکم در طبیعت و همچنین، میان انسان و نیروهایِ حاکم در جامعه هماهنگی ایجاد کند. او با کمک‌گرفتن از معنای کار، تعادل را برای رسیدن به عدالت در بستر جامعه بررسی می‌کند. وی از رهگذرِ ایدۀ تعادل مفاهیمی چون قدرت، حیثیت و جامعۀ سرکوب‌شده را تحلیل می‌کند و انقلاب را برای نجات جامعۀ سرکوب‌شده ناکارآمد می‌داند. سیمون وی نشان می‌دهد که آدمی چگونه می‌تواند با تغییر در نگرش به زندگی و عنصر رضایت، خود را از «سلطه» رهایی بخشد و ازطریق پیوند با امر غیرشخصی میان انسان و تمام نیروهای حاکم، اعم از اجتماعی و طبیعی، و میان خودش و آنها تعادل ایجاد کند. بدین‌نحو، تعادلی که وی مطرح می‌کند، نه‌تنها به هیچ‌گونه حزب و یا سیاستی وابسته نیست، حتی از متکی‌بودن به علم که دستاورد بشری جهت سهولت در زندگی است، به دور است. هدف از نگارش این مقاله آشنایی مختصر با فلسفۀ سیاسی سیمون وی با محوریت آموزۀ «تعادل» است که تاکنون به آن توجه نشده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 17
نویسنده:
ابراهیم رضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در برهه‌ای از تاریخ که گمان می‌کنند دوران فترت حکمت اسلامی است، بین صدرالدین دشتکی و جلال‌الدین دوانی در مدرسۀ فلسفی شیراز مناظرات و مباحثات و گاه مجادلاتی شفاهی، کتبی، حضوری و گاه غیابی روی داد که در زمان خود موجب گرمی حوزۀ فلسفی شیراز و در اعصار بعدی سبب عمق‌بخشیدن به مباحث حکمت اسلامی شد. ازجمله موضوعات موردبحث آنان در شرح هیاکل‌النور شیخ اشراق است. در این نوشتار، به‌طور خاص به بررسی شرح دو حکیم از تعریف جسم نزد شیخ اشراق پرداخته می‌شود. در این بررسی مشاهده می‌شود که شارحان بر سر معنای دو اصطلاح «قصد» و «اشاره» اختلاف‌نظر دارند. همچنین، ازنظر دوانی، وجه افتراق و اشتراک میان اجسام، «هیئت لازم» است و ازنظر دشتکی، «هیئت غیرلازم». سومین محل نزاع، ذیل مبحث جزء لایتجزی است. دوانی بر این عقیده است که آنچه قبول اشارۀ حسی می‌کند، منقسم در جهات ثلاث است؛ درحالی‌که بنا به قول دشتکی، مقصود به اشارۀ حسی‌بودن، اعم است از قابلیت انقسام در جهات ثلاث. پس از طرح منازعات آنان، با روش تحلیلی‌ـ‌تطبیقی به بررسی نزاع میان این دو شارح و درنهایت محاکمۀ آنان پرداخته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 19 تا 37
  • تعداد رکورد ها : 10