جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 77
«ماهیت تکنولوژی» در فلسفه هیدگر
نویسنده:
محمدرضا اسدی، محمد مهدی موسوی مهر
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
هیدگر از نخستین متفکرانی است که در تکنولوژی به بررسی شأن وجودی تکنولوژی، روح حاکم بر آن و نسبت آن با علم جدید و هنر پرداخت. در این مقاله سعی بر آن است تا تصویر دقیق تری از «ماهیت تکنولوژی» در نزد هیدگر ارائه شود و ارزیابی مناسب تری نسبت به بدبینانه یا خوش بینانه بودن فلسفه تکنولوژی او به عمل آید. به نظر هیدگر، «ماهیت تکنولوژی» اصلا چیز فنی نیست. او از معنای ابزاری تکنولوژی عبور می کند و به دنبال درک «ماهیت تکنولوژی» از طریق فرهنگ یونانی است. برای این منظور، مفهوم تکنولوژی را بر اساس تفسیر خاصی از علیت که مبتنی بر ظهور است، طرح می کند. بر این اساس، تکنولوژی نوین ظهور است اما نه اصیل ترین و برترین ظهور وجود چون در آن تبیین و تفسیر و شناسایی جهان مقصود نیست بلکه مقصود تغییر جهان است. «ماهیت تکنولوژی» اگرچه بدون بشر و نسبت او با هستی موضوعیت پیدا نمی کند، اما در عین حال، چنین نامستوری ای انسان را در سلطه خود می آورد و او را کنترل می کند و راه چاره برای انسان، برقراری نسبت آزاد با تکنولوژی است. این گونه فهم «ماهیت تکنولوژی» موید این است که هیدگر بر ضد تکنولوژی نیست، بلکه در نظر او، نباید تکنولوژی باعث غفلت انسان شود.
صفحات :
از صفحه 49 تا 69
معرفی فلسفه اسلامی براساس کتاب پیتر آدامسون و ریچارد سی.تیلور
نویسنده:
مرضیه آجورلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واکنش به درک محققان غربی از ماهیت و روند گسترش فلسفه‌ی اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. با توجه به ضرورت این مسئله، در این پژوهش پس از ذکر اقوال مختلف در زمینه‌ی چیستی فلسفه‌ی اسلامی، به بیان ماهیت حقیقی آن پرداخته شده است و تأثیرپذیری آن از سنت فلسفی یونان و سنت کلامی مورد بررسی قرار گرفته است؛ نهایتاً گزارشی از تلقی چند تن از اندیشمندان معاصر غربی پیرامون برخی فلاسفه و مکاتب اسلامی از جمله فارابی، اسماعیلیه، ابن‌سینا، غزالی و دو تن از فلاسفه‌ی آندلس – ابن‌باجه و ابن‌طفیل – ارائه شده و در مواردی چون سوء برداشت آنان از واقعیات فلسفه‌ی اسلامی، تعلیقاتی بر آن افزوده گشته است.
نقد و بررسی دیدگاه چند اندیشمند معاصر در باب فلسفه اسلامی
نویسنده:
راضیه یوسف‎زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اثر حاضر به بررسی دیدگاه چند اندیشمند معاصر پرداختهایم. بدین ترتیب نخست، اطلاق صفت عربی بر این بنای تفکر مورد نقد قرارگرفته و نیز تبیین شدهاست که فلسفه اسلامی، به چه معنا «اسلامی» است؟ سپس گزارش دیدگاه این اندیشمندان در موضوعات زیر ارائه شدهاست:انتقال فلسفه از یونان به عالم اسلام از رهگذر نهضت ترجمه، کندی و دریافت فلسفه یونانی، سهروردی و سنت اشراق، رابطه عرفان و فلسفه با تکیه بر ابنعربی و ملاصدرا، ورود فلسفه اسلامی به دنیای غرب و در نهایت، گرایشهای اخیر در فلسفه اسلامی با تمرکز بر روی مکتب اشراق و حکمت متعالیه.
تبیین و تحلیل انتقادی عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر
نویسنده:
محمدمهدی موسوی‌مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف. موضوع و طرح مسئله (اهميت موضوع و هدف):هيدگر جزء اولين كساني است كه موضوع تكنولوژي را به طور جدي و به گونه اي فلسفي مورد مداقه قرار مي دهد. او با اشاره به مفهوم «بودن در جهان»، تحليل پديدارشناختي از محيط روزمره ارايه مي كند. اگرچه تمركز اصلی هايدگر بر موضوع تكنولوژي بعد از وجود و زمان و در "پرسش از تكنولوژي" شكل مي گيرد اما این اندیشه هیچ گاه پیوند خود را با عناصر اصلی اندیشه هیدگر از دست نداده است. ذات تكنولوژي به هيچ وجه امري تكنولوژيك نيست. علاوه برآن نبايد تكنولوژي را امري خنثي تصور كرد زيرا در آن صورت تسليم آن خواهيم شد. هيدگر براي بيان منظور خود درباره تكنولوژي، به سراغ افلاطون و ارسطو مي رود و از تحليل مفهوم پوئیسيس و تخنه كمك مي گيرد تا نشان دهد كه ماهيت تكنولوژي ربطي تام با انكشاف دارد. به نظر او انكشاف حاضر در تكنولوژي جديد، نوعي تعرض است. تعرضي كه همان چهارچوب بندی است و به دنبال اين است که طبيعت تامين كننده انرژي باشد.منشاء پيدايش علم جديد هم نگاه تكنولوژيكي است زيرا نگرش و رفتار متمایل به چهارچوب بندی در بشر، باعث پيدايش علوم دقيقه جديد مي شود. او قائل به اين نيست كه بايد با تكنولوژي به مبارزه پرداخت بلكه نظر او اين است كه نبايد نسبت به آن غافل بود. در نهايت راه چاره اي كه او براي رهايي از اين خطر مطرح مي كند وارستگي و تامل درباره تكنولوژي در قلمرو هنر است. اهمیت این تحقیق به ویژه با تاکیداتی که در جامعه ما بر آراء هیدگر وجود دارد اما عموما به نظریات او در باب علم کمتر توجه می شود، مضاعف خواهد بود. همچنین تحقیقاتی از این دست می تواند برخی سوء تعبیرها که درباره هیدگر وجود دارد را برطرف نماید.ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:تا قبل از هيدگر تعاريف معمولي از تكنولوژی و حتي تعاريف فلسفي نوعي تعاريف ابزاري و مبتني بر رويكردي جامعه شناختي بوده است. اما هيدگر با تبيين هستی شناختي كه از تکنولوژی ارايه مي دهد، افق جديدي را در فهم تكنولوژي مي گشايد كه مسبوق به سابقه نيست. اما اين تحليل از تكنولوژی چنان با تعابير پيچيده و دشوار فلسفي آميخته است كه استفاده از ديدگاه او براي اهل فلسفه و خصوصا غير اهالي فلسفه تا حدودي ناممكن مي شود. لذا لازم است براي برطرف كردن ابهامات و پيچيدگيهاي تبيين هيدگر از تكنولوژی و قابل استفاده كردن آن براي ديگر شاخه هاي علوم انساني و حتي علوم پايه نياز جدي به بررسي ديدگاه هيدگر باشد. بنابراین منظور اصلی از این تحقیق تبیین و تحلیل عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر و بیان نقاط مبهم آن است. پرسش هاي تحقيق :الف) پرسش اصلي :تكنولوژي جديد چگونه وجودي است كه ذات آن بايد بر اساس تعريف جديدي از عليت و در نسبت با حقيقت و هنر و معرفت معرفي شود؟ب) سوالات فرعی1- چگونه تكنولوژي از ماهيت (ذات) تكنولوژي متمايز مي شود؟2- تعريف جديد هيدگر از عليت چيست؟3- نسبت انكشاف با پوئيسيس و ماهيت تكنولوژي چيست؟4- نسبت تخنه با هنر و حقيقت چيست؟5- نسبت علم جديد و تكنولوژي چيست؟6- گشتل چيست؟7- نسبت گشتل با تقدير و آزادي و خطر و نجات بخشي چيست؟8- نسبت آزاد با تكنولوژي به چه معناست؟9- نسبت هنر و تكنيك جديد چيست؟فرضیه تحقیقاساسا چنین تحقیق هایی چون از نوع اکتشافی هستند نمی توانند با فرضیه آغاز شوند. پ. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، جامعه مورد تحقيق، نمونه‌گيري و روش‌هاي نمونه‌گيري، ابزار اندازه‌گيري، نحوه اجراي آن، شيوه گرد‌آوري و تجزيه و تحليل داده‌ها:در این تحقیق با مراجعه به منابع دست اول شامل متون اصلي هيدگر و استفاده از منابع دست دوم، شامل کتاب ها، مقالات، شروح و تعليقه هاي موجود در باب فلسفه تكنولوژي که مرتبط با مباحث هيدگر است و همچنین مراجعه به مقالات و آثار منتشر شده در نمايه ها، پايان نامه ها و مجلات معتبر علمي داخلي و خارجي كوشش شده است بر اساس مطالعه كتابخانه اي به بررسي و تحليل مسايل مطروحه پرداخته شود.ت. يافته‌هاي تحقيق:در نظر هیدگر تکنولوژی هم هستی را به عقب نشانده است، هم تفکر را محدود و بی خاصیت کرده و هم زبان را از کار انداخته است. یعنی از همان دوره افلاطون که تکنولوژی تحقق یافته است به تدریج چنین پیامدهایی را به بار آورده است تا به امروز که در نقطه اوج تحقق تکنولوژی هر یک از عناصر یاد شده، در نهایت دوری از مراتب اصیل خود گرفتار آمده اند. بر این اساس می توان تحلیل هیدگر از تکنولوژی را زمینه ساز درک عمیق ذات تکنولوژی دانست و این همان چیزی است که هیدگر همواره بر آن تاکید کرده است. به همین دلیل امروزه در نظر بسیاری از محققین، فلسفه تکنولوژی هیدگر، مهم ترین گرایش در فلسفه تکنولوژی است و هیدگر هم به عنوان مهم ترین فیلسوف تکنولوژی شناخته می شود. چرا که مبانی یاد شده با روابطی در هم تنیده و در خلاقیتی بی نظیر تفکری را پیش روی ما می گزارد که می توان آن را فلسفه پدیدارشناسانه تکنولوژی نامید. عناصر موجود در فلسفه هیدگر توانسته اند نظامی استوار در باب تبیین و تحلیل تکنولوژی پدید آورند و این نظام مند بودن ناشی از این است که تفکری اصیل در پس این عناصر وجود دارد. زیرا از همان ابتدا که هیدگر تکنولوژی جدید را در نظر می آورد، متوجه هستی است و به دنبال این است که شیوه انکشاف هستی را در دوره معاصر بنمایاند. نتیجه ای که او بدان دست می یابد این است که شیوه انکشاف هستی در دوره معاصر «تکنولوژی» است.ذات تکنولوژی همان گشتل است و گشتل شیوه خاصی از انکشاف هستی در دوره معاصر است که در علم جدید بروز و ظهور می یابد و تحلیل هیدگر از انکشاف در حقیقت، همان بیان اصول هستی شناسانه فلسفه هیدگر است که وقتی به بررسی سرگذشت هستی – به ویژه در دوره معاصر- می پردازد به تحلیل تکنولوژی منجر می شود. بر این اساس می توان فلسفه تکنولوژی هیدگر را نه به عنوان یک فلسفه درجه دوم (به این معنا که موضوع تکنولوژی را اولا مفروض گرفته و به نحو غیر مستقیم مورد مداقه فلسفی قرار می دهد) بلکه به عنوان یک فلسفه درجه اول (که تبیین او مستقیما متوجه تکنولوژی است) در نظر گرفت.حتی شاید در یک نگاه عمیق تر به مبانی و محتوای فلسفه تکنولوژی هیدگر، بشود بر این سخن اصرار ورزید که می توان کلیت اندیشه هیدگر را در یک گونه تبیین تکنولوژیکی عرضه نمود. این قرائت و تحلیل از فلسفه تکنولوژی هیدگر واجد همه خصلت های یک اندیشه فلسفی عمیق و سترگ است. چرا که این قرائت ناظر بر تفکراتی است که از دوره پیش سقراطیان تا دوره معاصر وجود داشته است و می تواند کلیت تفکرات فلاسفه تبیین کند.
فلسفه دین در نیمه دوم قرن بیستم
نویسنده:
نسیم خراشادی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فیلسوفان و الهی‌دانان تحت تأثیر‏‏ هگل یا کانت از امر ایدئال و‏ متافیزیکی برتافتند و به‏ سوی امر‏ واقعی و‏ تجربی روی آوردند. علم در موارد بسیار در‏ تعریف تجربه و معرفت برتری یافت و الهی‌دانان غالباً درحذف دین از قلمرو تجربه‏ی بشری و امر قابل شناسایی همکاری کردند. این تحولات سرانجام به نابودی رابطه‌ی نزدیک میان فلسفه و الهیات انجامید که در‏ آغاز قرن بخش عمده‌ایی ازتفکر‏ غرب بود. چهار سنت فلسفی که هر یک در‏‏‏ تحولات فلسفی بخش آغازین قرن ‏ریشه داشتند، برای مباحث فلسفه ی دین پس از میانه‏‏ی قرن حائز اهمیت هستند. ابتدا، تحلیل فلسفی ‏که ریشه‌های آن در نوواقع‌گرایان انگلستان قابل ردگیری است که در مرحله بعدی آن در نیمه ی دوم قرن با درک فراخ تر از تجربه و معنا،‌ زمینه ی مساعدی را برای مباحث معنا و حقیقت زبان دینی فراهم کرد. در مرتبه‏ی دوم، فلسفه‏ی وجودی است که ریشه‌های آن از یک سو در سنت پدیدارشناسی، و از سوی دیگر در تأملات اندیشمندان قرن نوزدهم، کی‏یر‏کگارد و نیچه یافتنی است. مهمترین مسئله برای ایشان عبارت است از این که چگونه می‏ توان در‏ زمینه‏ی تجربه‏ی شخصی فرد از‏ خود به عنوان وجودی متناهی و گذرا در این جهان به خدا اندیشید و از او سخن به میان آورد؟ ما پس از تحلیل فلسفی و فلسفه ی وجودی،‌ دو فلسفه ی مهم دیگر یعنی نئوتومیسم و فلسفه یپویشی را مورد بررسی قرار می دهیم. توماس‌گرایی، تا اواسط قرن جنبشی رو به رشد و زنده ماند. فلسفه‏ی‌پویشی به ویژه به مابعد الطبیعه‏ی واقع گرای آلفرد نورث وایتهد و کسانی که تحت تأثیر‏ او بودند برمی‏گردد.
بررسی امکان تطبیق آراء ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان
نویسنده:
محمد رعایت‌جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امکان‌سنجی تطبیق اندیشه‌های ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان، موضوع محوری گفتار حاضر است. اما گنجانیدن تعبیر امکان‌سنجی و اصرار و ابرام نگارنده در التفات مخاطب بدان، بر ادله‌ای چند، مترتب بوده که از آن جمله است، واگرایی محتوایی سننی که ویتگنشتاین و گادامر را بدانها انتساب است. از دیگر سو، بدیع بودن موضوع و محتوا در ایران و اینکه تا کنون، پژوهشی در این باب، تبلور نیافته است، اخذ طریق امکان‌سنجی و استنکاف از تفصیل شتاب‌زده را، موجه می‌نماید.یکی از پیش‌فرضهای اصلی گفتار، این است که ویتگنشتاین و گادامر، در زمره آخرین حلقه‌های زنجیره‌ی سنن تحلیلی و قاره‌ای می‌باشند. به گونه ای که اگر شاخصه‌های کلیدی جریانهای تحلیلی و قاره‌ای را مفروض بداریم، برآیند این ویژگیها را می توانیم به صورت جامع در ویتگنشتاین و گادامر، ملاحظه کنیم. از نظر دور نمی‌داریم که مهم‌ترین و پرکاربردترین واژه در گفتار حاضر، مفهوم زبان است. ویتگنشتاین با دو نظام فلسفی متفاوت، از محوری‌ترین دغدغه‌ی خود یعنی زبان، تلقی دو‌وجهی ارائه کرده است. جایگاه و اهمیتی که در کمتر فیلسوف تحلیلی، مشهود است. از سوی دیگر گادامر، هستی و فهم را زبانی می داند و زبانمندی را محور بحثهای هرمنوتیک خود در حوزه‌ی هستی‌شناسی، قرار می دهد. فلاسفه قاره‌ای زیادی با دغدغه‌ی زبان، تفلسف کرده‌اند اما گادامر حتی به لحاظ زمانی نیز در کنار جنبه محتوایی، یکی از آخرین حلقه‌های این سنت است. امری که در باب ویتگنشتاین نیز صادق است. به هر روی، می توان زبان را کانونی‌ترین دغدغه‌یِ اندیشمندان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای در دو قرن اخیر و بهترین پل برای ترابط میان آنها دانست. زبان، دغدغه‌ی مشترک ویتگنشتاین دوم و گادامر است. گره‌خوردگی و درهم‌تنیدگی زبان، با مقوله فرهنگ و اجتماع است که زمینه‌یِ اتصال ویتگنشتاین و گادامر را فراهم می‌آورد. گستردگی دایره شمول مفهوم زبان و اشتراکش به عنوان دغدغه‌ی محوری نزد اندیشمندان قاره‌ای و تحلیلی، باعث شده تا تمرکز گفتار حاضر در کنار سایر جنبه های فکری ویتگنشتاین و گادامر، برمفهوم زبان و چگونگی داد‌ و ستد فکری میان این دو در حوزه‌ی فلسفه‌ی زبان باشد. از ویژگیهای فکری دنیای معاصر، ترابط میان علوم مختلف، پیدایش مباحث بین رشته‌ای و داد و ستدهای علوم با فلسفه در قالب زایش فلسفه‌های مضاف است. یکی دیگر از ضرورتهای پرداختن به این موضوع در این گفتار، ظرفیتهای گسترده‌ای است که در ویتگنشتاین و گادامر برای تبیین مدعای حاضر یعنی بین رشته‌ای شدن علوم و درهم‌تنیدگی آنها با هم، وجود دارد. نتایج رهیافت اجتماعی ویتگنشتاین و گادامر برای علوم‌اجتماعی یا جامعه‌شناسی، یکی از همین، قابلیتها است که ضرورت تبیین و بسط آن، بدیهی است. ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:آنچه به طور مشخص، مسائل طرح حاضر را تشکیل می‌دهد، عبارتند از:1-
بررسی دیدگاههای دین شناسی حکیمی
نویسنده:
مرضیه شهرابی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الف) موضوع و طرح مسئله: این رساله ناظر به آراء « محمدرضا حکیمی» _یکی از متفکران معاصر _ در خصوص مباحث و اصول اعتقادی تشیع است. وی بر اساس اصول فکری خویش هرگونه برداشت انتزاعی از دین را مورد انتقاد شدید قرار داده و سعی دارد با اصل قرار دادن ظاهر و دوری از هرگونه تأویل و با رویکردی انضمامی به شناخت دین بپردازد.ب) مبانی نظری، پرسش‌ها و فرضیه‌ها: نگارنده بر اساس مبانی فکری وی که جدا انگاری سه روش فکری، فلسفی و قرآنی است به بررسی نظرات ایشان و تأثیر این مبنای فکری در تبیین اصول اعتقادی (توحید، عدل، نبوت، معاد و امامت) پرداخته است.پ) روش تحقیق: برای این منظور بر اساس روش کتابخانه‌ای به مطالعه دقیق آثار آقای‌حکیمی پرداخته و نظرات و مبنای فکری ایشان استخراج گردید. ت) یافته‌های تحقیق: طبق این هدف، رساله در سه بخش اصلی تنظیم و تدوین گشته است. در بخش اول اصول فکری اندیشه‌ی حکیمی، روش دین‌شناسی و جایگاه عقل در دین‌شناسی را بیان نمودیم. در بخش دوم به گزارش نظرات ایشان در مورد پنج اصل اساسی دین پرداخته و در بخش سوم نظرات و دیدگاه‌های ایشان پیرامون روش تفکیکی در برخورد با آموزه‌های دینی و پیامدهای این روش را بررسی و نقد نمودیم. لازم به ذکر است در بخش سوم ملاحظاتی درباره‌ی آراء آقای حکیمی ارائه شده است، لذا نقدها کامل و جامع نبوده و از تکرار صرف نقدهای موجود پرهیز شده است.نتیجه‌گیری و پیشنهادات: بعد از تأمل ودقت در اصول فکری و مبنای اندیشه حکیمی و شرح تفصیلی آرای ایشان روشن شد که این دیدگاه دارای نقاط ضعفی است و نمی‌تواند در برخی مسائل به بحث ونظر بپردازد. چراکه در تفکر دینی لازم است هم از طریق ظاهر و هم از طریق برهان و منطق و هم از طریق کشف و عرفان استفاده کرد وگرنه تفسیر از دین ناقص خواهد بود.کلید واژه: دین‌شناسی، مکتب تفکیک، ظاهرگرایی، تأویل، عقل، توحید، عدل، نبوت،معاد و امامت
فلسفه دین هایدگر
نویسنده:
بهنام خداپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر ترجمه ایست از پنج فصل نخست کتاب «فلسفه ی دین هایدگر» نوشته ی بن وِدِر که در سال 2006 به نگارش درآمده است. هدف نویسنده از نگارش این کتاب برملا ساختن تفکر ضمنی هایدگر درباره ی دین از طریق فلسفه ی اوست. و او این کار را به دو شکل انجام میدهد: اول بوسیله ی بررسی سرتاسر نوشته های هایدگر به منظور آشکار ساختن تفکر او درباره ی دین، و دوم بوسیله ی پرسش از اینکه چه نتایجی بر چنین گونه ای از تفکر برای بنیان نهادن یک فلسفه ی دین مترتب خواهد بود. نویسنده در استخراج دیدگاههای فلسفی مرتبط با دین در آثار هایدگر، در سپهری از یک فلسفه ی دین بکار می پردازد.از اینرو، نویسنده در انجام این پروژه ی خود، خود را تنها به نوشته های فلسفی هایدگر محدود می کند. او در این راه، نسبت به رابطه ی هایدگر با دین از چشم انداز سرسپردگی مفروض خود او با دینی خاص، توجهی ندارد و همچنین به بحث درباره ی موضع شخصی او درباره ی آیین کاتولیک یا آیین پروتستان نیز نمی پردازد.
تاریخ فلسفه دین غربی در دوره عبور از قرن نوزدهم به بیستم
نویسنده:
حسین اجتهادیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث فلسفی دین شکلهای بسیاری به خود می‌گیرند و این شکلها از جمله دیگر چیزها بستگی دارد به برداشت از دین، موضوعات فلسفی غالب در یک دوره و برداشت از کار فلسفی. با پذیرش این تنوع می‌توان گفت که فلسفه دین موضوعی حیاتی در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم بوده‌است. هدف این تحقیق ترسیم نقشه ای از جریانهای اصلی فلسفه دین غربی در ابتدای قرن بیستم است. این گونه جریان شناسی در این حوزه به شناخت عمیقتر فلسفه دین کمک شایانی خواهد کرد. این پایان نامه به جریانهای فکری در فلسفه دین در هنگام عبور از قرن نوزدهم به بیستم می پردازد و عمدتا به چهار جریان اصلی فکری مربوط می شود: ایده آلیسم مطلق، ایده آلیسم شخصی، مکتب نوکانتی و مکتب تحصلی و علم دینی.
دین در اندیشه نیچه
نویسنده:
محمدباقر شهریاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیچه یکی از منتقدترین فیلسوفان غرب است وهمواره بیشترین نقدها را به دین و اخلاق مسیحی وارد می کند. وی منشأ مسیحیت را ترس می داند و آن را نتیجه دین یهود می داند. به نظر او مسیحیت ریشه در کینه ورزی دارد. نیچه معتقد است دین مسیحیت دربرابر ادیان و فرهنگ یونان باستان ایستاد. نیچه همواره ستایش گر یونان باستان قبل از سقراط است. به نظر او این فرهنگ به وسیله تراژدی توانست برجنبه های وحشتناک زندگی غلبه کند و به زندگی «آری» بگوید. نیچه اخلاق را به دو دسته سروران و بردگان تقسیم می کند. اخلاق سروران، اخلاق برجستگان است که فقط در یونان باستان یافت می شد. با آمدن مسیحیت این اخلاق از بین رفت وجای آن را اخلاق بردگان گرفت. نیچه معتقد است با ظهور ابرانسان می توان دوباره به اخلاق سروران بازگشت. از نظر وی محتوای ادیان اهمیتی ندارد بلکه اینکه آیا ادیان انسان را به سمت حیات وآری گویی سوق می دهند یا نه مهم است. نوع نگرش نیچه به انسان واخلاق ودین، پژوهش درباب فلسفه وی را ضروری می کند.. او حتی مسائلی راکه بدیهی انگاشته شده اند به چالش می کشاند. نیچه تمام دستاوردهای غرب را امری خطا می داند. لذا بررسی افکار وی بسیار مهم وضروری است. در رساله سعی شده است به نظر نیچه درباره مفاهیم اخلاقی و خدا و دین مسیحی پرداخته شود ومهم ترین پرسش رساله این است که منظور نیچه از اخلاق ودین چیست ودید وی نسبت به این موارد چگونه است.
  • تعداد رکورد ها : 77