جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 201
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
ترجمه شرح ابن سینا بر اثولوجیای منسوب به ارسطو و شرح  نقد ان
نویسنده:
رحیمه ملک پور پیرجل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , شرح اثر , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از شناخت انسان بدون شناخت ابعاد قوه ناطقه وی معنی ندارد و شناخت اندیشه‌های انسان‌های تأثیرگذار بر حیات معقول، می‌تواند زمینه شکوفایی اندیشه باشد.این پژوهش با ترجمه تفسیر ابن سینا بر اثولوجیای منسوب به ارسطو و پس از آن شرح و نقد آن سعی در شناخت اندیشه‌های اندیشمندانی چون ابن سینا و فلوطین دارد. اثولوجیا، علم الهی به معنی اخص بوده که در تاریخ فلسفه اسلامی به ارسطو نسبت داده شده ولی بخشی از تاسوعات افلوطین می‌باشد.این تفسیر درکتاب انصاف ابن سینا ذکر شده و متفکران اسلامی در آثار مختلف خود به اثولوجیا مراجعه و از آن بهره برده اند ولی تفسیر ابن سینا تاکنون ترجمه نشده و ترجمه و شرح این تفسیر امری ضروری می‌نماید.در این گزارش پس از فصل کلیات، ترجمه تفسیر آمده است که ابتدا عبارات مربوط به اثولوجیا و سپس تفسیر ابن سینا بر آن ترجمه شده است.باید روشن شود که این تفسیر با کدام روش فلسفی ابن سینا مطابقت دارد؛ و وی در تفسیر به چه مسائلی عنایت داشته ، و هدف اصلی او چیست ؟ مطالب اثولوجیا را می توان در سه مسئله خداوند، عقل و نفس خلاصه کرد و آنچه تفسیر ابن سینا دنبال می کند همین سه مسئله است که بیشتر به نفس می‌پردازد‌.در آن زمان اختلاف نظر درباره ماهیت، پیدایش، تکامل و بقای نفس ناطقه ابن سینا را بر آن داشت که رساله های متعددی بنویسد و در تفسیر اثولوجیا نیز مسائل مربوط به نفس محور اصلی قرار می‌گیرند.اثولوجیا مشتمل بر ده میمر می‌باشد و ابن سینا از هشت میمر آن مطالبی را انتخاب و تفسیر کرده است وی در برخی مسائل با فلوطین هم سخن بوده، برخی مطالب را تأویل،برخی دیگر را رد نموده و نظرخود را بیان کرده است؛ در مواضعی درک مطلب یا شرح بیشتر آن را به حکمت مشرقی محول نموده است.برای تحلیل، اندیشه های ابن سینا از شفا ، نجات ، اشاراتو عده ای از رسائل او؛ و اندیشه های افلوطین از مجموعه آثارش اخذ گردیده‌است ؛ ومطالب بطور دقیق، مستند سازی شده‌اند.پایان نامه حاصل برای رسیدن به اهداف مورد نظر به سه فصل تقسیم شده‌است. فصـل اول کلیات، فصل دوم ترجمه تفسیر و فصل سـوم شـرح و نقد تفسیر و سرانجام جمع بندی و نتیجه گیری مطالب آورده شده‌است.در مجموع می‌توان گفت به همه اهداف مورد نظر در طرح تحقیق رسیده‌است.کلمات کلیدی: ابن سینا، اثولوجیا، ارسطو، انصاف،بقای نفس، حدوث نفس ، شرح ابن سینا، ، فلوطین.والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله و جمیع الانبیاء و
بررسی مقایسه‌ای مسئله آفرینش جهان از نگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
علی حیدری‌فرج
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم در طول تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوق بودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو هر یک به نوعی قائل به ازلی و غیر مخلوق بودن عالم هستی بوده اند.ارسطو با قائل شدن به ازلیت مقوله های حرکت،زمان و ماده به عنوان مولفه های اصلی عالم هستی حکم به ازلی و غیر مخلوق بودن جهان هستی می دهد.از این حیث است که خدای ارسطو به عنوان علت فاعلی عالم هستی تنها محرک عالم بوده وهستی بخش قلمداد نمی شود. علت فاعلی ارسطویی نیز تحریکی و محرک است و نه هستی بخش.روی همین اساس خداوند نیز علت غایی جهان است ؛ چراکه علت فاعلی در معنای ارسطویی باعث تغییر پذیری خداوند می شود که این قول به هیچ وجه پسندیده ارسطو نیست. برهمین اساس است که خداوند در فلسفه ارسطو علت غایی جهان است و نه فاعل. در ادیان ابراهیمی از جمله اسلام خالقیت خداوند امری مسلم و بدیهی تلقی می شود.از این رو ابن سینا در مساله آفرینش عالم از ارسطو فاصله می گیرد.در واقع تصویر سینوی از عالم هستی و خداوند و رابطه این دو با هم متفاوت از تصویری می شود که ارسطوارائه می دهد.ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم از حیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد.از این حیث نزد بوعلی خداوند به عنوان علت فاعلی عالم، صرفا محرک نبوده بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود. ابن سینا تمایزی متافیزیکی و هستی شناسانه بین وجود و ماهیت مطرح ساخت و وجود را به ممکن الوجود و واجب الوجود تقسیم کرد، واجب الوجودی که خالق و آفریننده ممکنات- یا ما سوای خویش- است.
عقل عملی از دیدگاه ارسطو، ابن سینا و آکویناس
نویسنده:
فاطمه اصلی بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به بررسی عقل عملی در آراء ارسطو، ابن سینا و آکویناس می پردازد. از دیدگاه ارسطو عقل نظری و عقل عملیدو قوه ی متمایز از هم نیستند، بلکه دو وجه از یک قوه هستند. عقل عملی از عقل نظری با توجه به متعلقات ادراک متمایز می شود. عقل عملی صرف ابزار نیست، بلکه مرتبط با غایت می باشد. عقل عملی ، عقلی فضیلت مند است و مهمترین فضیلت آن حکمت عملی است، که نقش محوری در اخلاق ارسطو ایفاء می کند و معیار و میزان ما برای فعل اخلاقی می باشد و مهمترین مشخصه ی آن انتخاب است. ارسطو حکمت عملی و فضایل اخلاقی را لازم و ملزوم هم می داند. به زعم ابن سینا عقل نظری و عقل عملی، ماهیتاً متمایز هستند، و تفاوت آنها به اختلاف در مُدرَک‌ها یا نحوه علم و درک محدود نمی‌شود؛ بلکه یکی از سنخ ادراک، و دیگری از سنخ فعل است. عقل عملی منشا اخلاق بوده و فضیلت و رذیلت در ارتباط عقل عملی با قوای بدنی معنا پیدا می کند، به نحوی که اگر قوای بدنی مقهور عقل شود، فضیلت و در غیر این صورت رذیلت خواهد بود. از دیدگاه آکویناس عقل نظری و عملی دو قوه ی متمایز نیستند و تمایز میان این دو عقل در غایت نهایی آنهاست. عقل عملی دارای دو زمینه است، زمینه ی اکتشافی و زمینه ی توجیهی. زمینه ی اکتشافی یا سیندرسیس احکام کلی اخلاقی را ادراک می کند. از نظر آکویناس سیندرسیس ملکه ای طبیعی می باشد که به موجب آن همه ما قادر هستیم احکام کلی اخلاقی را درک کنیم. زمینه ی توجیهی همان عاقبت اندیشی می باشد. او به سه نوع فضیلت قائل است، فضایل اخلاقی، فضایل عقلانی و فضایل الهیاتی. در باره ی ارتباط عاقبت اندیشی و فضایل اخلاقی آکویناس به ارتباط ذاتی بین آنها قائل است، به گونه ای که فضایل اخلاقی غایات درست را تضمین می کنند و عاقبت اندیشی ابزار درست را برای غایات تضمین می کند. در وجه تمایز و شباهت دیدگاه این فیلسوفان باید گفت که ارسطو و آکویناس عقل نظری و عملی را دو قوه جداگانه نمی دانند، اما ابن سینا دو قوه جداگانه می داند. هر سه برای عقل عملی علاوه بر شأن ادراکی شأن انگیزشی نیز قائل هستند. هم چنین به باور هر سه فیلسوف عقل عملی، عقلی فضیلت مند هست، هر چند که در این باره اختلافاتی با هم دارند.
مابعدالطبیعه (تعریف، موضوع و روش) از دیدگاه ابن سینا و  توماس آکوئینی
نویسنده:
لیلا کیان‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوعآن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکردتاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است .ابن سینا و آکوییناسهرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینانخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند.توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاصخدا و معلولاو بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعهشناخت خدا است.
خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندیشه الهی افلاطون به اصل تمایز ماده و صورت در فلسفه ارسطو در طرح تمایز منطقی وجود و ماهیت پرداخته خواهد شد. در ادامه با اشاره به تعریف حرکت در فلسفه ارسطو بعنوان تغییر تدریجی موجود بالقوه به مو جود بالفعل ، اشکالات پارمیندس و زنون را جواب داده ، و تفسیر علت غایی ارسطو را براساس این تعریف مبتنی می نمائیم . سپس علت فاعلی ارسطویی را به علت فاعلی طبیعی و امکان ارسطوئی را امکان استعدادی معدفی می کنیم. همچنین با استفاده از اصل تمایز ماده و صورت ، دیدگاه ارسطو را در تمایز میان انیات محسوس و نامحسوس بیان می کنیم . در ادامه به تقریر برهان حرکت و ارزیابی آن پرداخته خواهد شد. پس از اثبات شرک آمیز بودن خداشناسی ارسطو ، تمام صفات خدای ارسطو را منتزع از علت غایی و انکار فاعل ایجادی می دانیم. در فصل دوم نیز پس از اشاره به تاثیرپذیری ابن سینا از منابع وحی و نظریات فلاسفه اسلامی پیش از خود ، تاثیر نظریه مساوقت وجود با تشخص را براصل تمایز وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار داده و در ادامه اصل تمایز واجب و ممکن را بر اصل مذکور متفرع می نمائیم .در فصل سوم نیز مقایسه ای میان آرا الهی این دو فیلسوف بررسی خواهد شد.
نسبت علم و عمل در اندیشه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
طه آگاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیوند هستی و معرفت به روشنی در مسئله ارتباط علم و عمل صورت گرفته است. پژوهش حاضر به دنبال تبیین نسبت آن دو بر اساس آراء ارسطو و ابن‌سینا و بیان تأثیرات آن در فلسفه ایشان است. ارسطو و ابن‌سینا بر اساس عقل عملی و آراء جزئی حاصل از آن، که باعث انگیزش و شوق به عمل می‌گردد، نسبت علم و عمل در انسان را تبیین می‌نمایند؛ ارتباط میان قوای مدرکه و محرّکه در انسان، به وسیله همین عقل توصیف گشته است. کاربرد متفاوت اصطلاح «عقل»، دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا را درباره خداوند، عقول و افلاک متمایز می‌سازد. تأثیرپذیری شیخ از فلسفه یونان و نواندیشی وی در توضیح پیدایش خلقت نسبتی نو میان علم و عمل ایجاد کرده است که این نوشتار به تحلیل آن نیز پرداخته است.
خدا در فلسفه ارسطو و ابن سینا: مدخلی بر تفاوت بنیادین فلسفه ابن سینا از فلسفه ارسطو
نویسنده:
مهدی غفوریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از نهضت ترجمه در جهان اسلام، مسلمانان اندیشه های فیلسوفان یونانی را دریافت نمودند و با تامل در باب میراث فلسفی آنان فلسفه ای را که موسوم به فلسفه اسلامی است، ایجاد کردند. مهمترین تفاوت مبنایی که میان فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی وجود دارد و موجب ایجاد دو فلسفۀ مستقل شده است، فهمی دیگر از وجود و وجودشناسی متفاوت است. در این نوشتار برای فهم این دو نوع وجودشناسی به مقایسه دیدگاه دو فیلسوف شاخص، ارسطو و ابن سینا، درباره خداوند و صفات او می پردازیم. خداوند در فلسفۀ ارسطو، محرک نامتحرک و غایت نهایی عالم است و صفت بارز او فکرِ فکر است. بدین جهت، خداوند خالق ماسوای خود نیست و با آنها رابطه ای وجودی ندارد. ابن سینا به پیروی از فارابی با تمایز نهادن میان وجود و ماهیت، و واجب و ممکن، خداوند را به عنوان واجب الوجود و وجود محض که در راس سلسله علل قرار دارد و ماسوای او ممکن الوجود و وابسته به او هستند، معرفی نمود و اینچنین فهمی دیگر از وجود درانداخت. گرچه این نوشتار تصدیق می کند که فلسفه ارسطو مایه فکری فلسفه ابن سینا را فراهم آورده است بطوریکه در صورت نبود فلسفه ارسطو فلسفه ابن سینا نیز وجود نمی داشت، اما فلسفه ابن سینا با توجه به وجود شناسی متفاوت، اختلاف مبنایی با فلسفه ارسطو دارد.
نوآوریهای فلسفی و منطقی ابن سینا (قیاسات)
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تأثیرگذاری مباحث طبیعیات ارسطو بر حکمت نظری ابن سینا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
  • تعداد رکورد ها : 201