جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 293
ارتباط سعادت وسیاسیت در نظام فلسفی فارابی و تاثیر آن بر ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه جاویدان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، با هدف تبیین ارتباط سیاست و سعادت در نظام فلسفی فارابی و تأثیر آن بر ملاصدرا تدوین و تنظیم شده است. به این منظور که؛ دو مولفه‌ی سعادت و سیاست و ارتباط بین آن دو، از جمله مفاهیمی هستند که در طول تاریخ، همواره مورد توجه بشر و فیلسوفان قرار گرفته‌اند، سیاست که بستری مناسب برای وصول به سعادت و کمال، ارزیابی می شود، بیشتر مورد توجه فیلسوفان سیاسی بوده است تا فیلسوفان غیر سیاسی. سعادت و سیاست در نظام فلسفی فارابی و ملاصدرا ، مبتنی بر هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و فلسفه‌ی سیاسی این دو فیلسوف بزرگ اسلامی، است، که راه را برای فهم بهتر حقیقت سعادت و سیاست در سرنوشت بشر، هموار خواهد کرد. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی است که لقب فیلسوف سیاست را یافته است. بنیان فلسفه فارابی، به کارگرفتن راه‌های صحیح رسیدن به سعادت و برداشتن موانع وصول به آن بوده است. وی با طرح مدینه فاضله و جامعه آرمانی خود، سیاست را مهم‌ترین عامل برای تدبیر امور و نیل به کمالات مطلق می‌دانست زیرا؛ هدف از سیاست، درواقع، رسیدن به سعادت می‌باشد. در حوزه فلسفه‌ی فارابی، عوامل نیل به سعادت و ارکان اصلی سیاست ، تعقل، قوه ناطقه و عقل فعّال، است که به سعادت منتهی می‌شود. از این رو؛ فضایل اعم از نظری، فکری، اخلاقی و عملی، ابزار و وسیله‌ای برای نیل انسان به سعادت شمرده می‌شوند. فارابی دین ، فلسفه و سیاست را ماهیتاً یکی می داند؛ چراکه، منبع معرفت، فیض عقل فعّال، یعنی "فرشته‌ی وحی" و غایت، شناخت خداوند است. در ملاصدرا، معرفت عقلانی بر نظام سیاسی او سایه‌افکن بوده، و نقش محوری ایفا می‌کند و در پرتو عقل و وحی هدایت می‌شود. ملاصدرا سعادت را کمال واقعی بشر می‌دانست، که انسان به منظور رسیدن به آن آفریده شده است. وی جامعه‌ای را تکامل یافته می‌داند که در سایه‌ی احکام و شریعت الهی رشد کرده و به بالاترین درجه‌ی فضایل اخلاقی نایل شده باشد. ملاصدرا و فارابی، سعادت و سیاست، را کمال علی‌الاطلاق، ذات اقدس الهی می‌دانند و مهم‌ترین و اساسی‌ترین رکن اندیشه‌ی این دو فیلسوف، تفکر توحیدی آن‌هاست. زیرا؛ حاکمیت مطلق را از آن خداوند می‌دانند و هرگونه ولایتی چه تکوینی و چه تشریعی تنها به اذن او تحقق می‌یابد؛ بنابراین، آن‌ها یگانه قانون-گذار در عالم وجود را، خداوند می دانند و بر این باورند که در سایه‌ی رهبری انسان کامل و حاکمیت حکیمانه، نه‌ تنها امر معاش انسان‌ها سامان می‌یابد، و عدالت در حکومت برپا می‌شود بلکه، جامعه در پرتو رهبری معنوی از شرور و کثرت‌ها فاصله گرفته، و به سمت غایت و خیر حقیقی نزدیک‌تر می‌شود. خلاصه این-که، ملاصدرا بر نظریات فارابی در سعادت و سیاست، نکته جدیدی نیفزودند، بلکه، بیشتر به بسط و تفصیل مباحث مجمل فارابی همت گماشتند.
بررسی تطبیقی سعادت در حوزه عقل نظری از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
کبری رسولیان مهلبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه اخلاقی افلاطون ریشه در اصول فلسفی وی از جمله: نظریه مُثُل، درک پذیری مُثُل، جاودانگی روح آدمی، ازلی و ابدی بودن نفس، مطلق بودن اخلاق، جنبه‏های سه‏گانه نفس و کشف زندگی خوب به وسیله عقل دارد. طبق نظر افلاطون، فضیلت شرط لازم و کافی برای سعادت است. هماهنگی و اعتدال نفس در درجه اول از اعتبار است و فضایل اخلاقی برای رسیدن به سعادت، نتیجه این اعتدال‏اند. برای کسب فضیلت‏ و وصول به سعادت، معرفت به مُثُل و نفس و اجزاء آن لازم است. افلاطون علم به مثال خیر را موجب کسب فضایل می‏داند چرا که ممکن نیست به هیچ خیر جزیی شناخت یابیم، مگر به واسطه شناخت قبلی ایده خیر یا خوبی، آن هم به گونه کلی آن، شناخت مثال خیر منطقاً ما را کمک می‏کند تا بدون خطا درباره خوبی هر چیزی قضاوت کنیم. ملّاصدرا که سعادت را وجود و درک وجود می‏داند، بنیادی‌ترین ویژگی انسان را در عقلانیت او، به خصوص عقل نظری می‌داند که خاستگاه حکمت و فرزانگی است و انسان را به جایی می‌رساند که عالمی عقلی، مشابه عالم عینی گردد. عقل نظری شامل عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد است. وصول انسان به مرتبه‏ی عقل بالمستفاد با هر چه بیشتر عقلانی شدن وجود انسان، همان غایت مطلوب آفرینش انسان و نهایت حرکت جوهری وجود اوست.
نقد اجمالی و بررسی دیدگاه صحیحین در مورد انبیاء اولواالعزم
نویسنده:
محمدحسین شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خداوند سبحان برای هدایت و سعادت بشر نمایندگانی را فرستاد که از لحاظ جسم و روح کاملترین افراد بودند. آنان در پرتو وحی و الهام که به تمام معنی واقع‌نما است و از هر گونه خطا و اشتباه مصون می‌باشد، جامعه را به خیر و رستگاری در هر دو جهان رهبری می‌نمایند. اینها نه تنها از صفات زشت و غیراخلاقی دور و پاک بودند، بلکه جامعه بشری را به تهذیب نفس و پاکیزگی روح و نوع دوستی و ضعیف پروری دعوت نموده و خود به آنها به شدت عامل بودند. مصطفی، عالم، حکیم، مخلص، صدیق، امین، نفی شخصیت پرستی، عصمت و ... از جمله صفاتی است که خداوند برای پیامبران تصریح فرموده است.از پیامبران الهی پنج نفر پیامبران اولواالعزم می‌باشد که دارای شریعت بودند و ویژگیهای خاصی برای آنان ذکر گردیده است. از میان پیامبران اولواالعزم، حضرت محمد برتر و افضل و اکمل می باشد، اما پیامبرانی که خداوند اینچنین آنها را توصیف نمودند و الگو برای بشر قرار دادند، در کتاب "صحیح بخاری" و "صحیح مسلم" که در نزد اهل سنت معصوم من الجلد الی الجلد و بعد از قرآن صحیح ترین کتاب می‌باشد، چهره‌های تابناک آنها را خدشه‌دار نموده و روایتهایی در مورد آنان نقل نموده که نه با قرآن و روایات معتبر دیگر این دو کتاب سازگاری دارد و نه با عقل سلیم انسان. در این مورد حتی پیامبر مکرم اسلام هم مستثنی نیست بلکه شخصیت و رفتار آن الگوی بشری و خلق عظیم را مورد سوال قرار داده‌اند. اما با بررسی و تتبع بر اهل دانش و پژوهش روشن می‌شود که این روایات و داستانها ساخته و پرداخته دشمنان دانا یا دوستان نادان یا دین‌فروشان می‌باشند. و از این طرف حکام و خلفاء اموی و عباسی برای حفظ جایگاه و مقام و مشروع جلوه دادن و سرپوش گذاشتن اعمال خلاف عفت و ظلمهای خود توسط بندگان دنیا، روایات جعل کردند و از این کار زشت خود شخصیت پیامبر اسلام را از حد یک انسان معمولی پایین آوردند و از این طریق ضربه جبران‌ناپذیری به اسلام وارد کردند و به دشمنان اسلام میدان دادند، که علیه قرآن و اسلام و پیامبر حمله کنند و با استناد به معتبرترین کتب مسلمانان و مقدسات حمله می‌کنند.
وفای به عهد در اسلام و آثار فردی و اجتماعی آن
نویسنده:
عبدالله فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عهد به‌معنای ملتزم شدن به چیزی از مسایل مهم دینی است و آیات و روایات زیادی به آن اختصاص یافته است. وفای به عهد از صفات فاضله و از ضروریات زندگی اجتماعی است. لذا اسلام عمل به آن را چه به نفع باشد و چه به زیان، واجب می‌شمارد. عهد خدا با انسان برای اطاعت او و عدم تبعیت از شیطان، و عهد انسان با خدا در حفظ پیمان‌های دینی و همچنین عهد انسان با خودش برای تهذیب نفس و عهد با یکدیگر در قالب دین و کشور و گروه، که بیشترین کارکرد را در رساندن جامعه به کمال دارد، از اقسام عهد است که می‌تواند در دنیا و آخرت انسان را به سعادت برساند. اما آن‌چه در دنیا به سود وفاکننده به عهد می‌باشد این است که به مقام تقوا می‌رسد و مورد الطاف الهی قرار می‌گیرد و به جایگاهی می‌رسد که محبوب الهی می‌شود، و شادمانی و نشاط در سایه رسیدن به عدالت و عمل به وظیفه برای او حاصل می‌شود. همچنین در اجتماع هم حیثیت و شخصیت اجتماعی افراد حفظ می‌گردد و در سایه برادری و صمیمیت و همدلی اعتماد متقابل افراد جامعه بیشتر شده و موفقیت را برای جامعه به ارمغان می‌آورد. همچنین آسان شدن حساب، قبولی اعمال، سعادت جاوید اخروی، بهره‌مندی از لذات جاودان و رسیدن به مقام قرب الهی، از پیامدها و نتایج اخروی وفای به‌عهد است. ذکر این نکته لازم است که هر عهدی لازم الوفا نیست، مثل عهدی که به حرام و معصیت منجر شود. همچنین عهدی که با پیمان‌شکنان بسته می‌شود اگر از سوی آن‌ها شکسته شود و یا حاکم اسلامی از خیانت آن‌ها در امان نباشد دیگر وفای به آن لازم نیست. موفقیت در وفای به‌عهد، در گرو توفیق الهی، تقویت ایمان به معاد، عبرت از پیمان‌شکنی گذشتگان، و پذیرش عهدهای متناسب با توان می‌باشد.
اخلاص و بی غرضی در افعال اخلاقی از دیدگاه قرآن و امام علی (ع)
نویسنده:
بنفشه بهبهانی‌راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاص پاکی و زدودن هر گونه آلودگی و آمیختگی است و اخلاص برای خدا همان تصفیه اندیشه و وارستگی ذهن از غیر خداست که باعث تقرب به سوی معبود است.از آنجا که نیت روح و حقیقت اعمال است و پاداش و جزا به آن تعلق می‌گیرد چنانچه برای خدا خالص باشد ستودنی و اگر با اغراض دنیوی آمیخته باشد نکوهیده است. منظور از بی‌غرضی، بی‌هدفی در اعمال اخلاقی نیست بلکه افعال اخلاقی نباید با اهداف پست و زبون آلوده شوند و انگیزه فقط خدا باشد و نیت با غیر خدا مشترک نگردد. باید دانست که نیت خالص شرط قبولی افعال اخلاقی است که برکات و نتایج فراوانی به همراه دارد از جمله تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان، ترفیع مقام انسان، تثبیت نفس، چشم‌پوشی از مشتهیات نفسانی، هدایت در مسیر مستقیم و کسب توفیقات ویژه الهی.اما کمال اخلاص برای خدا از منظر امام علی (علیه السلام) در نهج‌البلاغه نفی صفات از اوست. زیرا توصیف خدا نشانه جهل به اوست و ذات خدا مقرون به چیزی دانسته شده پس در مفهوم خدا دو امر گنجانیده شد، یکی ذات و دیگری صفات که موجب کثرت و دوگانگی در توصیف خدا خواهد شد.ملاک حسن و قبح افعال اخلاقی نبی یا ولی است که متصل به عقل کل می‌باشد، فعل حسن یا قبیح در فاعل خود اثر مثبت یا منفی دارد و در صورت تکرار ملکه نفسانی می‌گردد و چون ایمان ریشه عمل صالح است پس عمل بدون ایمان به مقصد نمی‌رسد و مطابق قرآن کریم ایمان و عمل صالح لازم و ملزومند و معرفت واقعی آن است که آدمی را به انجام تکالیف وادار کند.
سعادت از دیدگاه افلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
قاسم صالح مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلوطین سر سلسله مکتب نوافلاطونی در کتاب تاسوعات خود سعادت انسان را در حیات عقلانی می داند و زندگانی عقلانی را حیاتی میداند که در نهایت کمال باشد یعنی از هر حیث هیچ نقصی در آن نباشد لذا سعادت در حیات مادی نمیتواند حاصل شود بلکه حیات روحی و معنوی انسان است و راه نیل به چنین سعادتی وارستگی از قید و بندهای تن و مادیات است که با پرورش روح و نفس آدمی همراه میگردد که نتیجه آن مشاهده فرشتگان مقرب الهی و بالاتر از آن اتحاد با ذات یگانه احدیت می باشد.ملاصدرا ادراکات عقلی را لذت بخشترین امور برای انسان میداند و در این بین برترین معقولات معرفت به خدا و علم به صفات و اسماء الهی است. آنجا که علم فقه نیز در این مقام در مرتبه پایین تری قرار دارد و سعادت حقیقی انسان در این مسیر تحقق می یابد. سعادت حقیقی چیزی جز مشاهده عقلی حقیقت نیست.شاخص ترین ویژگی دیدگاه ملاصدرا بحث بر سر مسئله عقل نظری و عقل عملی و جایگاه هرکدام در راه رسیدن به سعادت است او معتقد است که سعادت در کمال عقل نظری است و عقل عملی در این بین نقش درجه دوم را ایفا میکند تا آنجا که به نظر او کسانی که در قوه نظری به کمال برسند و در قوه عملی متوسط باشند به سعادت حقیقی دست یافته اند اما کسانی که در قوه عملی دارای کمال باشند ولی به کمال قوه نظری دست نیابند نمیتوانند کمال حقیقی را دارا باشند.از مهمترین شاخصه های دیگر دیدگاه او این است که سعادت را تنها علم و آگاهی یافتن نمیداند بلکه ادراکات حقایق عقلیه سعادت حقیقی است نه ادراک مفهوم آنها.او به شدت افراد را از عبادات تقلیدی بر حذر می دارد و آنها را تشویق به اطاعت از پروردگار با تدبر و دریافت برهان از معارف الهیه می کندو راه پیروزی فرد را در این گام نجات نفس از تعلقات بدن میداند.
بررسی فلسفی و کلامی آموزه نجات
نویسنده:
اعظم محمود آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عزیزه خویشتن دوستی، انسان را وا می‌دارد تا برای آینده ورستگاری خود چاره ای بیندیشید . رسیدن به نجات و رهایی از رنج و عذاب، همواره محبوب و مطلوب آدمیان بوده است . بر همین اساس، انسان‌ها در طول تاریخ به دنبال شناخت ماهیت نجات و سعادت و راه‌های دستیابی به آن بوده اند که باعث شده نظرات گوناگونی در این زمینه مطرح شود و هر مذهب و مکتب فکری از شناخت این مهم، دم بزند . ادیان نیز چون دیگر مکاتب، ادعا می‌کنند که رهروان کیش خود را به رستگاری ابدی می‌رسانند . آنچه در بررسی آراء مکاتب قابل اهمیت است، این که عقل بشری به تنهایی قادر به دستیابی به نجات نیست و نمی‌تواند عوامل نجات و موانع آن را شناسایی کند و انسان را به رستگاری برساند. مقوله نجات از سنخی نیست که عقل بشری بتواند به آن دست یابد و باید به دین تمسک کرد . این نکته را می‌توان از بررسی نجات و سعادت در نگاه فیلسوفان بدست آورد، حتی فیلسوفان مسلمان هم چون ملاصدرا و ابن سینا نیز در تحلیل و تبیین کامل مسئله نجات ناتوان و عاجز هستند و اشکالات عدیده ای بر نظرات آنها وارد می‌شود . بنابراین تمسک به دین و ایمان به خداوند، می‌تواند باعث رستگاری انسان شود . فرقه‌های مهم کلامی چون اشاعره، معتزله، امامیه، نکاتی را در رابطه با ایمان و ارتباط آن با عمل بیان کرده که نظرات این فرقه‌ها قابل تامل است . متکلمان شیعه با اعتقاد به این که عمل لازمه ایمان است، رابطه این دو را تعادل دو سویه می-دانند و با توجه به آیه قرآن « والذین امنوا و عموا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب » نشان می‌دهند که اعتقاد به امری به تنهایی و بدون التزام به لوازم و آثار آن، ایمان نیست . نکته دیگر این که عوامل نجات با توجه به آیات قرآن، ترک کفر جحودی و اجتناب از فجور است یا به عبارت دیگر جهل مرکب عنادی می‌باشد. پس جهل قصوری موجب عذاب نیست و این نشان می‌دهد که انسان باید همیشه به دنبال دریافت حقایق باشد تا جایی که بر آن حجت تمام شود . اگر بر انسان‌ها اتمام حجت صورت نگیرد، آنان معذورند . به بیانی دیگر وقوع و بلکه استحقاق عقاب منوط به اتمام حجت است . پس طبق آیه « لا یکلف الله نفسا الا وسعها » چنانچه انسان در مسیر دستیابی به حقیقت دریغ نورزد و به حجتی دست نیابد، تکلیفی ندارد تا عقابی بر تکلیف مترتب گردد . و کسانی که در استضعاف و فترت به سر می‌برند نیز، چنانچه روحیه عناد و سرکشی از حد عقل و فطرتشان نباشد، معذور هستند و نیز در مورد کثرت ادیان، قائل به انحصارگرایی و شمول گرایی نیست. از آن جا که در بحث عوامل نجات، جستجوی حقیقت مهم است و با گذشت زمان، فاهمه آدمی برای دریافت کامل تری از حقیقت مهیا می‌گردد و تفاوت فاهمه انسان از یک سو و یکسان نبودن امکانات برای جستجوی حقیقت موجب شده که چیزی به نام حجت مطرح شود . در واقع آن چه از چشم انداز دینی مهم است که هندسه نجات یعنی التزام به حجت نه التزام به حقیقت . واژگان کلیدی: نجات، رستگاری، سعادت، فلاح، فوز و شقاوت
سعادت از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
احسان زرگرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع سعادت از دیرباز مورد توجه حکما و فلاسفه بوده و هر کدام تفسیر خاص و متفاوتی از سعادت داشته اند ، زیرا بحث سعادت مهمترین مسئله و هدف نهایی زندگی انسان می باشد . سعادت انسان برابر با لذت دائمی و نبود هیچ درد و رنجی است و دیدگاه های مختلف درباره سعادت و لذت، سبب پیدایش مکاتب و مذاهب گوناگونی در طول تاریخ شده است تا جایی که تبیین درست سعادت به دلیل تفاسیر و دیدگاه های زیاد به سادگی امکان پذیر نمی باشد . در بین مکاتب فلسفی ، حکمت متعالیه با بهره گیری از دین مبین اسلام به تفسیر و تبیین سعادت پرداخته است . سعادت حقیقتی وجودی است، وجود و ادراک وجود عین خیر و سعادت می باشد و سعادت ادراک کمال وجودی است و وجود هر چیزی نزد آن چیز لذت بخش است و کمال لذت و سعادت هر موجودی وابسته به مقدار ادراک او نسبت به وجود است، بنابراین سعادت هم مانند وجود امری تشکیکی و دارای شدت و ضعف می باشد. همچنین حکمت متعالیه سعادت را تکامل عقلی انسان و اتحاد آن با عقل فعال معرفی می کند و سعادت حقیقی را در معرفت ذات حق ، صفات و افعال او، اتصال به عقلیات دائمی، مجاورت حق، خیر محض و ملائکه مقربین که در مقاعد صدق نازل شده اند می داند . و تنها جایی را که برای سعادت انسان می توان تصور کرد بهشت برینی است که خداوند متعال نیز آن را وعده داده است. سعادت عقلی و اخروی والاتر از سعادت حسی و دنیوی می باشد ضمن این که سعادت فردی و اجتماعی مکمل یکدیگر هستند. سعادت و کمال انسان مشروط به استکمال دو قوه عقل نظری و عقل عملی است و بین این دو تلازم وجود دارد و پا به پای هم مسیر حرکت انسان به سوی سعادت را فراهم می کنند . ایمان به عنوان رکن اصلی سعادت به همراه عمل صالح و عمل به دستورهای قرآن کریم می باشد. مبحث سعادت به روشی توصیفی – اسنادی از دیدگاه این مکتب فلسفی تبیین شده است .
رنج و فرح در برجسته ترین کتب مقدس بودایی و کلام حضرت علی (ع)
نویسنده:
زهرا آرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رنج وفرح از موضوعاتی است که ذهن بشرامروزی را،به خود مشغول کرده است. در طول تاریخ نیز این موضوع همواره از دغدغه های فکری او بوده است.به همین دلیل مکاتب بیشتری وادیان مختلف بسیار به آن پرداخته اند.در مقایسه انجام شده در این تحقیق به تفاوتهای اساسی بین دیدگاه امام علی(ع) وبودا در باره این موضوع اشاره شده است. درحقیقت رنج از دیدگاه بودا،عنصری است که جزو ماهیت وذات هر موجودی است. یعنی هر موجودی با رنج زاده می شود ولی با نگاهی به فرمایشات امام علی(ع) در زمینهُ آفرینش انسان و ماهیت وی می توان چنین گفت که از دیدگاه ایشان رنج حالتی است که بر انسان عارض می شود.همچنین با وجود شباهت های ظاهری که در باره این دو دیدگاه در مورد جهان وماهیت ناپایداری آن وجود دارد که باعث ایجاد رنج می شود ولی تفسیر بودا از ناپایداری و گذرابودن ماهیت جهان،با تفسیر امام علی(ع) تفاوت بسیار بارزی دارد.در مورد علت رنج بودا هر گونه تمایلی راعلت رنج می شمارد ولی امام علی(ع) فقط تمایلات دنیوی را علت رنج می داند،بنابراین از نظر بودا ،عمل وقتی ارزشمند است که به توقف رنج بیانجامد ولی از نظر امام علی(ع) عمل باید راه رسیدن انسان به کمال وتقرب الهی را فراهم کند واعمال و تمایلات اخروی این گونههستند وانسان با تقوای الهی که (راههای هشتگانه) را هم در بر می گیرد می تواند به زندگی با آرامش وشادی دست یابد.
تبیین کلامی جایگاه و نقش توحید در اخلاق فردی اسلامی
نویسنده:
زهرا خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در همه بخش های دین اسلام، توحید به عنوان اصلی اساسی،نقشی محوری را داراست. موضوعی که در این رساله به آن پرداخته می شود بررسی این اصل در نظام اخلاقی اسلام است. ریشه و جوهر دین توحید است و آفرینش بر پایه آن بنا نهاده شده است و در عین اینکه ریشه دین است، غایت و هدف در اسلام نیز معرفی شده است، از طرفی یکی از بخش های مهم دین که مرتبط با نوع انسان است، اخلاق معرفی شده است. اخلاق که باید و نبایدهای ارزشی حاکم بر رفتار آدمی را نشان می دهد، نیازمند جهان بینی است و تفاوت نظام های اخلاقی از اختلافات بینشی هر نظام درباره هستی نشأت گرفته است .نظام اخلاقی دارای تقسیماتی است که اخلاق فردی از زیر شاخه های اصلی آن شمرده می شود. اخلاقی که ارسطو در نظام اخلاقی اش ارائه می دهد بر اساس هستی شناسی خود، بر مبنای رعایت حد وسط است که هدف از اخلاق در این نظام رسیدن به به نقطه تعادل و حاکمیت عقل بر دیگر قواست. در اخلاقی که برخی علمای مسلمان با تأثیر پذیری از ارسطو، با وجود جهان بینی های متفاوت آن را پذیرفته اند نیز هدف از اخلاق رسیدن به نقطه تعادل وحاکمیت عقل بر سایر قوا معرفی شده است و اختلاف دو نظام فقط در مصادیق سعادت است، اما در نظام اخلاقی که مفسرین و علمای معاصر باتوجه به بینش قرآنی و روایی آن را تبیین می کنند، اخلاق بر اساس توحید خالص بنا نهاده شده و معیار فعل اخلاقی تقرب به خداوند و هدف از اخلاقلقاءالله است.
  • تعداد رکورد ها : 293