جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 189
بررسی عرفان و اخلاق از دیدگاه سهروردی
نویسنده:
توبا سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این تحقیق بررسی اخلاق و عرفان سهروردی می باشد. سوالات مهمی که در این پژوهش با آنها مواجه بودیم، این بود که فلسفه سهروردی چگونه فلسفه ای است و ارتباطش با مسائل عرفانی چیست؟ که بعد از اتمام تحقیق مشخص شد فلسفه سهروردی به شدت رنگ و بوی عرفانی دارد. و از طرفی سهروردی جدای از مباحث فلسفی، به تفصیل به مسائل عرفانی هم پرداخته که این مسائل، هم شامل مسائل عرفان نظری و هم شامل مسائل عرفان عملی می باشد. و ما هم بر این اساس فصل اول کار را به کلیاتِ پایان نامه اختصاص دادیم و در آن به طرح مسأله و ضرورت آن و مسائلی از این دست پرداختیم و در فصل دوم به بررسی برخی از اصول فلسفی سهروردی پرداختیم که این بخش منتج به این شد که سهروردی، اغلب مسائل فلسفی را هم در قالبی عرفانی بیان می کرد. و فصل سوم را به عرفان نظری و فصل چهارم را به عرفان عملی اختصاص دادیم. در این فصول دریافتیم که سهروردی انسان را دارای دو جنبه می داند و اعتقادش بر آن است که روح انسان همچون یک زندانی است که در جسم او اسیر شده و باید برای نجات از این زندان به اصول عرفانی مورد نظر او عمل کند. البته باید توجه داشت که سهروردی اصول عرفانی خود را به شکلی منسجم و در یک کتاب مطرح نکرده، هر چند در رساله کلمه التصوف، بسیاری از این اصول را در حد تعریف و توضیح مختصر بیان کرده است.و در فصل پنجم به بحث اخلاق و اصول اخلاقی سهروردی پرداختیم و مشخص شد که بعضی از اصول اخلاقی که سهروردی آنها را مطرح کرده، در هیچ یک از کتب اخلاقی پیشین موجود نمی باشد و اینکه سهروردی به شدت انسان دین مداری است و اصول اخلاقی و عرفانی او صبغه دینی دارند.در این تحقیق از روش کتابخانه ای و توصیفی استفاده شده است.البته باید متذکر شد که بدون شک سهروردی بر روی نویسندگان، شعرا و فلاسفه بعد از خودش تأثیر گذار بوده است که البته چندان تحقیقی در این مسائل انجام نشده است.
نقد و مقایسه دیدگاه‌های ابن‌سینا و غزالی در باب ارزش و جایگاه علوم تجربی
نویسنده:
محمدکاظم نیک‌مرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که به طور صریح یا غیر صریح از آثار ابن سینا و غزالی بدست می آید این است که روش علوم تجربی مشاهده و تجربه است؛ اما به صرف مشاهده و تجربه و بدون مبانی عقلی، علوم تجربی شکل نمی گیرند؛ زیرا انسان قبل از هرچیز حضوراً و بی واسطه به وجودِ خود آگاه می شود. این آگاهی، یقینی ترین علم اوست. او از طریق حواس، ادراکات جزئی و متغیری بدست می آورد. وی به طور بدیهی این ادراکات را معلول جهان بیرون دانسته و بدین طریق به وجود جهان خارج پی می برد. همچنین با مطابق دانستن این صور با جهان خارج، به قابل شناخت بودن هستی و به توانایی حواس یا عقل خود در شناخت آن اعتراف کرده است؛ اما شرط علمی بودن یک قانون، کلیت و ضرورت است. بدین جهت عقل با تجزیه و ترکیب داده های حسی، به آنها کلیت و ضرورت می دهد.از مطالب بالا نتیجه می شود که اولاً علوم تجربی بر مبانی غیر تجربی استوارند. چنانکه اگر درستی روش تجربی به واسطه خود تجربه اثبات شود، دور باطل پیش می آید. ثانیاً به صرف استقراء در جزئیات، این علوم شکل نمی گیرند. بلکه وقتی در مشاهدات مکرر، حادثه ای به طور دائمی و یا اکثری رخ داد، عقل این قیاس خفی را دخالت داده و می گوید: «اتفاقی، دائمی و یا اکثری نیست». به همین جهت این متفکران، علوم تجربی (طبیعی) را قسمی از علوم فلسفی دانسته اند. البته در اینجا ابن سینا و غزالی راهی را برای اثبات این قاعده ارائه نداده اند. ثالثاً به ترتیب، حضوری بودنو بدیهی بودن و یا به بدیهی منتهی شدن، ملاکهای علم یقینی اند.غزالی درعلم حضوری، الهام و کشف شهودی را از تمام علوم، یقینی تر می داند؛ اما از آثار ابن سینا چنین استنباطی نمی شود.اکنون با توجه به مطالب بالا این پرسش مطرح است که چرا غزالی با فلسفه و اصل علیت مخالفت کرده است؟پاسخ این است که غزالی با انگیزه های غالباً دینی با فلسفه در مقام تحقق، یعنی با فلاسفه به مخالفت برخاسته است؛ زیرا از دیدگاه او فلاسفه به جای پیروی از موازین منطقی و عقلی، بیشتر از اوهام خود الگو گرفته اند. او در حالی که می توانستگفته های آنان را تأویل کند، از حربه تکفیر استفاده کرد.او در مساله ضرورت علّی و معلولی، موضع هماهنگی ندارد. وی در تهافت الفلاسفه با پیروی از دیدگاه خاص اشعریها به نفی آن پرداخته؛ اما در همین کتاب، در یک موضع جدلی و در معارج‌القدس به طور واقعی آن را پذیرفته است.در دیدگاهِ نفی ضرورت علّی و معلولی و دخالت دادن مستقیم اراده الهی در وقوع حوادث طبیعی، دیگر جایی برای نقش آفرینی علل و عوامل مادی حتی در حد اعداد هم باقی نمی ماند.با وجود اختلاف‏های اساسی بین دیدگاه های ابن سینا و غزالی، هیچکدام را نمی توان ضد عقل و یا ضد دین دانست. اختلاف آنها را می توان از قبیل اختلاف دو فیلسوف یا از نوع اختلاف یک فیلسوف مسلمان با یک متکلم مسلمان دانست.ابن سینا تمام حرکتها را به طبیعت ارجاع داده و این یکی از جاهایی است که از ارسطو فاصله می گیرد.هر دو اندیشمند، طبیعت را مخلوق و آیۀ وجود و تجلی صفات و افعال حضرت حق می دانند و برای کمال انسان، مزرعه آخرت.بر اساس این دیدگاه قدسی، خداوند متعال مالک و خالق طبیعت است. او انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است . پس او هم باید نوع خلافت و نحوه و میزان استفاده از طبیعت را تعیین کند و بر اساس همین دیدگاه است که می توان دخل و تصرف بدون اذن او را غاصبانه و غیر مجاز دانست و بدین طریق راهی برای نجات بشریت که همه چیزش در معرض فنا و نیستی قرار گرفته پیدا کرد.البته در باب ملاک مخلوقیت، ابن سینا به نظریه امکان ذاتی، و غزالی به نظریه حدوث زمانی معتقد است، اما این اختلاف، در اینجا به دلیل اشتراک آن دو در نگاه قدسی به طبیعت، مورد اعتنا نیست.
پیامدهای تربیتی نظریه حرکت جوهری
نویسنده:
طاهره آسیادار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یافته‏ها حاکی است که نظریه‏ی حرکت جوهری، از جمله ابتکارات اندیشه‏ی ملاصدرا است که برخلاف آراء ارسطو و ابن‏سینا که تغییر را تنها درچهار مقوله‏ی کم، کیف، أین(مکان) و وضع(موقعیت) ممکن می‏دانستند، بر تغییر در جوهر نیز اصرار می‏ورزد و به اثبات آن می‏پردازد. از مهم‏ترین مباحث مندرج در این پژوهش این است که بر اساس حرکت جوهری، نظام طبیعت، یکپارچه حرکت است و با شوق ذاتی به سمت غایت حرکت خویش، در تلاش و تکاپوست. انسان نیز به عنوان جزئی مهم در این نظام، در حرکتی به سمت کمال و غایت خویش ره می‏سپارد و موطن حرکت جوهری انسان، نفس اوست. نفس، از این منظر مورد توجه اکید ملاصدرا قرارگرفته است. تحقیق حاضر به این مسئله پرداخته است که با بررسی ویژگی‏های نظریه‏ی حرکت جوهری، دلالت‏های آن را در مباحث تربیتی بیابد.برای نیل به این منظور با استفاده از روش تحلیل و تفسیر مفهومی، نظریات متعدد صدرالمتألهین در زمینه‏ی هستی‏شناسی، معرفت‏شناسی و انسان‏شناسی مورد بررسی قرارگرفت و به سوالاتی در زمینه‏ی تعریف و وجود حرکت، تعریف و تبیین حرکت جوهری، بررسی دلالت‏ها و نتایج متافیزیکی حرکت در جوهر پرداخته شد و از دیگر مسائل مورد توجه این پژوهش، تبیین جایگاه انسان در نظام هستی و سرانجام بررسی دلالت‏های نظریه‏ی حرکت جوهری ملاصدرا برای نظام تربیتی بودند.نتایج حاصل از این پژوهش بر این مسئله تأکید دارد که سیر صعودی در تغییر و تحول موجودات عالم با توجه به نظریه حرکت جوهری، ضرورت وجود تربیت ویژه در سنین مختلف رشد و تغییر انسان را به دنبال خواهد داشت.همچنین اراده و آزادی انسان به عنوان ویژگی بارز او، تأثیر غیرقابل انکاری بر سعادت یا شقاوتش دارد. با توجه به اینکه طبق مفاهیم و اصول نظریه‏ی حرکت جوهری، انسان، قوه و استعداد پذیرش هر نوع تربیتی را دارد و هر صورتی را که برگزیند، ماهیت اصلی او را شکل می‏دهد، شناخت و معرفت صحیح، می‏تواند به این ویژگی خدادادی انسان، جهتی معنادار بخشد.
بررسی تطبیقی مرگ ارادی از منظر ابن عربی، شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
مفید حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرگ، جایگاهی اساسی در دستگاه اندیشه ی بشری دارد و چیستی و حقیقت آن از دیرباز دغدغه ی ذهنی انسانها بوده و هست . اندیشمندان اسلامی با استناد به آموزه های دین، مرگ را امری وجودی دانسته اند و آن را حیات دیگر تعریف کرده اند در این نوشتار نوعی خاص از مرگ، با عنوان مرگ اختیاری مورد مداقه واقع گردیده است. صاحب نظرانی چون ابن عربی، شیخ اشراق و ملاصدرا نام ولادت ثانیه بر آن نهاده اند و اهلیت آن را به شایستگان وارسته ای نسبت می دهند که با معرفت نفس به مقام انتباه دست یافته اند؛ در این نظرگاه: مرگ ارادی صیرورت آگاهانه ی انسان برای نیل به شریف ترین غایت خلقت است. سیر استکمالی نفس ناطقه و حرکت رجوعی به منزلگاه حقیقی، بی التفات و جذبه ی حضرت الوهیت نا ممکن است. و البته جهد بلیغ و سعی عظیم انسان در ریاضات و مجاهدات حقه ی شرعیه می تواند زمینه ساز عروج باشد. در اثر دستیابی به ملکه ی خلع بدن، پله پله عوالم عالیه ی وجودی در نوردیده می شود. مکاشفات از پی هم وارد می گردند، حقیقت حکمت با بصیرت قلبی حق الیقین می شود و سالک رَسته از کدورات جسم و تعلقات ماده در ضیافت ملکوت، عطر جبروت استشمام می کند و در مقام فنای لاهوت، بقا می یابد.
ابعاد مسخ در قرآن و روایات
نویسنده:
ابوذر انصاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهیکی از موضوعاتی که در چند آیه قرآن مطرح شده، مسخ عده‌ای از انسان‌های عصیانگر و متمرد به صورت بوزینه و خوک است. برخی روایات اهل بیت نیز به توضیح این مسئله پرداخته است. تبیین حقیقت این مسأله؛ می‌تواند نقش موثری در بازدارندگی انسان از ارتکاب گناه ایفا کند. در این تحقیق نویسنده با تکیه بر آیات و روایات و توصیف و تحلیل دو دیدگاه مسخ جسمی و روحی؛ نشان داده است که دلایل واضحی حکایت از مسخ جسمی دارد. و همین‌طور در این موضوع مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته که مسخ مبتنی بر علت‌های مختلفی بوده و صید ماهی، علت پایانی و جزء اخیر آن به حساب می‌آمده است. همچنین روشن کرده‌ است که: 1. برخی عذاب‌های الهی، به ویژه مسأله مسخ، صرف یک رویداد تاریخی تمام شده نیست، بلکه سنت و قانون حاکم بر نظام آفرینش است و در صورت فراهم شدن همه علت‌ها، زمینه‌ها و شرایط تکرار آن موضوعیت می‌یابد. 2. آنان که در جریان روز شنبه مسخ ‌شدند، پس از مدت کوتاهی به هلاکت رسیدند و زاد و ولدی نداشتند تا تصور شود بوزینه‌‌ها و خوک‌هایی که اکنون وجود دارند، از نژاد آنان باشند. 3. از روایات استنباط می‌شود که عده‌ای از انسان‌ها در روز قیامت مسخ می‌شوند و در قالب حیوانات محشور می‌گردند. 4. مسخ با مسأله مبتنی بر عدم بازگشت موجود کمال یافته و از قوه به فعل رسیده، به عقب؛ که در فلسفه به اثبات رسیده؛ مغایرت و ناسازگاری ندارد، بلکه کاملا با آن همخوان و هماهنگ است. 5. مسخ را می‌توان حادثه‌ای خارق العاده(مانند دیگر معجزات الهی) تلقی کرد که نافی قانون علیت هم نیستند.
مبانی معناشناختی، وجود شناختی و انسان شناختی اخلاق نزد خواجه نصیر الدین طوسی و ملا محسن فیض کاشانی
نویسنده:
مینا نقوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فرااخلاق یکی از اساسیترین شاخه های فلسفه اخلاق است که با ارائه الگوهای متفاوت اخلاقی سعی در تبیین زندگی بهتر برای بشر دارد. لذا این پایان نامه به آثار دو فیلسوف مطرح در علم اخلاق پرداخته شده که دارای گرایش های متفاوت فلسفی بوده اند. خواجه از پیروان مشاء و فیض از شارحان حکمت متعالیه است. البته در این جستار به دنبال ارائه الگو فرااخلاق پذیرفته شده در نزد این دو فیلسوف بر اساس فصول( معنا شناختی، هستی شناختی و نیز انسان شناختی) بررسی شده است که با تمام نقاط اختلافی که در این فصل دارند اما با داشتن نوع جهان بینی خاص هردو الگو ارائه شده توسط ایشان عقلانیت اخلاقی است.
کمال و سقوط انسان ازدیدگاه مولانا و مایستراکهارت
نویسنده:
علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهرویکرد مولانا و مایستر اکهارت به مسئله انسان و سیر کمالی او متاثر از نگاه ذو مراتبی به حقایق هستی اعم از خدا و انسان است . انسان موجودی است دارای ساحت های ظاهری و باطنی که هرکدام منعکس کننده بخشی از حقیقت پنهان اوست .بنابراین کمال و سقوط او نیز با توجه به این سلسه مراتب وجودی او معنا می شود .اگرچه این دو عارف متعلق به دو سنت عرفانی جدا از یکدیگر بوده اند و تاثیر سنت های دینی شان در تعالیم عرفانی آنها منعکس شده ، امّا رویکرد عرفانی آنها به انسان و بویژه کمال و سقوط او از وجوه تشابه و تفاوت معناداری برخوردار است. از این جهت نگاه تطبیقی به مسئله کمال و سقوط در آموزه های این دو عارف ، هم از جهت مقایسه دو سنت عرفانی اسلام و مسیحیت بطور اعم و هم تحلیل و مقایسه نگاه عرفانی این دو عارف بطور اخص به مسئله مذکور ، قابل توجه می باشد. در این رساله مسئله کمال و سقوط انسان در دو مرحله اصلی که مشتمل بر مراحل فرعی تری است و همه مراحل با یکدیگر ارتباط متقابل دارند ، مطرح شده است .در مرحله اول که نقش معرفت و شناخت در کمال و سقوط انسان است ، این مسئله در سه سطح حسی ، عقلی و شهودی مطرح شده است. محدودیت و عدم توانایی معرفت حسی در درک حقیقت مستلزم گذر کردن از این مرحله و رسیدن به حواس باطنی است ، علاوه بر این گرفتار شدن انسان در دایره ی تنگ عقل جزیی در مرحله شناخت عقلی نیز مانع رسیدن انسان به مرتبه ی عقل کلی است ، که از محدودیت های عقل جزیی به دور است.آنچه می تواند مکمل این دو مرحله شود ، رسیدن به معرفت شهودی از حقیقت و درک بی واسطه آن است . رسیدن به این مرحله مستلزم از بین بردن موانع ارتباط برقرار کردن با حقیقت الهی خویشتن و رسیدن به خودشناسی حقیقی است، که در تعالیم عرفانی آنها این مسئله بسیار با اهمیت و برجسته است . رسیدن به این مرحله از کمال نیز مستلزم عبور کردن از موانعی است کهگاهی از سنخ دانستنی های کاذب و گاهی از سنخ بیماری های اخلاقی ، تعلقات عاطفی و عدم برخورداری از عنایت خداوند و رهبری معنوی است.رویکرد مولانا و اکهارت در معرفی و سلوک در این مراحل،برای رسیدن به کمال و رها شدن از سقوط معنوی، با تاکید بر عشق در تعالیم مولانا و وارستگی در تعالیم اکهارت قابل بررسی است.کلمات کلیدی: مولوی ، اکهارت ،خودشناسی،عشق،وارستگی،عقل،شهود،کمال،اخلاق
بررسی ارتباط وجود ذهنی با معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه اسدی تپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله نفس و اهمیت آن در باب معاد از دیر باز مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. به ویژه توجه صدرالمتألهین به این امر از زاویه وجود، صبغه نوینی به این موضوع در فضای فلسفه بخشیده است. وی با پذیرش وجود ذهنی در کنار وجود عینی، می خواهد وجودی را در فلسفه عرضه کند که مخلوق نفس انسانی و فاقد اثر و منشأ خارجی است؛ گرچه این نظریه پیش از وی محلّ جدی بحث اندیشمندان بوده اما ملاصدرا با نگرش وجودی و تفکری سیستمی با تأکید بر خلاّقیت نفس در عالم طبیعت به این مسأله پرداخته است. وی قیام صور ذهنی مخلوق را به نفس، قیام صدوری خوانده است. مسأله وجود ذهنی در فلسفه ملاصدرا کارکردهای متفاوتی دارد که یکی از جدی ترین آنها، پیوند آن با مسأله معاد است. وی با پذیرش دو نحوه معاد روحانی و جسمانی، تحقق آن را به عملکرد نفس در دنیا نسبت می دهد؛ به این بیان که متناسب با اعمال نفس، بدن اخروی و لذّات و آلام جسمانی و روحانی در آخرت با خلاّقیت نفس در ساحت قوه خیال صورت می گیرد. صدرالمتألهین با استناد به قدرت خارق العاده خیال بر این اعتقاد اصرار دارد که هر کس کیفیت قدرت الهی را در خیال خویش بپذیرد، باور می کند که ارواح، تجسد یافته و نیات صورت خارجی می‌یابند. حکیم یاد شده، پس از بیان احوالات نفس در آخرت، نحوه تأثیر کمال قوه علمی و عملی را در صقع نفس شرح داده و بیان می دارد که: نفوس سعادتمندان در آخرت بر حسب اعمال دنیایی و به کمک قوه مجرده خیال، منشأ صور لذیذ گشته و نفوس اشقیاء منشأ صور دردناک می شود. گر چه ملاصدرا با عدم بیان مسائل وجود ذهنی می تواند قائل به پذیرش خلاّقیت نفس شود اما کاربرجسته وی استفاده از راهکاری به نام تجرد خیال است که در پرتو آن قادر به حل معضلات وجود ذهنی، وجود برزخی و معاد جسمانی است و مهمتر از همه بیان اصول متمایز در معاد جسمانی کمک شایانی به اثبات ارتباط وجود ذهنی با معاد داشته. آنچه کار وی را از سایر فلاسفه چون بوعلی ممتاز می کند پذیرش تجرد خیال به معنی ارتقای صورت و خروج از نقص به سوی کمال است نه تقشیر صورت از ماده.
برهان نظم
عنوان :
نویسنده:
غلام عباس فیاضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فصل اول که مربوط به کلیات مباحث می باشد عناوینی چون : ضرورت موضوع، هدف و انگیزه، تعریف و اقسام نظم بیان و همچنین براهین دیگری که در مورد خداشناسی وجود دارد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. فصل دوم که مربوط به گذا اجمالی به تاریخچه برهان نظم می باشد. فصفل سوم که عهده دار تقریر برهان نظم می باشد در این فصل به انواع تقریرات مورد ارزیابی قرار گرفته ، تفاوتها، نتایج و استدلالهای هر تقریر بیان گردیده است. فصل چهارم که اشکالات در آن مطرح گردیده به مهم ترین اشکالات که در مورد برهان نظم وجود دارد پرداخته شد. در فصل پنجم این رساله به عنوان شاهد موضوع، به نمونه های از نظم در عالم اشاره گردیده است. ششمین فصل این پایان نامه اختصاص دارد به نوع نگاه کتاب و سنت به این برهان و اینکه چگونه آیات و روایات از نظم حاکم بر جهان در ابعاد مختل به پدیدآورنده این نظم استدلال می کند.
روند شکل گیری اشراق(اشراق عرفانی) از دیدگاه شیخ سهاب الدین سهروردی
نویسنده:
علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکمت نوری اشراقی، حکمتی مبتنی بر آگاهی است.و خود آگاهی و شناخت نفس، مبنای هر شناختی بوده و بر هر سناختی تقده دارد و هر دانشی تابع آن استو همه چیز در پرتو خود آگاهی و تجربه من قرار می گیرد. متعلق شناخت نیز به طریق شهودی و علم حضوری اشراقی قابل ادراک می باشد.علم حضوری اشراقی بطور مستقیم و بدون هیچ وساطتی هستی و شیء و نور موجود درشیء را دریافت می کند.سهروردی عامل شناخت حقیقی را حاصل سریان نور ناشی از انوار مجرده در پرتو توجه نفس و خود آگاهی آن نسبت به متعلق شناخت می داند. در ادراکات پنجگانه حسی، مهم ترین ادراک، ابصار یا مشاهده است که به شرط نبودن حجاب و مانع تحقق می یابد. ادراکات باطنی و خیالی و عقلی نیز از طریق روءیت(شهود)حاصل می شود. ادراک خیالی از ارکان شناخت حقیقی است زیرا هم محسوس و هم معقول در ظرف آن متمثل می شوند. رازآموزی فزشته نیز در عالم خیال روی می دهد. در حوزه ادراک عقلی نیز سهروردی با توجه به محدودیتهای عقل استدلالی و جزئی، عقل شهودی را طرح می کند. او با استناد به ادراک خیالی و شهود قلبی خود نشان می دهد که عقل استدلالی جدا مانده از شهود و اشراق، از درک چنین معرفتی ناتوان است. لذا عالی ترین نوع معرفت نزد او معرفت شهودی و اشراقی است که نه صرفاٌ با تعقل و بحث علمی بلکه از راه اتقطاع از تعلقات دنیوی و تهذیب و سلوک باطنی حاصل می شود.هدف سهروردی در ارائه حکمت اشراقی دست یابی به سلسله از حقایق عالم است که فراتر از حوزه حس و تجربه و قلمرو استدلال است که هیچ شک و شبه ای قادر به ابطال آن نیست
  • تعداد رکورد ها : 189