جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تطبیقی مسأله علم(اداراک) از نظر ملاصدرا و سنت توماس آکوییناس
نویسنده:
محمدرضا رضایی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جمهور حکما، علم را ماهیتی می‌دانند که دارای وجود است و آن ماهیت بنا بر نظر برخی، از مقوله انفعال و یا اضافه است و بنا بر نظر مشهور حُکما، از مقوله کیف نفسانی است. تحولی که ملاصدرا در مسأله علم پدید آورد، آن است که علم ماهیتی نیست که دارای وجود است، بلکه وجودی است که از آن، مفهوم انتزاع می‌شود. انسان بر اساس حرکت جوهری، دائماً در تکامل وجودی است و از مرتبه‌ای به مرتبه دیگر منتقل می‌شود تا جایی که به عالم عقلی تبدیل می‌گردد. شناخت انسان با توجه به‌مراتب و درجات نفسش از عوالم وجود باآن‌همه مراتب وجودی‌اش،چنان است که حتی ادراک‌های نازله او را درگیر عوالم وجودی حق نموده است. اما این معرفت انسان از مراتب وجودی به معنی خالی بودن نفس انسان در مرحله‌ای و حضور در مرحله‌ای دیگر از مراتب وجودی نیست؛ بلکه نفس، همزمان در همه مراتب، حاضر بوده و میزان ادراک او متناسب با درگیری و فعالیتشبا آن مرتبه‌ای از وجود است که مختص به اوست.
سیر تطور تبیین فلسفی وحی از فارابی تا ملاصدرا
نویسنده:
زهرا یوسفی روشناوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحی که یکی از مهم‌ترین آموزه‌های دینی است از سوی فلاسفه همچون دیگر اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته است. در فلسفه اسلامی، فرشته وحی، مخزن علوم و مفیض آنها و گیرنده وحی نیز قوه عاقله نبی است که وی به علت استعداد ذاتی و تکامل وجودی به مرتبه‌ای می‌رسد که می‌تواند به عقل فعال متصل گردد و معارف را از وی دریافت نماید. مهم‌ترین مبحث در زمینه وحی نزد فلاسفه اسلامی، نحوه رؤیت فرشته وحی است. در نظام مشائی، عقل فعال همان فرشته وحی و رؤیت او نیز محاکات متخیله نبی از حقیقت وجود وی بود؛ ولی در مکتب اشراقی و حکمت متعالیه با کشف عالم مثال منفصل یا به تعبیر شیخ اشراق «مثل معلّقه» تبیین فلسفی وحی به نقطه‌ عطف خود رسید. در این مکتب، فرشته وحی عظیم‌ترین انوار قاهره عرضیه و رب النوع آدمی بود که نفس پاک نبی پس از رفع شواغل و حجب برزخی و جسمانی با اتصال به فرشته وحی، معارف را از وی دریافت می‌کند. حقیقت فرشته وحی دارای مظاهری در عالم مثال است که با ظهور در این مظاهر، امکان رؤیت آن برای نفس نبی حاصل می‌شود. فرشته وحی از حقیقت عقلی و نوری خود تنزل می‌نماید و در مظهری از مظاهر عالم مثال جلوه‌گر می‌شود تا نبی به رؤیت آن نائل آید.
صفحات :
از صفحه 145 تا 173
نقد نظریه ی جوهر ارسطویی در حکمت اشراق
نویسنده:
مونا محبی یگانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده:ارسطو و ابن سینا و سهروردی از بزرگترین فیلسوفان جهان محسوب می شوند که هر کدام نظام فلسفی خاصی را پایه ریزی کرده اند و هر یک نقش بسزائی در طول تاریخ تفکر فلسفی ایفا کرده اند.مفهوم جوهر ازجمله بنیادی ترین مفاهیم درفلسفه ارسطو، محسوب می شود تا جایی که ارسطو موضوع فـلسفه اولی را شـناخت مـوجود بـه مـاهو موجود و عوارض آن می داند و در ادامه به صراحت بیان می کند که موجود به ماهو موجود، همان جوهر است و همه چیز سرانجام به جوهربازمی گردد،در فلسفه ارسطو جوهر موجود لا فی موضوع و معقول اول است ، ایشان معتقد است مطلق وجود یا جوهر است یا حالات جوهر و جوهر بر پنج قسم است :عقل، نفس ، جسم ، ماده و صورت ، یعنی طبق تقسیم ارسطو واجب تعالی جزء جواهر عقلی و محرک اول به شمار می آید. ابن سینا نیز که ازجمله بزرگترین فیلسوفان مشائی است در بحث جوهر پیرو ارسطو است اگر چه در مواردی دارای اختلافاتی نیز هستند ولی ابن سینا، تعریف ارسطو را ازجوهر می پذیردو می گوید جوهر ماهیتی است که اگر در خارجموجود شود در موضوع نیست . در واقع آنچه نظر این دو را ازهم متمایز می کند ، مقسم مقولات در خارج است،ابن سینا بر خلاف ارسطو ، ابتدا مطلق وجود را به واجب الوجود بالذات و ممکن الوجود بالذات تقسیم می کندو سپس ممکن الوجودبالذات را به جوهر و حالات جوهر تقسیم می کند اما همانند ارسطو معتقد است که جوهر بر پنج قسم است . اما نظرسهروردی درباره تعریف ، اثبات،اقسام و اوصاف جوهر با نظر ارسطو و فلاسفه مشاء تفاوت بنیادین دارد. سهروردی در بحث جوهر قائل به تشکیک استبدین صورت که در تعریف جوهر می گوید اگر ماهیتی کمالاتش در حدی بود که به ذات خود تحقق داشته باشد جوهر است، ایشان هستی را به دو قسم نور و ظلمت و نور را به نور جوهری و نور عرضی و ظلمت را نیز به ظلمت جوهری و ظلمت عرضی تقسیم می کند و از نظر وی جوهر بر سه قسم است :عقل و نفس و جسم یعنی در واقع ترکیب جسم از ماده و صورت را نمی پذیرد و تفاوت عقل و نفس را نیز تشکیکی می داند و در نتیجه از نظر ایشان جوهر بر دو قسم است :مجرد(عقل و نفس) و مادی(جسم) و در این رابطه نظر ارسطو و ابن سینا را مورد نقد قرار می دهد .بدین ترتیب بررسی و مقایسه نظرات ارسطو، ابن سینا و سهروردی در مورد تعریف جوهر، اقسام جوهر، ادله اثبات و همچنین اوصاف جوهر هدف اصلی این تحقیق است.
رابطه‌ی فاعلیت مطلق خداوند با اختیار انسان در دیدگاه سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
شیرین ارجمند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله مباحثی که در طول تاریخ، ذهن بشر را به خود مشغول کرده است، بحث اختیار می‌باشد؛ به همین سبب از دیر باز تاکنون، بیشتر دانشمندان از هر دین و مذهب و جایگاهی که برخوردار بودند، درباره‌ی این بحث با روش‌های متفاوتی دیدگاهای مختلفی را بیان کرده‌اند؛ عقیده و دیدگاهای آن‌ها باعث شده که یا طرف جبر را گرفته‌اند و اختیار را برای انسان نادیده گرفته‌اند و یا مباحث آن‌ها به تفویض ختم شده است که در این صورت حق‌تعالی حکیم را و محتاج بودن همیشگی موجودات به او را نادیده می‌گرفتند و عده‌ای دیگر هم، حد و وسط این دو را انتخاب و معیار مبانی خود قرار داده‌اند؛ از جمله این اندیشمندان و فلاسفه، سهروردی و ملاصدرا می‌باشد که این دو راه سوم را در پیش گرفتند و در سایه‌ی فاعلیت حق‌تعالی، اختیار انسان را نادیده نگرفته‌اند و شأن و عظمت او را در جایگاه انسان بودن و در چگونگی انتخاب مسیر زندگی‌اش نگه‌ داشته‌اند، سهروردی در سایه‌ی مبانی دینی و مطالب ژرف فلسفه‌ی خود، فاعل حقیقی را تنها نورالانوار دانسته است و معتقد است که دیگر موجودات فاعل هستند؛ ولی ذات نوری مستقلی ندارند که فاعل حقیقی در افعال خود باشند و در سایه‌ی افاضه‌ی فیض حق‌تعالی است که افعال خود را انتخاب و به انجام آن می‌پردازند؛ زیرا نور را منشأء هر فعل و اثری می‌داند و نورالانوار را فاعل قریب هر فعلی می‌داند و معتقد به اختیار اندکی برای انسان شده است. ملاصدرا هرچند سخن سهروردی را تکرار می‌کند؛ ولی با مبانی و روش متفاوتی که فلسفه‌ی متعالیه‌ی او ایجاب کرده است، اختیار را برای انسان به اثبات می‌رساند. این پژوهش در صدد تبیین چگونگی رابطه‌ی فاعلیت مطلق حق‌تعالی با اختیار انسان، در دیدگاه سهروردی با توجه به تشکیک اشیاء و رابطه‌ی نورالانوار با انوار پایین‌تر و در دیدگاه ملاصدرا، با توجه به تشکیک وجود و وجود رابط و مستقل، در یک بررسی مقایسه‌ای می‌باشد.
معنای چهار بیت شعر ابتدای مثنوی معنوی، معروف به «نی‌نامه» چیست؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
اشعار فوق متعلق به مولانا جلال‌الدین محمد بلخی شاعر و عارف بلند آوازه ایرانی است که در کتاب مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی آمده است که هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نی‌نامه شهرت دارد و حکایت جدایی و فراق انسان را از منبع و مبدأ اصلی خویش بیان می بیشتر ...
تحقیق در نحوه ی تأثیر پذیری ملاصدرا از فلسفه ی اشراق در تبیین نظام هستی
نویسنده:
حمیده بازیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف فلسفه تبیین هستی است و هر رویکردی از فلسفه به نوعی در صدد این تبیین است. در فلسفه اسلامی، سه رویکرد معروف وجود دارد که عبارتند از مشائی، اشراقی و صدرائی (حکمت متعالیه) . منتها بحث مراتب هستی و ارتباط آنها با هم در فلسفه اشراق و حکمت متعالیه با دیدگاه متفاوتی مطرح شدهکه طرحو مقایسه آنها علاوه بر اینکه روشنگر اصل مسئله است ما را با این دو رویکرد بیشتر آشنا کرده و تأثیرات فلسفه اشراق در حکمت متعالیه را نشان می دهد. با توجه به اینکه، یکی از عناصر اصلی در حکمت متعالیه مسئله هستی و مراتب آن است، پس پرسش اساسی و مهمی که دراین باره مطرح می شود ، این است که آیا صدرالمتألهین در طرح این مسئله از فلسفه اشراق تأثیر پذیرفته است؟سهروردی در فلسفه اشراق به جای لفظ وجود یا هستی، لفظ نور را بکار برده و نظام فلسفی خویش را بر آن استوار نموده است. همچنین مراتب نظام هستی را به وسیله نور تبیین می نماید. در نزد سهروردی نور یک حقیقت واحد است که در مراتب گوناگون ظهور می یابد ولی این مراتب در اصل نورانیت هیچ گونه تمایزی ندارند و به عبارتی، نور امریمشکک است.حقیقت هستی، همان حقیقت نور است و واقعیت اشیاء متکثر چیزی جز حقیقت نور نیست، تکثر آنها ناشی از شدت و ضعف نورانیت آنهاست. منبع اصلی این نورانیت، ذات ازلی نورالانوار است که هستی مطلق می باشد و جهان هستی چیزی جز درجات مختلف نور و ظلمت نیست. شیخ اشراق در تقسیم مراتب هستی برای ظلمت و برزخ، مرتبه ی وجودی قائل است. از دیدگاه صدرالمتألهین که قائل به اصالت وجود است، آنچه واقعیت اشیاء را تشکیل می دهد، وجود است. حقیقت وجود همان وجود خارجی است وحمل وجود بر موجودات ، حمل تشکیکی است.وی براساس همین معنای تشکیکی حقیقت وجود به تبیین کثرت در نظام هستی می پردازد. مراتب هستی، نتیجه تفاوت درجات حقیقت وجود است. مراتب هستی، اطوار، تجلیات و ظهورات حقیقت وجود هستند. برترین مرتبه این حقیقت، ذات اقدس واجب الوجود است که سرچشمه و منبع فیوضات و تجلیات است.نوشته حاضر در صدد است تا رویکرد سهروردی و ملاصدرا ، نسبت به هستی و سلسله مراتب آن را بر اساس مفاهیم نور و وجود مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. در این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی این نتیجه حاصل شده است که ملاصدرا در حکمت وجودی خویش از خصوصیاتی که سهروردی پیرامون حقیقت نور بیان کرده پیرامون حقیقت وجودبکار گرفته است. بطوری که می توان گفت، در فلسفه صدرالمتألهین حقیقت نور مرادف و مساوق حقیقت وجود است.
ذات و صفات خدا از دیدگاه مشا و اشراق
نویسنده:
حمیده انصاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به بحث خداشناسی پرداخته شده است.
بررسی جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقول عرضیه در فلسفه اشراق با تکیه بر آثار سهروردی
نویسنده:
نفیسه سادات موسوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق قاعده الواحد از خداوند که از جمیع جهات واحد است تنها یک موجود صادر می شود در حالیکه در این جهان این کثرات متعدد مشاهده می شود. چگونه می توان کثرات موجود را به آن وجود واحد (خداوند) نسبت داد؟ سهروردی نظریه عقول عرضیه را جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است که برگرفته از مثل افلاطونی است. عقول عرضیه (انوار قواهر ارباب اصنام) سلسله ای از انوار مجرده اند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض یکدیگر می باشند. به این معنا که با یکدیگر رابطه علی و معلولی ندارند. هر یک از عقول عرضیه رب النوع یک نوع مادی بوده و ایجاد و صورت بخشی افراد آن را بر عهده دارند.