جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
مشارکت و معنای غایی در دیالکتیک پل تیلیش
نویسنده:
نویسنده:حسین خدادادی؛ استاد راهنما:محمد ایلخانی؛ استاد مشاور :بهمن پازوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش تدوین و صورت‌بندی نظریه معنای تیلیش است. تیلیش در سراسر آثار خود مکرراً به اصطلاح معنای غایی ارجاع می‌دهد و هدف خود از طرح مباحث کلامی را غلبه بر بحران بی‌معنایی ذکر می‌کند. به همین دلیل پروژه تیلیش را باید حول محور مفهوم معنا ملاحظه کرد و باقی مباحثی که در آثار او طرح می‌شوند می‌بایست در امتداد این نقطه مرکزی فهمیده شوند. بر اساس این دریافت اولیه، در این رساله تلاش شد تا برای نخستین بار نظریه معنای تیلیش صورت‌بندی شود و عناصر فکری دخیل در معنای غایی هر یک در رابطه با پروژه کلی معنا در یک ساختار کنار هم قرار گیرند تا نقش هر کدام از آنها و رابطه فیمابین‌شان در طرح کلی معنا مشخص شود. اصلی‌ترین مفاهیم مورد استفاده تیلیش، همانطور که در رساله آمده همبستگی، بنیاد و مشارکت است. در این رساله سعی بر این است که این مفاهیم در چارچوب نظریه معنا قرار گرفته و به یک روایت منسجم از نظریه معنای تیلیش برسیم. در ابتدا نظریه همبستگی را به‌عنوان چارچوب اصلی تفکر تیلیش توضیح داده و در ادامه نظریه معنای تیلیش در قالب رابطه صورت و محتوا در پدیدارشناسی تبیین می‌گردد. این تصور از معنای غایی، یک نگاه انتزاعی به معنای غایی است که بیشتر به جنبه شناختی آن توجه دارد (زیرا در آن ابژه به نوئما تقلیل داده می‌شود). اما این رابطه انتزاعی برای اهداف کلامی تیلیش قانع‌کننده نیست. برای رسیدن به رابطه‌ای انضمامی بین انسان و الوهیت باید عناصری از تفکر تیلیش پررنگ شوند که به او اجازه می‌دهند انسان و امر الوهی را به‌عنوان دو عنصر هستی‌شناختی به ‌هم پیوند داده و در رابطه همبستگی قرار دهد، این امر به کمک نظریه بنیاد میسر می‌شود. در امتداد بررسی نظریه بنیاد به ایده مهمی در تفکر او اشاره می‌شود که بر اساس آن بنیاد با وحی یا مسیح یکی است. مسیح همان روح الوهی است که در جهان حضور دارد و با مشارکت در آن می‌توان به معنا رسید. وحی به‌عنوان بنیاد معنا برای اینکه بتواند منجی اگزیستانس باشد، باید در تاریخ حضور داشته و به جریان کلی تاریخ معنا دهد. تاریخی‌بودن معنا جنبه‌ای از مفهوم همبستگی است زیرا وحی (یا روح الهی) با حضور در تاریخ قادر می‌شود که به پرسشهای اگزیستانسیال مختص هر دوره از تاریخ پاسخ دهد و معنای هر دوره از تاریخ را به مقتضای شرایط زمانه اعطا کند. وحی هم تاریخی است و هم تاریخی نیست و بدین ترتیب بنیاد معنای تاریخ است. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که مشارکت تاریخی-انضمامی در بنیاد معنا یا همان معنای غایی چگونه میسر می‌شود. در این قسمت جنبه هرمنوتیکی تفکر تیلیش راهگشاست. حضور مسیح در اجتماع ایمانی کلیسا، که بدن مسیح است، مؤمنین را به معنای غایی می‌رساند. این مشارکت در اجتماع کلیسا که حامل حضور تاریخی مسیح است، از راه آیین‌ها ممکن می‌شود. در این جا برای اینکه سازوکار رسیدن به معنا از طریق مشارکت در آیین را توضیح دهیم از مفهوم بازی کمک گرفته شده است. مشارکت بازی‌گون در آیین انسان را به فهم معنای غایی آیین می‌رساند. بازی در هرمنوتیک شاهت‌های بسیاری با دیدگاه تیلیش درباره مشارکت دارد زیرا در هر دو انسان از خود برون شده و در آیین مجذوب شده و نهایتاً با حقیقت یکی می‌شود. در پایان سعی شده تا رهیافت‌های فصول قبلی در قالب نظریه معنای تیلیش با هم جمع شوند. در این بخش مفهوم نماد که یکی از مضامین تعیین‌کننده معنای غایی است مطرح می‌شود. ابتدا نشان داده می‌شود که در سیر فکری تیلیش معنای پدیدارشناختی که جنبه هستی‌شناختی را فرومی‌کاهد کنار رفته و معنای انضمامی که انسان را درگیر کرده و او را در یک جریان تاریخی و عینی به معنای غایی می‌رساند، جای آن را می‌گیرد. اما قضاوت نهایی درباره نسبت انسان با معنای غایی باید در پرتو مفهوم نماد انجام شود که بر اساس آن جنبه اگزیستانسی-بشری باید از معنای غایی نفی شود تا این معنا بر حقیقتی همواره فرارونده دلالت کند. این حرکت، موجب ضعیف‌شدن جایگاه انسان در همبستگی انسان-خدا می‌شود و آن را از رابطه‌ای دوطرفه خارج کرده و تبدیل به فرآیند یکطرفه‌ای می‌کند که در آن معنا از بالا به پایین نازل می‌شود و فهم اگزیستانسیال انسان را به لرزه می‌اندازد، بی‌آنکه خود را با چارچوب اگزیستانسیال وفق دهد. بنابراین در نظام تیلیش، نه تنها همبستگی متعادل و دوطرفه‌ نیست بلکه به نظر می‌رسد یک‌طرفه شدن رابطه انسان و خدا با مقصود او که خدا باید پاسخی به پرسش‌های اگزیستانسیال باشد، منافات دارد.
روح القدس در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jack P Peck
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ارزیابی مثبت و طرح کلی الهیات روح القدس پل تیلیش است. در این ارزیابی، دیدگاه تیلیچ در مورد روش همبستگی روح الهی و روح انسان با تأکید بر تلاش وی برای بازیابی بعد روح در آموزه ای از انسان ارائه شده است. نکته مهم برای این تز، تأکید تیلیش بر «آزادی روح» است. این تأکیدی بود که تیلیش را به اتخاذ دیدگاه‌های قطعی در مورد رابطه امر مقدس با قلمروهای سکولار زندگی سوق داد. در نهایت، الاهیات تیلیش در مورد روح به افزایش نگرانی او برای وضعیت مرزی جدید بین مسیحیت و ادیان جهانی در «دین روح ملموس» کمک کرده است.
آموزه کفاره در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Arthington Frank Thompson
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دکترین کفاره تلاش می‌کند تا بیانیه اعتقادنامه را توضیح دهد که «برای ما مردان و برای نجات ما» بود که عیسی مسیح متولد شد، زندگی کرد، مرد و دوباره زنده شد. سعی شده است نشان دهد که چگونه این حقایق برای ایجاد یک جامعه جدید بین خدا و انسان نقش اساسی دارند. این واقعیت که این دکترین هرگز به عنوان جزم تعریف نشده است، ممکن است تا حدی از عدم اطمینان در مورد استفاده از زبان ناشی شود. اما مسلماً از این واقعیت ناشی می‌شود که آنچه در اینجا از آن صحبت می‌شود، راز «عمل خدا» است. کفاره از ورای دنیای بشری ساخته شده و برقرار است.
مقایسه آرای محمد غزالی و پل تیلیخ در باب ماهیت ایمان
نویسنده:
نویسنده:سارا محمدیان روشن؛ استاد راهنما:لیلا هوشنگی؛ استاد مشاور :نوری سادات شاهنگیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مطالعات تطبیقی از حوزه های بسیار مفید و جذاب در رشته الهیات و ادیان و عرفان است. برای مقایسه تطبیقی عقاید دو اندیشمند که متعلق به دو حوزه فکری و فرهنگی متفاوت هستند باید ضمن بررسی نحله قکری و نظام الهیاتی آنان، به مبانی و اصولی که در تبیین بحث مطروحه به کار برده اند پرداخت. تبیین ماهیت ایمان از جمله مفاهیم مهمی است که زمینه ساز بسیاری از مباحث الهیاتی و کلامی شده و پرداختن به آن از اصلی ترین مباحث متکلمان ادیان به شمار می رود. با توجه به اهمیت این مسئله، پژوهش حاضر در صدد است با بررسی پیشینه تاریخی و بستر پیدایش مفهوم ایمان درجریان کلام اسلامی و مسیحیت و سپس تبیین ماهیت آن از دیدگاه محمد غزالی و پل تیلیخ به مقایسه تطبیقی آرای این دو اندیشمند درباب ماهیت ایمان و ارتباط ایمان با عناصر مرتبط بپردازد. غزالی ایمان را برابر با تصدیق و مکان آن را قلب می داند. ایمان در نظر وی امری ماورای عقل است که با تسلیم به آنچه از منبع وحی ناشی می شود به دست می آید. پل تیلیخ ایمان را حالت دلبستگی نهایی عنوان می کند که عناصر عقل، اراده و احساس را در برگرفته و به آنها وحدت می بخشد. با این حال این دو متفکر بزرگ علی رغم اختلاف نظردر بعضی مولفه های ایمان، در مباحثی همچون برتری ساحت ایمان بر ساحت عقل، مرتبط نبودن ایمان به عمل، اختیاری بودن ایمان و همچنین نقش ایمان در تجربه حضور الهی و ... اتفاق نظر دارند.
حیوانات در الهیات فلسفی تیلیچ
نویسنده:
Abbey-Anne Smith
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan ,
چکیده :
چکیده ماشینی : این کتاب به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه الهیات نظام‌مند پل تیلیش، با تمرکز بر مفاهیم هستی و عقل، می‌تواند برای حیوانات غیرانسان مفید باشد، در حالی که همچنین تحلیل می‌کند که چگونه گرفتن حساب مناسب از حیوانات غیرانسان می‌تواند بسیار سودمند باشد. نویسنده اول بدن نظام تیلیش را با بررسی عقل و وحی، زندگی و روح و تاریخ و ملکوت خدا توضیح می دهد. بخش دوم به تحلیل انتقادی مفاهیم تیلیشی و کفایت آنها در رابطه با حیوانات غیرانسانی می پردازد و به موضوعاتی مانند مفهوم «عقل فنی» تیلیچ و وحدت چند بعدی زندگی می پردازد. نویسنده با بحث در مورد مفاهیم مثبت در الهیات سیستماتیک تیلیش با توجه به حیوانات غیرانسان و خلقت، از جمله مفهوم نجات جهانی و تفسیر تیلیش از حیوانات غیرانسان و سقوط در پیدایش، به پایان می‌رسد.
بررسی انتقادی دیدگاه های کارل بارث و پل تیلیش در مورد فلسفه و اخلاق [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James Kincade
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این عصر تخصص است. ما متخصصانی داریم که به ورود ما به جهان کمک می کنند، و متخصصانی که ما را به دنیای آینده آسان می کنند. ما امروز بدون توصیه منتقد عاقل در روزنامه یکشنبه یا مجله باطنی خود از خواندن کتاب یا رفتن به تئاتر تردید داریم. برای اینکه در یک موضوع متخصص باشیم، زمان کمی برای مطالعه مورد نیاز باقی مانده است تا بتوانیم با یک متخصص در رشته تحصیلی دیگر صحبت کنیم. شاید این یکی از دلایل کلی بدبختی کنونی در آنچه که الاهیات فلسفی نامیده می شد، باشد. دستاوردهای علم جدید، ارزیابی مجدد برخی از مواضع فلسفی را ضروری کرده است و در این فعالیت فیلسوف از تحولات الهیات جدید غفلت شده است. و این تحولات اخیر به نوبه خود متکلم را وادار کرده است که در محدوده موضوع خاص خود باقی بماند. به زودی آشکار شد که در کارل بارت و پل تیلیش، یکی دو متکلم داشت که در حوزه‌های خودشان (از جمله حوزه‌های جغرافیایی اروپا و آمریکا) تأثیرات قوی داشتند و علاوه بر این، هم در نتیجه‌گیری‌های الهیاتی و هم در قطب‌های متضاد بودند. در نگرش آنها به فلسفه الهیات مسیحی همیشه در گفتگو با فرهنگ محیطی خود زندگی کرده است. در زمان‌های مختلف، یا در ارتباط نزدیک با آن فرهنگ بوده و از اصطلاحات و مقولات آن استفاده می‌کرده است، یا در تقابل مستقیم با آن - شیارهای خود را در پرتو مکاشفه خاص خود شخم می‌زد. نگرش اول در الهیات پل تیلیش مشهود است، زیرا او سعی می کند بین فلسفه و الهیات ترکیبی داشته باشد: دومی را می توان در کار کارل بارت یافت که نگرش او دیاستازی ظریف است که در آن چنان در الهیات خود درگیر است که او هیچ علاقه ای به فلسفه ندارد.
پل تیلیش و امکان مکاشفه از طریق فیلم: گزارشی نظری مبتنی بر تحقیقات تجربی در مورد تجربیات تماشاگران فیلم
نویسنده:
Brant, Jonathan
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press ,
چکیده :
چکیده ماشینی : از زمان تولد سینما در پایان قرن نوزدهم، دین و فیلم در هم تنیده شده اند. داستان عیسی و دیگر روایت‌های مذهبی موضوع برخی از اولین تولیدات سینمایی بوده و این رابطه تا به امروز ادامه داشته است. ازدیاد اخیر متون، کنفرانس ها و دوره های آموزشی شاهدی بر علاقه رو به رشد دانشگاهی به رابطه دین و فیلم است. در این مطالعه، جاناتان برانت این امکان را بررسی می‌کند که حتی فیلم‌های فاقد موضوع مذهبی ممکن است تأثیر مذهبی بر بینندگان خود بگذارند، یعنی امکان مکاشفه از طریق فیلم. کتاب با خواندن الهیات وحی از طریق فرهنگ پل تیلیش آغاز می شود و با یک پروژه تحقیقاتی کیفی ادامه می یابد که این گزارش نظری را در تجارب گروهی از تماشاگران فیلم قرار می دهد. تحقیقات تجربی در آمریکای لاتین انجام می‌شود، جایی که معمای فکری و پرسش‌های پژوهشی مرکزی که این پایان‌نامه را هدایت می‌کنند، پدید آمدند و توسعه یافتند. برانت تحقیقات نظری و تجربی را ترکیب می‌کند تا بینش‌های تازه‌ای در مورد نحوه عملکرد و تأثیرگذاری فیلم بر بینندگان ارائه دهد و همچنین دیدگاهی غیرعادی در مورد نقاط قوت و ضعف الهیات وحی تیلیش ارائه می‌کند که به نظر می‌رسد بر نجات و شفا تمرکز دارد. قدرت مکاشفه به جای محتوای ارتباطی آن. پایه‌گذاری نظریه توسط داده‌های تجربی منجر به درک بیشتر حساسیت الهیات تیلیچ نسبت به منحصر به فرد بودن هر رویارویی بین فیلم و بیننده می‌شود و همچنین داده‌ها برداشت جدیدی از پتانسیل وحیانی فیلم را نشان می‌دهد که به جامعه به جای فرد و به تمرین زندگی پایدار به جای تجربه لحظه ای. برانت دلیل می‌کند که گزارش تیلیش دقیقاً به دلیل توجه پدیدارشناسانه آن به تجربه واقعی زندگی، به ویژه تجربه خود تیلیش، از قدرت هنر، حساس و قانع‌کننده است. با این حال، برانت همچنین پیشنهاد می‌کند که شناسایی پیوند قوی‌تر از آنچه تیلیش اجازه می‌دهد بین موضوع اثر هنری، محتوای وحی و تأثیر وحی مفید باشد.
الهیات فلسفی پل تیلیش: ارزیابی مجدد پنجاه ساله [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
George Pattison (auth.)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan UK ,
عشق ایثارگرانه و شکوفایی انسان: دیدگاه الهیاتی و سکولار در گفتگو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Julia T Meszaros
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نقطه عزیمت این پایان نامه برگرفته از گرایش مدرن به ایجاد دوگانگی بین عشق ایثارگرانه و شکوفایی انسان است. تلاش‌های مدرن برای رهایی انسان از ظلم نامتجانس و هنجارهای اخلاقی که این امر را ترویج می‌کنند، گاهی به این نتیجه رسیده‌اند که عشق فداکارانه برای شکوفایی انسان مضر است. چنین نتیجه‌گیری همچنین از طریق بازمفهوم‌سازی مدرنیستی از خود به‌عنوان آگاهی خودمختار اما تهی که باید خود را در برابر تعیین دیگری محافظت کند، شتاب بیشتری یافته است. در واقع، متفکران مهم مفهوم عشق فداکارانه را با فراخوانی برای ابراز وجود در برابر دیگری، به عنوان کلیدی برای رفاه فرد، جایگزین کرده‌اند. این امر با نادیده گرفتن تلاش افراد برای شکوفایی انسان توسط مسیحیان همراه شده است. در مواجهه با بینش مدرن در مورد ماهیت "میل" انسان، الهیات مسیحی مدرن به همان اندازه تلاش کرده است تا تنش بین مفهوم سنتی مسیحی عشق فداکارانه یا خودبخش و تمایل انسان ها برای تأیید خود و یافتن را حفظ کند. تحقق شخصی در این دنیا برای مثال، رشته‌هایی از الهیات مسیحی، عشقی تسلیم‌شده را به قیمت نادیده گرفتن تمام خواسته‌های دنیوی فرد تأیید کرده‌اند. در این پایان نامه به طرح این وضعیت در اندیشه مدرن و پیامدهای مشکل ساز آن می پردازم. به منظور تشخیص اینکه آیا عشق ایثارگرانه و شکوفایی انسان می توانند دوباره به هم متصل شوند یا خیر، سپس مطالعات دقیقی را در مورد مفهوم سازی های پل تیلیش الهیدان و فیلسوف اخلاق و رمان نویس آیریس مرداک از خود و عشق انجام می دهم. همانطور که بحث خواهم کرد، درگیری تیلیش و مرداک با تفکر مدرن آنها را به توسعه گزارش هایی از خود سوق می دهد که با درک عشق به عنوان ایثارگر و مساعد برای شکوفایی انسان مطابقت دارد. بنابراین، بر اساس تفکر آنها استدلال می‌کنم که عشق فداکارانه و شکوفایی انسان را می‌توان حتی امروز به‌عنوان وابسته متقابل درک کرد.
  • تعداد رکورد ها : 89