جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
بررسی سیر تاریخی نگاه مورخان اهل سنت به حضرت فاطمه (س) از آغاز تا قرن هفتم هجری
نویسنده:
فاطمه موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پژوهش «بررسی سیر تاریخی نگاه مورخان اهل سنت به حضرت فاطمه(س) از آغاز تا قرن هفتم هجری» است. در این رساله کوشش شده است تا با جستجو در منابع به پرسش اصلی پژوهش که «سیر تاریخی نگاه مورخان برجسته اهل سنت به حضرت زهرا(س) از آغاز تا قرن هفتم هجری چگونه بوده است؟» پاسخ دهد. از آن‌جا که تاریخ‌نگاری اسلامی مانند بسیاری از علوم انسانی متأثر از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بوده است لذا نگارنده در این پژوهش با توجه به نکته فوق، با این مفروض که «مورخان اهل سنت به جهت گرایشات سیاسی و دینی و تعصب نسبت به خلفای سه‌گانه در ذکر اخبار مربوط به فاطمه(س) به سانسور و تحریف روی آوردند» به تحقیق می‌پردازد. با بررسی‌های انجام شده در این پژوهش، مولف به این نتیجه می‌رسد که با توجه به عواملی چون، خلافت و حکومت مرکزی، ممنوعیت نقل حدیث، ممنوعیت سفر و مهاجرت صحابه، جعل حدیث، اسرائیلیات و پدیده قصه‌خوانی که بر جریان تاریخ‌نگاری اسلامی تأثیر-گذار بوده‌اند در طول زمان بسیاری از وقایع و حقایق تاریخی دست‌خوش تغییر قرار گرفته و یا مجال نقل در کتب تاریخی را نیافته‌اند.از طرفی اهل سنت دارای مبانی اعتقادی خاصی می‌باشند که بر کتابت حدیث و تاریخ از سوی آنان تأثیر بسیاری داشته و دارد و با توجه به آن مبانی، مورخ اهل سنت به هنگام تألیف سیره فاطمه(س) در صورت تضاد آن اخبار با اصول فکریش و با توجه به میزان تعصبش به پنج روش که عبارتند از انکار، سانسور، تحریف، جعل و توجیه عمل نموده است.
جریان شناسی عرفان اسلامی - ایرانی براساس متون منثور قبل از قرن هفتم
نویسنده:
سمیه جباپور زرگ‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر منشأ و خاستگاه عرفان و تصوّف اسلامی – ایرانی را با دوران آغازین اسلام مصادف بدانیم، از آن زمان تا قرن های مدیدی، تحوّلات و جریان های مختلفی در آن به منصّه ظهور رسیده است. عرفان و تصوّف درختی است که جریان ها و مکاتب مختلف صوفیانه، چون شاخه های متعدّدی از آن سر برآورده است. افکار و نظریّات گوناگونِ مطرح شده در تصوّف و عرفان را می توان از لحاظ تاریخی ، یا محیط جغرافیایی رایج در آن ، یا به لحاظ دوران رشد و انحطاط و یا به لحاظ مضمون و محتوای غالب بر آثار عرفانی و صوفیانه، تقسیم بندی کرد. آن چه می تواند در ظهور یک جریان جدید در تصوّف موثّر باشد، علاوه بر بینش و عقاید شخصی هر صوفی و عارفی، شرایط محیطی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. هر کدام از صوفیه و عرفا با دیدگاه ها و باورهای خاصّ خود به این مشرب عظیم فکری می نگریستند و با همان افکار و عقاید به تعریف اصول و مبانی تصوّف و عرفان می پرداختند. عدّه ای از صوفیه معتقد بودند که طریقت عارفانه باید در چارچوبی که شریعت تعیین کرده است، تعریف شود و هر گونه تخطّی از آن را بدعت می شمردند. عدّه ای نیز چنان بر مذهب و سنّت پافشاری می کردند که تصوّفی را که بر اساس آن مذهب و سنّت خاص نبود، نمی پذیرفتند. این گروه از صوفیان، مذهب و سنّت را از شریعت هم مهمّ تر می دانستند. گروه دیگری از صوفیان هم از آن جوّ خشک و بی روح و ذوق حاکم بر تصوّف، فاصله گرفتند و با دمیدن روح ایرانی در آن، تصوّف را پرشور و رونق کردند. اینان در مخلوقات زیبا به دنبال جمال الهی بودند و عاشقانه و بی هیچ سدّ و مانعی با خداوند ارتباط برقرار می کردند. عدّه ای فیلسوف هم از تصوّف ایرانی و اسلامی سر برآوردند و بدون توجّه به اصول مدوّن و از پیش تعیین شده صوفیان قبلی، مباحث عرفانی را با نگاهی متفاوت مطرح کردند. ظهور و رواج هر جریانی به معنی کنار رفتن مکتب و جریان دیگر نبود و چه بسا که دو یا چند جریان که اختلاف مشرب و طریقه زیادی با هم داشتند، هم زمان در تصوّف جریان داشتند. این مطلب را از همان دوران آغازین تصوّف می توان مشاهده کرد.
فرهنگ و تمدن شیعی در حله قرن هفتم هجری
نویسنده:
طاهره صمصامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرن هفتم هجری در شهر حلّه، نقطۀ عطف تاریخ تفكر شیعی است. شیعیان قبل از این دوره با پشت سر گذاشتن ركود علمی و خفقان سیاسی به مرحلّه‌ای رسیدند كه توانستند مؤلفه‌ها و عوامل بسترساز فرهنگ و تمدن را در این شهر ایجاد كنند و قرن هفتم هجری را عصر پویایی فرهنگ و تمدن شیعی قرار دهند.از این‌رو در این پژوهش برآنیم تا با روش تاریخی ـ توصیفی، به بیان مؤلفه‌ها و عناصر سازندۀ فرهنگ و تمدن در حلّه (قرن هتفم هجری) به عنوان سؤآل اصلی پژوهش بپردازیم. از آنجا كه قرن هفتم هجری، عصر پویایی فرهنگ و تمدن شیعی است،‌ در این میان، نقش اساسی مؤسس شیعی حلّه و امرای پس از او، و همچنین نقش علماء و دانشمندان شیعی و محوریت آنان، از مهمترین عوامل پویایی فرهنگ و تمدن در حلّه می‌باشند.لذا این امر مهم در ابتدا مرهون تلاش و كوشش مؤسس آن «سیف‌الدوله صدقة بن منصور» و دیگر امرای حلّه، جهت ایجاد شهری امن و آرام بدور از غوغای سیاسی زمان (درگیری‌های داخلی حكومت سلجوقیان) بود كه توانستند اقتصاد و تجارتی پررونق را برای مردمی متعصب نسبت به دین فراهم آورند. از همه مهمتر توجه به علم و عالم و دعوت و تشویق فقهاء و دانشمندان به مهاجرت و ایجاد محیطی مناسب و جایگاهی ویژه برای آنان گردیدند و در مرحلۀ بعد مرهون تلاش‌های بی‌دریغ فقهاء و دانشمندانی بود كه با قدم نهادن در عرصه علم و دانش از طرفی ركود علمی حاكم بر دانش را بویژه در زمینۀ فقه خاتمه بخشیدند و از سوی دیگر با موفقیت‌های بی‌نظیر خود در مباحثات و مناظرات علمی در زمینۀ كلام، موجبات گرایش سلاطین مغول را فراهم آورده و زمینه‌ساز گسترش مذهب تشیع گردیدند و با دوراندیشی بجا و مناسب آنان در دوران سخت حملات مغول، موجبات شكوفایی هر چه بیشتر شیعیان را در قرن هفتم هجری بوجود آوردند و شهر حلّه را بعنوان مركزی علمی ـ فرهنگی برای شیعیان جهان نمودند بطوریكه از سایر نقاط، طالبان علم و اندیشه به این شهر آمده و به تحصیل علم و دانش پرداختند.
رابطه عرفان و تشیع در سده هفتم
نویسنده:
فاطمه یوسف‎نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان و تشیع دو عنوان دالّ بر حقیقت واحدی هستند که به دلایل گوناگون به ناچار از هم فاصله گرفتند تا اینکه با کم شدن این فاصله به تدریج هر کدام گرایش های ذاتی خود را نسبت به دیگری نشان دادند. یکی از نقاط عطف تاریخی در این خصوص سده هفتم می باشد. پس از تعریف تصوف و عرفان به اختصار سیر نضج گرفتن آن و موقعیت و قلمرو عرفان از دید پیامبر (ص) عنوان شده، سپس به تحولات مربوط به سده هفتم از جمله علمی و استدلالی شدن تصوف،‌ دلایل رواج آن، ‌وجه اشتراک آنها یعنی قبول اصل ولایت به معنای عرفانی آن،‌ پرداخته می شود. دین و مذهب تعریف شده و اعتقادات شیعه بررسی می شود. مبحث امامت و تفاوت شیعه و سنی در نیاز به امام و اعتراض تشیع که در آغاز به دو مسئله حکومت اسلامی و مرجعیت علمی که منحصراً حق اهل بیت (ع) است،‌ مورد ارزیابی قرار می گیرد. در روش های مبارزاتی، تشیع به تصوف نزدیک می شود که در این مورد آئین فتوت مطرح می گردد. دیدگاه های گوناگون درباره عرفان وجود دارد که در ادامه آن نکاتی از گفتار و کردار خود عرفا در ردّ بعضی نقدها ذکر شده است. ایده ها،‌ و عملکردهای عرفا و دانشمندان و تأثیرگذاری آن ها بر ارتباط تشیع و تصوف شرح داده شده است. وجه اشتراک عرفا نداشتن تعصب دینی است که می توان جمع میان گرایش شیعی و سنی را ملاحظه کرد که در این سده از سوی عرفا گامی از تسنن به سوی تشیع برداشته شد. در ارتباط با حوادث سیاسی و اجتماعی که تأثیر مستقیمی بر تصوف و تشیع داشت به سیاست های نزدیکی به تصوف و تشیع و روحانیان از سوی محمد خوارزمشاه و الناصر لدین لله برای مهار قدرت روزافزون آنان، اشاره شده است. هجوم مغول که سبب آشفتگی ها بود،‌گرایش مردم به عرفا و تصوف را که به دو شکل انفعالی و فعال بود را، به وجود آورد. سقوط بغداد و اتهام زدن به رهبران تشیع از مباحث آن روز بوده است. حضور دانشمندان شیعی که تحولی شگرف را به نفع عرفان و تشیع با دوراندیشی و فعالیت خود سبب شدند. در نهایت اسلام آوردن ایلخانان و توجه به تشیع و تصوف که از قبل آن تصوف مجال یافت که چهره شیعی خود را ظاهر کند و متقابلاً فقهای شیعه هم علایق صوفیانه خود را بروز دادند.
  • تعداد رکورد ها : 4