جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > فرهنگ پژوهش > 1394- دوره 8- شماره 20 و 21
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
زهرا باغبانان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این تحقیق با روش کتابخانه‌ای به نقد و بررسی نظریه اعتباریات شیخ اشراق از دیدگاه صدرا پرداخته می‌شود.سهروردی بیش از همهبهمفاهیم توجه داشت و برای پیشگیری از خلط اعتبار و حقیقت،صفات را به دو دسته تفکیک کرد: 1- صفات عینی (معقولات اولی) صفاتی که مستقیم از خارج گرفتــه شــده و از آن حکـایت می‌کنند،مثل: سیاهی.2- صفات ذهنی (معقولات ثانی) صفاتی که بعد از تحقق صفات عینی در ذهن – با توجه به حیثیت ذهنی آنها – از این صفات گرفته شده و بر آنها – از همین حیث ذهنیت – عارض می‌شوند. او مفاهیم فلسفی را مانند مفاهیم منطقی،ذهنی صرف دانست و این دو دسته مفاهیم رااعتباریات نامید. او برای تفکیک صفات ذهنی از عینی،دو معیار مطرح کرد: 1- معیار اول: «کل ما حصل من وقوعه التکرر و التسلسل فهو امر ذهنی اعتباری» 2- معیار دوم: «کل مایمتنع تاخره عن وجود موصوفه فهو اعتباری». صدرا نیز صفات را به دو قسم عینی و ذهنی تقسیم کرد،اما او صفات عینی رامنحصر در صفات انضمامی ندانست؛ بلکه صفات انتزاعی (مفاهیم فلسفی) را نیزجزء صفات عینی قرارداد.به نظر صدرا معقولات ثانی فلسفی بهره و حظی هرچند ضعیف از وجود دارند،آنها در خارج وجود مستقل ندارند ولی به وجود منشأ انتزاع خود موجود هستند،و ذهنی صرف نیستند.به نظر صدرا مفاهیم فلسفی حیثیات انباشته در متن وجودند که با هم تغایر وجودی دارند که تغایر آنها،اختلاف مراتب وجودی یک وجود واحد است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
نویسنده:
فاطمه جعفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده چکیده علوم انسانی، علومی است که با انسان و فکر و اندیشه انسان سروکار دارد. به فهم انسان و پدیده‌های انسانی توجه دارد و درباره جامعه، فرهنگ، زبان، روان و اندیشه انسان صحبت می‌کند و در آن انسان از لحاظ حیات درونی و روابط با دیگران بررسی می‌شود.در بین مبانی علوم انسانی، مبانی انسان‌شناختی جایگاه ویژه‌ای دارد. انسان‌شناسی به عنوان یکی از مولفه‌های اساسی علوم انسانی مطرح است چرا که مرکز و محور در علوم انسانی، انسان و اندیشه اوست و انسان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در تمامی رشته‌های علوم انسانی مطرح است؛ در روانشناسی، روان انسان؛ در جامعه‌شناسی بعد اجتماعی انسان و در برخی نیز مثل مدیریت از نتایج به دست آمده در رشته‌های دیگر استفاده می‌کند. آنچه مسلم است این است که دستاورد و نظریه‌های ارائه شده در رشته‌های علوم انسانی مثل مدیریت، جامعه‌شناسی، اقتصاد و... کاملا تابع و تحت تاثیر مبانی‌است، که به این علوم داده می‌شود و آنها از این داده‌ها استفاده کرده و نتیجه را به ما می‌دهند.در این راستا در این نوشتار از تاثیر برخی از این مبانی بر رشته‌هایی همچون مدیریت، جامعه‌شناسی، تربیت و اخلاق و... بحث شده است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 94
نویسنده:
مهدی نعمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله معنای زندگی، از مهم­ترین و تأمل برانگیزترین مسائل فلسفی، دینی و روان شناختی است که از چشم اندازهای متفاوت می‌توان بدان نگریست. معنویت مدرن دارای مبانی، مؤلفه‌ها و ساختاری است که در معنابخشی زندگی انسان دارای نتایجی مانند معنادار بودن زندگی، هدف‌دار بودن زندگی، ارزشمند بودن زندگی، جعلی بودن معنای آن، هنجاری بودن معنای زندگی، داشتن رویکردی ناطبیعت گرا و... می‌باشد. معنویت مدرن با تکیه بر مبانی‌هایی مانند سکولاریسم، اومانیسم، لیبرالیسم، راسیونالیسم و پلورالیسم، ضمن اکتفاء به معنای حداقلی از معنای زندگی، دارای نقاط ضعف اساسی مانند عدم جامعیت و شمولیت، عدم ارائه برنامه عملی و محتوایی، آرمانی بودن و دست نایافتنی و... می‌باشد؛ که در واقع نمی‌تواند برای انسان معاصر معنای زندگی‌ای ترسیم کند که او را از این همه اضطراب، تشویش، افسردگی، ناامیدی و پوچی نجات دهد.
صفحات :
از صفحه 243 تا 270
نویسنده:
مطهره کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم انسانی علومی هستند که در مرحله­ی اول به شناخت و توصیف ابعاد مختلف انسان و نهاد اجتماعی او می­پردازند و در مرحله­ی بعد با تعیین وضعیت مطلوب در بعد مورد مطالعه­ی خود، برای وصول به آن وضعیت توصیه‌هایی ارائه می­دهند. به همین دلیل می­توان گفت که علوم انسانی در هدف­دهی و هدایت فرد و جامعه­ی انسانی جایگاهی ویژه دارند. یکی از مسائل موثر در ساختار این علوم، مسائل انسان­شناسی است که به عنوان مبانی انسان­شناختی در تعیین اصول، اهداف، مسائل و پیکره­ی آن نقش قابل توجهی را ایفا می­کند. مباحثی چون ترکیب انسان از نفس و بدن، جاودانگی انسان، وحدت انسان، دو رویه بودن نفس انسانی، اصالت بعد ماورای طبیعی انسان، اختیار انسان و هدف نهایی حیات او محوری‌ترین مباحث انسان­شناسی اسلامی است که می­تواند بر طراحی ساختار علوم انسانی موثر باشد. در این راستا ابتدا با توجه به مباحث انسان­شناختی مطرح شده، ماهیت موضوع علوم انسانی تعیین گردیده است و سرانجام تاثیر آن به طور کلی بر علوم انسانی و به صورت جزیی بر هدف و روش علوم انسانی مشخص شده است.
صفحات :
از صفحه 183 تا 206
نویسنده:
نصراله درویشی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اخلاق یکی از اساسی­ترین مسائل مورد توجه انسان­ها در طول تاریخ بوده و مراحل، شیوه­ها و اهداف دستیابی آن همواره مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است؛ رشداخلاقی از جمله مسائلی است که در روانشناسی از آن بحث به میان آمده و روانشناسان در صدد بررسی رشد انسان در جنبه­هایی از شناخت، رفتار و عواطف که به کمال انسان در زندگی منجر شده و تنها با افعال اختیاری او مرتبط بوده، می­باشند و در این زمینه دیدگاه‌های متفاوتی ارائه شده است که دیدگاه رشد اخلاقی کولبرگ از جمله مهم‌ترین نظرات در این زمینه بوده و سالیان زیادی است که مورد توجه قرار گرفته و براساس آن عمل می­شود. کولبرگ رشد اخلاقی در افراد را بر اساس شناخت و قضاوتی که افراد در مورد رفتارهای اخلاقی دارند، به سه سطح پیش قراردادی؛ قراردادی و فراقراردای تقسیم کرده که هر کدام از این سطوح، خود دارای دو دوره می­باشند و معتقد است که ورود به مرحله بعدی بدون طی کردن مراحل قبل امکان پذیر نبوده و غالب مردم از سطح دوم تجاوز نمی­کنند و تنها بخش بسیار اندک و شاید هیچ کس به آخرین مرحله رشد اخلاقی دست نیابد،از سویی واکاوی اندیشه‌های علامه طباطبایی پیرامون این موضوع حاکی از آن است که ایشان رشد اخلاقی در انسان‌ها را با توجه به مسلک و مبنایی که در مورد اخلاق پذیرفته­اند در سه مرحله منفعتیابی اجتماعی، منفعت یابی اخروی و رشد توحیدی می‌داند؛بررسی و تطبیق ایندو دیدگاه حاکی از آن است که نظر ارائه شده توسط کولبرگ، رشد اخلاقی انسان را محدود به اخلاق اجتماعی کرده و به نقش رضایت خداوند به عنوان محور عالم هستی توجهی ننموده است، چرا که به نظر علامه طباطبایی، عالی­ترین مرتبه و مرحله رشد اخلاقی، مرحله­ای است که فرد بدون در نظر گرفتن منافع مادی دنیوی و حتی منافع معنوی اخروی، تنها به خاطر رضایت و خشنودی خداوند، اقدام به رفتاری نماید.
صفحات :
از صفحه 125 تا 150
نویسنده:
رحیمه حسن زاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله، رابطه‏ی حقانیت و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی4و چند تن از شاگردان ایشان (شهید مطهری4، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی)بررسی شده است.رابطه‌ی حقانیت و نجات به این معناست که آیا لزوماً پیروان دین حق، اهل نجاتند یا اینکه دایره‏ی نجات وسیع‏تر از حقانیت است؟ برای روشن شدن این مطلب، ابتدا وارد مبحث حقانیت شده‏ایم که در راستای آن ضمن اشاره به اینکه، دین، چراغ راه انسان‏هاست تا واقعیت‏های حق را از غیر حق تمیز دهند، تعریف دین، تعدد ادیان و موضع گیری‏های متفاوت، در مواجهه با این امر، دلایل قائلان به پلورالیزم، و ادله‌ی بطلان پلورالیزم را بیان کرده‏ایم و سپس به مبحث نجات که شامل مباحثی چون، عوامل و موانع نجات می‏باشد، پرداخته شده است و در آخر ذیل مبحث رابطه‏ی حقانیت و نجات، سرنوشت اخروی سه گروه از انسان‏ها که عبارتند از: مؤمنان، کافران و مستضعفان را پی گرفته‏ایم. وسیع‏تر بودن دایره‏ی نجات از حقانیت و عدم لزوم بین این دو مبحث، انحصارگرایی در بعد حقانیت، شمول‌گرایی در باب نجاتو پذیرش پلورالیزم در بعد عملیدر اسلام، نتایج به دست آمده از این تحقیق می‏باشد.
صفحات :
از صفحه 49 تا 74
  • تعداد رکورد ها : 6