جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 138
بررسی و نقد فلسفی آراء فخر رازی و علامه طباطبایی در خصوص آیات مربوط به اهل بیت (ع) در تفاسیر کبیر و المیزان
نویسنده:
مرضیه داستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان «بررسی و نقد فلسفی آراء فخررازی و علامه طباطبایی در خصوص آیات مربوط به اهل بیت (ع) در تفاسیر کبیر و المیزان» به منظور تبیین و تشریح نظرات دو مفسر برجسته شیعه و اهل سنت، علامه طباطبایی و فخر رازی پیرامون آیات مربوط به اهل بیت(ع) تدوین شده است.میان تفاسیر شیعه و اهل سنت بخصوص در امور مربوط به اهل بیت(ع) بویژه مبحث ولایت اختلافاتی وجود دارد، از این دست تفاسیر می توان به المیزان و کبیر اشاره کرد، برای بررسی این موارد اختلاف، توضیح و تبیین مصداق اهل بیت(ع) در تفاسیر المیزان و کبیر ضروری به نظر می رسد.علامه طباطبایی اهل بیت(ع) را همان پنج تن آل عبا و ائمه معصوم از ذریه امام علی (ع) می داند ولی فخر رازی تنها پنج تن اصحاب کساء و زنان پیامبر(ص) را مصداق اهل بیت می داند.علامه طباطبایی بالغ بر چهل آیه را به اهل بیت (ع) استناد می دهد که از جمله آن ها می توان به آیات شریفه تطهیر، مباهله، اکمال، ولایت، تبلیغ، مودت، آیه ششم سوره حمد و... اشاره نمود.اما فخر رازی نه تنها به این گستردگی و توسع مصداق آیات را اهل بیت(ع) به معنای مشهور آن ندانسته است بلکه در مواردی هم که دلالت آیات با نصوص قطعی شیعه و اهل سنت در مورد اهل بیت(ع) آشکار است سعی در مبهم گویی و پرده افکنی داشته است از جمله آیات شریفه ولایت، اکمال، آیه یکم سوره کوثر، آیه 119 سوره توبه، آیه 8 سوره تکاثر و...
پیشینه معاد صدرایی در عرفان ابن عربی
نویسنده:
مهدیه نزاکتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه که در مورد معاد می باشد در فصولی به نام های خیال(در سیر صعود)- قیامت- حشر - بهشت و جهنم که مراحل معاد در سیر صعود می باشند، می پردازد و ضمن بیان نظرات ملاصدرا به بررسی وجود پیشینه این نظرات در عرفان ابن عربی با ذکر علت وجود این پیشینه و اشتراک نظر می پردازد و در خاتمه هم به طور جداگانه پیرامون هر فصل بیان می کند که میزان تأثیر پذیری ملاصدرا در این مباحث از ابن عربی تا چه حد و به چه علت بوده است.
بررسی مقوله ی تغییر در نظر ملاصدرا و هراکلیتوس
نویسنده:
محمدصادق مصحفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تغییر از موضوعات مهم در فلسفه است. در حقیقت هراکلیتوس از اولین اندیشمندانی است که به تغییر در عالم توجه ویژه‌ای داشته است و این مفهوم را محور اصلی فلسفه‌ی خویش قرار می‌دهد. درواقع از منظر او آنچه جهان هستی را تشکیل می‌دهد اضداد است و این اضداد همواره در ستیزه‌ای جاوید هستند. این ستیزه سبب تغییرات و تبدلات همیشگی در جهان می‌شود. درواقع جهان در نظر هراکلیتوس سراسر حرکت و تغیر است.ملاصدرا نیز معتقد است که جوهر عالم ماده در تغییری مدام است با این تفاوت که ملاصدرا برای این حرکت همواره و فراگیر غایتی متعالی قائل است؛ اما برخلاف آن هراکلیتوس برای حرکت غایتی قائل نمی‌شود و جهان آتشی ازلی می‌داند که تا ابد باقی خواهد بود. به‌هرروی از دیدگاه ملاصدرا این حرکت است که عالم ماده را به‌سوی کمال می‌برد و قوای مادی را به فعلیت می‌رساند و درنهایت تبدیل به امر مجرد می‌کند. در حقیقت می‌توان گفت حرکت جوهری از منظر ملاصدرا مقدمه‌ای برای معاد می‌باشد.در این مقال ما بر آنیم که با مقایسه‌ی میان آراء هراکلیتوس و ملاصدرا تفاوت‌ها و مشابهت‌ها بین این دو فیلسوف بزرگ را در مورد تغییر موردبررسی نقادانه قرار داده و آن را تبیین کنیم.
زمان موهوم در آیینه قرآن و حدیث
نویسنده:
علیرضا کهنسال ، معصومه عارفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله حدوث و قدم عالم، همواره منشأ منازعات بسیاری میان متکلمان و فیلسوفان اسلامی بوده است. در این میان، فیلسوفان اسلامی متقدم به قِدَم عالم قائل بودند و متکلمان که به حدوث زمانی جهان معتقد بودند، به زمانی مقدم بر عالم نیاز داشتند. برخی از آنان در تبیین حدوث زمانی، زمانی را فرض کردند که ویژگی‌های زمان واقعی را نداشته باشد و آن ‌را زمان موهوم نامیدند. متکلمان در اثبات زمان موهوم به بعضی از آیات و روایات نیز استدلال کرده‌اند که در آنها از زمان آفرینش یا تقدم خدا بر جهان سخن رفته است. مخالفان این نظریه آیات و روایات‌های دیگری در برابر مستندات آنها آورده‌اند و نقلیات موهم زمان را به وجوهی از جمله فهم عامه یا بقای بدون زمان مدلل کرده‌اند. این مقاله به بررسی ادله نقلی دو طرف در رابطه با این زمان می‌پردازد و در نهایت، به رغم قوت برخی از روایات، زمان موهوم را دارای پشتوانه نقلی نمی‌داند.
صفحات :
از صفحه 144 تا 171
بررسی پرسش های ملاشمسای گیلانی و پاسخ های ملاصدرای شیرازی
نویسنده:
مرتضی مهدویان دلاوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکیم ملاشمسای گیلانی یکی از حکمای معاصر ملاصدرا است. ایشان که مشربی مشایی ممزوج با دلایل الهی و مأثورات اهل بیت، اخبار و احادیث دارد چند پرسش را مطرح می نماید. ملاصدرا هم بر اساس حکمت متعالیه خویش آن ها را پاسخ گفته است. درپرسش نخست ملاشمسا بحث وجود حرکت در کم را مطرح می نماید. او بیان می کند که بر طبق نظر حکما موضوع حرکت باید از آغاز تا پایان حرکت باقی و ثابت باشد، اما درحرکت کمی که نمو یکی از جلوه های آن است صرفاً مجاورت یک جسم با جسم دیگر است و این که موضوع باید از آغاز تا پایان باشد وحدت خویش را از دست می‌دهد و به موضوع دیگری تبدیل می‌گردد. بنابراین حرکتی در این مورد تحقق پیدا نکرده است. نظر ملاصدرا این است که موضوع حرکت دراینجا، جسم با مقدار مبهم است وآنچه دراین اثنا دستخوش تغییر می‌شود عوارض و مشخصات جسم است. بنابراین حرکت کمی وجود دارد. حلول نفس نباتی در ماده درآنات مختلف، عنوان پرسش دومی است که ملاشمسا آن را مورد سوال خویش قرار داده است. جسم همیشه درحال رشد است، پس از این دگرگونی، نفسی که تغییر را قبول می کند، همان نفس پیشین نیست. بنابراین نفس نباتی نمی‌تواند در مادّه حلول کند.درپاسخ به این پرسش بیان می‌شود که جوهر ملکوتی هرنفس، وحدتش را با اتّصال به ربّ النوع خود حفظ می‌کند. پرسش سوم در این محاجّه در مورد حصول ماهیّات درذهن است. مستشکل وجود ماهیات را درعالم ذهن به آن معنی که همه‌ی عوارض جسم حاضر شود را مورد نقد خویش قرار می‌دهد و آن را غیرقابل قبول می‌داند. جوابی که درمورد این اشکال مورد نظر است به آسانی این مسئله را حل می‌نماید. ماهیات به حمل اولی در ذهن و به حمل شایع درعالم عین حاضر می-شوند. بنابراین همان ماهیتی که درخارج موجود است بدون هیچ تغییری در ذهن حاصل می‌شود. تفاوت فقط در نوع حمل است. آیا معاد برای حیواناتی که دارای ادراک جزئی هستند اثبات می‌شود عنوان سوال چهارمی است که سائل آن را از نظر گذرانده است. ایشان پس از اثبات ادراک جزئی برای حیوانات و اینکه ادراک جزئی بخشی ازعلم محسوب می‌شود، علم را برای حیوانات اثبات می کند. معاد برای موجوداتی است که علم دارند بنابراین با اثبات ادراک جزئی برای حیوانات، معاد هم بالتبع برای آنان محقّق خواهد شد. ملاصدرا هرگونه ادراکی را نشانه ای برای معاد می‌داند. ایشان نظریه‌ای بر اساس رویکرد حکمت متعالیه ارائه می‌دهند. تمام حیوانات دارای جوهری ملکوتی هستند که تمامی افعالشان به آن نسبت داده می‌شود، پس نفس دارند، بنابراین همه‌ی حیوانات معاد دارند.بحث پایانی و آخرین پرسشی که ملاشمسا مطرح می‌کند این است که نفس با حدوث بدن حادث نمی‌شود. بلکه نفس قدیم است. ایشان احادیثی را در مویّد کلام خویش براساس مشرب خاصی که دارد، بیان می‌کند. در پاسخ به پرسش انتهایی، ملاصدرا حدوث نفس را تأیید و قدیم بودن آن را منکر می‌شود. ایشان در تفاوت دو مقام روح و نفس، نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء و همچنین نظریه مهم حرکت جوهری را یادآوری می‌نماید. بنابراین روح قدیم است و مدبّر بدن نیست بلکه بدن، زمینه را برای تعالی آن فراهم می‌نماید .
قضا و قدر و تاثیر دعا بر قضا و قدر از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نجمه علی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقدمه- تعریف مساله و تبیین موضوع: در عالم انسانی مسائلی وجود دارند که تا زمانی که موجودی به نام انسان باشد و تفکر و اندیشه لازمه چنین موجودی باشد این مسایل همواره ضرورت پرداختن به آن‌ها را به انسان تحمیل می‌کند و تااو هست آن ها نیز هستند اگر چه جواب قطعی برای آن‌ها نتوان یافت از جمله این مسائل، مسئله قضا و قدر است. مسئله‌ای همگانی که هر کس به نحوی سعی کرده است با ارائه نظری خود را قانع سازد. مساله قضا و قدر اگر چه یک مساله متافیزیکی است ولی به لحاظ علمی و اجتماعی دارای اهمیت است.اول : این که در زندگی عملی انسان تاثیر گذار است چون طرز تفکری که نسبت به این موضوع وجود دارد در روش و کیفیت برخورد با حوادث موثر است. اگر کسی معتقد باشد محکوم سرنوشت است با شخصی که خود را دارای نقش می‌بیند و اعتقاد به حریت خود دارد متفاوت است بنابراین بحث قضا و قدر مانندبعضی از مباحث فلسفی بدون کاربرد نیست بلکه در زندگی عملی انسان موثر است.دوم: به لحاظ اجتماعی و عمومی بودن مساله است یعنی تمام افرادی که قدرت تفکر در مسایل کلی را داشته باشند در جست و جوی پیدا کردن راه حل هستند برای همه افراد این مساله مطرح است و هر کسی علاقمند است بداند آیا یک سرنوشت قطعی که تخلف ندارد مسیر زندگی او را مشخص می‌کند و او اختیاری ندارد؟ یا نه چنین سرنوشتی در کار نیست و این خلاف سایر مباحث فلسفی است.- پیشینه تحقیق: مساله قضا و قدر از اصیل‌ترین مباحث فلسفی و کلامی است که از صدر اسلام تا عصر کنونی، همواره در میان دانشمندان این رشته، مورد بحث و نظر بوده و کتاب‌ها و رساله-های فراوانی از دیدگاه‌های گوناگون پیرامون آن نگاشته شده است. هر چند این موضوع مختص آیین خاصی نیست، اما با توجه به کثرت احادیث و روایاتی که پیرامون آن وارد شده، به نظر می‌رسد توجه اسلام و مسلمین بویژه به این بحث، محسوس‌تر است.با نگاهی به تاریخ گذشته در می‌یابیم که بحث در مورد قضا و قدر در میان مسلمین سابقه طولانی داشته، اما گاهی به واسطه سوء تفسیری که از طرف افراد ناوارد و یا بعضا مغرض، نسبت به این مساله ابراز شده، یا سوء استفاده برخی مستبدان، مردم نسبت به این دو واژه دچار تردید و گاهی ترس شده‌اند.گروهی در این میان سخنان امیر المومنین، علی (ع) را پیرامون قضا و قدر که فرمودند:«طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ» مبنا قرار داده و دیگران را از وارد شدن به این وادی باز داشته‌اند. در حالی که با اندکی تحقیق و پژوهش، می-توان پی برد که لبه نهی و بازداری از بحث، متوجه افرادی است که قدرت و توانایی غور در این مسائل را ندارند و ممکن است ناخواسته به اعوجاج کشیده شوند. با وجود این که این مساله از مفاهیم عالی اسلام است، ولی آن‌چنان دقیق و لطیف است که اندک غفلتی درباره آن، انسان را به یکی از دو پرتگاه جبر و تفویض نزدیک می‌کند.با این وجود، این مساله نمی‌تواند دلیلی بر ممنوع بودن ورود به این بحث لطیف فلسفی باشد و الا خود امام، هرگز در طرح آن پیش‌گام نمی‌شدند.مستشرقین مسیحی نیز همواره اعتقاد به قضا و قدر را موجب انحطاطمسلمین دانسته و اسلام را یک آیین جبری معرفی می‌کردند و مساله قضا و قدر را منافی با اختیار بشر می‌دانستند در حالی که با غور و تفحص بیش‌تر در این مساله می‌توان پی‌برد که اعتقاد به قضا و قدر به هیچ رو معنی اعتقاد به جبر را ندارد و همان‌طور که در این تحقیق روشن خواهد شد، قضا از مراتب علم الهی و نیز عالمی از عوالم وجود است که همگی بر هم مترتب بوده و هر مرتبه علت مادون و معلول مافوق می‌باشد. یعنی جهان موجودات مجموعه‌ای از نظام علی و معلولی است که هیچ چیز از سیطره این نظام خارج نخواهد بود. دعا و اختیار انسان نیز از عوامل موجود در جهان خلقت می‌باشند که عدم درک حقیقت آن‌ها باعث این‌گونه اظهار نظ‌رها و اختلافات فرقه‌ای شده است.- ضرورت تحقیق : ضرورت پرداختن به مساله قضا و قدر آن‌گاه با اهمیت‌تر می‌شود که ببینیم برخی از جبرگرایان که اغلب طیف‌های مذهبی را تشکیل می‌دهند با استناد به آموزه‌های دینی پندار جبر را آموزه‌ای دینی تلقی می‌کنند. و از جمله دستاویزهای آنان مساله تقدیر و قضا و قدر الهی است که به سبب آن خداوند نه تنها عالم به چگونگی امور عالم ممکنات است بلکه خود پیش از خلقت نظام‌نامه آن را تعیین و حکم کرده که وقایع عالم بر حسب آن تقدیر و نظامنامه پیشین واقع شود و از آن تخلف نکند.- پرسش‌های اصلی تحقیق:1- قضا و قدر به چه معناست؟2- دعا به چه معناست؟3- چه تاثیری دعا در تغییر قضای الهی دارد؟- فرضیه‌های پژوهش: در این رساله شده تا جایی که امکان دارد، حقیقت قضا و قدر به خوبی تشریح گردد و به خصوص این مساله از دیدگاه حکیم متاله، ملاصدرا و جناب علامه طباطبایی که تمامی افکار و آرای خود را از مشکات پر نور ولایت دریافته‌اند و با آموزه‌ای از عرفان همراه نموده‌اند تبیین گردد. ملاصدرا بیان می‌کند که جمیع موجودات علاوه بر صور طبیعی و نفسانی، دارای صور عقلی هستند که به آن قضا می‌گویند. چون این صور عین محض نمی‌باشند و غیر محض هم نیستند، دو نوع قضا اثبات می‌شود، قضای ذاتی و قضای فعلی. صور قضایی ذاتی لازمه ذات واجب بوده، بدون جعل و تاثیر موجودند. پس وجه الله‌اند نه این که جزء عالم باشند. این قضا علم تفصیلی الهی است که خارج از صقع ربوبی نیست و اگر از آن گاهی به صفت قدم یاد شود، منظور قدم ذاتی بالذات نخواهد بود بلکه قدم به توسط ذات واجب قدیم است. قضای فعلی، صور عقلیه عالم عقل است که از جمله عالم و فعل الهی محسوب می‌شوند و فعل ذاتا جدای از فاعل است و با آن تباین ذاتی دارد. ملاصدرا در تفسیر قضا با دیگر حکما اختلاف نظر دارد، زیرا مراتب علم الهی را مراتب وجود می داند و قائلبهقضای ذاتی است که به هیچ نحو امکان در آن راه ندارد، در حالی کهسایر حکما قضا را منحصر در فعل الهی از جمله عالم دانسته‌اند. علامه در این نظریه ایراد کرده و فرموده است: صورت‌های علمی لازمه ذات واجب که در کلام صدرالمتالهین آمده است باید به همان علم ذاتی واجب که جدای از او نیست حمل گردد و گر نه اگر این صورت‌ها لازمه ذات و بیرون از آن باشند. لاجرم جزء عالم خواهند بود و دیگر نمی‌توان آن‌را قدیم بالذات به شمار آورد. . البته ملاصدرا برای اشیا علاوه بر وجود طبیعی، مثالی و عقلی از وجود دیگری به نام وجود اسمائی نام می‌برد که در صقع ربوبی است و از آن به وجه الله تعبیر نموده است ‌و جز عالم ندانسته است در این نحو وجود موجودات نه عین وجود واجب‌اند و نه موجودات مستقل بلکه از مراتب ربوبیت واجبند یعنی به وجود خدا موجودند نه به ایجاد او. صدرا معتقد است هر یک از قضا و قدر از محل بهره‌مند می‌شوند و قلم محل قضا و لوح محل قدر است. به‌عبارتی قضا و قدر هر دو صورعقلی‌اند اما محل آن‌ها با یکدیگر تفاوت دارد صور عقلی کلی بدون زمان و تغییر در عالم عقول جای دارند و صور عقلی موجود در عالم نفوس مجرد که جزیی و مطابق با مواد خارجی‌اند قدر شمرده می‌شود به عبارتی در عالم قضا اجمال وجود دارد و درعالم قدر تفصیل. علامه طباطبایی قضا را نسبت ضرورت شی با محمولش تعریف نموده و قضای الهی را ایجاب و ایجاد موجودات امکانی تفسیر می‌کند.وی معتقد است که قدر مربوطبه عالم ماده است، یعنی ظرف آن اختصاص به عالم ماده دارد چرا که قدر وجود تدریجی و مرتبط با استعدادهای اشیا شمرده می‌شود که در مقایسه با علل گوناگون آن قابل تغییر و تخلف استهم‌چنین روشن شود با وجود آن که هستی هر چیز از عنایت و علم ذاتی حق ناشی می‌شود، وذات و صفات او ثابت و بی بدیل است، تاثیر دعا در سرنوشت انسان چگونه است؟آیا علم الهی تغییر پذیر است و قضا و قدر دگرگون می‌شود؟ و چگونه است که انسان با وجود محاط بودن در عالم ماده و با تمام کوچکی و تعلق خود به عالم بالا، در عالم ملکوت تاثیر گذارده و به مطلوب خویش می‌رسد. دعا که منبع عظیم تغذیه روح و نفس انسانی است و نیایش به درگاه خدای بزرگ در طول تاریخ، عامل تلطیف روح انسانی و سازندگی جوامع بشری بوده است. هیچ جامعه‌ای نتوانسته به دور از یک ارتباط عمیق با خداوند به فلاح و رستگاری رهنمون گردد. از این رو، اگر دعا با همه ابعادی که دارد و همه ریزه‌کاری‌هایی که در آن نهفته است، رعایت شود، وسیله‌ای خواهد بود برای نیل به سعادت جامعه و فرد.- هدف پژوهش: هدف رساله حاضر پاسخ به این سوالات و روشن ساختن اذهان از بحث احیانا شبهه برانگیز قضا و قدر است. در این رساله سعی شده با دیدی واقع بینانه و جست وجوگر و به دور از نزاع‌های کلامی و در یک تحلیل نسبتا عمیق فلسفی، نظریات عمده فلسفی پیرامون موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و مبنا و استدلات هر کدام تشریح گردد. البته سعی بر آن است که همواره نظریات صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی محور اصلی قرار بگیرد.- ساختار پژوهش: در تدوین این رساله سعی بر این بوده است که ترتیب مطالب کاملا با عنوان رساله مطابقت داشته باشد و ترکیب ساختار مطالب مرکب از آراء فیلسوفان، متکلمان و دیدگاه آیات و روایات باشد. و به نظریات حکیم متاله صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی پرداخته شود و شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو فیلسوف بزرگوار بیان شود و سرانجام نتیجه لازم گرفته شود.مباحث رساله در چهار فصل و به صورت زیر تدوین شده است:فصل اول: ابتدا قضا و قدر و دعا از لحاظ لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار گرفته، سپس حقیقت آن در فلسفه، کلام، و آیات و روایات از مطالب این فصل است.فصل دوم شامل اقسام قضا و قدر است. فصل سوم: به تبیین رابطه قضا و قدر با اختیار انسان و مسئله عدل الهی و هم‌چنین امکان تغییر در قضای الهی می‌پردازیم.فصل چهارم: از عالی‌ترین مفاهیم قرآن در معارف بلند اسلامی، موضوع امکان تغییر و دگرگون ساختن تقدیر و سرنوشت است و این‌که انسان می‌تواند قسمتی از سرنوشت خود را با دعا و اعمال خود دگرگون سازد. این مساله تحت عنوان «تاثیر دعا در قضا و قدر» بیان می‌شود.
وجود ذهنی از دیدگاه فلاسفه و متکلمین
نویسنده:
فرشته فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مطرح شده در فلسفه اسلامی،بحث وجود‌ذهنی می‌باشد. این مبحث ربط وثیقی با مباحث عمده معرفت‌شناسی دارد.عنوان این رساله اثبات وجود ذهنی از دیدگاه فلاسفه و متکلمین می‌باشد.این رساله آراء متفاوتی را که در این زمینه وجود دارد، تبیین و نقد نموده و دیدگاه ملا صدرا را تقویت می‌نماید.پس از بررسی در این رساله به این نتیجه رهنمون می‌شویم که در بحث چیستی وجودذهنی، با توجه به وجود ماهیات اشیاء و ویژگی‌های آنها در ساحت ذهن و عدم آنها در خارج از ذهن، حکم به تحقق وجود‌ذهنی می-شود. در بحث کاشفیت وجود‌ذهنی نیز می‌توان با توجه به باور فلاسفه اسلامی به عقل فعال و مبادی عقلیه و ارتباط نفس با آنها، واقع‌نمایی و کاشفیت وجود‌ذهنی را اثبات نمود.
خوف و رجاء در عقل و نقل
نویسنده:
مرضیه کمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث درباره خوف و رجا در عقل و نقل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. قرآن و کتب حدیثی از قبیل اصول کافی، محجه البیضاء، جامع السادات، مرآه العقول و کتب آسمانی دیگر از قبیل تورات و انجیل در این مورد سخن گفته‌اند. در این پژوهش به روش کتابخانه‌ای به آن‌ها مراجعه و فیش برداری شده است. گروه‌هایی مثل مرجئه، خوارج، خوفیه، عدلیه، نظراتی درباره خوف و رجا دارند. اما عقل و فلسفه که فقر وجودی و ممکن الوجود بودن انسان را اثبات می کنند. سراپای هستی انسان را دربرابر عظمت و کبریائی الهی به خشیت می کشند و در برابر صفات جمال الهی و رحمت واسعه‌ی او امیدوار می سازند. روان شناسان خوف و رجا را عامل تعادل رفتاری می شمارند. در اوستا، امیدواری ارجح است و کلیسا، گناه بخشی بر طبق رجاء زیاد و عشاء ربانی دارد، اما اسلام، معتقد به اعتدال بین خوف و رجاء است و می گوید: خوف زیاد یاس می آورد و رجاء فراوان سبب غرور می شود. این رساله با نقد نظرات مختلف به این نتیجه رسیده است که دانستن کیفیت خوف و رجاء، نقش مهمی در سعادت دنیا و آخرت انسان دارد. آن دو، بال سلوک الی الله هستند و موازنه ی بین آنها، سبب حرکت در صراط مستقیم الهی می شود. اگرچه راه دشوار است اما باممارست و تعقل می توان بدان دست یافت. و دستیابی بدان سبب تحرک و پویایی و نشاط می شود.
تلازم توحید و ولایت در قرآن و سنت
نویسنده:
عظیمه پورافغان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دین مبین اسلام، اعتقاد به وحدانیت خدای متعال سرسلسله همه عقاید می باشد. از سویی ولایت به عنوانرکن تشیع به شمار می‌رود. چنانچه در کتب روایی ایشان، ولایت به عنوان شرط دخول در قلعه محکم توحید معرفی شده است. بنابراین ارتباط و تلازم تنگاتنگی را بین توحید و ولایت می‌توان مشاهده کرد. پژوهشی که پیش رو دارید، در مقام بررسی تلازم مذکور می‌باشد.دراین راستا ابتدا در فصل نخست معنای توحید و مراتب آن بیان می‌شود و در ادامه مطرح می‌شود که با توجه به مراتب توحید،آنچه مورد نظر تحقیق حاضر است توحید ذاتی است که مورد قبول فریقین می‌باشد.در فصل دوم در ابتدا معنای ولایت و اقسام آن توضیح داده می‌شود و در ادامه آیات و روایات دال بر اثبات ولایت حضرت علی(ع) آورده شده است که دیدگاه هرکدام از شیعه و اهل سنت در مورد آن‌ها در حد لزوم بیان شده است.در فصل سوم به اثبات ولایت ائمه دوازده‌گانه(ع)از طریق روایات مورد قبول اهل سنت پرداخته شده است.در فصل چهارم ابتدا به طرح این مسأله که امامت از اصول دین است یا اصول مذهب پرداخته شده است. علماءمتقدم امامت را جزء اصل دین می‌دانندکه پیامد چنین نظریه ای، اعتقاد به کفر منکران ولایت است. در ادامه با توجه به نظر علماء متاخر، به نقد و بررسی دلایل ایشان در این زمینه و بیان این‌که امامت جزء اصول مذهب می‌باشد، پرداخته شده است. بنابراین منکر آن اسلام ظاهری را داراست اگرچه موحد واقعی نیست و به سعادت اخروی نمی‌رسد. در نهایت با توجه به اطلاعات ذکر شده در فصول پیشین تلازم ولایت با اصول عقاید به ویژه توحید از دو طریق نقلی و عقلینشان داده شده است. در طریق نقلی روایات مذکور در فصل دوم به چهار دسته تقسیم شده است که در هر کدام به اثبات تلازم مذکور پرداخته شده است. در تحلیل عقلانی به این نکته اشاره می‌شود که با عنایت و تأمل بر جمیع مطالب پیشین، مشاهده می‌شود که در فصل اول بیان شدروایات مورد قبول فریقین، پذیرش اصل توحید را به تنهایی موجب سعادت انسان دانسته‌اند. در حالی‌که با تدبر و تعمق در روایات فصل دوم، منکر ولایت موحد واقعی نیست، زیرا چنین شخصی منکر نصّ صریح پیغمبر(ص) است و از دایره حق بیرون است، همچنین به سعادت اخروی نمی رسد. ظاهرا در این‌ مرحله، در برخورد با این دو نوع روایات با یک نوعتعارض رو به رو می‌شویم و مسلم است که چنین امری در مورد شارع محال است. در بیان حل این تعارض می‌توان گفت توحید نزد شارع دارای مراتبی است.مرحله ابتدایی و ساده همان است که در فصل اول بیان شد که قبول چنین توحیدی شرط دخول در اسلام بیان شده است. در حالی‌که در مراتب بالاتر توحید معنای وسیع تری پیدا می‌کند به گونه‌ای که توحید واقعی جدای از ولایت معنا ندارد.چنانچه امامت نیز معنایی فراتر از معنای ابتدایی که همان وصایت وخلافت پیغمبر(ص) می‌باشد. سپس از طریق معارف فلسفی همچون باب دلالت، حمل شایع، ظهور و بطون، علت غایی به اثبات تلازم توحید و ولایت پرداخته شده است.
تحدی و رابطه آن با جاودانگی قرآن
نویسنده:
راضیه تقی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیامبر گرامی اسلام، برای اثبات حقانیت نبوت خویش به معجزه بودن قرآن کریم استدلال کرد ومخالفان را به تحدّیفراخواند، ولی تاکنون کسی نتوانسته است به این تحدی پاسخ دهد. در این پژوهش جاودانگی قرآن با تکیه برتحدی بی‌پاسخ آن اثبات شده است. استدلال آن است که تحدی بی‌پاسخ، علت علم ما به اعجاز است و اعجاز علت جاودانگی تعالیم یک دین می‌باشد، همچنان‌که علت جاودانگی وصف نبوت برای آورنده معجزه است. مقدماتی که در فصول پایان نامه اثبات گردیده‌اند عبارتند از: وقوع اصل تحدی، وجه تحدی، اثبات بی‌پاسخ بودن اصل تحدی با ذکر نمونه‌هایی از معارضات مخالفان، تبیین وجوه اعجاز قرآن و سرانجام اثبات این مطلب که وصف نبوت برای آورنده معجزه جاودانی است ولی تعالیم او چون ضرورت وصفی دارند با آمدن دین دیگر نسخ می‌شوند. که البته در دین اسلام چون آخرین دین است جاودانه خواهند بود.
  • تعداد رکورد ها : 138