جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 623
مقایسه‌ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
نویسنده:
اسماء شاهمرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رویکرد‌های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته‌ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله‌ی نفس تفاوت‌های بنیادین، و همزمان شباهت‌های جالب‌توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه‌ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می‌دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می‌آورد. نظریه‌ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مخالفان اندیشه‌های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی‌نفسه) یا نومن ناشناختنی می‌داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی‌آید و از طرفی ادراک حضوری انسان‌ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی‌ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه‌های سنتی پیش از خود، به‌ویژه در دکارت و هم‌مسلک‌های خردگرای او می‌جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه‌ی انسان‌شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک‌شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه‌ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره‌ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله‌ی نفس را تشکیل می‌دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خودِ عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می‌توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت‌هایی نیز با همدیگر دارد که از آن‌جمله می‌توان به همانندی‌های نسبی در برداشت‌های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد.کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی
بررسی مسأله نفس و رابطه آن با بدن در اندیشه سهروردی و صدرالمتألهین
نویسنده:
مهدی عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از نظرحکماء، معرفت نفس از مهم ترین و اساسی ترین مسائل فلسفی است زیرا که شناخت نفس از شرایط اساسی شناخت خداوند و جهان هستی است. چنانکه رسول اکرم فرموده است "من عرف نفسه فقد عرف ربه” هر کس نفس خود را بشناسد خدا را می شناسد و اگر خدا را بشناسد جهان هستی را هم خواهد شناخت. پی بردن به حقیقت نفس، همواره از دغدغه‌های فیلسوفان مسلمان بوده است. از میان این فیلسوفان سهروردیو صدرالمتألهین عنایت ویژه ی به بحث نفس داشته اند و بر خلاف حکمای مشاء که از علم‌النفس در طبیعیات بحث کرده‌اند، این مسأله را در الهیات مطرح کرده اند.مشرب سهروردی در باب چیستی نفس، تقریباً همان مشرب حکمای مشّاء است و معتقد است که «نفس کمال بدن است و وجودش وابسته به آن است. البته ملا صدرا نیز در تعریف نفس درنهایت به همان تعریف ابن سینا از نفس می رسد. در فلسفه سهروردی نظری? علم حضوری برای اولین بار مطرح شده، از همین رو در خصوص ماهیت نفس نیز از این مبنا سود برده است. شیخ اشراق به مسأله نفس صورتی الهی بخشیده است. از نظر وی نفس، نوری از انوار حق‌تعالی است. از نظر ملاصدرا نفس، «جسمانیه الحدوث» و «روحانیه البقا» است؛ اما شیخ اشراق، معتقد است که نفس روحانیه الحدوث و البقاء است. سهروردی اتحاد جوهری میان نفس و جسم را نمی‏پذیرد و ارتباط آن دورا نوعی ارتباط شوقی محض می‏داند. وی بر این باور است که نور اسفهبدی که همان نفس مدبّر است. نمی‏تواند در برازخ تصرف کند، مگر این‌که مناسبتی میان آن ها باشد، و او این مناسبت را جوهر لطیفی به نام «روح » می‏داند. صدرالمتألهین در باب تبیین نوع و چگونگی ارتباط نفس با بدن و نفس با قوا، ابتکار بدیعی داشته و بدن و هم چنین قوا را با استفاده از مقوله حرکت جوهری که از ابتکارات ممتاز وی است، مراتب وجود واحد - یعنی نفس – معرفی می کند. به نظر می رسد که تطبیق آراء این دو فیلسوف بزرگ، زوایای پنهانی از انسان شناسی را برای ما آشکار خواهد کرد.
نظام معرفت شناسی سهروردی
نویسنده:
سیده‌زینب موسوی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمباحث معرفت‌شناسانه سهروردی چنان نظام‌مند است که انسجام درونی ساختار فلسفی او را نشان می‌دهد. وی با اثبات ممکن بودن معرفت به وسیله پاسخ دادن به شواهدی نقض، ضمن رد شکاکیّت، معرفت را به معنای حضور و ظهور معلوم نزد عالِم یا نور مجرد می‌داند. او برای ایجاد سازگاری درونی نظام معرفت‌شناسی خود بر معرفهالنفس تأکید می‌کند و ابزار دستیابی به معرفت را قوای ادراکی آن معرفی می‌کند که شامل حواس ظاهری و باطنی و قوه عاقله می‌باشد. بر همین اساس او مراتب معرفت را ادراک حسی، خیالی و عقلی می‌داند که در نحوه تحقق معرفت در هریک از این مراتب، بر مبانی اشراقی خاص خود، یعنی حضور، شهود و اشراق تأکید می-کند. بدین معنا که ظهور ذات برای نفس همان هویت نوری اوست و ظهور غیر برای آن هم به نحو اضافه اشراقی او بر هر معلومی که به واسطه نور ذاتی یا عرضی ظاهر شده، می‌باشد، البته در مرتبه ادراک عقلی به برکت اشراق مُثل است که نفس به اندازه تجردش به درک حضوری و شهودی نور محض نائل می‌شود. لذا هویت معرفت اشراقی، حضور معلوم در پرتو اشراق نفس و سپس مشاهده آن توسط نفس می‌باشد. این نحوه توجیه، از یک طرف ارتباط عمیق نظام معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی سهروردی را نشان می‌دهد و از طرف دیگر می‌توان معیار معرفت را حضور و شهود مستقیم به واسطه اشراق دانست. اما از این جهت که نفس تنها درصدد ثبوت معرفت برای خود نیست، بلکه به دنبال بازگویی و سنجش آن هم برمی‌آید، لذا معارف خود را در مقام اثبات قرار می‌دهد. در این صورت است که به معرفت حصولی منتقل می-شود، به طوری که به وسیله مفاهیم و قضایا به بازگویی و اثبات ادراکات حضوری در قالب تعریف یا استدلال، برای دیگری یا حتی برای خود می‌پردازد. برهمین اساس مباحثی چون صدق و کذب، نحوه توجیه خطاها و ملاک آنها و بحث تقابل یا عدم تقابل به میان می‌آید. با مبنا قرار گرفتن معرفت حضوری، معرفت حصولی مبتنی بر آن خواهد بود و از طرفی معرفت حضوری در صورت پیوند با معرفت حصولی می-تواند در مباحث معرفت‌شناسی مطرح شود.واژگان کلیدی: سهروردی، معرفت‌شناسی، معرفت حضوری، نور، شهود و اشراق، اضافه اشراقی
واکاوی نظریة معرفتی سهروردی و پاسخ به اشکالات
نویسنده:
رضا قاسمیان مزار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از نظر شیخ اشراق علم انسان به موجودات مادی، علم نفس به بدن و قوای آن، و علم به همه مبصرات حضوری است؛ معنای علم حضوری نزد سهروردی این است که انسان اگر بخواهد به هرچیزی علم پیدا کند حضوراً آن را می‌‌‌‌یابد و در ادراک نیازی به وساطت صور نیست بلکه صرف اضافه اشراقی کفایت می‌کند. گرچه او تصریح می‌کند که حضوری بودن معرفت بصری به جهان مادی و علم حضوری نفس به بدن و قوای بدنی خود در سایه شهود باطنی نفس و استعانت از برهان عقلی است، اما این نظریه درظاهر با برخی عبارات و مبانی وی هم‌خوانی ندارد؛ ازاین‌رو با اشکالاتی مانند: حاصل نشدن اثر علم حضوری در نفس؛ سیطرۀ وجودی نداشتنِ مدرِک بر مدرَک؛ انحصار حضور در مجردات و تصریح به حصولی بودن برخی از علوم، مواجه است. در این مقاله کوشیده ایم با استناد به مبانی شیخ اشراق و اثبات موارد زیر به اشکالات پاسخ دهیم: ۱. اثر، اعم از صورت ذهنی است، ۲. مراد از شرط سیطرۀ مدرِک در ادراک، خصوص علیت نیست، ۳. سبب ادراک مادی، وجود مادی نیست، بلکه خاصیت مظهریت جوهر مدرک است که سبب حضور ماده می‌شود، ۴. نفس می‌تواند از علم حضوری خود صورت‌گیری و آن را به علم حصولی تبدیل کند.
صفحات :
از صفحه 77 تا 96
تشکیک از دیدگاه صدرالمتالهین، سهروردی و ابن سینا
نویسنده:
مهری چنگی آشتیانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بو علی سینا و پیروان مشائی او، با تامل در بحث تشکیک، دریافتند که امکان راه یابی تشکیک در امور ذاتی وجود ندارد؛ یعنی جنس، فصل و نوع هرگز نمی توانند مشکک باشند، بلکه همواره متواطی هستند، و چون اعراض نیز نسبت به مصادیق خود یا جنس اند یا نوع یا فصل، صدق آنها نیز بر مصادیق خود به نحو تشکیک نخواهد بود. پس همه مفاهیم ماهوی، متواطی هستند، و تشکیک تنها در مفاهیم عرضی، مانند ابیض و اسود، و نه سواد و بیاض، و حار و بارد، می تواند راه یابد. اما شیخ شهاب الدین سهروردی می گوید: تشکیک علاوه بر امور عرضی، در ماهیت نیز راه دارد، اما به باور حکیمان صدرایی، تشکیک به طور کلی از محدوده مفهوم، اعم از مفاهیم ذاتی و عرضی بیرون است و تنها در حقیقت وجود راه دارد؛ آن هم حقیقت خارجی وجود، نه مفهوم ذهنی آن.به باور مشائیان تمایز میان دو امر از سه حال خارج نیست: تمایز به تمام ذات و ماهیت، تمایز به جزء از ماهیت و تمایز به امور خارج از ذات و ماهیت. حکیمان مشا تفاوت میان دو شی را خارج از این سه قسم نمی دانند، اما سهروردی قسم دیگری را به آن افزوده است و آن تشکیک به «شدت و ضعف»، «نقص و کمال»، «تقدم و تاخر» و مانند آن است. در این قسم، برخلاف اقسام سه گانه پیشین، مابه التفاوت، به مابه الاشتراک باز می گردد.
صفحات :
از صفحه 33 تا 50
بررسی دیدگاه جی. ال. مکی درباره شر از منظر فلسفه سهروردی
نویسنده:
سید مرتضی حسینی شاهرودی، ریحانه شایسته
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
مسأله شر از مسائلی است که برخی فیلسوفان ملحد، آن را دلیلی برای رد وجود خداوند عنوان کرده‌اند. جی. ال.‌ مکی از جمله فیلسوفانی است که در مقاله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شر و قدرت مطلق ( Evil and Omnipotence )، در صدد آن است که اثبات کند، شر موجود در عالم با برخی صفات خداوند ، همچون قدرت مطلق و خیر مطلق منافات دارد، در نتیجه متأله یا باید به وجود خدا بدون این صفات معتقد باشد یا باید اساساً منکر وجود خدا شود. از منظر فلسفه اشراق ساختار استدلالی مکی در مسأله شر قابل قبول نیست. سهروردی با قضایای مقوم مکی مخالف است. او خداوند را خیر محض و شر را امر عدمی می‌داند و تعلق نگرفتن قدرت واجب‌الوجود به محالات ذاتی را محدود کننده قدرت او به حساب نمی‌آورد، به‌علاوه معتقد است وجود شر با هیچ یک از کمالات خداوند منافات ندارد و شر قلیل موجود در هستی، لازمه عالم مادی است و فقدان شر قلیل بی‌تردید حکمت خداوند را زیر سؤال خواهد برد.
صفحات :
از صفحه 15 تا 28
روش شناسی توصیف نزد شیخ اشراق
نویسنده:
سید عباس ذهبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
شیخ اشراق به عنوان یک حکیم هستی‌شناس، هستی را ذومراتب می‌بیند و براساس همین رتبه‌بندی توصیفات متنوعی نیز ارائه می‌کند. این توصیف‌ها هم از لحاظ طولی متنوع‌اند و هم از لحاظ عرضی. بدین معنا که مثلاً توصیفات کشفی شهودی او اگرچه در عرض توصیفات تحلیلی منطقی او قرار می‌گیرند اما خود دارای یک نظام طولی و مترتّب برهم اند. بر این دو مورد توصیفات تجربی حسی و توصیفات تاریخی اسطوره‏ای را نیز باید افزود تا مجموعا ًبه چهار ضلعی انواع توصیفات او بتوان رسید. از طرف دیگر اگر چه قدما توصیف را متعلق به «مطلب هل» و تعریف را متعلق به «مطلب ما» می‌دانستند و آن دو را کاملاً جدا از هم مطرح می‌کردند اما در تفکر شیخ اشراق بین مقام تعریف و مقام توصیف اختلاف چندانی وجود ندارد. اولاً به دلیل آنکه موضعگیری او در بحث تعریف با رویکرد منطق دانان مشائی متفاوت است و ثانیاً به جهت آنکه توصیف‌های شیخ اشراق نیز ویژگی خاص خود را دارند به گونه‌ای که نمی ‏توان آنها را در تقسیم‌بندی‌های رایج جای داد .
شناخت‌شناسی از نظر شیخ اشراق سهروردی
نویسنده:
محمد حسن فردشورکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل عمده در فلسفه مسئلهء شناختاستکه در طول تاریخ فلسفه زبانزد فلاسفه اسلامی و غیراسلامی بوده است . طبیعی‌ترین راهی که برای آگاهی انسان از جهان خارج وجود دارد استفاده از حواسظاهری استاما استفاده از حسخطاهای زیادی را در پی دارد. ما به چه دلیل می‌توانیم اثباتکنیم که آن صورتدرکشده در حسبینایی یا غیر آن مطابق با واقعیتخارجی است ؟ و بشر از دیرباز متوجه این خطاها شده است . به همین جهتبسیاری از فلاسفهء باستان برای تحصیل حقیقتاز عقل مدد گرفته‌اند اما اختلافنظر در بابمسائل عقلی نیز کاشفاز این استکه خطای عقل کمتر از خطای حسنیست . برخی دیگر از اهل نظر برای یافتن حقیقتاز حسو عقل مایوسشدند و برای کشفحقیقتبه روشسیر و سلوکو اشراق متوسل گشتند و معتقد شدند تنها چیزهایی حقیقتدارد که انسان در اثر تصفیه باطن و تزکیه نفسبدان نائل گردد آنان معتقدند نفسانسان به صورتآیینه‌ای استکه اگر شفافو تمیز باشد حقایق در آن منعکسمی‌شود ولی آیینه احتیاج به صیقل دارد و صیقل دادن نفسبه تهذیباخلاق و تزکیه درون و ریاضتهای باطنی است . از جملهء این افراد فیلسوفبزرگشهاب‌الدین سهروردی معروفبه شیخ اشراق استکه در تحصیل حقیقتراه کشفشهود را برگزید. ما به جهتاهمیتاین مبحثدر فلسفهء اسلامی به بحثو بررسی این نوع از شناختنزد این فیلسوفبزرگمی‌پردازیم.
علم خدا در اندیشة سهروردی
نویسنده:
منصور ایمانپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علم خدا یکی از مباحث کلیدی در فلسفة اسلامی محسوب می‌شود و آرای متنوّعی را فلاسفه و اهل نظر در این خصوص مطرح کرده‌اند. یکی از این آرای کثیر، نظر شیخ اشراق در این زمینه است. او از یک سو واجب تعالی را عین نور و ظهور بی نهایت معرّفی می‌کند و علم را همان ظهور می‌داند و از سوی دیگر حقیقت واجب تعالی را «صرف الوجود» و «کلّ الوجود» و «غنیّ مطلق» و «بی‌نهایت» و «معطی همة اشیاء و واجد حقایق آنها» می‌داند. بنابراین می‌توان گفت که او نیز مطابق نظام فلسفی خویش به علم مطلق و پیشین واجب تعالی معتقد بوده و بر مبنای مکتب فلسفی خویش به اثبات آن نیز همّت گماشته است. پس اشکالی تحت عنوان نفی علم پیشین و تفصیلی خداوند به اشیاء، متوجّه او و نظام فلسفی‌اش نمی‌شود. مضاف بر آن، شیخ اشراق علم خدا را به وجودهای عینی همة اشیاء اعمّ از مجرّدات و مادیّات علم حضوری مبتنی بر قهر و تسلّط اشراقی می‌داند و هیچ موجود و ذرّه‌ای را از این علم و بصر خداوند، پنهان و مستور نمی‌داند. بنابراین همة موجودات ممکن پس از ایجاد نیز مشمول علم حضوری و بصر فراگیر حقّ تعالی هستند. تشریح نظر شیخ اشراق در ساحتهای فوق و گزارش اشکالات متاخّرین بر نظر او و نقد آن اشکالات برپایة نظام فلسفی حکمه الاشراق، وظیفه ای است که این مقاله عهده‌دار انجامش است.
صفحات :
از صفحه 3 تا 17
دیدگاه سهروردی و ملاصدرا درباره علیّت مثل و عالم خیال منفصل
نویسنده:
محمد ذبیحی، محمود صیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شیخ اشراق و صدرالمتألهین، از یک سو به عالم مثال منفصل قائل بوده؛ و از سوی دیگر، به اثبات نظریه مثل افلاطونی و ارباب انواع پرداخته، و آن­ها را علّت عالم ماده و افراد مادی هر نوع دانسته ­اند. پژوهش حاضر ضمن بررسی و نقد براهین شیخ اشراق و ملاصدرا در باب اثبات علّیت ارباب انواع نسبت به افراد مادی، از طریق سنخیّت علّت و معلول؛ نظریه ملاصدرا در علوم حسّی و خیالی (نظریه ابصار) و نیز امتناع طفره در نظام آفرینش، به اثبات علّیت عالم مثال نسبت به عالم ماده پرداخته است. از این رو، بر خلاف دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا، عالم مثال علّت عالم ماده است، نه عقول متکافئه. در نتیجه، علاوه بر مثل افلاطونی موجود در عالم عقل، ارباب انواع در عالم مثال نیز موجود هستند. این موجودات مثالی علّت عالم ماده می­ باشند و خود، معلول ارباب انواع موجود در عالم عقل هستند.
صفحات :
از صفحه 43 تا 56
  • تعداد رکورد ها : 623