جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 571
خدا و نفس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Peter Thomas Geach
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Schocken Books,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این مجموعه نه مقاله در مورد موضوعات مرتبط با عنوان، بسیاری از افکار گیچ را در مورد موضوعاتی مانند معاد، اثبات قیاسی وجود خدا، نقش خدا در اخلاق، مادی گرایی و رابطه زمان و نماز گرد هم می آورد.
بررسی چگونگی ویژگی‌های تجربه نزدیک به مرگ از دیدگاه عقل، نقل و تجربه
نویسنده:
نویسنده:روح الله سالاریان؛ استاد راهنما:احمد کریمی؛ استاد مشاور :سیدمحمدرضا مرادی محدث
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اخبار غیبی و روایات حالات احتضار، و همچنین تحلیل‌های عقلی فیلسوف‌ متکلمان مسلمان، اکنون با گزارش تجربه‌های احیاشدگان یا تجربه‌های پیش از مرگ که خصوصاً در یک قرن گذشته مورد توجه شاخه‌‌هایی از روانشناسی واقع شده این مساله را ایجاد کرده که چه نسبتی میان یافته‌های تجربی با توصیفات نقلی و تببین‌های عقلی در فلسفه اسلامی برقرار است؟ این دغدغه، نقطه عزیمتی برای طرح این سوال بود که تجربه، عقل و نقل، ماهیت و ویژگی‌های تجربه‌های نزدیک به مرگ را چگونه توصیف کرده‌اند. یافته‌های پژوهش نشان داد با بررسی و مقایسه تجربه‌های نزدیک به مرگ می‌توان به ویژگی‌هایی کلی دست یافت. از دیدگاه آیات و روایات، این ویژگی‌ها به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می‌شود. تجربه‌های نزدیک به مرگ در ظرف عالمی فراتر از دنیا و در عالم برزخ به وقوع می‌پیوندند. با وقوع مرگ و جدایی روح و جسم، انسان نسبت به این حقایق آگاه خواهد شد. در دیدگاه عقلی تجربه‌های نزدیک به مرگ با خصوصیات عالم مثال قابل تبیین هستند ودر اثر کاهش تعلق نفس به بدن ایجاد می‌‌گردند که موجب می‌شود حجاب‌های مادی از پیش روی انسان کنار رفته و وارد عالم مثال شود. به میزانی که این قطع تعلق بیشتر باشد شخص تجربه‌های عمیق‌تر با متعلقاتی افزون را تجربه می‌کند.
نقد نظریه کارکرد‌گرایی درباره رابطه ذهن (نفس) و بدن بر پایه حکمت صدرایی
نویسنده:
نویسنده:هومن سنایی اصل؛ استاد راهنما:محمد سربخشي؛ استاد مشاور :احمد محمدي پيرو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی نفس/ذهن و بدن، از مهم‌ترین مباحث در فلسفه‌ی ذهن و منشأ بسیاری از مباحث دیگر بوده است. چگونگی ارتباط ذهن و حالات ذهنی با حالات بدنی، دغدغه‌ی اساسی فیلسوفان ذهن است. نظریه‌ی کارکردگرایی ماشینی یکی از متأخرترین پاسخ‌ها به این مسئله است. هرچند کارکردگرایی به‌خودی‌خود مستلزم فیزیکالیسم نیست، رویکرد فیزیکالیستی و ماشینی آن، انسان را موجودی مادی و نظیر رایانه‌ای پیچیده در نظر می‌گیرد. بر این اساس آنچه تعیین‌کننده‌ی رفتارهای انسانی است، روابط علّی محیطی و درونی مغز است و توضیح اراده آزاد انسان با توجه به جبر علی نیاز به بررسی جدی دارد. کارکردگرایی ماشینی و نگاه محاسباتی به ذهن در توضیح پیشرفت-های علوم عصب شناسی و نیز توضیح توصیفات روان‌شناسی عامیانه گام‌هایی برداشته است و آن دسته از کارکردگرایان که فیزیکالیسم تحققی معتقدند، جهان‌بینی چند سطحی و دارای مراتب را نسبت به علوم ارائه داده‌اند. ملاصدرا با تکیه بر مبانی فلسفی و معرفت‌شناختی خاص حکمت متعالیه با نفی دوگانگی بین نفس و بدن به مسئله‌ی تاریخی ارتباط نفس و بدن پاسخ می‌دهد. او نفس را حقیقتی واحد و دارای مراتب تشکیکی می‌داند که هم مرتبه‌ی مادی و هم مرتبه‌ی مجرد را شامل می‌گردد. در نگاه ملاصدرا به انسان، کرامت انسان و قابلیت دستیابی انسان به مراتب مختلف کمال، در نظر گرفته شده است. او آزادی و اختیار انسان و ارتباط بین انسان با مبدأ هستی‌بخش و معاد و غایت نهایی را منطبق بر مبانی هستی‌شناختی حکمت متعالیه تبیین می‌نماید. با توجه به مبانی ملاصدرا حالات ذهنی را نباید صرفا از جهت کارکردی و انتزاعی دید و حالات ذهنی ویژگی‌های یک شی و از شئون نفس هستند. بنابر این نیاز به جوهری مستقل که حامل ویژگی‌های ذهنی باشد، وجود دارد. بنابر فلسفه ملاصدرا بین حالات ذهنی و بدن از لحاظ وجود اتحاد برقرار است و نفس انسان مطابق با هستی میتواند دارای مراتب مختلفی باشد. با توجه به انسان‌شناسی حکمت متعالیه، می‌توان علوم انسانی را در جهت تعالیم اسلام تدوین نمود.
نقد مبانی فلسفی روان درمانی وجودی(با محوریت آثار اروین یالوم) براساس حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:مهدی خالصی موسی آبادی؛ استاد راهنما:حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
روان درمانی به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از طریق بیان مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می شود. روان درمانی وجودی یکی از شاخه های روان درمانی است که تحت تأثیر فیلسوفان اگزیستانسیالیست رشد یافت. در بین روان درمانگران وجودی اروین یالوم یکی از مشهورترین افراد در روان درمانی وجودی است. هدف این پژوهش نقد مبانی فلسفی روان درمانی وجودی یالوم براساس حکمت متعالیه است. روش پژوهش براساس یافته های کتابخانه ای است. در این پژهش ابتدا به بررسی مبانی فلسفی اگزیستانسالیسم و حکمت متعالیه پرداخته ایم و سپس به نظر یالوم و ملاصدرا در مورد مساله مرگ، آزادی، تنهایی و معناداری زندگی. در انتها تلاش کردیم که مبانی فلسفی جوابهای یالوم به این مسائل را بر اساس حکمت متعالیه مورد نقد و بررسی قرار دهیم. نتیجه این بود که بر اساس تحلیل اگزیستانس ما نمی توانیم از دایره محدود یک انسان محصور در زمان و مکان خارج شویم در حالیکه بر اساس تحلیل وجود یک انسان در پرتو نظریه وحدت تشکیکی وجود، انسان این امکان را دارد که وجود مادی و تشخص ماهوی خود را فقط بخشی از وجود جامع و نامتناهی خود بداند و محدودیت این وجود مادی موجب احساس ناخوشایند مرگ، جبر، تنهایی و پوچی نشود. بر اساس نظریه وحدت تشکیکی تعارضی بین این چهار حقیقت مربوط به وجود مادی و جاودانگی، آزادی، وحدت و معناداری آن وجود جامع و واحد نیست.
تجربه‌ و مبانی عقلی آن نزد جالینوس و ابن‌سینا
نویسنده:
نویسنده:روح‌الله فدائی؛ استاد راهنما:محمد سعیدی مهر؛ استاد مشاور :محمدجواد اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تجربه به عنوان یک مفهوم روشی، در تاریخ علم، از سوی دو سنّت فکری مورد توجه جدّی قرار گرفته‌است، یکی سنّت طبّی و دیگری سنّت منطقی-فلسفیِ ارسطویی. جالینوس و ابن‌سینا جزء معدود اندیشمندانی هستند که از یک سو به منطق ارسطویی اهتمام ویژه‌ای داشته‌ و از سوی دیگر به عنوان یک طبّیب، میراث‌بر سنّت طبّ اخلاطیِ بقراط بوده‌اند و در نتیجه، تلاش برای جمع میان روش تجربی و روش عقلی از دغدغه‌های اصلی آنها محسوب می‌شده‌است. هدف اصلی از این پژوهش، که با استفاده از روش تفسیر تحلیلی متن‌محور و تحلیل انتقادی صورت گرفته‌است، مشخص ساختن میزان پیشرفت طرح عقلانی‌سازی تجربه در روش‌شناسی ابن‌سینا در مقایسه با دیدگاه جالینوس است. مفهوم تجربه در اندیشه جالینوس بسیار متاثر از سنّت تجربه‌گرایی طبّی است، ولی در عین حال، وی با مطرح‌ساختن «ملاک‌های تمایز‌بخش»، دقّت عملی روش تجربی را ارتقاء داده‌ و آن را در مقام کشف نیز مفید دانسته است. اما جالینوس به لحاظ نظری و ناظر به مبانی روش تجربی، تلاشی برای عقلانی‌سازی تجربه نکرده و صرفاً بر لزوم استفاده توامان از تجربه و روش عقلی –به خصوص برهان ارسطویی- برای اکتساب علم تاکید کرده‌است. با این حال، مشارکت اصلی ابن‌سینا در پیشبرد روش تجربی، بیش از آنکه ناظر به حوزه عمل باشد، در زمینه تحلیل نظری روش تجربی است. او مبتنی بر قواشناسی پیشرفته خود، بر خلاف جالینوس که تنها از حواسّ ظاهری و حافظه برای تبیین نحوه شکل‌گیری تجربه استفاده می‌کرد، قوای باطنیِ حسّ مشترک، واهمه، ذُکر، متخیّله و عاقله را نیز به کار می‌گیرد. قوّه عاقله به لحاظ صوری با شکل‌دادن به قیاس، و به لحاظ مادّی با به کار‌گیری «قاعده الاتّفاقی» –که خود برگرفته از قاعده علّیت است- به عنوان کبرای آن قیاس، ساختاری عقلی و برهانی به تجربه می‌بخشد. تحلیل علّی از تجربه، این ظرفیت را در اختیار ابن‌سینا قرار می‌دهد تا بتواند به لحاظ نظری تبیین‌های دقیقی از یقینی‌بودن مجرّبات، کلّیت مشروط آنها، تفاوت آنها با قضایای استقرائی و چگونگی ایجاد خطا در فرایند تجربه ارائه دهد.
تبیین عقلی آموزه تعارف الارواح در فلسفه اسلامی
نویسنده:
نویسنده:محمدحسین روانبخش؛ استاد راهنما:حسن عبدی؛ استاد مشاور :محمدتقی یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالم ارواح و عوالم غیر دنیایی به صورت کلی دارای ابهاماتی هستند که برای اثبات آن ها علاوه بر مسائل نقلی ، به تبیین عقلی نیز نیاز می باشد تا پذیرش آن بر همگان سهل و آسان شود . یکی از مسائل مهمی که در زمینه عالم ارواح وجود دارد و فقط بعد نقلی آن سنگینی می کند و طرف تبیین عقلی آن سبک است ، موضوع تعارف الارواح است که در روایات بدان اشاره شده است ولی از جهت بعد عقلی در این زمینه ، حرکتی صورت نگرفته است. تنها شخصی که مقداری به این مساله پرداخته است ، شیخ طوسی است که رساله ایشان در این باب در دسترس همگان نیست. برای رسیدن به نتیجه نهایی موضوع محل بحث، لازم بود که پس از بررسی مفاهیم اصلی از قبیل تعارف، تشخص و هویت فرد انسانی، کلیات موضوع تعارف الارواح و مبانی و اصول عقلی تعارف الارواح، به بررسی اصطلاحی فلسفی هویت انسان و همچنین بررسی اصطلاحی فلسفی تشخص و ملاک تشخص در فرد انسان از دیدگاه ملاصدرا ، مشاء و شیخ اشراق پرداخته شود. اما این پایان کار نیست و باید مساله این همانی شخصیت و ملاک آن را هم مورد ارزیابی قرار داد تا مقدمات لازم برای تبیین عقلی تعارف الارواح به صورت کامل بررسی شود . پس از بررسی مقدمات و نتیجه گیری در مورد ملاک تشخص و این همانی شخصیت که از دیدگاه ملاصدرا (دیدگاه برگزیده) مساله وجود و حقیقت وجود عنوان شده است، باید روایات مرتبط با تعارف الارواح را به سه دسته تقسیم نمود که این سه دسته به شرح ذیل است : الف)تعارف الارواح در مرحله قبل از تعلق نفس به بدن. ب) تعارف الارواح در مرحله بعد از تعلق نفس به بدن (مرحله دنیا). ج) مرحله جدایی نفس از بدن . پس از این تقسیم بندی و بررسی مستندات روایی هر مرحله، با توجه به ملاک نشخص و این همانی شخصیت ، تبیین عقلی تعارف الارواح صورت می پذیرد.
بررسی تطبیقی صیرورت انسانی از منظر حکمت صدرایی و دانته
نویسنده:
نویسنده:احمد قطبی میمندی؛ استاد راهنما:فرح رامین,حبیب الله دانش شهرکی؛ استاد مشاور :احمد فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از پرسشهای اصلی در فلسفه تطبیقی، پرسش در مورد امکان گذر از محدودیتهای تاریخی است که با مسلّم انگاشتن تاریخیت اندیشه و مابعدالطبیعه به میان می آید و به دنبال فهم منطبق با واقع از مکاتب شکل یافته در دوره های پیشین تاریخی است. بدیهی است که با طرح امکان فراروی از محدودیت های تاریخی از طریق طرح نظرگاه های معتبر فلسفی در مورد حقیقت فراتاریخی، و نیز نظرگاهی در مورد صورت بندی های مختلف تاریخی تاریخیت مطلق اندیشه و مابعدالطبیعه رنگ خواهد باخت. این نظرگاه مبتنی بر یک انسان شناسی خاص است که در آن امکان وصول به حقیقت فراتاریخی برای انسان پذیرفته شده است که در وضعیت های مختلف تاریخی، محدودتر و یا گسترده تر می گردد و همین امر موجب تمایز دوره های مختلف تاریخ می گردد. حال این پرسش قابل طرح است که آیا این امکان به لحاظ تاریخی رو به فزونی دارد یا روبه کاستی؟ و میان جهت گیری انسان در وصول به حقیقت که طبیعتاً تکاملی است، و جهت گیری تاریخی بشریت چه نسبتی برقرار است؟ در مورد دو مکتب حکمت صدرایی و ودانته چنین به نظر می رسد که علی رغم پذیرش حقیقت فراتاریخی و امکان تقرب به آن، مبادی متفاوت این دو مکتب، یعنی قول به اصالت وجود در حکمت صدرایی و قول به اصالت آگاهی در مکتب ودانته، بازتاب متفاوتی در نگرش این دو مکتب در مورد تاریخ و جهت گیری تاریخ دارد. سیر از آگاهی به وجود به طور طبیعی مبین ظهور و تجلی و بنابراین به تعبیر عرفای مسلمان قوس نزول است و سیر از وجود به آگاهی مبین قوس صعود می باشد. در مکتب ودانته جهت گیری نخست مورد تأکید است و در حکمت صدرایی جهت گیری دوم. به همین جهت است که در مکتب ودانته سیر تاریخی بشریت بیشتر، و در حکمت صدرایی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این موضوع سبب شده است تا برخی تنها صیرورت ممکن در حکمت صدرایی را همان سیر از وجود به آگاهی بدانند که جهتگیری تکاملی دارد و بنابراین در مورد سیر تاریخ بشریت نیز چنین نظری داشته باشند. اما بررسی تطبیقی این دو مکتب نشان می دهد که چنین برداشتی خطا است و می-توان سیر تاریخ از منظر حکمت صدرایی را بیشتر در انطباق با جهان‌شناسی صدرا یافت که یک سیر تنزلی است.
نفس شناسی اوپانیشادها و نقد آن براساس حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:ذوالفقار حیدر؛ استاد راهنما:حمید رضا رضانیا؛ استاد مشاور :محمدمهدی گرجیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این رساله بعد از بیان طرح تحقیق، اصول کلی درباره نفس انسان از کتاب اوپانیشادها استخراج و بیان شده است و سپس براساس اصول حکمت متعالیه مورد ارزیابی قرار گرفته است. هر دو مکتب نفس انسانی را منشای حیات در بدن می دانند که ساری در کل بدن است و همچنین قوای نفسانی را مراتب و شئونات نفس می دانند ولی طبق اوپانیشادها نفس همیشه بوده و از چیزی آفریده نشده است بلکه براساس اعمال گذشته با بدنی متناسب تعلق می گیرد مگر اینکه به معرفت توحید آراسته گردد و زمانیکه خودش را با خداوند یکی یابد از زندگی مادی در ابدان رهائی می یابد. امّا حکمت متعالیه این مطالب را ردّ می کند و معتقد است: اولاً؛ نفس مخلوق است، و ثانیاً از ابتدای خلقت امری جسمانی است که در سیر تدریجی از بدن مستقل می شود و همچنین یک نفس فقط در یک بدن تحقق پیدا می کند و نمی تواند از فعلیت به قوه بر گردد. و در آخر؛ یک مطلب بسیار کلیدی درباره ارتباط نفس و خداوند مورد بررسی قرار گرفته است؛ طبق ظاهر عبارات اوپانیشادها؛ نفس انسان خود خداوند است که در بدن تعیّن یافته است، ولی ما طبق حکمت متعالیه و با کمک گرفتن از اقوال شارحین اوپانیشادها، ظاهر عبارات اوپانیشادها را توجیه و تفسیر کردیم که محال است مطلب به این منظور مطرح شده باشد چون معلول و علت نمی توانند یکی باشند البته نفس در سیر و سلوک می تواند به مقام فنا برسد.
کاربردهاي عقل، نفس، قلب و صدر در مباحث اخلاقي
نویسنده:
آيت‌الله علامه محمدتقي مصباح يزدي (ره)
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در كتب اخلاقي تأكيد شده است كه اخلاق مطلوب آن است كه موافق حكم عقل و اخلاق نامطلوب مطابق حكم نفس باشد. از اين‌گونه تعابير، اين شبهه به وجود مي‌آيد كه گويا دو نيروي متضاد در درون آدمي وجود دارد. درحالي‌كه چنين نيست؛ اين امر ناشي از اشتراك لفظي و كاربردهاي متفاوت واژه اخلاق است كه گاهي لفظ در معناي حقيقي و گاهي در معناي مجازي به كار مي‌رود. ازاين‌رو، ضروري است كه واژگان و اصطلاحات خاص آنها مورد توجه قرار گيرد. براساس آيات نوراني قرآن، در درون هر انساني، بالقوه دو نوع گرايش وجود دارد: گرايش به اموري كه انجام آن گناه و كارهاي بد، و گرايش به اموري كه موجب كمال و سعادت آدمي است. بنابراين، در هر انساني، هم گرايش به خير و هم گرايش به شر وجود دارد. انسان قادر است با استفاده از عقل، ميل خود را كنترل و تكامل يابد و يا با تبعيت از نفس سقوط كند.
دلالت‌های روان‌شناختی حکمت متعالیه ملاصدرا
نویسنده:
سمانه شیخ نظامی ، محمد سعید عبدخدایی ، زهره سپهری شاملو ، عباس جوارشکیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این پژوهش استخراج مفاهیمی از بطن حکمت متعالیه برای شکل­دهی به یک نظریه روان­شناسی است. فرضیه اساسی این است که آرای صدرالمتألهین حاوی دلالت­های مورد نیاز برای شکل­دهی به یک نظریه روان­شناسی است. فرض­های دوم و سوم این است که می­توان برای بخش­های مختلف یک نظریه روان­شناسی، دلالت­های متناسب را از حکمت متعالیه ملاصدرا استخراج کرد. همچنین نظرات ملاصدرا در قیاس با نظریات موجود در روان­شناسی، صاحب مفاهیم راهگشا و تبیین­کننده است. نتایج حاصل از پژوهش، این فرض­ها را تأیید کرده و نشان می­دهد که آرای ملاصدرا حاوی مفاهیم مهمی برای علم روان­شناسی است و با بررسی انسان­شناسی صدرایی، پیش­فرض­های اساسی در یک رویکرد روان­شناسی را می­توان استخراج کرد. در این مقاله پیش­فرض­هایی در زمینۀ هستی­شناسی استخراج و به تناسب در زمینه «جایگاه انسان در عالم» با رویکرد اگزیستانسیالیسم و در زمینۀ «تعریف انسان» با رویکرد رفتارگرایی در قیاس قرار گرفته است. همچنین برخی پیش­فرض­های مربوط به «تحول و رشد انسان» استخراج شده است و در زمینه «غرایز انسان» با رویکرد روان تحلیلی و «ویژگی­های تحول» با نظریه «ساخت و سازگرایی» پیاژه مورد قیاس قرار گرفته است. در زمینه مراتب بی­نهایت تحول در آرای صدرایی، مابه­ازایی در روان­شناسی برای قیاس یافت نشد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 98
  • تعداد رکورد ها : 571