جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1349
مبانی انسان‌ شناسی در قرآن
نویسنده:
عبدالله نصیری
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران : سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
چکیده :
در این کتاب ، ابعاد گوناگون انسان شناسی ، اعم از مقوله شناخت انسان و جایگاه و نقش وی در عالم هستی مورد بررسی قرار گرفته است . نویسنده ، دیدگاه عمیق و روشن قرآن را درباره انسان به شیوه های گویا تبیین کرده است . کتاب در پانزده بخش و با این عناوین تنظیم گردیده است . انسان معمای قرون و اعصار ، انسان و مسئله شناخت ، آفرینش انسان ؛ معماهای وجود انسان ، ابعاد وجودی انسان و نیازهای او ، طبیعت و فطرت انسان ، ارزش ها و مقام انسان ؛، عوامل و موانع رشد انسان و انسان و آزادی . مؤلف در بخش آفرینش انسان ، دو نظریه ثبوت انواع و تحول انواع را مورد بررسی قرار داده است . براساس نظریه ثبوت انواع همه موجودات از آغاز مستقل بوده اند و نظریه تحول انواع بیان می کند که هرگیاه یا جانوری از گیاه یا جانوران دیگر به دست آمده است . نگارنده در قسمت دیگری از کتاب به بررسی ارزش و مقام انسان پرداخته ، به مقام خليفة اللهی انسان و کرامت ذاتی او اشاره میکند . در بخشی از این اثر عوامل رشد انسان از نگاه قرآن علم و تفکر ، ایمان و عمل صالح دانسته شده است . مؤلف در این کتاب به بیماری های انسان از دیدگاه قرآن نیز پرداخته و سه نظریه معتزله ، اشاعرہ و امر بين الأمرين درباره آزادی انسان را مورد بررسی قرار داده است
انسان شناسی
نویسنده:
محمود رجبی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بحث « انسان شناسی » محور تمام مطالعاتی است که در علوم انسانی انجام می گیرد . به عبارت دیگر ، « انسان شناسی به مثابه محور مشترک و حلقه اتصال میان همه رشته های علوم انسانی عمل می کند . از سویی دیگر ، انسان به واسطه وجود چند بعدی و ذومراتب خویش ، می تواند با روش های مختلف شناختی ، مورد بررسی قرار گیرد . انسان شناسی دینی وانسان شناسی غیردینی دو گونه از این روش ها است . در این کتاب به انسان شناسی با استفاده از آموزه های دینی پرداخته شده و اهتمام نویسنده بر بررسی محورهای اساسی انسان شناسی و تبیین دیدگاه های انسان شناختی برگرفته از قرآن و آموزه های اسلامی است . وی ، به روش کلاسیك و با استناد به آیات و احادیث ، استدلالهای عقلی و منابع جدید غربی و اسلامی این سرفصلها را بررسی کرده است . مفهوم انسان شناسی ، اومانیسم یا انسان مداری ، از خود بیگانگی آفرینش انسان ، سرشت انسانی ، جایگاه انسان در نظام آفرینش ، آزادی و اختیار ، مبادی اختیار ، کمال نهایی و رابطه دنیا و آخرت . او نتیجه گرفته است که شناخت هویت واقعی انسان ، هدف از آفرینش اوست ، و چگونگی دستیابی به آن ، در گرو بهره گیری از رهاوردهای وحیانی ، در کنار دستاوردهای قطعی عقلی و تجربی است.
انسان شناسی اسلامی
نویسنده:
رضا برنجکار، علی نقی خدایاری
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
قم: دفتر نشر معارف,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
انسان شناسی اسلامی درصدد بيان مهم ترین معارف اعتقادی اسلام درباره انسان است . در این اثر کوشش به عمل آمده تا مطالب مطرح شده مستند به منابع اصیل دینی یعنی آیات قرآن کریم و احادیث معصومان مسیر از آرا و سخنان مفسران قرآن و شارحان احادیث بهره می گیرد . از آنجا که آموزه های وحیانی در موضوعات معرفتی و اعتقادی اغلب تعبدی نبوده و ارشاد به حکم عقل یا تذکر به امور وجدانی اند ، محتوای این کتاب نیز از این لحاظ متنوع است . در حقیقت ، یکی از ویژگی های انسان شناسی دینی در مباحث مهمی ، مانند رابطه انسان با خدا و جبر و اختیار ، تذکری و وجدانی بودن آموزه های آن است ؛ به این معنا که انسان پس از مواجهه با داده های وحی درباره خود ، حقیقت آن را با عقل یا فطرت خود عمیقا در می یابد و درستی آن را وجدان می کند . این کتاب در نه فصل تنظیم و نگاشته شده است . فصل نخست به کلیاتی درباره مفهوم و ضرورت انسان شناسی اختصاص دارد و در فصل دوم ، آفرینش انسان و عوالم وجودی او جای گرفته اند . فصل های سوم و چهارم به ساحت های وجودی انسان می پردازند و مسائلی نظیر جسم و روح ، فطرت ، عقل ، شهوت و آزادی ، علم و دانش ،اميال ، جبر و اختیار ، سرنوشت و قضا و قدر و طبیعت انسان وخير وشر بودن آن را عنوان می کنند . بررسی فلسفه حیات انسان در فصل پنجم این کتاب جای دارد و فصل بعدی به کرامت و منزلت انسان و فصل هفتم به مباحث سعادت و کمال انسان می پردازد . رابطه انسان با خدای در فصل هشتم و رابطه انسان با جامعه و جهان هستی در فصل نهم عنوان شده اند . دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ، چاپ نخست کتاب انسان شناسی اسلامی را در ۲۳۲ صفحه وزیری در سال ۱۳۹۰ منتشر کرده است .
سیر انسان شناسی عرفانی در سلسه کبرویه
نویسنده:
مژده شریعتمداری، طاهره حاج ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده: گام نهادن در مسیر سلوک از وجوه مشترک میان آموزه‌های مکاتب گوناگون صوفیانه است، اما این مبحث در آموزه‌ها و آثار کبرویان به‌خصوص شیخ نجم‌الدین کبری تصویری ویژه یافته است. ازسویی‌دیگر در انگاره‌های عرفانی، همواره یکی از محورهای اصلی تفکر، جایگاه انسان در نظام هستی بوده است، در میراث پیروان شیخ کبری نیز انسان همچون قلب تپندۀ هستی بسیار مورد بحث و گفت‌وگو بوده است. این پژوهش با بررسی اندیشه‌های شیخ نجم‌الدین کبری، شیخ نجم‌الدین رازی، علاالدوله سمنانی و عزیزالدین نسفی می‌کوشد با نشان دادن وجوه بارز نگرش انسان‌شناختی ایشان، به ویژگی برجسته آموزۀ سلوک در نزدشان بپردازد. شرح مراتب سیر و سلوک از طریق نورها و رنگ‌ها در تصوف و عرفان مسلمانان به‌خصوص در طریقۀ کبرویه دارای اهمیت ویژه‌ای است. به همین منظور در بخشی به سیر این رنگ‌ها و نورها در مقاله حاضر پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 159 تا 176
درسگفتار نظام اخلاقی قرآن
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
اخلاقی که از دست می رود، مدنیتی که از راه نمی رسد؛ گفتگو با ناصر فکوهی دکترای انسان شناسی، استاد انسان شناسی دانشگاه تهران
نویسنده:
مصاحبه شونده: ناصر فکوهی ، مصاحبه کننده: امیر تاکی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ما امروز یعنی «اینجا و اکنون» (یا همان ریشه واژه مدرن) خود را باید در سطح زبان خویش و زبان های دیگر که در سطح ملی یا بین المللی با آن ارتباط داریم، یعنی در سطح و عمق معناشاسانه زیستی و اجتماعی به موقعیتی از نوعی هم معنایی یا دست کم به نوعی طیف نسبی معنایی برسانیم تا بر اساس آن، هم زیستی بینمان و هم زیستی ما با جهان بیرون از سرزمین خودمان ممکن شود.وقتی افراد سقوط اخلاقی خود و رفتارها و ذهنیات های خود را به رسمیت نشناخته و حتی فراتر از آن به جای درمان آن ها به سراغ تفسیر آن ها، یا گوشمالی دادن به کسانی که وجود آن ها را مطرح می کنند، می روند و بدین ترتیب اجازه می دهند جامعه به دلیل سقوط و بحران اخلاقی از درون بپوسد و بر سر ساکنانش آوار شود.اگر معتقد به نسبی نبودنِ اخلاق باشیم، گاه این عنوان می شود که باید به مطلق بودن آن باور داشته باشیم. این مطلق بودن، اگر زاویه دیدمان، حوزه هایی چون دین و باورهای متافیزیک باشد، از همان دیدگاه ها قابل دفاع بوده و بسته به آنکه چه کسی در چه شرایطی بیانشان می کند، قابل دفاع هستند. اما علوم اجتماعی به مسائل به این گونه نگاه نمی کند.جامعه ای که اخلاقی تر می شود یا ضد اخلاقی تر، با تعاریف دقیقی که از این پدیده ها می دهیم، در هر دو مورد بر اساس زنجیره های بی نهایتی از کنش ها و واکنش های اجتماعی و هستی شناسانه به این نقاط رسیده است. آنچه برای جامعه شناس اهمیت دارد، پیداکردن، شناخت و تحلیل و تفسیر این کنش های اجتماعی است یا به عبارت دیگر، درک اجتماعی گسترش یا نابودی اخلاق در یک جامعه.بی آنکه بخواهیم مطلق صحبت کنیم، ارزش ها و دین و سنت، سازوکارهایی بوده اند که عمدتا نه برای محدودکردن انسان ها د رذات خود، بلکه برای کنترل و مدیریت آن ها با هدف رسیدن به حداقل تنش میانشان به وجود آمده و تداوم یافته اند. ازاین رو وقتی دینِ مهربانی به دینِ نفرت و دینِ ایجابی به دینِ سلبی، تبدیل می شود آن هم در ادیانی که جهان شمول و فراتر از اقوام و دسته بندی های انسانی بوده اند، نباید شگفت زده شد که چرا سقوط اخلاقی اتفاق می افتد.ایدئولوژی در حقیقت یک شکل هنجارمندشدن عقلانیت و شناخت و علم است و نه چیز دیگری. ما علم یا عقلانیت یا هنر غیرایدئولوژیک یا خنثی نداریم. تفاوت در درجه ایدئولوژیک شدن است و نه در اصل مطلق وجود یا عدم وجود ایدئولوژی.اینکه فرض بگیریم یک جامعه سنتی لزوما یک جامعه اخلاقی است که یکی از پیش فرض های انسان شناسی قرن نوزدهمی نیز بود و از آن با عنوان «وحشی نیک» صحبت می شد و حتی متفکری همچون ژان ژاک روسو از آن دفاع می کرد، با مطالعات بعدی که بر جوامع گوناگون در سراسر جهان انجام شد، انطباق ندارد.گذشت زمان به خودی خود، نیست که اخلاق را متحول می کند، بلکه گذشت زمان سبب تغییرات گسترده ای در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، هنری و شناختی در یک جامعه می شود که این عوامل اخلاق آن جامعه را همچون شکل ظاهری اش، ارزش هایش، باورهایش و شیوه های زندگی اش تغییر می دهد.هویت اما، اگر مثبت و در جهتی سازگار با دگردوستی و سازگاری با پیرامون شکل گرفته و تداوم یافته باشد، می تواند ما را به اخلاق اجتماعی نزدیک کند. افزون بر این، خطر بی هویتی را نیز نباید نادیده گرفت. ما البته چیزی به نام بی هویتی مطلق جز در موقعیت های بیمارگونه نداریم. اما کم رنگ شدن هویت یا به وجودآمدن ترکیب های منفی هویتی از عناصری ناهمگن، نیز می توانند به همان اندازه خطرناک و نافی اخلاق اجتماعی باشند.
درسگفتار انسان‌شناسی فلسفی به روش تحلیلی
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در بحث حاضر روش ما انسان شناسی پیشینی که به آن فلسفی هم گفته می شود است و با انسان شناسی تجربی که در روان شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، جامعه شناسی و … مورد بحث است، کاری نداریم.
«ماهیات متفاوت، فطریات مشترک» ره آوردِ انسان شناسی دینی
نویسنده:
محمدتقی سهرابی‌فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آیا انسان‌ها ماهیتی یکسان دارند؟ پاسخ به این پرسش پیش‌شرطِ بسیاری از دانش‌هایِ مبتنی بر شناختِ انسان است. روا‌نشناسی، جامعه‌شناسی، فقه، حقوق و هرگونه سیاست‌گذاری درباره انسان همچون تنظیم الگوی سند پیشرفت (بخش مربوط به انسان)، نیازمند پاسخی بایسته به این پرسش است.
ساحت اجتماعی انسان از دیدگاه نهج البلاغه با رویکرد حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: حسین قلی پور ؛ پدیدآور: سیدمحمدعلی میردامادی ؛ استاد راهنما: اصغر امانی ؛ استاد راهنما: مهدی امامی جمعه ؛ استاد راهنما: مجید صادقی ؛ استاد مشاور: مسعود ابی ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
شناخت ساحت های وجودی انسان از مهم ترین مسائلی است که در فلسفه ، عرفان، معارف وحیانی ، علم اخلاق ، روان شناسی و... مورد توجه قرار گرفته است. از جمله ساحات وجودی انسان ، ساحت اجتماعی انسان است که به ارتباطات گسترده و همه جانبه ی بین انسان ها می پردازد. این ساحت مشتمل بر عناصر و زمینه های مختلفی ازجمله آداب و رسوم، فرهنگ، ساختار سیاسی ، حقوقی و اقتصادی، وظایف مردم در برابر حاکمان و نحوه رفتار حاکم با موافقان و مخالفان در جامعه، وجود نهادها و تشکل های اجتماعی، رفتار ها و روابط اجتماعی، برنامه ریزی و مدیریت اجتماعی است. یکی از خلاهای موجود در فلسفه اسلامی و در حوزه انسان شناسی عدم توجه کافی به ساحت اجتماعی انسان است؛ عرصه اجتماعی زندگی انسان می تواند بستر رشد و بالندگی و شکل گیری تمدن شکوهمند جامعه ی انسانی و یا عامل تنزل و تزلزل فرهنگ و تمدن و عامل افول و دگرگونی شخصیت جامعه انسانی در بعد منفی باشد. گستردگی نظام حکمت صدرایی بخصوص در حیطه الهیات و انسان شناسی و الهام او از وحی و نهج البلاغه قابلیت مواجهه با بسیاری از پرسش ها ومشکلات فکری را ممکن ساخته است. اما وارثان فکری این‌ حکمت بیشترین تلاش خود را متوجه تبیین و شرح و بسط انـدیشه‌های فـلسفی صدرا ساخته و فرصت و مجالی برای پی‌گیری آثار‌ و پیامدهای‌ ایـن‌ انـدیشه‌ها در حیات اجتماعی نیافته و یا ضرورتی برای این امر احساس‌ نکردند‌. لذا مطالعات مرتبط با اندیشه ایشان، بـیشتر بـه انـدیشه فلسفی‌اش محدود گردیده و به جنبه‌های‌ ناظر‌ به‌ مباحث اجتماعی در انـدیشه وی کمتر پرداخته شده است؛ درحالی‌که به نظر‌ می‌رسد‌ ملاصدرا‌ پیامدها و آثار اندیشه فلسفی خود را در جامعه و اجتماع دنبال کـرده و مـسیر آن را‌ نـیز‌ نشان‌ داده است و در زمینه مباحث و پدیده‌های اجتماعی در حد ضرورت و به اقتضای دیـدگاه فـلسفی‌اش‌ ورود‌ کرده است و مباحثی چون جامعه، خانواده، حکومت، عدالت، اقتصاد، نیازهای اجتماعی، مسائل و انحرافات‌ اجتماعی‌ به‌ دلیـل اهـمیت‌شان، بـرایش موضوعیت داشته و بر مبنای اندیشه فلسفی‌اش به تبیین آنها همت گمارده‌ اسـت‌. با مـلاحظه آثـار و اندیشه‌های ملاصدرا، از جمله مباحث وی در «رسـاله سـه اصل»، «کـسر اصـنام الجـاهلیه» و «المظاهر الالهیه»، می‌توان اذعـان داشت که ایشان به پدیده‌های اجتماعی و انسانی زمان خویش وقوف‌ داشته‌ و لذا پدیده‌های انسانی را به خـوبی تـوصیف می‌کند و از واقعیت رفتار، اعمال و کنش‌های انـسانی خـبر مـی‌دهد و بـرای سـعادت و رستگاری انسان نـیز راهـکارهای عملی ارائه می‌کند. لذا با توجه به اینکه جنبه اجتماعی انسان و تکامل انسان در نهج البلاغه و نیز در حکمت متعالیه مورد توجه ویژه قرار گرفته و از طرف دیگر به این بحث توجه چندانی نشده لازم است که به نگاه و رویکرد این دو میراث حکمی پرداخته شود تا زوایای پنهان هر یک در این بررسی تطبیقی بدست آید و راهگشایی برای مشکلات و مسائل زمانه ما باشد. در این پژوهش ابتدا به بررسی مبانی انسان شناسی حکمی در نهج البلاغه و حکمت متعالیه می پردازیم تا بر مبنای آن به تبیین صحیحی از ساحت اجتماعی انسان دست یابیم. هویت متصل به مبدأ و معاد الهی در انسان،حرکت جوهری و تکاملی در هستی و در انسان و جامعه انسانی، آزادی و اختیار در انسان، هدفداری انسان، تجرد نفس انسانی، نقش روح و بدن در تکوین انسان، لوازم دو ساحتی بودن نفس در امیال او و رهیافت حکمت عملی بر اساس آن، مراتب سلوک انسانی و ایصال انسان و جامعه انسانی به حقیقت خود در پرتو قرب الهی، نقش عقل و فطرت در هدایت انسان در نظر و عمل و... از جمله شاخص ها و مبانی انسان شناسی علوی وحِکمی است. پس از مباحث مبنایی در رابطه با انسان شناسی و ساحت اجتماعی انسان، محور اصلی این پژوهش بررسی عوامل و موانع ترقی و تکامل جامعه انسانی از دیدگاه نهج البلاغه و با رویکرد حکمت متعالیه است. برخی موانع پیشبرد راه انسانی یا عوامل سقوط جامعه انسانی در نهج البلاغه و نیز حکمت متعالیه عبارتست از: غرق شدن مردم و جامعه در آرزوهای طولانی، ثروت اندوزی عده ای از افراد جامعه و ارزش شدن ثروت در فرهنگ جامعه، نهادینه شدن فرهنگ دنیاطلبی در جامعه، نهادینه شدن فرهنگ لذت طلبی و عیاشی، پیروی شیطان و هوای نفس، جهل و بی بصیرتی، تعصب و جمود، ظاهرگرایی و فهم ناقص از دین، عدالت گریزی و ... . در مقابل، علم ، تعقل، بصیرت، ایمان، تقوا، یاد خدا بعنوان عوامل ترقی دهنده جامعه انسانی یاد شده است. ( نهج البلاغه، خطبه16، نامه 53 ، خطبه 222، خطبه 109، خطبه 198، حکمت 149، حکمت456، صدرا، 1363: 160-164، 1381: 54 ، 1360: 136-137) ارائه دیدگاههای نهج البلاغه و هم چنین ملاصدرا در این زمینه با رویکرد حکمت متعالیه از محوری ترین اهداف این پژوهش است. در همین راستا و از آنجا که یکی از بنیان های مهم و اساسی تشکیل جامعه متعالی عدالت اجتماعی است در ادامه به تبیین دیدگاه های نهج البلاغه و حکمت متعالیه در رابطه با عدالت اجتماعی و ضرورت آن در ترقی و تکامل جامعه متعالی پرداخته می شود. در نهج البلاغه از عدالت در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی بحث شده است. زمینه های ایجاد عدالت اجتماعی در نهج البلاغه در سه بخشِ زمینه های مشترک مردم و رهبر جامعه، و زمینه های مختص به مردم و زمینه های مختص به حاکم تبیین گردیده است که از جمله می توان به زمینه هایی چون: وحدت و آرامش جامعه(نامه 58)، همکاری مردم با حکومت در احقاق حق(خطبه 136 و 205)، قاطعیت حاکم در اجرای عدالت(خطبه 15)، نظارت و کنترل مدیران و کارگزاران (نامه 40و 45)، ایجاد فرصت های برابر بین مردم (نامه 27، 46، 59)، ارتباط نزدیک بین حاکم و مردم (نامه 38) اشاره کرد. در مقابل، انحصارطلبی و امتیازجویی (نامه 53)، غفلت از رسیدگی به امور مهم (نامه53)، پیش داوری بر اساس ظن (حکمت 240) و... از جمله موانع تحقق عدالت از سوی حاکم، و اختلاف و پراکندگی (خطبه 29و 97)، گریز از حق و عدالت (خطبه131)، ضعف نفس (خطبه 29) و... از جمله م
  • تعداد رکورد ها : 1349