جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3370
رابطه ی خداشناسی و اخلاق با تکیه بر سعادت از نظر ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
شقایق موجودی دهکردی؛ استاد راهنما: عین الله خادمی؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا و سهروردی، به عنوان دو فیلسوف برجسته ایرانی، دیدگاه های فلسفی والاهیاتی عمیقی درباره رابطه خداشناسی و اخلاق ارائه کرده اند که در راستای دستیابی به سعادت بررسی می شود. ابن سینا، براساس نظام فلسفی خود سعادت را در پیوند مستقیم با عقل و فعالیت های عقلی می بیند و معتقد است که شناخت خداوند و عمل به اخلاقیات توسط عقل و حکمت هدایت می شود. اما سهروردی واسط شناخت و سعادت را نور می داند و با تلفیق مباحث عرفانی، به رویکرد شهودی در این مسیر قائل است و سعادت را در نور معرفت می بیند که به واسطه توحید عرفانی و انوار الهی حاصل می شود. در این تحقیق در نظر داریم که علاوه بر آشنایی با نظریات این دو فیلسوف به بیان تطبیقی تفاوت و شباهت نظریات آنان درخصوص رابطه خداشناسی و اخلاق بپردازیم و ضمن بررسی تطبیقی آراء این دو متفکر، تلاش شده تا به درک بهتری از پیوستگی مفاهیم خداشناسی، اخلاق و سعادت پرداخته شود و تاثیرات متقابل آن بر یکدیگر از نظر این دو فیلسوف روشن گردد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که هر دو فیلسوف برای خداشناسی اهمیت بالایی قائل هستند و تفاوت آنها در روش شناخت است. ابن سینا بر روش عقلی و استدلالی تأکید می کند و سهروردی بر روش شهودی و اشراقی. در رابطه با رابطه خداشناسی و اخلاق نیز هر دو فیلسوف معتقدند اخلاق در خداشناسی ریشه دارد اما ابن سینا برای درک اخلاق به عقل عملی توجه می کند و سهروردی اخلاق را ناشی از شهود و معرفت قلبی می داند. همچنین هر دو فیلسوف سعادت حقیقی را در نزدیکی به خداوند می دانند و سعادت اخروی را برتر و مهمتر از سعادت دنیوی و در نهایت هر دو نظام انسان را به سمت خداشناسی و اخلاق و رسیدن به سعادت راهنمایی می کنند.
تحلیل و بررسی نقد کانت بر فلسفه و مابعدالطبیعه از طریق تحلیلهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه ابن سینا و ملاصدرا از حقایق (اشیاء و مفاهیم) ریاضیاتی.
نویسنده:
امینه جمالی فرد؛ استاد راهنما: سعید رحیمیان؛ استاد مشاور: عبدالعلی شکر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش از اعتبار، امکان و حدود معرفت فلسفی، خاصه در ساحت مابعدالطبیعه، یکی از بنیادین‌ترین دغدغه‌های تاریخ اندیشه بشری است. از آغازین دوران اندیشه انسان تا دوران معاصر، همواره این پرسش در کانون تأملات فلسفی قرار داشته است که آیا انسان می‌تواند به شناختی یقینی و معتبر درباره‌ی «وجود» و «حقیقت» دست یابد؟ در این میان، نقطه‌ی عطفی که به‌گونه‌ای تعیین‌کننده مسیر فلسفه را دگرگون ساخت، نقد کانت بر مابعدالطبیعه بود؛ نقدی که بر اساس مبانی معرفت‌شناختی و به‌ویژه با تأکید بر محدودیت‌های عقل نظری و شرایط امکان تجربه، بسیاری از دعاوی متافیزیکی سنتی را به چالش کشید و با تأسیس ایده‌آلیسم استعلایی، جریان فلسفی غرب را به سویی تازه سوق داد. از منظر کانت، معرفت تنها در محدوده‌ی پدیدارها (فنومن‌ها) ممکن است و هرگونه ادعای شناخت از نومن‌ها، یعنی اشیاء فی‌نفسه، فاقد اعتبار فلسفی است. این دیدگاه، که در قالب نقد عقل محض صورت‌بندی شده است مرزهای شناخت را به چارچوب‌های پیشینی ذهن و شهودهای زمانی و مکانی محدود می‌سازد و اعتبار مابعدالطبیعه و فلسفه را زیر سؤال می‌برد. در مقابل این تلقی، در سنت فلسفه اسلامی و در اندیشه‌ی ابن‌سینا و ملاصدرا، مابعدالطبیعه نه‌تنها ممکن، بلکه اصیل‌ترین و یقینی‌ترین علم تلقی می‌شود. ابن‌سینا در نظام مشائی خود، مابعدالطبیعه را دانشی مستقل، مبتنی بر اصول بدیهی و بی‌نیاز از علوم دیگر می‌داند که به تحلیل حقیقت وجود و عوارض ذاتی آن می‌پردازد. ملاصدرا نیز فلسفه اولی را تنها دانش کاملاً مستقل و بی‌نیاز می‌داند که موضوع این دانش، از هرگونه محدودیت و قیدی آزاد است و سایر علوم برای اثبات مبانی خود به آن نیازمندند. از دیدگاه وی فلسفه اولی، بنیان و اساس تمام علوم دیگر است و دانشمندان سایر علوم، از سرچشمه این علم جرعه برمی‌گیرند و خدمت‌گزاران حکیم مابعدالطبیعه‌اند. تحقیق حاضر با اتکاء بر تحلیل هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ ابن‌سینا و ملاصدرا با تمرکز خاص برتحلیل حقایق ریاضیاتی که از نظر کانت به عنوان الگوی معرفت یقینی و تألیفی پیشینی و نقطه‌ی تمایز فلسفه و علم تلقی می‌شود ، به بازخوانی و ارزیابی نقادانه‌ی نقد کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه می‌پردازد. رویکرد فلسفی پیشنهادی برای این رساله سعی بر اثبات آن است که قضایای فلسفی و مابعدالطبیعی همانند قضایای ریاضیات کانتی ترکیبی و ماتقدم هستند و انسان را به سمت معرفت و شناخت یقینی رهنمون میکنند. علاوه بر این اثبات این گزاره که موضوع فلسفه که «موجود بما هو موجود» است خصوصیاتی مشابه اشیاء، مفاهیم و حقایق ریاضیاتی کانتی دارد و راه انسان را به سمت یقین ریاضیاتیِ قابل پذیرش علوم تجربی هموار می‌کند. در نهایت سعی خواهیم کرد تا نشان دهیم روش فلسفی که بر مبنای یقین استدلالی و برهانی است همانند احکام ریاضیاتی قطعی و یقین آور کانتی است و آن‌چه از ویژگی‌های شهود ریاضیاتی و قضایای ترکیبی و ماتقدّمِ مورد پذیرش کانت بدست می‌آید از طریق براهین قطعی و یقینی ساختار یافته از معقولات ثانیه فلسفی هم قابل دسترس است و از این طریق به دنبال امکان یافتن پاسخی فلسفی به نقد کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه می‌باشد. این پژوهش با این رویکرد در پی پاسخ به این پرسش محوری است که «چگونه تحلیل‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه ابن سینا و ملاصدرا از حقایق ریاضیاتی، میتواند به عنوان پاسخی به نقدهای کانت بر مابعدالطبیعه عمل کند و جایگاه آن را به عنوان یک علم معتبر بازسازی نماید؟» این رساله با رویکردی تحلیلی و استدلالی در عین حال مقایسه‌ای و انتقادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای انجام می‌شود. روش تحقیق به‌گونه‌ای در نظر گرفته شده است که با بررسی و تحلیل متون فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا به استخراج و تبیین دیدگاه‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه این دو فیلسوف درباره مفاهیم و حقایق ریاضیاتی پرداخته ‌شود. با استفاده از این دیدگاه‌ها و بررسی انتقادات کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه استدلال‌هایی برای پاسخگویی به این نقدها ارائه می‌شود. با استفاده از استنتاج و استدلالهای فلسفی و منطقی سعی میگردد به پرسش‌های تحقیق پاسخ داده شود. داده‌های مورد نیاز از طریق مطالعه منابع کتابخانهای فلسفی گردآوری شده و در چارچوبی نظام‌مند تحلیل می‌شوند. در این رساله بنا بر آن است تا با حفظ دقت و امانت فلسفی، به نتایجی معتبر و قابل دفاع دست یابیم. غایت این تحلیل، بررسی امکان دستیابی به نوعی دفاع از امکان و اعتبار مابعدالطبیعه و فلسفه اولی در پرتو تحلیل‌های ابن سینا و ملاصدرا از معرفت و هستی حقایق ریاضیاتی است؛ تحلیلی که بتواند پاسخگوی چالش‌های وارد شده از سوی عقل نقّاد کانت باشد.
ارزیابی معنا و معیار تجرد در نظام سینوی
نویسنده:
سامان دائی؛ استاد راهنما: فرزانه ذوالحسنی؛ استاد مشاور: مجید یاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله تجرد و معنا و معیار آن از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. تقسیم موجودات به مجرد و مادی از ابداعات فلسفه اسلامی است. شناخت مبدأ و معاد، شناخت عالم و آدم با رویکرد الهی در گرو معنا و معیار تجرد است. فیلسوفان الهی از گذشته تا به حال تعاریف و معیارهایی را برای تجرد بیان کرده‌اند که قابل نقد و بررسی است. تجرد، نقش اساسی در تفسیر مراتب عالم در نظام سینوی دارد. در قوس نزول و تفاوت مرتبه فوق عقل و واجب الوجود، مرتبه عقول و نفوس فلکی و انسانی با معیار تجرد قابل توضیح است. در قوس صعود نیز تعقل و طی مراحل استکمال عقل نظری مبتنی بر نظریه تجرید و افاضه صور معقوله است. تبیین نبوت عقل نظری و معاد روحانی نیز ارتباط تنگاتنگی با تجرد دارد. در مجموع بسیاری از مسائل در هستی شناسی یا معرفت شناسی سینوی بر مبنای مهم تجرد و معیار آن استوار است. ابن سینا در آثار خود معیارهای متعددی برای تجرد ذکر کرده است. از سوی دیگر وی از تجرد واجب الوجود، عقول و نفس ناطقه سخن گفته است. آیا معیار تجرد برای این مصادیق متفاوت مجرد یکسان است؟ وی در اثبات تجرد نفس از تجرد قوه عاقله و صور معقوله مدد گرفته و آنها را مجرد دانسته آیا تجرد و معیار آن برای قوه عاقله و صور معقول و عقول و واجب‌الوجود یکسان است؟ آیا قیام بالذات از معیارهای تجرد است و در مورد این مصادیق جامعیت و سازگاری دارد؟ چگونه این معیار در مورد صور معقول لحاظ می شود؟ آیا معیار فعلیت محض جامعیت و سازگاری دارد؟ شیخ می گوید عقل هیولانی با اشراق عقل فعال فعلیت می یابد. قوه و هیولا برای عقل چه معنایی دارد؟ این سخن ابن سینا با افاضه ای بودن صور معقول چگونه سازگار می شود؟ ابن سینا از مجرد نبون صور خیالی سخن گفته از سویی صور خیالی را از برخی ویژگی های مادی مبرا دانسته است. تفاوت این صور با صور محسوس و معقول چیست و آیا این صور دارای مرتبه ای از تجرد نیستند؟ اینها بخشی از پرسش های مربوط به جامعیت و سازگاری معیارهای تجرد نزد ابن سینا است. این رساله بر آنست که با استقصای معیارهای تجرد در آثار ابن سینا سخنان وی در مورد مجردات در عالم عین و ذهن را محک بزند و به نقد و بررسی جامعیت و سازگاری این معیارها در این دو ساحت بپردازد
بی‌کرانگی واجب‌الوجود از دیدگاه ابن‌ سینا، ملاصدرا و تفکیکیون
نویسنده:
فاطمه شکری زاده؛ استاد راهنما: مهدی امامی جمعه؛ استاد مشاور: نفیسه اهل سرمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی مفهوم بی‌کرانگی و عدم‌تناهی خداوند در نظام فکری ابن‌سینا، ملاصدرا و مکتب تفکیک می‌پردازد. این مفهوم رابطه‌ی مستقیمی با توحید خداوند داشته و به‌مثابه زیربنا، شاکله‌ی هر جهان‌بینی توحیدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنچه در مکاتب توحیدی از جمله در مکتب ابن‌سینا، ملاصدرا و تفکیکیون مورد توجه است کوشش آن‌ها مبنی بر زدودن حدود از ساحت حق‌تعالی است. در تفکر ابن‌سینا هرچند به‌طور مستقیم به خدای نامتناهی اشاره نشده‌است، اما آنچه در فلسفه‌ی او رخ داده و آن را نسبت به مکاتب گذشته متمایز می‌کند، کوشش او برای اثبات واجب‌الوجود بالذات به‌عنوان موجودی بی‌نیاز از غیر است که بر همین مبنا حدپذیر از غیر خود نیست. ردپای این تفکر و زدودن حدود از واجب‌الوجود در تمامی الهیات ابن‌سینا قابل مشاهده است. اوج این تفکر در الهیات ملاصدرا و براساس اصالت وجود و وحدت وجود به منصه‌ی ظهور می‌رسد. در جای‌جای فلسفه‌ی صدرا سخن از موجود نامتناهی بلکه فوق نامتناهی به‌میان می‌آید و درحقیقت با تبیین مراتب وجود، عدم‌تناهی تصور روشن‌تر و تعریفی به مراتب ایجابی‌تر پیدا می‌کند که صدرا از طریق همین تصور از خدای نامتناهی، بخش‌های مختلف الهیات خود را نظم و انسجام می‌بخشد. فلسفه‌ی صدرا تبیینی از موجودی بی‌کران و صفات و ویژگی‌های آن می‌دهد، که از‌این‌طریق به وحدت و توحید خداوند نیز معنایی تازه‌ می‌بخشد. امّا برخی از مکاتب از جمله مکتب تفکیک به‌خلاف ادعای فلاسفه‌ای همچون ابن‌سینا و ملاصدرا با انتساب صفت عدم‌تناهی به خداوند مخالف‌ بوده و اعتقاد به خدای نامتناهی را برابر با شرک می‌دانند. این گروه معتقدند که مفهوم نامتناهی مربوط به موجودات مقداری بوده و خداوند متعالی‌تر از آن است که منتسب به متناهی و عدم‌تناهی باشد. با‌بررسی دقیق‌تر مشخص می‌شود تفکیکیون در مبانی خود خدایی را به تصویر می‌کشند که متباین با اشیاء، بری از صفات آن‌ها و بسیار متعالی است. منبای اصلی چنین ادعایی به انکار علیّت در تفکر اهل تفکیک بازمی‌گردد. نکته‌ی حائز اهمیت این است که گرچه این گروه داعیه‌دار انکار عدم‌تناهی برای خداوند هستند، امّا صحبت از خدایی متعالی و مباین با سایر موجودات نشان از دغدغه‌ی تفکیکیون مبنی‌بر اثبات خدایی است که به‌‌خلاف مخلوقات محدود نبوده و از‌این‌طریق حدود را از خداوند زدوده و در پی تبیین موجودی لاحد هستند.
بررسی تطبیقی علم الهی قبل از ایجاد و بعد از ایجاد نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
رحیم عبدالامیر عبدالحسن البهادلی؛ استاد راهنما: عباس مهدوی؛ استاد مشاور: عباس روزبهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تحلیل معرفت‌شناختی و امکان‌پذیری تأویل فلسفی از دیدگاه ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
محمدرضا حسینی نیا، فریده محمدزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تأویل فلسفی به‌عنوان یکی از ابزارهای تحلیل و تفسیر معانی باطنی و رمزی در متون دینی اهمیت بسیاری دارد و به کشف حقایق نهفته در قرآن کمک می‌کند. اهمیت این موضوع در تاریخ فلسفه اسلامی مشهود است، چرا که فیلسوفان بزرگی مانند ابن سینا و سهروردی به تأویل فلسفی پرداخته‌اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی این پرسش است که آیا تأویل فلسفی از دیدگاه این دو فیلسوف می‌تواند به‌عنوان ابزاری معتبر برای کشف حقایق قرآنی مورد قبول باشد؟ یافته‌ها نشان می‌دهد که اتهاماتی مانند تحمیل فلسفه یونانی بر قرآن به ابن سینا و نقدهایی مانند خلط معنای تأویل به سهروردی وارد شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که ابن سینا تأویل رمزی و باطنی دارد و تأویل سهروردی بر اساس نظریه شهود و حکمت اشراقی است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که تأویل فلسفی این فلاسفه استحکام و اعتبار کافی دارد و می‌تواند به کشف حقایق قرآنی کمک کند.
صفحات :
از صفحه 32 تا 57
برخی از عناصر غیرارسطویی در فلسفه ابن سینا
نویسنده:
ابراهیم دادجو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 117 تا 143
بررسی تطبیقی حدس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
محمود صیدی ، حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا از جمله فیلسوفان مسلمانی است که به نحو نظام مند در آثار خود به بحث حدس و چیستی آن پرداخته است. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی به این سؤال اساسی پاسخ داده می-شود که چه تفاوتی بین دیدگاه ملاصدرا و ابن سینا در باب چیستی حدس و کارکرد آن وجود دارد و ملاصدرا در این بحث تا چه حد وامدار ابن سینا می باشد. دیدگاه ابن سینا درمورد حدس در طول حیات فکریش تغییر یافته است و ما با دو نظریه یکی نظریه استاندارد و دیگری نظریه بازبینی شده در آثار ابن سینا در بحث چیستی حدس مواجهیم. فیلسوفان پس از ابن سینا از جمله ملاصدرا ضمن عدم توجه به این دو رویکرد ابن سینا در تبیین چیستی حدس، خوانشی تلفیقی از آثار وی داشته اند که بر اساس آن فکر عبارت است از حرکت ذهن برای کشف حد وسط. این حرکت در حقیقت نوعی تکاپوی ذهنی در بین معلومات برای کشف حد وسط است. اما حدس کشف آنی حد وسط بدون نیاز به حرکت و تکاپوست و وقتی حدس به اوج قوت خود برسد از آن با نام ذکاء یاد می‌شود. ملاصدرا نیز همین خوانش تلفیقی از چیستی حدس را در آثار خود دنبال می‌کند هر چند وی در برخی موارد اختلافاتی با ابن سینا دارد که از جمله آنها می توان به بحث کارکرد حدس در حیطه تصورات یا تصدیقات، حدس و مراتب عقل، نقش عقل فعال در حدس، تفاوت انسانها در دارا بودن حدس، حصولی یا حضوری بودن حدس اشاره کرد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 87
تلقی ابن سینا و ملاصدرا از بدن انسانی و تأثیر آن در نحوه تبیین معاد جسمانی
نویسنده:
حامده راستایی ، سیدهادی رضائیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معاد جسمانی از چالش‌برانگیزترین مسائل فلسفه اسلامی است که فیلسوفان بزرگی چون ابن سینا و ملاصدرا را به ارائه تبیین‌های متفاوتی واداشته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و تمرکز بر آثار اصلی این دو فیلسوف، استدلال می‌کند که ریشه بنیادین اختلاف نظر آن‌ها در تبیین معاد جسمانی، بیش از هر عامل دیگری، به تلقی متفاوتشان از ماهیت، نقش و سرنوشت “بدن انسانی” بازمی‌گردد. ابن سینا با دیدگاهی دوگانه انگار و عمدتاً ابزاری نسبت به بدن، آن را جوهری متمایز از نفس، فسادپذیر و حتی مانع کمال نهایی نفس می‌داند. این نگرش، تبیین فلسفی بازگشت عین بدن عنصری را با محذورات جدی (امتناع اعاده معدوم، مشکل هویت) مواجه ساخته و او را به سمت تعبد به شرع در این باب سوق می‌دهد. در مقابل، ملاصدرا با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه (اصالت وجود، حرکت جوهری)، بدن را مرتبه‌ای نازل و پویا از وجود نفس و در حال تکامل ذاتی به تبع حرکت جوهری آن می‌شمارد. این نگرش وحدت‌گرا و تکاملی، زمینه را برای ارائه تبیینی فلسفی از معاد جسمانی فراهم می‌آورد که در آن، بدن اخروی (مثالی)، نه اعاده بدن معدوم، بلکه مرحله تکامل‌یافته بدن دنیوی و ظهور نفس در نشئه‌ای بالاتر است که توسط خود نفس و متناسب با ملکاتش ایجاد می‌شود. بنابراین“فلسفه بدن”، نقطه عزیمت و کلید فهم گذار از رویکرد مشائی به صدرایی در مسئله معاد جسمانی است.
صفحات :
از صفحه 67 تا 90
شرح کتاب النجا‌ة الابن سینا: قسم المنطق
نویسنده:
فخرالدین اسفراینی نیشابوری؛ تحقیق و مقدمه: عزت‌ الملوک قاسم‌ قاضی، مقصود محمدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب حاضر دربردارنده شرحی بر بخش منطق کتاب «النجاه»، اثر فیلسوف بزرگ اسلامی، «ابوعلی سینا» است که توسط «فخرالدین اسفراینی» نوشته شده است. بخش منطق نجاه با تقسیم علم به تصویر و تصدیق آغاز می‌شود وبا مباحث مغالطه پایان می‌یابد. شرح این اثر از نظر توضیح ابهامات عبارات و تفسیر محتوای متن کتاب شرحی کامل و جامع است. اما شارح، هفت فصل کوتاه از اواسط کتاب را از قلم انداخته است.
  • تعداد رکورد ها : 3370