جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3370
فاعلیت خداوند از منظر ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
نرگس علی یاری؛ استاد راهنما: حسین حجت خواه؛ استاد مشاور: عباس قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مباحث فلسفی، تبیین چگونگی فاعلیت خداوند است. مسئله فاعلیت خداوند از ابتدای تاریخ اندیشه، توجه فلاسفه را به خود جلب کرده است و نظریه‌های گوناگونی را دراین‌باره در پی داشته است. از‌جمله اندیشمندانی که تعیین‌کننده‌ترین نظریه‌ها در این زمینه از جانب آنان مطرح شده‌ است، ارسطو، ابن‌سینا و ملاصدرا می‌باشند. این پایان‌نامه، درصدد بیان نظریات این اندیشمندان بوده تا با تبیین اندیشه آنان، مشخص شود کدام نظر به حقیقت نزدیک‌تر است. در بخش اول این پایان‌نامه، ضمن بیان لغات و مفاهیم اساسی پیش‌رو، تلاش شده ‌است که با بررسی پیشینه بحث علیت، انواع علت از منظر فیلسوفان یونان تا فلاسفه معاصر بررسی شود. در بخش دوم با بررسی علت فاعلی و انواع آن و به‌طور‌‌خاص فاعلیت خداوند، سعی بر بیان نظریات سه فیلسوف بزرگ یعنی ارسطو، ابن‌سینا و ملاصدرا شده است. فاعلیت خداوند در جهان هستی، در اندیشه ارسطو تحت عنوان علت یا محرک نخستین موردتوجه قرار گرفته ‌است. همچنین در فلسفه اسلامی، یکی از مسائل اساسی مورد بحث فیلسوفان، مسأله فاعلیت خداوند بوده است و یکی از نظریه‌های مهم در فلسفه اسلامی نظریه فاعلیت بالعنایه است که ابن‌سینا آن‌ را مطرح کرده است و البته در ادامه، ملاصدرا با برطرف کردن اشکالات نظریه‌های پیشین، با طرح فاعلیت بالتجلی و در نهایت، فاعلیت بالعنایه به معنای دوم، مسأله فاعلیت الهی را تعالی بخشیده است. بخش سوم این پایان‌نامه، با بیان این‌که ارسطو در نهایت یک محرک نامتحرک را در جهان اثبات می‌کند ولی ابن‌سینا با نظریه فاعل بالعنایه، فاعل هستی بخش و افاضه کننده وجود را به اثبات می‌رساند، درصدد بیان تفاوت‌های سه دیدگاه برآمده ‌است. در ادامه‌ این بخش، با بررسی تکمیلی نظریه ملاصدرا و بیان رفع اشکالات نظریه ابن‌سینا توسط صدرالمتألهین، کامل‌ترین و بهترین نظریه درباره نحوه فاعلیت خداوند بیان می‌شود. قابل ذکر است که پایان‌نامه پیش‌رو، با روش کتابخانه‌ای و تحقیق و تدبر در کتب و مقاله‌های مختلف گرد‌آوری شده ‌است.
بررسی تطبیقی انسان شناسی ابن سینا و ابن طفیل بر اساس رساله های حیّ بن یقظان
نویسنده:
مسعود جعفری؛ استاد راهنما: حسن عباسی حسین آبادی؛ استاد مشاور: علی علم الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
داستان‌ حی‌بن‌یقظان - و نیز سلامان و ابسال - از مشهورترین آثار فلسفی ابن‌سینا است که به عروج عقلی انسان و شناخت خدا اشاره دارد. این کتاب به زبان عربی نگاشته شده و چون در قالبی رمزوار و واجد بیانی تمثیلی می باشد، درک آن چندان ساده و در دسترس نمی باشد. قهرمان داستان یکی «حیّ» و دیگری «یقظان» است. بیشتر شارحان این رساله، حیّ را همان عقل فعال می‌دانند و یقظان که پدر حیّ است عقل اول یا مبادی اول است. پس از ابن‌سینا، ابن‌طفیل اندلسی با وام گرفتنِ نام-عنوانِ رمزی-تمثیلی دو داستان حیّ بن یقظان و سلامان و ابسالِ ابن‌سینا، داستانی با عنوانِ «حی‌بن‌یقظان» پیرامون شخصیتی با همین نام پرورده که در نهایت راهگشای ورود شخصیتهایی با نام سلامان و ابسال نیز به این داستان می شود. داستانی که شاید بیش از هر چیزی نمایانگر امکان آدمی و موهبتی می باشد که در آغاز از ناتوانی دستان خود به آن راه می یابد وقتی فقدانِ خود را می جوید. به بیانی ساده تر، سرگذشت سلوک عقلانی و روحانی انسان و مراحل تکامل فکر و عقل و تنهایی انسان در طی این مراحل را بیان می‌کند تا به معرفت ذات و حقایق دست یابد. ابن‌طفیل نیز در داستان خویش مسیر سلوکی را نشان می‌دهد که حیّ در پیشاپیش خویش به آن راه می برد، ولی بر خلاف راویِ داستانِ إبن سینا که در مواجهه ناخواسته به فردی که خود را حیّ بن یقظان می شناساند، باری در این نیل ناخواسته به جایگاهِ خود راهیاب می شود، ولی إبن طفیل حیّ بن‌یقظان را در ابتدای مسیر قرار میدهد و تا رساندن پایانِ آن مسیر، چنان غایتی که ورای آن متصور نمی توان شد، خود به گزارش ماوقع می پردازد چنانکه گویا خود راهنمای حیّ، و حتّی خود راهِ حیّ می باشد. با این توصیف، این پرسش مطرح است : آیا چنین برداشتی درست است که «مراحلی که حی‌بن‌یقظان در ابن‌سینا شرح می‌دهد، حی‌بن‌یقظان ابن‌طفیل طی می‌کند» (رسولی، 1393: 79). پرسشی که پاسخ آن را نیز در این پژوهش می جوئیم. با این حساب، قصد داریم در این آثار داستانی و تمثیلی، فهمی نو از انسان‌شناسی در ابن‌سینا و ابن‌طفیل بدست دهیم و بیان کنیم انسان در این دو رساله چه ماهیت و تعریفی دارد؟ و چه قوا و ادراکاتی برای شناخت محیط پیرامونی و نیز شناخت عوالم دیگر دارد؟ و آیا برای خویش غایتی می یابد ؟ و آیا راه دستیابی به این غایت، در خود انسان است ؟و اگر آری، آِیا یافتن این غایت را باید ناشی از توانایی او دانست به گونه ای که بتوان گقت ",انسان غایت خویش است", ؟
بررسی تطبیقی مراتب عقل نظری از دیدگاه ابن سینا و نظریه ی رشد شناختی ژان پیاژه
نویسنده:
گودرز شاطری، آفرین زنگنه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علم النفس فلسفی هر چند از نظر موضوع و روش با روان‌شناسی جدید تفاوت‌های آشکاری دارد؛ اما بادقت نظر می‌توان برخی مسائل مشترک را در آن‌ها یافت. یکی از این مسائل مراحل رشد شناختی ژان پیاژه در روان‌شناسی جدید است که از بسیاری جهات با مراتب عقل نظری ابن‌سینا قابل‌مقایسه است. به طوری که مراتب چهارگانه عقل نظری در ابن سینا روند و پیمایشی یک سان با مراحل رشد شناختی پیاژه دارد.نظریه رشد شناختی پیاژه یک نظریه جامع درباره فرایند شناسایی انسان است. این نظریه به مطالعه توانایی‌های کودکان در مراحل رشد و تعامل آنها با محیط می‌پردازد. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد شناختی خود کودک شرکت‌کننده‌ای فعال است و نقش اصلی را خودش ایفا می‌کند درحالی‌که در تفکر ابن‌سینا ابتکار عمل از آن نفس بشری نیست.براین‌اساس این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه رشد شناختی پیاژه با مراتب عقل نظری در تفکر ابن‌سینا می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 221 تا 240
بررسی و نقد تفسیر غزالی از نظریه ابن سینا در کیفیت علم خداوند به جزئیات
نویسنده:
فرخنده کرناسی دزفولی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه در این مقاله مورد پژوهش واقع شده یکی از مراتب علم خداوند است که بین دو اندیشمند بزرگ فلسفه و کلام اسلامی ابن سینا و غزالی مورد اختلاف است و آن مسأله کیفیت علم الهی به جزییات و پدیده های مادی است. شیخ الرئیس این علم را حصولی و بواسطه ی صور مرتسمه در ذات خداوند دانسته اما غزالی معتقد است که علم به امور جزیی اضافه ی محض هستند و می تواند در معلوم تغییر ایجاد کند و نسبت به دیدگاه ابن سینا در این زمینه معترض است تا جائیکه حکم تکفیر وی را صادر می کند. در این نوشتار با روشی توصیفی- انتقادی تلاش می شود تا منشأ این اتهام با مراجعه به آثار ابن سینا بررسی و نسبت ناروای کفر وی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نگارنده در پایان با ارائه شواهدی به این نتیجه می رسد که نه تنها ابن سینا علم حق تعالی را انکار نکرده بلکه به جهت حساسیت خاص وی که نشان از پایبندی او به تنزه ذات الهی از شائبه کثرت دارد؛ با تمسک به آیه شریفه ای از قرآن کریم به شیوه خاص خود علم خدا به جزئیات را علی نحو کلی اثبات و تبیین نموده است؛ شیوه ای که متکلمی چون غزالی از درک درست آن ناتوان بوده است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 32
مؤلفه‌های هوش مصنوعی انسان‌محور مبتنی بر فلسفه سینوی
نویسنده:
محمدرضا نیک روش ماسوله؛ استاد راهنما: رضا محمدزاده؛ استاد مشاور: حسین هوشنگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توسعه فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، به دلیل تأثیر عمیق بر جنبه‌های مختلف زندگی انسان، نیازمند نگرشی انسان‌محور است که تضمین کند این فناوری‌ها در راستای ارزش‌ها و نیازهای انسانی عمل می‌کنند. این نگرش انسان‌محور به پرسشی بنیادی وابسته است: کدام انسان در طراحی چارچوب مطلوب مبنا قرار گرفته است؟ این پژوهش سه الگوی مختلف در طراحی هوش مصنوعی انسان‌محور را مورد بررسی قرار داده است: نخست، رویکرد اقتصادی که دیدگاه رایج است؛ دوم، رویکردی انتقادی نسبت به رویکرد اول مبتنی بر فلسفه ارسطویی؛ و در نهایت چارچوب پیشنهادی این پژوهش که مبتنی بر فلسفه سینوی و نگاه ویژه آن به انسان است . در این پژوهش، با مقایسه این سه الگو، به بررسی نقاط قوت و ضعف هر یک در مواجهه با مسئله انسان‌محوری در توسعه هوش مصنوعی پرداخته شده است. چارچوب پیشنهادی مبتنی بر انسان‌شناسی سینوی، با نگاهی دو بعدی به انسان و تمرکز بر بعد متعالی او، به‌عنوان الگویی جدید معرفی می‌شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که رویکرد سینوی، به دلیل نگاه جامع به انسان و در نظر گرفتن ابعاد وجودی او، می‌تواند مشکلات و کاستی‌های رویکردهای دیگر را در طراحی هوش مصنوعی جبران کند و نسخه‌ای کامل‌تر از یک هوش مصنوعی انسان‌محور ارائه نماید. این پژوهش با ارائه الگویی نوین بر پایه انسان‌شناسی سینوی، گامی مهم در جهت ایجاد یک هوش مصنوعی انسان‌محور برداشته است که نه تنها با ارزش‌ها و نیازهای انسانی سازگار است، بلکه به‌طور مؤثر می‌تواند در طراحی و توسعه آینده فناوری‌ها به کار رود.
مقایسه براهین ابن سینا و آکویناس در اثبات وجود خدا
نویسنده:
نسرین هونکزهی سورانی؛ استاد راهنما: حمید اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف ما در این تحقیق، بررسی دیدگاه‌های دو فیلسوف بزرگ، ابن سینا به عنوان فیلسوف اسلامی و توماس آکوئیناس به عنوان فیلسوف مسیحی، درباره‌ی اثبات وجود خداست. در فصل اول، خلاصه‌ای از زندگی‌نامه این دو فیلسوف و کلیاتی از پژوهش آورده شده است. در بخش دوم، نظرات و دیدگاه‌های ابن سینا برای اثبات وجود خدا مورد بررسی قرار گرفته است. ابن سینا دلایل متعددی برای اثبات وجود خدا ارائه می‌دهد که شامل امکان و وجوب، صحت صدق، حرکت، قدرت و فعل، مطابقت و علت فاعلی می‌شود. برهان امکان و وجوب او بر تحلیل امکان ذاتی ماهیت استوار است که شامل سه نوع گزاره است: لازم، محال و ممکن. برهان دیگر او، برهان وجودی است که بر اساس آن، موجودات جداگانه و مستقل وجود دارند. برهان حرکت ابن سینا نیز مبتنی بر برهان حرکت ارسطو است که می‌گوید هر حرکتی نیاز به محرکی دارد و علت حرکت باید غیر متحرک باشد. بنابراین، محرک باید غیر متحرک باشد. در بخش بعدی، دلایل توماس آکوئیناس مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این دلایل شامل برهان حرکت، علیت فاعلی، وجوب و امکان، درجات کمال و علت غایی می‌شوند. توماس آکوئیناس، فیلسوف و دانشمند مسیحی قرون وسطی، برای اثبات وجود خدا از پنج روش ارسطویی استفاده می‌کند که به آن‌ها ",پنج طریق", می‌گویند. یکی از این طرق، طریق حرکت است که بر اساس آن، حرکت نشانه‌ای از وجود خداست. توماس این طریق را قوی‌ترین برهان می‌داند؛ زیرا معتقد است که حرکت یک مفهوم واضح و قطعی است و ما از طریق حواس خود آن را در موجودات مشاهده می‌کنیم. در بخش چهارم، دلایل اثبات وجود خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس مقایسه شده و نقاط اشتراک و تفاوت‌های آن‌ها بررسی شده است.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی و ادلّه ابن سینا و ملاصدرا در مسألە جاودانگی نفس
نویسنده:
صنم کیانی خانکندی؛ استاد راهنما: قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ استاد مشاور: ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از اکتشافات باستان شناسی چنین مشخص شده است که مسئله جاودانگی و اعتقاد به جاودانگی ریشه در عمق حیات بشر دارد. جاودانگی و عدم جاودانگی از آن دسته مسائلی میباشد که درخور توجه فیلسوفان بوده است و عده ای قائل به جاودانگی و عدهای قائل به فنای نفس بوده اند.در میان فیلسوفان مسلمان، ملاصدرا با رویکرد جدید خویش به بحث جاودانگی و مسئله بقای نفس پرداخته است. فهم دقیق سخنان ملاصدرا در بحث نفس درگرو توجه به مبانی فلسفی او میباشد.چنین پرسشی مطرح میشود که ملاصدرا با استمداد از چه مبانی به بحث نفس و جاودانگی نفس پرداخته است؟در نگاه اول میتوان این اصول را تحت عنوان مبانی وجود شناختی فلسفه ملاصدرا به شمارو آورد. صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاص مانند اصالت وجود، اشتداد وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، تساوق وحدت و وجود، ،وحدت وجود، تساوق وجود و صفات کمالی،تقسیم عوالم به ماده، برزخ و عقول.صورت به عنوان ملاک شیئیت شی. به اثبات فناناپذیری نفس میپردازد. ابن سینا به مانند ملاصدرا برای نفس حیات جاودانه قائل است.ابن سینا ادله خویش را برای اثبات جاودانگی نفسبر اساس اصول و مبانی خاص خویش استوار کرده است.مبانی و اصول فلسفی ابن سینا برای اثبات فناناپذیری نفس عبارت است از: تعلق تدبیری نفس به بدن،نیازمندی نفس به عقل فعال، تجرد نفس، تعلق امور نامتناهی توسط نفس، عالم هستی به دو قسمت عقل و حس تقسیم میشود. ابن سینا و ملاصدرا دلایلی را برای اثبات جاودانگی نفس بیان میکنند که به صورت خلاصه مطرح میکنیم.استدلال اول و دوم ابن سینا در اشارات و تنبیهات میباشد که او چنین عقیده دارد نفس به بدن تعلق تدبیری دارد.در تعلق تدبیری حال،برای قوام خود به محل نیازمند نیست در نتیجه نفس برای قوام خود به بدن نیاز ندارد .نفس به علت ازلی خود نیاز دارد.علت ازلی نفس چیزی جز عقل بسیط نیست که فناناپذیر است.پس اگر علت تامه نفس فناناپذیر باشد در نتیجه نفس باقی است.استدلال دوم ابن سینا:نفس موجودی بسیط است که نمیتواند حال در چیزی باشد موجودی که حال در چیزی نیست پس بی نیاز از ماده است.پذیرش فسادپذیری امر حادث است و هرامر حادثی به ماده نیاز دارد که بتواند در آن حادث شود.اما نفس را نمیتواند امر مادی در نظر گرفت.ابن سینا عقیده دارد که نفس در بقای وجود، متکی به ذات است.نفس میتواند امور نامتناهی را درک کند.قوای امور جسمانی نامتناهی نیست.نفس با تکیه بر ذات خود میتواند امور نامتناهی را درک کند و به قوای جسمانی نیاز ندارد.تعقل،درک کردن از جمله فعل های نفس است.نفس در تمامی فعل های خود به ذات خود تکیه دارد بنابراین اگر بدن نابود شود نفس نابود نخواهد شد. ملاصدرا عقیده دارد نفس دو قسم میباشد:نفوسی که به درجه عقلی رسیده اند و نفوسی که نتوانسته اند به درجه عقلی برسند.اگر نفس بتواند به حد تعقل برسد در این دنیا صورت معقوله را کسب کند این نفس فناناپذیر است.او عقیده دارد نفوسی که میتوانند به حد تعقل برسند به دو دلیل فناناپذیرند.دلیل اول این است که نفس با مرگ بدنز نابود نمی شود و نمی میرد.دلیل دوم این است که نه مرگ بدن باعث مرگ نفس میشود نه هیچ عوامل دیگری.دلیل دوم:هرچیزی اگر بخواهد فاسد شود یا با ورود ضد فاسد میشود یا با از میان رفتن یکی از چهار علت فاعلی،مادی،صوری و غایی نابود میشود.نفسی که به درجه عقلی برسد ضدی ندارد که بتواند آن را نابود کند.استدلال دیگر ملاصدرا:او معتقد است نفسی که به یک جوهر عقلی تبدیل شده فناناپذیر است. او عقیده دارد موجودی که بسیط محض باشد نابودی نسبت به آن معنا ندارد به ویژه زمانی که علت افاضه کننده آن باقی باشد.حال تصور کنیم که میتوان نفس را امر عدمی در نظر گرفت.این سوال مطرح میشود این عدم ذاتی است یا از طریق شی دیگری بر آن تحمیل شده؟حالت اول غیرممکن است چون یک شی نمیتواند خود را نابود کند و حالت دوم نیز ممکن نیست چون علت برای ایجاد عدم معنایی ندارد بلکه عدم علت را میتوان تصور کرد.در نتیجه نفس امری جاودانه میباشد.
تمایز «ذات» و «وجود» در مابعدالطبیعۀ ابن‌ سینا: بررسی متون و سیاق آن
نویسنده:
آموس برتولاچی؛ ترجمه: مهدی حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیمیتری گوتاس در کتاب مهم و نوآورانه‌اش با عنوان «ابن‌سینا و سنت ارسطویی» و همچنین در بسیاری از مقالات وزین دیگرش، بر نقش کلیدی‌ مابعدالطبیعه در نظام فلسفی ابن‌سینا تأکید ورزیده است. رویکرد گوتاس نسبت به مابعدالطبیعه (همچنین نسبت به سایر شاخه‌های اصلی فلسفی) در آثار ابن‌سینا، بر اساس روش‌شناسی جامع ناشی از ارزیابی انتقادی فرضیات مطالعات پیشین، تجزیه‌وتحلیل عمیق متون اصلی، و بازسازی دقیق بافت تعلیمی و تاریخی آنها استوار است. برای تمام پژوهشگرانی که به مابعدالطبیعة ابن‌سینا (و حتی به روان‌شناسی و معرفت‌شناسی او) و به‌طورکلی به تفکرات مابعدالطبیعی در جهان عرب علاقه‌مند هستند، تحقیقات پیشگامانة دیمیتری گوتاس حقیقتاً ستودنی است. او با کاوش و نقشه‌برداری از قلمروهایی که تا حد زیادی بکر و ناشناخته بودند، و با ارائة چارچوبی مستحکم، درخشان و جامع از کل این حوزه، مسیر را برای پژوهش‌های تخصصی‌تر در آینده هموار کرده و گنجینه‌ای ارزشمند را برای علاقه‌مندان به این حوزه گشوده است. به‌عنوان نشانه‌ای از قدردانی عمیق شخصی و در راستای پیروی از رویکرد استادانه گوتاس که در بالا توضیح داده شد، مقاله حاضر می‌کوشد تا تحلیلی بر یکی از مسائل مهم در مابعدالطبیعه ابن‌سینا ارائه دهد. مسئله موردبحث در این مقاله، همان‌طور که در شاهکار مابعدالطبیعی ابن‌سینا یعنی الهیات کتاب الشفا بیان گردیده، نظریه مشهور تمایز «ذات» و «وجود» است. مقاله حاضر به بررسی آخرین دستاوردهای پژوهشی، مهم‌ترین شواهد متنی مرتبط و ویژگی‌های اساسی این نظریه را در سیاق آن موردبحث قرار خواهد داد. تمایز ابن‌سینا بین «ذات» و «وجود» در موجودات مخلوق به‌خوبی شناخته شده است: برای مثال، یک مثلث یا یک اسب (با داشتن سه ضلع هندسی، بودن حیوانی چهارپا با سُم‌های صاف و یال و دمی بلند)، صرف‌نظر از وجود عینی آنها در خارج یا در ذهن انسان، دارای ذاتی مشخصی هستند. در الهیات شفا، عنصر کلیدی موردبحث ما، در المقاله الأولى [الفصل الخامس]، به مبحث کلیِ دو مفهومِ بنیادیِ «موجود» و «شیء» و ارتباط متقابل آن‌ها با یکدیگر اختصاص دارد. ازآنجایی‌که مفاهیم «موجود» و «شیء» به‌طورکلی معادل مفاهیمی چون «شیء ثبت له الوجود» و «شیء ثبت له الذات» هستند، توضیح تمایز (و ارتباط) آنها در این فصل، به نوبه خود، شامل تمایز بین «ذات» و «وجود» می‌شود.
صفحات :
از صفحه 105 تا 143
«بررسی تحلیلی تأثیر مبانی انسان‌ شناسی ابن‌ سینا بر نماز (با تأکید بر رساله ماهیه‌الصلاه)»
نویسنده:
انسیه بتول هادی؛ استاد راهنما: فاطمه شریف فخر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عبادت، یکی از نیازهای اساسی بشر است. بدون آن، روح انسان به تعادل و شادابی نخواهد رسید. نماز بهترین عبادت و وسیله برای تقویت روح و روان انسان می‌باشد. بنابراین، بررسی تأثیر مبانی انسان‌شناسی ابن‌سینا بر نماز، می‌تواند به درک عمیق‌تری از این عمل عبادی و ابعاد مختلف آن منجر شود؛ زیرا نماز با معرفت و تهذیب نفس کامل‌تر می‌شود و شناخت انسان در ارتقای آن مؤثر است. ابن‌سینا، فیلسوفی است که با نگاهی عمیق به انسان، نظریات متعددی در زمینه انسان‌شناسی ارائه کرده است. هم‌چنین ایشان در مورد نماز نیز بیانات عمیقی در رساله ماهیهالصلاه و کتب دیگر دارد. از این‌رو در این نوشتار تلاش شده است با تحلیل مفاهیم کلیدی انسان‌شناسی ابن‌سینا، از جمله جسم و روح انسان، قوا و افعال انسان، کمال انسان و نیز حقیقت نماز، به بررسی چگونگی تأثیر این مبانی بر نماز ظاهری و باطنی پرداخته شود. روش تحقیق در این پایان‌نامه توصیفی ـ تحلیلی است و از منابع و متون معتبر ابن‌سینا در این زمینه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که جسم با تأمین سلامت جسمانی و تعادل مزاج، سبب بهبود کیفیت نماز می‌گردد و بر هر دوی نماز ظاهری و باطنی اثر دارد. چون اعمال ظاهری نماز، توسط اعضای بدن صورت می‌گیرد. جسم در نماز باطنی نیز نقش دارد؛ زیرا اثر واقعی نماز که مورد نظر شارع است، بدون انجام ظاهر آن ممکن نیست. در مورد تأثیر نفس باید گفت که علت اصلی تکلیف نماز به‌خاطر وجود این بعد در انسان است و نماز حقیقی نیز به این بعد تعلق دارد. قوای نباتی نیز بستر فیزیکی حرکات نماز را فراهم می‌کند و زمینه‌ساز نماز حقیقی است. قوای حیوانی، از طریق مدیریت ورودی‌های حسی و تقویت تمرکز، زمینه‌ساز«حضورقلب» است که به ‌مثابه شرط مناجات روحانی است. قوای عقلانی، با ادراک معانی باطنی اذکار و اتصال به عقل فعال، نماز را به بالا‌ترین مرتبه، ارتقا می‌دهد.
بررسی تطبیقی رویکرد و مولفه های انسان شناسی از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
علی حسینی؛ استاد راهنما: حسین سید موسوی، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی مقایسه ایی نوع رویکرد و متدلوژی ابن سینا به عنوان یک فیلسوف مسلمان معتقد به مبانی دینی و آکوئیناس به عنوان یک فیلسوف مسیحی، به واسطه مشرب مشترک فلسفی آنها از موضوعات جذاب مطالعات تطبیقی فلسفی و کلامی محسوب می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی -تحلیلی، در صدد است تا به این مساله اصلیِ بررسی تطبیقی نوع رویکرد فلسفی این دو فیلسوف شرق و غرب در مواجه با شناخت ماهیت انسان و اینکه مبتنی بر رویکردشان به چه ویژگی های از انسان می پردازند و در نهایت به بیان نقاط اشتراک و افتراق رویکرد و نظریات آن دو بپردازد. با مطالعه مهم ترین آثار دو فیلسوف مذکور، روشن گردید که ابن سینا در وهله نخست در طرح مسائل انسان شناختی غالباً به روش عقلی تمسک می کند و مدعی رویکرد تطبیقی بود به این که آن چه توسط عقل فلسفی کشف می شود، عیناً توسط شرع تأیید می شود و بالعکس. اما وی در مواردی از جمله در طرح نظریه سعادت رویکرد تکمیلی و ترکیبی را برگزیده است. در مقابل آکوئیناس غالباً روش ترکیب بین عقل و نقل را پی می گیرد، به این نحو که آن چه توسط عقل اکتشاف می شود در واقع شرط لازم و نه کافی است و عقل نیازمند به مکمل است. مهم ترین مؤلفه های انسان شناختی که مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفتند؛ ابعاد وجودی انسان، ویژگی های ذاتی انسان، مناسبات میان، ایمان، اراده و عقل در انسان و غایت وی می باشند.
  • تعداد رکورد ها : 3370