جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3375
هویت ادراک عقلی از منظر ابن‌سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
مرضیه هاتف
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان مراتب ادراک آدمی، ادراک عقلی، ‌به‌عنوان مهم‌ترین بخش ادراک به شمار می‌آید و او را از حیوانات متمایز می­کند. ابن‌سینا در ادراک عقلی قائل به نظریه تجرید و اتصال نفس با عقل فعال است و ملاصدرا در این­ باره نظریات متفاوتی را بیان می­کند. بر اساس مبانی ملاصدرا، نفس ناطقة آدمی پس از گذر از نفس نباتی و حیوانی، به مرحله­ای از ادراک می­رسد که قادر است مفاهیم کلی و حقایق عقلانی را ادراک کند. اما این امر چگونه محقّق می­گردد؟ صدرالمتألهین (برخلاف ابن‌سینا) در ادراک حسی و خیالی قائل به خلاقیت نفس است؛ درحالی‌که درباره فرآیند ادراک عقلی، در آغاز دارای آرای متفاوت و به نظر، متعارضی است. به عبارتی بنا بر مبنای ابن­سینا، علم به‌واسطه انفعال حاصل می­شود، ولی در حکمت متعالیه و در کتب پیشینیان مشاء، سخن از انفعال نیست و علم در قسمتی از امور و در بسیاری از موارد، به انشای نفس برمی­گردد. مهم‌ترین آرای ملاصدرا در زمینه ادراک عقلی را می­توان در قالب سه رویکرد ذکر نمود: نخست، مشاهد­ی مثل نوریه از دور؛ دوم، افاضی واهب الصور (عقل فعال) و سوم، ‌اندکاک در ذات الهی بر سبیل فنا. نقطه اشتراک این دو فیلسوف، در نحوه افاضه واهب الصور بر آنهاست که ابن‌سینا به نحو اتصال می­داند، ولی ملاصدرا بر سبیل اتحاد و هریک از این دو دیدگاه، ثمراتی دارد که قابل‌توجه است. نوشتار پیش رو که به روش کتابخانه­ای و تفحص در آرای فلاسفه پیشین تهیه شده، ضمن تبیین دیدگاه این دو فیلسوف دررابطه‌با ادراک عقلی، ناگزیر است توضیح مختصری درباره حقیقت نفس انسان و قوای وجودی او و همچنین حقیقت عقل فعال در عالم ارائه نماید تا بدین‌وسیله تصویری روشن در ذهن مخاطب ایجاد گردد.
صفحات :
از صفحه 144 تا 177
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی و ادلّه ابن سینا و ملاصدرا در مسألە جاودانگی نفس
نویسنده:
صنم کیانی خانکندی؛ استاد راهنما: قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ استاد مشاور: ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از اکتشافات باستان شناسی چنین مشخص شده است که مسئله جاودانگی و اعتقاد به جاودانگی ریشه در عمق حیات بشر دارد. جاودانگی و عدم جاودانگی از آن دسته مسائلی میباشد که درخور توجه فیلسوفان بوده است و عده ای قائل به جاودانگی و عدهای قائل به فنای نفس بوده اند.در میان فیلسوفان مسلمان، ملاصدرا با رویکرد جدید خویش به بحث جاودانگی و مسئله بقای نفس پرداخته است. فهم دقیق سخنان ملاصدرا در بحث نفس درگرو توجه به مبانی فلسفی او میباشد.چنین پرسشی مطرح میشود که ملاصدرا با استمداد از چه مبانی به بحث نفس و جاودانگی نفس پرداخته است؟در نگاه اول میتوان این اصول را تحت عنوان مبانی وجود شناختی فلسفه ملاصدرا به شمارو آورد. صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاص مانند اصالت وجود، اشتداد وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، تساوق وحدت و وجود، ،وحدت وجود، تساوق وجود و صفات کمالی،تقسیم عوالم به ماده، برزخ و عقول.صورت به عنوان ملاک شیئیت شی. به اثبات فناناپذیری نفس میپردازد. ابن سینا به مانند ملاصدرا برای نفس حیات جاودانه قائل است.ابن سینا ادله خویش را برای اثبات جاودانگی نفسبر اساس اصول و مبانی خاص خویش استوار کرده است.مبانی و اصول فلسفی ابن سینا برای اثبات فناناپذیری نفس عبارت است از: تعلق تدبیری نفس به بدن،نیازمندی نفس به عقل فعال، تجرد نفس، تعلق امور نامتناهی توسط نفس، عالم هستی به دو قسمت عقل و حس تقسیم میشود. ابن سینا و ملاصدرا دلایلی را برای اثبات جاودانگی نفس بیان میکنند که به صورت خلاصه مطرح میکنیم.استدلال اول و دوم ابن سینا در اشارات و تنبیهات میباشد که او چنین عقیده دارد نفس به بدن تعلق تدبیری دارد.در تعلق تدبیری حال،برای قوام خود به محل نیازمند نیست در نتیجه نفس برای قوام خود به بدن نیاز ندارد .نفس به علت ازلی خود نیاز دارد.علت ازلی نفس چیزی جز عقل بسیط نیست که فناناپذیر است.پس اگر علت تامه نفس فناناپذیر باشد در نتیجه نفس باقی است.استدلال دوم ابن سینا:نفس موجودی بسیط است که نمیتواند حال در چیزی باشد موجودی که حال در چیزی نیست پس بی نیاز از ماده است.پذیرش فسادپذیری امر حادث است و هرامر حادثی به ماده نیاز دارد که بتواند در آن حادث شود.اما نفس را نمیتواند امر مادی در نظر گرفت.ابن سینا عقیده دارد که نفس در بقای وجود، متکی به ذات است.نفس میتواند امور نامتناهی را درک کند.قوای امور جسمانی نامتناهی نیست.نفس با تکیه بر ذات خود میتواند امور نامتناهی را درک کند و به قوای جسمانی نیاز ندارد.تعقل،درک کردن از جمله فعل های نفس است.نفس در تمامی فعل های خود به ذات خود تکیه دارد بنابراین اگر بدن نابود شود نفس نابود نخواهد شد. ملاصدرا عقیده دارد نفس دو قسم میباشد:نفوسی که به درجه عقلی رسیده اند و نفوسی که نتوانسته اند به درجه عقلی برسند.اگر نفس بتواند به حد تعقل برسد در این دنیا صورت معقوله را کسب کند این نفس فناناپذیر است.او عقیده دارد نفوسی که میتوانند به حد تعقل برسند به دو دلیل فناناپذیرند.دلیل اول این است که نفس با مرگ بدنز نابود نمی شود و نمی میرد.دلیل دوم این است که نه مرگ بدن باعث مرگ نفس میشود نه هیچ عوامل دیگری.دلیل دوم:هرچیزی اگر بخواهد فاسد شود یا با ورود ضد فاسد میشود یا با از میان رفتن یکی از چهار علت فاعلی،مادی،صوری و غایی نابود میشود.نفسی که به درجه عقلی برسد ضدی ندارد که بتواند آن را نابود کند.استدلال دیگر ملاصدرا:او معتقد است نفسی که به یک جوهر عقلی تبدیل شده فناناپذیر است. او عقیده دارد موجودی که بسیط محض باشد نابودی نسبت به آن معنا ندارد به ویژه زمانی که علت افاضه کننده آن باقی باشد.حال تصور کنیم که میتوان نفس را امر عدمی در نظر گرفت.این سوال مطرح میشود این عدم ذاتی است یا از طریق شی دیگری بر آن تحمیل شده؟حالت اول غیرممکن است چون یک شی نمیتواند خود را نابود کند و حالت دوم نیز ممکن نیست چون علت برای ایجاد عدم معنایی ندارد بلکه عدم علت را میتوان تصور کرد.در نتیجه نفس امری جاودانه میباشد.
بررسی تطبیقی مراتب عقل نظری از دیدگاه ابن سینا و نظریه ی رشد شناختی ژان پیاژه
نویسنده:
گودرز شاطری، آفرین زنگنه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علم النفس فلسفی هر چند از نظر موضوع و روش با روان‌شناسی جدید تفاوت‌های آشکاری دارد؛ اما بادقت نظر می‌توان برخی مسائل مشترک را در آن‌ها یافت. یکی از این مسائل مراحل رشد شناختی ژان پیاژه در روان‌شناسی جدید است که از بسیاری جهات با مراتب عقل نظری ابن‌سینا قابل‌مقایسه است. به طوری که مراتب چهارگانه عقل نظری در ابن سینا روند و پیمایشی یک سان با مراحل رشد شناختی پیاژه دارد.نظریه رشد شناختی پیاژه یک نظریه جامع درباره فرایند شناسایی انسان است. این نظریه به مطالعه توانایی‌های کودکان در مراحل رشد و تعامل آنها با محیط می‌پردازد. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد شناختی خود کودک شرکت‌کننده‌ای فعال است و نقش اصلی را خودش ایفا می‌کند درحالی‌که در تفکر ابن‌سینا ابتکار عمل از آن نفس بشری نیست.براین‌اساس این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه رشد شناختی پیاژه با مراتب عقل نظری در تفکر ابن‌سینا می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 221 تا 240
بررسی تطبیقی انسان شناسی ابن سینا و ابن طفیل بر اساس رساله های حیّ بن یقظان
نویسنده:
مسعود جعفری؛ استاد راهنما: حسن عباسی حسین آبادی؛ استاد مشاور: علی علم الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
داستان‌ حی‌بن‌یقظان - و نیز سلامان و ابسال - از مشهورترین آثار فلسفی ابن‌سینا است که به عروج عقلی انسان و شناخت خدا اشاره دارد. این کتاب به زبان عربی نگاشته شده و چون در قالبی رمزوار و واجد بیانی تمثیلی می باشد، درک آن چندان ساده و در دسترس نمی باشد. قهرمان داستان یکی «حیّ» و دیگری «یقظان» است. بیشتر شارحان این رساله، حیّ را همان عقل فعال می‌دانند و یقظان که پدر حیّ است عقل اول یا مبادی اول است. پس از ابن‌سینا، ابن‌طفیل اندلسی با وام گرفتنِ نام-عنوانِ رمزی-تمثیلی دو داستان حیّ بن یقظان و سلامان و ابسالِ ابن‌سینا، داستانی با عنوانِ «حی‌بن‌یقظان» پیرامون شخصیتی با همین نام پرورده که در نهایت راهگشای ورود شخصیتهایی با نام سلامان و ابسال نیز به این داستان می شود. داستانی که شاید بیش از هر چیزی نمایانگر امکان آدمی و موهبتی می باشد که در آغاز از ناتوانی دستان خود به آن راه می یابد وقتی فقدانِ خود را می جوید. به بیانی ساده تر، سرگذشت سلوک عقلانی و روحانی انسان و مراحل تکامل فکر و عقل و تنهایی انسان در طی این مراحل را بیان می‌کند تا به معرفت ذات و حقایق دست یابد. ابن‌طفیل نیز در داستان خویش مسیر سلوکی را نشان می‌دهد که حیّ در پیشاپیش خویش به آن راه می برد، ولی بر خلاف راویِ داستانِ إبن سینا که در مواجهه ناخواسته به فردی که خود را حیّ بن یقظان می شناساند، باری در این نیل ناخواسته به جایگاهِ خود راهیاب می شود، ولی إبن طفیل حیّ بن‌یقظان را در ابتدای مسیر قرار میدهد و تا رساندن پایانِ آن مسیر، چنان غایتی که ورای آن متصور نمی توان شد، خود به گزارش ماوقع می پردازد چنانکه گویا خود راهنمای حیّ، و حتّی خود راهِ حیّ می باشد. با این توصیف، این پرسش مطرح است : آیا چنین برداشتی درست است که «مراحلی که حی‌بن‌یقظان در ابن‌سینا شرح می‌دهد، حی‌بن‌یقظان ابن‌طفیل طی می‌کند» (رسولی، 1393: 79). پرسشی که پاسخ آن را نیز در این پژوهش می جوئیم. با این حساب، قصد داریم در این آثار داستانی و تمثیلی، فهمی نو از انسان‌شناسی در ابن‌سینا و ابن‌طفیل بدست دهیم و بیان کنیم انسان در این دو رساله چه ماهیت و تعریفی دارد؟ و چه قوا و ادراکاتی برای شناخت محیط پیرامونی و نیز شناخت عوالم دیگر دارد؟ و آیا برای خویش غایتی می یابد ؟ و آیا راه دستیابی به این غایت، در خود انسان است ؟و اگر آری، آِیا یافتن این غایت را باید ناشی از توانایی او دانست به گونه ای که بتوان گقت ",انسان غایت خویش است", ؟
«بررسی تحلیلی تأثیر مبانی انسان‌ شناسی ابن‌ سینا بر نماز (با تأکید بر رساله ماهیه‌الصلاه)»
نویسنده:
انسیه بتول هادی؛ استاد راهنما: فاطمه شریف فخر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عبادت، یکی از نیازهای اساسی بشر است. بدون آن، روح انسان به تعادل و شادابی نخواهد رسید. نماز بهترین عبادت و وسیله برای تقویت روح و روان انسان می‌باشد. بنابراین، بررسی تأثیر مبانی انسان‌شناسی ابن‌سینا بر نماز، می‌تواند به درک عمیق‌تری از این عمل عبادی و ابعاد مختلف آن منجر شود؛ زیرا نماز با معرفت و تهذیب نفس کامل‌تر می‌شود و شناخت انسان در ارتقای آن مؤثر است. ابن‌سینا، فیلسوفی است که با نگاهی عمیق به انسان، نظریات متعددی در زمینه انسان‌شناسی ارائه کرده است. هم‌چنین ایشان در مورد نماز نیز بیانات عمیقی در رساله ماهیهالصلاه و کتب دیگر دارد. از این‌رو در این نوشتار تلاش شده است با تحلیل مفاهیم کلیدی انسان‌شناسی ابن‌سینا، از جمله جسم و روح انسان، قوا و افعال انسان، کمال انسان و نیز حقیقت نماز، به بررسی چگونگی تأثیر این مبانی بر نماز ظاهری و باطنی پرداخته شود. روش تحقیق در این پایان‌نامه توصیفی ـ تحلیلی است و از منابع و متون معتبر ابن‌سینا در این زمینه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که جسم با تأمین سلامت جسمانی و تعادل مزاج، سبب بهبود کیفیت نماز می‌گردد و بر هر دوی نماز ظاهری و باطنی اثر دارد. چون اعمال ظاهری نماز، توسط اعضای بدن صورت می‌گیرد. جسم در نماز باطنی نیز نقش دارد؛ زیرا اثر واقعی نماز که مورد نظر شارع است، بدون انجام ظاهر آن ممکن نیست. در مورد تأثیر نفس باید گفت که علت اصلی تکلیف نماز به‌خاطر وجود این بعد در انسان است و نماز حقیقی نیز به این بعد تعلق دارد. قوای نباتی نیز بستر فیزیکی حرکات نماز را فراهم می‌کند و زمینه‌ساز نماز حقیقی است. قوای حیوانی، از طریق مدیریت ورودی‌های حسی و تقویت تمرکز، زمینه‌ساز«حضورقلب» است که به ‌مثابه شرط مناجات روحانی است. قوای عقلانی، با ادراک معانی باطنی اذکار و اتصال به عقل فعال، نماز را به بالا‌ترین مرتبه، ارتقا می‌دهد.
بی‌کرانگی واجب‌الوجود از دیدگاه ابن‌ سینا، ملاصدرا و تفکیکیون
نویسنده:
فاطمه شکری زاده؛ استاد راهنما: مهدی امامی جمعه؛ استاد مشاور: نفیسه اهل سرمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی مفهوم بی‌کرانگی و عدم‌تناهی خداوند در نظام فکری ابن‌سینا، ملاصدرا و مکتب تفکیک می‌پردازد. این مفهوم رابطه‌ی مستقیمی با توحید خداوند داشته و به‌مثابه زیربنا، شاکله‌ی هر جهان‌بینی توحیدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنچه در مکاتب توحیدی از جمله در مکتب ابن‌سینا، ملاصدرا و تفکیکیون مورد توجه است کوشش آن‌ها مبنی بر زدودن حدود از ساحت حق‌تعالی است. در تفکر ابن‌سینا هرچند به‌طور مستقیم به خدای نامتناهی اشاره نشده‌است، اما آنچه در فلسفه‌ی او رخ داده و آن را نسبت به مکاتب گذشته متمایز می‌کند، کوشش او برای اثبات واجب‌الوجود بالذات به‌عنوان موجودی بی‌نیاز از غیر است که بر همین مبنا حدپذیر از غیر خود نیست. ردپای این تفکر و زدودن حدود از واجب‌الوجود در تمامی الهیات ابن‌سینا قابل مشاهده است. اوج این تفکر در الهیات ملاصدرا و براساس اصالت وجود و وحدت وجود به منصه‌ی ظهور می‌رسد. در جای‌جای فلسفه‌ی صدرا سخن از موجود نامتناهی بلکه فوق نامتناهی به‌میان می‌آید و درحقیقت با تبیین مراتب وجود، عدم‌تناهی تصور روشن‌تر و تعریفی به مراتب ایجابی‌تر پیدا می‌کند که صدرا از طریق همین تصور از خدای نامتناهی، بخش‌های مختلف الهیات خود را نظم و انسجام می‌بخشد. فلسفه‌ی صدرا تبیینی از موجودی بی‌کران و صفات و ویژگی‌های آن می‌دهد، که از‌این‌طریق به وحدت و توحید خداوند نیز معنایی تازه‌ می‌بخشد. امّا برخی از مکاتب از جمله مکتب تفکیک به‌خلاف ادعای فلاسفه‌ای همچون ابن‌سینا و ملاصدرا با انتساب صفت عدم‌تناهی به خداوند مخالف‌ بوده و اعتقاد به خدای نامتناهی را برابر با شرک می‌دانند. این گروه معتقدند که مفهوم نامتناهی مربوط به موجودات مقداری بوده و خداوند متعالی‌تر از آن است که منتسب به متناهی و عدم‌تناهی باشد. با‌بررسی دقیق‌تر مشخص می‌شود تفکیکیون در مبانی خود خدایی را به تصویر می‌کشند که متباین با اشیاء، بری از صفات آن‌ها و بسیار متعالی است. منبای اصلی چنین ادعایی به انکار علیّت در تفکر اهل تفکیک بازمی‌گردد. نکته‌ی حائز اهمیت این است که گرچه این گروه داعیه‌دار انکار عدم‌تناهی برای خداوند هستند، امّا صحبت از خدایی متعالی و مباین با سایر موجودات نشان از دغدغه‌ی تفکیکیون مبنی‌بر اثبات خدایی است که به‌‌خلاف مخلوقات محدود نبوده و از‌این‌طریق حدود را از خداوند زدوده و در پی تبیین موجودی لاحد هستند.
سنجش و ارزیابی مولفه‌های ارسطویی نظام اخلاقی فارابی و ابن سینا بر مبنای کتاب اخلاق ایودایمونی فارابی و ابن سینا اثر جین ماتیلا
نویسنده:
حسن شیرعلی؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تحلیل انتقادی تبیین ابن سینا از اصل علیت
نویسنده:
سعید سفیدگری؛ استاد راهنما: احد فرامرز قراملکی؛ استاد مشاور: مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل علیّت یکی از محوری‌ترین اصول مطرح در تمامی نظام‌های شناخته‌شده از سنت فلسفه اسلامی است و اگرچه در نظام‌های فلسفی مختلف، تفاوت‌هایی در تقریر آن دیده می‌شود، در میان غالب فیلسوفان متعلّق به این سنت، این اصل، علی‌الخصوص تقریر سینوی آن، بدیهی تلقی شده‌است. با این وجود، در آثار ابن سینا هم شواهدی قابل تفسیر به بداهت این اصل و هم شواهدی قابل تفسیر به مقابل آن دیده می‌شود که شارحان آثار ابن سینا سعی در رفع این تعارض به‌سود بداهت اصل علیّت نموده‌اند. از طرفی واژه بداهت نیز در فلسفه اسلامی اطلاقات متعدّدی دارد و لازم است با بررسی تلاش‌های درون‌متنی و برون‌متنیِ طرفداران بداهت اصل علّیّت، مشخص گردد که از منظر ابن سینا، اصل علیّت به کدام یک از معانیِ آن بدیهی و به کدام یک نظری می‌باشد. این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد اسنادی سامان یافته‌است، درصدد است تا نشان دهد اگرچه اصل علیّت به‌سبب بی‌نیازی از اندیشه یا تجشّم در اندیشه، نزد اشخاص بسیاری مورد اذعان است، و به این اعتبار بدیهی خوانده می‌شود، امّا چون قابل اثبات به‌کمک استدلال‌های معتبر است، یک قضیه برهان‌ناپذیر و یک بدیهی اوّلی نیست. همچنین با نقد تلاش‌های طرفداران بداهت اصل علیّت، در این نوشتار نشان داده می‌شود که می‌توان تفسیری از تمام شواهد متنی ابن سینا به‌سود عدم بداهت اصل علیّت نزد وی ارائه داد.
ارزش منطقی و معرفت شناختی تعریف سینوی با تکیه بر دیدگاههای شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا رحیم آبادی؛ استاد راهنما: مهناز امیرخانی؛ استاد مشاور: نرگس نظرنژاد دیوشلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تغایر واجب الوجود ابن سینا با خدای قرآن
نویسنده:
روح الله زارعی؛ استاد راهنما: جمال الدین میرشرف الدین؛ استاد مشاور: علی شهبازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
• بیان مسئله: زیرساخت و زیربنای هر فلسفه‌ای بر "معرفت‌شناسی"، "شیوه فلسفه‌پردازی" و "منابع معرفت" استوار است؛ بنابراین برای آگاهی از چیستی و چرایی و شناخت بهتر مکاتب فلسفی یا اندیشه‌های فیلسوفان، مانند ابن‌سینا، بایستی به این محورها توجه کرد تا چارچوب و درون‌مایه اندیشه آنها به‌دست آید. مکتب فکری مشایی و تفکر فلسفی و جهان‌شناسی ابن-سینا، به‌ویژه مسئله "واجب‌الوجود"، آنگاه بهتر و روشن‌تر فهمیده می‌شود که به سنت فکری یونانی، اسکندرانی و نوافلاطونی خوب توجه شود؛ چرا که به نظر می‌رسد بن‌مایه‌های اصلی تفکر مشایی همان است که در الهیات و مابعدالطبیعه‌ی فیلسوفان یونان، سنت اسکندرانی‌ و به‌ویژه نوافلاطونیان، نیز وجود دارد. فلسفه ابن‌سینا، ویژگی دینی دارد؛ بدیهی است که اصلی‌ترین نشانه دینی بودن، باور به خدا، توحید و صفات الهی است؛ از این‌رو، قلّه و غایت فلسفه ابن‌سینا (همچون سایر فیلسوفان دینی)، اثبات واجب‌الوجود (خدا) به‌عنوان مبدأ و عالی‌ترین مرتبه هستی است. توصیفات و استدلال‌های گوناگونی که ابن‌سینا درباره واجب‌الوجود (خدا) دارد و واژه‌هایی که در این‌باره به‌کار می‌گیرد، ضعف‌هایی دارد که چالش برانگیز است؛ از جمله این‌که با جستجو و تعمق در متون دینی، متوجه می‌شویم واجب‌الوجود ابن‌سینا و هم‌فکران او، با خدای قرآن تفاوت‌های زیادی دارد. دیگر آن‌که، به لحاظ سنجه‌ها و شاخص‌های فلسفی نیز دستاوردهای فلسفی ابن-سینا در این مسئله، کاستی‌ها و ضعف‌هایی دارد. به دیگر سخن، استدلال‌های او درباره واجب‌الوجود، از نگاه معرفت‌شناسی مناقشه‌برانگیز است و در مقام اثبات و ثبوت، الزامات دینی را برآورده نمی‌کند و با مقومات الوهیت ناسازگاری دارد. برای رسیدن به کاوشی ژرف و نگاهی عمیق در این مسئله، ناگزیریم واجب‌الوجود ابن‌سینا را در 3 ساحت بررسی کنیم: الف. بررسی سیر تطور و تحول مفهوم واجب‌الوجود؛ ب. بررسی و ارزشیابی استدلال‌ها(معرفت‌شناسی)؛ ج. مغایرت‌ها و پیامدهای احتمالی (شیوه فلسفه-پردازی).
  • تعداد رکورد ها : 3375