جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 689
شخصیت گرایی تومیستی: شفاف سازی و پیشبرد پروژه
نویسنده:
Matthew David Schaeffer
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : شخصیت گرایی واکنشی است در برابر دو خطای یکسان در قلمروهای اخلاقی و سیاسی: اهمیت دادن نهایی به خودمختاری و منفعت شخصی (فردگرایی) و اهمیت نهایی به شکوه جمع (جمع گرایی). در جستجوی راه سومی بین این خطاها، شخصیت گرایان استدلال می کنند که یک انسان شناسی فلسفی باید چراغ راهنما باشد. و همچنین استدلال می کنند که سه ادعا برای یک انسان شناسی دقیق فلسفی محور هستند: (1) افراد دارای کرامتی غیرقابل انکار هستند. (ii) تلس افراد اشتراک یا عشق است. و (iii) برخی از ابعاد افراد به طور پایان ناپذیری مرموز هستند. شخصیت گرایی در هسته خود ایجاب می کند که تمامی فعالیت های درون فردی، بین فردی و نهادی باید به این سه حقیقت احترام بگذارند. پیرو فیلسوفانی مانند ژاک ماریتن، سنت ووتیلا/جان پل دوم، و فر. W. Norris Clarke, S.J., من معتقدم که شخصی گرایی باید در کار سنت توماس آکویناس پایه گذاری شود. بنابراین، پایان نامه من تلاشی برای روشن شدن و پیشبرد پروژه شخصیت گرایی تومیست است. برای روشن شدن پروژه، من سه گونه از شخصیت گرایی تومیست را شناسایی می کنم. اولی تعهدات اصلی شخصگرایی را در متافیزیک و دیگر آثار مرتبط سنت توماس بیان می کند. دومی با این استدلال که پدیدارشناسی باید در پروژه ادغام شود، به اولی اضافه می کند. و سومی با این استدلال که درک سنت توماس از esse (یعنی عمل موجود) باید خلاقانه تکمیل شود و در قلب پروژه قرار گیرد به دومی اضافه می کند. با مشخص شدن این گونه‌ها، من پروژه را به دو روش اصلی پیش می‌برم. ابتدا، دو هنجار درونی پروژه را شناسایی می‌کنم و نشان می‌دهم که هر دو هنجار نیازمند ادغام پدیدارشناسی هستند. دوم، من تصدیق می‌کنم که کار کلارکز روی شخصیت‌گرایی تومیستیک دلیل قانع‌کننده‌ای برای تقدم esse است، اما همچنین توجه می‌کنم که کار او با انتقادهای جدی مواجه شده است. بنابراین، من دو جبهه از کار کلارکز را اصلاح و از آن دفاع می کنم: ادعای او مبنی بر اینکه ذات ضخیم است و ذات نازک است، و ادعای او مبنی بر اینکه پذیرش یک کمال هستی شناختی است. من نتیجه می‌گیرم که درک کلارک از esse، با مقداری تغییر، بسیار قابل قبول است. بر این اساس، تقدم esse در شخصیت گرایی تومیستیک هنوز یک مسیر قابل دوام اس
مقایسه "عقل‌گرایی حداکثری" در اندیشه‌ی توماس آکویناس، کلیفورد، زمخشری و قاضی عبدالجبار معتزلی
نویسنده:
نویسنده:سیده مهسا سید خراسانی؛ استاد راهنما:حسن احمدی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
رابطه عقل و دین همواره یکی از مهم‌ترین پرسش‌های اندیشمندان فلسفه و الهیات بوده و هر یک از متفکران با توجه به مبانی و روش‌شناسی خود نگاه خاصی به این عنوان داشته‌اند. بر اساس رویکرد خاصی در این حوزه به نام «عقلگرایی حداکثری» عقل از میدان وسیعی در حوزه تبیین باورها برخوردار است. با مقایسه‌ی دیدگاه اندیشمندان مسلمان و غربی در فلسفه و الهیات که رویکردی عقل‌گرایانه اتخاذ نموده اند، می تواند در به وجود آمدن هم‌سخنی میان ایشان و مکاتب مختلف فواید قابل درخوری داشته باشد. در پژوهش حاضر تلاش بر این بوده است تا با بررسی مبانی، روش و گستره‌ی عقل‌گرایی دو اندیشمند غربی، از یک سو، و مکتب معتزله از سوی دیگر، به میزان قرابت رویکرد عقل‌گرایی حداکثری در الهیات مسیحی و کلام اسلامی توجه شود. توماس آکویناس که همه تلاش خود را به کار گرفت تا تصویری خردپسند و عقلانی از آموزه‌های مسیحی ارائه دهد، عقل‌گرایی را تا جایی قبول دارد که گزندی به آموزه‌های ایمان مسیحی وارد نکند. زمخشری نیز به عنوان یکی از مفسرین قرآن کریم شیوه‌ای عقلانی در تفسیر کلام الهی در پیش گرفت. بکارگیری روش‌هایی نظیر تمثیل در تفسیر قرآن نشان می‌دهد که وی به هیچ عنوان نمی‌خواست میدان تفسیر را از عقلانیت خالی کند و هرگونه سخن و حتی ادلّه نقلی را که با استدلال‌های عقلی سازگاری نداشت، بپذیرد. قاضی عبدالجبار نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین متکلمان جهان اسلام همه تلاش‌های خود را به کار گرفت تا به تبیین عقلانی آموزه‌های دین اسلام بپردازد. عقل‌گرایی قاضی تا بدانجاست که حتی آموزه‌های دینی را بر عقل عرضه می‌کند و معناداری ایمان را به جهت مجهز بودن انسان‌ها به قوه تعقل می‌داند. کلیفورد معیار سخت‌گیرانه‌ای برای پذیرش باور در نظر گرفت و بیان داشت که در پذیرش هر باوری آنچه که بایسته است لحاظ شود داشتن دلایل و شواهد کافی برای آن است. به باور کلیفورد در پذیرش باور، هیچ معیار دیگری نباید دخیل شود. وجه مشترک توماس، قاضی و زمخشری در این است که با همه تلاش‌های عقلانی اما چنین نیست که عنان کار را بطور مطلق به دست عقل سپارند و یافته‌های او را در همه حوزه‌های دینی بر نقل ترجیح دهند، اما کلیفورد که تعلق خاطری به آموزه‌های ادیان ندارد، خرد را در بررسی باورها مطلق العنان می‌داند و شاید از این منظر وی را بتوان نماینده عقل‌گرایی حداکثری به معنای خاصّ آن دانست.
بررسی مقایسه ای جنبه های نظری و عملی رذیلت و ارتباط آن با گناه از منظر توماس آکویناس و ملا مهدی نراقی
نویسنده:
نویسنده:خدیجه محمدی شجاعی؛ استاد راهنما:احمدرضا مفتاح,بهروز حدادی؛ استاد مشاور :بهروز حدادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه‌ای جنبه‌های نظری و عملی رذیلت و ارتباط آن با گناه از منظر توماس‌آکویناس(فیلسوف‌و متأله کاتولیک قرن سیزدهم میلادی) و ملا‌مهدی‌نراقی(فیلسوف‌و متأله‌شیعی قرن نوزدهم میلادی) پرداخته است تا بتواند سهمی در افزایش دانش‌های بنیادین در این حوزه معرفتی داشته باشد. توماس‌آکویناس و ملا مهدی نراقی، از مهم‌ترین اندیشمندانی هستند که توجه ویژه‌ای به فضیلت و رذیلت به عنوان دو مفهوم اساسی‌در نظام اخلاقی داشته‌اند. با توجه به اینکه بحث رذیلت کمتر از بحث فضیلت مورد توجه محققان قرار گرفته است، این رساله درصدد است تا با روش توصیفی‌ـتحلیلی و با تکیه بر آثار اصلی توماس‌آکویناس و ملامهدی‌نراقی مفهوم رذیلت و ارتباط آن با گناه در نظام اخلاقی شیعه و کاتولیک را تبیین نماید. هر دو اندیشمند در تبیین رذیلت از فلسفه یونانی استفاده کرده‌اند و در صدد ایجاد ارتباط بین فلسفه ارسطویی در باب قوای نفس و ویژگی‌های آن با آموزه‌های دینی در باب گناه هستند که این مسأله نشانگر مقبولیت دیدگاه یونانی نزد بسیاری از اهل خرد و علم در سنن دینی است. از نظر آکویناس و نراقی، رذیلت در مقابل فضیلت قرار دارد و همانطور که فضیلت از سنخ ملکه است، رذیلت نیز از سنخ‌عادت و انفعال است و گناه از سنخ فعل. مفهوم «رذیلت» از جهت انسان‌شناختی حاکی از نوعی ناسفتگی درونی و روحی انسان است و «گناه» جنبه عملی و بروز یافته رذیلت و نافرمانی عملی از دستورات خداوند است. گناه فعل بد و رذیلت عادت بد است. به این ترتیب، می‌توان گفت رذیلت منشأ گناه است. به عبارت دیگر، گناه در اخلاق دینی به کار می‌رود و مربوط به نافرمانی در احکام است و چه بسا به صورت موردی اتفاق بیفتد، اما رذیلت در اخلاق فلسفی به کار برده می‌شود و امری درونی محسوب می‌شود. البته گرچه رذیلت امری نکوهیده است، اما تا به مرحله عمل نرسد عنوان نافرمانی‌و سرپیچی از دستور الهی پیدا نمی‌کند. همچنین می‌توان گفت: رابطه گناه و رذیلت مثل رابطه شریعت و اخلاق است. در برخی موارد مصداق واحدی دارند، اما اخلاق فراتر از شریعت است. ممکن است کسی مرتکب گناه نشود، اما گرفتار رذیلت باشد. پس کسی که احکام شریعت را رعایت می‌کند لزوما فضیلت مند محسوب نمی‌شود.
بی زمان حاضر، دلسوزانه غیرممکن: دفاع از دو ویژگی کلاسیک الهی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Philip R. Olsson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه یک مفهوم خدا را در سنت خداباوری کلاسیک مسیحی بیان می‌کند، که با فراخوان‌هایی برای تغییر قابل توجه یا تجدیدنظر در ساختارهای کلاسیک مبارزه می‌کند. توجه به دو صفت الهی نزدیک به هم مرتبط است که به ویژه در دهه های اخیر مورد هجمه فلسفی و کلامی قرار گرفته است - بی زمانی و ناممکن بودن خداوند (ناتوانی در رنج). آیا خداوند «کلاسیک» واقعاً امانوئل، یعنی با ماست؟ این سوال کلی انگیزه مطالعه است. سه فصل آغازین جنبه هایی از مفاهیم خدا را که توسط آگوستین، آکویناس و کالوین مطرح شده اند را تحلیل می کند. تنش‌های ظاهری بین تعالی بی‌زمان و اتحاد تأییدکننده تثلیث با خلقت، با توجه به اجرای عدالت در مورد هر دو آموزه، قابل مشاهده است. فصل اول به بررسی ایده بی زمانی الهی و اندیشه های متناظر در مورد واقعیت زمانی می پردازد که در اعترافات یافت می شود و تعالی آگوستینی را با بینش های تکوینی و آخرت شناختی دو پدر دیگر کلیسا تکمیل می کند. فصل دوم تأیید آکویناس از تغییر ناپذیری قوی خدا و عدم لزوم خلقت را مستند می کند، در حالی که این سؤال را مطرح می کند که آیا او این موارد را به شیوه ای منطقی ثابت تأیید می کند یا خیر. سپس فصل سوم خطوط تثلیث گرایی و مسیح شناسی کالوین را دنبال می کند و در مورد «عروسی» مهربان خالق سه گانه خود با کل کار آفرینش تأمل می کند. سه فصل پایانی در حوزه‌های فلسفه و الهیات فلسفی فعالیت می‌کنند. فصل چهارم یک نظریه بی زمان (یا B) از زمان را ستایش می کند و چندین مشکل پیرامون نظریه های زمان دار (یا A) زمان را برجسته می کند. اما این دیدگاه پیشین حاکی از آن است که «حضور رسمی» وجود ندارد، و هیچ فضای ظاهری برای حضور خدای بی‌زمان با زمان‌ها و عوامل زمانی باقی نمی‌گذارد. بنابراین فصل پنجم به دنبال پرداختن به «مشکل فعلی» ابدیت کلاسیک است. به این نتیجه می‌رسد که «مشکل فعلی» خداوند غایب موقتی را می‌توان با پذیرش درک «بدون خطر» از مشیت الهی، که به بهترین وجه در قالب یک «فرمان اصلاح‌شده» درک می‌شود که به شدت همه موجودات و رویدادهای غیر الهی را به فعلیت می‌رساند، حل و فصل کرد. فصل ششم با کشمکش با مفاهیمی که آموزه بی زمانی ممکن است برای شفقت «پاسخگو» الهی داشته باشد آغاز می‌شود و با پیشنهاد این که خدای نامتناهی جهان متناهی را نه از طریق یک گنجاندن پانانتئیستی، بلکه از برخی جهات بیشتر شبیه توجه شوهر است، به پایان می‌رساند. از همسرش مراقبت کند
شناخت امر متعالی: خواص متشابه و سخن گفتن از خدا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Brandon Dahm
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه من از گزارشی از پیشگویی مشابه دفاع می کنم که تنش درون خداباوری کلاسیک بین تعالی الهی و معرفت خدا را حل می کند. در فصل اول من تنش را توضیح می دهم و نظریه ای از معنا را ترسیم می کنم. از یک سو، اگر خدا واقعاً متعالی است، پس به نظر می رسد که مخلوقات نمی توانند چیزی در مورد خدا به ما بگویند. از سوی دیگر، اگر واقعاً بتوانیم به معرفت ثابت و واقعی خدا از مخلوقات دست یابیم، به نظر می رسد که خداوند واقعاً متعالی نیست. در فصل‌های دوم و سوم، من از شرحی از ویژگی‌ها و شرایط مشابهی دفاع می‌کنم که از یکسانی و مبهم بودن از نظر طبیعی بودن لوئیزی و از طریق تعامل با آکویناس جلوگیری می‌کنند. من در فصل دوم استدلال می‌کنم که هر خاصیتی که در مقوله‌ها یا روش‌های هستی‌شناختی اولیه وجود داشته باشد، یک ویژگی مشابه یا صرفاً متمایز است. در فصل چهارم، دو نوع وحدت مشابه را شناسایی می‌کنم که مانع از این می‌شود که یک ویژگی غیریکوجهی صرفاً یک ویژگی متمایز باشد. در فصل چهارم، انواع وحدت قیاس را از طریق بحث با روش‌های تاریخی قیاس، با تمرکز بر شباهت غیر یکسان، وحدت متناسب بررسی می‌کنم. در نهایت، در فصل پنجم، فصول قبلی را به تنش اصلی پایان نامه می آورم. اولاً من استدلال می‌کنم که ویژگی‌های مشابه می‌توانند معنا را به گونه‌ای پایه‌گذاری کنند که تظاهراتی که معرفت مثبتی از خدا به ما می‌دهد، مبهم نباشد. ثانیاً من استدلال می‌کنم که ویژگی‌های مشابه نیز گزارشی قوی از تعالی الهی را حفظ می‌کنند.
روش‌شناسی و کارآمدی الهیات توماس آکوئیناس و کلام خواجه‌نصیرالدین طوسی
نویسنده:
احمدرضا مفتاح ، محمد غفوری نژاد ، مهدی قاسمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
استفاده از روش فلسفی و کارآمدی آن در کلام و الهیات همواره میان متکلمان مسلمان و مسیحی محل بحث‌ونظر بوده است. توماس آکویناس و خواجه طوسی، متکلمان هم‌عصری هستند که با اثرپذیری از فلسفۀ ابن‌سینا و با کاربرد برهان در تبیین و دفاعیات کلامی دین، مشرب و روشی مشابه یافته‌اند که می‌توان آن ‌را کلام عقلی ـ نقلی نامید. این پژوهش تطبیقی به روش‌شناسیِ تعلیمی آن‌ها اشاره می‌کند. توماس آکویناس با قائل‌شدن به دو نظام معرفتی مبتنی بر وحی و عقل، دو نوع الهیات به نام الهیات وحیانی و الهیات طبیعی را مطرح کرد. وی در کتاب جامع الهیاتِ برخلاف کتب پیشینیانش که تنها جنبۀ رهبانی و درون‌متنی داشتند، افزون بر استناد به متون مقدس و آثار آبای کلیسا به تحلیل فلسفی در مباحث الهیاتی همت گماشت. خواجه طوسی نیز در کتاب تجرید الإعتقاد به تلفیق روش عقلی و ‌نقلی پرداخت. این‌جستار، ضمن اشاره به روش کلامی پیش از این دو متفکر، با نگاهی ‌توصیفی تحلیلی، وجوه اشتراک و افتراق روشیِ توماس و خواجه را بیان می کند. اتخاذ روش اعتدالی از وجوه اشتراک آنان است. آکویناس در میانۀ رأی تفریطی تِرتولیان و دیدگاه افراطیِ ابن‌رشدیان لاتینی قرار دارد و خواجه نیز با عبور از نص‌گرایانی چون شیخ صدوق، از آسیب‌های افراطی برخی معتزله و برداشت‌های غلوآمیزی چون فرقۀ شیخیه به‌دور است. نتیجۀ روش اعتدالی هردو، استفادۀ حداکثری از برهآن‌های عقلی و عبور از «نص‌بسندی» به «نص‌پسندی» است. روش دانش کلام اساساً انحصاری نیست، اما نویسنده از رهگذر این مقایسه و توجه به ملاک تشابهات روشی، بر آن است که روش اعتدالی آن‌دو، کارآیی و سودمندی و پاسخ‌گویی بیشتری نسبت به روش‌های نص‌گرا دارد.
صفحات :
از صفحه 109 تا 133
توحید و امید به خدا [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
William J. Wainwright (ویلیام جی. وین‎رایت)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این عنصر جنبه های توحید و امید را بررسی می کند. با تمایز یکتاپرستی از اشکال مختلف ادیان غیرخداپرست، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه خداوند از عباراتی که برای توصیف غایت دینی استفاده می‌شود، فراتر می‌رود. سپس بحث به ماهیت امید می‌پردازد و بررسی می‌کند که چگونه این مفهوم توسط آگوستین، آکویناس، کیرکگور و مولتمان و دیگران استفاده شده است. سنت مسیحی که این موحدان به آن تعلق دارند، امید و ایمان را با عشق مرتبط می کند. در بخش پایانی، وین رایت انواع این نوع عشق را در اسلام، مسیحیت، و هندوئیسم خداباور نشان می‌دهد و از عشقی که توسط آن‌ها ارزش‌گذاری شده در برابر برخی اتهامات علیه آن دفاع می‌کند. او بررسی می‌کند که چرا عشق‌هایی که در این سنت‌ها بها داده می‌شود ناقص هستند، زیرا پیروان آن‌ها همواره بر این باورند که عشقی که آنها را گرامی می‌دارند، برتر از عشقی است که دیگران آن را گرامی می‌دارند.
هستی از نظر آکویناس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Kenny
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: آنتونی کنی بررسی انتقادی از روایت تأثیرگذار توماس آکویناس از هستی ارائه می دهد و استدلال می کند که از سردرگمی سیستماتیک رنج می برد. به دلیل مرکزیت این دکترین، این امر پیامدهایی برای سایر بخش‌های نظام فلسفی آکویناس دارد. مطالعه واضح و دقیق کنی این سردرگمی را برطرف می کند و به فیلسوفان و الهیدانان راهنمایی در لابلای هستی شناسی آکویناس ارائه می دهد.
ارسطو در الهیات آکوئیناس
نویسنده:
Emery, Gilles; Levering, Matthew (eds.)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press ,
چکیده :
چکیده ماشینی : ارسطو در الهیات آکویناس به بررسی نقش مفاهیم، ​​اصول و مضامین ارسطویی در الهیات توماس آکویناس می پردازد. هر فصل به بررسی اهمیت دریافت الهیات آکویناس از ارسطو در حوزه الهیات مرکزی می پردازد: تثلیث، فرشتگان، روح و بدن، شریعت موزاییک، فیض، خیریه، عدالت، تفکر و عمل، مسیح، و مقدسات. به طور کلی، مقالات بر Summa theologiae تمرکز دارند، اما برخی از آنها در مجموعه آکویناس گسترده تر است. برای مدتی بیش از هر چیز تأثیر ارسطو بر فلسفه آکویناس بوده است که مرکز توجه بوده است. شاید در واکنش به نوتومیسم فلسفی، یا شاید به این دلیل که این تأثیر ارسطویی دیگر نیازی به نشان دادن به نظر نمی رسد، نقش ارسطو در الهیات آکویناس در حال حاضر کمتر از استفاده آکویناس از سایر مقامات (اعم از کتاب مقدس یا پدران خاص) مورد توجه الهیات قرار می گیرد. در حوزه های خارج از اخلاق کلامی. در واقع، در برخی محافل الهیات، تأثیر ارسطو بر الهیات آکویناس دیگر به خوبی درک نشده است. خوانندگان در اینجا با مضامین بزرگ ارسطویی، مانند فعل و قدرت، خدا به مثابه فعل محض، جوهر و وجود، قدرت و نسل، تغییر و حرکت، علیت چهارگانه، صورت و ماده، انسان شناسی هیلومورفیک، ساختار عقل، رابطه بین معرفت مواجه خواهند شد. و اراده، خوشبختی و دوستی، عادات و فضایل، تفکر و عمل، سیاست و عدالت، بهترین شکل حکومت، و مالکیت خصوصی و خیر عمومی. ده مقاله در این کتاب دریافت آکویناس از ارسطو در الهیات خود را از دیدگاه های مختلف شامل می شود: تاریخی، فلسفی، و کلامی سازنده.
فلسفه قرون وسطی و مفاهیم استعلایی: مورد توماس آکویناس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Jan A. Aertsen
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: شاگردان توماس آکویناس تا کنون فاقد مطالعه جامع در مورد دکترین ماورایی او بوده اند. این مجلد این خلأ را پر می‌کند و ویژگی بنیادی مفاهیم وجود، واحد، درست و خوب برای اندیشه او را نشان می‌دهد. این کتاب به بررسی آغاز این آموزه در قرن سیزدهم می پردازد و رابطه روش تفکر استعلایی را با تصور آکویناس از متافیزیک توضیح می دهد. «هستی»، «یک»، «حقیقت»، «خوب» و «زیبا» را به‌صورت جداگانه تحلیل می‌کند و اهمیت آن‌ها را برای معرفت فلسفی خدا مورد بحث قرار می‌دهد. فلسفه قرون وسطی و ماورایی: مورد توماس آکویناس به عنوان کمکی به این سوال در نظر گرفته شده است که "فلسفه در قرون وسطی چیست؟". این استدلال می کند که دکترین ماورایی برای درک فلسفه قرون وسطی ضروری است.
  • تعداد رکورد ها : 689