جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > فلسفه (دانشگاه تهران) > 1402- دوره 21- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
شهرام پازوکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلة رکود یا عدم پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی و علل آن، از مسائل اصلی‌ای است که روشنفکران مسلمان به انحای مختلف، آن را عنوان و شرح و بسط داده‌اند. به نظر اکثر آنان، مانع اصلی این امر حکمت و عرفان اسلامی است که اجازه نداده است کشورهای اسلامی همچون کشورهای موسوم به غربی پیشرفت کنند. آنچه در این گفتار بررسی و سنجش می‌شود، ذکر عوامل مشهور از قبیل علمی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی مؤثر که معمولاً در گسترش تمدن و فرهنگ مورد توجه است، نیست؛ بلکه تحقیق و بررسی و شرح و توضیح این مسئله است که اوّلاً، مفاهیم پیشرفت و تمدن و فرهنگ از مفاهیم بی‌سابقه و مدرن است که مسبوق به مبادی فکری خاصی (مدرن) است که فقط ابتدا در اروپا پیدا شد و گسترش یافت و لذا سابقه‌ای در هیچ‌یک از تمدن و تفکر اقوام غیر اروپایی، و از جمله اسلامی، حتی در قرون وسطای مسیحی ندارد. طرحی نو است که در تاریخ غربی عالم انداخته شده و اصولاً نه حکمت و عرفان اسلامی و مسیحی و نه چینی و هندی در بروز آن مانع و رادع نبوده‌اند؛ ثانیاً، حکیمان و عارفان مسلمان هیچ‌گاه با علم و دانایی مقابله نکرده و بلکه برعکس، در دورة قبل از مدرن، منشأ و مقوّم آنچه در دورۀ مدرن فرهنگ و تمدن خوانده می‌شود؛ مثلاً در عالم اسلام، همین حکمت و عرفان آنان بوده ‌است. بدین‌منظور، در ضمن مفاهیم اصلی مورد نظر، مثل تمدّن و فرهنگ و پیشرفت، تعریف و تاریخ پیدایش آنها بیان می‌شود.
صفحات :
از صفحه 101 تا 125
نویسنده:
مهدی اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ازآنجاکه صدرا در بحثی چون ربط ثابت به متغیّر (و قدیم به حادث) بر ثبات تغیّر پای ‌می‌فشرد، این مسئلۀ مهم پیش ‌می‌آید که تعبیر متناقض‌نمایی چون «ثبات تغیّر» تا چه اندازه پذیرفتنی است؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی همین تقریر خاص صدرایی از «ثبات تغیّر» در بحث ربط ثابت به متغیّر و بحث‌های مشابه است. خواهیم دید شارحان صدرایی در برابر تعبیرهایی چون ثبات تغیّر واکنش‌های متفاوتی نشان ‌داده‌اند؛ برخی همچون علّامه طباطبایی آن را پذیرفته‌اند و برخی همچون مطهری و مصباح ‌یزدی آن را نپذیرفته‌اند. خلاصۀ نقدهای مطهری و مصباح ‌یزدی این است که ثبات تغیّر امری انتزاعی و ذهنی است و نه خارجی و به مفهوم مربوط است نه به مصداق. ما در ادامه، نقدهای مطهری و مصباح را به‌ چالش خواهیم کشید: اگر در خارج نوعی ثبات (به‌عنوان نفس‌الامر) وجود نداشته باشد، ذهن ما نمی‌تواند مفهوم ثبات را دربارۀ آن تغیّرهای خارجی به‌کار ببرد؛ به دیگر سخن، چون ثبات ذهنی بر یک ثبات خارجی دلالت می‌کند، پس در جهان خارج نوعی ثبات وجود دارد و بحث در نهایت، دربارۀ همان متعلّق خارجی است. در نقد خاص خود بر ثبات تغیّر نیز بر ساختار منطقی مبحث تمرکز خواهیم کرد و از این راه نشان خواهیم داد که ثبات تغیّر صدرایی نه صرفاً یک پارادوکس، بلکه ظاهراً یک تناقض واقعی است. ولی اگر ثبات در تغیّر را برخلاف فلسفۀ صدرایی، صرفاً به معنای دوام زمانی خارجی به ‌شمار آوریم، از دل این تأکّد در تغیّر به‌صورت تناقض‌آمیزی ثابت مجرد بیرون نخواهد آمد.
صفحات :
از صفحه 43 تا 58
نویسنده:
حسن غیبی پور ، علی کرباسی زاده اصفهانی ، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«تاریخ» تحت تأثیر تفکرات هگل در قرن نوزدهم، جایگاه رفیعی به خود اختصاص داد. سپس برخی از تاریخ­نگاران با طرز تفکری پوزیتیویستی، ایدۀ تاریخ­نگاری علمی را مطرح کردند تا بر مبنای آن، تاریخ به علمی یقینی تبدیل شود و همانند علوم طبیعی جدا از ذهنیات پژوهشگر قرار گیرد. مسئلۀ اساسی که در این مقاله سعی داریم تا به بررسی آن بپردازیم چگونگی رابطۀ میان فلسفه و تاریخ است. مسئلۀ از اینجا آغاز می­شود که تاریخ­گرایی آلمان با اعتقاد به نیروی هنجاری تاریخ، بر این مهم تأکید داشت که مورخ باید با کشف واقعیت­های محض و آشکارکردن معنای تاریخی آنها، جهت‌گیری­ای برای جامعه و فرهنگ فراهم کند. براساس این تصور از تاریخ، عملکرد اجتماعی و فرهنگی فلسفه به چالش ­کشیده ­شد. در این اوضاع نابسامان که فلسفه را با بحران هویت روبه‌رو ساخته بود، طرح‌های نیچه و دیلتای، یعنی جنبش گسترده و متنوع «فلسفۀ­ حیات» به نیروی محرکۀ­ تجدید فلسفه در قرن 19 تبدیل شدند. نیچه و دیلتای در این موضوع اتفاق نظر داشتند که تاریخ­نگاری جامع در درک خود از انسان، مسئلۀ­ نسبیت­گرایی را به وجود آورده است که موجب «انحلال» و «بدبینی» می­شود و نمی­تواند آیندۀ فرهنگ بشریت را پیش­بینی کند؛ ازاین‌رو، خواستار فلسفۀ جدیدی شدند که باید هدف فرهنگ بشری را آشکار و از پیشرفت آن در جهت رسیدن به هدفش حمایت کند. آنها با اینکه در برابر نتایج نقد تاریخی، مسیری مشابه برای تأیید اقتدار فرهنگی فلسفه انتخاب کردند، اما به یک راه­حل کاملاً متفاوت رسیدند. نیچه پادزهرها علیه تاریخ­گرایی را «فوق تاریخی» می­خواند که شامل هنرِ نحوۀ­ فراموش‌کردن تاریخ و زندگی در افقی محصور و تعین شده است؛ یعنی داشتن این استعداد که چه وقت باید تاریخ را حس کند و چه وقت باید آن را کنار بگذارد. به عقیدۀ وی این هر دو روش به صورت همسان برای تندرستی فرد، سلامت یک ملت و فرهنگ لازم­اند. دیلتای برخلاف نیچه، تاریخ را پادزهر و درمان شکست‌های فلسفۀ­ زندگی می‌داند: تاریخ اگر زخم ایجاد کند، باید آن را نیز درمان کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
نویسنده:
المیرا ارشدی طهرانی ، محمد شکری ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانا آرنت، متفکرسیاسی برجستۀ قرن بیستم، در آرائش دربارۀ ارتباط وثیق پراکسیس و غلبه ‌بر تمامیت‌خواهی که آن را محصول از خودبیگانگی، انفعال و انزوای انسان مدرن می‌داند، مسیری متمایز از استادش مارتین هایدگر پیموده است. آرنت به شیوه‌ای پدیدارشناسانه به تحلیلی تاریخی دست می‌زند تا وضع بشر را از دوران پیشاسقراطی تا کنون، مورد بررسی قرار داده و نقش تقابلی نظر و عمل را در شکل گیری این وضعیت تبیین کند. پرواضح است که او در این مسیر، همانند هایدگر به نقد سنت متافیزیک غربی پرداخته باشد؛ اما آرنت برخلاف هایدگر که بر انکشافِ هستی دازاین به‌مثابۀ آشکارگی حقیقت تأکید می‌کند، از «وجود» به‌ «نمود» سوی‌گردانی کرده و انکشاف را در آشکارگی کیستی عمل‌ورز که از طریق دو‌ نمود عمل و گفتار در ساحت عمومی رخ می‌نماید، مورد بررسی قرار می‌دهد. آرای آرنت با تأکید بر لزوم حضور انسان‌ها و هم‌کنشی‌شان در سپهر متکثر همگانی به‌منظور برون‌رفت از بحران تمامیت‌خواهی، ازخودبیگانگی و غربت از کرۀ ارض، در تقابل با آنچه وی دازاین خود تنها انگاشته شدۀ هایدگری نامیده قرار گرفته و به بوتۀ نقد کشیده شده است. دازاینی که به عقیدۀ آرنت گرچه در-عالم-بودن است، اما غرق شدن در کثرت همبودهای خویش را عامل هرزه‌درایی و سقوط به زیستنی متوسط و بی‌اصالت می‌پندارد و از این‌رو زیستنی خداگونه و مثالی را در تفرد خویش ارحج می‌داند.
صفحات :
از صفحه 25 تا 42
نویسنده:
حسین مصباحیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله درصدد پرتو افکندن بر این پرسش است که «آیا مفهومی علمی از ایدئولوژی می‌تواند وجود داشته باشد؟» پرسش مذکور که عنوان مقاله‌ای از پل ریکور هم هست، در پی مواجهه‌ای پدیدار شناختی با ایدئولوژی و به تعلیق درآوردن تعاریف رایج آن صورت‌بندی شده است و وارسی آن به این خروجی منجر شده است که از طریق به‌کاربستن شعار دشوار و موردعلاقۀ پدیدارشناسی یعنی «بازگشت به خود چیزها» و ساخت‌گشایی از منطق واضع ایدئولوژی، دستوت دوتراسی، می‌توان امکان مفهوم‌پردازی ایدئولوژی، نه به‌عنوان یک علم، بلکه به‌مثابۀ یک روش را فراهم ساخت. در مقاله بحث شده است که در صورت فراهم شدن چنین امکانی، گامی برای عبور از دوگانه تفسیر و تغییر یا پژوهش نظری و پژوهش کاربردی برداشته خواهد شد. مقاله پس از فراهم آوردن شرح و تحلیلی از دیدگاه‌های دستوت دوتراسی دربارۀ عناصر ایدئولوژی، تقدم ایدئولوژی بر علوم دیگر و پروژۀ بیکنیِ او برای بازسازیِ فهم انسان و طبیعت، میراث او را در بخش ملاحظات پایانی، داوری کرده و به این نتیجه رسیده است که اگر ایدئولوژی نه به معنای «تحلیل ایده‌ها»، یا «وارسی خاستگاه ایده‌ها» به نحو کلی، بلکه به معنای «تحلیل ایده‌های سلطه یافته» فهم شود، می‌تواند در جهت عبور از دوگانه تفسیر و تغییر به کار گرفته شود. در قسمت مذکور ایدئولوژی دارای سه رکن اصلی دانسته شده است: الف) معاصر بودن در سنت فلسفی- علمی ‌شناخت؛ ب) نقد ایده‌های سلطه یافته و؛ ج) برآمدن بدیل‌های نسبی. این سه رکن در پیوند با یکدیگر، از ایدئولوژی معرفتی می‌سازد در جوهر متفاوت با معارف دیگر که کار آن تفسیر و تغییر هم‌زمان است؛ خصلتی که منحصر به ایدئولوژی و بعدها پدیدارشناسی انتقادی است.
صفحات :
از صفحه 203 تا 223
نویسنده:
محمد جواد اسماعیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مصلح‌الدین لاری، فیلسوف و تاریخ‌نگار قرن دهم هجری/ شانزدهم میلادی است که زندگی خود را در سه قلمرو تاریخی و جغرافیایی صفوی در ایران، گورکانی در هند، و عثمانی در آسیای صغیر سپری کرد. این تجربۀ زیسته، رهاورد فرهنگی و اجتماعی به همراه داشت که می‌توان پیامدهای آن را در نگارش‌های لاری دنبال کرد. یکی از آثار مهم حکیم لاری اثری است با عنوان أنموذج العلوم که به‌صورت مستقل دو نسخه از آن در کتابخانه‌های ترکیه شناسایی شده است. نیز سه نسخه برگرفته از این اثر با عنوان رسالة فی بحث الحرکة در کتابخانه‌های ایران، آلمان و ترکیه نگهداری می‌شود. رسالة فی بحث الحرکة لاری دوازدهمین بخش از رساله أنموذج العلوم است که لاری آن را در بیست و یک بحث تنظیم کرده است و مسائلی از علوم نقلی و علوم عقلی را در آن گنجانده است. رهیافت انتقادی لاری در این اثر به‌گونه‌ای است که ارزش فلسفی این اثر هنوز پس از چهار قرن در روزگار ما از اهمیّت برخوردار است. ارسطو، فارابی، ابن سینا، سهروردی، قوشچی و دوانی در زمرۀ اندیشمندانی هستند که لاری در نگارش خود به بررسی آراء آنها پرداخته است. لاری در این اثر با دوانی هماوردی کرده است و در پرتو انتقاد از دوانی، نگرش فلسفی خود را بیان می‌کند. در این اثر این مباحث بررسی شده است: تعریف حرکت، اجزاء حرکت، حرکت و زمان، آن سیّال، امور غیر متناهی و امور متعدّد، حرکت به دو معنی توسّط و قطع، توارد افراد مقوله، حرکت در کمّ، تکاثف و نموّ، متّصل واحد، واحد طبیعی، وحدت جسم، طبیعت جسم، فرد به مثابه امر معیّن، و شخص.
صفحات :
از صفحه 59 تا 82
نویسنده:
عطیه زندیه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حقیقت و واقعیت از مباحث بنیادی فلسفی است که پراگماتیست‌ها دربارۀ آن مباحث ویژه‌ای مطرح کرده‌اند. در این مقاله آرای پیرس و جیمز در‌ این ‌خصوص با هم تطبیق داده می‌شود تا به این سؤال پاسخ داده شود که چرا با اینکه پیرس بنیان‌گذار پراگماتیسم است، جیمز از شهرت گسترده‌تری برخوردار است؛ تفکر او بیشتر پی‌گرفته می‌شود و از او نیز به‌عنوان مؤسس پراگماتیسم نام می‌برند؟ آنچه باعث این مسئله شده، نظرگاهی است که این دو دربارۀ نظریۀ حقیقت اتخاذ کرده‌اند؛ از‌این‌رو، بررسی حقیقت و واقعیت از لحاظ معنا، اقسام، معیار و جایگاه آنها در پراگماتیسم، هم نظر آنان را در مورد این دو مبحث به‌خوبی بازگو می‌کند و هم به پرسش این مقاله پاسخ می‌دهد. پراگماتیسم بر اصل پراگماتیکی استوار است که پیرس واضع آن بوده و جیمز نیز آن‌ را پذیرفته‌ است. آنان با اصل پراگماتیکی، آثار و نتایج عملی مفاهیم را می‌سنجند. تمایز این دو فیلسوف در این است که پیرس اصل پراگماتیکی را اصلی منطقی دانسته، با نظریۀ معنا مرتبط می‌سازد و جیمز آن را با نظریۀ حقیقت گره می‌زند و این باعث می‌شود پراگماتیسم جیمز در صدر تفکرات پراگماتیستی بعدی قرار گیرد. افزون بر این، در این مقاله به این پرسش نیز می‌پردازیم که آیا پراگماتیسم آنان در نظریۀ واقعیت و حقیقت، توانسته است خود را از قید فلسفۀ متافیزیکی برهاند؟ پاسخ این پرسش آن است که پیرس و جیمز دیدگاه‌های مؤثر وجدیدی در فلسفه مطرح کرده‌ و برخی از اصول فلسفۀ متافیزیکی را به چالش کشیده‌اند؛ اما با این همه، هنوز در چارچوب تفکر متافیزیکی می‌اندیشند.
صفحات :
از صفحه 127 تا 145
نویسنده:
سعید انواری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا نحوۀ مشاهدۀ موجودات غیرمادی (عقلی) را دارای فرآیندی معکوس مشاهدۀ موجودات مادی دانسته است. پس از وی شیخ اشراق به کمک این فرآیند، نحوۀ مشاهدۀ موجودات عالم مثال را نیز از همین طریق تبیین کرده است. در این فرآیند به جای آنکه حسگرهای پنج‌گانۀ بیرونی اطلاعاتی به حس مشترک ارسال کنند، این اطلاعات از نفس و یا مستقیماً از متخیله به حس مشترک منتقل می‌شوند. شرط لازم برای این اتفاق، آن است که قوای ظاهری و باطنی مشغول نباشند و این فرصت وجود داشته باشد که ادراک نفسانی بر مغز و حس مشترک تأثیر گذاشته و از این طریق موجود مجرد برای فرد متمثّل شود. این فرآیند در مواردی نیازمند تعبیر یا تأویل است که در این مقاله شرایط و نحوۀ تبیین ایشان بررسی شده است. همچنین این فرآیند کاربردهای مختلفی در فلسفۀ اسلامی دارد و به کمک آن نحوۀ مشاهده و تمثل فرشتگان، اجنه و شیاطین و نیز نحوۀ الهام و نزول وحی و مشاهدۀ رؤیای صادقه و انجام سحر و جادو و اطلاع از علم غیب و نیز هذیان‌گویی برخی از بیماران تبیین شده است. همچنین می‌توان از این طریق مشاهدات و ادراکات حسی و شنیدن اصواتی را که شیخ اشراق در مراحل سلوک توصیف کرده است، تبیین کرد. در این مقاله فرآیند معکوس و کاربردهای آن بیان و نقد و بررسی شده و نشان داده شده است که شیخ اشراق در این بحث تحت تأثیر ابن سینا قرار دارد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 100
نویسنده:
محمد ملائی ایولی ، علی‌اصغر زَکوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تشکیل حکومت به‌منظور دستیابی بشر به اهداف فردی و اجتماعی خود، یک ضرورت عقلانی است؛ اما بحث دربارۀ حق حاکمیت و ویژگی‌های حاکم همواره ازجمله مباحث چالش‌برانگیز بوده است. هدف از این نوشتار، واکاوی آراء ملاصدرا دربارۀ رئیس حکومت و خصوصیات اوست. پرسش اصلی این است که از منظر ملاصدرا حق حاکمیت بر جامعۀ اسلامی برای چه کسی ثابت است و چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ این مطالعه از نوع پژوهش تحلیل محتواست که با مراجعه بر منابع مکتوب آن حکیم متأله و مبانی فلسفی وی، با تکیه بر کتاب مبدأ و معاد انجام می‌گیرد. با گردآوری داده‌ها و با عنایت به برخی مبانی فکری ملاصدرا معلوم شد که از نظر وی اولاً، وجود رئیس حکومت برای ادارۀ جامعه و سوق‌دادن افراد به سعادت و کمال حقیقی بشر یک ضرورت است و ثانیاً، از آنجا که حق حاکمیت بالذات از آن خداوند است، تنها فردی حق حاکمیت بر مردم را دارد که مأذون و منصوب از جانب او باشد؛ چنین فردی بر پایۀ قاعدۀ امکان اشرف به‌ترتیب یا نبی خداست که با تکیه بر دانش لدنی خود، سعادت حقیقی و راه رسیدن به آن را به‌درستی می­شناسد یا امام مأذون و منصوب از طرف اوست. وی سپس برخی از ویژگی‌های حاکم را برمی‌شمارد.
صفحات :
از صفحه 225 تا 240
نویسنده:
سید محمدتقی شاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوسرل در پژوهش ششم از پژوهش‌های منطقی، دربارۀ «شهود مقولی» بحث کند. در شهود مقولی با اضافه‌ای فوق بر ادراکات حسی مواجه‌ایم که در مرحلۀ انتقال ادراک حسی به گزاره‌ای، محمولی بدان افزوده می‌شود. مسئلۀ مقالۀ حاضر، تبیین جایگاه شهود مقولی و نسبت آن با ادراک از نظرگاه هوسرل در پژوهش‌های منطقی اوست. ضرورت و اهمیت این مسئله آن اندازه است که می‌توان آن را شالوده و سنگ‌بنای پدیدارشناسی و هر نظریۀ شناخت آینده دانست و حتی هایدگر آن را یکی از چهار موضوع اصلی پدیدارشناسی هوسرل برمی‌شمرد. روند بحث با توضیح تفاوت «ادراک»، «شهود»، «ابژه» و «پُرشدگی» آغاز می‌شود. سپس با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی رابطۀ شهود مقولی با عناصر مقولی تفکر، تقابل افعال بسیط و مقولی، مراحل افعال در شهود مقولی تألیفی، نقش مهم احساس در شهود مقولی و در کنار شهود مقولی تألیفیْ، شهود ایدتیک بررسی خواهد شد. یکی از دستاوردهای این نوشتار، شرح مراحل سه‌گانۀ شهودهای مقولی تألیفی است: ادراک بسیط ابتدایی از کل، ادراکات تقسیم‌کننده به اجزای کوچک‌تر، و التفات تألیفی مقولی بالفعل. نوآوری این نوشتار در این است که از نظر هوسرل ما همان‌طور که از ابژه‌های حسی شهود داریم، شهود عقلی و شهود مقولی نیز داریم.
  • تعداد رکورد ها : 12