جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 90
بررسی از خودبیگانگی از نظر صدرالمتألهین و جلال‌الدین مولوی
نویسنده:
انسیه ماهینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از راههای شناخت و نقد اندیشه‌ها، مقایسه نظرات گوناگون بزرگان فکر و اندیشه با یکدیگر و داوری کردن میان آنهاست.در پژوهش حاضر، هدف بررسی تطبیقی نظریات دو عارف متأله فارسی زبان جهان اسلام مولوی و ملاصدرا در خصوص مسئله‌ی « از خودبیگانگی» است. در جریان مطالعه تطبیقی افکار مولوی و ملاصدرا، سعی بر آن بود تا تصور، ابزار انگار باشد. بر همین اساس مسأله اصلی مورد پژوهش در کنار توصیف مواضع خلاف و وفاق، تبیین مواضع نیز بوده است. از این رو برای فهم عمیق‌تر و درک کامل‌تر مسأله علاوه بر تطبیق مبانی، برخی موارد که به کلیات فردی و مکتبی بازگشت داشته مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به تعریف و تبیین مسئله از خودبیگانگی از نظر هر دو اندیشمند، پیامدها،علل بروز و راهکارهای درمان آن به صورت تطبیقی پرداخته شد. آنچه ضرورت پیگیری پژوهش را بیشتر می سازد آن است که بررسی این مسئله، علل و راهکارهای آن منحصر به قرون گذشته نبوده بلکه با توجه به این که حرکت در مسیر خلاف فطرت بشری است در دوران معاصر با توجه به شرایط موجود، طرح آن اهمیت بیشتری می یابد، خصوصاً بررسی راهکارهای درمان آن که با توجه به فضای فکری، فرهنگی و دینی مولوی و ملاصدرا، در سرزمین های اسلامی ایجاد معرفت افزایی و در صورت تأثیر گذاری و عمل، معضل خودباختگی را خصوصاً در بین نسل جوان برطرف خواهد نمود .از نظر مولوی انسان دارای هویتی الهی است که در اثر هبوط،از آن دور افتاده و دچار خود فراموشی شده است.آنچه این فراموشی اجباری اولیه را تشدید می کند تعلق و آمیزش با ماده و مادیات و تأثیر قوای طبیعی حیوانی است که باعث شده کم کم تیرگی و ظلمت بر وی چیره شده او را از عالم پاک و روشن دور سازد و بدین سبب در درون خود عذاب و شکنجه مرغ محبوس را احساس می کند و می نالد و هوای بازگشت به وطن اصلی خود می کند. می توان این سیر استکمالی در آثار مولوی را در قالب قوس نزول و صعود به تصویر کشید.از خودبیگانگی نقطه مقابل خودشناسی است از این رو پیامدهای آن عدم حضور و وجود پیامدهای خودشناسی است که به برخی از آنها از دید مولوی اشاره می شود.از دید مولوی دو دسته عوامل باعث عدم شناخت خویشتن است که برخی عوامل درونی و بعضی بیرونی اند که در جایگاه خود مورد بررسی واقع می شود.از نظر وی نقطه مقابل علل از خودبیگانگی،راه هایی برای خودیابی و غلبه بر از خودبیگانگی است .بصورت اختصار راه درمان آن از دید مولوی چیزی جز یافتن مأوای اصلی و بازگشت به آن و در نتیجه خروج از غفلت نیست. ملاصدرا در حکمت متعالیه، در صدد تعالی و تکامل انسان است.غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست.حال اگر انسان به معرفت نفس نایل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای زیادی ایجاد خواهد کرد. بنابراین سعی شد با تأکید بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل از خودبیگانگی، راهکارهای آن نیز بیان شود. اکثر دیدگاههای حکیم شیرازی و ملای رومی با توجه به اشتراکات وسیع فرهنگی، اجتماعی و دینی شبیه یکدیگر و در نتیجه مکمل یکدیگر بوده و موارد اندکی اختلاف که به مبانی فکری مربوط می باشد بین آن دو وجود داشت.به نظر می رسد هرچند از نظر پارادایمی اندیشه های هر دو متفکردر این خصوص بسیار به هم نزدیک می باشند؛ اما صدرالمتألهین در بحث خویش از روش حکمی – عرفانی استفاده می نماید اما مولوی بیان خود را در روشی عرفانی به صورت تمثیلی بیان کرده که برای عموم قابل فهم می باشد. این تحقیق پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که در جمع‌آوری اطلاعات از روش کتابخانه‌ای پیروی می‌کند.
تلقی ملاصدرا از ماهیت انسان به عنوان نوع متوسط و نقش آن در حیات پس از مرگ
نویسنده:
باقر گرگین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از هویت و حقیقت انسان در حکمت متعالیه رنگ و بوی تازه‌ای به خود می‌گیرد. ملاصدرا با تکیه بر نظریه‌ها و مبانیِ ویژۀ خود از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری و جسمانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن نفس، که حکیمان پیش از وی را به آن‌ها راه نبوده، مباحثی را دربارۀ انسان به میان آورد که خواستگاه نوآوری‌هایی در نظام فلسفیِ او گشت. کرانه‌ناپذیر بودن ماهیت انسان و در حد منطقی گنجیده نشدن حقیقت انسان، از آن دست است که در مباحثی چون پیوستگی نفس و بدن، نحوۀ وجود نفس و بدن، تناسخ و معاد جسمانی و مسائل مرتبط با آن‌ها موجب به میان آمدن سخنان در خور درنگی شد.صدرالمتألهین بر پایۀ مبانیِ پیشین و اشاره به نحوۀ وجود خاص انسان سخن از دگرگونیِ نوعیِ انسان به‌میان آورد. بر این اساس حیوان ناطق نوع متوسط دانسته می‌شود و می‌تواند تحت اجناسِ بهیمی، سبوعی، شیطانی و ملکی واقع شود و از انواع گوناگون مندرج در این اجناس برخوردار شود. وی با تکیه بر دریافت خود از ماهیت انسان، به دگرگونیِ مسائل مهم حکمت پرداخت. از آن دست می‌توان به مسئلۀ ادامۀ زندگیِ انسان پس از مرگ، تناسخ و معاد نفس به بدن اشاره کرد. با مبنا قرار دادن نحوۀ وجود نفس انسانی و با نظر به برخورداریِ انسان از ساحت‌های وجودیِ سه‌گانه و اینکه نفس در همۀ مراتب از وجود یگآن‌های برخوردار است، زندگیِ پس از مرگ در حکمت متعالیه تبیین می‌شود. بر این اساس تناسخِ اصطلاحی (ملکی) به کلی از میان برچیده می‌شود و در برابر آن تناسخ ملکوتی مطرح می‌شود که تفاوتی جدی با تناسخ مشهور دارد و بر خلاف آن، رخ دادنش جایز شمرده شده است. از دیگر سو تفسیری نو از معاد جسمانی به میان می‌آید که در آن هم جسمانی بودن معاد توجیه می‌شود و هم عینیت بدن دنیوی و اخروی بر تبیینی فلسفی استوار می‌گردد.
آئین سیک و رابطه آن با اسلام و هندوئیزم
نویسنده:
محمد روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه، نخست اول خواستگاه‌های فرهنگی دینی آئین سیک مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش شامل سه فصل است، از آنجا که آئین هندو بستر رشد و گسترش آئین سیک بوده نخست لازم است آئین هندو را بشناسیم. به این دلیل در فصل اول آئین هندو به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از شناخت آئین هندو، در فصل دوم به نهضتهای اصلاحی درون آئینی هندو پرداختیم،‌ چرا که آئین سیک نیز در یک نظر نوعی نهضت اصلاحی هندو بوده که بعدها دارای هویت مستقلی از آئین هندو شده است. از آنجا که همانند آئین هندو، ورود اسلام به هند را نیز می‌توان به عنوان یکی از بسترهای رشد آئین سیک قلمداد کرد،‌ در فصل سوم در این بخش به بررسی اسلام در هند پرداخته شده است. در بخش دوم به معرفی آئین سیک پرداختیم. در این بخش ائین سیک در سه زمینه تاریخ گوروها، آموزه ها و در نهایت آداب دینی،‌ در سه فصل تنظیم شده است. در این بخش سعی شده حتی الامکان، تمام مطالبی که برای معرفی آئین سیک بیان می‌شود کاملا مستند و با استفاده از منابع اصلی آئین سیک باشد. به این خاطر، گاهی در مطالب مورد استناد در این آئین از خط اصلی گوروموکهی استفاده شده است تا به مستند شدن بحث بیشتر کمک کند. بخش سوم به مقایسه آئین سیک و هندو اختصاص دارد. در این بخش دو مبحث مهم خداشناسی و انجام شناسی در این دو آئیندر دو آئین در دو فصل مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. در بخش چهارم نیز آئین سیک را با اسلام در زمینه خداشناسی و خداشناسی مورد بررسی تطبیقی قرار داده ایم. و در نهایت با نتیجه گیری بحث پایان می‌رسد.
غلو و جایگاه آن در کلام شیعه
نویسنده:
فرزانه دهقانی کوهدشت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غلو تفکری انحرافی‌است که در ادیان و مذاهب مختلف پدید آمده، در لغت به معنای افراط و زیاده از حد می باشد و از نظر اصطلاحی از مهم‌ترین مسائلی است که مورد توجه متکلمان و علمای شیعه و سنی قرارگرفته است، و به معنی زیاده روی و افراط در دین می باشد. از لحاظ اختصاصی این واژه به کسانی اطلاق می‌شود که درباره‌ی امام علی (ع) و ذریه ایشان غلوکرده‌اند.قرآن به شدت در دو سوره نساء آیه 171 و سوره مائده آیه 77 از غلو نهی کرده است؛ از آنجا که این پدیده باعث تخریب چهره ی ائمه علیهم السلام و منجر به دو دستگی میان شیعیان می شد با مبارزه جدی امامان و شیعیان اصیل مواجهشده است. این پدیده همچنین باعث تحریف مبانی کلامی شیعه وعقاید و باورهای آنها می شد. پیامد های زیادی که این تفکر انحرافی در میان شیعیان به وجود آورده است قابل توجه است. این فرقه‌های خارج از اسلام، امروزه در میان شیعیان نمودی ندارند و کسی در بین شیعه یافت نمی شود که آشکارا امامان را خدا بداند. شیعه اصیل، مبرای از غلو در افکار و عقایدش می‌باشد. نگارنده در این پژوهش در فصل اول، کلیات را مطرح نموده، در فصل دوم موضع ائمه علیهم‌السلام در مقابل آن ذکر شده است، در فصل سوم،که مهم‌ترین فصل از این رساله می‌باشد، به عقاید مشترکی که بین غالیان و شیعیان وجود دارد، و غالیان آن‌ها را تحریف کرده‌اند و نیز مبانی کلامی غالیان پرداخته شده است، و نهایتاً در فصل چهارم پیامدها و راه‌های علاج این پدیده توضیح و شرح داده شده است.
بررسی اندیشه‌های معنوی سای بابا
نویسنده:
احد صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درطی چند دهه اخیر موضوع عرفان و معنویت در غرب و به تبع آن در شرق نیز علاقمندان زیادی پیدا کرده که دلیل آن مشکلات زندگیهای ماشینی و پچیده ای است که در عصر حاضر انسان را گرفتار ساخته است. عرفان های نوظهور یک جریان معنوی است که در سالیان اخیر شتاب دو چندان داشته و در این میان مکاتب عرفانی شرقی و به خصوص عرفان های هندی رشد چشمگیری داشته است.مکتب عرفانی «سای بابا» یکی از این مکاتب نوظهور هندی است که افراد زیادی را در سراسر جهان به سوی خود جلب کرده است. ایران اسلامی نیز از این مساله استثناء نبوده و آموزه های سای بابا توسط عده ای در داخل ترویج و گسترش داده میشود به همین دلیل پژوهش حاضر در صدد برآمد تا با پرداختن به نقد وبررسی ابعاد و زوایای اندیشه های معنوی سای بابا، موارد منحرف و مردود تعالیم او را آشکار سازد.سای بابا از نظر مبانی فکری و اعتقادی کاملاً پای بند به آئین هندو است. تناسخ و قانون کرمه که از اصول اساسی آئین هندو است، مورد قبول وی می‌باشد. در نوشته‌‌ها و سخنان خود از «ویشنو» و «شیوا»به کرّات نام می‌برد. او در عین حال مدعی است که یک دین جدید آورده است که از ادیان موجود بهتر و کامل تر است و سایر ادیان در رتبه پایین‌تر از آن قرار دارند. اعتقاد به پیام او منافاتی با سایر ادیان ندارد و او آمده است تا هندو، هندوی بهتر، مسلمان، مسلمان بهتر و مسیحی، مسیحی بهتری باشد. و با ایجاد تحوّل در افکار انسان‌ها جهان را اصلاح و پر از صلح و آرامش کند. از اصول مهم تعالیم معنوی سای بابا ذکر خدا، عشق، توجه به عالم درون، اهمیت تغذیه و موانع سیر و سلوک را می‌توان نام برد. در رابطه با تعالیم و اندیشه‌های معنوی سای بابا به تفصیل و نیز تحلیل و نقد آن، همچنین زندگی‌نامه علمی او کار مستقلی انجام نشده است تحقیق حاضر در نظر دارد امور سه گانه مزبور را تأمین کند. امور پیش گفته نوآوری‌های پژوهش پیش رو است.
تناسخ و معاد جسمانی
نوع منبع :
مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
وب سایت عرفان شیعی,
کلیدواژه‌های اصلی :
پاسخ به اشکالات کلامی و فلسفی درباره «عالم ذر»
نویسنده:
علی افضلی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع عالم ذر، همواره یکی از بحث برانگیزترین مباحث قرآنی و اسلامی بوده است و مفسران، متکلمان، فیلسوفان و عارفان مسلمان درباره آن بسیار سخن گفته‌اند. آن چه از ظاهر آیات و به‌ویژه روایات اسلامی بر می‌آید، این است که هر انسانی قبل از تولد از مادر، در عالمی به نام عالم ذر، (در مرحله‌ای به‌صورت روح محض و در مرحله‌ای دیگر، همراه با بدنی خاص به‌نام بدن ذرّی) وجود فردی حقیقی داشته است. عده‌ای از اندیشمندان مسلمان این برداشت از ظاهر آیات و روایات را نمی‌پذیرند و هر یک به‌گونه‌ای خاص، این ظواهر را توجیه و تأویل کرده و اشکالاتی را به آن برداشت ظاهری وارد کرده‌اند. مقاله حاضر به ذکر بعضی از مهم‌ترین این اشکالات می‌پردازد و به آنها پاسخ می‌گوید.
صفحات :
از صفحه 85 تا 112
تحلیل مبانی متافیزیکی ملاصدرا در ابطال تناسخ مُلکی
نویسنده:
زهرا کاشانیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تناسخ یکی از نظریه های رقیب معاد است. این عقیده در طول تاریخ با اشکال و اطوار متنوع مطرح بوده است. ملاصدرا با استناد به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی خود نخست به مفهوم سازی دربارة تناسخ پرداخته است و به مفاهیمی چون تناسخ باطل و تناسخ حق می رسد؛ تناسخ باطل همان تناسخ مُلکی و تناسخ حق، تناسخ ملکوتی است و سپس با تکیه بر نگرش وجودی اش، تناسخ مُلکی را ابطال و تناسخ ملکوتی را اثبات می کند. سؤال اصلی این جستار این است: ملاصدرا چگونه تناسخ مُلکی را ابطال کرد؟ و نتیجة بحث عبارت است از اینکه ملاصدرا بر پایة مبانی هستی شناختی مثل اصالت وجود، وحدت تشکیکی، اشتداد، تضعف و مبانی انسان شناختی همانند حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن به ابطال تناسخ مُلکی می پردازد.
مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولوی در مثنوی
نویسنده:
صدیقه بازرگان کلوانق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله، نگاهی مبسوط و فراگیر به موضوع مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی است. مثنوی گنجینه‏ای انباشته از مرواریدهای گرانبهای ادب فارسی و عرفان اسلامی و گوهرهای نایاب از حکمت و فلسفه است. به طوری که موضوعات و مفاهیم عالی ادب و فرهنگ، اندیشه و عرفان، به طرزی بدیع، زیبا و در حین حال ساده، آمیخته با حکایات و تمثیلات ظریف بیان گردیده است. موضوع مرگ، از موضوعات بسیار مهم انسانی به شمار می‏آید. مثنوی هرگز از این موضوع خالی نبوده، بلکه ظریف‏ترین و ناب‏ترین مفاهیم را می‏توان در آن مشاهده کرد . انسان از لحظه ی شناخت خود و جهان خواسته بداند که از کجا آمده و به کجا می‏رود، اندیشه ی گذر از این جهان همچون گردش روز و شب و تغییر فصول، بر دل و جانش سایه ی سیاهی افکنده که نه راه قرار در آن را داشته و نه راه فرار از آن را. در نگاه شعرای عارف، زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر مولوی در مثنوی به توصیف سرای جاوید پرداخته و قیامت را لقای الهی و بهشت را زمان وصال با یار دانسته‏و دوزخ را لحظه ی فراق ازیار.مثنوی مجموعه ی نسبتاً متنوعی از تقابل هاست که در این میان تقابل دو جهان یکی از بنیان‏های فکری شاعر را تشکیل می‏دهد. در منظومه یفکری مولوی، پیوستهسیطره یجهان غیب بر عالم شهادت محسوس‏ است. ما در این اثر با معانی گوناگونی از مرگ مواجهیم که هر‏چند همگی آدمی را به سوی جهان آن سری دعوت می‏کند، اما هر کدام از دیگری متمایز است. این مفاهیم عبارتنداز: مرگ طبیعی، مرگ تبدیلی و شهادت که در این میان، شاعر بیش از همه به مرگ تبدیلی پرداخته است. مولانا در اقناع مخاطبان خویش درباره ی جهان عیب، بیش از دیگر تمهیدات ادبی، از تمثیل بهره برده است؛ زیرا هنگامی که وی می‏خواهد از جهانی سخن بگوید که هیچ مرز و صورتی ندارد، به ناچار از ابزاری بهره میگیرد که در جهان صورت قابل درک باشد. بنابراین با خواندن این رساله، خواننده می‏تواند تا حدودی به عمق تفکر مولانا و خلاقیت ادبی وی پی ببرد و مشاهده نماید که مرگ و رستاخیز به بهترین نحو ممکن، در مثنوی مطرح گردیده و فصل الخطاب مباحث مربوط به این موضوع می‏تواند به شمار آید.
پیکرگردانی در داستان‌های هزار و یک شب
نویسنده:
سارا پورشعبان پیربازاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به جایگاه و اهمیت هزار و یک شب در معرفی و شناخت شرق و فرهنگ اساطیری آن، تحلیل این اثر از منظر یکی از برجسته ترین عناصر اسطوره ای با نام پیکرگردانی و با هدف شناخت هرچه بیشتر عوامل موثر در جذابیت اثر مورد پژوهش قرار گرفت. در بررسی هزار و یکشب پس از بکار گیری همزمان 3دیدگاه روان شناختی، اسطوره ای و دینی، از آغازین حکایت آشکار گردید که پیکرگردانی به عنوان یکی از عناصر خلّاق و فراگیتیگ، تأثیر بسیار زیادی در اصلاح ذهنیت منفی شهریار نسبت به زنان داشته است. همچنین، حضور پیکرگردانی تا پایان هزار و یکمین شب به عنوان یکی از موثرترین عوامل جذابیت و خیال انگیزی حکایات شناخته شد. جامعه ی آماری در این رساله،?53 حکایت از حکایات هزار و یکشب(با احتساب حکایات فرعی) از قصه ی آغازین مجموعه- قصه ی " شهریار و برادرش شاه زمان"- تا حکایت پایانی آن- "حکایت کنیز بی نظیر"- است.نتایج پژوهش حاکی از آن است که منشأ بسیاری از تغییر شکل ها و پیکرگردانی های هزار و یکشب را علاوه بر عامل جادو، باید در اعمال شیطانی همچون شرارت و حقه بازی جستجو کرد. از این منظر، پیکرگردانی های داستان های هزار و یکشب که با هدف ایجاد رعب و وحشت و ترس از نیروهای خارق العاده ی زنان و فریبکاری و اغواء صورت می گیرد، بیش از آنکه امری اهورایی باشد، وابسته به رفتارهای اهریمنی است؛ و آن دسته از پیکرگردانی ها که موجب جذّابیت داستانی می شوند، اکثراً نتایج نادلخواهی را برای فرد تغییر شکل دهنده به بار می آورند.
  • تعداد رکورد ها : 90