جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
«معرفت النفس» از رهگذر پیوند میان عقل و فطرت و دین از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
علی محمد ساجدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تاملات در باره نفس ناطقه بشری از دیرباز کانون توجه فیلسوفان و متفکران و متالهان بوده و هست؛ در میان فیلسوفان یونان به ویژه ارسطو و کتاب مستقل او (در باره نفس)، تا سایر فیلسوفان مشا و اشراق و حکمت متعالیه می توان تطور و سیر تکاملی اندیشه در باره نفس را مشاهده نمود. و اینک، در حکمت متعالیه صدرا عوامل موثر بر شناخت حقیقی نفس، افزون بر منابع عقلی و شهودی، تعالیم و آموزه های دینی نیز مورد تاکید قرار گرفته است، تا جایی که به باور صدرا عقل و اندیشه آدمی بدون استمداد از وحی و آموزه های دینی، هم چنین بدون ریاضت و تهذیب نفس و تلاش های عملی در فهم و شناخت صحیح از ذات خویش، قاصر، بلکه عاجز و ناتوان است. و این موضوع، رهیافت جدیدی در حوزه معرفت النفس است که مدعی است آموزه های دینی که از سرچشمه وحی می جوشد به یاری دست آوردهای عقل بشری می شتابد تا حقیقت وجودی خویش را به او بنمایاند. و این مطلب عنصر مهمی است که اندیشمندان پیشین کمتر به آن پرداخته اند.لذا، در این تحقیق کوشش بر آن است تا به روش توصیفی – تحلیلی نقش سه عامل فوق در شناخت و تهذیب نفس را بر مبنای آرا صدرالمتالهین شیرازی تبیین شود. و لزوم و اجتناب ناپذیر بودن تمسک به دین را برای سالکان طریق معرفت النفس آشکار سازد. براهین عقلی وی در باب تجرد نفس به وجه ایجاز، روش کشفی او و مستندات قرآنی و روایی این متفکر بزرگ اسلامی -به خواست خدا-هدف اصلی پژوهش حاضر خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 29
بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا
نویسنده:
وحیده عامری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه نفس، این موجود بی‌همتای الهی را از دیگر موجودات متمایز می‌‌سازد، صفت بقا و جاودانگی آن است. مقاله حاضر سعی دارد مسأله بقای نفس را از دیدگاه فلاسفه بزرگی مانند ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار دهد. همچنین به دلیل رابطه تنگاتنگ میان بقای نفس و مسأله معاد، بحث از معاد نیز به دنبال آن خواهد آمد. در آغاز پس از نگاهی گذرا به معنای بقا و مراد فلاسفه از آن، به بیان ادله هر کدام از فلاسفه در باب آن خواهیم پرداخت که حاصل آن اثبات صفت جاودانگی برای نفس خواهد بود. سپس به معنای معاد و تفاوت آن با بقا پرداخته و دیدگاه هر کدام از فلاسفه مذکور در باب کیفیت و چگونگی معاد، مورد بحث قرار خواهد گرفت. نتیجه بدست آمده این است که ابن‌سینا معاد روحانی را با دلایل عقلی اثبات نموده و معاد جسمانی را به شرع ارجاع داده است. شیخ اشراق سعی نموده تا با تکیه بر اصول اشراقی معاد جسمانی را اثبات نماید اما او نیز از اثبات عینیت جسم دنیوی و اخروی بر نیامده است. صدرالمتألهین با بنیان نهادن یازده اصل مستحکم، به تبیین و اثبات معاد جسمانی همت گمارده است.
صفحات :
از صفحه 124 تا 151
بررسی تحلیلی مسأله تجرد نفس نزد سه فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا)
نویسنده:
وحیده عامری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پی بردن به حقیقت نفس و درک ناشناخته‌های آن، همواره از دغدغه‌های فیلسوفان مسلمان بوده است. از میان صفات نفس ویژگی تجرد یکی از مهمترین آنهاست چرا که اگر وجود نفس به عنوان یک جوهر مجرد که بعد از زوال بدن باقی است ثابت نشود، بحث از معاد بی‌معنا خواهد بود. این مقاله به بررسی آراء سه فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدرالمتالهین) در باب تجرد نفس می‌پردازد. ابن‌سینا بحث نفس را در طبیعیات آورده زیرا به نظر وی نفس کمال اول برای جسم طبیعی است و مجردا حادث می‌شود. البته در این صورت این سؤال به وجود می‌آید که رابطه موجودی مادی مثل بدن با موجودی مجرد چون نفس چگونه قابل توجیه است؟ وی سپس دلایل مختلفی بر تجرد نفس ارائه می‌دهد که مهمترین آنها در این مقاله آمده است. بر خلاف حکمای مشاء که از علم‌النفس در طبیعیات بحث کرده‌اند، شیخ اشراق به مسأله نفس صورتی الهی بخشیده است. از نظر وی نفس نوری از انوار حق‌تعالی است که در زندان تن گرفتار شده و در جهت رهایی او از دام تن و نجاتش از تاریکی جهان مادی باید کوشید. برخی از دلایل سهروردی بر تجرد نفس برگرفته از آراء مشاییان و برخی مختص به خود اوست. از دیدگاه ملاصدرا تعریف نفس به کمال اول برای جسم طبیعی ناظر به ذات نفس است، نه حیثیت تعلقی آن و نفس حقیقتی جز سرپرستی و تدبیر بدن ندارد. وی بر خلاف ابن‌سینا از نفس در الهیات بحث کرده و معتقد است نفس «جسمانیة الحدوث» و «روحانیة البقا» است. به عبارت دیگر، نفس از بستر ماده بر می‌خیزد و مراتب تجرد را یکی پس از دیگری می‌پیماید تا اینکه به مقام تجرد تام عقلی نائل می‌شود.
صفحات :
از صفحه 101 تا 124
تاثیر مبانی نفس شناختی ملاصدرا بر معرفت شناسی او
نویسنده:
ناصر مومنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله، کوشش شده است تا نشان داده شود که نگاه ملاصدرا به نفس، نگرش وی به علم و ادراک را به گونه ای دیگر کرده و نتایج نوینی به بار آورده است. در این نوشتار، بیشتر نظریات خاص صدرا در رابطه با نفس شناسی و ارزیابی نگاه او به نفس و تأثیر این نگرش بر دیدگاه های این فیلسوف بزرگ در خصوص شناخت مورد نظر است. بنابراین کوشش شده است تا میزان تأثیرپذیری معرفت شناسی ملاصدر از مبانی نفس شناختی او تبیین و تحلیل شود. نتیجه بدیعی که از این پژوهش به دست می آید، روش شناسی معرفتی ملاصدرا است. دقت در این روش شناسی ما را به یک هندسه منسجم رهنمون می کند و ارتباط و پیوستگی دو حیطه نفس شناسی و معرفت شناسی را به خوبی نشان می دهد. هر چند تلقی صدرالمتالهین از معرفت، با نگرش فیلسوفان جدید کاملا متفاوت است، می توان با رویکرد امروزی نیز به آرای او نگاه کرد و با توجه به مبانی نفس شناختی و نظام معرفتی او، آن را مورد ارزیابی قرار داد. به همین دلیل، از این زاویه نیز به مسأله معرفت از نگاه ملاصدرا توجه شده است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 128
تاثیر مبانی نفس شناسی ملاصدرا بر معرفت شناسی او
نویسنده:
ناصر مومنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله، کوشش شده است تا نشان داده شود که نگاه ملاصدرا به نفس، نگرش وی به علم و ادراک را به گونه‌ای دیگر کرده و نتایج نوینی به بار آورده است. در این نوشتار، بیشتر نظریات خاص صدرا در رابطه با نفس‌شناسی و ارزیابی نگاه او به نفس و تأثیر این نگرش بر دیدگاه‌های این فیلسوف بزرگ در خصوص شناخت مورد نظر است. بنابراین کوشش شده است تا میزان تأثیر‌پذیری معرفت‌شناسی ملاصدرا از مبانی‌ نفس‌شناختی او تبیین و تحلیل شود. نتیجه بدیعی که از این پژوهش به دست می‌آید، روش‌شناسی معرفتی ملاصدرا است. دقت در این روش‌شناسی ما را به یک هندسه منسجم رهنمون می‌کند و ارتباط و پیوستگی دو حیطه نفس‌شناسی و معرفت‌شناسی را به خوبی نشان می‌دهد. هرچند تلقی صدرالمتألهین از معرفت، با نگرش فیلسوفان جدید کاملا متفاوت است، می‌توان با رویکرد امروزی نیز به آرای او نگاه کرد و با توجه به مبانی نفس‌شناختی و نظام معرفتی او، آن را مورد ارزیابی قرار داد. به همین دلیل، از این زاویه نیز به مسأله معرفت از نگاه ملاصدرا توجه شده است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 128
محاورة فيدون أو في خلود النفس
نویسنده:
افلاطون؛ مترجم: عزت قرني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: دار قباء,
چکیده :
كتاب حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. افلاطون، در فایدون می کوشد جاودانگی نفس را اثبات کند. او در این دیالوگ جمعا چهار استدلال بر جاودانگی نفس می آورد که - به استثنای استدلال مبتنی بر ادواری بودن طبیعت- جملگی مبتنی و متکی بر نظریه مثل هستند. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده پر گشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. به اعتقاد افلاطون مرگ‌ اندیشی از دغدغه‌ های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب‌ تر و شادمان‌ تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می‌ داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند‌تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتاً چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مسأله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می‌ نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است. دیدگاه افلاطون درباره ساحات وجودی آدمی را می‌ توان نوعی ثنویت‌ گرایی افراطی خواند. به اعتقاد او میان نفس و بدن نهایت فاصله برقرار است، به‌ گونه‌‌ ای که نفس موجودی متعلق به عالم بالا بوده و پیش از بدن موجود است و فقط چند صباحی در این بدن مقام کرده است؛ پس از ترک بدن نیز همچنان به حیات خود، خواه در عالم دیگر و خواه در قالب ابدان دیگر، ادامه می‌ دهد. مبسوط‌ ترین بحث افلاطون درباره مسأله نفس و بدن و به طور خاص ثنویت‌ گرایی، در محاوره زیبای فایدون آمده است. به نظر می‌ رسد که برای فهم براهین افلاطون که عمدتاً‌ با هدف اثبات بقاء یا جاودانگی نفس اقامه شده‌ اند، طرح ملاحظاتی مقدماتی درباره این محاوره ضرورت داشته باشد. فایدون به لحاظ ساختار ادبی و بنابر معرفی نویسنده‌ اش، توصیفی از واپسین لحظات زندگی سقراط در زندان است؛ لحظاتی که سقراط آماده می‌ شود تا برای همیشه جهان ما را بدرود گوید و مأموران زندان مشغول آماده نمودن زهری هستند که سقراط به عنوان آخرین جرعه جام این جهانی باید سر بکشد. بر خلاف اغلب محاورات افلاطون، این محاوره به صورت گزارش غیر مستقیم ارائه می‌ شود. توصیف واپسین لحظات زندگی سقراط را، در این محاوره از زبان فایدون، شاگرد سقراط، می‌ شنویم که مدت‌ ها پس از درگذشت سقراط، آن واقعه را در شهر فیلوس در پلوپونز برای اخکراتس روایت می‌ کند. افلاطون با هنرمندی تمام فضای محاوره را به گونه‌ ای سامان می‌ دهد که با مقام و موقعیت موضوع کاملاً تناسب دارد. طبیعی به نظر می‌ آید که اگر با فیلسوفی که مرگ را به انتظار نشسته است، گفتگویی فلسفی صورت بگیرد، این گفتگو درباره مرگ و وضع و حال آدمی پس از مرگ باشد. افلاطون در محاورات سیاسی و اجتماعی‌ اش، مانند گرگیاس شمشیر انتقام را از نیام برمی‌ کشد و کینه به حق یا ناحق خویش را متوجه بسیاری از اجزاء و عوامل جامعه آتنی و شخصیت‌ های صاحب نام آن، اعم از سخنوران، سوفسطائیان و اصحاب سیاست می‌ کند. ولی در فایدون از آن کینه و انتقام خبری نیست. در اینجا گویی او دیگر به دنیا و اصلاح آن نمی‌ اندیشد و همه فکر و ذکر او زندگی پس از مرگ است. به یک لحاظ می‌ توان گفت مسأله اصلی فایدون مرگ آگاهی یا مرگ‌ اندیشی فیلسوفانه است. شادابی سقراط در دم مرگ، حاضران را به‌ شگفتی وا می‌ دارد و آنها علّت آن شادمانی و سرخوشی را جویا می‌ شوند. سقراط در بیان سبب این شادابی، به تشبیه قو روی می‌ آورد. قوها از آنجا که پرستش‌ گر آپولون، خدای پیشگو هستند، قدرت پیشگویی دارند. و بنابراین این مرغان «چون نیکی‌ های جهان دیگر را پیش‌ بینی می‌ کنند، در واپسین روز عمر شادمان‌ تر از روزهای دیگر می‌ گردند و زیباتر از اوقات دیگر می‌ خوانند» لیکن مردم که از این زیبایی‌ ها بی‌ خبرند، چنین می‌ پندارند که این آواز خوش به دلیل ترس از مرگ است. و طبعاً سقراط هم که از پرستندگان و خادمان همین خداست، از این جهت کمتر از قو نیست.