جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30253
مرزهای ارتباط با بیگانگان از دیدگاه مذاهب اسلامی
نویسنده:
ناصرشعبانی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف پژوهشگر : ارائه آراء فقهای اسلامی براساس مقتضیات زمان - تطبیق و مقارنه ی فقه مذاهب مختلف اسلامی در راستای ایجاد وحدت و تفاهم هرچه بیشتر پیروان مذاهب اسلامی - پاسخ گویی به شبهات و اشکالات وارده در مورد ناتوانی و عجز فقه اسلامی در حل مشکلات اجتماعی عصر کنونی. ضروت تحقیق : با توجه به بسط روز افزون ارتباطات در جهان کنونی و گسترش بیش از پیش روابط مسلمانان با بیگانگان و به تبع آن لزوم نیاز به پاسخگویی چگونگی این روابط به ویژه بعد از پیروزی انقلاب و افزایش شمار نو مسلمانان٬ لذا تبیین آراء و نظرات فقه اسلامی راجع به حریمهای روابط از ضروریات انکار ناپذیر است. روش پژوهش : در تحقیق حاضر از شیوه ی کتابخانه ای و فیش برداری و ایجاد رابطه ی منطقی بین مطالب استفاده شده است. نتیجه کلی : اسلام خواستار رابطه ی مسالمت آمیز و دوستانه ی پیروانش باهمه ی غیرمسلمانان است. اما در ایجاد و شدت و ضعف آن یا ترک رابطه حریمها و مرزهای مشخصی را نیز فرا روی مسیر مسلمانان قرار می دهد. اصولا اصل اولی بر ایجاد رابطه است نه ترک آن مگر در مواردی محدود که رابطه با اصول و ضوابط حاکم در تعارض باشد
معرفت پیشین با توجه به آرای فیلسوفان تحلیلی معاصر
نویسنده:
علی طاهری لاریجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): معرفت گزاره ای یا تجربی و پسین است و یا غیر تجربی و پیشین. تجربه ارتباط علّی صاحب معرفت گزاره ای با مصادیق موضوعِ گزاره است به نحوی که خود واقعیتِ محکی گزاره ، علّت به وجود آمدن باور می گردد. معرفت پیشین آن معرفتی است که توجیهش بی نیاز از تجربه باشد. اگر قضیه ای به نحو پیشین معلوم باشد, امکان معرفت پسین به همان قضیه وجود ندارد و بالعکس معرفت پیشین به قضیه پسین ممکن نیست. از آنجا که واقعیات عینی همه جزئی و متشخص اند, معرفت به هیچ گزاره ای با سور کلّی از راه تجربه توجیه نمی شود و کلی بودن یک گزاره نشانة پیشین بودن حدّ اقل بخشی از توجیه آن است. می توان وجود باورهای پیشین را از دو را ه نشان داد: نخست آنکه تجربه هیچگاه نمی تواند قضایای با سور کلّی را توجیه کند. از اینرو معرفت به گزاره هایی از این دست بی نیاز از وجود توجیه پیشین نیست. دوم آنکه اصل امتناع جمع نقیضین, نمی تواند از راه تجربه توجیه شود. زیرا هر قضیه تجربی خود به این اصل نیازمند است. از اینرو یا باید این اصل را کنار گذاشت و یا توجیه پیشینِ آن را پذیرفت. تمایز پیشین، پسین با تمایز تحلیلی، ترکیبی و تمایز ضروری، ممکن همواره عجین بوده است. تلقی های مختلفی از تحلیلیّت وجود دارد ولی بنا به معنای برگزیده قضایای ترکیبی پیشین وجود دارند. مراد از ضرورت قضیه صدق آن در همه عوالم ممکن است و مستلزم یقینی بودن آن نیست. گزاره های پیشین همه ضروری اند و هر چند گزاره های ضروری تجربی وجود دارند, اما برای ضرورتشان نیازمند توجیه پیشین اند. مثالهای نقض کریپکی چیزی بر خلاف این نظر را نمی توانند افاده کنند. منبع پیشینِ توجیه همانا تأمّل بر صفات است. اصل امتناع جمع نقیضین اصلی بدیهی است و تنها با تأمل بر صفات وجود و عدم می توان درستی این اصل را فهمید. رمز بداهت این اصل در یافت بی واسطه و مستقیم هستی و طردِ آن نسبت به عدم است. قضایای حساب هم به دلیل ماهیت اعداد به بداهت بر ما معلومند. توجیه پیشین هر چند خطاناپذیری غیرنظام مند ندارد, امّا از خطای نظام مند مصون است. همچنین خودِ توجیه پیشین در معرض ردّ تجربی نیست, هر چند کذب گزاره های پیشین ممکن است با تجربه معلوم شود.
مبدأ شناسی در قرآن
نویسنده:
سهراب پور انزائی، عباس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این پایان نامه به شناخت خداوند از دیدگاه قرآن پرداخته شده است. عناوین آن عبارتند از: خدایی که قرآن معرفی می کند، دلائل اثبات وجود خدا در قرآن،توحید ذات، توحید صفات، توحید افعالی، توحیدعبادی، بررسی یکی از آیات قرآن که در آن از سه گونه توحید الوهیت، ربوبیت و عبودیت یاد شده است.
مسأله منطقی شر از دیدگاه علامه طباطبائی و آلوین پلنتینگا (با توجه کتاب خدا، اختیار و شر)
نویسنده:
غلامعلی سنجری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بشر از دیرباز با شرور اخلاقی و طبیعی مواجه بوده و همواره در این فکر بوده است که حکمت و علت شرور چه می تواند باشد، تاکنون پاسخ های بسیاری در این خصوص داده شده است، البته برخی نیز در طول تاریخ به خاطر عدم توانائی علمی در حل مشکل شرور، ره افسانه زده، قائل به دو خدا و ثنویت شده اند خدای خیر و خدای شر. در اهمیت و توجه به این مسئله در طول تاریخ حتی عصر حاضر، همین بس که این مسئله در گذشته منجر به دو خدائی و ثنویت گشته و اکنون نیز پناهگاه الحاد عده ای شده است که می توان در این خصوص به آنتی فلو، جی ال مکی و... اشاره کرد که مسئله شرور را راهی برای انکار وجود خدا دانسته اند. ایشان بر این باورند که قضایایی که ادیان در باب صفات خداوند بیان می کنند (علم بی نهایت خدا، خیر محض بودن او، قدرت مطلق الهی) با وجود شرور قابل جمع نیست و جمع قضایای خدا عالم است و خدا خیر محض است و خداوند قدرت بی نهایت دارد با قضیه شر وجود دارد، منجر به تناقض می شود. جی ال مکی برای روشنی تناقض، قضایای خیر محض حتی المقدور از وجود شرور جلوگیری می کند و خیر نقطه مقابل شر است را اضافه می کند. ایشان به خاطر اعتقاد به تناقض این قضایا به نتیجه باور نکردنی می رسد و آن عدم وجود خداست! از طرفی در طول تاریخ کسانی بوده اند که سعی در توجیه مشکل شرور داشته و دارند؛ از جمله کسانی که در عصر حاضر به دفاع از باورهای دینی پرداخته اند، آلوین پلتنینگا است، که در جواب جی ال مکی با طرح جهان های ممکن و این که قدرت بی نهایت خدا شامل برخی از جهان ها نمی شود و آن جهان، عالمی است که انسان ها در آن مختار باشند اما جملگی خیر اختیار کنند، قصد دارد اثبات کند، جمع قضایای مورد باور انسان متأله با وجود شرور نه تنها تناقض صریح * بلکه تناقضی ضمنی نیز *. علامه طباطبائی از اندیشمندان مسلمان نیز بر آن است که گرچه خداوند قدرت بر خلق جهانی که در آن جملگی خیر اختیار کنند را دارد، و حتی چنین نیز کرده است اما با دست بردن در مبانی اختیار شر، این امر نشدنی است. پس می توان گفت هم پلنتینگا و هم علامه طباطبائی بر این نکته توافق دارند که قدرت خداوند شامل فرض جی ال مکی نمی شود اما برای عدم شمول هر یک دلیلی جداگانه دارند.
معرفت شناسی از دیدگاه کانت و ملاصدرا
نویسنده:
سهام اسدی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش بررسی این نکته می باشد که با توجه به اینکه این دو فیلسوف بسیار اثر گذار در جامعه فلسفی خویش بوده اند٬ نتایج فلسفی هر یک به چه شکل بوده است. روش نمونه گیری به صورت کتابخانه ای می باشد. در طرح پژوهش ابتدا بررسی معرفت شناسی نزد کانت٬ سپس بررسی معرفت شناسی نزد ملاصدرا و در نهایت بررسی و تطبیق این دو فیلسوف در مسئله معرفت شناسی انجام شده است. نتایج نشان می دهد که بنابر مبانی٬ کانت در مسئله معرفت شناسی در مرتبه پدیداری متوقف شده و در بسیاری از مغضلات را پدید می آورد در حالیکه مبانی ملاصدرا به صورتی که راه به فرای پدیدار می برد.
معرفت دینی و فرایند تحول آن از نگاه اندیشمندان مسلمان (شهید مطهری (ره)، دکتر سروش، آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
منیژه رنجبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت دینی ، تحول و تکامل آن از مباحث مهم کلام جدید و دغدغه ی کثیری از متفکران و محققان این حوزه است که در قرن حاضر بسیار به آن توجه شده است. هدف این رساله ، تحلیل ، تبیین معرفت دینی و فرایند تحول آن از دیدگاه سه اندیشمند معاصر ، استاد شهید مرتضی مطهری (ره) ، دکتر عبدالکریم سروش و آیت الله عبدالله جوادی آملی است تا با کنکاش در آراء هر یک از ایشان در زمینه ی معرفت دینی و مسائل مربوط به آن و بررسی تطبیقی نظرات محققین مذکور بتوان به ملاک های صحیح تحول ، تکامل معرفت دینی و کیفیت وصول به حقیقت دین دست یافت. در این پژوهش سعی شده است که به اهداف تعیین شده ی زیر جامه ی عمل پوشانده شود: 1 . مقایسه ی تعریف و برداشت های سه محقق از معرفت دینی و این که چه کسانی می توانند به آن دست یابند. 2 . شناخت و تحلیل اندیشه ی متفکرین مذکور در مورد تأثیر معارف بشری بر معرفت دینی. 3 . آگاهی از آراء این سه اندیشمند در مورد مبانی ساختار تحول معرفت دینی. 4 . شناخت و مقایسه ی اندیشه ی سه محقق در مورد چگونگی جمع بین دین ثابت و نیازهای متغیر. پس از بررسی اهداف مذکور به شیوه ی توصیفی و اسنادی با تکیه بر تحلیل محتوا در آثار هر یک از این سه بزرگوار به نتایجی دست یافتیم که برخی از آن ها عبارتند از: الف) آن چه شهید مطهری (ره) در مورد دین و معرفت دینی بیان کرده اند ، مربوط به مقام تعریف می شود اما عبارات دکتر سروش در این زمینه مربوط به مقام تحقق است . البته آیت الله جوادی آملی ، چون در جایگاه منتقد به بررسی آراء دکتر سروش پرداخته اند، مسائل را در همین مقام مطرح کرده اند. ب) یکی از مسائل مهم که در بحث معرفت دینی ، مورد توجه کامل شهید (ره) بوده ، اعتقاد به وجود فطرت است که البته آقای جوادی آملی نیز در برخی موارد به آن اشاره کرده اند. ج) یکی از اهداف مهم این پژوهش به دست دادن معیار هریک از افراد مذکور در زمینه ی تحول معرفت دینی است . استاد مطهری (ره) تمام تغییرات و تحولات در زمینه ی معرفت دینی را تنها با استفاده از عقل آزاد از اغراض ورذایل اخلاقی ، در قلمرو اصول ثابت و فطری دین و متناسب با تحول تکاملی معارف بشری ، صحیح دانسته اند. دکتر سروش تمام مسائل مربوط به معرفت دینی از جمله تحول ، تکامل ، اجتهاد و ... را تنها مسبوق و مستند به معارف بشری بیرون دینی می دانند. آقای جوادی آملی با اعتقاد به تجرد علم ، معرفت دینی را از هرگونه تحول و تطوری بری دانسته و معتقدند آن چه تحول می یابد ، نفس عالم است که مجازاً به معرفت و از جمله معرفت دینی نسبت داده شده است . د) شهید مطهری (ره) برعقل به عنوان منبع و نیز ابزاری برای فهم دین بسیار تأکید کرده اند ، اما عقل در تئوری دکتر سروش همان اندازه نقش دارد که سایر صفات بشری چون حب و بغض و ... . و از نظر ایشان دخالت عقل در فهم دین ، کمکی است که تئوری های علمی ، فلسفی ، کلامی و عرفانی به فهم دین می کنند . ه) با دقت در مورد قبل ، یکی از بنیادی ترین نقاط اختلاف سه اندیشمند مذکور در بحث مطابقت معرفت دینی با دین شکل می گیرد به این معنا که براساس گفته های علامه مطهری (ره) و استاد جوادی آملی با استفاده از عقل می توان به فهمی از دین دست یافت که کاملاً بر آن منطبق باشد اما با استناد به گفته های دکتر سروش ، این امر امکان پذیر نیست . امید است که این پژوهش کمک مؤثری در زمینه ی تبیین مسائل معرفت دینی باشد.
مقایسه نظریه امامت در کلام اسماعیلیه و شیعه اثنی عشری
نویسنده:
زینب زارعی یالقوز آغاجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این رساله که به روش کتابخانه ای است، هدف بررسی مقایسه مسئله امامت از دیدگاه شیعه اثنی عشری و اسماعیلیه می باشد . این دو فرقه شیعی نزدیک ترین فرق شیعه از نظر اعتقادی می باشد و وجوه مشترک این دو فرقه، بیشتر از موارد اختلاف آنها می باشد. اگر تشیع دوازده امامی و هفت امامی مقایسه شود می توان گفت: این دو مذهب وجوه مشترکی در عقاید کلامی دارند. نزدیکی فکری آنها در مسائلی چون وجوب و ضرورت امام، عصمت امام، وظایف و شئون امام و مسئله ولایت مورد انکار هیچ کس نیست. فرق کلی میان شیعه دوازده امامی و شیعه اسماعیلی این است که اسماعیلیه معتقدند که امام به دور هفت گردش می کند و نبوت در حضرت محمد ختم شده است. در تغییر و تبدیل در احکام شریعت، بلکه ارتفاع اصل تکلیف خاص به قول باطنیه مانعی ندارد، برخلاف شیعه دوازده امامی که حضرت محمد را خاتم انبیاء می داند و برای او دوزاده وصی و جانشین قائلند و ظاهر شریعت را معتبر و غیرقابل نسخ می دانند و برای قرآن کریم هم ظاهر و هم باطن اثبات می کنند.
معرفت شناسی در فلسفه اسلامی
نویسنده:
حسن معلّمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ضرورت پرداختن به مسائل معرفت شناسی و پاسخ به شبهه های مربوط به آن، پیش از هرگونه «هستی شناسی» قطعی است و این کار مهم، تلاش های گوناگونی را می طلبد از جمله این تلاش ها، نگاهی تاریخی به معرفت شناسی و بررسی سیر تطوّر آن به منظور دستیابی به انواع شبهات و معضلات و گونه های مختلف جواب و راه حل های آن برای رسیدن به واقع است. بررسی سیر این مبحث در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی ضرورت دارد; ولی هر کدام نوشتاری مستقل را می طلبد و دقّت و موشکافی خاصّ خود را اقتضا میکند. به لحاظ این که در فلسفه اسلامی، تاکنون کار مستقلّی در این زمینه صورت نگرفته، این بحث را در فلسفه اسلامی مطالعه و بررسی کرده و برای بریده نبودن این سیر از زمینه های پیشین خود، نگاهی مختصر و گذرا به معرفت شناسی در غرب افکنده، و بخش اوّل این رساله به معرفت شناسی در فلسفه غرب اختصاص داده ایم. از آن جا که مورّخان فلسفه، ابتدای فلسفه را از شش قرن پیش از میلاد می دانند و سوفسطائیان را نخستین متفکّران در این زمینه به شمار می آورند، این بخش سیر مختصر خود را از آن جا آغاز می کند. در فصل اوّل، نظریات پارمیندس، گزنوناس از یونان باستان و سپس سوفسطائیان و ادلّه آن ها بررسی، و پس از آن، سقراط، دموکرتیس، افلاطون، ارسطو، رواقیان، اپیکور و شکّاکان و شبهات دهگانه آن ها و نوافلاطونیان نقد شده است.در فصل دوم، معرفت شناسی در قرون وسطا (در فلسفه مسیحی) را مورد بحث قرار داده و نظریّات اگوستین، بویس، روسلان، آبلار، راجر بیکن، اکویناس، و اکام را گزارش کرده ایم.در فصل سوم، معرفت شناسی در فلسفه جدید بررسی، و نظریّات دکارت، اسپینوزا، لایب نیتز، فیلسوفان تجربی (لاک، بارکلی، هیوم) نقد شده اند. و سرانجام به نظریّات کانت پرداخته ایم. بخش دوم به معرفت شناسی در جهان اسلام اختصاص یافته، و از کندی، فارابی، ابن سینا، غزالی، فخر رازی، شیخ اشراق، خواجه نصیرالدّین طوسی و ملاّصدرا سخن رفته و آرای ایشان در باب معرفت شناسی مورد دقّت و ارزیابی قرار گرفته است. در بخش سوم، فیلسوفان پس از ملاّصدرا مورد توجّه هستند و نظریّات علاّمه طباطبایی(رحمه الله)، استاد مطهری و استاد مصباح در باب علم و معنای آن، انواع مفاهیم، بدیهیات، اصل علّیت و ارزش شناخت تحلیل و بررسی شده اند و سرانجام، سیر معرفت شناسی در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی بیان شده است و نتیجه گرفته ایم که فلسفه غرب در مجموع به سمت عدم امکان مطابقت ذهن با واقع و در نهایت، تبیین به عدم امکان آن (در فلسفه کانت) پیش رفته است; امّا در فلسفه اسلامی، حلّ مشکلات شناخت در رسیدن به واقع و تبیین توان عقل در رسیدن به واقع اتقان کافی دارد.
معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر
نویسنده:
فاطمه کلانتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اکثر فلاسفه اسلامی با برهان فلسفی تنها نوعی از معاد (معاد روحانی) را به اثبات رسانده و نوع دیگر (معاد جسمانی) را تعبداً پذیرفته اند. در میان آنان ، شاخص ترین چهره ای که برای اثبات معاد جسمانی با روش فلسفی اهتمامی گسترده ورزیده است ، فیلسوف معروف ، صدرالمتألهین شیرازی است. وی که از روش مشائیون و اشراقیون در این موضوع خرسند نبوده ، خود به تلاش در این مسیر پرداخته و توانسته است معاد جسمانی را با بدن مثالی به اثبات برساند ولی سرانجام چون این معاد مطابق با معاد عنصری قرآن نبود به روش وحیانی روی آورد. خواجه نصیر نیز از جمله متکلمانی است که از طریق آیات و روایات سعی کرده است معاد جسمانی را اثبات نماید. در این رساله تلاش شده است که نخست انواع معاد و تفاوت جسم دنیوی و اخروی مطرح و پس از آن ، به اثبات معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر و به دنبال آن به دفع شبهات معاد جسمانی با توجه به مبانی آن دو دانشمند و سپس به برخی از احولات آخرت و در پایان به نقد و بررسی و مقایسه نظرات این دو متفکر پرداخته شود. نتایج حاصل از این تحقیق بدین قرار است : الف با توجه به صفات و افعال الهی ؛ از قبیل حکمت ، عدل ، ... می توان ضرورت معاد را اثبات کرد. ب عده ای برای انکار معاد جسمانی شبهاتی را مطرح کرده اند که مبنای اکثر آنها مقایسه آخرت با دنیا است. ج ملاصدرا ، شخص محشور در روز قیامت را همان انسان موجود در دنیا (حقیقت واحدی مرکب از جسم و روح) می داند و سعی دارد با توجه به تجرد خیال معاد جسمانی را با برهان عقلی به اثبات برساند ، اما این براهین تنها معاد روح با بدن مثالی را اثبات می کنند لذا به دلایل وحیانی روی می آورد. د ظواهر آیات قرآن بیانگر معاد جسمانی (حشر روح همراه با بدن) است و این آیات قابل تاویل نیست ، هر چند عده ای از روی جهل دست به تاویل آنها زده اند. ه خواجه بر اساس آیات و روایات معاد جسمانی را اثبات کرده است و برای اینکه دچار مشکل اعاده معدوم نشود بر این باور است که اجزای اصلی بدن هنگام مرگ پراکنده می شوند ، ولی از بین نمی روند و در روز جزا همین اجزاء جمع می شوند.
مبانی فلسفی منطق فِرِگه و نقد و بررسی آن
نویسنده:
یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این تحقیق، چهار فصل دارد: فصل های اوّل و دوم به کلّیات و روش و مراحل تحقیق پرداخته، و در فصل سوم، زندگی علمی فِرِگه، برنامه ها و اهداف فکری و فرهنگی او بررسی، و نشان داده شده که وی در پی تحکیم مبانی ریاضیات بوده است و برای این هدف، درصدد بوده ریاضیات را بر منطق مبتنی کند و بدین جهت، لازم دیده است که ابتدا، خودِ منطق منقّح شود. مباحث منطقی او بر مبانی فلسفی خاصّی مبتنی است که در فصل چهارم، سه مبنا در قالب شش بخش مورد تحقیق و نقد و ارزیابی قرار گرفته است: 1. نقد فرگه از روان شناسی گری: او با روان شناسی گری در منطق به شدّت مخالف بود. در نظر او، موضوع منطق یعنی اندیشه، و صدق و کذبش بی زمان و بی مکان است و ازلاً و ابداً به نحو عینی در خارج از اذهان موجود بوده، به یک اندازه در معرض شهود انسان ها قرار دارد. 2. بررسی و نقد نظریه فرگه در نقد روان شناسی گری: به گمان ما، فرگه در پرهیز از روان شناسی گری به نحوی که توضیح میدهد، به خطا میرود; زیرا موضوعات منطقی، عینی و مستقل از ادراک نیستند; بلکه تصوّر و تصدیق از حیث حکایت، موضوع منطق هستند که قائم به ذهن انسانند. این ادراکات گرچه از حیث وجود شخصیاند، از حیث کشف، مستقل از مدرک اند; بدین جهت، جایی برای نسبیت و انتقال ناپذیری معرفت باقی نمیماند. 3. معنا و مدلول: بحث دیگری که در این جا مطرح شده، تمییز بین معنا و مدلول است. فرگه به سبب مشکلی در قضیه اتّحادیه، به وجود معنای مغایرِ با مدلول، برای لفظ قائل شده است: لفظ، معنا را بیان و از طریقش بر مدلول دلالت میکند. 4. بررسی و نقد نظریه فرگه درباره معنا و مدلول: به نظر ما، معنای لفظ در اسم های خاص، همان مدلول خارجی است و در غیر اسم های خاص، طبیعتِ آن شیء یعنی محکی تصوّرِ متناظر با لفظ شمرده می شود که وجودش از ذهن و خارج اعمّ; ولی در خارج به وجود مصادیق است. نظریه فرگه مقبول نیست; زیرا او دلیل کافی بر مدّعایش * و معمّای قضیه اتّحادیه به نحو دیگری حلّ می شود. دلالت جمله بر صدق و کذب نادرست است. 5. تابع و شیء: فرگه عناصر موجود در قلمروهای لفظ، معنا و مدلول را به دو دسته ناقص و کامل تقسیم می کند. او اسم خاص را کامل و مفهوم واژه را ناقص میداند. مدلولِ اسم خاص، شیء، و مدلولِ مفهوم واژه، مفهوم نامیده می شود. شیء هرگز محمول قرار نمی گیرد، و صرفاً موضوع یا بخشی از محمول واقع میشود. مفهوم واژه، هرگز موضوع قرار نمیگیرد. 6. بررسی و نقد نظریه فرگه درباره تابع و شیء: به نظر ما، تفکیک تابع و شیء به نحوی که فرگه تعریف کرده، نادرست است. هم اشیاء، محمول قرار می گیرند و هم مفاهیم و توابع، موضوع می شوند. همان طور که خود فرگه در مقام سخن گفتن از توابع و مفاهیم به همین نحو عمل میکند و توجیه هایی را که در حلّ پارادوکس مفهوم و شیء آورده، ناتمام است. ارجاع قضیه حملی کلّی به شرطی نیز ناتمام است; زیرا نمیتواند از مفهوم واژه در قضیه شرطیه در ناحیه موضوع استفاده نکند و سرانجام فصل پنجم به خلاصه فصول گذشته و ارائه پیشنهادهای مورد نظر درباره موضوع اختصاص یافته است.
  • تعداد رکورد ها : 30253