جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2887
عالم مثال از دیدگاه ملاصدرا و ابن سینا
نویسنده:
سجاد نوروزی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم در بین فلاسفه متأخر که کلید حل بسیاری از مسائل مهم و دشوار فلسفی قرار گرفته مسئله عالم مثال یا خیال منفصل است. عالم مثال که آن را عالم برزخ نیز می‌نامند مرتبه ای از هستیاست که از ماده مجرد است ولی از آثار آن بر کنار نمی باشد. یک موجود برزخی یا مثالی، موجودی است که در عین اینکه از کم و کیف و همچنین وضع و سایر اعراض برخوردار است از ماده مجرد است. با توجه به تفاوت معنایی در عالم مثال در بسیاری از حوزه‌ها، مواضع فیلسوفان به ویژه ابن سینا و صدرالمتألهین در مورد آن متفاوت می‌باشد و هر انکار یا عدم انکار آن نقش مهمی در اصول مبنای هر فیلسوف خواهد داشت. فلاسفه ی مشاء و ابن سینا با این که به طور مستقیم درباره‌ی عالم مثال سخن نگفته‌اند دلایل متعدد عقلی و فلسفی می توان از دیدگاه های آنان استخراج کرد که این عالم را منکر هستند. آنان با توجه به نظریات خود مبنی بر جدا نشدن ماده و صورت، مادی بودن خیال و... نمی‌توانند به عالم مثال قائل و آن را توجیه و تبیین کنند. اما صدر المتألهین ضمن اثبات عالم مثال به اثبات تجرد خیال پرداخته و اشکالات مخالفان و پیشینیان را پاسخ داده است.
مقایسه نظرات ابن سینا و غزالی در باب تبیین نبوت و اوصاف نبی
نویسنده:
ژیلا مقدمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده‏ابن سینا به عنوان یک فیلسوف موثر در سنت فلسفی و حتی کلامی پس از خود، و غزالی به عنوان ‏یک متکلم اشعری تأثیر گذار در جهان اسلام، به بحث در نبوت پرداخته‌اند. غزالی– که از مهمترین ‏ناقدین فلسفه در جهان اسلام است - با نوشتن کتاب تهافت الفلاسفه، و تکفیر فلاسفه در چند مسأله‌ی ‏فلسفی، مخالفت خود را با فلسفه به اوج رساند. اما خود وی در بیشتر آثارش، از استدلال‌هایعقلی و ‏فلسفی استفاده کرده است.‏در این پایان نامه ابتدا به اثبات نبوت از نگاه این دو شخصیت پرداخته‌ایم و سعی کرده‌ایم نقاط قوت و ‏ضعف نظرات آن‌ها را بررسی کنیم و به بیان شباهت های میان نظرات ایشان در این باب بپردازیم. بعد از ‏آن به بحث اوصاف نبی از نگاه ابن سینا و غزالی پرداختیم و به نقد و بررسی نظراتشان و میزان تأثیر ‏پذیری غزالی از ابن سینا و مقایسه‌ی نظراتشان پرداختیم. در آخر بحثی را با عنوان تبیین نبوت آورده‌ایم ‏و به بررسی آراء این دو اندیشمند در این باب پرداختیم. ‏کلید واژگان:‏ابن سینا، غزالی، اثبات نبوت، اوصاف نبی، تبیین نبوت، عقل فعال، عقل قدسی، قوه‌ی خیال.‏
تأثیر ابن سینا بر فلاسفه قرون وسطی در مسأله کلیّات
نویسنده:
فرزاد کوکب پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از غامض ترین و پیچیده ترین مسائل فلسفی که قدمت آن به یونان باستان می رسد، مسأله کلیّات و خصوصاً هستی شناسی کلیّات است. ما عمدتاً در زندگی روزمره خود با امور جزئی ومشخّص سرو کار داریم اما اگر بخواهیم درباره آنها بیندیشیم یا حکمی را صادر نماییم، ناگزیر به استفاده از مفاهیم کلی هستیم. حال سوال اینجاست که این مفاهیم کلی دارای چه نحوه ای از هستی هستند؟ برخی برآن بودند که کلیّات درخارج وجود واقعی دارند. عدّه ای هم وجود ذهنی آنها را پذیرفتند و در نهایت عدّه ای هم گفتند که کلیات نه در خارج وجود دارند و نه در عقل بلکه آنها آواهای ملفوظند که به هنگام ادای لفظ کلی به وجودمی آیند. اما در قرن دوازدهم میلادی در عالم اسلام دیدگاهی در باب کلیّات ارائه شد که راه را برای حل مسأله کلیّات در عالم مسیحیت هموار ساخت و آن دیدگاه کسی جز ابن سینا نبود. وی برای کلیّات سه جنبه وجودی در نظر گرفت: کلیّات قبل از کثرت، کلیّات در کثرت و کلیّات پس از کثرت. این دیدگاه ابن سینا تاثیری ژرف بر کلام و فلسفه مسیحیت گذاشت و مورد پذیرش طیف وسیعی از متفکران مدرسی به ویژه قدیس آلبرت کبیر، قدیس توماس آکویناس و قدیس یوهانس دانس اسکوتوس قرار گرفت. در این نوشتار برآنیم تا تاثیر ابن سینا بر سه متفکر مدرسی مذکور را در مسأله کلیّات مورد واکاوی قراردهیم.
شک و یقین از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
فرشته رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی معرفت و مباحث مربوط به آن، از جمله شک و یقین از دیرباز یکی از دغدغه‌های اصلی انسان‌ها و به خصوص فلاسفه بوده است؛ زیرا انسان همواره جویای حقیقت و کسب معرفت در مورد خود و جهان پیرامون خود است. فلاسفه برای این امر نیازمند نقطه اتکایی هستند تا معرفت را برآن بنا کنند. هدف این پژوهش یافتن چنین تکیه‌گاهی از منظر ابن‌سیناست. ما در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی سعی کرده‌ایم دیدگاه ابن‌سینا درباره‌ی چگونگی خروج از شکاکیت و راه حصول معرفت یقینی را بیان کنیم. شکاکیت دیدگاهی است که منکر حصول معرفت در همه یا بخشی از قلمرو معرفت بشری می‌شود و بر حسب اینکه در چه قلمرویی رخ می‌دهد، شامل اقسام گوناگونی از قبیل شکاکیت مطلق، محدود، عملی، نظری و غیره است. شکاکان برای اثبات مدعای خود براهینی مانند استدلال از طریق خطا، تجربه و استدلال معروف به مغز در خمره اقامه کرده‌اند. ابن‌سینا عوامل بروز شکاکیت را در اختلاف آراء دانشمندان، شنیدن سخنانی از طرف آنان که مطابق عقل نیست و دیدن قیاس‌هایی که نتایج متقابل دارند می‌داند. او تلاش می‌کند به وسیله‌ی اصل امتناع تناقض شکاک را از شکاکیت خارج کند. به‌علاوه سعی شده است به اقسام جدید شکاکیت از دیدگاه ابن‌سینا پاسخ داده شود. معرفت یا ادراک که حصول صورت مدرِک نزد مدرَک است، انواعی دارد شامل حسی، خیالی، وهمی و عقلی. هرکدام از این اقسام بخشی از معرفت ما را به جهان خارج تشکیل می‌دهند. اما در این میان فقط ادراک عقلی به علت خطاناپذیری، معرفت یقینی تولید می‌کند. علم نیز به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می‌شود که علم حضوری به علت بی‌واسطه بودن، خطا در آن راه ندارد و معرفت یقینی تولید می‌کند. اما علم حصولی شامل دو قسم تصور و تصدیق است و فقط قسم اخیر در صورت دارا بودن شرایطی خاص می‌تواند معرفت یقینی تولید کند. ابن‌سینا یقین را دارای دو نوعِ روان‌شناختی و منطقی می‌داند و منظور از معرفت یقینی همان یقین منطقی است که حاصل آن باوری صادق و زوال‌ناپذیر است. او کسب معرفت یقینی را به وسیله‌ی قیاس برهانی ممکن می‌داند؛ زیرا برهان از مبادی‌ بدیهی تشکیل شده است و این قیاس نیز بر اصل امتناع تناقض استوار است.
تحلیل مفهوم معرفت (علم) از دیدگاه ابن سینا با نظر بر معرفت شناسی معاصر (پس از گتیه)
نویسنده:
نرگس کریمی واقف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث تحلیل مفهوم معرفت گزاره ای، یکی از مباحث رایج در علم معرفت شناسی معاصر است. تحلیل معرفت نوعی تحلیل مفهومی است. هدف از تحلیل مفهومی یک مفهوم، به دست دادن شرایطی است که هریک برای اطلاق آن مفهوم لازم باشند و مجموعه آن شرایط برای اطلاق آن مفهوم کافی باشند. تعریف سنتی معرفت عبارت است از باور صادق موجه. امروزه این تعریف با مثال های نقض جدی روبرو است، مثال هایی که هر کدام نشان دهندۀ نافی کافی بودن این شرایط برای معرفت هستند. از طرفی، به عقیدۀ بسیاری از معرفت شناسان معاصر مسلمان، تعریف مفهوم «تصدیق یقینی» از نظر ابن سینا معادل تحلیل سه جزئی معرفت است. در این پایان نامه ابتدا به بررسی مباحث رایج در بحث تحلیل مفهوم معرفت، در معرفت شناسی معاصر پرداخته شده است. هر یک از مؤلفه های این تحلیل سه جزئی به صورت مختصر بررسی و تبیین شده و در مورد لازم بودن هریک از این مؤلفه ها، اقوال مختلفی مطرح شده است. سپس این مسئله تبیین می شود که معادل نزدیک به این تحلیل در ابن سینا،تنها مفهوم تصدیق یقینی است. در بحث از مفهوم تصدیق یقینی، ابن سینا تقریر ویژه ای از شرط توجیه دارد. توجیه در تحلیل او تقریر خاصی از خطاناپذیری است، به گونه ای که تبیین وی از خطاناپذیری در معلومات تصدیقی، موجب ورود معلومات تصوری و مفاهیم حسی در مباحث معرفتی وی است.معرفت، علم، تصدیق، تصور، تصدیق یقینی، برهان، ابن سینا
تحلیل و تبیین مبانی معرفت شناختی ابن سینا و دلالت های تربیتی آن
نویسنده:
کمال نصرتی هشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژ‍وهش تحلیل و تبیین مبانی معرفت شناختی ابن سینا و دلالت های تربیتی آن بود. بدین صورت که دیدگاه های ابن سینا در باب مبانی معرفت شناسی مورد تحلیل قرار گرفت و در مرحله بعد بر اساس مبانی معرفت شناسی ایشان به استنباط دلالت های تربیتی آن در خصوص اهداف، اصول، و روش های تربیتی پرداخته شد. این پ‍‍‍ژوهش که از جمله طرح های تحقیق کیفی به شمار می رود، و چنانچه که بر مبنای رابطه عمیق بین مباحث فلسفی (مبانی معرفت شناسی) و تعلیم و تربیت شکل گرفته، برای تجویز نوع خاصی از یافته های تربیتی با روش توصیفی – تحلیلی، از تجزیه و تحلیل اسناد مانند محتویات نوشتاری، کتب، مقالات و پایان نامه ها یا هر نوع نوشتار معتبر استفاده شد و در نهایتنتایج بدست آمده بدین صورت بود که ضمن تبیین دیدگاه ابن سینا درباره مبانی معرفت شناسی که بصورت معرفت حسی، تخیلی، عقلی و شهودی بود و با تشریح مقوله های مطرح در این حوزه، ارائه تعلیم و تربیت مرتبط با این مباحث به صورت یک چهارچوب پیشنهادی در قالب اهداف، اصول و روش ها بود که نتایج حاصل از انجام پژوهش حاضر در بحث اهداف تعلیم و تربیت با توجه به مبانی معرفت شناسی ایشان، نشان داد که هدف غایی تعلیم و تربیت رسیدن به سعادت است،و اهداف واسطه ای در راستای هدف غایی مورد بررسی قرار گرفت. اصول تعلیم و تربیت نیز بنابر مبنای معرفت شناسی ایشان در نظر گرفته شد. وسرانجام روش های تعلیم و تربیت نیز مبتنی بر مبانی معرفت شناسی بدست آمد که شامل روش بکارگیری فعال حواس، حفظ و بخاطر سپردن، تکرار و تمرین، پرورش و جهت دهی تخیل، پرورش قوای عقلی، روش تلفیقی و روش هایآموزش انفرای بود.
نقش اراده در شکل گیری معرفت با تأکید بر آرای ابن‏ سینا و ملاصدرا
نویسنده:
مصطفی جمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم حوزه معرفت‏شناسی، بررسی تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شکل‏گیری معرفت است که در این مسئله نیز بحث نسبت اراده و معرفت از مهم‏ترین مباحث است؛ برهمین‏اساس موضوع این رساله تحت عنوان بررسی نقش اراده در شکل‏گیری معرفت با نگاهی هستی‏شناسانه انتخاب شد. در نگاه نخست شاید براساس مباحث فلسفی درباره مبادی فعل اختیاری، حکم شود که مبادی فعل اختیاری (تصور، تصدیق و شوق )، خود اختیاری و ارادی نیست؛ ولی با دقت در سایر مباحث فلسفی مرتبط با علم و ادراک می‏توان به این نتیجه رسید که براساس اندیشه سینوی و صدرایی، شکل‏گیری ادراک انسانی ـ چه در حوزه ادارکات جزئی (حسی و خیالی) و چه در حوزه ادراکات کلی ـ فقط محصول انعکاس جبری تصویر واقعیت در ذهن انسان نیست؛ بلکه اراده و اختیار انسان نیز در شکل‏گیری ادراکات تأثیرگذارند.این مسئله در اندیشه صدرایی براساس حرکت جوهری وضوح بیشتری می‏یابد. بنا بر حرکت اشتدادی نفس انسانی و متناسب با سعه وجودی و تکامل انسانی ـ که امری ارادی و اختیاری است ـ درک انسان وضوح و اشتدادی متناسب پیدا می‏کند؛ به‏ویژه در حوزه ادرکات حصولی انسان، این نفس انسانی است که با تکامل جوهری خود و در سایه اتحاد با مبادی عالیه وجود به انشای ادراکات می‏پردازد و مواجهه با واقعیت تنها معد و زمینه‏ساز این انشای ارادی انسان است. با توجه به این زمینه در نگاهی دقیق می‏توان گفت که انسان فقط از طریق قوه نظری خود با واقعیت مواجه نمی‏شود؛ بلکه با همه ابعاد وجودی و قوای خود با عالم واقع مواجه می‏شود. همه قوای انسان در صورتگری از خارج سهم‏تأثیر دارند و ادراک محدود به تأثیر یک‏طرفه خارج در ذهن نیست؛ در عین تأثیرگذاری خارج بر قوای ادراکی انسان، ظرفیت عقلانی انسان، تمایلات انسان، کیف مواجهه انسان با واقعیت در ادراک او حضور دارد؛ ضمن اینکه حضور ابعاد وجودی انسان در شکل‏دهی ادراک نیز یک حضور ارادی است؛ به‏سخن‏دیگر اراده انسان از طریق قوای نفسانی او با عالم واقع مواجه می‏شود و از آن صورتگری می‏کند. به‏نظرمی‏رسد که این تحلیل با مبنای حکمت متعالیه که به اصل «النفس فی وحدتها کل القوی» قائل است، سازگار باشد؛ چراکه نفس با تمام قوا با امر واقع مواجهه دارد.براین‏اساس ادراک، اشراف فاعلی و مبدأ نفوذ و تصرف انسان در امر واقع است؛ البته این حضور فاعلیتی ارادی انسان در ادراکات مختلف به‏شکل یکسان تفسیر نمی‏شود؛ به‏نحوی‏که کمترین حضور اراده انسان در ادراکات حسی جزئی است و در سطحی از ادراکات پایه، اراده انسان از نپذیرفتن این سطح از ادراکات عاجز است؛ ولی حضور اراده انسان در سطوح بعدی ادراکات، اعم از ادراکات کلی و ادراکات مرکب ـ که تبدیل به یک نظریه علمی خاص معطوف به کارآمدی خاص است ـبسیار پررنگ‏تر می‏شود.با توجه به نقش اراده در شکل‏گیری معرفت، دیگر نمی‏توان در مسئله نظریه صدق در مباحث معرفت‏شناسی، با نگاه رئالیسم صرف، به نظریه کشف تطابقی قائل شد؛ برهمین‏اساس در گام نخست، نظریه «هماهنگی در جهت» و در گام بعد، نظریه «حجیت» به‏عنوان نظریه صدق در ادراک بیان گردیده است. در پایان به بررسی اشکال نسبیت مطلق پرداخته و این نکته تبیین می‏شود که آنچه قابل دفاع نیست، نسبیت مطلق است و ضرورتی نداردکه مطلقاً نسبیت در ادراک را مردود دانست؛ اتفاقاً در دو حوزه عقل عمل و عقل نظر هم می‏توان پایگاه‏های ثابتی ترسیم کرد و در دام نسبیت مطلق دچار نشد.
ابن سینا و شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی
نویسنده:
مریم تقوائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی یکی از مهم‌ترین مباحثیاست که از گذشته تا به امروز مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان واقع شده است و تاثیر بسزایی در امر تعلیم و تربیت دارد. این بحث در آثار ابن سینا نیز مطرح شده است. ابن‌سینافیلسوفی مسلمان است و دیدگاه مختص به خود را دارد. بنابراین تبیین این مساله از دیدگاه او در دو بعد عقلی و نقلی قابل بررسی است
بررسی تطبیقی عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت از دیدگاه ابن سینا و دکارت
نویسنده:
صدیقه شهدادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از راه های شناخت و کشف مجهولات راه عقل و اندیشه است. در این تحقیق به بیان نظرات دو فیلسوف نامدار شرق و غرب (ابن سینا و دکارت) در رابطه با عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت پرداخته شده است. ابن سینا هر انسانی را واجد عقل هیولانی می داند که این عقل، برای شناختن حقایق عالم، حرکت خود را در یک جریان و بستر زمانی آغاز می- کند. سرمایه اولی این عقل،اولیات و بدیهیات عقلی است که از جانب حق تعالی به او الهام می شود، سپس قوای ادراکی به حرکت می افتد و عقل از طریق استنباط برهانی سیر خود را آغاز می کند و غایت مطلوبش، رسیدن به درجه عقل مستفاد و برقراری ارتباط و اتصال با عقل فعال است وقتی عقل به این مرتبه که برترین مرتبه شناخت عقلی و منتهای کمال انسان است، رسید با افاضه و اشراق عقل فعال به صور همه حقایق دست می یابد. دکارت یگانه مرجع معتبر شناخت و معرفت عقلی را عقل و روش عقلی یعنی ریاضی محض معرفی نمود و اظهار داشت هر آن چه را عقل به طور واضح و متمایز ادراک کند، صحیح است وی برای دستیابی به معرفت یقینی براساس عقل مستقل بشری حرکت می کند و هیچ گونه مرجعیتی برای هیچ چیز بیرون از قلمرو عقل قائل نشد. با همین عقل سعی کرد از شک فرضی به یقین رسد و وجود کائنات را با آن اثبات کند نه تنها نفس و عالم خارج، بلکه خدا را نیز با ادله همینعقل اثبات کرد.هدف پژوهش آشنایی با دیدگاه ابن سینا و دکارت در رابطه با عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت و مقایسه دیدگاه دو فیلسوف یاد شده در این موضوع است. روش تدوین پژوهش حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است .
تصوير خدا در نگاه ابن‎‌سينا و ابن‌عربي
نویسنده:
زهرا بهرامی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک اساسي ترين و کليدي ترين مباحثي که در نظام هاي معرفتي مطرح مي گردد، در ارتباط با مبدأ هستي و تبيين معرفت و تصويري صحيح از اوست. در اين خصوص ديدگاه هاي زيادي از سوي متفکران ارائه گشته و هر فرقه و مشرب با نظر به مبادي و مباني عقلي خاص خود، به طرح نظريه پرداخته است. به ديگر سخن، در يک برآيند کلي، طيف وسيعي از ديدگاه هاي عقل گرايانه تا شهود گرايانه وجود داشته است که نماينده ي عقل گرايي، فلاسفه و نماينده نگاه شهود گرايانه، عرفا محسوب مي شوند. در اين پژوهش، کوشش شده است تا خدا در دو نظام معرفتي مهم، يعني مکتب فلسفي عقلاني ابن سينا و مشرب عرفاني ابن عربي بررسي گردد. به عبارتي، بحث ميان رئيس فلسفه استدلالي مشاء - ابن سينا- و مدون عرفان نظري - شيخ اکبر محي الدين بن عربي- است. خدايي كه از طريق روش مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، تفاوت جوهري با خدايي كه از طريق مشرب شهودي ابن عربي شناخته مي‌شود، دارد و اين اختلاف ريشه در مباني اعتقادي آنان دارد. خدا در نگاه ابن سينا در مقام اثبات و مباحث معرفت‌شناختي يکي از مصاديق مطلق وجود مي‌باشد، براي او وجود خدا بديهي نيست و نيازمند به اثبات آن است و در نظام وي شک در مورد خدا، امري معقول مي‌باشد، اما خدا نزد ابن عربي با توجه به نگاه وحدت وجودي‌اش، يكي از مصاديق وجود نيست، بلكه تنها مصداق وجود است ووجود مطلق لابشرط است که مقيد به هيچ قيدي، حتي قيد اطلاق نيست و خداي او عين وجود است، نه اينکه وجود، مقسمي باشد براي خدا و مخلوقات، و در نظام عرفاني ابن عربي، شک در وجود خدا، شک در اصل وجود است که امري محال است و قطعاً به سفسطه مي انجامد. خداي كه از طريق مشرب مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، از آن جهت كه خدايي است مفهومي، نمي‌تواند رابطه‌ي وجودي با انسان برقرار كند، لذا پيوندي با موجودات عالم از جمله انسان ندارد، بنابر اين، خداي ابن سينا بيگانه با موجودات از جمله انسان است. در حاليکه، خداي ابن عربي آشنا ترين آشناي انسان و بلکه خود حقيقي انسان است. ديدگاه‌هاي فوق، هر يک ناشي شده از مباني و مبادي عقلي خاص خويش است، به عبارتي، ديدگاه ابن سينا ناشي از مباني عقل گرايانه و مشرب استدلالي صرف اوست و ديدگاه ابن عربي ناشي از مباني اصلي شهود گرايانه است که ريشه در اعتقاد او به وحدت وجود دارد. لذا، مي توان گفت، اختلاف اساسي و جوهري ميان خداي فلسفي ابن سينا و خداي عرفاني ابن عربي دارد و تصوير خدا نزد ابن سينا غير از تصوير او نزد ابن عربي است.
  • تعداد رکورد ها : 2887