جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4568
بررسی تحلیلی نظریات علمی از منظر علامه طباطبایی و شهید صدر
نویسنده:
حسین ملکشاهیان؛ استاد راهنما: علی اصغر جعفری ولنی، علیرضا دارابی؛ استاد مشاور: عطیه زندیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریات علمی، قضایای کلی هستند که از یافته های تجربی به وسیله مشاهده و سپس آزمایش حاصل شده تا رفتار چهره ای از جهان را توصیف یا تبیین کنند. این قضایا که محصول مشاهده و آزمایش اند، مبتنی بر محسوسات اند. پس اساس این قضایا، جزیی است و کلیت این قضایا در ابتدا از طریق مشاهده حاصل نمی شود، بلکه این قوه حدس است که ابتدا آن را کلی می انگارد، سپس به واسطه آزمایش و ضوابط و شرایط حاکم بر آنها، آن را به صورت یک قضیه کلی مطرح می نماید تا بدین وسیله یک رویداد خاص را که به یک موضوع خاص در زمان و مکان خاص اختصاص دارد، کلیت بخشد و آن رویداد را بر تمام موضوعات هم نوع خود در تمام زمانها و مکانها حمل کند؛ این ضوابط عبارتند از: 1- تکرار پذیری آزمایش 2- تصادفی بودن آزمایش 3- کنترل موضعی 4- مراحل سه گانه متغیرها که شامل: وجودهای هم زمان؛ حذف های هم زمان؛ و تغییرات هم زمان؛ در نهایت بنا بر این اصل که: اگر تعداد بسیار زیادی از یک رویداد تحت شرایط مختلف و متنوعی نتایج یکسان و یکنواختی داشته باشند، آنگاه تمام آن رویدادها از آن نتایج برخوردارند. با توجه به آنچه ذکر شد، نظریات علمی بر چهار رکن استوار است: الف- مشاهدات و محسوسات و احکامی که بر این قضایا وارد است، احکام مربوط به آنها ب-حدسیات و قوه حدس و نحوه صدور این قضایا ج- تکرار مشاهدات و قواعد مربوط به آن. از آنجا که مشاهدات به عنوان ماده اولیه ای برای تصدیق در نظریات علمی هستند، تکرار مشاهدات به عنوان صورت اولیه برای نظریات علمی و ماده ثانیه نظریات بعدی محسوب می شوند. این تبیین دانشمندان مکاتب تجربی و نظریات حسی نسبت به قضایای تجربی است که در نتیجه آن برخی معتقد به غیر قطعی بودن و برخی نیز این قضایا را صرفاً پراتیک و مورد استفاده تلقی کرده اند. اما متفکران مکاتب عقلی با تفسیر و تبیینی که برای این قضایا ارائه می دهند، برای نظریات علمی قطعیت قائل شده و آنها را در ذیل یکی از قضایای ضروری غیراولی می نهند. تبیین چنین است: د- استدلال عقلی ـ در این مرحله است که نفس از جزیی به کلی حکم می کند، به عبارت دیگر آن تصورات و تصدیقاتی را که از وجود جزیی خارجی تحصیل می کند، به ذهن انتقال داده و با جریان تجرید که آنها را از عوارض مشخصه به واسطه آزمایشات و نحوه انجام آن آزمایشات جدا ساخته و سپس آن قضایا را به صورت کلی در می آورد، پس آن قضایا را از موطن عین که محکوم به جزئیت اند، به موطن ذهن که محکوم به احکام کلی اند، منتقل می کنند و این همان انتزاع است. نفس این کار را با بهره گیری از دو قیاس خفی به انجام می رساند: 1-قیاس استثنایی 2- قیاس اقترانی، که در ذیل این قیاس ها احکام علیت و کلیت مطرح است. علامه طباطبایی پس از بیان نحوه شکل گیری قضایای تجربی از دیدگاه متداول فلسفه اسلامی در برخی آثار خویش از جمله: تفسیر المیزان و اصول فلسفه و روش رئالیسم و رساله علم و برهان، مسائل مهم و بدیعی را در باب کلیت تصور و تصدیق، اصالت واقع و اصالت تصور، علم و ادراک، منطق متحول و غیرمتحول، فلسفه نظری و تجربی و غیره مطرح نموده که چگونگی تحصیل این قضایا و حصول کلیت و ضرورت آنها تبیین کرده است. ایشان در ابتدا قضایا را به ضروری و نظری تقسیم می کند که اساس این تقسیم، نحوه کسب ضرورت تصدیق به این همانی موضوع با محمول است. ضروری: قضیه ای است که برای تصدیق خود محتاج تصدیق دیگری نیست و خود آن تصدیق برای آن تصدیق کافیست. نظری: نیازمند تصدیق دیگری است؛ قضایای ضروری از آنجا که برای تصدیق نیازمند تصدیق دیگر نیست، اگر با صرف تصور طرفین تصدیق به ضرورت حمل حکم شود، قضایای ضروری اولی و اگر با صرف تصور طرفین تصدیق حکم به ضرورت آن نشود، بلکه به واسطه لوازم آنها ضرورت تصدیق حاصل شود، بر اساس آن لوازم به قضایای محسوس، فطری، حدسی، متواتر و تجربی تقسیم می گردد. در این میان ضرورت برای قضایای تجربی توسط یک قیاس خفی صورت می پذیرد. علامه در ذیل تببین فعل نفس در تصدیق اظهار می دارد که در محسوس و به تبع آن مجربات، نفس هم حیثیت انفعالی دارد و هم حیثیت فعلی، در تصور انفعال و در تصدیق فعل نفس است. از طرفی نیز قضایای ضروری برخلاف قضایای نظری تصور نسبت حکمیه وجود ندارد و نیازمند سنجش میان موضوع و محمول نیست تا پس از آن نفس حکم به ثبوت محمول برای موضوع نماید، هرچند هم که این قضایا ضروری بالذات یا اولی نباشند. ایشان با تحلیل دقیق این مبانی و ملازمات آنها، تصویری روشن از این قضایا ارائه می دهد. از طرف دیگر، شهید صدر با آنکه در فضای فکری فلسفه اسلامی می اندیشیده ولی محدود به همان حوزه فکری نشده و با ورود به حوزه های فکری غرب و مکاتب تجربی، به بازنگری برخی مسائل فلسفی پرداخته و تحلیلهای دقیق در آن زمینه انجام داده و بسیاری از اشکالات وارده را پاسخ داده است. مهمترین اشکالات، اشکال استقراست. شهید صدر در راستای دفع اشکالات با مطالعه شدید و مواجهه دقیق آثار و آراء دانشمندان تجربی و نظرات ماتریالیست ها، به بررسی و نقد آنها پرداخته و ایرادات آنها را ساخته است. ایشان در مقالاتی که در نشریه جماعت العلما منتشر می شد، به رد و پاسخ تفکرات مارکسیسم می پرداخت که بعدها این مباحثات باعث پی ریزی کتاب فلسفتنا گشت و در این اثر به شکل مدون و علمی به مبانی و مسائل تفکر حسی و نظر ماتریالیستی مورد دقت قرار گرفته است. شهید صدر در ذیل مباحث نظریه شناخت و جهان بینی فلسفی، رویکردهای نحوه حصول علم و تصور و تصدیق را از منظر مکاتب عقلی و تجربی مورد بررسی قرار داده و نظریات این مکاتب را در مورد ادراکات و معلومات تحلیل نموده است. ایشان در اثر الاسس المنطقیه للاستقراء که بنا به اظهار خودشان محصول تحقیق علمی ایشان است، سخن از رویکر ذاتی معرفت به میان می آورد که این رویکرد غیر از دو رویکرد عقلی و تجربی است. با این رویکرد، مسئله استقرا و قضایای تجربی را حل می کند. در این پژوهش بر آنیم مطالب فوق را تبیین و تحلیل نماییم.
«وجود رابط» نزد حکمای پساصدرا (آقاعلی مدرس، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
نصور مهرابی کوشکی؛ استاد راهنما: محمد کیوانفر؛ استاد مشاور: علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود رابط در بین علمای گذشته در دو صورت به کار می رفت: یکی در وجود رابط در قضایا ، و دیگری در مورد وجود فی نفسه لغیره. صدرا در نظریه پردازی های فلسفی خود به نوع دیگری از وجود رابط دست یافت و با تکیه بر برخی اصول فلسفی خویش موجودات امکانی را عین ربط و تعلق به واجب الوجود دانسته و هرگونه استقلال را از آنها سلب نموده و نام وجود رابط را برای آنها وضع کرد. در میان فلاسفه ی اسلامی بعضی از بزرگان، در برخی از مقدمات و مبانی آن خدشه کردند و سایر علمای حکمت متعالیه را بر آن داشتند تا در صدد بیان تقریر و ادله ی مناسب برای روشن تر شدن مساله و حل اشکالات آن بر آیند. در میان این بزرگان دیدگاه آقا علی مدرس و علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی هم از جهت قائل آن و هم از جهت بیان حائز اهمیت بیشتری است. بنابراین در این رساله ی دکتری ما بر آن شدیم که دیدگاه این سه بزرگوار حول بیانات ملاصدرا را تقریر و تبیین و تطبیق کامل کرده و آنها را مورد تحلیل و مقایسه ی فلسفی قرار داده و تلاش کنیم به یک وجه مشترک جامع و صحیح درمورد وجود رابط برسیم.
بررسی مبانی فلسفی نظریه «التومی الشیبانی» در باب فلسفه تربیت اسلامی با تأکید بر آرای «علامه طباطبائی»
نویسنده:
وحید صفائی قمی؛ استاد راهنما: مهدی صفائی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق پیش‌ رو به‌منظور پاسخ به این سؤال انجام گرفته است که مبانی فلسفی نظریه «التومی الشیبانی» در باب فلسفه تربیت اسلامی کدام است و چه نقدهایی با تکیه بر آرای علامه طباطبائی بر آن وارد است؟ در پاسخ به این سؤال در هر حوزه ابتدا به روش توصیفی تحلیلی دیدگاه الشیبانی مطرح و سپس به شیوه مطالعه موردی، اجمالی از اندیشه‌های علامه طباطبائی ارائه می‌گردد. در نهایت به‌منظور ارائه قوت و ضعف عملکرد الشیبانی در تبیین مبانی تربیت اسلامی، دیدگاه وی به روش انتقادی، با تکیه بر اندیشه‌های علامه طباطبائی بررسی شده است. اولین سؤال فرعی در مورد مبانی هستی‌شناختی تربیت اسلامی از دیدگاه الشیبانی و بررسی آن مطرح شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبانی در نظریه وی، اصول کلی هستی، انسجام هستی، دوگانگی ماده و معنا در هستی، حرکت دائمی هستی و قانون سببیت است. به‌رغم تلاش الشیبانی در استفاده از نصوص شرعی و میراث فلسفی، وی گاهی اوقات از تبیین دقیق مسائل فلسفی بازمانده است. عدم توجه وی به مراتب ظهور هستی از حضرت حق و مرتبه عالم مثال، تبیین ناقص از مسائل فلسفی چون حرکت و قانون علیّت از نقاط ضعف دیدگاه وی محسوب می‌گردد. دومین سؤال فرعی در مورد مبانی انسان‌شناختی تربیت اسلامی از دیدگاه الشیبانی و بررسی آن مطرح شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبانی در نظریه وی، کرامت و فضیلت انسان، تعریف و خصوصیات انسان، ابعاد سه‌گانه انسان، اثرپذیری از وراثت و محیط، وجود ویژگی‌های اختصاصی در هر فرد و قابلیت تغییر در انسان است. توجه الشیبانی به معارف قرآنی و استفاده از دستاوردهای روان‌شناسی و زیست‌شناسی در شناخت انسان از نقاط قوت کار اوست. لکن عدم توجه به وجودشناسی کرامت و تفکیک کرامت ذاتی از اکتسابی، عدم توجه به مسائل فلسفی شناخت نفس، قوا و مراتب آن، کم توجهی به عنصر فطرت در انسان و محور قرار دادن احساس دینی در مقابل تعقل دینی از نقاط ضعف نظریه وی محسوب می‌شود. سومین سؤال فرعی در مورد مبانی معرفت‌شناختی تربیت اسلامی از دیدگاه الشیبانی و بررسی آن مطرح شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبانی در نظریه وی، اهمیت کسب معرفت، ماهیت معرفت، طبقه‌بندی معرفت بشری، منابع معرفت و استقلال معرفت است. پرداختن به عدم تعارض علم و دین، توسعه مصادیق علم دینی، طبقه‌بندی معارف نافع، دسته‌بندی مصادر معرفت و رد نظریات ایدئالیستی افلاطونی در معرفت بشری از نقاط قوت مباحث مطرح شده توسط ایشان است. در مقابل عدم توجه وی به عنصر مطابقت با واقع در ماهیت معرفت و محدود کردن معارف عقلی از نقاط ضعف نظریه وی محسوب می گردد.
مسئله برهان و مصادیق آن در تفسیر المیزان قرآن، اثر علامه طباطبایی
نویسنده:
حیدر الیاسری؛ استاد راهنما: محمد کاظم رحمان ستایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان و اقامه آن یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین توانایی‌های منطقی است که مخاطب را در پذیرش حقیقت یاری می‌کند. واژه "برهان" در برخی از آیات قرآن کریم به این معنا به کار رفته است که پشت هر چیزی، حجت قاطع یا برهانی فیصله‌بخش وجود دارد. در همین راستا، علامه طباطبایی از جمله کسانی بود که در تألیفات خود توجه ویژه‌ای به برهان داشت. او علاوه بر پرداختن به این موضوع در کتب عمومی خود، به‌طور خاص در تفسیر المیزان نیز به آن اهمیت فراوانی داده است.این مطالعه با بهره‌گیری از روش توصیفی-تحلیلی، دو بعد مهم را مورد بررسی قرار می‌دهد:بعد نظری: در این بخش، مفاهیم اساسی تحقیق از جمله برهان، انواع و تعاریف آن، و همچنین علامه طباطبایی، دیدگاه فلسفی او و کتاب المیزان مورد بحث قرار گرفته است.بعد کاربردی: در این بخش، به براهین مختلف مانند برهان صدیقین، برهان نظم، حرکت، امکان و وجوب، و برهان فطرت و معجزه پرداخته شده و سپس با استخراج آیات مرتبط در تفسیر المیزان، کاربرد آن‌ها نشان داده شده است.اگر چه که علامه در تفسیر المیزان نه از این اصطلاحات استفاده کرده و نه بیان فلسفی آورده است. اما برهان، با تمامی انواع و تعاریفش، در دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی متبلور است؛ به‌طوری که گاهی مشاهده می‌شود که در تفسیر المیزان همراه با مقدمات مربوطه ذکر شده است. شایع‌ترین جلوه برهان در تفسیر علامه، برهان امکان و وجوب ونیز برهان حرکت و برخی براهین دیگر است که در این زمینه تحت تأثیر فلاسفه اسلامی بوده است.
بررسی تطبیقی تفسیر و تأویل اسماء الهی از دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
محمدکاظم ایت اللهی تفتی؛ استاد راهنما: محمد رودگر؛ استاد مشاور: حسن مهدی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به بررسی تطبیقی تفسیر و تأویل اسماء الهی از دیدگاه دو عالم برجسته شیعه، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)، می‌پردازد. اسماء و صفات الهی از جمله مباحث بنیادین در معارف اسلامی هستند که در قرآن کریم به عنوان ابزارهایی برای شناخت ذات و صفات خداوند معرفی شده‌اند. این تحقیق با تمرکز بر تفاسیر این دو متفکر، به دنبال تبیین نقاط اشتراک و افتراق در رویکردهای تفسیری و تأویلی آن‌ها است. امام خمینی با رویکرد عرفانی و شهودی، اسماء الهی را به عنوان حلقه واسط میان ذات حق و تجلیات آن در مراتب وجود می‌داند و بر مفاهیمی مانند فیض اقدس و فیض مقدس تأکید می‌کند. در مقابل، علامه طباطبایی با نگاه فلسفی و تفسیری، به تبیین منطقی و تحلیلی اسماء الهی در چارچوب نصوص قرآنی و روایات می‌پردازد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای، به بررسی تطبیقی این دو رویکرد پرداخته و تأثیر آن‌ها بر فهم معارف الهی را تحلیل می‌کند. نتایج این تحقیق می‌تواند به غنای ادبیات علمی در حوزه عرفان، فلسفه و تفسیر قرآن کمک کرده و زمینه‌ساز تحقیقات بیشتر در این حوزه باشد.
ارزیابی اشتراکات و افتراقات تفسیری مولوی از قصص قرآنی انبیاء در مثنوی با تفسیر المیزان علامه طباطبایی
نویسنده:
روح الله اکبری؛ استاد راهنما: ابراهیم ابراهیمی؛ استاد مشاور: فاطمه دست رنج، علی حسن بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محمد بن محمد بن حسین حسینی بکری بلخی ( 672-604 هـ.ق )معروف به جلال الدین - خداوندگار - مولانا و مولای رومی متخلص به خاموش ، خموش و خامش از عرفای بزرگ جهان اسلام بلکه جهان است. که اندیشه ها و تفکرات فقهی ، کلامی و تفسیری وی با رویکردهای عرفانی - اخلاقی را می توان در آثار وی ( دیوان شمس ، رباعیات ، مکتوبات ، فیه ما فیه ، مجالس سبعه و مثنوی معنوی ) مشاهده کرد. که در میان این آثار ، کتاب مثنوی معنوی به عنوان یکی از گنجینه های سترگ و مهم معرفتی ، تعلیمی اخلاقی ، عرفان نظری و حتی عرفان عملی از شهرت بالایی برخوردار بوده و حتی به انتخاب و اعتراف مجله معتبر گاردین یکی از 100 کتاب برتر تاریخ بشری است. کتابی که مولانا با اصرار حسام الدین چلبی ارموی در 50 سالگی و در اوج پختگی فکری خود تا آخر عمر ، آن را برای مشتاقان سلوک معنوی و به شیوه حدیقه سنایی در قالب مثنوی و قریب به 26 هزار بیت در 6 دفتر بیان نموده است. و تنها کتابی است در زبان فارسی که از جانب خود گوینده نوشته نشده و املاء شده است. که حسام الدین چلبی کاتب آن بوده است. هواداران مولانا ابایی نداشته اند که الهام مثنوی را چیزی شبیه به وحی قلمداد کنند و ارتجالی بودن آن را نشانه ای از آن بگیرند و اینکه خود مولانا آن را نمی نوشته نشانه ای دیگر؛ اشتهار و معروفیت و قابل احترام بودن مثنوی معنوی مولانا و شخصیت بی نظیری چون وی همواره در طول ادوار مختلف تاریخ توسط عالمان و مثنوی پژوهان مطرح بوده است. شیخ بهایی درباره شخصیت مولوی گفته است : «من نمی گویم که آن عالیجناب * هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب» و نیز درباره مثنوی گفته است :« مثنوی معنوی مولوی * هست قرآن در زبان پهلوی» علامه طباطبایی (ره) درکتاب الرسائل آورده است: «مولانا عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قُدوه اصحاب معرفت است.» پر واضح است که مولانا در نگارش این اثر به عنوان کامل ترین و آخرین منظومه فکری خود از منابع مختلفی من جمله اندیشه های عرفانی سنایی و عطار ، معارف پدر و بقول خود مولانا فوائد والد ، معارف برهان الدین محقق ترمذی شاگرد پدر مولانا و استاد او ، اقوال و مقالات شمس ، اندیشه های فلاسفه بویژه ارسطو و افلاطون ، احوالات و تجربیات شخصی و شهودی بهره برده است. اما منابع دینی از جمله قرآن و احادیث الهام بخش اصلی وی بوده است که هر کس با کمترین آشنایی از قرآن و مفاهیم و داستان های قرآنی می تواند قطره هایی از این دریای بیکران را در لابه لای ابیات مثنوی مشاهده و اعتراف نماید که وی عارفی است که بیشتر از سایر عرفا از آیات الهی تاثیر پذیرفته است . امری که از توانمندی ادبی و هنری شاعر و احاطه وی بر مضامین قرآن حکایت دارد . البته این تسلط و اشرافیت از سوی فقیه و متکلمی چون جلال الدین با سوابق خانوادگی ، آموزش های عمیق فقهی و کلامی در محضر بزرگان و واعظ منبری جای شگفتی نیست . اما به نظر می رسد بزرگترین هنر وی علاوه بر بهره گیری از ظاهر و صورت کلمات و آیات قرآن ، توجه به مفهوم و درون مایه آیات برای بیان تفکرات عرفانی و تعلیمی خویش است. همان طوری که در فیه ما فیه در فصل چهل هفتم می گوید: " قرآن دیبایی دو رویه است بعضی از این روی بهره می یابند و بعضی از آن روی و هر دو راست است چون حق تعالی می خواهد که هر دو قوم از او مستفیذ شوند." که البته در مثنوی پا را فراتر نهاده و تنها توجه به ظاهر قرآن را مایه تباهی و گمراهی دانسته است. و در مقام مثل ظاهر آن در کلمات ، حرف و لفظ را مانند ظاهر آدمی می داند که در باطن ، روح ، راز و حقیقت آن کلام است و برخلاف ظاهر از نقوش حرف و الفاظ ادراک نمی شوند. بلکه این ادراک از طریق خود قرآن و فهم اولیای الهی ممکن است. به اعتبار قول مثنوی پژوهان استشهاد بیش از دو هزار و صد آیه از آیات قرآن کریم در ابیات مثنوی توسط مولانا چه به صورت تصریح و چه به صورت تطبیق ، که تقریباً یک سوم از مجموع 6236 آیه ای قرآن است. پر بیراه نخواهد بود که برخی از مثنوی شناسان این اثر را غیر از گنجینه معرفت عرفانی آن را « تفسیر عارفانه کلام الله » و نیز نوع « تفسیر منظوم » از قرآن بدانند . آیت الله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن می گوید:« مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد.هر چه می گوید تفسیرهای قرآن منتها از دید عرفانی» بنابراین این میزان بهره مندی از آیات قرآن در ابیات مثنوی فارغ از وسعت ، دامنه و احاطه علمی مولانا به مصحف شریف ، می طلبد که به این کتاب توجه و عنایت ویژه ای داشت. آراء و برداشت های مولانا از قرآن اعم از اینکه قرآن را ظهری و بطنی است ، تلقی وی از الفاظ وحیانی قرآن ، مصونیت قرآن از دستبرد تحریف ، نوع نگاه و تفسیر وی در آیات مختلف اعتقادی ، اخلاقی ، تعلیمی ، قصص و موضوعات متنوع و مختلف را می توان با تتبع در ابیات مثنوی معنوی بدست آورد. اما از آنجایی که پرداخت و فحص در کتاب سترگی چون مثنوی که معجونی از موضوعات و مطالب رنگارنگ است . هم زمانبر و هم شاید تکرار مکرری باشد که مثنوی پژوهان قبلاً به برخی از این موضوعات پرداخته اند. ما را مشتاق به تحقیق و پژوهش در یکی از بخش ها و موضوعات مهم و درخور مثنوی یعنی قصص و حکایات حال انبیاء الهی ذکر شده در قرآن واداشت . مواردی از قبیل معجزات ، حوادث و رویدادهای زندگی انبیاء ، نیایش ها و تقاضاهای آنها ، خطاب ها و خطابه های خداوند ، سرگذشت حال و اقوام آنان ، صفات اخلاقی و ... ؛ از آنجایی که از طرفی یکی از ضرورت های فهم درست مثنوی و دست یابی به تفسیرهای مولانا از قصص انبیاء استخراج این آیات و بازشناسی دوباره آن است. چه آنکه فهم تفسیر مولوی از آن روی حائز اهمیت است که وی هم قرآن را تجلی روان انبیاء و هم قصص آن ها را رمز و راه رهایی انسان از نادانی و آزادی مرغ جان از قفس تن می داند. و از دیگر سوی که نکته مهم این پژوهش نیز بدان متمرکز است آن است که مولانا اعتقاد و توصیه به فهم قرآن ، از خود قرآن دارد.
جایگاه اسماء الهی در جلب فضائل و رفع رذائل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی با تأکید بر تفسیر المیزان
نویسنده:
احمد مومنی؛ استاد راهنما: محمود کریمی؛ استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در نظام‌های اخلاقی مختلف، رویکردهای متعددی برای تحقق کمال انسانی وجود دارد. یکی از سوالات اساسی این است که کدام رویکرد اخلاقی می‌تواند به‌طور مؤثرتر افراد را به سمت تعالی اخلاقی هدایت کند و تأثیر عمیق‌تری بر جامعه بگذارد؟ از نظر علامه طباطبایی مسلک اخلاقی خاص قرآن توانسته است گروه گسترده‌ای از عباد صالح، علمای ربانی، و اولیای مقرب را به جامعه انسانی تحویل دهد. این مسلک مبتنی بر توحید خالص و محبت الهی است و اسماء الهی نقش ویژه‌ای در این مسلک ایفا می‌کنند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دیدگاه‌های علامه طباطبایی درباره این مسلک و جایگاه اسماء الهی در آن می‌پردازد و در صدد آن است که با استفاده از این دیدگاه‌ها نشان دهد که اسماء الهی چه تأثیری بر جلب فضائل و رفع رذائل اخلاقی می‌گذارند. به این منظور ابتدائاً اثبات می‌شود که توجه به اسماء الله یکی از ارکان اصلی تربیت اخلاقی انسان در مسلک خاص قرآن محسوب می‌شود. سپس با نظر به اینکه اسماء الله نقطه کانونی بسیاری از آیات قرآنی است، مشخص می‌گردد که علامه در جای جای آثار خود شیوه‌هایی را به منظور ارتباط با اسماء الله بیان کرده‌ است؛ از جمله استمداد، ذکر، تفکر و تخلق و هرکدام از این شیوه‌ها اثر خاص خود را در تهذیب اخلاقی خواهد گذاشت همچنین علامه به تفاوت‌های میان خود اسماء الله (اسماء عام و اسماء خاص) پرداخته است که می‌توان نتایج این تفاوتها را در بخش اخلاق دنبال کرد. بعد از این با صورتبندی انواع گزاره‌های اخلاقی، به بررسی آیات قرآن پرداخته می‌شود تا هنگام مواجهه با آیاتی که ارتباطی میان گزاره اخلاقی و اسماء الله موجود در آن وجود دارد، بتوان این ارتباط را کشف نمود. در آخر بیان می‌گردد که با کشف این ارتباط و با کاربست شیوه‌های ارتباط با اسماء الله و دقت به عام یا خاص بودن آنها، انسان مسیر تعالی اخلاقی و معنوی خود را از طریق قرآن کریم به شکلی جامع‌تر طی می‌کند.
وجود ذهنی از نگاه علامه طباطبایی و هگل
نویسنده:
علی محمد رضوی؛ استاد راهنما: عابدین بزرگیِ؛ استاد مشاور: اسدالله مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود ذهنی از سویی با علم و از سوی دیگر با وجود در ارتباط است. از نگاه علامه طباطبایی (ره) وجود ذهنی همانندی از وجود ماهیات است که در ذهن موجود است و آثار خارجی آنها را دارا نیست، ولی آثار دیگری مثل شناخت و علم بر ماهیت آن شیء را به در پی‌دارا است، و این همانند چیزی می‌باشد که باعث بدست آوردن علم، به ماهیت اشیاء می‌شود. هگل جدایی میان ذهن و عین را غلط می‌داند؛ ایشان معتقد است که ذهن و عین، دو چیز واحد هستند. ایشان بیان می‌دارد ما دو چیز نداریم که یکی ذهن باشد و یکی عین، در یکی جریان علیت باشد و در دیگری جریان استدلال، در یکی ضرورت منطقی حکم فرما باشد، و در دیگری معلّلیت، و آنگاه فیلسوفی قائل به اصالت عین شود و فیلسوفی دیگر قائل به اصالت ذهن. ذهن همان عین و عین همان ذهن است. موجود و معقول، دو وجه از یک حقیقت واحد هستند. این تحقیق به بررسی وجود ذهنی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و هگل می پردازد و هدف از انجام آن، تحلیل و مقایسه‌ی دیدگاه علامه طباطبایی و هگل در مورد وجود ذهنی است. روش تحقیق، به صورت توصیفی و تحلیلی است و شیوه گرد آوری مطالب، کتابخانه‌ای است. نتایج تحقیق بیانگر این است که نکات اشتراک وجود ذهنی علامه طباطبایی و هگل در آن است که هر دو بیان می کنند: 1- وجود ذهنی، وجودی واقعی است؛ 2- وجود ذهنی، وجودی است که در ذهن انسان تحقق می‌یابد. وجود ذهنی، وجودی است که از وجود عینی تأثیر می‌پذیرد. نکات افتراق از دیدگاه علامه و هگل در وجود ذهنی عبارتند از - ماهیت و نوعیت وجود ذهنی. 2 - رابطه‌ی وجود ذهنی با وجود عینی. 3_ از نگاه روش با هم متفاوت است.
نسبت سنجی اوصاف و افعال ملائکه در قرآن با مبانی هستی‌ شناختی علامه طباطبائی
نویسنده:
آسیا خلیف دحام دحام؛ استاد راهنما: علی قدردان قراملکی؛ استاد مشاور: محمد مهدوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله محوری این پژوهش، بررسی و تبیین نسبت میان اوصاف و افعال منسوب به ملائکه در قرآن کریم و مبانی هستی‌شناختی اسلام است. قرآن کریم، با توصیف اوصاف و افعال ملائکه، تصویری جامع از نقش آنها در سلسله مراتب وجود و ارتباطشان با خدا، انسان و عالم ارائه می دهد. هدف اصلی این است که دریابیم چگونه ویژگی‌ها و کنش‌های فرشتگان نظیر فرمان‌بر خدا بودن (انبیاء: 27)، عدم عصیان (تحریم: 6)، عدم خستگی از عبادت (انبیاء: 19)، مأمور خدا بودن (فاطر: 1)، رساندن پیام الهی به انبیاء (نحل: 102)، نازل کردن امر الهی (سجده: 5)، یاری کردن مؤمنان (آل عمران: 124-125) و...، آن‌گونه که در آیات قرآنی تصویر شده‌اند، با اصول و مبانی اساسی نظام هستی‌شناسی اسلامی، از جمله توحید و مراتب مختلف آن، مراتب وجود و رابطه خالق و مخلوق، نظام علیت و ... سازگاری و انطباق دارند.
بررسی تطبیقی دیدگاه حسنعلی مروارید و علامه طباطبایی درباره معاد جسمانی و روحانی با تأکید بر آیات و روایات
نویسنده:
پدیدآور: علی عبدالکاظم حمزه ؛ استاد راهنما: علی قدردان قراملکی ؛ استاد مشاور: مهدی منزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معاد یکی از اصول مهم اعتقادی در اسلام است که در آیات قرآن کریم بارها به آن اشاره شده و همین تکرار، اهمیت ویژه‌ای به این موضوع داده است. با وجود این، میان مفسران و اندیشمندان بزرگ درباره این که معاد جسمانی یا روحانی است و یا هر دو بُعد را شامل می‌شود، اختلاف نظر وجود دارد. این مسئله باعث شده بررسی دیدگاه‌های آن‌ها به موضوعی مهم و قابل مطالعه تبدیل شود. در این پژوهش دیدگاه‌های دو شخصیت برجسته یعنی میرزا حسنعلی مروارید از مکتب تفکیک و علامه سید محمدحسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، درباره ماهیت معاد بررسی شده است. هدف این بوده که معلوم گردد هر کدام از این دو مفسر و عالم ر، معاد جسمانی و روحانی را چگونه توضیح داده و اثبات کرده‌اند. پژوهش حاضر با روش، توصیفی‌تحلیلی و بر اساس مطالعه کتابخانه‌ای بوده است. ابتدا منابع و متون مرتبط گردآوری شد و سپس بر اساس آیات قرآن و روایات، تحلیل و مقایسه‌ای میان دیدگاه‌های این دو اندیشمند دینی انجام گرفت. نتایج نشان می‌دهد که حسنعلی مروارید معاد را صرفا جسمانی دانسته که روح جسمانی در کنار بدن جسمانی در معاد حاضر می‌شود. در مقابل علامه با پذیرش تجرد روح قائل به معاد روحانی- جسمانی است و از حضور نفس مجرد در معاد در کنار بدن جسمانی حکایت می‌کند.مروارید همچون هم مسلکان خود در مکتب تفکیک بیشتر به روایات تکیه کرده و بر اساس آن‌ها تلاش کرده معاد جسمانی را ثابت کند. در مقابل، علامه طباطبایی با تفسیر همه‌جانبه آیات قرآن به اثبات معاد جسمانی- روحانی پرداخته است.
  • تعداد رکورد ها : 4568