جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4568
بررسی قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد و تأثیر آن بر علم کلام؛ باتوجه‌به نظر علامه طباطبایی و استاد فیاضی
نویسنده:
جواد حسین پور؛ استاد راهنما: محمد اسفندیاری؛ استاد مشاور: یاسر حسین پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شرط بقا و دوام هر علمی خصوصاً در علوم نظری، پویایی و جریان‌داشتن آن علم است که این امر گاهی در سایه اختلاف‌نظرها، نقد مبانی و عدم تعصب به برخی مبانی محقق می‌شود. نمونه‌ای از این نقد و نظرها قاعده «الشیء ما لم یجب لم یوجد» می‌باشد که برخی از معاصرین مانند استاد فیاضی زیدعزه بر خلاف حکما، این قاعده را ناتمام دانسته و صحت آن را نه‌تنها مردود، بلکه محال می‌دانند. جدای از تأثیر این قاعده بر مسائل فلسفه، تأثیر این قاعده بر کلام اسلامی پوشیده نمی‌باشد به نحوی که اختلاف‌نظر در تأیید یا ردّ این قاعده، در برخی مباحث کلام مؤثر است. علامه طباطبائی در تألیفات خود، بر تمامیت و صحت این قاعده تأکید دارند لکن استاد فیاضی علاوه بر نقد تمام ادله موافقینِ این قاعده، ادله متفاوتی بر نقد و ناتمام بودن این قاعده ارائه می‌نمایند. اثر این اختلاف‌نظر در مباحثی نظیر: تعریف قدرت الهی، تبیین اراده واجب تعالی و ممکنات، جبر و اختیار و حدوث و قدم عالم بروز می‌کند. و آنچه مهم است خوانش این قاعده بر اساس مبانی حکمت متعالیه است که می‌توان آنرا به‌عنوان جمع بین اقوال در مورد این قاعده و همچنین خاتمه بر این اختلاف نظرها بیان کرد به نحوی که باتوجه‌به مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، امکان فقری و عین الربط بودن معالیل به علت خود و از طرفی تبیین ظرف و مجرای قاعده مذکور، این قاعده تخصصا از محل اختلاف خارج می‌شود.
بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی در مسأله ی اثبات پذیری وجود خدا
نویسنده:
معصومه ریگی؛ استاد راهنما: ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
1 تعریف مسأله و بیان سؤال‌های اصلی تحقیق یکی از مسائل مهم کلام(الهیات) مسئله وجود خداست. گرچه باور به وجود خدا در همه ادیان ابراهیمی اصلی مسلّم است ولی پژوهشگران این ادیان در اثبات پذیری یا اثبات ناپذیری وجود خدا اختلاف دیدگاه دارند. برخی وجود خدا را امری بدیهی و بی نیاز از اقامه برهان می دانند و برخی دیگر آن را نظری و محتاج اثبات می‌دانند. عده ای اثبات‌ وجود خداوند را با دلایل عقلی ممکن می‌دانند و برخی بر این باورند که اثبات وجود خداوند با عقل ممکن نیست. در جهان اسلام نیز میان متفکران در مساله فوق اختلاف نظر وجود دارد، از نگاه علامه طباطبایی وجود خدا امری بدیهی و بی‌نیاز از برهان است. از این رو وی نه تنها وجود خدا را با برهان اثبات نمی‌کند؛ بلکه بر بی‌نیازی وجود خداوند از هر گونه استدلال تاکید دارد. از نظر علامه طباطبایی معرفت خدا امری فطری بوده و انسان در درون و ضمیر خود به علم حضوری خدا را می‌یابد. با وجود بداهت وجود خدا ایشان اقامه برهان را از باب تنبیه و تذکر مفید و معقول می داند. فخر رازی اثبات وجود خدا و شناخت او را برهانی و استدلالی می‌داند. از نظر وی اشتغال به این امر از واجبات عقلی و بالاترین مرتبه‌ای است که قوه‌ی نظری به آن دست می‌یابد، او با استناد به برخی آیات قرآن کریم می‌گوید قوّه‌ی نظری به‌ سبب رتبه و شرف، بر قوّه‌ی عملی مقدم است، زیرا حاصل قوّه‌ی عملی که انجام خیرات و طاعات و خشیت در برابر خداست، پس از معرفت خداوند، به دست می‌آید (فخر رازی، 1386: 2/79). فخر در اثبات نظری بودن علم ما به وجود خدا می‌گوید: «علم به وجود خدا یا امری ضروری است و یا نظری، و علم ما به وجود خداوند ضروری نیست، زیرا به علم ضروری می‌دانیم که به وجود خدا علم ضروری نداریم. این‌که علم ما به خدا بدیهی نیست، گزاره‌ای بدیهی است، بنابراین، باید نظری باشد و علم نظری با دلیل به دست می‌آید. از این روست که بالاترین مرتبه‌ی صدیقان، تفکر در دلایل ذات و صفات خداست و تقلید نکوهش شده است» (فخر رازی، 1386: 2/79). در واقع فخر رازی، استدلال‌های عقلانی متنوعی همچون برهان حدوث و امکان و وجوب را در کتاب مفاتیح الغیب مطرح کرده و تأکید کرده است که استدلال‌های فلسفی برای اثبات وجود خدا کافی و مؤثر هستند و از سوی دیگر، علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر شیعه، با تأکید بر اصول قرآنی و استفاده از روش‌های فلسفی، بر این باور است که شناخت وجود خدا علاوه بر استدلال‌های عقلانی، به شهود فطری انسان نیز متکی است (حجتی، مناقبی، 1394) بنابراین مسئله اثبات وجود خدا در تاریخ تفکر فلسفی و کلامی مسلمانان همواره موضوعی پیچیده و بحث‌برانگیز بوده است. در این میان، دو چهره برجسته کلامی و فلسفی اسلامی یعنی فخر رازی و علامه طباطبایی با ارائه دیدگاه‌های منحصر به فرد خود، مباحث مختلفی پیرامون اثبات وجود خدا مطرح کرده‌اند. فخر رازی، متکلم اهل سنت، در آثار خود به ویژه در مفاتیح الغیب، با استفاده از استدلال‌های عقلانی و منطقی نظیر برهان حدوث و وجوب، به اثبات وجود خدا پرداخته است. او در این زمینه به بهره‌گیری از برهان‌های فلسفی تأکید داشت و بر این باور بود که وجود خدا باید از طریق استدلال‌های عقلی و منطقی ثابت شود (محمدی، 1400). در مقابل، علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه، در المیزان و دیگر آثار خود، علاوه بر تأکید بر برهان‌های عقلی، به ابعاد عرفانی و فطری ایمان به خدا نیز توجه کرده است. او معتقد است که انسان‌ها از طریق فطرت خود به وجود خدا پی می‌برند و این شناخت نیازمند استدلال‌های پیچیده نیست، اما برای تقویت این شناخت، استدلال‌های فلسفی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند (حجتی، مناقبی، 1394) این پژوهش بر آن است که به بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی در مسئله‌ی اثبات‌پذیری وجود خدا بپردازد و با آوردن دلایل و شواهد کافی به تحلیل، مقایسه و ارزیابی دیدگاه این دو مفسّر در مسئله فوق مبادرت ورزد. پرسش‌های اصلی پژوهش عبارت‌اند از: 1. دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون مسئله‌ی اثبات‌پذیری وجود خدا چیست؟ 2. نظر فخر رازی پیرامون مسئله‌ی اثبات‌پذیری وجود خدا چگونه است؟ 3. دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی پیرامون مسئله‌ی اثبات‌پذیری وجود خدا چه اشتراکات و چه افتراقاتی دارد؟
بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی در مسأله ی قلمرو دین
نویسنده:
مژگان مرادی؛ استاد راهنما: ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
5-1 تعریف مسأله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق یکی از موضوعاتی که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول کرده است، چه در گذشته که جوامع دین‌مدارتر بودند و دین نقش پررنگی در زندگی بشر داشت، و چه در زمان حال که با پیشرفت های علمی در جامعه بشری مواجه هستیم، مسئله و موضوع قلمرو دین است. تعریف و تبیین قلمرو دین از این جهت مهم است که با تعریف درست از قلمرو دین، کارکرد آن و انتظارات بشر از آن مشخص می شود. به عبارت دیگر، این سوالات که دین چه کارکردی دارد؟ چه انتظاری باید از دین داشت؟ دین در چه حوزه هایی از زندگی برای شناخت و پرداختن به مسائل گوناگون، کاربرد دارد؟ گستره دین تا چه اندازه ای است و چه ابعادی را دربرمی‌گیرد؟ دین به کدام نیازهای بشری پاسخ می دهد؟ آیا دین صرفا موضوع و مسئله ای اخلاقی واخروی است؟ آیا مسائل اجتماعی و سیاسی را نیز دربر می-گیرد و تبیین می‌کند؟ آیا محدوده دین و قوانین دینی زندگی فردی است یا زندگی اجتماعی؟، و مسائلی از این دست بویژه در زمان حال، به یکی از بحث های کلامی مهم تبدیل شده است. در مواجه با این سوالات، دانشمندان و متخصصان دینی سعی در ارائه پاسخ هایی از منظر و دیدگاه های مختلف و تبیین قلمرو دین داشته اند. برخی محدوده و گستره دین را صرفا شامل امور فردی و اخلاقی و برای سعادت اخروی دانسته اند. برخی دیگر، قلمرو دین را تمامی ابعاد و گسترده زندگی بشر شامل مسائل دنیوی و اخروی تعریف کرده اند. دیدگاه های مطرح شده عمدتا براساس دو رویکرد حداقلی و حداکثری هستند. طبق رویکرد حداقلی، قلمرو اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فقهی بسیار کوچک و محدود است و دین محدود به امور آخرتی است و در امور دنیایی باید به حداقل بسنده کرد. در مقابل دیدگاه حداکثری ، حوزه گسترده تر و جامع تری برای دین در تمامی عرصه های زندگی انسان شامل امور اخروی، و دنیوی مثل سیاست، آموزش، اخلاق، مسائل اجتماعی، مسائل فردی و غیره قایل است. براین اساس، بعضی از اندیشمندان دینی قلمرو دین را تمام عرصه های زندگی و حیات دنیوی و اخروی بشر شامل عرصه های اخلاق فردی، اخروی، اجتماعی و سیاسی می دانند. درحالیکه، برخی دیگر در نقطه مقابل این دیدگاه، بیشتر تفکر و اندیشه فردگرا یا شبیه به سکولار دارند و قلمرو دین را محدود به چارچوب های زندگی شخصی افراد و در بیشترین حالت به نوع تعامل آنها با افراد دیگر و یا همان حوزه اخلاق اجتماعی، می دانند. علامه طباطبایی (1281-1360)، یکی از مفسران، فیلسوفان، فقیه اصولی و عارف شیعه ایرانی، از جمله اندیشمندان شیعی است که به مسئله و پرسش فلسفه شریعت و کارکرد دین پرداخته است. از نظر نیاز به دین و کارکرد دین برای تامین سعادت انسان در دنیا و آخرت است. به عقیده ایشان، دین روشی برای زندگی اجتماعی برای انسان به عنوان یک موجود اجتماعی. این روش زندگی شامل قوانین و مقرارتی هم برای خوشبختی دنیوی انسان و هم شامل یک سلسله عقاید و اخلاق و عبادات است که تضمین کننده سعادت اخروی بشر است (طباطبایی، 1388 (ج)، ج1، ص 127). فخر رازی(544-606 ق)، فقیه، متکلم، فیلسوف و مفسر شافعی، نیز آراء و نظرات متعددی درباب مسائل فلسفی و دینی و تفسیری دارد. از نظر ایشان دین برای انسان کارکرد هدایت دنیوی و اخروی دارد. ایشانبا اتخاذ رویکرد کارکردگرایی قلمرو وسیعی برای دین اسلام قائل می شود و وظیفه هدایت دنیوی و اخروی بشر در قلمرو د ین را به پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام نسبت می دهد (تلخیص المحصل، صص 373-367). بنابراین، قوانین زندگی بشر در سطح فردی و اجتماعی باید تابع و براساس قوانین دین باشد. به عبارت دیگر، می توان اینگونه استنباط کرد که طبق نظر فخر رازی بشر برای رسیدن به کمال مطلوب و سعادت و حفظ آن نیازمند دین است و در نبود آن به کمال و سعادت نمیرسد. با درنظر گرفتن مباحثی که مطرح شد، و با توجه به اهمیت تبیین و شناخت قلمرو دین از منظر اندیشمندان مسلمان، چه شیعی و چه اهل سنت، برای پاسخگویی به سوالاتی که امروزه در ذهن انسان نسبت به دین مطرح است، پژوهش حاضر قصد دارد تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع اِسنادی-کتابخانه-ای به بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی اندیشمند اهل سنت و علامه طباطبایی، اندیشمند شیعه، در مسأله‌ی قلمرو دین بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق اندیشه این دو اندیشمند را با مصادیقی نشان دهد.
مطالعه ابعاد عدل الهی در دیدگاه علامه طباطبایی (از جنبه ‌های اعتقادی، تفسیری، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی)
نویسنده:
علی جواد عبدالکاظم الناهض؛ محمد حسن صانعی پور؛ استاد مشاور: مصطفی عباسی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مطالعه به ارائه درک جامع و عمیق از دیدگاه علامه طباطبایی در مورد مفهوم عدل الهی می‌پردازد، که به غنی ‌سازی دانش در مورد این موضوع حیاتی در تفکر اسلامی کمک می‌کند. همچنین این مطالعه به استخراج درس‌ها و کاربردهای عملی می‌پردازد که مسلمانان می‌توانند از آن‌ها در زندگی روزمره خود بهره‌برداری کنند. اهداف اصلی شامل شناسایی مفهوم عدل الهی به‌عنوان آنچه که علامه طباطبایی می‌بیند، مطالعه تفسیر او از آیات قرآنی مربوط به عدل، و تحلیل ابعاد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی عدل الهی در اندیشه او است. همچنین این مطالعه به بررسی روش‌های کاربرد ابعاد عدل الهی در زندگی روزمره مسلمانان می‌پردازد.این مطالعه بر اساس روش توصیفی تحلیلی استوار است، به‌طوری‌که افکار علامه طباطبایی در مورد عدل الهی از طریق آثار او، به‌ویژه تفسیر ",المیزان فی تفسیر القرآن",، توصیف و تحلیل خواهد شد. این مطالعه به پنج فصل تقسیم شده است: فصل اول به چارچوب کلی تحقیق می‌پردازد، از جمله مقدمه، مشکل تحقیق، اهداف تحقیق، اهمیت تحقیق، مطالعات قبلی، سوالات و فرضیات، و روش تحقیق. فصل دوم به چارچوب نظری می‌پردازد، در حالی که فصل سوم بر ابعاد اعتقادی و تفسیری عدل الهی در دیدگاه علامه طباطبایی تمرکز دارد. فصل چهارم به ابعاد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی عدل الهی می‌پردازد و در نهایت، فصل پنجم شامل نتیجه‌گیری است که در آن نتایج خلاصه و توصیه‌ها ارائه می‌شود.نتایج نشان می‌دهد که دیدگاه علامه طباطبایی در مورد عدل الهی تنها یک مفهوم فلسفی نیست، بلکه یک ارزش عملی است که اخلاق و رفتارهای انسانی را تقویت می‌کند و به ساختن جامعه‌ای متعهد و محترم کمک می‌کند. همچنین عدل الهی تجسم اصول حق و انصاف است که درک انسان را از مسئولیت‌های فردی و جمعی‌اش تقویت می‌کند. عدل الهی به‌عنوان تضمینی برای حقوق افراد در نظر گرفته می‌شود، به‌طوری‌که به هر ذی حق حق خود را می‌دهد و حقوق افراد را تقویت کرده و آن‌ها را از ظلم محافظت می‌کند. این مطالعه توصیه می‌کند که مطالعات مقایسه‌ای بین دیدگاه علامه طباطبایی و دیدگاه‌های مدارس فکری دیگر مانند معتزله و اشاعره انجام شود تا تفاوت‌ها و شباهت‌ها در مفاهیم مربوط به عدل را درک کنیم. همچنین توصیه می‌شود که تحقیقات بر روی چگونگی کاربرد اصول عدل الهی در زندگی روزمره متمرکز شود و برنامه‌های آموزشی بر اساس مفاهیم عدل الهی برای افزایش آگاهی از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی توسعه یابد.
بررسی تاثیر اندیشه سیاسی ملاصدرا بر علامه طباطبایی، آیت الله طالقانی و آیت الله مطهری
نویسنده:
صدرالدین محمد جمیل زاده؛ استاد راهنما: حسین اطهری؛ استاد مشاور: روح اله اسلامی شعبجری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برای تبیین یک پژوهش ابتدا باید به تعریف مفاهیم در بستر گفتمانی همان زمان که موضوع اصلی مطرح می‌کند بپردازیم، این مفاهیم می‌تواند به ما یک درک کلی جهت شناخت آسان‌تر پژوهش ارائه دهد. این مفاهیم به شرح زیر است: دین: اعتقاد به موجودی ماورایی یا اعتقاد به موجود برتر؛ این موجود یا موجودات در تصور انسان قدرتی فراتر از انسان داشته و آنها را مجاب به پرستش کرده است. زمانی که دین شکل می‌گیرد در کنار آن مفسرانی به وجود می‌آیند که روحانی نام دارند، آنها دین را برای عوام تفسیر و قابل اطاعت می‌کنند و مبنای اصلی گفتمان آنها متون مقدس است. از تلفیق استدلال عقلی و تطابق آن با دین علم کلام به وجود می‌آید، علم کلام سعی بر آن دارد که متون دینی که گاهاً سخت و قابل فهم برای عوام نیست را با استدلال‌های عقلی قابل فهم سازد. عرفان: عرفان روش شناخت فردی است که از طریق کشف و شهود ذهنی و تأملات زاهدانه دست می‌آید و از این طریق به کشف وقایع هستی می‌پردازد، و عرفان به دو گروه اصلی اشراقیون و صوفیه تقسیم می‌شود. اشراقیون به آن دسته از حکمایی گفته می‌شود که از مطلق ادراکات حاصله از طریق تجرید نفس و الهام و اشراق پیروی می‌کنند، خواه آن ادراک موافق دین باشد یا موافق دین نباشد. اما صوفیه فقط آن قسمت از ادراکات حاصله از اشراق را می‌پذیرند که موافق دین یا شرع باشد. ( رشاد، 1365 : 3و2 ) فلسفه: بحث درباره هستی، یعنی شناخت هستی از طریق عقل بشری و فیلسوف به شخصی که دوست‌دار دانایی باشد گفته می‌شود فلسفه به دو بخش اساسی تقسیم می‌شود؛ حکمت یا فلسفه نظری و حکمت یا فلسفه عملی. فلسفه نظری به سه قسم تقسیم می‌شود: فلسفه علیا یا الهیات، فلسفه وسطی یا ریاضیات و فلسفه ادنی یا طبیعیات، فلسفه عملی که آن هم به سه قسم تقسیم می‌شود: اخلاق، تدبیر منزل و تدبیر مدن. البته یک تقسیم‌بندی کلی دیگر در مورد فلسفه وجود دارد که به طور صریح و مشخص، فلسفه پنج قسم بحث مفهوم می‌شود؛ منطق، علم الجمال، اخلاق، سیاست و علم ماورا الطبیعه. (دورانت، 1335: 3 ). منطق: تبیین امور، روشی استنتاجی برای روشن ساختن موضوعات از فنون استقراء و قیاس استفاده می‌کند علوم ثابته مثل ریاضی از این روش برای تبیین خود استفاده می‌کند. علم الجمال: مطالعه شکل ایده‌آل زیبایی؛ یعنی علم شناخت انواع هنر و زیبایی آن. اخلاق: علم تبیین فضیلت‌ها و رذیلت‌ها؛ یعنی مطالعه در رفتار و کمال مطلوب رفتاری در جامعه. سیاست: علم تدبیر مدن؛ یعنی سامان دادن به امور کشورها یا جوامع انسانی. ماورا الطبیعه : علم شناخت آنچه که هست اما ما از طریق حواس انسانی قادر به دریافت آن نیستیم. در نتیجه گفتمان دینی از طریق متون دینی و مباحث نقلی و در قالب علوم کلامی و گفتمان عرفانی از طریق کشف و شهود درونی و گفتمان فلسفی از طریق تفکر عقلی در امور هستی به ما منتقل شده است. با شناخت کلی از این موضوعات به بحث اصلی یعنی سیاست می‌پردازیم و در آن به تبیین اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی خواهیم پرداخت. اندیشه سیاسی: یعنی هرگونه تفکر در باب سیاست و فلسفه سیاسی یعنی تفکر بنیادی همراه با مبانی اصلی برگرفته شده از اندیشه یک فیلسوف در باب سیاست. به عبارت دیگر اندیشه سیاسی عبارت است از هر تأملی درباره مسائل اساسی سیاست اندیشه سیاسی لزوماً در پی آن نیست که با بهره‌گیری از شیوه‌های خاص به معرفت درست برسد و معرفت حقیقی را جانشین گمان سیاسی کند. (پولادی، 1389: 6 ) اما فلسفه سیاسی کوششی روشمند و پیگیرانه برای رسیدن به معرفت سیاسی یا حل معمای سیاسی است. فیلسوفان سیاسی کوشیده‌اند با عزیمت از مبادی وجود شناسی، روش ‌شناسی و کیهان شناسی معین به چنین معرفتی برسند و درباره معمای سیاسی راه حل‌هایی فلسفی ارائه دهند( همان : 7 ) بدین ترتیب هر فلسفه سیاسی را می‌توان نوعی اندیشه سیاسی دانست اما اندیشه سیاسی را نمی‌توان به عنوان فلسفه سیاسی قلمداد کنیم. اندیشه‌های سیاسی به طور عام در یک بستر زمانی طولانی شکل گرفته‌اند و ما نمی‌توانیم به طور دقیق زمان شکل‌گیری آنها را تعیین کنیم، اما برای فهم بهتر آنها نیاز به مطالعه اندیشه‌های سیاسی در بستر تاریخ و شناخت مبادی آنها داریم و البته در این باب شناخت محیط شکل‌گیری برای فهم بهتر بی تاثیر نخواهد بود. هنگامی که ما از پدیده‌های تاریخی سخن به میان می‌آوریم در واقع درباره اموری بحث می‌کنیم که در گذشته به وقوع پیوسته است و ما امروز قادر به آزمایش و تکرار آن نیستیم و شناخت ما عموماً از طریق آثار و متونی است که از آن زمان به ما رسیده و این نوع شناخت دانشی غیر مستقیم در اختیار ما می‌گذارد. به عبارتی دیگر: بازسازی گذشته، حاصل عمل تخیل کردن است ( ریکورد، 1395: 44 ). پوششی اصلی در تاریخ اندیشه سیاسی راه یافتن به نظام فکری هر اندیشمند به طور نسبی است. با توجه به مسائلی که در بالا بیان شد، برای بررسی و شناخت یک اندیشه ما نیاز به مطالعه پیش زمینه‌های شکل‌گیری آن در بستر زمان داریم که این امر منجر به فهم بهتر ما نسبت به آن اندیشه می‌شود. از این رو برای شناخت اندیشمندی چون ملا صدرا به طبع ما ناگزیر به مطالعه سر منشاء این اندیشه‌ها هستیم، لذا در این پژوهش سعی شده که ابتدا به تبیین مفاهیم اساسی و تاریخچه‌ای هر چند موجز و کوتاه از سیر اندیشه سیاسی در بستر زمان و تا دوره ملاصدرای شیرازی اشاره‌ای داشته باشیم. تکیه‌گاه اساسی ما در این پژوهش آراء اصلی مطرح شده توسط شخص ملاصدرا و روش فلسفی او در باب سیاست است؛ که به ولایت در جامعه و هدایت آن به سمت سعادت دنیوی و اخروی و نوع حاکمیت اجتماعی و سیاسی جامعه اشاره دارد و در ادامه به صورت جداگانه به اندیشمندان بعد از او یعنی علامه طباطبایی، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله مطهری خواهیم پرداخت.
تبیین توحید اطلاقی و ادله عقلی آن از دیدگاه علامه طباطبایی، صدرالمتالهین و ابن ترکه اصفهانی
نویسنده:
مهدی محرمی؛ استاد راهنما: حسن معلمی؛ استاد راهنما: محمد کیوانفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله وحدت وجود به عنوان مهم ترین مدعای اهل معرفت و رهآورد اهل شهود همیشه محور اندیشه های متفکران فلسفی و کلامی و عرفانی بوده است. این مساله وحدت وجود، در کتاب های عرفا ، سابقه طولانی تر نسبت به کتاب های فلاسفه دارد. ابن عربی نخستین عارف اندیشمندی است که وحدت وجود را در قرن هفتم به صورت مستقل بیان کرده است. پس از وی ، در بین اندیشمندان اسلامی شاهد تلاشهای وافر علمی هستیم که به غرض انکار یا تایید دیدگاه وحدت وجود، رساله ها و کتاب ها نگاشته اند؛ یکی از این اندیشمندان عارف، ابن ترکه اصفهانی عارف و فیلسوف قرن نهم هجری قمری است وی در کتاب " التمهید فی شرح قواعد التوحید " با اقامه ادله عقلی در صدد استدلالی کردن و عقلانی نشان دادن مسئله وحدت وجود شخصی می باشد. لیکن به دلیل اغماض و ابهام این مساله در تبیین و استدلال برای اثبات مساله وحدت وجود ، به توفیق کامل دست نیافت و استدلال ها و براهینی که برای نقض یا ابرام مساله ، اقامه شده اند؛ همنشین با برخی از ضعف های علمی و مغالطات گردید. در این میان، فیلسوف موسس، جناب صدرالمتالهین شیرازی ، حکیم قرن یازدهم هجری قمری، با تبیین ادله عقلی، لباس عقلانیت به مسئله وحدت وجود پوشاند. بعد از وی نیز تلاش های زیادی درباره تبیین اصل وحدت وجود و نقض و ابرام ادله آن صورت گرفت. در قرن حاضر، علامه طباطبایی نیز به عنوان یکی از پیروان حکمت صدرایی، در این باره به تبیین و تنقیح ادله آن پرداخته است. با توجه به اینکه مسئله "وحدت وجود" ، از مسایل بنیادین فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی به شمار می رود. به طوری که نحوه تبیین در این مسئله، نوع نگرش به نظام هستی و ارتباط کثرات با وجود واجب را متفاوت می کند. از این رو پژوهش در این مسئله، حایز اهمیت است به خصوص اگر این مسئله حقیقت وجود را به شکل تطبیقی بین دیدگاه اندیشمندان مشهور و تاثیرگذار مورد پژوهش و بررسی قرار داده شود. در این جُستار ، تبیین مسئله وحدت وجود از دیدگاه ابن ترکه عارف نامی قرن نهم هجری قمری و از دیدگاه صدرالمتالهین حکیم و موسس حکمت متعالیه و از دیدگاه علامه طباطبایی حکیم و عارف قرن معاصر مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه، به بررسی ادله عقلی مطرح از جانب این سه اندیشمند درباره توحید اطلاقی می پردازیم . گام پایانی جستار ، تقریر وجوه تشابه و تفاوت موجود بین این سه دیدگاه درباره وحدت وجود می باشد.
مستندات قرانی امامت خاصه اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نفیسه اربابی؛ استاد راهنما: محمدحسن محمدی مظفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دین اسلام ازجمله ادیان ابراهیمی است که خداوند آن را توسط خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) فرستاده است.دو مذهب اصلی در دنیای اسلام ، تشیع و تسنن هستند. که دارای مشترکاتی هستند.اما مهمترین و اساسی ترین اختلاف انان در مورد مسئله امامت است. موضوعی که اختلافی و بحث‌برانگیز در میان مذاهب اسلامی است.( شهرستانی، الملل و النحل، 1364ش، ج1، ص24؛ میلانی، «مقدمه»، در کتاب دلائل الصدق، تألیف محمدحسن مظفر، 1422ق، ص26. )، و جایگاه منحصر به فردی را در علم کلام دارد.همه مذاهب مسلمان معتقد هستند که امامت ضروری و واجب است امااختلاف انان در تعریف امام و انتصاب است . ولایت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از اصول عقاید شیعه به شمار میرود، و نقطه تمایز میان تشیع و سایر مذاهب اسلام است. برای مثال اهل تسنن امامت را حکومت و ریاست دنیوی بر مردم میدانند و از امام به خلیفه تعبیر میکنند و وظیفه اورا اجرای احکام شریعت پیامبر میدانند. انان انتخاب امام را بر عهده مردم قرار میدهند(اجماع مسلمین). برخی از اشاعره و معتزله و برخی دیگراز مذاهب اهل‌سنت، امامت را از فروع دین و مسئله‌ای فقهی تلقی کرده‌اند ( برای نمونه نگاه کنید به تفتازانی، شرح المقاصد، 1409ق، ج5، ص232؛ جرجانی، شرح المواقف، 1325ق، ج8، ص344 ). شیعه زیدیه نیز نظری نزدیک به اهل سنت دارد. اما شیعه امامیه معتقداست امامت مقامی است که توسط خداوند به بندگان شایسته او عطا میشود وعهدی الهی است .امامت ریاست اصیل و مطلق دین و دنیاست.( بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، 1435ق، ص417.) از نظر امامیه، شرط امامت عصمت است وعصمت هم متکی بر نص وانتخاب الهی است. وعلم امام هم علمی الهی و لدنی است نه اکتسابی. از طرف دیگر اساسی‌ترین منبع و سند برای تمام معارف دین اسلام، قرآن میباشد و شیعه امامیه معتقد است که شرایط و ویژگیهای امام در ایات قران امده است.در ایاتی مانند : ولایت ، تبلیغ،مباهله، تطهیر، مودت، اولی الامر واکمال... . . این پژوهش دارای اهمیت ویژه ای است زیرا با پاسخ دادن به این مساله، تفاوت بین شیعه امامیه با دیگر مذاهب شیعه و اهل سنت در میان مسلمانان مشخص شده و تشیع امامیه میتواند با پاسخ دادن به این سوال که دلایل قرانی شیعه امامیه برای اثبات امامت خاصه اهل بیت (ع) چیست ؟حقانیت خود را اثبات کند.زیرا قرآن اساسی‌ترین منبع و سند برای تمام معارف دین اسلام میباشد. ازطرفی اسلام دینی است که به نص کتاب و سنت بر اساس فطرت استوار است (علامه طباطبایی، شیعه در اسلام1386،ص151، موسسه بوستان کتاب ) . بنابراین در این پژوهش سعی بر این است که از طریق کتاب الهی_قران کریم _ به اثبات مساله امامت خاصه از دیدگاه شیعه امامیه بپردازیم. یافتن این پاسخ طی پژوهشی مساله محور وبا روش توصیفی - تحلیلی به بررسی اثار علامه محمد حسین طباطبایی از مفسرین بزرگ قران در جهان تشیع می پردازد. دلیل انتخاب علامه و اثارش برای انجام این پژوهش این استکه ایشان متفکری بزرگ و گرانسنگ در دنیای اسلام در دوران معاصر میباشد که نظرات ایشان جایگاه ویژه ای در بین اندیشمندان شیعه و جهان اسلام دارد و علاوه براین روش تفسیر ایشان قران به قران میباشد و قران نیز به عنوان مهمترین سند مورد اتفاق جمیع مسلمانان است. ایشان صاحب اثار برجسته ای مانند: المیزان فی تفسیرالقران، شیعه در اسلام،مجموعه مذاکرات علامه با پروفسور هانری کربن،و...است .که محور این پژوهش تفسیر المیزان میباشد. علامه در تفسیر المیزان از روش تفسیر قران به قران استفاده نموده است .او معتقد است وقتی قرآن خود را «تبیاناً لِکُلّ شیء»[سوره نحل ایه 88] (روشنگر هر چیز) معرفی می‌کند، چطور ممکن است برای بیان معنا و مقصود خود محتاج به غیر خود باشد.( المیزان فی تفسیر القران ) او این روش را همچنین مستند به روایات می‌داند. برای مثال او نمونه گفتاری از امام علی(ع) در نهج البلاغه را که به توصیف قرآن می‌پردازد ذکر میکند به عنوان سند .امام علی (ع) میفرماید: "پاره‌ای از آن پاره‌ای دیگر را به زبان می‌آورد، و بعضی از آن شاهد بر بعضی دیگر است" .او همچنین روش تفسیر قرآن به قرآن را قدیمی‌ترین روشی می‌داند که پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام نیز همین روش را داشتند. در این پژوهش ابتدا به بیان معنی و مفهوم امامت و ولایت به طور اجمال میپردازیم .در این میان دو موضوع در مورد امامت مطرح میشود: امامت عامه و امامت خاصه.که به طور مختصر به توضیح امامت عامه پرداخته و به نام بردن تعدادی از ایات در این مورد بسنده میکنیم.موضوع اصلی در این پژوهش امامت خاصه است که ابتدا تعدادی از مهمترین ومعروفترین ایات را که شیعه امامیه برای اثبات امامت خاصه به عنوان سند قرانی به کار میبرد نام برده و سپس به توضیح وتفسیر ان ایات بر مبنای اثار علامه طباطبایی پرداخته و نتیجه گیری میشود. منبع اصلی در این پژوهش تفسیر المیزان نوشته علامه طباطبایی است .علامه دراین اثر ابتدا به تفسیر ایات قرانی میپردازد، سپس روایات مربوطه را بررسی میکند و پس از ان مساله را ازنظر عقلی توضیح داده و دراخر شبهاتی را که به مساله وارد کرده اند پاسخ میدهد.
تحلیل مقایسه ای مراحل و مؤلفه های بنیادین تجربیات نزدیک به مرگ با آرای معاد شناختی علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه اسدی؛ استاد راهنما: کمال صحرایی اردکانی، احمد زارع زردینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث معاد، در کنار باور به زندگی جاویدان انسان همواره یکی از تاریخی‌ترین جنبه‌های اعتقادی ملازم با هبوط بشر به زمین بوده است. از این رو در بسیاری از ادیان، ادبیات گسترده‌ای حول موضوع معاد شکل گرفته است که در این میان، بیشترین حجم از آن تعالیم ادیان ابراهیمی است. در گذر از این نکته، باید به پدیده تجربیات نزدیک به مرگ اشاره کرد که اخیراً در برهان‌های پسینی اثبات جاودانگی روح و برخی گزاره‌های معاد شناختی جایی برای خود گشوده است. این مهم از حوزه‌های جدید دانشی زیر شاخه علوم فلسفه دین و فرا روان‌شناسی و از منظر درون دینی، علم کلام اسلامی در حوزه معاد شمرده می‌شود. عمر این تجربیات به قدمت تاریخ پیدایش بشر بر روی زمین است اما در مطالعات معاصر به طرز مدوّن و ساختار یافته از منظر علوم گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. عناصر مشترک و هم‌سانی در این تجارب در بین ملل، مذاهب و نژادهای گوناگون از سراسر جهان گزارش شده است. در رساله حاضر برخی ادراکات پر تکرار و بنیادین در این تجربیات انتخاب و سپس بر اساس دفعی یا مستمر بودن پدیده، به دو بخش مراحل و مؤلفه‌ها تقسیم شده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و منابع صوتی و تصویری که در آرشیو مجموعه‌های رسمی کشور، موجود است، انجام گرفته است. پس از تحلیل و بررسی مؤلفه‌ها با آرای معاد شناختی فیلسوف و مفسر معاصر علامه سید محمد حسین طباطبایی مقایسه صورت گرفته است. در این مطالعه از مجموع مؤلفه‌های منتخب، یازده مرحله و مؤلفه‌ بنیادین تجسم اعمال، مرور زندگی، رؤیت نور عظیم درخشان، احساس حضور فرشته محافظ، برخورد و تزاحم شیاطین، بهره‌مندی از شفاعت مقربین، تشدید قدرت حواس، دست‌یابی به آگاهی گسترده و احوال سایر انسان‌ها، ادراک یگانگی با هستی، ادراک انس و آشنایی با محیط و بازگشت به موطن اصلی و دیدار با آشنایان درگذشته، در آرا و آثار علامه احراز و با استنباط و تحلیل به همراه شواهد دیگر تأیید و صحت آنان در گزارش‌های منقول از این تجربیات به اثبات رسید. مؤلفه عبور از گذرگاه نورانی نیز به صورت طرح احتمال در آرای علامه طباطبایی مطرح شده است.
چیستی، دلایل و کاربست‌های تجسم اعمال از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌ الله جوادی آملی
نویسنده:
مریم پناهی؛ استاد راهنما: غلامحسین گرامی؛ استاد مشاور: محمدرضا امامی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این پژوهش چیستی، دلایل و کاربست‌های تجسم اعمال از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی بوده است. روش انجام پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بوده است. نتایج نشان داده است که طباطبایی با آنکه از طرفداران تجسم اعمال است، در پاسخ به چرایی عذاب، راهی دیگر جدای از تلازم و عینیت عمل با کیفر را پیموده است. طباطبایی معتقد است در اوامر و نواهی عقلایی، یعنی همان قوانین دائر بین عقلا، غرض عقلا از ترتیب آثار حسنه یا آثار سیئه بر اعمالی خاص، به کار بردن حیله‌‌ای است برای وادار کردن مردم در عمل به آن قوانین و تحذیر از مخالفت با آن قوانین. در این موارد رابطه میان عمل و جزا رابطه‌ای جعلی و قراردادی است، که خود اجتماع یا زمامداران، آن را وضع کرده‌اند، و داعی ایشان در این وضع و قرارداد، حاجت شدیدی بوده که به اجرای قوانین مذکور داشته‌اند؛ تا با وجود این نظامِ کیفر و پاداش، از اختلال نظام جلوگیری به عمل آورند، و لذا هر وقت از عمل به قوانین بی‌نیاز شوند و دیگر به آن قوانین احتیاجی نبینند در وفای به قراردادهای خود، یعنی دادن پاداش و کیفر، سهل‌انگاری می‌کنند. همچنین شدت و ضعف کیفرها به حسب اختلاف نیازمندی به قوانین و عمل به آن مختلف می‌شود، به این معنا که هر وقت نیاز به اجرای قوانین زیاد شود پاداش و کیفرها نیز به همان نسبت شدت می‌یابد و هر گاه احتیاج کمتر شود پاداش و کیفر نیز کمتر می‌شود طباطبایی چنین نتیجه می‌گیرد که در افعال خداوند نه باید چون و چرا کرد، و نه از علت خارجی آن پرسید. چون غیر از خود خداوند، علت دیگری برای افعال الاهی وجود ندارد تا وی را در فعلش مساعدت کند. همچنین نباید از اصلی کلی و عقلی جست‌وجو کرد تا مصحح و مجوز فعل خدا باشد؛ چراکه اصول عقلی منتزع از فعل اوست نه جلوتر از فعل او. اما موافقان با تجسم اعمال خود بر دو گروه عمده تقسیم می‌شوند:گروهی که معتقدند تمام کیفرها و پاداش‌ها مخلوق نفس و روح انسانی است و این نفس انسان است که در آن جهان آنها را خلق می‌کند. ایشان معتقدند کردار نیک و بد در این جهان در نفس انسان، ملکاتی خوب و بد ایجاد می‌کند و این ملکات خمیره انسان و جزء ذات او محسوب می‌شود و هر ملکه‌ای متناسب با خویش صورتی از نعمت و نقمت می‌آفریند؛ همچنانی که انسان در این جهان متناسب ملکات و روحیات خود یک سلسله افکار و معانی را در ذهن خویش ترسیم می‌کند.گروه دیگر معتقدند پاداش‌ها و کیفرها، حقایق اعمال دنیوی ماست؛ هر کردار ما، یک صورت دنیوی دارد که ما آن را مشاهده می‌کنیم و یک صورت ملکوتی و اخروی دارد که هم‌اکنون در دل آن عمل نهفته است. روز رستاخیز پس از تحولات و تطوراتی که در آن رخ می‌دهد شکل دنیوی خود را از دست می‌دهد و با واقعیت اخروی خود جلوه می‌کند. جزای اعمال هر انسانی عین اعمال خود او خواهد بود. بنابراین، پاداش‌ها و کیفرها، نعمت‌ها و نقمت‌ها، بهشت و جهنم، حقیقت و چهره باطنی اعمال، صفات و عقاید انسان است.آیت الله جوادی آملی معتقدند که انسان ها در کنار جزاء خارجی با عین عمل خود نیز جزاء داده می شوند به عبارت دیگر انسان هر عملی را که انجام داده، متن آن عمل را می‌بیند و عین آن عمل را مشاهده می‌کند، نه تنها به جزاء عمل می‌رسد، بلکه خود عمل را می‌یابد. همه آنچه که از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی گفته شد نه تنها در آیات و روایات به طور قطع به اثبات رسیده است بلکه در کلام فلاسفه با ادله قطعی قابل اثبات بوده و به تایید شهود بزرگان درآمده است. اثبات تجسم اعمال و عینیت عمل و جزا می تواند کاربست های اعتقادی و عملی فراوانی برای فرد یا جامعه داشته باشد از جمله : تحلیل صحیح عدل، نامه اعمل، میزان، صراط و... پاسخ شبهاتی چون حبط و تکفیر، خلود و توبه وشفاعت در بحث اعتقادی و احساس مسئولیت، محاسبه و مراقبه، تسلیم در برابر حق و انجام تکالیف، دوری از رذائل و توبه و... در بحث کارکردهای عملی.
تحلیل و نقد آرای تفسیری علامه طباطبایی در مورد مباحث زنان با تأکید بر اندیشه‌ استاد جوادی آملی
نویسنده:
فرشته مرزبان؛ استاد راهنما: فاطمه علایی رحمانی، زهرا صرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و جوادی آملی در تفسیر تسنیم هر یک با رویکرد تفسیری خاص خود، به بررسی آیات مرتبط با زنان پرداخته‌اند. با وجود عمق اندیشه علامه طباطبایی، گذشت زمان و ارائه نظریات نوین در حوزه زنان، بررسی دیدگاه‌های ایشان همچنان از اهمیت زیادی برخوردار است. جوادی آملی در تفسیر تسنیم، ضمن تبیین مباحث المیزان، با ارائه نظریات جدید، به نقد و تکمیل دیدگاه‌های علامه پرداخته است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی وجوه افتراق آرای تفسیری این دو مفسر در مسائل زنان، به روش کتابخانه‌ای انجام شده است. در این راستا، ابتدا آرای تفسیری علامه طباطبایی در تفسیر المیزان استخراج شد، سپس نقدها و تکمیل‌های جوادی آملی بر این آراء، در سه محور اصلی کلامی- فلسفی، فقهی- حقوقی و قصص، دسته‌بندی و تحلیل گردید. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که جوادی آملی با بهره‌گیری از روش‌هایی مشابه استاد خود مانند تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و تفسیر عقلی، به تبیین مفاهیم پرداخته است. وی ضمن بازتعریف مفاهیم اساسی، ارجاع متشابهات به محکمات و اقامه براهین قوی، بینش جدیدی را درباره زنان ارائه داده است. با بررسی دیدگاه‌های این دو مفسر می‌توان اذعان کرد که نقدهای جوادی آملی بر تفسیر المیزان، غالباً مستند و مستدل هستند. وی با بهره‌گیری از استدلالی عمیق و متقن، مسائل مربوط به زنان را با توجه به مقتضیات عصر حاضر بررسی کرده است. در حوزه کلامی - فلسفی، تمرکز ایشان بر نوع فاعلیت خداوند بر مخلوق، جنس وجودی خلقت زن و جایگاه اخروی زن است. در حوزه فقهی - حقوقی، مباحث مربوط به نقش زن در خانواده و اجتماع مورد نقد و بررسی قرار گرفته‌اند. در حوزه قصص نیز، داستان‌های قرآنی و احادیث مرتبط با مسائل زنان محور تحلیل بوده است. این پژوهش نشان می‌دهد که دیدگاه جوادی آملی در نقد و تکمیل آرای علامه طباطبایی، با توجه به نیازهای جدید تفسیری، به تکامل مباحث مرتبط با زنان در تفاسیر قرآنی کمک کرده است.
  • تعداد رکورد ها : 4568