جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حكمت و فلسفه > 1396- دوره 13- شماره 50
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
احمد حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مورد جایگاه علم‌النفس در نظام علم شناختی ارسطو دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست که نظریه رایج و غالب است می‌گوید نفس‌شناسی علمی طبیعی است. این دیدگاه بیشتر بر ارتباط وثیق نفس و بدن از نظر ارسطو تأکید دارد. دیدگاه دوم بر آن است که علم‌النفس دو بخش دارد و بخشی از آن در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات بررسی می‌شود. از نگاه این نظریه، نفوس مادی در طبیعیات بررسی می‌شوند و نفوس مجرد در الهیات. با آنکه هر دو این نظریات شواهدی را در آثار ارسطو می‌یابند، این مقاله به نقد آنها می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه با آنکه ظاهر عبارات ارسطو آنها را تقویت می‌کند اما با دقت بیشتر معلوم می‌شود که اتفاقا بر اساس مبانی ارسطو نمی‌توان جایگاه حقیقی علم‌النفس را در طبیعیات دانست.
صفحات :
از صفحه 23 تا 40
نویسنده:
داود حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله به دنبال دو هدف است: نخست برقراری ارتباطی میان معنای «موجود» و موجودیت وجود؛ و دوم تنظیم استدلالی نو در دفاع از موجودیت وجود. استدلال خواهد شد که بنا بر فرض‌های معقولی که مورد قبول صدرا نیز هستند، میان ادعای اشتقاق معنایی «موجود» و موجودیت وجود رابطة نزدیکی وجود دارد. برای این کار ابتدا از این تز دفاع خواهد شد که در حضور فرض‌های معقول و مورد پذیرش صدرا، «موجود» به معنای اشتقاقی بر چیزی صدق می‌کند اگر و تنها اگر «وجود» بر چیزی صدق کند. سپس شواهدی ارائه خواهد شد که از نظر صدرا «وجود» بر چیزی صدق می‌کند اگر و تنها اگر وجود موجود است. نتیجه معادله‌ای است بین صدق اشتقاقی «موجود» و موجودیت وجود. پس از آن شواهدی ارائه خواهد شد که طبق نظر صدرا «موجود» به لحاظ معنایی مشتق است. حاصل، استدلالی خواهد بود برای موجودیت وجود بر پایة صدق اشتقاقی «موجود». این استدلال در متون صدرا یا شارحانش نمونة مشابهی ندارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 22
نویسنده:
احمد علی حیدری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گزارندگی با سنت سخنوری نسبتی نزدیک دارد. از همان روزگار افلاطون و تکوّن اندیشة فلسفی، بر تمایز و استقلال برهان و سخنوری به منزلة دو صورت متفاوت از قیاس تأکید می‌شد. در عین حال به یمن تدقیق ارسطو در مناسبات میان این رهیافت‌ها، مواردی از مشابهت زمینه‌های قرابت این دو عرصه فراهم شد. گزارندگی فلسفی در سدة بیستم ضمن توجه به اهمیت خطابه در مقولة فهم و نسبتش با زیست‌جهان آدمی، مترصد است سخنوری را از طریق مفهوم اصالتِ هیدگر، فراگیر بودنِ عنصرِ فهم در گادامر یا نظریة استعارة ریکور، در خود جای دهد و بدین ترتیب در کنار وجوه مشابه، نسبتِ چالش‌برانگیز گزارندگی و سخنوری را برجسته سازد؛ گرچه در پذیرفتن آثار و تبعات ناشی از این استقلال نسبی مردد است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 64
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلسوفان مسلمان در نظریه وجود ذهنی، مسئلۀ واقع‌نمایی علم و تطابق ذهن و عین را پیش‌فرض گرفته‌اند. این پیش‌فرض با چالش‌هایی روبه­روست. به‌طور مثال فیلسوفان معاصر غربی مثل کواین، دیویدسون، مسئلۀ تطابق ذهن و عین را که پیش‌فرض طرح وجود ذهنی است، از ریشه به چالش می‌کشند. این فیلسوفان معتقدند بدون داشتن چهارچوب معرفت‌شناسانه یا معناشناسانه، پرداختن به مسائل هستی‌شناسی راه به جایی نمی‌برد. با این حال با فرض قبول اصل وجود ذهنی و پذیرفتن تشخص موجودات ذهنی، می‌توان نقش جدیدی برای مفهوم وجود ذهنی تعریف کرد. در اینجا از نسبت میان ذهن و موجودات ذهنی در درک و تولید عبارات زبانی می‌پرسیم و سعی می‌کنیم نشان دهیم می‌توان با کمک مبحث وجود ذهنی پاسخی به پرسش «چگونه به فهم جملات یا عبارات زبانی می‌رسیم» داد. در نهایت بر این نکته تاکید می‌کنیم که پذیرش وجود ذهنی موجب می‌شود جنس قواعد زبانی دخیل در فهم یک عبارت یا جمله زبانی را توصیفی و نه تجویزی و دستوری بدانیم.
صفحات :
از صفحه 64 تا 83
نویسنده:
هدايت علوی تبار ، فاطمه قاسمپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ «این‌همانی شخصی» از مسائلی است که هم در حیات دنیوی کاربرد دارد و هم در حیات اخروی. زیرا بر اساس مفهوم این‌همانی شخصی و معیارهای آن از یک‌سو مشخص می­شود که آیا فردی که اکنون، برای مثال، هفتاد سال دارد همان فردی است که پنجاه سال پیش بیست سال داشت، و از سوی دیگر معلوم می­شود که فرد اخروی همان فرد دنیوی است یا نه. متفکران معیارهای گوناگونی برای این­همانی شخصی ارائه داده­اند که یکی از مهم­ترین آن‌ها «روح» است. اما از آنجا که جان هیک به روح، به‌عنوان جوهری غیرمادی، معتقد نیست و انسان را واحدی روانی ـ جسمی‌ می‌داند، معیار این­همانی را «بدن» در نظر می­گیرد و با توجه به اینکه به معاد جسمانی و بازآفرینی بدن قائل است، برای اثبات این­همانی میان فرد اخروی و فرد دنیوی باید نشان دهد که میان بدن اخروی و بدن دنیویِ آنان این­همانی برقرار است. البته منظور از بدن هم جنبه­های جسمی و هم جنبه­های روانی انسان است که وحدتی را تشکیل می­دهند. او بدین منظور سه وضعیت فرضی را مطرح می­کند و بر مبنای آن‌ها نشان می­دهد که گرچه بدن فرد در آخرت «بدل» بدن او در دنیا است، اما با این حال این­همانی میان این دو بدن و، درنتیجه، میان این دو فرد برقرار است. دیدگاه هیک را متفکرانی مانند پِنِلِم، اُلدینگ، کلارک، آودی و فلو مورد انتقاد قرار داده­اند و او به برخی از آنان پاسخ داده است.
صفحات :
از صفحه 84 تا 99
نویسنده:
حمیدرضا محبوبی آرانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با وجود تفاوت‌های بسیار میان کار فلسفی کانت و نیچه، شباهت‌های جالبی نیز در دیباچه‌های آن‌ها بر دو کتاب اصلی‌شان نیز به چشم می‌آید: فراسوی خیر و شر نیچه و نقد عقل محض کانت. در این دیباچه‌ها، این دو فیلسوف نقدهای خود از جزم‌باوری و متافیزیک را عرضه می‌کنند و از امیدهای خود برای فلسفة آینده سخن می‌گویند. این یک فلسفة آینده از نظر هر دو، از جزم‌باوری فاصله خواهد داشت. کانت اثر خود را در واقع تمهیدی بر این فلسفه می‌شمارد، در حالی که نیچه همچنان امید ظهور این فلسفه را در سر می‌پروراند. در این مقاله سعی شده است در سه بخش این مضامین بیان و شرح شود. در درآمد، صحنة شباهت‌های میان این دو دیباچه را ترسیم خواهیم کرد. در بخش دوم، منظور و مراد کانت و نیچه از جزم‌باوری را شرح داده، نشان می‌دهیم چرا آن‌ها از افول و مرگ جزم‌باوری سخن می‌گویند. بخش پایانی، نشان می‌دهد که چرا نیچه و کانت هر دو سودای یک فلسفة آینده را در سر دارند، فلسفة آینده‌ای که آثار خود را همچون تمهیدی بر آن تلقی می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 100 تا 115
  • تعداد رکورد ها : 6