جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حكمت و فلسفه > 1395- دوره 12- شماره 47
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
بهنام ذوالقدر ، داوود حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
وحدت وجود ابن عربی حداقل در خوانشی اولیه داری تناقض­هایی است. مهم‌ترین مثال از تناقض­های وحدت وجود، در مورد رابطۀ حق و خلق است. ابن عربی بیان می­کند که خلق حق است و حق نیست. گرچه فیلسوفان مختلف در طول چند صد سال سعی کرده­اند تا این تناقض­ها را رفع کنند و تبیینی سازگار و منطبق با اصل عدم تناقض از وحدت وجود ارائه دهند، بر خلاف این رویکرد، در این مقاله ما سعی خواهیم کرد تا تناقض­های وحدت وجود را بپذیریم و نشان دهیم که می­توان معناشناسی­ای از نظریۀ وحدت وجود ابن عربی با حفظ تناقض­های این نظریه ارائه کرد. برای این کار از نظریۀ گلوآن­های پریست استفاده خواهیم کرد. نظریۀ گلوآن­ها به مسئله وحدت پاسخ می­گوید؛ یعنی این مسئله که چه چیز موجب وحدت اشیاء می­شود و اجزای متکثر یک شیء چگونه کلی واحد را بر می­سازند. این نظریه، نظریه­ای تناقض باورانه است؛ یعنی حاوی تناقض‌هایی صادق است و اصل عدم تناقض در آن معتبر نیست. بنابراین معناشناسی آن مبتنی بر منطقی فراسازگار؛ یعنی LP است. پس از ارائۀ خوانشی تناقض باور از وحدت وجودِ ابن عربی و توضیح نظریۀ گلوآن­ها، ترجمه ای از وحدت وجود ابن عربی به نظریۀ گلوآن­های پریست ارائه خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که چگونه نظریه گلوآن­ها می­تواند تناقض­های وحدت وجود را توضیح دهد. در این مقاله دغدغه ما رابطۀ حق و خلق و یا به عبارت دیگر وجود و موجودات است. از این رو به جنبه­های دیگر نظریۀ وحدت وجود نخواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 61 تا 74
نویسنده:
بهنام فولادی ، سعید بینای مطلق ، یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«فوسیس» یکی از مهم­ترین واژگان فلسفی ارسطو است، تا جایی­که می­توان آن را پایه و موضوع شناخت، از دیدِ وی دانست. این واژه رامی­توان در فلسفۀ او از دو دریچۀ شناختِ انسانی و شناخت راستین نگریست، و بسته به این­که موضوع کدام­یک از این دو باشد، مفهومش متفاوت خواهد بود. بررسی فوسیس در نسبت با دانش انسانی، به پیوند آن با یکی­دیگر از واژگان مهم فلسفۀ ارسطو؛ یعنی لوگوس، و در پی­ آن، به پیوند شناخت و شهرزیستی در زندگی انسانی ره­می­برد، و از رهگذر این پیوندها دانسته می­شود. اما بررسی آن در نسبت با شناخت راستین، فراتر از پیوندهای یادشده، به حقیقتِ راستین چیزها ره­ می­برد. با نگاه آموزه­هایی از فلسفۀ ارسطو، می­توان گفت که نه­تنها انسان می­تواند با گذر از زیستِ انسانی به زیستِ خدایی، حقیقت راستین چیزها را دریابد، [بل]که داشتن چنین دریافتی، پیش­شرط هرگونه رویارویی و پژوهش دربارۀ چیزها است. به­همین­رو، می­توان گفت انسان، از پیش، با حقیقت آشنا است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 119
نویسنده:
مهدی خبازی کناری ، صفا سبطی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی می‌شود که سوژه را در معرض تجربه قرار می‌دهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویکرد در اندیشۀ این فیلسوفان را تحلیل می‌کند. پژوهش پیش رو با تکیه بر نقطه نظرات فیلسوفان ذکر شده در صدد پاسخگویی به سوالات در هم تنیده ای است که همگی بدنمندیِ سوژه گره خورده اند. در این پژوهش درصدد دانستن این هستیم که سوژۀ بدنمند به چه نحوی خود، جهان و دیگری را درک می‌کند. به اختصار می‌توان گفت: بدن، واسطه، وسیله و شیوه ای برای درک جهان نیست، بلکه بدنمندی وضعیت زیستن حیاتی ما در جهان و امکان زیستن اخلاقی ما با دیگری است. این مقاله با رویکرد پدیدار شناسانه، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی با مقایسۀ نقادانه فیلسوفان، در پی پاسخ به پرسش های پژوهش است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 98
نویسنده:
کسری حاتم پوری ، محمدرضا اسدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار می‌خواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظام‌مند اخلاقی پرورش نداده و به‌طور خاص‌تر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغه‌های اخلاقی دارد و میان انواع سبک‌های زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی می‌نهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانی‌ای اشاره می‌کند که ما می‌توانیم براساس آن‌ها، نظریۀ اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم. در مرحلۀ بعد، می‌خواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر،‌ ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح می‌دهیم و مؤلفه‌های مهم و اساسی آن را بیان می‌کنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره می‌کنیم که رأی او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متأخر شباهت بیشتری دارد. همان‌طورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مؤلفۀ اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. این‌ها چهار مؤلفۀ بنیادینی‌اند که به‌نظر می‌رسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آن‌ها ناقص و حتی نادرست باشد.1
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
نویسنده:
علی اکبر احمدی افرمجانی ، احمد رحمانیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی مسئلۀ وجودشناسانة ارزش هنر در فلسفة نلسون گودمن می­پردازد، به عبارت دیگر، این مسئله که ’طبق نظریۀ شناخت­گرایی گودمن، روابط میان ویژگی (های) ارزشمند یک اثر هنری با خود آن اثر از چه نوع است؛ در وهلة اول، از طریق بررسیِ (1) انواع روابط میان ویژگی­های ارزشمند اشیاء با خود آن‌ها، (2) انواع روابط میان ویژگی­های ارزشمند آثار هنری با خود آثار، و (3) موضع گودمن دربارة مسئلة دستوری ارزش هنر، مقدمات حل مسئلة فوق را فراهم می­کند. و در وهلة بعد، معلوم می­سازد که گرچه گودمن در مسئلة دستوریِ ارزش هنر یک شناخت­گرا شمرده می­شود، و موضع شناخت­گرایی در مسئله­ی وجودشناسانة، یک موضع ضدذات­گرایانه است، اما چنین نیست که ضدذات­گراییِ او دقیقاً واجد همان مؤلفه­هایی باشد که شناخت­گرایی بدانها قائل است. گودمن، در این باور که ارزشِ شناختی اسناد شده به هنر، (1) متکثر است و (2) خاص هنر نیست، با شناخت­گرایی هم­قول است. اما در این که این ارزش (3) میان همه­ی آثار هنری مشترک است و (4) رابطۀ میان آن با خود آثار از نوعِ درونی است با شناخت­گرایی اختلاف دارد. با این حال، این اختلاف که گودمن را به موضع ذات­گرایی نزدیک می­کند سبب عدول وی از موضع ضدذات­گرایی نمی­شود، زیرا هرچند به اشتراک ارزشِ شناختی در میان همۀ آثار هنری قائل است، اما، این ارزشِ مشترک را خاص هنر نمی­داند.
صفحات :
از صفحه 29 تا 40
نویسنده:
هادی آجیلی ، محسن سلگی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ژان فرانسوا لیوتار، متأثر از لودویگ ویتگنشتاین و نظریة بازی‌های زبانی قائل به اصالت «تکثر و تفاوت» می‌شود. اما یورگن هابرماس به دنبال «اجماع عمومی» و سیطرة کلیتی اندام‌و‌ار بر جامعه است؛ هدفی که از نگاه ساختارگرایانة سوسوری به زبان توشه‌گیری می‌کند. این مقاله کوشیده است تا با نقد نگاه رادیکال لیوتار و نیز تفسیر وی از بازی‌های زبانی و سپس نقد هابرماس، با تعدیلاتی در نظریات این دو فیلسوف، به دیدگاهی بینابین میان آن دو برسد. در این رهگذر، بهره‌گیری از میانجی شانتال موفه، نظریة پیکارگرایی اجماعی، چالرز تیلور، ایدة چندفرهنگ‌گرایی، بهعنوان دو فیلسوف متأثر از ویتگنشتاین، مسبب تحقق آشتی‌آفرینیِ این مقاله میان دو دیدگاه لیوتار و هابرماس شده است. سؤال اصلی این است که چه نسبتی میان تلقی ویتگنشتاینی از زبان و تلقی ضد‌ویتگنشتاینی از زبان و اجماع عمومی وجود دارد؟ فرضیة (مدعا) اصلی می‌گوید که این نسبت، ملازمه نیست.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
  • تعداد رکورد ها : 6