جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 144
خوانشی فلسفی از ساحت اجتماعی انسان کامل در نهج البلاغه (با رویکرد حکمت متعالیه)
نویسنده:
سید محمدعلی میردامادی ، سید مهدی امامی جمعه ، مجید صادقی حسن آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله دستیابی به تصویری کلی از ساحت اجتماعی انسان کامل با تتبع میان عبارات نهج البلاغه و تحلیل حکمی آنها با مبانی حکمت متعالیه است. ساحت اجتماعی انسان کامل، عبارتست از ویژگیهایی از انسان کامل که در تعامل با انسانهای دیگر و در ساختار اجتماعی و اینجهانی او قرار دارد. معرفت انسان کامل در این حوزه نمایانگر نقش تمدنی او در جامعه انسانی و در تحقق «جامعه متعالیه» خواهد بود. از میان روشهای مناسب برای گردآوری داده های تحقیق، روش موردنظر برای این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی میباشد. بر اساس تعالیم نهج البلاغه و مبانی حکمت متعالیه، انقلاب فکری و محتوایی جامعه و هدایت آن از طریق ایجاد بیداری و شکوفایی فطری و آشکارسازی گنجینه های عقلی انسانها، اساس و بنیاد فعالیتهای اجتماعی انسان کامل را تشکیل میدهد که این امر بانضمام کمالات وجودی دیگر در انسان کامل و بحسب اطاعت و فرمانبرداری مردم، باعث تکامل و شکوفایی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل جامعه متعالیه میگردد. بنابرین، محوریت و رهبری انسان کامل و فرمانبری مردم از او، اساس و مهمترین رکن تحقق آرمان جامعه متعالیه است.
گفتگوی دکتر نصرالله حکمت با دکتر سیدمهدی امامی جمعه-نسبت ما با فلسفه و عرفان اسلامی
سخنران:
نصرالله حکمت، سیدمهدی امامی جمعه
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم
بررسی تبعات اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی الهیات ظاهرگرایانه از منظر ملاصدرا
نویسنده:
سمیه ملکی ، مهدی امامی جمعه ، نفیسه اهل سرمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الهیات ظاهرگرایانه و فهم سطحی از دین، به عنوان یک جریان فکری و اعتقادی همواره در طول تاریخ اسلام، در قالب اندیشه­های مختلف مطرح و در عرصه­های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی تاثیرگذار بوده است. ملاصدرا (979-1050ق) در اغلب آثار خود وارد بررسی و نقد این جریان و تبعات آن، در جامعه زمان خود می­شود. مسئله اصلی برای او نقد الهیات ظاهرگرایانه است که فهم دین را محصور در سطح ظاهری نصوص و عمل دینی را محصور در فقه فردی کرده است. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوا و توصیف­گرایانه، به بررسی اینگونه تبعات می­پردازیم و خواهیم دید که ملاصدرا زمانه خود را در اثر فراگیر شدن جهل، تعصب، ریاکاری، از بین رفتن اخلاق و فضیلتهای اصیل انسانی، گسترش فساد و دنیاگرایی، پیدایش شبه­علما، جایگزینی فقه صرفاً فردی به جای فقه اجتماعی، از میان رفتن عدالت و گسترش ظلم، زمانه انحطاط و انحراف از مسیر اصلی زندگی می­داند.
بررسی تطبیقی نظریه فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
پدیدآور: هدیه شیراوند؛ استاد راهنما: سیدمهدی امامی‌جمعه ؛ استاد مشاور: جعفر شانظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می‌توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او می‌توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی‌آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می‌کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه می‌داند که خداوند انسان را به صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علی‌صوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی، انتخاب‌کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می‌توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می‌شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می‌کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می‌زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
نقش تشکیک وجود در نظام معرفتی صدرا
نویسنده:
پدیدآور: زهره قربانی ؛ استاد راهنما: محمدمهدی مشکاتی ؛ استاد مشاور: سیدمهدی امامی‌جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حکمت صدرایی بر چند اصل بنا شده است، یکی از مهمترین آنها، تشکیک در وجود است . صدرالمتالهین بواسطه این اصل، به توجیه کثرات موجود در جهان می پردازد، این نگاه تشکیکی صدرا به حقایق وجودی بر دیدگاه های معرفت شناسانه وی نیز تاثیر بسزایی داشته، به گونه ای که صدرا بسیاری از ابتکارات خویش را در این حوزه، مدیون نگاه هستی شناسانه اش به وجود است. صدرالمتالهین در حوزه شناخت، در مباحث معرفت شناسی ادراک و همچنین هستی شناسی ادراک، صاحب ابتکارات فراوانی است وی گام های بلندتری نسبت به فلاسفه قبل از خود برداشته است و به جرات می توان گفت؛ یکی از مهمترین اصولی که نقش برجسته ای در این میان داشته، مبحث تشکیک در وجود است، این مساله در مباحثی همچون اتحاد عاقل ومعقول، وجود ذهنی وحل معضلات آن و به تبع آن تطابق ذهن وعین که از مباحث مهم معرفت شناسی است و مساله وجود کلی ونحوه حصول آن، تاثیر بسزایی داشته و به ملاصدرا کمک کرده است تا بتواند ابتکارات شایانی در این حوزه داشته باشد.
 بررسي و تحليل نقدهاي ملاصدرا بر ديدگاه متكلمين دربارة هويت انسان
نویسنده:
سمیه ملکی ، سیدمهدی امامی جمعه ،نفيسه اهل‌سرمدي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث جسم‌انگاري ما سواي خداوند، در ميان آموزه‌هاي كلامي از اهميتي ويژه‌ برخوردار است و از اندك مباحثي است كه تقريباً همة فرقه‌هاي كلامي دربارة آن همنظرند. متكلمان ماسوي‌الله، يعني انسان و ديگر موجودات، را اموري جسماني ميدانند و موجود مجرد را حقيقتي كامل و بينيازِ مطلق معرفي ميكنند. نگاه ظاهرگرايانه، عيني و انضمامي كلامي، جسم‌انگاري هويت و حقيقت انسان را نيز ايجاب و ايجاد مينمايد. ملاصدرا از جمله افرادي است كه با جسم‌انگاري متكلمان مقابله كرده و درصدد است تفسيري فلسفي و جامع از واقعيت و هويت انسان ارائه دهد؛ تصويري كه بتواند در زندگي فردي و اجتماعي او تأثيري مثبت داشته باشد. نوشتار حاضر، از طريق روش اسنادي، تحليل محتوا و توصيف‌گرايانه، به طرح، بررسي و نقد ديدگاههاي متكلمان از منظر ملاصدرا ميپردازد و نشان ميدهد كه تعريف صدرالمتألهين از هويت انسان و ظرفيت وجودي او، با تعريفي كه متكلمان در اينباره ارائه كرده‌اند، بكلي متفاوت و حتي مقابل آن است. متكلمان برخلاف ملاصدرا، هويت و ظرفيت وجودي انسان را بسيار جزئي و محدود شمرده‌اند و بتبع آن دچار مشكلات و محذوريتهاي متعدد شده‌اند.
تبیین تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه ملاصدرا و رهیافت های اجرایی آن درجهت تحقق اسناد فرادستی آموزش و پرورش
نویسنده:
پدیدآور: زهره متقی ؛ استاد راهنما: حسنعلی بختیار نصرآبادی ؛ استاد مشاور: محمد نجفی ؛ استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر از پژوهشهای کاربردی، با رویکرد کیفی است که با روش استنتاجی و به هدف تبیین الگوی تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه ملاصدرا و ارائه رهیافت های اجرایی آن در اسناد فرادستی آموزش و پرورش انجام شده است. برای تدوین الگو، محقق خود به نحو استقرایی به استنتاج اقدام و از داده‌های جزئی به یک استنباط کلی دست یافته و سپس ارتباط مفاهیم با یکدیگرمشخص شده است. آثار مکتوب ملاصدرا و شارحانِ شاخص اندیشه‌های او، منابع اصلی استخراج یافته‌ها بوده که پس ازبررسی و تحلیل گزاره‌های واقع‌نگر توصیفی، تحت عنوان، مبانی فلسفی در چهارگروه هستی شناسی، معرفت شناسی، ارزش شناسی، انسان شناسی بیان گردیده است و پس از بررسی بایدهای آغازین، تحت عنوان مبانی و ابعاد زیبایی شناسی تعلیم و تربیت ملاصدرا، ضمن استخراج ویژگیهای تجربه زیبایی شناسی، ساختار تربیت زیبایی شناختی در قالب اهداف، اصول و روش ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می‌دهد که نگاه وجودی به زیبایی به معنی درک امری اصیل، ذومراتب و عینی است که باید طی مراتب ادراک به مرحله داوری، پرورش و بازآفرینی منتهی شود. تربیت زیبایی شناختی، بخشی از تربیت عمومی و ناظر بر بعد عاطفی بوده و فرایند یادگیری تحول از طریق یک تجربه معنی دار، مفهومی، غایتمند و پویا است که انسان را از مرحله پاسخ گویی به کنشگری وسپس به آفرینشگری هدایت و در نهایت به انسان پردازشگر ارتقاء می-دهد. اهداف واسطه ای در دو گروه فرایند محور و نتیجه محور بر اساس ابعاد مختلف شوون انسانی ارائه شده است.اصول ناظر براین اهداف در سه حیطه شناختی،عاطفی، روانی و حرکتی دسته بندی شده که به مواردی مانند: اصل خودراهبری آموزشی، توجه به سواد فرهنگی، استفاده از تجارب مفهومی، خود آگاهی و خودآفرینی، توجه به سلامت روان و مدیریت عواطف و توسعه مهارتهای دست ورزی اشاره دارد. این الگو به عنوان یک راهبرد آموزشی موقعیت محور معرفی و روشهای اجرایی درچهارگروه روشهای مبتنی بر چرخه یادگیری،روشهای مبتنی بر فعالیتهای چند حسی،روشهای مبتنی برتخیل و روشهای مبتنی بر بعد عاطفی بیان گردیده که به چند توصیه عملی منتهی می‌گردد.رهیافتهای اجرایی درپایان براساس این ساختار بیان شده است.
مقایسه‌ی فطرت از دیدگاه شیخ مفید و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: نرگس جمشیدی ؛ استاد راهنما: نفیسه اهل سرمدی ؛ استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اساس وجود آدمی بر پایه فطرت استوار است، بنابراین بحث از آن و آگاهی از آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش به روش کتابخانه‌ای به تحلیل و مقایسه‌ی دیدگاه شیخ مفید و ملاصدرا در فطرت شناسی و همچنین به مسائل انسان شناسی و حیات پیشین انسانها در دیدگاه هر یک از این دو متفکر می‌پردازیم. سپس مبانی و روش شناسی آنها و در نهایت تاثیر فطرت شناسی آنها بر خداشناسی مورد بحث قرار می‌گیرد. از دستاوردهای این پژوهش روشن شدن نقش فکر فلسفی در تبیین فطرت و نیز خداشناسی مترتب بر آن می‌باشد. در دیدگاه هر دو متفکر اعتقاد به فطرت، اعتقاد به بُعد الهی برای انسان است؛ ولی شیخ مفید به دلیل شاهد گرفتن وجود کافران این بعد الهی انسان را انکار می‌کند؛ درحالی که ملاصدرا با تجهیز به وجود شناسی فلسفی، ضمن غور در آیات و روایات توانسته است؛ با تعریف ویژه خود از فطرت و بیان اقسام آن، فطرت شناسی مبسوطی را ارائه دهد و فطرت انسانی را امری غیر ایستا که با علم و عمل آدمی در حال رقم خوردن است، معرفی کند. نکته شایان توجه این است که وی فطرت و شریعت را همسو با یکدیگر معرفی می‌کند و حتی متابعت از شریعت را راهی برای ایجاد فطرت ثانوی می‌داند. لازم به ذکر است که اختلاف این دو متفکر در مبانی و روش شناسی از عوامل مهم اختلاف آنها در این زمینه است؛ زیرا ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف قائل به سنخیت بین خالق و مخلوق است و با اصولی که ثابت می‌کند حکم به لاتعیّنی انسان می‌دهد و در روش شناسی نیز هرچند هر دو متفکر عقل نظری و عقل عملی را می‌پذیرند؛ اما شیخ مفید برخلاف ملاصدرا عقل را در چارچوبی از نقل حجت می‌داند. ملاصدرا مباحث عقل را در هر دو حوزه عقل نظری و عملی همراه با توضیح مراتب و درجات آن بیان می‌کند و آنها را مکمل هم می‌داند. نکته مهم دیگر این که عقل نظری در نظر شیخ مفید، ناظر به عقل استدلالی است؛ ولی عقل نظری در مباحثِ ملاصدرا اعم از عقل استدلالی و عقل شهود کننده است. در نهایت شیخ مفید معرفت فطری به حضرت حق را انکار می‌کند و معرفت به خداوند را منحصر در معرفت حصولی (استدلالی) می‌داند؛ در حالی که ملاصدرا معرفت به خداوند را از هر دو راه حصولی و حضوری ممکن می‌داند. نکته قابل تامل این است که در دیدگاه ملاصدرا خداشناسی، مقوّم ذات انسان است بدین معنا که از دید وی خداشناسی هرکس سازنده هویت اوست. در حالی که در نظر شیخ مفید با انکار معرفت فطری به خداوند، خداشناسی راهی به ذات و سرشت آدمی ندارد و این تفاوتی اساسی در این دو دیدگاه است. ملاصدرا معتقد است درجه وجودی انسانها بر حسب درجه شکوفایی فطرت آنها تعیین می‌گردد و نیز هر چه درجه موجودی آدمی بالاتر باشد، معرفت وی به خداوند هم در درجه بالاتری قرار می‌گیرد. او به دلیل جایگاه والایی که برای نفس انسانی قائل است، به خوبی می‌تواند بین خودشناسی و خداشناسی تناظر برقرار کند و به تبیین توحیدهای ذاتی، صفاتی و افعالی بپردازد؛ این در حالی است که در دستگاه فکری شیخ مفید ارتباطی بین خودشناسی و خدا شناسی تصویر نمی‌گردد.
نبوت و فلسفه ی نبوت و تحلیل مبانی آن از دیدگاه شیخ طوسی و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: زهراسادات نژادتبریزی فرد ؛ استاد راهنما: نفیسه اهل سرمدی ؛ استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نبوت پس از اصل توحید، جایگاه ویژه و نقش تعیین کننده ای در نظام فکری و اندیشه دینی دارد. به همین سبب جزو اعتقادات اصلی شمرده شده و از دیرباز کانون توجه و پژوهش متکلمان و فلاسفه اسلامی بوده است. در این پژوهش به روش کتابخانه ای به تحلیل و مقایسه ی دیدگاه شیخ طوسی و ملاصدرا در فلسفه نبوت، همچنین مسائل مربوط به نبوت عامه از جمله حقیقت نبی، راه شناخت نبی و ویژگی های برجسته او بر اساس مبانی هر یک از آنها توجه شده است و در نهایت تاثیر انسان شناسی آنها بر نبوت پژوهی مورد ارزیابی قرار گرفته است. از دستاوردهای این پژوهش مقایسه دیدگاه صدرا و شیخ طوسی و به دست آوردن موارد اشتراک در عین افتراق و برتری فکر فلسفی در تبیین نبوت است زیرا هر دو به تبعیت از عقل، ضرورت نبی را اثبات می کنند و علاوه بر آن که معجزه و وحی را مختص نبی می دانند، از علم و عصمت به عنوان ویژگی های بارز نبی سخن می گویند. اما صدرا علاوه با نگاه ژرف به عقل، از عرفان نیز مدد گرفته و توانسته است تبیین دقیق و شفاف تری از حقیقت نبوت ارائه دهد. همین امر باعث تفاوت دیدگاه صدرا با شیخ طوسی می شود. نوع نگاه آنها به انسان از عوامل مهم اختلاف این دو متفکر در این زمینه است. لازم بذکر است که این دو متفکر در بحث نبوت،در مبانی و روش با یکدیگر متفاوت هستند و این تفکر در مبانی و روش شناسی است که موجبات تفاوت های دیگری را بین این دو فراهم می کند. به عبارت واضح تر عقل در نگاه شیخ، در حیطه ی عقل عملی است. البته عقل نظری را هم در حد برهان و استدلال می پذیرد اما در نظر صدرا غایت انسان در رسیدن به کمال عقل نظری و عقل عملی است. هم چنین صدرا به نفس انسان توجه ویژه دارد لذا حقیقت نفس نبی را فعلیت یافتن همه کمالات و رسیدن به مقام خلیفه اللهی می داند. از نگاه او چنین انسانی، صاحب ولایتی است که علاوه بر تصرف در سرتاسر عالم، شایستگی آن را دارد که واسطه فیض برای سایر ممکنات قرار گیرد و وجود او را اول مخلوق عالم معرفی می کند. او رسیدن به چنین مقامی را در سایه اطاعت از انسان کامل(نبی)، برای همه انسانها امکان پذیر می داند. همه ی این حقایق بیان شده از نظر شیخ یا مغفول مانده است و یا بر طبق مبانی خویش به انکار آنها پرداخته است زیرا او حقیقت وجودی انسان را در جسم مادی خلاصه می کند و همین رویکرد باعث اختلاف نظر او با صدرا در این باب شده است.
طراحی اندیشکده فلسفه، حکمت و عرفان اسلامی با رویکرد مکتب اصفهان، تأکید بر فضاهای آموزشی _ نیایشی(مسجد _ مدرسه) در شهر اصفهان
نویسنده:
پدیدآور: پرویز پورابوطالب ؛ استاد راهنما: محسن افشاری ؛ استاد راهنما: سیدمهدی امامی‌جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
چکیده :
معماری گرایشی میان دانشی است. اگر معماری را بعنوان یک پدیده در نظر بگیریم، شناخت و بررسی ارتباط آن با سایر حوزه های دانش را می توان چنین تبیین نمود: " از نظر علت فاعلی و علت غایی، ما را با حوزه علوم انسانی مرتبط می سازد. چگونگی کالبد پردازی و پیکربندی بنا نیز بعنوان علل صوری و مادی، به مواد و مصالح مادی، علم هندسه و مهندسی ساختمان مربوط می شود؛ بنابراین معماری به حوزه علوم تجربی هم راه میابد. همچنین معماری در بستر طبیعت و در کنار طبیعت سامان میابد؛ پس عوامل محیطی موثر بر آن نیز در حوزه علوم زیستی وارد می شود. در مجموع، معماری با هر سه حوزه ی علوم مادی، زیستی و انسانی سرو کار دارد"(نقره کار،1393). مباحث معماری در بُعد هنری(علل فاعلی و غایی)، از طرفی به ایده ها، ایده آل ها و آرمان های معماران یعنی مبانی نظری ایشان و از طرف دیگر به نیازهای روحی و معنوی مخاطبان و بهره وران می پردازد؛ در شکل گیری این تفکرات و مبانی نظری، خالقان آثار به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تاثیر مکاتب و تفکرات گوناگون فلسفی و اعتقادی قرار گرفته، به نحوی اصول و اساس رویکرد خاصی را به تمامی و یا به صورت گزینشی می پذیرند. "اولین نکته در مباحث علوم انسانی و فرایند طراحی معماری، نقد و ارزیابی مکاتب فکری از بُعد هستی شناسی، انسان شناسی و حاصل زیبایی شناسی آن مکتب می باشد"(نقره کار،1393). بدین ترتیب از مهم ترین راه های دستیابی به شناخت و معرفتی عمیق و صحیح از آثار معماری، که به شکلی باعث بروز تفاوت ها و ظهور ویژگی های خاص نیز در هریک از آثار گردیده است، بررسی و شناخت دیدگاه های پدید آورندگان آنها به مباحث کلی و اساسی فلسفی یعنی هستی شناسی، انسان شناسی و زیبایی شناسی است،که شالوده و شاکله مبانی نظری آنان را تشکیل می دهد. رابطه ی این مفاهیم به شکل طولی بوده و در نتیجه هستی شناسی(وجودشناسی) اهم این سه اصل است. این پژوهش در پی بررسی دیدگاه های هستی شناسانه ی حکمای مکتب فلسفی اصفهان(جریان فکری اصلی و فرعی)، بلااخص رویکرد صدرمتألهین در حکمت متعالیه (بعنوان اصلی ترین جریان فکری این مکتب) و تبیین چگونگی ارتباط و تأثیرگذاری این تفکرات بر آثار شهرسازی و معماری مکتب اصفهان در قالب گزاره های کاربردی و شاخصه های اصلی زبان طراحی می باشد؛ همچنین" با توجه به اینکه هنر در عالم اسلام در بستر تصوف و عرفان رشد کرده است، و آثار هنری تمدن اسلامی را باید در بستری عرفانی که زمینه ساز تحقق شان بوده بررسی کرد " (ربیعی،1393)؛ و عنایت به این نکته که میتوان نقطه تلاقی و اشتراک حکمت و عرفان اسلامی را مبحث وجود و هستی شناسی دانست، بررسی دیدگاه های هستی شناسانه عرفانی از جمله نظرات ابن عربی، بعنوان یکی از منابع اصلی شکل گیری حکمت متعالیه، در باب مقوله هستی شناسی نیز امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر اهتمام حکمای مکتب اصفهان به رویکرد تلفیق مسائل فلسفی با معارف دینی _ مذهبی و عرفانی در ارائه ی دیدگاه های فلسفی و هستی شناسانه، ضرورت شناخت و بررسی اهم نظرات و دیدگاه های اندیشمندان و محققان معاصرکه به سنت گرایان شهرت یافته اند و به پژوهش و تبیین ارتباط هنر و معنویت در چارچوب جهان بینی اسلامی خاصه از جنبه های حکمی و عرفانی بعنوان بستر های اصلی به ظهور رسیدن آثار هنری از جمله معماری پرداخته اند را نیز از ضروریات این تحقیق قرار داده است. سید حسین نصر از تاثیر گذارترین نظریه پردازان سنت گرا، در مورد ارتباط فلسفه، هنر و دین در مکتب اصفهان چنین اظهار نظر می نماید:" امنیت و رونق بوجود آمده در این دوره{صفویه} و بستر مناسبی که شکوفایی حیات عقلی شیعی فراهم ساخت، موجب باروری و رشد هنر اسلامی ایرانی در همه ی زمینه ها شد. در واقع این دوره یکی از خلاّق ترین ادوار هنر اسلامی و نیز فلسفه و متافزیک اسلامی است"(نصر،1394)؛ همچنین معتقد است که رابطه عقل گرایی دینی با هنر در این دوران به وضوح دیده می شود؛ "رشته های مختلف هنر مثل ادبیات، نقاشی و موسیقی که پیوندهای عمیق با مذهب تشیع و نحله های فکری_ فلسفی آن می یابند، زبان بیان بروز اندیشه های این مذهب می شوند؛ منابع مکتوب از این دوره وجود رابطه بین معنویت و تفکر اسلامی از یک سو و هنر از سوی دیگر را به اثبات میرساند"(نصر،1394). بواسطه رشد تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با دولت های غربی در سده های اخیر، بستر ورود و آشنایی با رویه های فکری غربی در هنر و معماری ایرانی مهیا گردید. تأثیرپذیری عمیق پاره ای از فرهیختگان و روشنفکران جامعه از این نگرش ها و در برخی موارد، حتی مطرود نمودن اصول و شاخصه های هنر و معماری ایرانی به بهانه تجددخواهی و پیشرفت، باعث خلق آثاری گردید که هیچگونه سنخیتیبا فرد ایرانی نداشته و بیشتر نوعی پیروی کورکورانه از سبک ها و فرم های غربی بوده است." در دوره ی دوم شیوه ی اصفهانی، با آغاز روابط فرهنگی ایران با غرب، با تأسف، ایرانیان در برابر فرهنگ و تمدن غربی دچار خودباختگی شدند و چون در ایران هم کسانی به این پدیده دامن می زدند، روند آن شتاب گرفت؛ بگونه ای که همه چیز را از غرب و خود را بی چیز می دیدند. ایرانیان دانشمندان بزرگ گذشته چون بوعلی، فارابی، بیرونی و دیگران را از یاد بردند"(معماریان،1395).خودباختگی ایرانیان در مقابل غرب و القاء برتری فکری و علمی آنان سبب تاثیرپذیری و حتی شیفتگی برخی هنرمندان و معماران و در نتیجه کمرنگ شدن مبانی نظری با اصالت و هویت ایرانی_اسلامی در میان ایشان گردید." مبانی نظری اساس شکل گیری کالبد معماری است و حسن مخلوق در گرو حسن خالق می باشد. اندیشه و روح درون معمار در معماری به ظهور می رسد. معماری ظرف زندگی انسان محسوب می شود و قالب این ظرف بر اساس دانش، اعتقادات و باورهای ذهنی سازندگان معماری شکل می گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 144