جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 22
تطور هيجل الروحی
نویسنده:
ريچارد كرونر، فردريك چارلز كاپلستون، رابرت سی سالمون؛ مترجم: امام عبدالفتاح امام
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
گفتگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی: صیرورت، دیالکتیک و ایده‌آلیسم
نویسنده:
حمید طالب‌زاده
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
تهران - ایران: هرمس,
چکیده :
در پیشگفتار کتاب «گفتگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی»، اثر تازه دکتر سیدحمید طالب زاده آمده: این نوشته می‌کوشد تا باب تازه‌ای برای گفت‌وگو میان فیلسوفان اسلامی و هگل فیلسوف شهیر عصر جدید بگشاید. گفت‌وگو میان هگل و فیلسوفان اسلامی چه اهمیت و مزیتی دارد؟ 1. هگل فیلسوف مابعدالطبیعه است، وی مابعدالطبیعه را که از زمان افلاطون آغاز شد و تا قرن نوزدهم تداوم یافت به کامل‌ترین صورت آن عرضه داشته است. 2. هگل فیلسوفی است که معاصرت را می‌توان در اندیشه او بازشناخت. فیلسوفی که مدرنیته را به خودآگاهی رسانید. تا جایی که همه تحولات بعدی جامعه مدرن در ارتباط با این خودآگاهی رقم خورده است. 3. بیان فلسفی هگل مدرسی و استدلالی است. وی مابعدالطبیعه را به شیوه فیلسوفان بزرگ غرب همچون ارسطو و کانت عرضه داشته است و از این لحاظ با سهولت بیش‌تری می‌توان با وی گفت‌وگو کرد. 4. هگل فلسفه را صورت نهایی و عقلانی دین می‌داند و فلسفه‌ای را که با دین مقابله کند فلسفه نمی‌خواند. 5. اندیشه هگل از آبشخور عرفان مسیحی سیراب شده است. وی با مایستر اکهارت و یاکوب بومه، عارفان مسیحی آشنایی عمیق داشته و فلسفه را با عرفان یگانه می‌داند. 6. هگل امروز نیز به واسطه تحقیقات ژرف مارتین هیدگر و سپس به واسطه تعلق خاطر جامعه‌شناسان فرانسوی به هگل که بیش از همه از درس‌گفتارهای الکساندر کوژو سرچشمه می‌گیرد، محل توجه فراوان است تا جایی که پژوهندگان اندیشه هگل در آمریکا، کانادا، استرالیا و حتی در حوزه بریتانیا بر یکدیگر سبقت می‌جویند. و این گواه اهمیت فراوان هگل در تفکر فلسفی روزگار حاضر است. بنابراین، گفت‌وگوی فیلسوفان اسلامی با هگل به معنای درست کلمه آزمون معاصرت فلسفه اسلامی و مواجهه با اندیشه غربی است که هگل نماینده تام‌الاختیار آن است. این نوشته درصدد تطبیق میان آراء هگل و فیلسوفان اسلامی نیست. در این نوشته رأی هیچ فیلسوفی بر دیگری تحمیل نمی‌شود. بنای این نوشته تفسیر آراء هگل برحسب آراء فیلسوفان اسلامی نیست. همچنین مقصود از این نوشته نقد آراء فیلسوفان اسلامی در سایه اندیشه هگل نیست. این نوشته‌ای در میان است. می‌کوشد تا به معاصرت بیندیشد و راهی برای تفکر جستجو کند. این راه البته بدون استمداد از اندیشمندان بزرگ میسر نیست. کتاب «گفتگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی؛ صیرورت، دیالکتیک و ایده آلیسم» اثر دکتر سیدحمید طالب‌زاده در 270 صفحه به قیمت 20 هزار تومان به همت انتشارات هرمس منتشر شد.
إرادة القوة
نویسنده:
فریدریک نیچه؛ مترجم: محمد ناجی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نداء الحقيقة
نویسنده:
مارتین هايدگر؛ مترجم: عبدالغفار مکاوی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
لودفيغ فورباخ و نهاية الفلسفة الكلاسيكية الالمانية
نویسنده:
آناتولی واسیلیویچ كوزنتسوف؛ مترجم: الیاس شاهین
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فى الفرق بين نسق فيشته و نسق شلنغ في الفلسفة
نویسنده:
فریدریک هگل؛ مترجم: ناجی عونلی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فلسفة الالمانية التصوف اليهودي
نویسنده:
يورگن هابرماس؛ مترجم: نظیر جاهل
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
الفينومينولوجيا عند هوسرل
نویسنده:
سماح رافع محمد
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بغداد - عراق: وزارة الثقافة و الاعلام - دارالشئون الثقافیة العامة - آفاق عربیة ,
چکیده :
اصطلاح Phenomenology(فنومنو لوژی = پدیدار شناسی) از واژه یونانی Phainomenonبه معنای چیزی که خود را می نمایاند یا پدیدار است گرفته شده است. اصطلاح فنومنولوژی هم کاربرد فلسفی و هم غیر فلسفی دارد. در علوم طبیعی به ویژه در رشته فیزیک، به پدیدار شناسیهای غیر فلسفی برمی خوریم. دانشمندان معمولاً از اصطلاح پدیدار شناسی، تأکید و برداشت توصیفی در مقابل تبیینی رشته علمی شان را مراد کرده اند. در پدیدار شناسی فلسفی فنومنولوژی فلسفی به عنوان رهیافتی عمده در فلسفه قرن بیستم، صورت های مختلفی دارد. هدف اوّلیه فنومنولوژی فلسفی، پژوهش و آگاهی مستقیم از پدیدارهایی است که در تجربه بی واسطه آشکار می شود، لذا این امکان را به پدیدار شناسی می دهد که ساختارهای ماهوی یا ذاتی این پدیدارها را توصیف کند. بدین ترتیب فنومنولوژی می کوشد خود را از پیش فرض های تجربه نشده آزاد کند، و از توضیح علّی و سایر تبیین های دیگر بپرهیزد، و روشی به کاربرد که توصیف آنچه را که آشکار می شود یا شهود یا کشف حجاب از معانی ذاتی را ممکن سازد. یکی از نخستین تدوین و تنسیق های نهضت پدیدار شناسی در کتابی که از سال 1913م تا 1930م انتشار یافت و زیر نظر ادموند هوسرل تدوین شده بود، مطرح شد. نکته ای که هوسرل بر آن تأکید می کند (و از ارکان پدیدارشناسی به شمار می رود) معلّق گذاشتن حکم یا حکم پرهیزی نسبت به وضع یا رابطه هستی شناسی یا وجودی عین های آگاهی است. بر این اساس، وجود داشتن آنچه بر آگاهی انسان پدیدار شده است، در پرانتز قرار می گیرد. به اعتقاد هوسرل مي توان روش شناسي را به دو دسته تقسيم كرد؛ دسته اول روش شناسي هايي كه بر اساس افعال جسماني صورت مي گيرند و دسته دوم روش شناسي هايي كه بر مبناي افعال عقلاني مورد نظرند. در اين بحث از روش پديدارشناسي، هوسرل توجه خود را به افعال عقلاني معطوف ساخته و به اين مسأله توجه دارد كه براي داشتن تفكر صحيح، بايد به چه مسيري توجه نمود. در اين حالت، مي توان روش شناسي را عملي دانست كه شيوه كسب دانش و فهم آن را به طور صحيح نشان مي دهد. البته، نبايد روش شناسي هوسرل را صرفاً در حد يك روش تقليل داد، بلكه بايد آن را مدخلي دانست كه از طريق آن هوسرل به بيان پديدارشناسي مي پردازد. هوسرل درصدد است تا مبناي استواري براي تمام علوم- بخصوص فلسفه به وجود آورد و او آن نوع آگاهي را مدنظر دارد كه به نحو بي واسطه اي داده ها را به حضور مي آورد. اين بيان، نخستين قاعده روش پديدارشناسي هوسرل است. پديدارشناسي خود را از مفروضهاي پيشين بي نياز مي داند از اين رو به عنوان فلسفه اولي خود را معرفي مي سازد. هوسرل و شاگردانش نشان داده اند كه استفاده از اين روش مي تواند بسيار ثمربخش باشد؛ هر چند به كار بستن دقيق اين روش آسان نيست. از ديدگاه هوسرل، روش مبتني بر پديدار شناسي داراي دو مرحله تحويل است: مرحله اول تحويل مثالي است و مرحله دوم تحويل مبتني بر پديدارشناسي است. در تحويل ابتدا به عدول از عادتهاي فكري مرسوم و متداول مي پردازد. در اين حالت، صرفاً به نفس ماهيت توجه مي شود. از ديدگاه هوسرل، مراحل تحويل مراحل مختلفي از روش شناختي است كه مبتني بر شهود و مشاهده عقلاني است. بنابراين، قاعده اصلي پديدارشناسي را مي توان روي آوردن به خود اشيا دانست و توجه به خود اشيا مستلزم آن است كه تمام اطلاعات و احكام قبلي كه در رابطه با شي وجود دارد حذف شود و تنها خود متعلق مورد توجه قرار گيرد. هوسرل اين حذف و طرد را اپوخه يا به بيان ديگر تعليق مي داند و هر نوع حكمي را كه در بردارنده اعتقاد به تحقق وجود شييء اعم از خارجي و يا نفساني باشد تعليق مي كند و هر نوع فرضيه اي را كه مأخوذ از منابع ديگر باشد، كنار مي نهد و تنها آن چيزي را در نظر مي گيرد كه به آگاهي داده شده باشد و تنها ذات شي، مورد تحليل قرار مي گيرد. از اين رو، مي توان گفت كه پديدارشناسي از طريق شهود ذوات و اپوخه و همچنين با طرد و حذف وجود خارجي آن ميسر مي گردد، طريق روش شناختي تفكر هوسرل ناميده اند. هوسرل در روش مبتني بر پديدار شناسي، درصدد است تا پايه محكمي براي همه علوم به خصوص فلسفه به وجود بياورد. او منبع اصلي را در شهود و يا به تعبيري ديگر در آگاهي نخستين كه به نحو بي واسطه به وجود آمده، مي داند. هوسرل به دو نوع شهود اعتقاد دارد؛ اول شهود حسي و ديگري شهود مثالي است. از ديدگاه وي، متعلقات شهود حسي امور واقع است و متعلقات شهود مثالي ذوات است. در نظر هوسرل، شهود حسي همان ادراك است كه در آن، آن چه ادراك مي شود به طور بي واسطه به آگاهي كه متصف به صفت ادراك است داده مي شود و در واقع ادراك حسي همان شيوه اوليه شناخت اشياست. هوسرل حادث شدن ارتباط ميان فاعل شناسايي و متعلق ادراك را «حيث التفاتي» مي نامد كه از مهمترين مسايل پديدارشناسي است. در قرون وسطي لفظ التفات در رابطه با تصور و تصديق به كار برده مي شد. از ديدگاه هوسرل، پس از تحويل مثالي، ذوات اشيا به وجود غيرخارجي التفاتي در نفس حضور مي يابند. اين شيوه از حيث التفاتي بيانگر ارتباط ميان ذهن و عين است. معني حيث التفاتي در نظر هوسرل اين است كه نفس در هيچ زماني مجرد از ماهيت مورد اضافه نيست. به بيان ديگر، هر شناسايي مستلزم اضافه است و همواره ميان فاعل شناسايي و از سويي ديگر اشيا يعني متعلق شناسايي نسبت وجود دارد و وجود اين نسبت همان حيث التفاتي است. التفات صفت ذاتي آگاهي محض است. بدين ترتيب، آگاهي از آن جهت كه حيث التفاتي دارد و حيث التفاتي نيز از آن جهت كه داراي دو جنبه عيني و ذهني است، در بردارنده عينيت شناسايي و حافظ رابطه عين و ذهن است. از اين رو، با آگاهي محض به متعلقات التفاتي است كه ماهيت اشيا پديدار مي شود. مي توان بيان نمود كه پديدارشناسي، شناسايي ماهيت از طريق شهود و با حيث التفاتي آگاهي است كه نسبت ميان متعلق ادراك و فاعل شناسايي به وجود مي آيد.
زمان الوجودی
نویسنده:
عبدالرحمن بدوى
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت : دار الثقافة,
چکیده :
نفی وجود زمان و قول به زمان موهوم، نظریه ای کلامی است که در فلسفه اسلامی به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است. این کتاب در واقع عنوان پايان نامه دكتري بدوی بود كه طه حسين تعليقه‌ اي بر آن نوشت و در آن آمده است كه: «براي اولين بار يك فيلسوف مصري مي‌ بينم كه در آن مشكل مرگ را در فلسفه وجودي و در زمان وجودي به بحث گذاشته است.» بحث وجود زمان، بیش از آنکه محتاج استدلال و برهان باشد، نیازمند تصوری منقّح از «نحوه وجود زمان» است. درباره «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامی دو نظریه وجود دارد. در هر دو نظریه زمان امری موجود، تدریجی الحدوث و الفناء، وجودی متشابک با عدم، صاحب حقیقتی ضعیف و بی قرار می باشد. پیش از حکمت متعالیه، زمان از معقولات اولی و مفاهیم ماهوی به شمار می آمد عرضِ لازم اجسام، عرض خارجی و محمول بالضمیمه بود، وجود رابطی داشت و محتاج موضوع بود. کم متصل غیر قار الذات به حساب می آمد و وجودی نقطه مانند داشت. این که زمان به چه وجودی موجود است، متوقف بر آشنایی با انحاء مختلف وجود است. از آنجا که در رایج ترین قول درباره زمان، آن را مقدار حرکت معرفی کرده اند، لذا اگر حرکت موجود نباشد، زمان نیز موجود نخواهد بود. نحوه وجود حرکت، بویژه حرکت قطعیه، تأثیر تعیین کننده بر نحوه وجود مقدار آن یعنی زمان خواهد داشت. از سوی دیگر بسیاری وجود زمان را به وجود «آن سیال» گره زده اند. اینکه «آن» چیست، چه اقسامی دارد؟ امری عدمی است یا وجودی؟ و بالأخره وجودش چه ارتباطی با وجود زمان دارد؟ می باید پاسخ داده شود تا نحوه وجود زمان تبیین شود. ابتدا تحت عنوان «الوجود بالزمان» در دو بخش به مطالب زیر پرداخته است: 1) الواقع و الامکان: در این بخش به وجود مطلق و عین، وجود نزد هگل، زمان نزد هگل، روح مطلق، نقد دیالکتیک هگل، معنای ذات و انواع آن، وجود لا یمکن پرداخته شده است. 2) الزمان الوجودی: در این بخش به اصول مذهب ارسطو از نظر ارخاطوس، زمان نزد افلاطون، نظریات ارسطو، زمان و نفس، وجود در زمان، افلاطون و نظرش درباره زمان، قیاس نظرات ارسطو و افلاطون، نظریه ایامبلیخوس، نظریه ابرقلس، نظریه زمان در یونان، نظریه دمیسقیوس، نظریه محدثین، نظریه اوغسطین و... سپس با عنوان «الوجود الناقص» به بررسی این مطالب پرداخته: 1) التناهی الخالق: شامل مقولات عاطفه (الالم، الحب، القلق، صله و ...)، مقولات اراده (الخطر، الطفره، الوجود منفصل، اللامعقول، اللاعلیه، مقوله التعالی و ..) در پایان نیز در دو باب اقامه منطق جدید علی اساس فکره التوتر و الزمان و الخلق را بررسی کرده است. 2) التاریخیة الکیفیة: که در آن الزمان و المنفصل، الذاکره و الزمان، التفرقه بین آنات الزمان، الامکان اسبق من الواقع، المقولات تعبر عن الآنات الزمانیه، الاشکالات و الاغالیط فی فکره السرمدیه و... را بررسی نموده است.
  • تعداد رکورد ها : 22