جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3375
سیر دلایل و آراء تجرد نفس در فلسفه اسلامی (ارسطو، ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا) و بررسی انتقادی آن
نویسنده:
وحیده عامری؛ استاد راهنما: صدرالدین طاهری؛ استاد مشاور: عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفس از پیچیده ترین و شگفتی آورترین موجودات هستی و همچنین از مهم ترین مسائل فلسفی است و تجرد مهم ترین ویژگی نفس است که آراء فلاسفه درباره آن موضوع رساله را تشکیل می دهد. نتیجه‌گیری و پیشنهادات: بحث از نفس در فلسفه ابن سینا در مبحث طیعیات آمده چرا که نزد وی نفس به صرف اضافه و تعلقی که به ماده دارد نفس نامیده می شود و لاجرم از آن همراه با ماده بحث می شود بدین طریق که نفس جوهری است که در مقام ذات مجرد و در مقام فعل محتاج به ماده است و اصولا کمال اول برای طبیعی عالی است. بعدها توسط شیخ اشراق و مخصوصا ملاصدرا را بحث از نفس وارد الهیات می شود. از نظر صدر المتالهین میان ذات نفس و نفسیت نفس تفاوتی نیست و حقیقت نفس چیزی جدا از سرپرستی و تدبیر نیست. بنابراین نفس در مقام حدوث مادی و در مقام بقا مجرد است. مساله تجرد نفس مساله‌ای است که همه حکما بدان پرداخته اند اما ملاصدرا تجرد نفس را هم در مرتبه برزخی اثبات می کند، هم در مرتبه عقلانی. وی همچنین تجرد نفوس حیوانی را مدلل می سازد، حال آنکه نزد ابن سینا نفوس حیوانی مادی و منطبع در جسم می باشد.
بررسی و نقد دیدگاه الجابری به فارابی و ابن سینا در موضوع فلسفه و دین
نویسنده:
علی پیری؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: حسین کلباسی، حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بازخوانی فلسفه اسلامی از پیشینه‌ای نیرومند در درون متفکران اسلامی برخوردار نبوده و عمدتا مستشرقان کوشیدند تا خوانشی از میراث عقلی اسلامی صورت دهند. در دوره معاصر برخی از محققان و مورخان جهان عرب، یا تحت تاثیر تلاشهای مستشرقان و یا در پرتو مخالفت با آنان دست به بازخوانی فلسفه اسلامی زدند. خوانش ابراهیم مدکور، مصطفی عبدارازق، فضل‌الرحمان، محمد ارکون، محمد عابد الجابری، و حسن حنفی بخشی از کوششهای محققان عرب در باره جریان فلسفی دنیای اسلام محسوب می‌شود. بازخوانی جابری به سبب خصلتهای خاص این نوع از فهم، یکی از بازخوانی‌های مهم محسوب می‌شود اما در عین حال از اشکالات و اشتباهات بسیاری رنج می‌برد. وی با تدوین آثاری در حوزه فکر و فلسفه اسلامی ، تاثیرات زیادی از خود برجای گذاشته است. مدعیات او در باره دو بخشی بودن فلسفه اسلامی و تاکید بر مشرق و مغرب اسلامی، توجهات و در عین حال نقدهای بسیاری را برانگیخت. وی در بیشتر آثار خود دست به خوانشی انتقادی از فارابی و ابن سینا و بطور کلی فلسفه اسلامی در مشرق زده و آنرا بواسطه طرح نظریه سازگاری دین و فلسفه، در درون رویکرد ایدئولوژیک قرار داده است. در مقابل از ابن رشد به سبب شرح غیر نقادانه ارسطو و بازگشت به عقل ارسطویی دفاع کرده است. جابری دو اثر مستقل در باره بازخوانی و با نام بازخوانی فلسفه در مشرق و مغرب اسلامی تدوین کرده و مشرق و مغرب اسلامی را در دو کتاب خود دو بخش متمایز و حتی کاملا متفاوت پنداشته است. در بازخوانی فلسفه در شرق اسلامی، دست به بررسی و البته کاملا نقادانه سلبی از فارابی، ابن سینا، سهروردی و حتی غزالی زده و مهمرین نقد بر فارابی و ابن سینا را گسست از ارسطو و گرایش آندو به سازگاری بخشیدن میان حکمت و شریعت دانسته است و نتوانست به سبب خوانش نادرست دریابد که شالوده فلسفه فارابی و ابن سینا را همین گسست معرفتی از سنت یونانی و استقلال بخشیدن به فلسفه و تفکر عقلی شکل می‌دهد. جابری بجای خود عقل بر عقل عربی تاکید کرده و نتوانست بنیانهای عقل فلسفی فارابی و ابن سینا را دریابد. پژوهشهای جابری در باره فلسفه اسلامی و بطور خاص در باره ایندو فیلسوف کاستی‌های چشمگیری داشته و بر مفروضات کاملا نادرستی استوار است گرچه پیش از او بسیاری از محققان جهان عرب نیز فلسفه اسلامی را در درون عقل عربی بررسی کرده و بر آن نام مجعول فلسفه عربی داده‌‍اند. آثار و دیدگاههای جابری در باره فلسفه اسلامی و نوع بازخوانی او از فیلسوفان اسلامی، چندان بنحو صحیح در ایران خوانده نشده و مورد نقد اساسی قرا ر نگرفته است. در این رساله قصد داریم مدعیات اصلی جابری در باره فلسفه اسلامی، فارابی و ابن سینا و حکمت مشرقی، و نیز ابن رشد و بالاخره مسئله تلفیق حکمت و شریعت را مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
تبیین ناسازگاری قاعده ضرورت علّی با اختیار انسان از دیدگاه ابن سینا و غزالی
نویسنده:
رضا صالحی؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: محسن حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم در فلسفه اسلامی که محل نزاع و بحث و جدل قرار گرفته است ضرورت علی و معلولی است. از آنجا که هدف تحقیق مقایسه دیدگاه ابن سینا و غزالی در مورد اختیار انسان با توجه به قاعده ضرورت علی و معلولی است. ابن سینا علیت را با مبدأ یکی می داند و هر پدیده ای را که با توجه به ماهیت ذاتی خود بوجود آمده است و ذات خود را از دیگر پدیده ها دریافت کرده است ، علیت می نامد. از نظر غزالی هیچ رابطه علت و معلولی بین پدیده ها برقرار نیست بلکه این عادت ذهنی بشر است که پدیده ها را با توجه به قاعده علی و معلولی تفسیر می کند. از نظر ایشان اعتقاد به رابطه علی و معلولی یعنی انکار خدا و توحید افعالی. ابن سینا از موجود غیر واجب یعنی فی الوجود و علله یاد می کند. وی معتقد است به وجود آورنده همه موجودات غیر محسوس ، خود نیز غیر محسوس و غیر قابل مشاهده است. .ابن سینا قضا را خارج از ذات الهی دانسته و از قدر به عنوان ایجاب و ضرورت علت و معلول یاد می کند. غزالی در دفاع از بطلان دانستن رابطه علی و معلولی معتقد است که هیچ تضمینی وجود ندارد حوادث آینده مشابه اتفاقات گذشته باشند. از نظر غزالی هم خدا و هم انسان فعل واحدی دارند با این تفاوت که خداوند خالق و انسان کاسب است. از دیدگاه غزالی اعتقاد به قاعده ضرورت علّی و معلولی مستلزم محدود بودن قدرت الهی و سلب اختیار انسان و فاعل مختار و مجبور بودن خداوند در اعمالش می‌شود. ابن سینا نیز مسألۀ اختیار را با توجه به مباحث دینی به عنوان یک اختیار ضعیف شده می پذیرد. وی معتقد است: قاعدة « الشئ ما لم یجب لم یوجد » به معنای جبر گرایی نیست بلکه این قاعده شرح و تفسیر نظام علی و معلولی عالم است. غزالی معـتقد است عمـل انسان حـادث شده از اراده خداوند است و سه شرط را برای فـعـل اخـتیاری در نـظر می گیرد: شرط علم ، شرط قدرت و شرط اراده.
تحلیل و تفسیر نمط هشتم الاشارات و التنبیهات با توجه به نظرات سه شارح، و تطبیق آن با دیدگاههای فارابی و عامری: (سعادت و شقاوت از منظر ابن سینا در نمط‭ ۸ ‬و فخر رازی و خواجه نصیر طوسی و قطب رازی و فارابی و عامری)
نویسنده:
محمدعلی گلی زاده؛ استاد راهنما: یحیی یثربی؛ استاد مشاور: اصغر دادبه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سعادت و شقاوت از موضوعات بسیار مهم در تاریخ اندیشه بشری است و هرچقدر حقیقت این دو روشن تر شود به همان اندازه زمینه گرایش جامعه به سعادت و احتراز شقاوت فراهم تر خواهد گشت. پرسشهای تحقیق: ماهیت سعادت و شقاوت چیست‭ ؟‬چگونه می توان به سعادت رسید و از شقاوت رهید‭ ؟‬نظرات هر کدام از فیلسوفان مورد نظر در این راستا چه می باشد‭ ؟‬با فرض اینکه خط سیر فکری این اندیشمندان در تبیین موضوع و حدود آن و تشریح معانی مربوطه، جهت واحدی را هدف گرفته است و آن عینیت سعادت با لذت و شقاوت با الم می باشد البته لذت و الم حقیقی. روش تحقیق: کتابخانه‌ ای. یافته‌ های تحقیق: سعادت لذت بی رنج است و الم رنج بی لذت. برای رسیدن به سعادت به معنای واقعی باید زمینه حصول خیرات سه گانه جسمانی و نفسانی و خارجی را تحت حاکمیت قوه ناطقه انسانی فراهم کرد و این ممکن نخواهد شد مگر در سایه تعلیم و تربیت درست و اتخاذ و اجرای سیاست فضیلت آمیز آنچنان که حکمای الهی آن را ترسیم نموده‌اند. خلاصه اینکه راه سعادت راه حکمت و خردورزی است با عنایت بر ظرایف و دقایق استکمال عقلانی انسان در دو ساخت نظری و عملی. نتیجه‌ گیری و پیشنهادات: همانطوری که گفته شد این حکما همگی بالمال سعادت را لذت و شقاوت را الم می دانند و برترین سعادت ها و شقاوت ها را سعادت و شقاوت عقلانی رقم می زنند و پرورش و استکمال عقل نظری و عقل عملی را در وصول به سعادت عاملی عمده و بنیادی می دانند و حتی سعادتهای جسمانی و خارجی را هم تحت حاکمیت عقل سعادت می شمارند. هر چقدر کمالات عقلانی بیشتر باشد سعادت به همان میزان برتر می باشد و روشن است که وصول به این معنا جز با تعلیم و تربیت و اتخاذ سیاستهای حکیمانه حاصل نمی شود و لذا لازم است برنامه‌ ها در همه عرصه‌ های زندگی فردی و اجتماعی طوری تنظیم باید که نفس ناطقه انسانها را در دو گستره عقل نظری و عملی آنطور که باید به کمال برساند.
بررسی ادراک حسی از منظر فارابی، ابن‌ سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زینب طالبی دولت‌آبادی؛ استاد راهنما: قاسم پور حسن درزی؛ استاد مشاور: محسن حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تمامی دوره های فلسفه اسلامی یکی از مهمترین سوالهای فلسفی، پرسش از چگونگی کسب معرفت بوده است؛ حس، تجربه، عقل، فطرت و کشف و شهود ابزارهایی هستند که هر یک از فلاسفه برای کسب معرفت به یک یا چند مورد از آنها توجه کرده‌اند. در این میان ادراک حسی به عنوان اولین مواجهه آدمی با عالم خارج، جایگاهی متفاوت دارد لذا در این پژوهش با هدف بررسی ارزش معرفتی ادراک حسی، به واکاوی نظریات سه فیلسوف مهم این حوزه یعنی فارابی، ابن سینا و ملاصدرا پرداخته و نقش نفس در این نوع ادراک از منظر این سه فیلسوف بررسی شده است. در پژوهش حاضر و برای مقایسه ی بهتر، با ابزار تحلیل و توصیف بحث ادراک حسی در آثار مکتوب هر سه فیلسوف را بررسی کرده و دریافتیم که فارابی و ابن سینا ادراک حسی را مبدا معرفت بشری دانسته و نقش بنیادینی برای این نوع ادراک در کسب معرفت قائل بوده اند، در حالی که صدرا تاثیر اشیاء خارجی در حواس انسان را تنها به عنوان نقطه‌ی شروع ادراک لحاظ کرده است و نه خود آن؛ وی با توجه به مراتب عالم، ادراک حسی را که برگرفته از عالم ماده است، پایین ترین مرتبه ادراک تلقی کرده ، تا جایی که آن را مشوب به عدم و فقدان دانسته و در نهایت اساسا در زمره‌ی ادراک و معرفت نیاورده است. در مقابل فارابی و ابن سینا برای ادراک حسی ارزش و اعتبار ویژه ای قائل بوده اند، و علاوه بر آن ادراک حسی را محدود به قوای ادراکی نکرده، و در قدمی فراتر، آن را از اعمال خود نفس -و نه قوای آن- دانسته اند. فارابی و ابن سینا در بحث معرفت، معرفت حصولی را مبنای خود قرار داده، و در تبیین آن نقش بنیادینی برای نفس قائل شده اند. ایشان نفس را تنها به عنوان محل حلول صورت ها ندانسته، بلکه آن را فاعل ادراک و دارای شأن صدور و خلق صورت ها نیز دانسته اند. صدرا نیز به پیروی از آن دو، به حیث انشایی نفس معتقد بوده و ابزار ها، قوا و زمینه های ادراکی را تماما از معدات ادراک دانسته است. اما با توجه به اینکه هرسه فیلسوف در تجرید و صدور حکم برای ادراکات از جانب نفس مشابهت هایی دارند، وجه تمایز آنها در این است که ملاصدرا تمامی ادراکات را به معرفت حضوری ارجاع داده است حال آن که فارابی و ابن سینا از نقش معرفت حصولی در ادراک سخن می گویند و این تفاوت باعث شده تا گمان آن رود که دو فیلسوف مقدم، نقش انشائی نفس در ادراک را انکار کرده اند.همانطور که در بیان فوق مشخص است در بحث ارزش معرفتی و همچنین فاعلیت نفس در ادراک حسی، نوعی بی توجهی و یا کج فهمی در آراء پیش از ملاصدرا صورت گرفته است، در حالی که هر دو فیلسوف مقدم بر صدرا، یعنی فارابی و ابن سینا، نه تنها در نظریات خود نقش بنیادینی برای ادراک حسی در شکل گیری معرفت ذکر کرده اند بلکه شاکله‌ی کسب معرفت را نیز بر دریافت های نفس استوار نموده اند. در پژوهش حاضر این مطلب به صورت کامل و با استناد به مکتوبات هر سه فیلسوف بررسی شده است.
پژوهشی در مذهب کلامی و اعتقادی شیخ الرئیس ابن سینا (بر اساس کتاب توفیق التطبیق اثر علی بن فضل الله جیلانی)
نویسنده:
حسن مومنی میوله؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور: سعید انواری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شیعه بودن ابن سینا مسأله مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده است.برخی او را کافر،برخی دیگر از اهل سنت،برخی اسماعیلیه وبرخی دیگر او را شیعه اثنی عشریه می دانند.دیدگاه اخیر نظر مختار نویسنده است که در کتاب پیش روی درصدد اثبات آن برآمده است. روش نویسنده تفسیر گفتار ابن سینا با استفاده از مفاهیمی است که آن را مناسب با مذهب امامیه اثنی عشریه قرار می دهد. اودرابتدای امر مذهب امامیه و عناصر تشکیل دهنده آن را تحلیل می کند، پس از آن به گفته های ابن سینا پرداخته و آنها را بیان و تفسیر می کند و در نهایت تلاش کرده که میان گفته های ابن سینا و اقوال مذهب امامیه سازگاری و هماهنگی برقرار کند و یا اینکه مذهب امامیه را برمذهب ابن سینا تطبیق دهد؛ وجه تسمیه کتاب با نام «توفیق التطبیق» نیز از همین موضوع نشأت می گیرد. او معتقد است ابن سینا مؤمن و یکتاپرستی از مذهب امامیه بوده است چه درمسائل اعتقادی شیعه مانند خلافت وامامت وعصمت وچه در مسائل ویژه فلسفی چون مسأله نفس انسانی و ویژگی های قوه قدسیه، مسأله پیامبری و ..... و چه در برخی مسائل عملی که مربوط به نظم و مقررات شهر، سیاست حاکمیتی و تدبیر امور جامعه است. انگیزه نویسنده در نگارش کتاب به مجلسی در شهر شیراز برمی گردد که بحث و گفت و گو به ذکر و یاد ابن سینا و اختلاف نظر در مورد عقیده ومذهب او کشیده می شود، گروهی او را کافر و زندیق، عده ای، از اهل تسنن و شمار دیگری از فرقه زیدیه می دانستند، ونویسنده از فرقه امامیه می داند ؛ نویسنده سرانجام به این نتیجه رسیده که نه تنها ابن سینا با مذهب امامیه هماهنگ است بلکه ازدانشمندان امامیه به ویژه در علم کلام است.
بررسی رویکرد فلسفی کلامی معراج پیامبر ص با تاکید بر نظرات ابن سینا و غزالی
نویسنده:
فرحناز رزمی؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معراج ازموضوعات قرانی بوده که قابل تامل وبررسی درعلوم مختلف روائی ، کلامی وفلسفی و.. میباشد. منظورازمعراج سیرشبانه رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) ازمسجدالحرام به مسجدالاقصی وصعود به آسمانهای هفتگانه و درک مقام سدرة المنتهی که بنابر نص صریح قرآن دربرخی از آیات سوره اسری، نجم بر وقوع معراج دلالت داشته اند و روایات معتبری که از اهل بیت (علیه السلام ) بدست مارسیده ؛ نشان میدهد که معراج در دفعات مختلف در زندگی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) رخ داده است تا اسراروحقایق ومعارف عالم بالاراباظرفیت علمی وسیع خود ، بالعینه مشاهده نماید.آنچه مسلم است و آيات قرآني و اخبار متواتر دلالت بر اين معني دارد، اين است که رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) با همين بدن جسماني به همراه جبرئيل امين و سوار بر مرکب الهي خويش در يک شب آسمانهاي هفتگانه را درنورديد , سرادقات وحجب نوررا پشت سر گذاشت و درعرش الهي با محبوب خويش سخن گفت واين چيزي جز يک معجزه‌ي الهي نبود! عملي که انجام آن ازقدرت بشري خارج است و حتي عقل و فکر بشر نيز به ساحت آن نمي رسد. اگرچه معراج نبوی از زوایای مختلف قابل بررسی است اما دراین پژوهش با رویکرد فلسفی وکلامی به ان پرداخته شده است ، و حقیقت معراج وامکان وچگونگی آن ، کیفیت جسمانی و روحانی آن واقوال متکلمین و فلاسفه درباب معراج بررسی شده و درخاتمه به بیان هدف معراج پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم ) و دستاورد معراج پرداخته میشود.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی حدوث نفس از دیدگاه ابن سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
مجتبی یاقوتی‌ نیا؛ استاد راهنما: محسن حبیبی؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع نفس و حدوث آن از دیرباز مورد توجه متکلمان و فیلسوفان بوده، و نظرات مختلف و مناقشات فراوانی را به دنبال داشته است. در این پایان نامه سعی شده مبانی حدوث نفس میان سه متفکر مسلمان یعنی ابن سینا، غزالی و ابن رشد مورد مقایسه قرار گیرد و مشخص شود در چه مواضعی اشتراک و در چه مواردی اختلاف دارند. از این رو ابتدا نظریات ابن سینا در زمینه حدوث نفس و اصول و مبانی آن بیان شده است. وی به جوهریت، تجرد و حدوث نفس معتقد است. سپس نظرات غزالی که در این موارد تا حدود زیادی همسو با نظر ابن سیناست ذکر شده است. اما از آنجایی که غزالی در صدد نقد عقل گرایی صرف فلاسفه و دفاع از دین می باشد و بعضی آراء فلاسفه را بر خلاف تعالیم دینی می بیند، هر چند هم تجرد و هم حدوث نفس را قبول دارد اما در کتاب تهافت الفلاسفه به نقد آراء فلاسفه از جمله در مسائل تجرد و حدوث نفس می پردازد، و می خواهد نشان دهد با برهان عقلی صرف نمی توان به آنها رسید و ناگزیر از مراجعه به تعالیم دینی می باشیم. در ادامه نظرات ابن رشد در زمینه حدوث نفس و مبانی آن مطرح شده است. ابن رشد شارح ارسطو می باشد و به صحت آراء او اعتقاد کامل دارد. لذا در بسیاری از مسائل از جمله تجرد و حدوث نفس آراء متفاوتی نسبت به ابن سینا که از ارسطو گسست فکری دارد ارائه می دهد. او در کتاب تهافت التهافت اشکالات غزالی را پاسخ می دهد ولی در بعضی موارد مثل حدوث نفس که مخالف نظر فارابی و ابن سیناست، همسو با غزالی نظر آنها را رد می کند.
تحلیلی انتقادی پیرامون تجرد نفس و بقای آن، با توجه به آراء ارسطو، فارابی و ابن سینا
نویسنده:
حسین قلی زاده قپچاق؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: حسین کلباسی، حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در سنت تاریخی فلسفه همواره اعتقاد بر این بوده است که فارابی و ابن سینا در موضوعات مختلف فلسفی بخصوص مبحث « تجرد نفس و جاودانگی آن» پیرو ارسطو بوده اند. در مخالفت با این نگرش چهار مسأله از مسائل مهم مرتبط با مبحث نفس یعنی «تعریف نفس، جوهریت آن، مراتب عقل و ادله تجرد نفس» جهت فهم نظر آنها پیرامون تجرد و جاودانگی نفس مورد مداقه و بررسی قرار گرفته است، بنابراین بررسی خود این مسائل و پی بردن به وجوه اشتراک و افتراق فلاسفه ی مذکور در این زمینه هدف اصلی این رساله را تشکیل نمی دهد؛ بلکه رویکرد اصلی بر این بوده است که با تحلیل این موضوعات بتوانیم نظر آنها را در مورد تجرد و بقای نفس استنباط نماییم . به این منظور با بررسی و تحلیل دقیق تعریف نفس، معنای جوهر و تقسیم بندی آن و با توجه به جنبه‌ی معرفت شناسی عقل و مراتب آن و همچنین با ذکر براهینی که هر سه فیلسوف برای تجرد و جاودانگی نفس بیان داشته‌اند به این نتیجه رسیدیم که برخلاف اشتراک ظاهری و روبنایی مباحث و موضوعات که لازمه‌ی طبیعت هر علمی است، مبنای این دو فیلسوف مسلمان ایرانی با ارسطو و بعضا با همدیگر متفاوت است به نحوی که در مجموع از آراء ارسطو تجرد و بقای نفس فهمیده نمی‌شود، در حالی که فارابی و ابن سینا با الهام از آموزه های دینی و با اتکاء به تفطن ذاتی و تلاش کم نظیر خود، مبنای متفاوتی را در پیش گرفته و تجرد و جاودانگی نفس را به اثبات رسانده اند;
بررسی تطبیقی مسئله ی فیض از دیدگاه ابن سینا و صدرالمتالهین
نویسنده:
خدیجه بیات تبار؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تحقیق حاضر به بحث و بررسی دربارهی آن خواهد پرداخت .البته در تفسیر و توضیح بیشتر نظرات ابن سینا و ملاصدرا در باب موضوع مورد نظر، از نظریات و دیدگاههای پیروان، شار حین و حاشیه نویسان بر آثار این دو فیلسوف در این اثر استفاده خواهد شد. پرسشهای تحقیق: ماهیت فیض و صدور در نزد ابنسینا و ملاصدرا چیست و اصول و مبانی هر یک در این مسئله چه بوده است‭ ؟‬تفاوت فهم ابن سینا و ملاصدرا در چه مؤلفه ها و عناصری است‭ ؟‬در مسئله ی دور کثرت از وحدت این دو فیلسوف تا چه میزان از آراء و مبانی گذشتگان استفاده کرده اند‭ ؟‬نتیجه‌گیری: نتایجی که نگارنده در حیطه ی مسئلهی مورد بحث بدان دست یافت این است که ابنسینا در زمینهی مسئلهی فیضو فاعلیت وجودی با طرح مباحثی چون تمایز وجود و ماهیت در ممکنات و عینیت آنها در خداوند و نیز تمایز بین حادث ذاتی و حادث زمانی، خالقیت خدا را که در آراء ارسطو جایگاهی نداشت تبیین روشنی بخشید .از نظر وی، فاعلیت وجودی به معنی اقتران وجودی دو امر مباین بوده بهطوری که دو طرف نسبت در دیدگاه فوق دارای استقلال وجودی از هم هستند .در این دیدگاه به دلیل رسوخ لحاظ استقلالی به ماهیت دربارهی علیت ایجاد بر امکان ماهوی به عنوان مناط احتیاج به علت تاکید میشود .همچنین ابنسینا به دلیل اعتقاد به قاعده ی الواحد و با تأثر از فکر ارسطویی و نوافلاطونی، نظام سلسله مراتبی صدور را برای پیدایش هستی ترسیم میکند .صدرالمتألهین در این زمینه، علاوه بر پذیرش بدوی موضع رسمی ابنسینا مبنی امکان وقوع فاعلیت وجودی و فیض، در تحلیل و تدقیق پیرامون مفهوم فیض و فاعلیت الهی و تبیین ویژگیهای فیض و نحوهی رابطه ی حق با خلق کوشیده و با توجه به امکان فقری و وجود رابط و طرح اصطلاح اضافهی اشراقیه سعی در ایضاح بیشتر محل بحث نموده است‌؛ اما در انتها به قولی عمیقتر و دقیقتر، یعنی نظریه ی تجلی و ظهور در نحوهی فاعلیت حق رسیده که از آن میتوان به فاعلیت ظهوری یاد نمود که بر طبق آن اشیاء نه معلول حق، بلکه تجلی و نمایش و ظهور اسماء و صفات حق تعالی هستند .وی همچنین با پذیرش قاعدهی الواحد و با تأثر از عرفا نظام سلسله مراتب وجودی را برای پیدایش هستی ترسیم میکند .بدین ترتیب، به لحاظ دید عمیق، دقیق و آگاهانهای که از مسئله ی وجود، اصالت، بساطت و تشکیک در مراتب و مظاهر وجود در حکمت متعالیه پیدا شده، سعی شده که نحوهی فاعلیت وجودی و افاضه ی هستی بخش با نگاهی وجود شناسانه در این مکتب تبیین و تحلیل گردد، امری که باعث تمایز حکمت متعالیه از دیگر مکاتب و نظامهای فلسفی و همچنین موجب نقطهی قوت آن نسبت به این نظامها گردیده است .نتایج فرعی که نگارنده به آن در حیطهی مورد بحث دست یافت این است که بر خلاف عقاید برخی مورخان فلسفه و مستشرقین غربی، فلاسفه ی اسلامی در مسئله ی فیض و مسائل فلسفی دیگر مقلد محض نظامهای فکری یونانیان نبودهاند، بلکه خود با روحیهی اجتهاد و نوآوری که داشتند توانستند با ارائه ی دیدگاهها و تبیینها و راه‌حلهای جدید نظامهای تازهای تأسیس کنند .بدین جهت لازم است کارهای بیشتری در این زمینه صورت پذیرد تا ابداعات و نوآوریها و دستاوردهای این فلاسفه در مقایسه با فلاسفهی یونانی مشخصشود که البته کارهای ارزشمندی نیز در این زمینه صورت پذیرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 3375