جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 274
فلسفه در دوران آشفته: کانگیلم، سارتر، فوکو، آلتوسر، دلوز، دریدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Elisabeth Roudinesco
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Columbia University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: از نظر الیزابت رودینسکو، مورخ روانکاوی و یکی از روشنفکران برجسته فرانسوی، کانگویلهم، سارتر، فوکو، آلتوسر، دلوز و دریدا نماینده «نسل بزرگ» فیلسوفان فرانسوی هستند که کارهای قابل توجهی انجام دادند و زندگی باورنکردنی داشتند. این متفکران آشفته و مبتکر جنگ جهانی دوم و انقلاب فرهنگی و سیاسی دهه 1960 را تحمل کردند و افق فرهنگی آنها تحت سلطه مارکسیسم و ​​روانکاوی بود، اگرچه آنها به هیچ وجه پیرو آموزه های مارکس و فروید نبودند. رودینسکو بسیاری از این روشنفکران را شخصاً می‌شناخت و از طریق تجربه‌های زیسته و یادآوری خاطرات، شرحی از اندیشه‌های آنها را می‌بافد. به عنوان مثال، کانگویلهم، فیلسوف برجسته علم بود که تأثیر زیادی بر کاوش فوکو در زمینه سلامت عقل و جنون داشت. آلتوسر در یک درام شخصی بدنام زندگی کرد. و در نمایش زندگی فروید برای پرده، سارتر اساساً رویکرد فلسفی خود را به روانکاوی تغییر داد. رودینسکو دفاعی پرشور از کانگویلهم، سارتر، فوکو، آلتوسر، دلوز و دریدا در برابر «فیلسوفان جدید» اواخر دهه 1970 به راه می اندازد. دهه 1980، که کار - و گاهی اوقات زندگی خصوصی - این نسل بزرگ را محکوم کردند. رودینسکو تلاش‌ها برای از بین بردن آنها و همچنین سنت مارکسیستی و چپ به طور کلی با قلم مو کمونیسم به سبک شوروی را رد می‌کند. در نظریه فرویدی و فلسفه تعهد رادیکال، او سنگری در برابر نوعی روانشناسی دستکاری، تجویز قرص و عادی سازی می بیند که هدف آن تبدیل افراد به مصرف کنندگان بی فکر است. «فلسفه در زمان آشفته»، شدید، هوشمندانه و متقاعدکننده، با پویایی تفکر فرانسوی در قرن بیستم تسخیر شده است. (جلد 46، شماره 9)
مواجهه با بودن دیگری در سارتر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Leona Helen Williams
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ژان پل سارتر در هستی و نیستی بیان می کند که یک رابطه بین الاذهانی زمانی رخ می دهد که برای خود نگاهی را تجربه می کند، یعنی هستی خود را برای دیگری تجربه می کند. به عقیده سارتر، همه این ظواهر همیشه منفی تجربه می شوند. هدف این پایان نامه بررسی این ادعای سارتر از دو منظر است: آگاهی و رابطه. فصل اول، آگاهی از دیگری، رویارویی با دیگری و تأثیری را که هوسرل، هگل و هایدگر بر سارتر گذاشتند، تعیین می کند. فصل دوم، آگاهی به مثابه رابطه، هویت دیگری را آشکار می‌کند و این ادعای سارترایی را نشان می‌دهد که روابط عینی فرد با دیگری توسط نگرش‌های فرد نسبت به شیئی که برای دیگری است، اداره می‌شود. اگرچه سارتر ممکن است قصد نداشته باشد که بگوید همه روابط بین الاذهانی همیشه از منظری منفی با خود شخص است، با این حال مقدمات او در هستی و نیستی دقیقاً بر این دلالت دارد. فصل سوم این پایان نامه تلاشی است برای ارائه یک قضاوت منصفانه از موقعیت خاص سارتر.
تحلیل انتقادی اومانیسم اگزیستانسیال ژان پل سارتر با تاکید ویژه بر مفهوم آزادی و پیامدهای اخلاقی آن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Joseph P Leddy
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اصطلاح «اگزیستانسیالیسم» به شدت مبهم است اصطلاح "اومانیسم*" با این حال، اگزیستانسیالیسم ممکن است به طور کلی باشد به عنوان اعتراض به جبر اخلاقی یا فیزیکی در مورد انسان مشخص می شود. و «اومانیسم»، در کلی ترین آن کاربرد ممکن است به معنای هر سیستمی باشد که بر مفاهیم متمرکز باشد کرامت و آزادی انسان بنابراین ژان پل سارتر خود را می سازد اگزیستانسیالیسم یک اومانیسم از طریق بنیاد آزادی انسان است. او این کار را با استخراج و ترکیب مفاهیم انجام می دهد کی یرکگور، نیچه و هایدگر. نتیجه یک مفهوم منحصربفرد از آزادی است. سارتر، به شیوه هوسرل، با توصیفی پدیدار شناختی از واقعیت آغاز می کند. این نوع تحلیل فقط آگاهی را آشکار می کند، «موضوع موجود»، که صرفاً به عنوان آگاهی از چیزی وجود دارد، * «موجود ابژه»*. آگاهی واقع در میان اشیاء است که جهان را تشکیل می دهند. بین فاعل و مفعول الف قرار می گیرد رابطه مستمر مخالفت، ترکیب غیرممکن. زیرا، این که خود را یک شی تلقی کند، بدین معناست که آگاهی به وجود خود راه نمی دهد. خودتعیین راهی است که آگاهی خود را حفظ می کند، اما فقط به قیمت دائمی نابودی. هیچ‌گاه نمی‌تواند به فروع خود تأمل کند یا برگردد، مگر اینکه این واقعیت به‌عنوان آگاهی وجود نداشته باشد. بنابراین آگاهی باید در یک حالت مستمر باقی بماند تنش جدا شدن از هر تعیین مشخص.
پدیدارگرایی در هستی و نیستی ژان پل سارتر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Robert Wylie Johnson
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
سارتر در مورد خودآگاهی: خودآگاهی پیش از انعکاس و بازتاب در آثار اولیه ژان پل سارتر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jonathan Mark Webber
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی نظریه های سارتر در مورد ماهیت و میزان آگاهی فرد از آگاهی های خود می پردازد، همانطور که این نظریه ها در نشریات فلسفی سارتر در دهه های 1930 و 1940 توضیح داده شده است. از نظر تفسیری، هدف این پایان‌نامه تبیین این نظریه‌ها و افشای دلایل سارتر برای اثبات آن‌ها است. از نظر فلسفی، هدف این پایان نامه ارزیابی آن نظریه ها در پس زمینه بحث فلسفی درباره خودآگاهی و کشف اینکه آیا سارتر سهم متمایز و ارزشمندی در این بحث دارد یا خیر. پایان نامه به سه بخش تقسیم می شود. مقدمه اساساً تفسیری است و اصطلاحاتی را که سارتر در نظریه‌های مورد بحث به کار می‌برد، روشن می‌کند. فصل 1 مربوط به آگاهی‌هایی است که سارتر ادعا می‌کند ما از آگاهی‌های کنونی خود داریم. فصل دوم مربوط به آگاهی‌هایی است که سارتر ادعا می‌کند می‌توانیم از آگاهی‌های قبلی داشته باشیم. در هر فصل، دیدگاه مورد بررسی، و دلایل سارتر برای داشتن آن، در پرتو مثال‌های تجربی، ملاحظات نظری و نظریه‌های اصلی رقیب، آشکار و ارزیابی می‌شود. نظرات سارتر با اشاره به تأثیراتی مانند دکارت، فروید، هوسرل، و هایدگر و متفکران معاصری مانند آرمسترانگ، چرچلندز، دنت و سرل مورد بحث قرار می گیرد. مناقشات تفسیری با ارجاع به بسیاری از ادبیات ثانویه مربوط به فلسفه سارتر مورد بحث قرار می گیرند. در مجموع، مشخص شد که سارتر گزارشی متمایز و منسجم از خودآگاهی ارائه می دهد. در فصل 1، مشخص شد که اگرچه سارتر نشان داده است که ما (تا حدی) از بسیاری از زندگی ذهنی فعلی خود آگاه هستیم، اما نشان نداده است که ما از کل زندگی ذهنی خود آگاه هستیم. در فصل 2، مشخص شد که نظریه سارتر مبنی بر اینکه انعکاس گاهی قابل اعتماد است، قابل تأیید یا ابطال نیست، اما با وجود این، بدتر از سایر نظریه‌های قابل اعتماد بودن بازتاب نیست.
قدرت، سوبژکتیویته و آزادی در زمینه فرانسوی: سارتر و فوکو در مورد مسئله «پسا مدرن» نمایندگی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew Eshleman
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه سیر تحول دیدگاه‌های فرانسوی درباره ذهنیت را از طریق سه جفت متفکر متضاد دنبال می‌کند: مونتنی و دکارت، روسو و هلوتیوس، و سارتر و فوکو. اهداف آن دوگانه است، یکی تاریخی و دیگری نظری. هدف اول ارائه گزارشی ظریف‌تر از دیدگاه‌های «مدرن» از ذهنیت نسبت به آنچه توسط حساب‌های استاندارد ارائه شده است. من استدلال می کنم که در حالی که دکارت نقش مهمی در این تاریخ ایفا می کند، نقش دکارت تا حدی اشتباه درک شده است. صحبت درباره «موضوع مدرن» به صورت مفرد منطقی نیست، و شکاف بین «فلسفه مدرن» و آنچه پس از آن می آید اغلب اغراق شده است. ارزیابی کافی از تاریخ سوبژکتیویته نه تنها نیازمند بررسی تأثیراتی است که دیدگاه دکارت را شکل می‌دهد، بلکه به بررسی تحولات بعدی نیز می‌پردازد. برای این منظور، من استدلال می‌کنم که شک‌گرایی باستانی نقش دوگانه مهمی در تاریخ سوبژکتیویته ایفا می‌کند: این شک نه تنها معرفت‌شناسی مدرن و سوژه‌محور و دوشاخه شدن آن را در دو مکتب مسلط تشکیل‌دهنده آن - تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی، آغاز می‌کند، بلکه منجر می‌شود. به نازک شدن ماهیت انسان که در نقدهای ضدانسان گرای معاصر از این موضوع به اوج خود می رسد که طبق گزارش ها باعث نابودی آن می شود. با فرسایش جنبه‌های ثابت واقعیت انسانی، سوژه‌ها به تدریج انعطاف‌پذیرتر می‌شوند و از این رو، به‌طور فزاینده‌ای در برابر قدرت‌هایی آسیب‌پذیر می‌شوند که بر آن‌ها تأثیر می‌گذارند یا به‌طور دیگری تأثیر می‌گذارند. وقتی از منظر فرسایش شکاکانه موضوع بررسی شود، رد واجد شرایط سارتر از ماهیت انسانی، روندی را که در دوران «روشنگری» به خوبی در جریان بود را رادیکال کرد و آخرین گام منطقی را در مسیر تز «مرگ انسان» فوکو ارائه کرد. بنابراین، به جای اینکه تاریخ سوبژکتیویته را به عنوان مجموعه ای از گسست های معرفت شناختی در نظر بگیرم که، برای مثال، سارتر را آخرین چهره ای می داند که در آن سوی شکاف رادیکال از «پسامدرنیته» ایستاده است، استدلال می کنم که انکار ماهیت انسانی توسط سارتر باید به عنوان آخرین گام منطقی در یک روند تدریجی که در اعلامیه فوکو در مورد مرگ «انسان» به اوج خود می رسد. دوم، اگرچه سوبژکتیویته حوزه کلی تحقیق را تامین می‌کند، اما علاقه من بر این است که چگونه دیدگاه‌های سوبژکتیویته در چارچوب تحلیل آزادی و قدرت، و چگونه این شکل‌گیری سه‌گانه به یک مشکل معاصر تبدیل می‌شود. همانطور که موضوع فلسفی به طور فزاینده ای انعطاف پذیر می شود، رویکردهای فلسفی رابطه بین قدرت و آزادی تغییر می کند. با این حال، تا زمانی که تغییر ناپذیری به طور کامل در شن و ماسه زمان فرسایش پیدا نکند، مشکل «پسامدرن» عاملیت به وجود نمی آید. با فوکو نه تنها شاهد فرسایش کامل جنبه‌های تغییر ناپذیر واقعیت انسانی هستیم، بلکه با توجه به ذهنیت، قدرت صرفاً سرکوب‌کننده نیست، بلکه مولد نیز هست. در حالی که این بینش ها برای درک شکل گیری موضوع و اشکال مختلف ظلم بسیار مهم هستند، به مشکل نیز منجر می شود. «اگر قدرت باعث ایجاد ذهنیت می‌شود، به عبارت دیگر، اگر قدرت هویت شخصی، میل، الگوهای رفتاری عادت‌یافته و شرایط نحوه صحبت و تفسیر افراد از جهان را ایجاد می‌کند، و نه تنها به گونه‌ای که هر فضای خارج از قدرت را نفی کند، بلکه به گونه‌ای که سوژه‌ها تا حد زیادی نسبت به تأثیرات آن نابینا باشند، سپس قدرت راه‌هایی را تعیین می‌کند که در آن افراد جهان را در امکانات عملی تراشیده‌اند. اما اگر انتخاب‌ها همیشه تابعی از قدرت پیشین هستند، و اگر نمی‌توان تأثیرات قدرت را با مشاهده مستقیم خود مشخص کرد، پس آزادی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ من استدلال می‌کنم که حتی اولین بیان‌های سارتر از سوبژکتیویته تشخیص می‌دهند که سوژه کاملاً خودساخته نیست، بلکه همیشه توسط نیروهای اجتماعی از قبل عبور کرده و مشروط شده است. با خواندن سارتر و فوکو در کنار و علیه یکدیگر، و با استناد به پیشینه تاریخی آنها، به دیدگاهی قابل قبول از سوبژکتیویته و امکان مقاومت هدایت‌شده توسط عامل، بدون قربانی کردن نقدهای اومانیسم ارائه شده توسط فیلسوفان معاصر فرانسوی، می‌رسم.
معنای رنج: تحلیلی از روابط بالقوه بین اندیشه بودایی و فلسفه کی یرکگاردی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Joshua James Andrews
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در طول سه دهه گذشته علاقه آکادمیک قابل توجهی در مقایسه بین فلسفه وجودی و بودیسم وجود داشته است. به عنوان مثال، نشریات متعدد تشابهات قابل توجهی را بین طیف وسیعی از فلسفه‌های بودایی و ایده‌های نیچه و سارتر پیشنهاد می‌کنند، با مقایسه‌هایی که اغلب بین فلسفه‌های بودایی مانند آناتا (نه خود) یا śūnyatā (پوچی) و مفهوم سارتر از «هیچ» انجام می‌شود. یا مفهوم نیچه از «نیهیلیسم». در حالی که نیچه و سارتر در خط مقدم تحقیق در مورد رابطه بین اگزیستانسیالیسم و ​​بودیسم باقی مانده اند، به نظر می رسد که علاقه فزاینده ای به ارتباط های احتمالی بین بودیسم و ​​ایده های فیلسوف اگزیستانسیال، سورن کیرکگور وجود دارد. در تضاد کامل با اکثر تحقیقات در مورد رابطه بین تفکر بودایی و اگزیستانسیالیسم، تحلیل رابطه بین بودیسم و ​​کی یرکگور تنها به صورت گذرا مورد بررسی قرار می گیرد، معمولاً به عنوان یک موضوع فرعی در مطالعات فلسفه کی یرکگارد. این بدان معناست که غالباً بودیسم توسط محققان کی یرکگور برای کمک به بررسی عمیق‌تر مضامین فلسفه او یا نشان دادن ارتباط خود با گفتمان‌های مذهبی خارج از سنت‌های مسیحی استفاده می‌شود. در حالی که به نظر می رسد بسیاری از گفتگوهای بودیسم و ​​کی یرکگارد در تحقیقات کنونی کوتاه است - به طور خلاصه در مقالات کوتاه یا پاراگراف های صرف در آثاری که کاملاً بر موضوعات دیگر متمرکز شده اند - جفت شدن مکرر این سنت های فلسفی در مجموع شباهت های اساسی بین آنها را آشکار می کند. . به عنوان مثال، به نظر می رسد همپوشانی فراوانی بین تصور بودایی از دوخا و تصور کی یرکگور از رنج وجود دارد، مفهومی که نشان می دهد رنج جنبه اساسی زندگی انسان است و توانایی تغییر ادراک شخص از جهان مادی را دارد. در هر مورد، به نظر می‌رسد که رنج قدرت برانگیختن فرد را دارد و او را تشویق می‌کند تا بر خواسته‌های خودخواهانه و مادی‌گرایانه غلبه کند و در این فرآیند، شادی یا رضایت واقعی را کشف کند. در حالی که تحقیقات کنونی در مورد رابطه فلسفه کی یرکگور و ایده های بودایی حوزه امیدوارکننده ای را برای مطالعه بیشتر نشان داده است، اما در تلاش برای تجزیه و تحلیل موضوع نیز کافی نیست و اغلب به نتایج اشتباه می رسد. پیچیدگی ایده‌های بودایی اغلب مورد توجه قرار نمی‌گیرد و به تعاریف تقلیل‌آمیز و اشتباه منجر می‌شود. علاوه بر این، با توجه به این واقعیت که پژوهش در این زمینه اغلب در قالب گفتمان هایی ارائه می شود که عمدتاً به دنبال تأکید و تشریح ایده های کی یرکگارد هستند، در سنت ها و مفاهیم خاص بودایی که مورد بررسی قرار می گیرند، سازگاری کمی وجود داشته است. در برخی موارد، تمایل غیرمفید به ادغام سنت‌های بودایی به گونه‌ای که انگار همه آنها یکی هستند و تفاوت‌هایشان را درک نمی‌کنند. هدف این پایان نامه ارزیابی مجدد گفتگوی موجود بین اندیشه بودایی و فلسفه کی یرکگور است. برای انجام این کار، من نقاط کلیدی شباهت و تفاوت بین این دو را شناسایی و تجزیه و تحلیل می کنم.
ساختن خود: آگوستین، سارتر و نقش دین در ساختن رابطه بین خود و دیگران [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mireille Bishay
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : معمولاً اعتقاد بر این است که اعترافات آگوستین منبع اولیه ای برای «روی به خود» مدرن است. اما همانطور که بسیاری از منتقدان مدرنیته می گویند، همراه با این احساس برجسته از خود، حساسیت به ارزش و اهمیت دیگری کاهش یافته است. شاید متفکری که منشأ مفهوم مدرن از خود است (یا سرزنش می شود) می تواند منبعی برای بازیابی پست مدرن دیگری باشد. این پایان نامه به بررسی درک خود از خود ارائه شده در اعترافات آگوستین و هستی و نیستی سارتر می پردازد تا ساختارهای نهفته در مفاهیم مدرن استاندارد از خود را که از همین آثار به دست آمده است برجسته و به چالش بکشد. علیرغم شباهت‌های فراوان، این مدل‌ها به دلیل این واقعیت که یکی از درون ایدئولوژی استقلال و آزادی رادیکال و دیگری از درون ایدئولوژی ناهمسانی و داده‌گرایی رادیکال نشات می‌گیرد، اساساً با هم تفاوت دارند. سارتر بخشندگی را رد می‌کند و ما را با سیستمی رها می‌کند که ادعا می‌کند خود انسان «اشتیاق بی‌فایده‌ای است» و «جهنم افراد دیگر هستند». آگوستین داده بودن را فرض می کند و مدلی را ارائه می دهد که در آن یک خود کاملاً یکپارچه تنها در پیوند ناگسستنی به دیگری امکان پذیر است. با بررسی اینکه چگونه ایدئولوژی‌های متضاد آنها در ایجاد تفاوت فاحش در نتیجه‌گیری‌هایشان درباره خودهای مشابهی که به تفصیل بیان می‌کنند کمک می‌کند، به بررسی این موضوع می‌پردازم که چگونه ساختارهای یک خود متشکل از نظر مذهبی می‌توانند امکان اشتراک در روابط انسانی را حفظ کنند که توسط یک جهان بینی مبتنی بر اتمیسم منع شده است. و خود مختار همانطور که سارتر نمونه آن را نشان داد. با بررسی دقیق شیوه‌هایی که خود در این دو اثر تجربه، بیان و به فعلیت می‌رسد، این واقعیت را برجسته می‌کنم که شیوه‌های متضاد آن‌ها از درگیر کردن دگرگونی در واقع ناشی از جهت‌گیری‌های مذهبی و مدرنیستی مربوطه آنهاست. این اثر در بررسی نقش دین در ایجاد فرصت‌های باز برای ادغام و ارتباط بین خود و دیگری، به گفتگوی معاصر درباره «روی به دین» به عنوان پاسخی بالقوه سازنده به شکست مفاهیم مدرن و حتی پست مدرن از خود کمک می‌کند. برای ایجاد مبنایی برای تجربه معنادار انسانی.
آگاهی در جهان: بررسی تحلیلی نظریه آگاهی پدیداری در آثار اولیه ژان پل سارتر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jonathan Mark Webber
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف اصلی این پایان نامه این است که تشخیص دهد آیا کار اولیه سارتر در مورد آگاهی پدیداری سهم متمایز و ارزشمندی در بحث های جاری در مورد این موضوعات در فلسفه انگلیسی زبان دارد یا خیر. این روش قاطعانه تحلیلی است و هدف آن شناسایی و ارزیابی جزئیات موضع سارتر و استدلال های آن در پرتو بحث های کلاسیک و جاری است. این شامل کار تفسیری زیادی است که مربوط به استفاده سارتر از اصطلاحات و اصول برگرفته از متفکران قبلی است. هدف ثانویه این است که نشان دهد مضامین معروف اگزیستانسیالیسم سارتر - آزادی، بد ایمانی و نگاه - تا چه اندازه در نظریه آگاهی پدیداری او پایه گذاری شده است. متن اصلی هستی و نیستی است، اگرچه از آثاری که قبل از آن هستند استفاده گسترده ای شده است. پایان نامه شامل چهار فصل می باشد. فصل 1 به تبیین مفهوم سارتر از نیت در ارتباط با مفاهیم رایج آنگلوافونی از نیت می پردازد. من دیدگاه سارتر را به تفصیل و از آن دفاع می‌کنم که قصد و نیت رابطه‌ای از دلهره است که شامل آگاهی کیفی و طبقه‌بندی می‌شود. فصل دوم، سارتر را در ارتباط با نظریه‌های کلاسیک و رایج آگاهی قرار می‌دهد و استدلال‌های سارتر را برای برداشت او از قصد و نیت ارزیابی می‌کند. من ادعا می کنم که سارتر نشان داده است که تصورش مفید است، اما نه اینکه درست است. در فصل 3، من استدلال می‌کنم که سارتر موفق می‌شود که ادراک و توهم شامل انواع متفاوتی از تجربه است، جایی که آنگلوافون فعلی تلاش می‌کند این را حفظ کند. در فصل چهارم، من استدلال می‌کنم که دیدگاه کل‌نگر سارتر از سوژه به‌عنوان موجودی-در-جهان شامل محیط، بر تقلیل‌گرایی ارجحیت دارد، و نظریه او درباره جنبه‌های کیفی تجربه بر رویکردهای بازنمودگرای غالب در اندیشه انگلیسی زبان ترجیح دارد. من با ترسیم پیامدهای بحثم برای تئوری های سارتر در مورد آزادی، سوء نیت و نگاه به پایان می رسم.
فلسفه ژان پل سارتر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Paul Arthur Schilpp
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Open Court Publishing Co,
  • تعداد رکورد ها : 274