جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 22
درس کلام و فلسفه جاری در حوزه علمیه [کتاب عربی]
نویسنده:
عبدالجبار الرفاعي
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
المهدی,
مبانی فلسفه اسلامی، جلد دوم [کتاب عربی]
نویسنده:
عبدالجبار الرفاعي
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دارالهادی,
مبانی فلسفه اسلامی، جلد اول [کتاب عربی]
نویسنده:
عبدالجبار الرفاعي
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دارالهادی,
مع الفيلسوف ، حوار تفصيلي مع الفيلسوف د. غلامحسين الابراهيمي الديناني
نویسنده:
عبدالله النصري
نوع منبع :
کتاب , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
درسگفتار درآمدی بر فلسفه اسلامی
مدرس:
زهیر بلندقامت
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به همت موسسه قائم آل محمد علیهم الاسلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) تهران،اولین جلسه «درآمدی بر فلسفه اسلامی» با حضور «حجت الاسلام بلندقامت» در حوزه علمیه امام موسی کاظم علیه الاسلام برگزار گردید، در این دوره به تدریس فلسفه در دوره مقدمات و سطح حوزه های علمیه که معمولا با خواندن بخش فلسفه از کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری شروع و بعد از کتاب بدایه الحکمه، با تدریس کتاب نهایه الحکمه پایان می یابد، پرداخته شد. اما کتاب شهید مطهری درعین دقت، بسیاری از مباحث و عناوین فلسفی را ندارد و مباحث موجود نیز بسیار اجمالی است به نحوی که برای ورود به مباحث گسترده کتاب بدایه الحکمه مناسب نیست. بنابر این لازم بود برای شروع تدریس کتاب بدایه الحکمه، تمامی مباحث فلسفی موجود در این کتاب به نحو اجمالی و بدون خواندن متن ارائه شود. برای رسیدن به این مقصود، مطالب همه مرحله ها و تقریبا همه فصول کتاب بدایه الحکمه در طی بیست جلسه ارائه شده است. به نظر می رسد آشنایی با مطالب بیان شده، فهم کتاب بدایه الحکمه را تسهیل می کند. مشروح این جلسه تقدیم میگردد.
قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی جلد 2
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
کتاب , رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
کلیدواژه‌های فرعی :
صدق و کذب , امکان فقری , وحدت تشکیکی وجود , حمل بسیط , حمل مرکب , علم حصولی(مقابل علم حضوری) , علم حضوری(مقابل علم حصولی) , الاوصاف قبل العلم بها اخبار کما ان الاخبار بعد العلم بها اوصاف , کل ما هو ابعد عن الکثرة فهو اکمل , کل ما اقتضته طبیعة الشیء لذاته فلیس یمکن ان یفارقه الا و الطبیعة قد فسدت , الجزئی لایکون کاسبا و لا مکتسبا , الجنس ماهیة مبهمة , الحادث زمانیا کان او ذاتیا یستلزم المسبوقیة بالعدم , الحرکة لاتقع فی الآن , لابد فی کل حرکة ان یکون الموضوع فیها ثابتا بوجوده , حصول العلة عند حصول المعلول واجب , حصول المعلول عند حصول العلة واجب , الشیء القائم بذاته المدرک لذاته لایعلم ذاته بمثال لذاته فی ذاته , اذا صدر شیء من الفاعل فلایفتقر بعد صدوره منه الی جاعل یجعل ذاته تلک الذات , الصورة فی کل شیء تمام حقیقته , کل عالم فمعلومه غیر معلوم عالم آخر , العلم بالمعلول لایوجب العلم بالعلة , الفاعل و الغایة قد یتحدان , الفاعل للحرکة القسریة طبیعة الجسم المقسور , کل فقیر بالذات من وجه ما هو فقیر بالذات من جمیع الوجوه , المعلول یجب ان یکون مسانخا لعلته ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب «قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی» در حقیقت عنوان رساله دکتری استاد، در ایام تحصیل بوده و تکمیل این اثر گران بها را در سال های بعد و با تأمل بیشتر انجام داده اند. این اثر قبلاً در سه مجلد و اکنون در دو مجلد چاپ شده است. نویسنده، این کتاب را قبل از انقلاب نوشته اند و البته بعد از انقلاب هم تجدید چاپ شد. این نخستین کتابی بود که وی به طور رسمی تألیف کرد و مؤلف اکنون بعد از گذشت حدود چهل سال از زمان تألیف آن، این اثر را مهم ترین اثر قلمی شان می دانند. نویسنده زمانی که می خواستند این اثر را تألیف کنند، تصمیم داشتند درباره چهارصد قاعده فلسفی بنویسند، که این قواعد را از تمام کتب فلاسفه پیشین استخراج کرده بودند. اما این قواعد را به صد و پنجاه قاعده تقلیل دادند که به اعتقاد نویسنده، حتی می توان این قواعد را کمتر و کمتر نیز کرد تا حدی که می توان آن ها را حتی به یک قاعده تقلیل داد و آن اصل «امتناع اجتماع نقیضین» است. اما از آن جایی که به نظر وی، این صد و پنجاه قاعده بسیار مهم و برای خوانندگان بسیار کارآمد است، همه آن ها را در کتاب آوردند. آنچه که در این اثر درباره این صد و پنجاه قاعده آمده، این است که این قواعد خودشان از چه قواعد یا اندیشه هایی دیگری ناشی شده اند، آن ها مبتی بر چه اصولی هستند و چه اصولی بر آن ها مترتب است. این کتاب برای دانشجویان فلسفه اسلامی و حتی برای تمام علاقمندان به فلسفه مفید است. زیرا قاعده فلسفی، اسلامی و غیر اسلامی یا شرقی و غربی ندارد. قواعد فلسفی جهان شمول و بدون زمان و مکان هستند. قاعده عقلی همیشه قاعده عقلی است.
قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی جلد 1
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
کتاب , رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
کلیدواژه‌های فرعی :
امکان فقری , انقلاب ماهیت , قاعده امکان اشرف(حکمت اشراق) , وجود ذهنی , انتقال الاعراض محال , انقلاب الحقیقة ممتنع: انقلاب حقیقت محال است , اَلبَسیطُ لایُمکنُ اَن یکونَ فاعلاً و قابلاً: موجود بسیط هرگز نمی‌تواند هم فاعل و هم قابل باشد , قاعده فرعیه: ثبوت شیء لشیء فرع لثبوت المثبت له , کل حرکة لابد لها من محرک , الشیء ما لم یجب لم یوجَد: شیء ممکن تا به مرحلة وجوب وجود از ناحیة علت تامه اش نرسد موجود نمی شود , کل ما کان علته اکمل فهو اکمل , کل مجرد عاقل , کل عاقل فهو معقول , العاقل و المعقول متحدان , کُلُّ فعلٍٍ اختیاری لابُدَّ لهُ مِن مُرجّحٍ غائی: هر گونه فعلی که بر اساس اختیار از فاعل صادر گردد، ناچار دارای مرجحی است که آن را غایت و غرض می نامند , الماهیة من حیث هی لیست الا هی , کل مجرد عن المادة نوعه منحصر فی فرده , کل متحرک فله محرک غیره: هر متحرک به محرک نیازمند است , کل معلوم فهو موجود , کل ممکن محفوف بالوجوبین , کل نوع یتکرر فهو اعتباری , الواجب لذاته واجب من جمیع جهاته , کل هیولی هی الطف وجودا فهی اسرع قبولا للصورة , کل ما یمتنع تاخره عن وجود موصوفه فهو اعتباری , الشیء ما لم یتشخص لم یوجد , ممکن اخس (وابسته اخص قاعده امکان اشرف)(حکمت اشراق) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب «قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی» در حقیقت عنوان رساله دکتری استاد، در ایام تحصیل بوده و تکمیل این اثر گران بها را در سال های بعد و با تأمل بیشتر انجام داده اند. این اثر قبلاً در سه مجلد و اکنون در دو مجلد چاپ شده است. نویسنده، این کتاب را قبل از انقلاب نوشته اند و البته بعد از انقلاب هم تجدید چاپ شد. این نخستین کتابی بود که وی به طور رسمی تألیف کرد و مؤلف اکنون بعد از گذشت حدود چهل سال از زمان تألیف آن، این اثر را مهم ترین اثر قلمی شان می دانند. نویسنده زمانی که می خواستند این اثر را تألیف کنند، تصمیم داشتند درباره چهارصد قاعده فلسفی بنویسند، که این قواعد را از تمام کتب فلاسفه پیشین استخراج کرده بودند. اما این قواعد را به صد و پنجاه قاعده تقلیل دادند که به اعتقاد نویسنده، حتی می توان این قواعد را کمتر و کمتر نیز کرد تا حدی که می توان آن ها را حتی به یک قاعده تقلیل داد و آن اصل «امتناع اجتماع نقیضین» است. اما از آن جایی که به نظر وی، این صد و پنجاه قاعده بسیار مهم و برای خوانندگان بسیار کارآمد است، همه آن ها را در کتاب آوردند. آنچه که در این اثر درباره این صد و پنجاه قاعده آمده، این است که این قواعد خودشان از چه قواعد یا اندیشه هایی دیگری ناشی شده اند، آن ها مبتی بر چه اصولی هستند و چه اصولی بر آن ها مترتب است. این کتاب برای دانشجویان فلسفه اسلامی و حتی برای تمام علاقمندان به فلسفه مفید است. زیرا قاعده فلسفی، اسلامی و غیر اسلامی یا شرقی و غربی ندارد. قواعد فلسفی جهان شمول و بدون زمان و مکان هستند. قاعده عقلی همیشه قاعده عقلی است.
قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب حاضر در دو جلد و شامل صد و پنجاه قاعده فلسفی است. چند قاعده از کتاب مذکور شامل: قاعده امکان اشرف، قاعده امکان الاخس، البسیط لایمکن أن یکون فاعلاً و قابلاً و ... می باشد.
قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی - جلد دوم (از دوره دو جلدی)
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی؛ ویراستار: فاطمه فنا
نوع منبع :
کتاب , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ,
چکیده :
قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی تألیف غلامحسین ابراهیمی دینانی از جمله آثار فلسفی معاصر در گردآوری و معرفی قواعد فلسفه اسلامی است. این اثر به زبان فارسی قبلا در سه و اینک در دو جلد منتشر شده است. نویسنده در رابطه با هر قاعده سعی کرده دیدگاه‌های مختلف را مطرح و مورد نقض و ابرام قرار دهد و در نهایت با نتیجه‌گیری و ذکر دیدگاه ملاصدرا یا اشعاری از ملاهادی سبزواری یا مانند آن به پایان برد. ساختار کتاب مشتمل بر مقدمه، پیشگفتار و 150 قاعده فلسفی است. گزارش محتوا: نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز می‌کند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کرده‌‏اند که به ترتیب عبارتند از: موضوع‏، مسائل‏ و مبادى‏. او پس از توضیح هر یک، این‌گونه ادامه می‌دهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مى‏‌شناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مى‏‌باشند. این دسته از قواعد از یک‌جهت در ردیف مبادى قرار مى‏‌گیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل به‌حساب مى‏‌آیند. وجود این‏‌گونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، به‌‏ویژه فلسفه نیز نظیر آن‌ها را مى‏‌توان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى به‌خوبی نشان مى‏‌دهد وجود این‌‏گونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مى‏‌باشند، در فلسفه فراوان است. ‌ وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر می‌داند: «نگارنده این سطور که از مدت‏ها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همان‏طور که جمع‏‌آورى این قواعد در فقه اسلامى به‌وسیله برخى فقها انجام گرفته و این خلأ پر شده است، در فلسفه اسلامى نیز این نقصان را جبران سازد. توفیق این کار از سوى پروردگار هنگامى به‌دست آمد که تحصیلات دوره دکترى را در رشته فلسفه و حکمت اسلامى به پایان رسانید و موضوع پایان‏‌نامه خود را تحت عنوان قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى انتخاب کرد. براى بررسى و تنظیم قواعد فلسفى بیش‏تر آثار فلاسفه و متکلمین اسلامى مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و محصول آن پژوهش‏ها به‌صورت رساله‌‏اى شامل یک‌صد قاعده فلسفى گرد آمد». ‌ دینانی همچنین در پیش‌گفتار کتاب با نقد ماده‌گرایی و ذهن‌گرایی، طریق وسط و راه روشن را واقع‏‌گرایى دانسته است. بیش‏تر فلاسفه اسلامى، به‏‌خصوص صدر المتألهین، فلسفه خود را بر اساس واقع‌‏گرایى بنیاد نهاده‌‏اند و در باب ادراک یا مبحث ارزش معلومات، مسئله وجود ذهنى را مطرح کرده‌‏اند. در سایر مکتب‏هاى فکرى و فلسفى در باب ادراکات یا مبحث ارزش معلومات، کم‏تر با تعبیر «وجود ذهنى» مواجه مى‏‌شویم‏ در عین اینکه عموماً مسائل فلسفه اولى داراى کلیت و عمومیت هستند، برخى مسائل‏ وجود دارد که دایره عمومیت و کلیت آن‌ها به‌مراتب وسیع‏‌تر از سایر مسائل است. این‏‌گونه مسائل را مى‏‌توان تحت عنوان «قواعد فلسفى» مورد بحث و بررسى قرار داد. این قواعد معمولاً از چنان عمومیت و کلیتى برخوردارند که مى‌‏توانند نسبت به سایر مسائل داراى حکم زیربنا و نقش سازنده باشند. پنجاه قاعده ازاین‌گونه قواعد در بخش اول مورد بحث قرار گرفته و پنجاه قاعده دیگر، به ترتیبى که در مقدمه اول ذکر شد، مورد بحث ‌و گفت‌وگو قرار می‌گیرد. ‌ در تنظیم قواعد فلسفی نکات زیر رعایت شده است: هریک از قواعد با عنوان معروف خود مطرح شده، به‌طورى‌که اگر احیاناً مفاد یک قاعده در کتب مختلف با عبارات مختلف ذکر شده، آن عبارت که از همه عبارات معروف‏‌تر است، انتخاب شده و عنوان قاعده قرار گرفته است. چون متون اصیل و با اهمیت در فلسفه اسلامى بیش‏تر به زبان عربى نوشته شده، حفظ عنوان اصلى قواعد ایجاب مى‏کرد که هریک از آن‌ها با متن اصلى عربى مورد بررسى قرار گیرد. کلیه قواعد به ترتیب حروف تهجّى گرد آمده و ملاک تقدم در هر قاعده حرف اول آن است. حرف اول در هر قاعده، بدون الف و لام تعریف یا کلماتى از قبیل «کل»، «بعض» و مانند آن، در نظر گرفته شده است، به‏‌طورى‌که مثلاً قاعده «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد»، در حرف «واو» مورد بحث قرار گرفته و قاعده «کل ممکن زوج ترکیبى له ماهیة و وجود»، در حرف «م» مورد بحث واقع شده است. ‌ در ادامه به دو نمونه از قواعد ذکر شده در کتاب به‌اختصار اشاره می‌شود: اولین قاعده، «انتقال الاعراض محال» نام دارد. نویسنده در توضیح محال‌بودن انتقال عرض از موضوعی به موضوع دیگر ابتدا به تعریف ماهیت جوهر و عرض پرداخته است. سپس ادامه می‌دهد تا آنجا که از مطالعه کتب فلسفی و کلامی برمی‌آید، کسی قائل به جواز انتقال عرض از یک موضوع به موضوع دیگر نیست؛ بلکه آن را از نظر عقل محال دانسته‌اند. وی در این رابطه دیدگاه فارابی، سهروردی، فخر رازی و در آخر ملاصدرا را مورد بررسی قرار داده است. ملاصدرا در اینجا جهت اثبات تجرد نفس ناطقه به یک سلسله آیات قرآنى استدلال مى‏‌کند که مضمون آیات شریفه رجوع و بقاء نفس ناطقه در معاد و رستاخیز است. سپس این استدلال را بر دو اصل و قاعده «امتناع اعاده معدوم»‏ و «استحاله انتقال عرض» ‏که از نظر وى قطعى و ثابت‌‏اند استوار مى‏‌سازد. وجه ابتناء استدلال بر این دو قاعده آن است که گفته مى‌‏شود اگر نفس ناطقه انسان، مجرد و جاودان نباشد، از این دو حالت خارج نیست: هنگام مرگ و مفارقت از بدن، نابود مى‏‌شود یا هنگام جدایى از بدن، به بدن برزخى دیگر منتقل مى‌‏شود. در این صورت اگر گفته شود که نفس ناطقه پس از مرگ و جدایى از بدن نابود مى‏شود، با توجه به آیات شریفه که به حضور نفس در معاد تصریح مى‏کند، اشکال اول یعنى اعاده معدوم، لازم مى‏آید و اگر گفته شود که نفس ناطقه پس از مرگ و جدایى از بدن به بدن برزخى دیگر منتقل مى‌‏شود، اشکال انتقال عرض از یک موضوع به موضوع دیگر لازم مى‏‌آید و چون هر دو امر، یعنى اعاده معدوم و انتقال عرض، از محالات عقلى محسوب مى‌‏شود، ناچار باید به فرض اول، یعنى مسئله تجرد نفس ناطقه، اعتراف کنیم. ‌ در یک‌صدمین مورد، قاعده‌ای با عنوان «آنچه علم و ادراک را تحقق می‌بخشد، چیزی جز نور و روشنایی نیست» مطرح شده است. وی معتقد است که آنچه اهل عرف و جمهور مردم از لغت نور اراده مى‏‌کنند، چیزى جز نور محسوس نیست. عامه مردم وقتى از نور سخن مى‌‏گویند، همان چیزى را اراده مى‏‌کنند که در چشم آن‌ها علت دیدن به شمار مى‏‌آید؛ ولى اگر ملاک و معنى نور روشن بودن و روشن‏‌کردن است، باید گفت هرچیزى داراى این خصلت باشد نور به شمار مى‏‌آید. برخى از حکما بر اساس همین معنى و طبق همین ملاک گفته‌‏اند: «النّور هو الظّاهر لنفسه المظهر لغیره و الظّلمة ما يقابله»؛ یعنى نور عبارت است از چیزى که در حدّ ذات خود روشن باشد و سایر اشیاء را نیز روشن گرداند. اگر این سخن حکما در باب معنى نور درست باشد، ناچار باید گفت مفهوم نور همانند مفهوم وجود یک مفهوم عام و شامل است که همه‏‌چیز را در جهان ادراک فرامى‏‌گیرد. به‌این‌ترتیب، مى‏‌توان گفت حقیقت ظهور چیزى است که هم در حدّ ذات خود ظاهر است و هم اشیاء دیگر را ظاهر مى‏‌گرداند. حقیقت وجود نیز به همین منوال است؛ زیرا هر چیزی که در جهان موجود گردد ناچار به وجود موجود مى‏‌گردد. به‌این‌ترتیب، مى‏‌توان گفت حقیقت وجود در حدّ ذات خود موجود است. همه موجودات دیگر نیز به وجود موجود مى‏‌باشند. همان‏گونه که در آغاز این مبحث ذکر شد نور در عرف عام تنها در مورد حس باصره مصداق پیدا مى‌‏کند، درحالی‌که نسبت میان شاهد و مشهود یا بیننده و دیده شده همان نسبت است که میان سامع و مسموع یا شامه و مشموم وجود دارد. همان‏گونه که نور در حس باصره ظاهر بالذّات و مظهر غیر است صوت نیز در حس سامعه ظاهر بالذّات و مظهر غیر به شمار مى‏‌آید. در مورد سایر حواس و قواى مدرکه نیز وضع به همین منوال است. همان‏گونه که صوت جز در مورد حس سامعه ظاهر نمى‏‌گردد، نور محسوس نیز جز در مورد حس باصره فاقد معنى ظهور و روشنایى است. به‌این‌ترتیب، مى‌‏توان گفت بین صوت و نور در خصلت ظهور هیچ‌‏گونه تفاوت وجود ندارد؛ زیرا آنچه ظاهر بالذّات و مظهر غیر به شمار آید مصداق معنى نور خواهد بود. معنى این سخن آن است که اگر حقیقت نور وجود نداشته باشد، هیچ‏گونه ادراک در جهان صورت تحقق نمى‌‏پذیرد. در این صورت باید گفت آنچه علم و ادراک را تحقق مى‌‏بخشد، چیزى جز نور و روشنایى نیست. ‌
  • تعداد رکورد ها : 22