جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
رحمان مشتاق مهر ، یدالله نصراللهی ، علی حاجی زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
تاریخ ادب فارسی جاودانگی و تاثیرگذاری بیشتر مباحث ناب‌ تعلیمی و عرفانی خود را درگونه‌های مختلف آن، ‎‎مدیون قالب شعری مثنوی است. قالب مثنوی به دلیل ویژگی ممتاز و بارز آن در قافیه‏ پردازی، ‎‎یکی از پردامنه‌ترین قالب‌های شعر فارسی است. وبزرگترین شاهکارهای ادبی زبان فارسی در این قالب شعری سروده شده است. برای شناخت و احاطة‌ کامل بر این منظومه‌ها و نیز بیان وجوه افتراق واشتراک آن‌ها بهترین راه، ‎‎پی بردن به فرم وساختار آن‌هاست. در پژوهش حاضر ضمن مطالعة‎ بیرونی مثنوی‌های دورۀ‎ مورد مطالعه، ‎‎به مطالعة‎ درونی این منظومه‌ها، یعنی؛ شکل و فرم حاکم برآنها پرداخته می‌شود. براین ‎اساس، ‎‎متن (کانون مرکزی) و پیرامتن ( دیباچه و خاتمه) مثنوی‌های بلند تعلیمی و عرفانی تا پایان سدۀ‎ هفتم هجری مورد بحث وبررسی قرار می‌گیرند. هدف ما دراین نوشتار بررسی فرم وشکلِ حاکم برمتن و پیرامتن منظومه‌های بلند تعلیمی و عرفانی از حیث پای‎بندی آنها بر سنت‌های ادبی حاکم بر عصر شاعر است. نگارندگان با علم بر اینکه اثر ادبی به عنوان انگاره ای با وحدت سازمند، ‎‎وجود آغاز و میانه و پایان را مفروض می سازد، ‎‎می‌کوشند در پرتو بررسی عناصر پیرامتنیِ هفت مثنوی تعلیمی و عرفانی (حدیقة‎الحقیقه، ‎‎ ‎‎مخزن الاسرار، ‎‎منطق ‏الطیر، مصیبت نامه، الهی‌نامه، ‎‎بوستان و مثنوی معنوی) کارکردهای متصور برای به کارگیری این پیرامتن ها را مورد مطالعه قرارداده و برجستگی‌های منحصر به فرد مثنوی مولانا را به عنوان سر-آمد مثنوی‌ها بیان کنند .
نویسنده:
فاطمه نیک نفس ملکشاه ، رضا فرصتی جویباری ، حسین پارسایی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
سفرِ نَفس که در اساطیر ملل و ادیان توحیدی از آن به عروج، تشرّف و معراج یاد می‌شود، یک کهن‌الگویِ معطوف به رستگاری است که اسطورۀ هبوط را تبدیل به اسطورۀ بازگشت جاودان می‌کند. ادبیات کلاسیک ایران و عرفان اسلامی، برعکس ادبیات مدرن، بسیار تحت تأثیر این فراروایت است. از قرن چهارم تا قرن ششم، یعنی از تأویل معراج پیامبر اسلام با رویکرد فلسفی سفر نفسِ ناطقه و شکل‌گیری رساله‌الطیرهای ابن‌سینا، غزالی و سهروردی تا پیدایش منطق‌الطیر عطار نشان می‌دهد که ساختار منطق‌الطیر در عرفان اسلامی و ادبیات کلاسیک همان ساختاری است که از کهن‌الگوی معراج انتزاع شده است. این مقاله با رویکرد نقد اسطوره‌ای در جستجوی راهی است تا نسبتِ ساختاری کهن‌الگوی عروج را با رساله‌الطیرها و منطق‌الطیر نشان دهد. در کهن‌الگوی عروج و به تَبَع آن در رساله‌الطیرها وجود هادی آسمانی یا پیر دانای راه، بیانگر کنش قهرمانی است که می‌خواهد جستجوگران حقیقت را راهنما باشد. این الگو براساس نقد اسطوره‌ای، همان محاکات برتر است که در ادبیات پیشامدرن تأکید بی‌چون بر محاکات، پیر دانای راه شده است؛ بنابراین نسبت ساختاری وثیقی بین ژانر مقامات و احوال، تذکره‌ها، منطق‌الطیر و معراج نامه‌ها برقرار است.
نویسنده:
رضا عباسی ، عظیم حمزئیان
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
بدون شک مقولة «انسان‌شناسی» بعد از خداشناسی، مهم‌ترین موضوع در عرفان است و عارفان در این زمینه، نگاه ویژه و تفسیر خاصّی داشته‌اند. ابو عبدالله نفّری، به عنوان یکی از همین عارفان، گزارش تجارب عرفانی خود را در دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» در بندهای متعدّد و با زبانی بسیار پیچیده، ارائه کرده است که می‌توان نگرش انسان‌شناسانة او را از این گزارش‌های شهودی، استنباط نمود. شناخت انسان در اندیشة این عارف دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آن‌ها بحث از انسان مرتبط با ماسوای حق است. درواقع پرسش این مقاله، به طور مشخص این است که «انسانِ ماسوایی» در اندیشه عرفانی نفّری چه ویژگی‌هایی دارد؟ نگارنده در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، محتوای «انسان‌شناسانة» اندیشه عرفانی وی را با تمرکز بر مطالب مربوط به «انسان مادون»، استخراج و تدوین کرده و به این نتیجه رسیده است که نفّری اصرار زیادی بر این مطلب دارد که انسان در برزخ «حق» و «ماسوا» قرار دارد و این جایگاه مهم‌ترین عامل ابتلا و آزمون انسان است. او همچنین مصادیق ماسوای حق را محدود به موجودات آفاقی ندانسته و برخی ساحت‌های وجودی خود انسان را نیز ازجمله مصادیق ماسوای حق می‌داند.
نویسنده:
احسان پورابریشم
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
«واقعه»، حالتی در عرفان اسلامی است که با آداب و شرایطی (خلوت‌گزینی، استغراق در ذکر و...) حاصل می‌شود و سالک با آن به معرفتی تازه می‌رسد و رهیافتی به عالم معنا می‌یابد که جایگاهش را در سیر و سلوک روشن می‌کند. واقعه اغلب در قالب اشکال، انوار، الوان و... پدیدار و با نظر پیر، تأویل و تفسیر می‌شود. پژوهش حاضر پس از تعریف و بررسی مفهوم واقعه و بیان اهمیت ایدئولوژیک آن، به دیدگاه ذات‌گرایان و ساختارگرایان دربارة تجربة دینی می‌پردازد؛ دسته‌بندی شش‌گانة دیویس از تجارب دینی با تاکید بر مانعة‌الجمع نبودن آنها بیان و سپس واقعة عرفانی از منظر تجربه‌ای تفسیری، شبه‌حسّی (با تأکید به واقع‌نمایی و غیروهمی بودن آن) و عرفانی (با مطالعة منظومة سلوک طریقت کبرویه) تبیین می‌شود. سرانجام نظرات کتز دربارة زمینه‌مندی تجربة عرفانی بیان می‌شود. کتز معتقد است که تجربه در خلاء روی نمی‌دهد و حاصل تعامل دو سویة عارف با باورها، سنّت، تجارب دیگر و محیط است. علاوه بر این، حضور اسوه (راهنما) نیز در شکل‌گیری، جهت‌دهی و تأویل تجربة عرفانی اهمیت دارد. این نظریه در حوزة واقعات عرفانی با بررسی آداب و شرایط واقعه، که در چارچوبِ سنّتِ دینیِ معیّن روی می‌دهد و نیز نقش پیر در شکل‌گیری و معنابخشی به آن، بیان می‌شود. در هر بخش از پژوهش حاضر، برای تبیین مباحث مطرحه با ارجاع به منابع و تذکره‌های عرفانی، به ذکر واقعات از مشایخ صوفیه پرداخته می‌شود.
نویسنده:
قدرت الله طاهری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
دو اصطلاح ایمان (Faith) و اعتقاد (Belief) نه تنها در نزد عامّۀ مردم، بلکه در نزد خواص به جای یکدیگر به کار می‌روند و در متون مختلف مرزهای مفهومی متمایزی بین آنها وجود ندارد. حال آنکه اصطلاحات مذکور در معنا و مفهومِ حقیقیِ خود تمایز جدّی با هم دارند. بر خلاف بسیاری از شاعرانِ متمایل به تصوّف و عرفان که فاصله‌ای میان ایمان و اعتقاد نمی‌دیدند، مولانا در بخش‌هایی از مثنوی، «ایمان» و «اعتقاد» را از یکدیگر تفکیک و تفاوت عالََمِ ایمان و مؤمنان و عالَمِ اعتقاد و معتقدان را تبیین می‌کند و راه خود را از سایر شاعران عارف‌مسک پیش از خود جدا می‌سازد. در منظومۀ فکری مولانا که بی‌شباهت با دیدگاه‌های فیلسوفانی مانند کی‌یرکگور نیست، ایمان امری سیّال و مدام در حال شدن است و اعتقاد امری ثابت و ایستا و به همین دلیل، ایمان امری نامحدود است و اعتقاد امری محدود و مقیّد. ایمان، فردمحور است و از راه تجربۀ فردیِ و با سیر انفسی به دست می‌آید و اعتقاد در جمع و جمعیّت و از طریق وسائط و سیر آفاقی بروز می‌کند، متعلَّق ایمان امر محال است و اعتقادات امور ممکن را شامل می‌شوند، صاحبان اعتقاد جزم‌گرا، دیگرستیز و هراسان هستند که مبادا کسانی بر عقاید آنها بتازند ولی صاحبان ایمان، مداراجو هستند. صاحبان ایمان، در رابطه‌ای بی‌پایان با خداوند همواره در حال شدن هستند و عاشقانه این رابطه را ادامه می‌دهند و صاحبان اعتقاد، با خداوند، رابطه‌ای معامله‌گرانه دارند و اگر دین می‌ورزند دین‌‌شان وسیله‌ای است برای دستیابی به خواست‌های این‌جهانی و آن‌جهانی.
نویسنده:
زهرا ناظری ، مهدی فیّاض ، سیدمحسن حسینی مؤخر
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
از منظر نشانه‌شناسی فرهنگی، متون در حکم حافظة فرهنگی، محصول شرایط و ارتباطات بینافرهنگی و نمایانگر فرهنگ و نحوة سازمان‌‌بندی آن هستند. در طی قرون متمادی عرفان و تصوف اسلامی در هیئت مجموعه‌ای از باورها، کرد‌و‌کارها و رسوم در لایه‌های اجتماع رسوخ کرد و به تدریج به صورت فرهنگی منسجم بر بستر فرهنگ جامع اسلامی تشخّص یافت. این فرهنگ جدید توانست نظام‌مندی خود را با استفاده از نظام الگوساز زبان، در قالب ادبیات عرفانی سازماندهی کند. به منظور دست‌یابی به نظام سازمان‌ده فرهنگ عرفان و تصوف اسلامی، اولین متن مستقل فارسی این فرهنگ به روش توصیفی و تحلیلی، کاویده شد تا در پرتو آن، سپهر نشانه‌ای عرفان و مناسبات بینافرهنگی در کشف‌المحجوب هجویری، شناسایی شود. فرهنگ بازنمایی‌شده در این کتاب دارای الگویی دوگان، مشتمل بر «مرکز» با نشانه‌های منسجمی چون: فقر، باطن-گرایی، علمی‌بودن تصوف، مرقعه‌پوشی و ... برای جداسازی دو حوزة خودی از دیگری و «پیرامون» است که پیوسته با دیگران تعامل می‌کند. بیان جهان‌نگری خاص صوفیانه و اثبات آنها در قالب فقهی و کلامی و منابع استنادی آنها، تدوین اصول، مشایخ و فِرَق متصوفه مطابق اصول، رجال و مکاتب مختلف سپهر‌های کلامی و فقهی و بیان مباحثی چون: صفات خداوند و تقسیم‌بندی آنها، موقوفی‌بودن این اوصاف، توحید خداوند، حدوث و قدم الهی، غنی و بی‌نیاز بودن او و .... در کشف‌المحجوب از فضاهای مرزی است که عرصة تبادلات بینافرهنگی به شمار می‌آید. این فضای مرکزی و فضای حاشیه-ای، شکل‌دهنده به هویت فرهنگی صوفیه با انسجام درونی و مناسبات پویای بیرونی است.
نویسنده:
زهره مهدوی ، محمد تقوی ، منصور معتمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قرن هفتم و هشتم هجری قمری آثـار فراوانـی در شبه‌قاره (هند و پاکستان با نام «ملفوظات» در حوزۀ ادبیات عرفانی نگاشته شد. وجود برخی اشتراکات میان این متون و مجالس، این سؤال را به ذهن متبادر می­کند که آیا ملفوظات به تقلید یا تحت­ تأثیر مجالس نگارش یافته ­اند یا آثاری متفاوت هستند؟ مجالس سبعه (629-621 یا 642-637.ق) اثر مولوی و فوایدالفؤاد (722-703.ق) اثر خواجه نظام­الدین اولیا نمونه­های شناخته‌شده­ای از مجالس و ملفوظات هستند که در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن­ها و ویژگی­ های مشابه و متمایز هریک می­پردازیم. این مقایسه با توجه به نظریۀ بینامتنیّت انجام می­شود. فوایدالفؤاد از منظر پیرامتنیّت تنها در نحوۀ تقسیم‌بندی نشست­ها و نداشتن عناوین داخلی، با مجالس سبعه مشترک است. از لحاظ سرمتنیّت، تعلّق دو اثر به گونۀ ادبی خاص باعث وجود برخی ویژگی ­های ساختاری و محتوایی مشترک در دو متن گردیده است. از حیث ارتباط بیش­متنی با توجه به وجود اسناد تاریخی، برگرفتگی غیر­مستقیم فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، محتمل است و گشتارهای کمّی، انگیزه­ای وکیفی در فوایدالفؤاد مشاهده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می ­دهد که تأثیرپذیری فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، جنبۀ تقلیدی ندارد و با توجه به مشابهت­ ها، این اثر و احتمالاً سایر ملفوظات، برداشتی آزاد و غیرمستقیم از مجالس سبعه و سایر مجالس هستند.
صفحات :
از صفحه 69 تا 99
نویسنده:
سعید ولدبیگی ، محمد کاظم یوسف پور ، علیرضا نیکویی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی هرمنوتیک با ورود به حوزۀ مطالعات دینی، اقتدار متون مقدس را به­عنوان یک راهنمای هنجاری با الگوهای مشخص و تعریف­شده در پرانتز قرار ­می­دهد. این تعلیق، عرصۀ ارجاعِ شاعرانۀ غیرتوصیفی را به جهان می­گشاید. رویدادهای بازگوشده درکتاب مقدس به­عنوان رویدادهای تاریخی، اکنون از وجود متنی برخوردارند که از منشأ پیشینِ خود فاصله گرفته‌اند و معانی کنونی­شان محصول ثبت آنها در شبکه­ای از متون است که به­طورمتناوب، یکدیگر را در یک کلِ بینامتنی حمایت و جابه­جا می­کنند؛ براین­اساس کتاب مقدس، پیش از هرچیز گفتمانی است که نظریۀ کلیِ متن آن ­را به­عنوان حلقه­ای در یک زنجیرۀ ارتباطی می­فهمد. پُل ریکور در تدوین قوسِ هرمنوتیکی خود با تأکید بر مرحلۀ تبیین انتقادی (نقد ادبی) گذار از اولین تفسیر سطحی و متعصبانه را به خوانشی عمیق ممکن ­می­سازد که در برابر رویارویی با عینیت ایستاده است. در این مقاله با توجه به دیدگاه­های ریکور به بررسی مفاهیمِ «وحی و شهادت (گواهی)» در متون مقدس گوران می­پردازیم و سپس با تحلیل شعر و کلام مقدس «نوروز سورانی» در این زمینه، سعی در نشان دادن الگوی عینی این مفاهیم در متون مقدس گوران (یارسان/ اهلِ حق) داریم. این تعلیق سبب می­شود تا وحی با توجه به ویژگی­های منحصربه‌فرد گفتمان­ها و درعین­حال از طریق روابط متقابل آنها درک شود. پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور با تأکید بر مرحلۀ تبیین انتقادی موجب می­شود تا کتاب مقدس از تفسیرهای ذهنی­سازِ وابسته به فرهنگ و نیز از تفسیرهای بنیادگرایانه­ رها شود و کماکان در جهان مُدرن امروز مورداستناد و استفاده­ قرار بگیرد.
صفحات :
از صفحه 39 تا 67
نویسنده:
سید مهدی زرقانی ، امیر محمد اردمه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلة موردبررسی این مقاله، بازخوانی تحول شعر و شخصیت سنایی است. این تحقیق با تمرکز بر تحلیل محتوای قصاید سنایی و بررسی سیر تاریخی و ممدوحان آن­ها مسیر تحول سنایی را بررسی می­کند. مقاله نشان می­دهد که برخلاف آن­چه عموماً پنداشته می­شود علت ترک غزنه، نه تحول روحی شاعر به‌سوی زهد بلکه شکست او در یافتن ممدوحانی است که نیازهای مادی او را تأمین کنند. او غزنه را در جستجوی ممدوحان مناسب ترک کرد و از آن‌جا که در آن زمان، چندان شاعر مشهوری نبود و مهاجرت شاعران دیگر به شهرهای دور از خراسان هم چندان موفقیت­ آمیز نبود، تصمیم گرفت در خراسان بماند. منتها اقتضای ممدوحان تازه، تغییر در ساختار بلاغی و مضمونی قصاید بود و از این­جا نقش سنایی به‌عنوان طراح بوطیقای قصیدة مدحی- اندرزی آغاز شد. شخصیت شاعری سنایی در حوزۀ قصاید با شخصیت شاعری او در حوزه غزل، متفاوت است اما جمع بین این دو شخصیت را باید در مثنوی­ های او سراغ گرفت. بدین ترتیب نقش سنایی در تحول شعر فارسی بیشتر از آن­که دارای بُعد ایدئولوژیک باشد، بُعد رتوریک دارد. او بیش از عارفی، در شاعری مقام شامخی دارد.
صفحات :
از صفحه 137 تا 168
نویسنده:
حبیب الله عباسی ، زهرا نمازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جستار پیش‌رو بر آن است که نقش ابن‌ قیسرانی را در دفاع از تصوف و تثبیت جایگاه آن از رهگذر سماع تبیین کند. با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا گزارشی مختصر از دو روایت ابن قیسرانی در صفوة التصوف و کتاب السماع، ارائه، سپس اسلوب وی در اثبات اباحت سماع تبیین شده است. در ادامه، نگاه غزالی به سماع در احیای ­علوم ­دین بررسی گردیده و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با دیدگاه ابن­قیسرانی نشان داده شده است. اهمیت این بحث در آن است که هردو، از علمای برجستة دین و از بزرگان حدیث بودند که برای فتاوی خود در قرآن و سنت، ریشه‌ای می‌جستند و برای تمام حرکات و سکنات صوفیان در نظام خانقاهی، راهی به سنت رسول و صحابه می‌یافتند. اینان با آگاهی بر دو علم اصول و فروع یا همان علم کلام و فقه و نیز کتاب و سنت، برخلاف صوفیان محافظه‌کار با استفاده از شگردهای محدثان و فقها و با تکیه بر آیات و احادیث و روایات، حکم به اباحت سماع دادند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 37