جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > ادبيات عرفانی > 1400- دوره 13- شماره 24
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
امیر پوررستگار ، محمّدیوسف نیّری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
تمرکز بر نفس و خودشناسی و نیز توجه به منِ قدسی، ازجمله موضوعاتی است که عرفان و تصوف را با روان­شناسی پیوند می­ دهد. تصوف­ پژوهان غربی در مواجهه با متون عرفانی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و روش‌های پژوهشی متنوعی بهره برده ­اند. یکی از دانش ­ها و ابزاری که این پژوهشگران در بررسی و تحلیل ­های عرفانی خود استفاده کرده ­اند، روان­شناسی است. شرق­شناسان به کمک بن­ مایه ­های روان­شناختی و روان­کاویِ موجود در متون صوفیانه، رهیافتی نوین در تصوف­ پژوهی ارائه کرده­ اند. مبنای پژوهش حاضر، واکاوی و نقد آثار ترجمه ­شدۀ تصوف­ پژوهان غربی است که با رویکردی روان­شناختی به عرفان و تصوف نگریسته ­اند. با غوررسی در پژوهش‌های آنان آشکار می­ شود که ضمیر ناخودآگاه، نماد و مسئلۀ تأویل، به همراه زمینۀ «فردیت» در نظام روانی یونگ، توجه به «منِ شکوفا» در روان­شناسی کمال و تکیه بر اصل تمرکز در نیایش عرفانی از مهم­ترین رویکردهای روان­شناختیِ پژوهش‌های عرفانی شرق­شناسان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که تمرکز بر فرایند «ذکر» و «مراقبۀ» صوفیانه و تلاش عارف برای نیل به منِ ملکوتی، سهم قابل‌توجهی از پژوهش ­­های شرق­ شناسان را به خود اختصاص داده است. فهم و غرض تصوف ­پژوهان از رویکرد روان­شناسی و روان­کاویِ عرفان، لزوماً و مطلقاً، روان‌شناسی نوین و مکاتب روان­درمانگر سده ­های متأخر نیست، بلکه عمدۀ کوشش آنان - به تبع تمرکز عرفای ایرانی بر نفس- بیشتر گرایشی «نفس ­پژوهانه» دارد. از سوی دیگر، آنان در بخش اندکی از پژوهش‌های خود به تطابق آموزه­های عرفانی با مکاتب نوین علم روان­شناسی باور دارند و از این رهگذر به تحلیل و نقد آن نیز برخاسته ­اند.
نویسنده:
داود اسپرهم ، عباس علی وفایی ، احمدعلی حیدری ، مریم حق شناس
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
تصاویر مرکزی یا کلان‌استعاره­ ها در مقام گزاره­ حاوی اندیشه­های نابی‌اند که از تجربه­های شخصی عارف نشأت می ­گیرند. ازاین‌رو، رمزگشایی و تبیین معانی ثانویۀ آن­ها جهان­بینی عارف را بیش از پیش آشکار می­کند. این تصاویر ایماژهایی معرفتی‌اند که هم در شکل تجلی سطحی و هم شهودی قابلیت بروز دارند. این جستار به بررسی پیوند خورشید از یک سو با مفاهیم فلسفی و اسطوره­ای (عقل فعال و نورالانوار) و از دگر سو با ایماژهایی چون سیمرغ، درخت، کیخسرو و پیر سعی دارد کارکرد تصویر خورشید را به‌عنوان رمزی که با معنی به وحدت رسیده است، تبیین نماید. یکی از دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، تجلی شهودیِ پدیدار خورشید است که اسباب تمایز داستان­های رمزی سهروردی را فراهم می­کند؛ به‌نحوی که سبب می­شود خورشید سطوح زبانی را پشت سر نهد و به یک «معنی­واره» یا ادراکی مفهومی تبدیل شود. دستاورد دیگر، درهم تنیدگی تصویر و معنا در نظام فکری و زبانی سهروردی است که بیان­کنندۀ دو رهیافت محوری است: این تصاویرند که معنی را می­سازند نه معانی تصاویر را. و دیگری، ایماژهای پدیداری هویت مشترکی را بین دریافت ذهنی و جسم برونی­ ایجاد می­کنند. بنابراین چنین تصاویری علاوه بر گریزپذیری و غامض بودن، لغزان و نامشروط نیز هستند و برای معانی متعدد به‌کار می­ روند.
نویسنده:
ابراهیم کنعانی ، فاطمه رزمی حسن آباد
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مسئلۀ اصلی پژوهشِ حاضر این است که نقش پادگفتمان­ ها در تقویت، تثبیت و بازآفرینی معنای نشانه­ای و یا ساخت­شکنی از نشانه­ های گفتمانی مربوط به دیگری چیست. این پژوهش می‌کوشد با تبیین سازوکار زبانی و دلالتی متن و از منظر کارکرد پادگفتمانی، شیوه­ های تعامل و رقابت میان گفتمان­ های مختلف را بررسی کند و با کشف نقاط مرکزی گفتمان به تبیین چگونگی تولید، تغییر و یا تثبیت معنا بپردازد. پادگفتمان وضعیتی را ایجاد می­ کند که یک گفتمان در تعامل و یا چالش با گفتمان دیگر قرار م ی­گیرد و با حمایت از آن تأیید می­ شود. در این جستار کارکردهای پادگفتمان در شکل ­دهی به دلالت­پردازی و فرایند معناسازی بازکاویده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که پادگفتمان­ ها در داستان شیخ صنعان (در منطق ­الطیر عطار) چگونه و در قالب کدام کارکردها توانسته­ اند شیوه­های تعامل و رقابت میان گفتمان­ های مختلف را بازنمایی کنند. به این منظور، با استفاده از روش تحلیل کیفی گفتمان و از منظر پادگفتمانی و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، به تحلیل و تبیین مؤلفه­هایی پرداخته شده است که در قالب پادگفتمان در داستان یادشده نقش ایفا می­کنند و به حمایت و گسترش ایدۀ اصلی داستان یاری می­رسانند. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که این داستان با به ­کارگیری پادهای مختلفی از قبیل شبیه ­سازی ارجاعی، روایی، استعاری، تودرتو، تفویض اختیار، پرسش، تعویق کنشی، شاهد آوردن، احیای کنشگر، خرق عادت، و پادگفتمان رد و استعلا گفتمان اصلی داستان را تأیید و تثبیت کرده است.
نویسنده:
سیدمحمد ساعدی ، مسعود خردمندپور ، امیرمحمد اردشیرزاده ، عبدالله مقامیان زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ابوسعید ابوالخیر در گفتار، منش و اندیشه به انسان و دغدغه ­های او توجه ویژه ­ای داشته و نظام عرفانی خود را بر این اساس انسجام بخشیده است. در مکتب روانشناسی انسان­ گرا که آبراهام مزلو برجسته­ترین نظریه ­پرداز آن است، چنین نگرشی نمود دارد. او با توجه ویژه به انسان سالم، نظریۀ خودشکوفایی را ارائه کرده است. یکی از ویژگی­ هایی که مزلو برای افراد خودشکوفا برشمرده، «ساختار مَنِشی مردم­ گرا» است. هدف پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ­ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، بررسی و تحلیل ساختارهای مردم­گرا در سیرۀ عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد به نظریۀ خودشکوفایی آبراهام مزلو است. نتایج پژوهش نشان می­ دهد که پیر میهنه در ارتباط­ گیری با مردم، فارغ از پیش ­انگاره­ های معمول عمل می ­کرده و مفاهیم بنیادین انسانی را به‌عنوان ممیزۀ میان افراد شکوفا و رشدنیافته درنظر می­ گرفته است. او با خودآگاهی نسبت به محدودیت­ های علمی و شناختی، مصاحبت با نخبگان علمی، دینی و سیاسی را برگزیده بود که این امر در تقویت شخصیت معنوی و پایگاه اجتماعی ­اش مؤثر بوده است. همچنین تبیین نظام ارزش­ گذاری جدید مبتنی بر مسائل معرفتی و غیرظاهری از سوی شیخ، موجب گرایش مردم به مجالس وعظ و تذکیر وی شده بود. اصلی ­ترین ویژگی در مناسبات بینافردی ابوسعید را می‌توان عدم برتری­ جویی دانست.
نویسنده:
امیر یوسفی ، محمود شیخ
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
اگر سلوک را مجموعة خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار میآید، در نظر بگیریم، آنگاه میتوانیم درباره نسبت میان آن در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری، کوشیده‌ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی‌های سلوکی مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی‌هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، لذا در دو ساحت (1)صدق شهود و(2)کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته‌ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیة نفس با اموری چون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می‌شوند، در کنار این امور بنا به ‌مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا میتوان با ذکر ویژگی‌های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود مرتبط با صدق شهود است. همچنین رویکرد سبب‌سوزیِ مولانا در سلوک و مقید نبودن به رسومی ثابت و پایبند نبودن او به فرمالیسم صوفیانه متناظر با نگاه شهودی او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطة ضروری علّی و معلولی است؛ همچنین است تناظر و تناسب شهود خدایی عاشق همراه با اراده‌ای عاشقانه متناظر با سلوک عشق‌محور. در حقیقت توصیف ویژگی‌های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن‌ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن‌ها را به تصویر می‌کشد.
نویسنده:
قدرت الله طاهری
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
بخشی از شعر حافظ، محصول تجربه های پیچیدۀ عرفانی است و شاعر در صورت‌بندی زبانی آنها از انواع هنرسازه‌های بلاغی بهره می‌برد و این دو عامل موجب پیچیدگی شعر حافظ می‌شود و راه یافتن به دنیای غزل‌ها مستلزم عبور از لایه‌های زبانی و فهم عالم سیّال تجربه‌های عرفانی است. تجربه‌مندی شعر حافظ، بیشتر در غزل‌های رواییِ او نمایان شده است و به دلیل فشردگی بیش از حد روایت، گره‌های دشواری در معنا و شکل غزل‌ها به وجود می‌آید. غزل شمارۀ 423 با مطلعِ «دوش رفتم به در میکده خواب‌آلوده خرقه تردامن و سجّاده شراب‌آلوده» یکی از این نمونه‌هاست. این غزل، به صورت پوشیده مرحلۀ تبدیل «عرفان زاهدانه» به «عرفان عاشقانه » را گزارش می‌کند، در پرداخت شخصیت نمادین «مغبچه» هنجارهای ادبی و عرفانیِ سنّت شعر قلندرانه نقض می‌شود؛ بدین معنا که مغبچه که مشوّق سالک برای ورود به دیرمغان است، در این غزل در نقش تازه‌ای ظاهر می‌شود و ملامت‌گرانه راوی را نقد می‌کشد. مسألۀ اصلی نوشتار حاضر این است که چگونه می‌توان غزل حاضر را در متن سنّت شعر قلندریِ پیش از حافظ و سایر ابیات پراکندۀ خود وی قرار داد و غزل را از این تناقض معنایی و شکلی نجات داد؟ ما با ارائۀ خوانشی معنایی- ساختی سعی می‌کنیم گره این مشکل را باز و اثبات کنیم این غزل نیز در ادامۀ سنّت غزل قلندرانه است و شاعر با دستکاری در سنّت ادبی، به روایت و ساختی هنری از بیان همان اندیشه‌ها دست یافته و با ایجاد ابهامی معنایی و شکلی، اثری گشوده بر خوانش‌های مختلف آفریده است.
  • تعداد رکورد ها : 6