جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 229
مراحل افعال الهی از دیدگاه قرآن کریم و روایات
نویسنده:
مکارم ترجمان استاد راهنما: رضا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برنجکار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ افضلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائلی که در کلام و فلسفه مطرح است فاعلیت خداست. مساله رساله حاضر بررسی واسطه یا واسطه های میان ذات و فعل خدا در آیات و احادیث است که با تعبیر مراحل فعل الهی مطرح می شود. آیات و روایات درباره مراحل فعل الهی سه دسته اند.در دسته اول، مشیت یا اراده وگاهی قضاء واسطه فعل و ذات است که به معنای ایجاد و احداث و ابداع میباشد در این دسته اراده و مشیت به جای هم به کار می رود. دسته دوم فعل الهی را دارای هفت مرحله میداند. مشیت اولین مرحله و به معنای خواستن یعنی تعین اجمالی نظام عالم در علم فعلی و یا کتابت در لوح به طور اجمال و انشاء علمی شیء است. دومین مرحله، اراده و به معنای اتمام مشیت است. آنچه مشیت و اراده شده از نظر ویژگی ها و میزان عمر و بقا اندازه گیری میشود که به آن قدر میگویند و حکم به انجام آن را قضاء نامیده اند. رخصت دادن، امر کردن و علم داشتن و رضایت داشتن نسبت به محقق شدن شیء را إذن مینامند و ثبت این شیء با تمام ویژگی های آن و انجام شدن آن را در الواح آسمانی کتاب میگویند و در نهایت آخرین مرحله أجل است که زمان مرگ یا میزان زمان عمر شیء را دقیق مشخص میکند. در تمامی این مراحل احتمال بداء و تغییر تا قبل از تحقق خارجی شیء وجود دارد. این مراحل را علم فعلی خداوند نیز میگویند واین غیر از علم ذاتی ازلی است که تغییر ناپذیر است. دسته سوم فقط از چهار مرحله اول یا به علاوه إمضاء یاد می کند لذا سه مرحله اخیر در چهار مرحله قبل قابل ادغام است و به جهت تاکید در احادیث دیگر به صورت جدا ذکر شده اند. مشیت و اراده و قدر و قضاء در واقع مراحل اذن خدا برای تحقق یک شئ هستند و در لوحی کتابت می شوندو اجل ها نیز بخشی از تقدیرات هستند. امضاء نیز همان تاکید بر قضاء و حتمی شدن قضاست و مرحله مستقلی به نظر نمی رسد. بر این اساس هرگاه خداوند چیزی را ایجاد می کند، ابتدا به فعل توجه می کند و آن را ‌و مشیت می کند و پس از آن مشیت مورد تاکید قرار می گیرد و سپس ویژگی های شئ مشخص می شود و در نهایت، حکم به اجرای فعل طبق تقدیرات می شود.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فلسفه عشق افلاطون در محاوره مهمانی
نویسنده:
محمدعلی بحری استاد راهنما: رضا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برنجکار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فتحی قرخلو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون در مهمانی، هفت خطابه درباره اروس یا عشق نوشته است. دیدگاه خود او را صرفاً با یکی از این خطابه ها و معمولاً با خطابه سقراط یکی دانسته اند که نتیجه، همواره تفسیر یک جانبه عشق بوده است. امّا این پژوهش می کوشد تا روح محاوره را در پیوستگی خطابه هایش بجوید و ماهیّت فلسفه عشق افلاطون را در آن معلوم سازد. از این رو، هدف، گشودن افقی نو به کلّ محاوره با روش بررسی پیوسته خطابه هاست. فایدروس، پائوسانیاس و اریکسیماخوس، عشق را به خوب و بد تقسیم می کنند. آریستوفانس آن را جست وجوی نیمه گمشده هر انسان می داند و آگاثون آن را زیباترین خدا می نامد. امّا سقراط، عشق را عشق به چیزی می داند که هنوز به دست نیامده است. بنابراین، چون اروس، عشق به زیبایی است؛ پس اروس نمی تواند زیبا باشد و دوکسا یا گمان آگاثون باطل می شود. همچنین از آنجا که امور خوب، زیبا نیز هستند؛ متعلّق عشق نمی تواند بدی باشد، بلکه عشق، «اشتیاق به داشتن همیشگی خوبی » است. از اینجاست که هم «تقسیم عشق به خوب و بد» و هم «تلقّی آریستوفانی از عشق»، هر دو رنگ دوکسا به خود می گیرند. بدین ترتیب، این خود افلاطون است که از ما می خواهد پنج خطابه نخست را در محدوده «دوکسا» بنگریم و آن ها را در تقابل با دو خطابه آخر که در ساحت «حقیقت» گام برمی دارند، در نظر بگیریم. در خطابه سقراط، «حقیقت معقول عشق» در بستر اسطوره ای روایت می شود که در نهایت، اروس را فیلسوف می خواند. به مدد همین عشق و تکاپویش در طلب دانش می توان از زیبایی محسوس به زیبایی معقول سیر کرد و سرانجام به دیدار «ایده زیبایی »نایل شد. در خطابه آلکیبیادس، «حقیقت محسوس عشق» در شخص «سقراط » آشکار می شود و اروس در قالب محسوس وی تجسّم می یابد تا بدین ترتیب، ماهیّت فلسفه عشق روشن گردد. عشق همان فلسفه است که آدمی را از بند دوکسا می رهاند و به ساحت حقیقت راهنمایی می کند. فیلسوفی که در سیر صعودی به دیدار ایده نایل آید، «منحصر به فرد» می شود و این شایستگی را می یابد که در تمامیّتش، متعلّق عشق قرار گیرد.
بررسی و تحلیل سرنوشت انسان با توجه به عوالم قبل از دنیا با تکیه بر نصوص دینی
نویسنده:
عبدالشکور جمالی استاد راهنما: علی عباسی استاد مشاور: رضا برنجکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بر اساس نصوص دینی انسان قبل از ورود به دنیا مراحلی را گذرانده و در هر یک از آنها اتّفاقاتی افتاده که در سرنوشت او مؤثر بوده‌است، امّا از طرفی انسان در دنیا موجودی مختار است لذا نمی‌توان سرنوشت انسان را در دنیا از پیش تعیین‌شده دانست. با این حساب لازم است تحقیق شود وقایع جهان‌های پیشین چه تأثیری بر سرنوشت انسان در دنیا دارد و چگونه خود را نشان می‌دهد؟ بر اساس آیات و روایات انسان قبل از دنیا سه مرحله‌ی خلقت ارواح، خلقت بدن‌های ذرّی و خروج از صلب آدم (ع) را گذرانده‌است. در این مراحل بر خلاف آزمون‌ها و ابتلائات دنیا که صورت تفصیلی دارد خداوند انسان را به صورت اجمالی در معرض آزمون ایمان قلبی و اطاعت عملی قرار داد لذا سرنوشتی که برای انسان‌ها حاصل شده اجمالی است. همان طور که خلقت انسان از ماقبل دنیا آغاز شده، تکوّنی اجمالی یافته‌است و در دنیا به تکامل تفصیلی می‌رسد، سرنوشت او هم که ابتداءً اجمالی بوده با توجّه به نحوه‌ی عمل‌کرد انسان در دنیا صورت تفصیلی به خود می‌گیرد؛ به تعبیر دیگر آنچه قبل از دنیا واقع شده قضاء مشروط است، اگر انسان از امکانات دنیا به نیکی بهره گیرد می‌تواند موقعیت خود را بهبود بخشد و به کمالات برتر دست یابد و الّا قضاء مشروط به قطعی تبدیل می‌شود. تعالیم اهل‌بیت (ع) در باب حیات پیشینی انسان تبیین خوبی در باب بینش‌ها و گرایش‌های فطری به دست می‌دهد. بر این اساس معرفت عمیق قلبی انسان نسبت به خداوند حاصل ارتباط مستقیم و بی‌واسطه‌ی انسان با خدا در عوالم ماقبل دنیاست و همانندی در طینت عامل گرایش انسان به خوبی‌ها یا بدی‌هاست. اگر آیات و روایاتی که مربوط به حیات پیشینی انسان است گردآوری و تدوین شود، راه برای پژوهش‌های این حوزه اوّلاً هموار و ثانیاً جامع می‌گردد.
تحلیل مشیت واراده الهی در قرآن وحدیث با تاکید بر آراء میرزا مهدی اصفهانی
نویسنده:
علاء تبریزیان استاد راهنما: رضا برنجکار استاد مشاور: محمد رنجبر حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مشیت واراده الهی از آموزه های علم قرآن وحدیث است، در توضیح فعل الهی در قرآن وروایات گاه تنها اراده یا مشیت ذکر شده است وگاه اراده ومشیت با هم ودر کنار قضا وقدر وگاه غیر از قضا وقدر اموری چون اذن وکتاب واجل نیز ذکر شده است. متکلمان فاعلیت خداوند را فاعلیت بالاراده وبر خلاف فیلسوفان اراده را به عنوان صفت فعلی غیر از علم در نظر می گیرند، اما در تحلیل مشیت واراده در کتابهای کلامی کمتر تحلیل دیده می شود. ودر این راستا یکی از متکلمان معاصر یعنی میرزا مهدی اصفهانی در آثار خود سعی کرده است مشیت واراده را تحلیل کرده وبر اساس آن به تحلیل فعل الهی بپردازد. در این رساله می خواهیم مشیت واراده را در قرآن وحدیث تحلیل کرده وبر اساس آن ماهیت فعل الهی را توضیح دهیم، ودر این راستا از تحلیل های میرزا مهدی اصفهانی نیز بهره خواهیم گرفت، البته ممکن است برخی دیدگاه های ایشان مورد نقد وبررسی قرار گرفته وپذیرفته نشود. میرزا مهدی اصفهانی در موضوع مشیت واراده الهی مساله «رأی الهی» را مطرح میکند وآن را اولین مرحله از مراحل فعل الهی می داند، وچنین تبیین میکند که علم الهی فقط کاشف می باشد واین کشف در بردارنده کیان ونقیضش میباشد واولین مرتبه برای تحقّق فعل الهی لزوم وجود عاملی تعیین کننده ومخصص می باشد که یکی از دو طرف «کیان» یا «لا کیان» را برگزیند، واین امر همان «رأی» می باشدکه تجلّی آن طبق مراحل متعدّد تحقق فعل الهی در مشیت وارادت وقدر وقضا الهی نمود می کند، ودر همه این مراحل حتی بداء تأثیر گذار می باشد. وفرضیه های این تحقیق این است که در احادیث آمده است «مشیت» ابتدای فعل می باشد، وعبارت است از اهتمام به انجام یک فعل، و«اراده» عبارتست از ثبوت مشیت وعزیمت بر آنچه مشیت شده است وقصد ومیل قاطع جهت انجام فعل. وبا استقرای مشیت واراده الهی در قرآن واحادیث میتوان به معنای دقیق این دو صفت الهی دست یافت. وهمانگونه که میرزا مهدی اصفهانی تحلیل کرده است «علم الهی» شانیت کاشفیت دارد، واین کشف از هیچ محدودیتی برخوردار نیست، وبه صورت همزمان در بردارنده کشف نقیضین می باشد، وهم کاشف «کیان» وهم نقیضش «لا کیان» می باشد، البته اجتماع این نقیضین در مرحله علم ودر رتبه واحد مستلزم تناقض نمیباشد، چون تناقض در مرحله «تحقق» و«واقعیت» صورت میگیرد نه در مرحله «کشف» که مرحله «علم بلا معلوم» می باشد، ومرحله کاشف اشیایی است که اصلا «تحقّق» و«واقعیت» ندارد. وبرای صدور «فعل الهی» بعد از مرحله علم به نقیضین وجود یک عامل برای «تعیین» و«تخصیص» یکی از دو نقیض لازم میباشد، تا علّت صدور فعل باشد. واین علّت نمیتواند خود «علم» باشد؛ چون علم فقط شانیت «کشف» را دارد وقابلیت تاثیر ذاتی ومستقیم ندارد، وکاشفیت علم در یک مرتبه شامل شیء ونقیضش میباشد، پس علم نمیتواند علت باشد وگرنه مستلزم «اجتماع نقیضین» می گردد. همچنین این علت نمیتواند خود «ذات الهی» بعنوان «فاعل موجب» باشد؛ چون این امر مستلزم قول به قدم عالم میگردد. ودر این راستا علتی که برای این امر مطرح می شود «رأی الهی» می باشد، و«رأی» از صفات فعل الهی میباشد، وصفت کمال است، واز ذات الهی جدایی ناپذیر است، واصل وجودش برای ذات الهی واجب است، اما عملکردش در تعیین یکی از دو طرف کیان ونقیضش در دایره اختیار الهی قرار دارد. رأی الهی نیز در این میان نیاز به «مرجح» ندارد؛ چرا که نیاز به مرجح در امور «واقعی» می باشد، اما عملکرد رأی در حیطه علم الهی است که «واقعی» نیست وفقط «کشف بلامکشوف» است، وقبل از واقع شدن وقبل از شیئت وقبل از کینونیت می باشد، واین رأی هست که با تاثیرش موجب «شیئیت» اشیاء میگردد وبه کاین «کینونیت» می بخشد وآنها را به امور «واقعی» تبدیل میکند. «رأی» در واقع در رتبه فعل الهی قرار دارد، وبعد از «علم الهی» می باشد که در رتبه ذات الهی قرار دارد، ورابطه آن با خدا رابطه «مالکیت» می باشد، وخداوند «مالک رأی» می باشد، ومالکیت الهی رأی صفت ذات وعین ذات الهی میباشد، واین «رأی» به کمک «علم الهی» عمل میکند وموجب «کینونیت» کاینات و«شییت» اشیاء میگردد. واهمیت موضوع مشیت واراده الهی در این است که حلقه ی وصلی میان ذات الهی وفعل الهی میباشد، واین موضوع از اهمیت شایانی جهت شناخت أفعال خداوند برخوردار است، ودر شناخت تمام صفات افعالی خداوند تاثیر بسزایی دارد. از سوی دیگر میرزا مهدی اصفهانی با تمرکز بر آیات واحادیث سعی کرده است تحلیل جدیدی از مشیت واراده الهی بیان کند که ضرورت دارد مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی احادیث معرفت الله بالله
نویسنده:
محمدسعید عطارنژاد؛ استاد راهنما: رضا برنجکار؛ استاد مشاور: محمدتقی سبحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«شناخت خداوند متعال به خود خدا» که در روایات امامیه با تعبیر «معرفه الله بالله» از آن یاد شده، از دیرباز مورد گفتگوی اندیشمندان عرصه حدیث قرار گرفته است.کاوش در روایات معرفه الله بالله و کنکاش در نسبت و رابطه این اخبار با دیگر احادیث معرفت خدا، چنین می‌رساند که معرفت خدا تنها به اعطای الهی امکان پذیر است و وجود هر نوع واسطه معرفتی برای آن ذاتاً محال می‌باشد. این معرفت در دیاری دیگر به انسان‌ها عطا شده و این میثاق فطری پایه و مایه تذکر و یادآوری خدا در دنیا و اسباب احتجاج خدا بر خلق و بنیاد بسیاری از آموزه‌های فکری و اعتقادی امامیه است.در طول تاریخ تفکر شیعه، بسته به میزان تأثر عالمان و اندیشمندان از حدیث و خبر یا جریان‌های فکری و فرهنگی دیگر، نسبت به معنا و مراد این احادیث اظهار نظرها شده و در دوره‌هایی نیز این اخبار و مبنای مورد اشاره آن از اساس به فراموشی سپرده شده است.از جمع آوری و بازخوانی این اندیشه‌ها و بررسی میزان تطابق آنها با محتوای احادیث «معرفه الله بالله» می-توان به رواترین، رساترین و نزدیک‌ترین گفته‌ها به این احادیث دست یافت. این نگاشته بر همین اساس تنظیم یافته است.تحلیل مفاهیم واژه‌هایی چون معرفت، ذات و خدا، بررسی تاریخ خداشناسی در فلسفه یونانی، ادیان شرقی، ادیان الهی و نیز در فلسفه و عرفان دینی به ویژه حکمت صدرا، همچنین بحث در اعتبار و دلالت احادیث معرفه الله بالله، بـررسی فضای صدور این روایـات و شناسایی مسأله اصلی و مخاطب اختصاصی این روایـات، پژوهش‌هایی است که این مجموعه را پر برگ‌تر کرده است. چنان‌که در بیان آرا و اقوال بر آن تلاش شده است که تا حد امکان میزان تطابق درونی و انسجام داخلی هر نظریه، نیز مقدار مطابقت آن با آیات و روایات نیز به تصویر کشیده شود.کلید واژه‌ها: معرفت، الله/ معرفه الله بالله / اعطای معرفت / ادات معرفت / تذکر به خدا / فلسفه، عرفان، ادیان.
آرا و اندیشه‌های میرزا جواد تهرانی
نویسنده:
فرزانه ستاری استاد راهنما: رضا برنجکار استاد مشاور: سیدمحمدحسن مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آگاهی از آرا و اندیشه های بزرگان و صاحبان اندیشه، در هر عرصه ای از عرصه های علمی می تواند کمک بزرگی در جهت توسعه و پیشرفت آن حوزه ی دانشی باشد. یکی از بهترین راه های پیشرفت در هر دانشی، معرفی منسجم و منظومه‌وار آرا و نظریات دانشمندان آن علم و دانش است تا پژوهش‌گران و اهل تحقیق در کمترین زمان و به راحتی بتوانند با منظومه ی فکری بزرگان و صاحب نظران آن علم آشنا گردند. مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی، یکی از اندیشمندان و صاحب نظران علم کلام و بزرگان مکتب تفکیک و حوزه ی نقد فلسفه و عرفان و تصوف و اندیشه های مادی گرایی است. این پژوهش تلاش دارد با معرفی روش شناختی علمی ایشان، مجموعه ی آرا و نظرات وی را در قلمرو اصول اعتقادی گرد آورده و در یک منظومه ی منسجم ارائه کند. مرحوم میرزا، درباره توحید، بر خلاف اندیشه ی فلسفی مصطلح، معتقد به تباین حقیقی و عدم هر گونه سنخیتی بین خالق و مخلوق است و معرفت تنزیهی را معرفت صحیح توحیدی می داند و اندیشه ی عرفانی وحدت وجود و مبنای فلسفی سنخیت را باطل و نوعی معرفت تشبیهی بر می شمرد. ایشان درباره راهنما شناسی، اعم از نبوت و امامت با اعتقاد به لزوم عصمت، تعیین امام را نیز بسان تعیین نبی، منحصرا در اختیار خداوند متعال می داند و تسلیم و اطاعت و پیروی را بر همگان لازم می خواند. وی درباره معاد نیز بر اساس آیات و روایات، به معاد جسمانی و روحانی معتقد است و جسم محشور در قیامت را همین جسم خاکی عنصری دانسته و نظریه ی حکمت متعالیه درباره بدن مثالی و خیالی اختراعی را مردود و بر خلاف ظهور آیات و روایات می داند.
روش شناسی کلامی سید ابن طاووس
نویسنده:
سیدمحمدرضا پورموسوی استاد راهنما: رضا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برنجکار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: شعبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نصرتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله متکلمین قرن هفتم سید بن طاووس است، که در کنار شیخ طوسی، شیخ مفید و خواجه نصیر به عنوان یکی از شخصیت‌های تأثیر گذار در دانش کلام مطرح می‌باشد. و آثار متعددی در خصوص مباحث کلامی تألیف نموده است. آنچه که در آثار ایشان بسیار بارز است، توجه درخور به منابع نقلی است که برجسته‌ترین شاخصه استنباطی ایشان در پژوهش‌های کلامی است. و در روش شناسی کلامی سید بن طاووس در دانش کلام جایگاه ویژه‌ای دارد؛ این پژوهش درپی کشف روش-شناسی کلامی آثار سید بن طاووس است و تلاش می‌کند تا در محورهای استنباط، تبیین، تثبیت و تنظیم، پاسخ به شبهات و رد عقاید معارض پیش رود. به این معنا که برای استنباط آموزه‌های اعتقادی از چه روش‌هایی بهره‌مند شده‌اند. ودر دوره پر آشوب حیات خویش برای مقابله با شبهات و عقاید مخالف دین چگونه آموزه‌های استنباط شده را برای مخاطب ارائه نموده است. این امر یعنی کشف روش‌شناسی علمای دانش کلام یکی از ضروریات دانش کلام است و از جمله نکات با اهمیت، تأثیر اندیشه‌های سید بن طاووس بر سیر این دانش است که بسیار مشهود بوده . برای نمونه، تأثیر اندیشه‌های ایشان را می‌توان در آثار شهید اول، علامه مجلسی و علامه امینی مشاهده نمود. پیش فرض ما با توجه به آثار ایشان در خصوص نقل احادیث و بیان ادعیه از ائمه معصومین علیهم السلام آن است که ایشان هرگز از نقل چشم پوشی نکرده‌اند و نقل همواره محور استنباط مسائل اعتقادی نزد ایشان بوده است. این نقل است، که موجبات هدایت عقل انسان را فراهم می‌نماید. اما این به معنای کنار گذاشتن عقل و عدم حجیت آن در روش‌های عقلی نیست. عقل سلیم نزد ایشان از حجیت برخوردار بوده و از نگاه او وجود گنجینه فطری انسان و وجدانیات اوست که می تواند او را به سمت معرفت الهی رهنمون نماید. ایشان برای دفاع با توجه به اشرافی که بر منابع اهل سنت داشته‌اند با طرح سوالات متعدد و بیان احادیث از مسلمات آنان اقدام به تبیین، تنظیم، تثبیت، پاسخ به شبهات و رد عقاید معارض کرده اند. و البته برای تدوین روش‌شناسی کلامی جناب سید بن طاووس نیاز است، تا با مراجعه به آثار کلامی ایشان روش ایشان را در استنباط و دفاع کشف نمود.
روش کلامی علامه طباطبایی در استنباط و دفاع با تاکید بر المیزان
نویسنده:
علی شریعت‌پناه استاد راهنما: رضا برنجکار استاد مشاور: مهدی نصرتیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این تحقیق درصدد بررسی روش کلامی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است.بررسی روش های کلامی دانشمندان امامی و استفاده از نقاط قوت روش های آنان در تقویت دانش کلام موثر خواهد بود. علامه طباطبایی در استنباط آموزه‌های کلامی از دو منبع عقل و نقل استفاده کرده است. در روش نقلی، ایشان استفاده از نقل متواتر را برای استنباط معارف اعتقادی معتبر و حجت می‌داند، اما به کارگیری اخبار آحاد، در این موضوع را فاقد حجت می‌داند و جعل حجیت برای این دسته از روایات را امری لغو و فاقد اثر عملی قلم‌داد می‌کند و بر این باورند که تنها در صورتی می‌توان از خبر واحد در استنباط آموزه‌های کلامی استفاده کرد که همراه با قراینی باشد که مفید علم و یقین بوده باشد. در روش عقلی، ایشان از دو کارکرد نظری و عملی برای استنباط مسائل اعتقادی استفاده می‌کند. دفاع از آموزه‌های کلامی در پنج مرحله؛ تبیین، تنظیم، اثبات، پاسخ‌گویی به شبهات و ردّ مکاتب معارض، صورت می‌پذیرد. علامه طباطبایی در تبیین گزاره‌های کلامی از روش‌های مختلفی نظیر؛ تعریف مفردات، ذکر تاریخچه، ذکر مبانی، ذکر لوازم، ذکر احتمالات و انتخاب احتمال درست، طرح سؤال، ذکر مثال و تشبیه، استفاده از آیات و روایات، و روش ذکر اقسام، استفاده کرده است. علامه طباطبایی گاه بر اساس ترتیب منطقی آموزه‌ها، گاه بر اساس آموزه‌های عقلی و نقلی، گاه بر اساس اهمیت آموزه‌ها و در برخی مواقع بر اساس وضعیت مخاطب و شرایط زمان و مکان، به تنظیم معارف اعتقادی پرداخته است. علامه طباطبایی در اثبات مسائل کلامی، از ادله مبتنی بر عقل نظری، عقل عملی و نقل استفاده کرده است. در کاربست عقل نظری از شیوه‌هایی همچون: کشف استلزامات، قواعد بدیهی عقلی مانند؛ استحاله دور و تسلسل، و ترجیح بلامرجح و انواع متعدد براهین نظیر؛ خلف، سبر و تقسیم، انتفای مدلول به انتفای دلیل، قیاس ذوحدّین و برهان لمّی و انّی، استفاده می‌کند. ایشان در به کارگیری از عقل عملی نیز، از قواعدی مانند؛ لطف، وجوب شکر منعم، قبح نقض غرض و قاعده دفع ضرر محتمل، استفاده کرده است. تمسک به ظهور، کشف استلزامات، تواتر و رفع تعارض نیز، از موارد کاربست ادله مبتنی بر نقل در نزد ایشان می‌باشد. علامه طباطبایی در مقام پاسخ‌گویی به شبهات از دو روش حلی و نقلی استفاده می‌کند که در روش حلی از شیوه‌هایی مانند: نقد و ردّ مبنای شبهه، منع حصر، تبیین مفردات، طرح سؤالات، طرح احتمالات، استفاده از بدیهیات عقلی، استفاده از مسلمات تاریخی، ردّ لوازم شبهه و نشان دادن مغالطه و یا تضاد در شبهه و شبهه کننده بهره برده است. روش‌های؛ بیان لوازم فاسد دیدگاه، نقد مبانی، همگامی ظاهری با طرف مقابل، نشان دادن تضاد و تزلزل در عقائد مکتب معارض و استفاده از اقرار به خصم و یا مبانی طرف مقابل نیز، شیوه‌های به کارگرفته شده علامه طباطبایی در ردّ عقائد و مکاتب معارض می‌باشد.
بررسی تطبیقی اسماء و صفات الهی در مدرسه کوفه و بغداد
نویسنده:
محمدعلی اسکندری استاد راهنما: رضا برنجکار استاد مشاور: محمدتقی سبحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از مباحث دامنه‌دار در تاریخ تفکر اسلام و شیعه در باب توحید، مسأله اسما و صفات الهی است که شناخت آن، نقطه آغازین معرفت به مقام ربوبی است. در تاریخ تفکر شیعه این مسأله دارای جایگاه والایی در مباحث کلامی بوده و در مدرسه‌‌های کلامی شیعی به آن پرداخته شده است. از مهمترین مدارس کلامی شیعی، مدرسه کلامی کوفه و مدرسه بغداد است که فعالیت کلامی این دو مدرسه از قرن دوم تا قرن پنجم ادامه داشته و روش و میراث فکری این دو مدرسه بر تفکرات شیعه در ادوار بعدی سایه افکنده است. در مدرسه کوفه معارف از منبع وحیانی دریافت و تحلیل گردیده و عرضه آن بر جامعه اسلامی به شکل عمیق صورت گرفته است. این مدرسه دارای متکلمین شاخصی می‌باشد که به دلیل معاصرت با ائمه (علیهم السلام) دارای فعالیت علمی پویا و پر حجم و پر محتوا در باب اسما و صفات الهی بوده و به دلیل تحت تأثیر قرآن بودن و دسترسی به ائمه توانسته‌اند معارف در این زمینه را با تبیین دقیق در فضای کلامی آن روز با رویکرد صحیح عقلانی تحت هدایت ائمه عرضه نمایند و به دلیل مواجه بودن با تفکر تشبیهِ «اهل حدیث» و تعطیلِ «معتزله» به دقایق مساله اسما و صفات پرداخته و از طرفی هم به دلیل عمیق بودن مباحث آنها و سخت بودن فهم و نظریه پردازی در این زمینه باعث اتهام این متکلمین از ناحیه مخالفین به تجسیم و تشبیه و سایر اتهامات گردیده است. در این مدرسه با وجود اصرار و تأکید بر اثبات خالق، توصیف ذات و صفات خدا به دلیل بینونت خالق و مخلوقات و محدودیت‌های فکری بشر و فراعقلی بودن ذات خدا، ناممکن دانسته شده و معرفت احاطی و معرفت بالکنه نسبت به خدا، خارج از دسترس بشر دانسته شده است و این در حالی است که، امکان توصیف خدا با افعال او و وجود معرفت فطری برای بشر در این مدرسه مورد تآکید قرار گرفته و در این راستا معارف بلندی توسط این متکلمین عرضه شده است.از سوی دیگر متکلمین مدرسه بغداد به دلیل فاصله گرفتن از عصر حضور ائمه (علیهم السلام) و قرار گرفتن در دوره تسلط تفکرات مخالفین بر فضای فکری جامعه اسلامی، به عرضه حداقلی معارف مربوط به اسما و صفات اکتفا نموده و این متکلمین به دلیل عدم پذیرش فضای عمومی جامعه علمی و اجتماع متکلمین معتزلی بصره و بغداد و اشاعره در این شهر، وغلبه نظریه اکتسابی بودن معرفت، به طرح اصل اعتقادات پایه از قبیل چند صفت مهم مانند علم و قدرت و حیات در باب صفات الهی اکتفا نموده و به ذکر برخی تقسیمات برای آن صفات بسنده نموده‌اند.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به دنبال بررسی مبحث اسما و صفات در دو مدرسه کوفه و بغداد می‌باشد تا به نقاط مشترک هر دو مدرسه در این بحث دست یافته و آن را تبیین نماید تا قرائن و ادله استمرار حرکت کلامی شیعه را آشکار نماید.
آموزه طینت در قرآن و حدیث و لوازم آن در موضوعات اعتقادی
نویسنده:
محمدرضا آرمیون استاد راهنما: علی افضلی استاد مشاور: رضا برنجکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از موضوعاتی که در میان آموزه‌های وحیانی مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفته، آموزه‌ی طینت می‌باشد. هر چند در آیات قرآن تنها اشاراتی به این موضوع وجود دارد لکن در احادیث تفسیری و غیر تفسیری بسیاری از آن سخن به میان آمده است. با این وجود در میان پژوهش‌های کلامی ـ حدیثی، این موضوع به شکل جامع و کاملی مورد توجّه قرار نگرفته و توضیح و تبیین آن به روش اجتهادی، خالی به نظر می رسد. طینت در یک معنای گسترده به گوهر مادی و خمیر مایه‌‌ی وجودی آفرینش الهی و در یک معنای محدودی به ماده‌ی اولیه‌ی ابدان ذره‌ای اطلاق می‌گردد. این ماده‌ی اولیه متشکل از آب و خاکی است که در دو مرحله‌ی آسمانی و زمینی تهیه شده است. در مرحله‌ی آسمانی به اخذ این طینت از مواد بهشت و جهنّم و پدید آمدن طینت علینی و سجّینی اشاره شده است. همینطور بعد از انتقال این طینت‌ها به مرحله‌ی زمینی و آمیختگی آن با آب و خاکی از زمین، اسباب پدیدار شدن ابدان ذره‌ای نیز فراهم گردیده است. جمع آوری اخبار طینت در ابواب مختلف نشان می‌دهد که این طینت و ابدان ذرّه‌ای برآمده از آن مایه‌ی اصلی ابدان دنیوی و قیامتی خواهد بود. طینت و بدن ذره‌ای هر شخص در رحم مادر مستقر خواهد شد؛ به طوری که تمامی اعضا و جوارح بدن انسان بر پایه‌ی آن رشد خواهد نمود. چنانچه طینت خالص همگان در رستاخیز، با استقرار در رحم خاک، موجبات رشد بدن قیامتی‌شان فراهم خواهد گردید. باور به وجود چنین حقیقتی از آغاز تا انجام پیدایش مادی انسان، بررسی لوازم آن در موضوعات اعتقادی را نیز ایجاب می‌کند. از میان مسائل هستی شناسی، فلسفه‌ی آفرینش و بندگی از طینت به عمل آمده و فرآیند بدا و تغییر سرنوشت نیز در این آموزه جاری است. در بخش انسان شناسی، نقش طینت در شکل‌گیری ابعاد وجودی انسان و تثبیت معرفت شهودی انسان و بروز رفتارهای انسان برپایه‌ی طینت غیر قابل انکار است. همین طور جایگاه طینت در آغاز مرگ و برزخ و قیامت به نحوی است که از حقیقت واحد آن تا شکل‌گیری بدن قیامتی محافظت خواهد شد. البته نقش طینت در انسان شناسی به معنای نفی علیت ارادی انسان، نیست و اقتضایی بودن طینت در سرنوشت او، جایی برای شبهه جبر باقی نمی‌گزارد. بدیهی است که ادعای اینکه طینت و بدن ذرّه‌ای، مایه‌ی اصلی تمامی اشکال دنیوی و قیامتی بدن انسان می‌باشد، خود به خود تناسخ را ابطال و معاد جسمانی را اثبات می‌گرداند. بدین ترتیب شناخت و تفسیر دقیق این موضوع و بررسی لوازم آن، زاویای نهفته را از حقیقت انسان برملا خواهد نمود و نگرش جدیدی را در نظام اعتقادی انسان، نمایان خواهد نمود.
  • تعداد رکورد ها : 229