جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4691
امتناع برهان صدیقین بدون پیش فرض فلسفی در منطق جدید
نویسنده:
اسدالله فلاحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
آخرین و کوتاه ترین تقریر از «برهان صدیقین» از علامه طباطبایی است که استاد جوادی آملی درباره آن ادعا کرده اند که هیچ پیش فرض فلسفی ندارد و از این رو، می تواند به عنوان اولین مسأله فلسفی مطرح شود. این ادعا بحث هایی را پدید آورده و مورد تأیید و انکار برخی از معاصران قرار گرفته است. در مقالات متعددی که در این زمینه به نگارش درآمده است، این ادعا به صورت موردی بررسی و نقد شده است. در این مقاله، ادعای استاد جوادی آملی را به صورت کلی و بدون توجه به برهان علامه طباطبایی بررسی می کنیم و می خواهیم ببینیم که آیا اثبات وجود خدا بدون کمک پیش فرض فلسفی اصولا ممکن است یا خیر؟ در این مقاله، با صورت بندی «موجود بودن خدا» در منطق مرتبه دوم هنکین (که با ادات های وجهی ترکیب شده است) و با استناد به اثبات ناپذیری آن در این منطق، نشان داده ایم که اثبات این مفهوم بدون پیش فرض فلسفی امکان ندارد.
صفحات :
از صفحه 71 تا 96
حرکت توسطیه و قطعیه از دیدگاه حکیم سبزوارى
نویسنده:
عبدالجواد ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
حرکت توسطیه و قطعیه، از مباحث عمیق فلسفه است. ژرفای بحث، باعث اختلاف نظر فیلسوفان بزرگی، همچون شیخ‌الرئیس، محقق داماد، صدرالمتألهین، حکیم سبزواری و علامه طباطبایی رحمه‌الله علیهم شده است. از این‌رو، برای اصطیاد نظریه‌ای که به واقعیت، نزدیک‌تر به نظر می‌رسد، لازم است در آغاز، سیر و تاریخچه بحث بررسی شود، آن‌گاه، اقوال حکمای قبل از حاج ملاهادی سبزواری؛ تبیین گردد و سرانجام، نظر ایشان، در مقایسه با آرای دیگران ارزیابی شود.
اعتباریت ماهیت از عرش عینیت تا فرش سرابیت
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
تفسیر اعتباریت ماهیت در نظر همه کسانی که قایل به اصالت وجود هستند، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا در این تفاسیر، فاصله‌ای از عینیت ماهیات با وجودات خاص خود تا سراب کلی بودن ماهیات وجود دارد و می‌توان به سه تفسیر رسید که در هر تفسیر نیز دو تبیین جزئی‌تر وجود دارند و حاصل آنها شش تفسیر برای اعتباریت ماهیت قابل طرح و بررسی است: 1. ماهیت عین وجود است؛ همچون صفات حق که عین ذات حقند، و ماهیت با این اتحاد با وجود، به عین وجود موجود می‌شود و ثبوت تحلیلی پیدا می‌کند. 2. ماهیت عین وجود است؛ همچون صفات حق، ولی با این اتحاد همچون وجود موجود نمی‌شود، بلکه فقط موجود حقیقتا بدان متصف می‌شود. 3. ماهیت حد وجود است و همچون سطح‌وحجم، که نحوه وجودجوهرند، نحوه‌ثبوتی‌وجود است. 4. ماهیت حد وجود است و همچون نقطه، که عدم‌است، هیچ نحو ثبوتی ندارد و صرفا جنبه عدمی دارد. 5. ماهیت سراب است، ولی سرابی که ساخته محض ذهن باشد نیست، بلکه از تعامل ذهن و نحوه موجودات حاصل می‌آید. 6. ماهیت سراب محض و ساخته صد درصد ذهن است و هیچ اثر و جای پایی در خارج ندارد.
صفحات :
از صفحه 89 تا 106
بررسي اتحاد عاقل و معقول از ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا
نویسنده:
‫عبدالخالق اميني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫موضوع اتحاد عاقل و معقول در دو عرصه مطرح است: يکي اتحاد ذات عالم با علم به خويش و ديگري اتحاد ذات عالم با علم به غير. تفاوت ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا در قسم دوم است؛ زيرا هر دو، اتحاد عاقل و معقول در عرصه شناخت عالم به ذات خويش را پذيرفته‌اند؛ ولي ابن سينا اتحاد عاقل و معقول را در عرصه علم عالم به غير قبول ندارد. او در قسم اول، علم و معلوم را از نوع علم حضوري مي‌داند؛ به اين معنا که معلوم در نزد عالم حاضر است و نمي‌تواند از ذات خود پنهان باشد؛ ولي در قسم دوم، علم و معلوم را از نوع علم حصولي مي‌شمارد. اما ملاصدرا در تمام موارد معتقد به اتحاد عاقل و معقول است؛ چه آنجا که علم به ذات باشد و چه در صورت علم به غير. نگارنده در اين تحقيق به بررسي ديدگاه و ادله اين دو فيلسوف پرداخته است. ابن سينا معتقد است که نمي‌شود معقول و چيزي که ذات، آن را تجريد کرده است، با نفس متحد گردد و نفس انسان همان مفهوم و معنا و عين او شود. البته به اعتقاد برخي از محققان، ابن سينا در کتاب مبدأ و معاد از اين نظريه خويش برگشته و معتقد به اتحاد عاقل و معقول در علم ذات به غير نيز شده است. بوعلي اتحاد عاقل با عقل فعال را نيز ردّ نموده و چنين استدلال مي‌کند که اگر چنين اتفاقي بيفتد، بايد در ذات عقل فعال تجزيه صورت پذيرد. صدرالمتألهين بحث را در چهار مرحله مطرح کرده است. در مرحله اول، اتحاد عاقل و معقول در علم به ذات را همچون ابن سينا به اثبات رسانده است. در مرحله دوم، اتحاد عاقل و معقول، نسبت به علم به اشياي ديگر را به مفهوم حصول صورت علميه اشيا نزد عالم، ثابت کرده است. طبق اين نظريه، در حقيقت، صورت علميه اشيا با عالِم و عاقل متحد مي‌شود؛ نه وجود خارجي آن معلوم. در مرحله سوم، ثابت مي‌کند که صور معقوله و محسوسه‌اي که نزد عاقل ايجاد مي‌شود، با ذات خود عاقل وحدت دارد. در مرحله چهارم، اتحاد نفس با عقل فعال را به اثبات مي‌رساند. نويسنده در پايان اشتراکات و افتراقات ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا در باره اتحاد عاقل و معقول را بيان کرده است.
مُثُل افلاطون از ديدگاه بوعلي سينا، شيخ اشراق، ملاصدرا
نویسنده:
‫محمد سنوسي هارون
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫افلاطون از فيلسوفان يونان باستان، نظريه جامعي در مورد اصالت عالم غير محسوس يا عالم غيب با عنوان عالم مُثُل ارائه کرده و با اين نظريه، مسائل هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي فلسفه خود را حل و فصل نموده است. اين نظريه که چند قرن پيش از ميلاد مسيح ارائه شده، همواره مورد تضارب افکار بوده و از زمان ورود فلسفه به جهان اسلام، فلاسفه مهم اسلامي در باره آن نظر داده‌اند. در اين ميان ديدگاه ابن سينا به عنوان سردمدار فلاسفه مشاء و شيخ اشراق به عنوان رئيس فلاسفه اشراقي و ملاصدرا به عنوان نظريه‌پرداز حکمت متعاليه، از اهميت بيشتري برخوردار است. نگارنده موضوع مُثُل افلاطوني را که هم در مباحث فلسفي تأثيرگذار است و هم در مباحث معرفت‌شناسي، از نگاه اين سه فيلسوف اسلامي مورد مطالعه قرار داده و ابتدا به تبيين نظريه افلاطون پرداخته است. طبق اين نظريه آنچه در اين جهان مشاهده مي‌شود، اعم از جواهر و اعراض، اصل و حقيقتشان در جهان ديگر وجود دارد و افراد اين جهان، به منزله سايه‌ها و عکس‌هاي حقايق آن جهان مي‌باشند. مثلا افراد انسان، همه داراي يک اصل و حقيقت در جهان ديگر هستند. وي رابطه مُثُل با افراد طبيعي را از نوع رابطه علت و معلول مي‌داند و مُثُل را علت افراد طبيعي ذکر مي‌کند. به اعتقاد وي معرفت و شناخت تنها از راه مشاهده مُثُل حاصل مي‌شود و از مشاهده محسوسات تنها وهم و پندار حاصل مي‌گردد. شيخ الرئيس با اين نظريه مخالفت مي‌کند و مي‌گويد: آيا فرد محسوس وجود دارد يا نه؟ اگر وجود ندارد، ما هيچ تصور، تخيل، تفکر و تعقلي در باره آن نداريم؛ پس بايد وجود داشته باشد. حال آيا فرد محسوس با فرد معقول شما از نظر نوعيت يکي است، يا نه؟ اگر ماهيت آنها متفاوت باشد، پس اين مثال آن نيست. اگر يکي باشد، پس چگونه مي‌تواند آن مثال که عين خود اين فرد محسوس است، علت براي فرد محسوس باشد؟ وي برهان ديگري براي رد مُثُل ارائه نموده و نظريه عقول را جايگزين مُثُل افلاطون مي‌کند. پس از وي، شيخ اشراق به شدت نظريه مثل افلاطون را تأييد مي‌کند و ملاصدرا نيز در حکمت متعاليه دوباره اين نظريه را احيا کرده و از آن دفاع مي‌کند.
بررسی تطبیقی چیستی وحی از دیدگاه فارابی و ملاصدرا
نویسنده:
‫محمد جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم: ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی؛ معاونت آموزش حوزه های علمیه,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
بقاي نفس از ديدگاه ابن سينا و شيخ اشراق و صدرالمتألهين
نویسنده:
‫عصام‌الدين غايب اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫هدف اصلي اين تحقيق پاسخ به اين پرسش است که آيا حقيقت انسان منحصر در عالم ماده است و فاني است، يا جوهره اصلي او يک امر مجرد است که با زوال بدن از بين نمي‌رود و براي هميشه جاويدان است؟ فلاسفه اسلامي، به ويژه سه حکيم مشهور اسلامي، يعني ابن سينا، شيخ اشراق، و ملاصدراي شيرازي، به عنوان بنيان‌گذاران مکتب‌هاي فلسفي مشاء، اشراق و حکمت متعاليه، ديدگاه‌هاي خاصي در مباحث علم‌النفس فلسفه داشته و آثار قابل توجهي را در اين باره به رشته تحرير در آورده‌اند. نگارنده در اين نوشتار موضوع بقاي نفس را از ديدگاه اين سه حکيم بررسي و در سه فصل تدوين کرده است. او در آغاز واژه‌هاي نفس، تجرد، خلود و بقا، و تناسخ را از نظر لغوي و اصطلاحي تعريف کرده و مباني بقاي نفس را از ديدگاه اين حکيمان بررسي نموده و در پايان، نظرات آنان را در باره اصل بقاي نفس شرح داده است. هر سه فيلسوف معتقدند که بين تجرد و بقا ملازمه برقرار است؛ لذا تنها موجوداتي باقي هستند که مجرد باشند. ابن‌سينا از ميان ادراکات نفس که در ديدگاه وي عبارت‌اند از ادراک حسي، خيالي، وهمي، و عقلي، تنها ادراک عقلي را مجرد و بقيه را مادي مي‌داند؛ زيرا وي معتقد است که هيچ ادراک جزئي مجرد نيست و هيچ ادراک کلي مادي نيست. شيخ اشراق هم مانند ابن‌سينا فقط ادراک عقلي را مجرد مي‌داند و ادراکات بصري، خيالي و وهمي را جسماني مي‌داند. از نظر ملاصدرا ادراک يا علم، از سنخ وجود است و علم يا همان وجود معلوم بالذات در تمام مراتب ادراک انساني اعم از احساس، تخيل و تعقل مجرد است. ابن‌سينا، شيخ اشراق و ملاصدرا هر سه معتقدند که نفس ناطقه انسان مجرد است؛ البته در تجرد نفس حيواني اختلاف نظر دارند. ابن‌سينا و شيخ اشراق بر اين باورند که نفوس نباتي و حيواني مادي هستند؛ زيرا به مادي بودن قوه خيال باور دارند. اما ملاصدرا که قوه خيال را مجرد مي‌داند، نفس حيواني را نيز مجرد مي‌داند و از آنجا که باور دارد همه موجودات از علم بهره‌مند هستند، به تجرد نفوس نباتي نيز اذعان ‌دارد. نويسنده در نهايت نتيجه مي‌گيرد که ابن‌سينا و شيخ اشراق به بقاي نفس انساني معتقدند و بقيه نفوس را فاني مي‌دانند؛ ولي ملاصدرا به بقاي تمام نفوس معتقد است.
بررسي مقايسه‌اي ماهيت و حقيقت ايمان بين ملاصدرا و آكويناس
نویسنده:
‫غلام‌سخي احساني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اثر حاضر به بررسي ماهيت ايمان و رابطه آن با عمل، معرفت و اختيار، از ديدگاه دو فيلسوف متألّه جهان اسلام و مسيحيت و بيان اشتراك و تفاوت ديدگاه آنان پرداخته است. بحث رابطه ايمان و عمل كه همواره بين متكلمان و فيلسوفان متأله مورد نزاع بوده، ريشه در درك ماهيت ايمان دارد؛ به اين معنا كه آيا ماهيت ايمان يك امر معرفتي است و يا همان عمل مؤمنان در چارچوب انجام مناسك مذهبي است؟ ملاصدرا و آكويناس به معرفتي بودن حقيقت ايمان معتقدند؛ با اين تفاوت كه به عقيده صدرا معرفتي بودن ايمان مبتني بر استدلال و برهان است؛ ولي معرفت مورد نظر آكويناس، بنا به توضيح ناقص نويسنده، بين علم و رأي قرار دارد و حاصل مدارك و شواهد ناكافي است. اما در خصوص رابطه ايمان با عمل، ملاصدرا عقيده دارد كه بين ايمان و عمل رابطه ماهوي برقرار نيست؛ يعني عمل جزء ذاتي ايمان نيست؛ ولي بيگانه از هم نيستند و رابطه وثيقي با هم دارند. او عمل را تجلي بيروني ايمان مي‌داند و براي اثبات ادعاي خويش، مفهوم لغوي ايمان را تحليل کرده و با استناد به آياتي از قرآن كريم و روايات معصومان? چنين استدلال مي‌كند كه اگر عمل در ماهيت ايمان دخالت داشت، نبايد عمل صالح بر ايمان عطف مي‌شد و اين عطف، دليل بر تمايز آنهاست. آكويناس نيز معتقد به عدم دخالت عمل در ايمان است؛ به اين معنا كه ايمان، تنها اعتقاد به مجموعه گزاره‌هاي وحياني است كه در كتاب مقدس منعكس شده است و عمل هيچ دخالتي در ماهيت آن ندارد. اما در باره رابطه ايمان و اختيار، هر دو فيلسوف معتقد به اختياري بودن ايمان هستند. ملاصدرا براي اثبات اين ادعاي خود نيز به آياتي از قرآن استدلال مي‌كند كه انسان را به ايمان آوردن فرا مي‌خواند؛ زيرا در غير اين صورت، دعوت به چيزي كه خارج از اختيار انسان است، از ناحيه حكيم مطلق عقلا قبيح است. در فرايند اين تحقيق، نگارنده از ارائه نظر حكما و فلاسفه اسلامي و متكلمان غربي براي توضيح بيشتر مطالب غافل نبوده و ديدگاه بسياري از آنان را نيز نقد و بررسي کرده است.
تأثير حکمت متعاليه بر تفسير ملاصدرا
نویسنده:
‫محمد عدلاني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫يکي از ويژگي‌هاي تفسير صدرالمتألهين اين است که وي به طور گسترده، به طرح مباني و قواعد فلسفي خود، به ويژه حکمت متعاليه مبادرت ورزيده است. نگارنده در اين پژوهش تأثيرات حکمت متعاليه بر تفسير قرآن را در دو بخش و فصول متعدد بررسي کرده است. او در آغاز به شرح زندگاني، شخصيت علمي، و آثار و معرفي ويژگي‌هاي روش فلسفي اين حکيم متأله در حکمت متعاليه پرداخته است و پس از آن، نگاهي اجمالي به مکاتب تفسيري و موضوع تأويل و تفاوت آن با تفسير داشته است. در ادامه به ذکر منابع و شرح ويژگي‌هاي مکتب تفسيري ملاصدرا پرداخته و استفاده از احاديث، استفاده از مباني عقلي و فلسفي و در نهايت تأويل بسياري از آيات قرآن را از ويژگي‌هاي مهم تفسير وي ذکر کرده است. نويسنده همچنين نظرات ملاصدرا را در باره وحي کتابي، وحي کلامي، حقيقت قرآن، ظاهر و باطن قرآن، اعجاز قرآن، جامعيت قرآن، تحريف‌ناپذيري قرآن و زبان قرآن بيان نموده است. او سپس تأثير ديدگاه‌هاي فلسفي وي بر تفسير را در سه محورِ هستي‌شناسي، خداشناسي و معادشناسي عرضه داشته است. عمده مباني و مسائل مهم فلسفي که بر تفسير وي تأثيرگذار بوده است، عبارت‌اند از: اصالت وجود، حرکت جوهري و وحدت تشکيکي وجود. هدف صدرا از طرح مباحث عقلي، گاهي تفسير و حل غوامض و مشکلاتي است که در برخي از آيات وجود داشته و مفسران از حل آنها عاجز مانده‌اند؛ مانند معاد جسماني و علم باري تعالي. نگارنده حضورمباحث فلسفي در تفسير صدرالمتألهين را بسيار گسترده توصيف کرده و معتقد است که به کارگيري مباحث عقلي و فلسفي در تفسير وي، به حدي است که نيمي از آن را در برگرفته است. او با بهره‌مندي از قواعد عقلي، تا آنجا که به تفسير به رأي نينجامد، سعي در ايجاد وفاق بين آنها و آيات قرآن دارد. همچنين در ردّ نظريات ساير مفسران، به مباني حکمت متعاليه تمسک مي‌کند. از سوي ديگر، او براي نشان دادن صحت مباني فلسفي خود، به برخي ازآيات استناد مي‌جويد. صدرا معتقد است: تأويلات عرفاني و فلسفي، مُبطل معاني و مفاهيمي است که از ظاهر آيه استفاده مي‌شود؛ به شرط آنکه اين تأويلات، نه تنها مخالف با کتاب وسنت نباشد، بلکه موافق با آنها باشد.
نقش تهذيب نفس در رسيدن به حکمت از ديدگاه شيخ اشراق و صدرالمتألهين
نویسنده:
‫محمدصبيح‌اکبر زيدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش در صدد بررسي نقش تهذيب و تزکيه نفس در رسيدن به حکمت از نظر شيخ اشراق و صدرالمتألهين به عنوان بنيانگذاران دو مکتب فلسفي است. نويسنده پس از کليات، به ارتباط تزکيه نفس و حکمت از ديدگاه شيخ اشراق پرداخته و در آن، حقيقت نفس، حقيقت حکمت، ساحتهاي مختلف نفس، و نقش تهذيب نفس در کمال نفس و در تحصيل حکمت را از نظر شيخ اشراق بررسي کرده است. سپس به ارتباط تزکيه نفس و حکمت از ديدگاه صدرالمتألهين پرداخته است و موضوعات ياد شده را از نظر ايشان نيز بررسي نموده و در پايان، نظرات آن دو را جمعبندي نهايي کرده است. از نظر شيخ اشراق، نفس فقط در سايه سير و سلوک و رياضت، سير تکاملي را طي ميکند. شيخ اشراق تهذيب نفس و معرفت نفس را اساس کمال نفس و شرط تحصيل حکمت ميداند و بر اين باور است که نور حکمت تنها بر دل شخصي ميتابد که نخست راه استدلال را پيموده و در حکمت بحثي به آخر رسيده باشد. به عبارت ديگر، در نظر ايشان، تفکر و استدلال، مقدمه تصفيه باطن و اشراق است. البته مرحوم شيخ اشراق در اينجا نظر ديگري هم دارد و آن اينکه اگر انسان مورد لطف خاص خداوند و اولياي الهي قرار گيرد، ميتواند به حکمت حقه و شهودي دست پيدا کند؛ هرچند که گناهکار باشد. با توجه به بيانات ملاصدرا ميتوان گفت که عوامل مؤثر در ترقي نفس انسان در سه عامل علم، طلب و اراده، و تهذيب نفس از معاصي و عقايد فاسد خلاصه ميشود. ملاصدرا قائل به تأثير متقابل تهذيب نفس و حکمت است و معتقد است: همانگونه که تحصيل حکمت به تهذيب نفس نياز دارد، تهذيب نفس نيز از لحاظ کمي و کيفي به حکمت وابسته است؛ به اين صورت که حکمت انسان را به تزکيه نفس و تهذيب واميدارد و تزکيه نفس انسان را به حکمت سوق ميدهد؛ به طوري که درک مفاهيم دشوار را آسان ميگرداند.
  • تعداد رکورد ها : 4691