آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 23
درسگفتارهای تاریخ فلسفه غربی - جلسه (9): سوفسطاییان
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
نسبی‌گرایی پروتاگوراس و روایت‌های جدید آن
نویسنده:
پیروز فطورچی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قالب پی دی اف
صفحات :
از صفحه 93 تا 120
«هیچ چیز معنایی ندارد جز معنایی که تو به آن بدهی!» آیا این عبارت با جهان‌بینی اسلامی همخوان است؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
[1] . کاپلستون، فرد ریک، تاریخ فلسفه، ترجمه، مجتبوی، سید جلال الدین، ج 1، ص 106، تهران، سروش، چاپ چهارم، 1380ش. [2]. همان، ص 105. [3]. اومانیسم در معنای رایج آن، نگرش یا فلسفه‌ای است که با نهادن انسان در مرکز تأملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انس بیشتر ...
سفسطه و فلسفه سیاسی: چالش پروتاگوراس با سقراط [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Robert C. Bartlett
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University of Chicago Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی : یکی از چالش‌های اصلی فلسفه سیاسی معاصر، عدم امکان آشکار رسیدن به هر «حقیقت» مورد توافق مشترک است. همانطور که نیچه در اراده به قدرت خود مشاهده کرد، می توان گفت که جریان های نسبی گرایی که مشخصه تفکر مدرن شده اند با سفسطه باستانی متولد شده اند. اگر به دنبال درک نقاط قوت و ضعف نسبی‌گرایی رادیکال معاصر هستیم، باید ابتدا به سوفسطائیان دوران باستان بنگریم که معروف‌ترین و چالش‌برانگیزترین آنها پروتاگوراس است. با سفسطه و فلسفه سیاسی، رابرت سی. بارتلت اولین خوانش نزدیک از ارائه دو قسمتی افلاطون از پروتاگوراس را ارائه می کند. در «پروتاگوراس»، افلاطون آموزه های اخلاقی و سیاسی سوفسطایی را بیان می کند، در حالی که «تئاتتوس» تقطیری از استدلال های نظری و معرفتی او را ارائه می دهد. در مجموع، این دو گفتگو نشان می‌دهند که پروتاگوراس جذب یکی از جنبه‌های اخلاق مرسوم شده است - اشراف شجاعت، که به نوبه خود با تقوا مرتبط است. این بینش بارتلت را به بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌ها در رابطه فلسفه سیاسی و سفسطه با ایمان پرهیزگار می‌کشاند. تفسیر عالی بارتلت ابزار مهمی برای درک تاریخ فلسفه ارائه می‌کند، اما با ردیابی پاسخ سقراط به آموزه‌های پروتاگوراس، بارتلت همچنین به سوی درک غنی‌تری از سفسطه باستان و آنچه سقراط از «فلسفه سیاسی» می‌گوید، پیش می‌رود.
Epistemology after Protagoras: Responses to Relativism in Plato, Aristotle, and Democritus
نویسنده:
Mi-Kyoung Lee
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: نسبیت گرایی، این موضع که اشیا برای هرکدام آن گونه که به نظر می رسند، برای اولین بار در فلسفه غرب توسط پروتاگوراس، خطیب و معلم یونانی قرن پنجم قبل از میلاد، صورت بندی شد. می-کیونگ لی بر چالش امکان دانش تخصصی مطرح شده توسط پروتاگوراس، همراه با پاسخ های سه فیلسوف مهم نسل بعدی، افلاطون، ارسطو و دموکریتوس تمرکز می کند. پروتاگوراس در کتاب حقیقت خود از دو ایده تحریک‌آمیز اما ناقص استفاده کرد: اول اینکه ما همه «معیارهای» حقیقت هستیم و اینکه هر یک از قبل می‌توانیم شرایط را برای خودمان تعیین کنیم، زیرا حواس ما هستند. بهترین و معتبرترین راهنمایان به سوی حقیقت؛ دوم، با توجه به اینکه چیزها برای افراد مختلف متفاوت به نظر می رسند، هیچ مبنایی وجود ندارد که بر اساس آن تصمیم بگیریم که یک ظاهر به جای دیگری صادق است. افلاطون این عقاید را به یک نظریه کاملاً کارآمدتر تبدیل کرد که سپس در Theaetetus آن را رد کرد. ارسطو استدلال کرد که ایده‌های پروتاگوراس در کتاب متافیزیک G، فصلی که آگاهی از واکنش افلاطون در Theaetetus را منعکس می‌کند، منجر به شک و تردید می‌شود. و سرانجام دموکریتوس ایده ها و استدلال های پروتاگورسی اصلاح شده را در نظریه دانش و ادراک خود گنجاند. اخیراً مطالعات مهم بسیاری در مورد این متفکران به تنهایی انجام شده است. با این حال، هیچ تلاشی برای بیان یک داستان واحد و منسجم در مورد چگونگی پاسخ دموکریتوس، افلاطون و ارسطو به ادعای چشمگیر پروتاگوراس، و پیامدهای درک شده آن در مورد دانش، ادراک و حقیقت صورت نگرفته است. با مطالعه این چهار رقم در ارتباط با یکدیگر، به درک بهتری از فصل مهمی در توسعه معرفت شناسی یونانی می رسیم.
نظریۀ اخلاق‌شناختی ارسطو؛ سنتزی از آموزه‌های افلاطون و پروتاگوراس
نویسنده:
فاطمه سیف‌اللهی، علی‌اکبر عبدل‌آبادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو در اخلاق غایت‌نگر خود، به‌منظور ترسیم فضایی برای عمل و قواعدی برای رفتار، به پژوهش در فضیلت‌های انسانی می‌پردازد. فضیلت‌هایی که او در اخلاق نیکوماخوس توصیف می‌کند، خصلت‌هایی هستند که در جامعۀ آن روز آتن فضیلت به شمار می‌روند. در این مقاله نشان داده شده است که این مؤلفۀ اخلاق ارسطو تا حد زیادی از اندیشۀ پروتاگوراس تأثیر پذیرفته است. از سوی دیگر، ارسطو با تأثیرپذیری از افلاطون، این فضیلت‌ها را نه از آن‌رو که آنها را حاصل قرارداد و به‌تبع آن نسبی می‌داند، بلکه چون آنها را حاصل کارکرد عقل برای کشف و ایجاد امور اخلاقی و قوانین می‌داند، می‌پذیرد. بدین ترتیب، رویکرد اخلاقی ارسطو را می‌توان سنتزی دانست از آموزه‌های پروتاگوراس که با شعار انسان‌معیاری اخلاق را حاصل قرارداد می‌داند و آموزه‌های افلاطون که با طرح نظریۀ مُثل مبنای اخلاق را در آسمان‌ها و غیرقراردادی می‌داند.
صفحات :
از صفحه 124 تا 147
مبانی آموزه تربیت سقراطی- افلاطونی در محاوره پروتاگوراس
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته می­ کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می ­کشد. چالش فکری آن دو با پی­بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می­نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه ­ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می­ یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع ­بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می ­آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس، از چشم ­اندازی بهره می­ بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می­ سازد. مرور مبانی معرفت­شناختی و وجودشناختی در گفت­وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می­ کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم­انداز، بیشتر می­کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
صفحات :
از صفحه 127 تا 148
مبانی هرمنوتیک در محاورات افلاطون (ایون، فایدروس، پروتاگوراس، سوفسطایی) و مقایسه آن با مولفه‌های هرمنوتیکی گادامر
نویسنده:
پدیدآور: مطهره ابری نارانی ؛ استاد راهنما: یوسف شاقول ؛ استاد راهنما: سعید بینای مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
امروزه موضوع محوری و غالب در فلسفه ی مغرب زمین را چیستی تاویل و خوانش متن تشکیل داده است و تلاش در، دستیابی قواعد عام جهت شیوه ی واخوانی، مهمترین کوشش فلسفی است؛ به همین سبب برخی بر آنند که هرمنوتیک ، نه تنها دانش مسلط فلسفی در دوره حاضر است بلکه دانش مقتدر در تمام ادوار حیات بشری بوده است. شاید نتوان تعریف دقیقی از هرمنوتیک به دست داد و یا نخستین کاربرد آن را تعیین کرد، ولیکن این دانش درغرب واجد دیرینه ای طولانی است. هرمنوتیک با پرسش هایی همچون شیوه ی خواندن متن، چیستی متن، پیشافهم های مفسر و تاویل ، اهمیت امتزاج افق ها، آفرینندگی زبان و... چالش های بسیاری را در حوزه فلسفه برانگیخت. به واقع این پرسش ها مهمترین مولفه های هرمنوتیک و هسته ی اصلی آن قلمداد می شوند. محاورات سقراط نخستین گفت و گو های هرمنوتیکی است که آغازگاه دیالکتیک «زبان ـ گفتار ـ نوشتار » محسوب می شود. در حقیقت تبیین مولفه های هرمنوتیکی در اندیشه ی گادامر و بررسی محاورات سقراط محور اصلی این پژوهش است چراکه این محاورات دست آویزی برای دست یازی ما به اندیشه های هرمنوتیکی مستتر افلاطون خواهد بود، از سویی دیگر با داشتن رویکرد تطبیقی در این پژوهش می توان به اهمیت دو جریان فکری مذکور در دو دوره ی زمانی مختلف پی بردکه گاه این تطبیق می تواند دریچه ای تازه، برای شروع پژوهش های نو در بسترهای هرمنوتیکی باشد.
بررسی مبانی فلسفه تعلیم و تربیت در آراء افلاطون
نویسنده:
یحیی کبیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
تربیت همانا کشاندن آدمی است به سوی ارزش های والای انسانی، چنان که آن ارزش ها را بفهمد، بپذیرد،دوست بدارد و به کار آورد . انسانی که به این مقام دست یابد چه بسا به گزینش ارزش ها خواهد پرداخت و راهنما و تربیت کننده خویش خواهد شد و این برترین معنای تربیت است که همانا روکردن آزادانه و آگاهانه است به ارزشها. این مقاله به دنبال آن است که مبانی فلسفه دیدگاه افلاطون،در تربیت را به عنوان روکردن به ارزشهای حقیقی نشان دهد؛این رویکرد نه تنها درباره فرد ، بلکه درباره جامعه و تکامل آن نیز درست است ؛ زیرا جامعه نیز تنها آنگاه در راه تکامل خواهد بود که به ارزش های حقیقی رو کند و هرگاه همتش سستی گیرد و از ارزش های راستین روی برتابد و دلبسته ارزشهای دروغین شود به انحطاط می گراید . از همین روست که میتوانیم بگوییم اگرچه در شرایط عادی تنها بخش کوچکی از شرایط اجتماعی را میتوان به فرمان آورد و کنترل و برنامه ریزی کرد ، اما با رویکرد تربیتی افلاطون بزرگ ترین وظیفه زمامداران هر جامعه فراهم آوردن این شرایط به گونه ای است که زمینه ای باشد برای امکان شکوفایی توانایی ها تکامل معنوی جامعه ، یعنی رو کردن به ارزشهای انسانی.
صفحات :
از صفحه 161 تا 188
  • تعداد رکورد ها : 23