جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تطبیقی معیار شناختی علوم تجربی در فلسفه ابن سینا و کانت
نویسنده:
علی شاد؛ استاد راهنما: مهدی منفرد؛ استاد مشاور: محسن ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه اهمیت علم، بویژه علوم تجربی و کاربرد آن در زندگی انسان، بر کسی پوشیده نیست. بررسی علم و زمینه‌‌ های آن، هنگامی روشن می ‌گردد که با وجود پیشرفت شاخه ‌های علم، هنوز حساب احتمالات و امکان در آن به چشم می ‌خورد. بر پایه این امر از یک سو، یکی از مهم ‌ترین مسائل علم روز، مسأله تجربه، علوم تجربی و معیارهای شناختی آن است که بر مبنای آن پرسش‌ هایی مطرح می شود که رسیدن به پاسخ این پرسش ها، نیازمند بررسی سامان مندتر در فلسفه و فلسفه علم است. از این قرار، می توان به تطبیق مبانی و پایه ها، مسایل و زمینه ها، معیارها و سنجه های علوم تجربی از دید فلاسفه پرداخت. از سوی دیگر، شاخصه بنیادین علوم تجربی، معیار شناختی آن است که همواره یکی از روش های پایه ‌ای در ساختار معرفت بشری بررسی می شود. تا جایی که این مسأله، از آغاز اندیشه های فلسفی تاکنون، جایگاه ویژه ای داشته است. تاریخ فلسفه و علم، نشان می دهد، تجربه و علوم تجربی، یکی از روش هایی است که پدیده ها و ویژگی های جهان هستی را از راه مشاهده، تجربه و آزمایش های پی درپی، بررسی می نماید و همواره به این فرایند از سوی برخی از فلاسفه پرداخته شده است. از جمله این فلاسفه، ابن سینا و کانت هستند که به بررسی معیارها، مبانی و مسائل بنیادین علوم تجربی پرداخته اند. بر همین پایه، این پژوهش به دنبال روشن ساختن مسأله معیارهایی است که هر یک از دو فیلسوف، تجربه و علوم تجربی را از چه راهی برای انسان معین می سازند. به بیان دیگر، تجربه و علوم تجربی انسان در چه ساختار و قالبی برای انسان به دست می آید؟ پیرو این زمینه، بافت پژوهش به این قرار تعیین شد: تجربه، علم تجربی، معیار شناختی علوم تجربی. بنابراین بایسته است در آغاز هر یک از این مسایل از دید ابن سینا و کانت مورد کاوش و بررسی قرار گیرد و پس از آن، تطبیق بر اساس پدیدارشناسی انجام شود. بایسته تطبیق پدیدارشناسانه در این پژوهش بر پایه سه چیز است: الف) مبادی فلسفه ابن ‌سینا و کانت با یک دیگر تفاوت دارد. ب) گرچه در مبادی این دو فلسفه، تفاوت وجود دارد؛ ولی می توان مقصد و انجام آن دو را یافت. پ) در یافتن مقصد و سرانجام فلسفه ابن ‌سینا و کانت در زمینه معیار شناختی علوم تجربی، از راه هم زبانی و هم سخنی پژوهش انجام خواهد شد.
آموزه صلح از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و امانوئل کانت: بررسی تطبیقی
نویسنده:
علینقی لزگی ، جواد زروندی ، عبدالله حسینی اسکندیان
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله صلح از زمره‌ی مهم‌ترین مسائلی است که از دیرباز محل بحث و تأمل از سوی اندیشمندان مختلف با رهیافت‌های مختلف دینی و فکری بوده است. در این بین، خواجه نصیرالدین طوسی در جهان اسلام و همچنین امانوئل کانت در جهان مسیحیت بحث‌های عمیق و درخور تأملی را در این‌باره بیان داشته‌اند. صلح از منظر خواجه نصیرالدین، اصلی عمیق و بنیادی است که در تمام سطوح وجودی انسان، از نفس فردی تا جامعه و عالم هستی، تجلی می‌یابد. صلح در این دیدگاه، نه صرفاً نبود جنگ، بلکه تعادل، هماهنگی، عدالت و تلاش دائمی برای بهبود شرایط زندگی است. کانت نیز صلح را یک وضعیت مطلوب اجتماعی می‌داند که باید در آن حقوق بشر به‌طور کامل رعایت شده و زمینه‌های عدالت و خیر عمومی فراهم گردد. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی ضمن تبیین و تحلیل مسئله صلح از منظر خواجه نصیر و امانوئل کانت، به تبیین مشابهات و تمایزات فکری آنان در این‌باره پرداخته و مبانی و پشتوانه‌ی دینی و فکری این دو اندیشمند را در این زمینه مورد تأمل قرار می‌دهد. گفتمان خواجه در تبیین مقوله صلح مبتنی بر فطری بودن صلح و وجود زمینه‌های وحیانی آن جهت نیل به کمال و سعادت دنیوی و اخروی است، حال آنکه کانت به عنوان ضرورتی اجتماعی جهت نیل به رفاه دنیوی به صلح نگریسته و تبیینی لیبرالیستی و اومانیستی از آن دارد.
خوش بودگر محک ترجمه آید به میان: کانت در نثر فارسی فلسفی
نویسنده:
علی قیصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سنت نگارش متون فلسفی در ایران بیشتر به زبان عربی بوده است، هرچند فلاسفه بعضاً متونی را هم به فارسمی‌ی نوشته‌اند؛ یعنی عربی زبان غالب و رایج فلسفه بود. سنت قدیم عربی‌نویسی درفلسفة هنوز کمابیش در جریان است، چه به صورت ویراست و تفسیر آثار قدیمی و چه به صورت تالیف. اما در فلسفه‌های جدید از حدود سده نوزدهم میلادی به بعد غالبا به فارسی می‌نوشته‌اند، چه در مورد تاریخ فلسفه و چه راجع به رشته‌های فلسفی، مثل فلسفه سیاسی و حقوق. معمولا تصور رایج نیز چنین است که مترجمین ما بدون آشنایی کافی با زبان مبدأ به ترجمه متونی از زبان‌های دیگر همت می‌گمارند. مثلا بدون آشنایی کافی با فرانسه یا آلمانی متونی از سارتر و نیچه و کانت را ترجمه می کنند. فرض دیگر این است که آنان با زبان مقصد که فارسی باشد به قدر کفایت آشنا هستند. اینها را بارها شنیده‌ایم و یا حتی به صورت امری بدیهی تلقی کرده‌ایم. ولی باید متوجه بود که در همان زبان‌های مبدأ هم هر کسی سراغ سارتر و کانت نمی‌رود و اگر هم رفت (مخصوصا در مورد متون قرون 18 و 19) پس از خواندن‌های مکرر و متوالی بالاخره تا حدی متوجه مقصود نویسنده می‌شود. مترجمین ما هم از برکت تصمیمی که گرفته‌اند مصمم به ترجمه‌اند، و آنان نیز طبیعتا بارها متن مورد نظر را می خوانند و در آن دقت می‌کنند و اگر بار اول و دوم و سوم متوجه نشوند سرانجام مطلب دستشان می‌آید. وانگهی متون مورد نظر، که بیشتر برآمده از عصر روشنگریند (چه مویّد روشنگری باشند چه منقّد آن)، به خودی خود اصمّ و گنگ نیستند و با قدری ممارست خوانندۀِ مصمم مطلب را متوجه می شود. ولی اِشکال این است که در بسیاری از مواقع مترجمین ما بر زبان مقصد که فارسی باشد را تسلط چندانی ندارند، به‌علاوه خود زبان فارسی امروز نیز هنوز پرداخت نشده و ظرفیت‌های جدیدش را شکل نداده است. از سوی دیگر در مورد مثلا متون فلسفی کلاسیک آلمانی که در قرون 18 یا 19 تالیف شده بودند، باید توجه داشت که خود زبان آلمانیِ فلسفی آنها نیز هنوز جوان و در آغاز راه بود و کمی پیش از آن بسیاری از متون نظری یا کلامی به لاتین نوشته می شدند. این را مثلا در مورد کانت به‌خوبی می‌شود دید که گاه طول تقریبی جملات بسیار بلند است و ارتباط میان اجزای جمله به‌آسانی قابل تشخیص نیست. در مورد فارسی فلسفی نیز باید مُنصِف بود که ما هر چند دستِ‌کم در مورد فلسفه های جدید هنوز در ابتدای راه هستیم و کمبودهایی داریم ولی پشتکار در رفع این کمبودها، چه در ترجمه و چه مخصوصا در تالیف، می‌تواند دستمایه‌ای باشد برای پرداخت بهتر و گسترش بیشتر فارسی فلسفی.
صفحات :
از صفحه 141 تا 150
چگونه طرح نقد هنری از نقد قوۀ حکم کانت ممکن است؟
نویسنده:
طاهره بتیار ، فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
می‌گویند نقد قوۀ حکم بیشتر دربارۀ زیبایی طبیعی و کمتر دربارۀ زیبایی هنری است. حتی برخی می‌‌اندیشند کمتر دربارۀ فلسفه هنر است و کمتر و کمتر دربارۀ نقد هنر. نشان‌هایی که کانت از طریق سرنوشتارهای نقد سوم مستقیم به ما می‌دهد همین تلقی را به‌ وجود می‌آورد؛ مطلبی با عنوان نقد هنر وجود ندارد. در این پژوهش، با روش توصیفی ـ تحلیلی با اتکا به آرای برنهام نشان می‌دهیم نوع خاصی از نقد هنری را می‌توان از این اثر کانت بیرون کشید. نقد سوم را روی شانه‌های بحث ایده‌های زیباشناختی و نبوغ می‌توان نشاند. اثر هنری را از دریچۀ ارتباط با مباحث تاخوردۀ درون ایده‌های زیباشناختی می‌توان نگریست. مباحثی همچون ذوق به معنی صرفاً صورت زیبا را دریافت کردن، ژانر به معنی مفهوم اثر را غایت پنداشتن، مضمون یعنی ایدة عقلانی را محتوای اندیشیدنی در نظر داشتن، روح اثر را بر مبنای ایدة زیباشناختی سنجیدن و نمادگرایی و استعاره را در نقد هنری گنجاندن، می‌توان مدنظر قرار داد. نقد باید بر ارزشی واحد استوار باشد. به نظر می‌رسد در صورت تمرکز بر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های متنوع ایده‌های زیباشناختی و اتکا به ارزش زیباشناختی، می‌توان نقد زیباشناختی برای هنر در نظر گرفت و برای جنبۀ ارزشیابی کلی اثر هنری در نهایت از روح‌داری یا بی‌روحی اثر پرسید.
صفحات :
از صفحه 79 تا 98
نقد و بررسی کتاب «مبانی و ریشه‌های استدلال‌های کانت در تعارضات»
نویسنده:
حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 7 تا 13
یادداشت کتاب «راهنمای خواندن بنیاد مابعد الطبیعه اخلاق کانت»
نویسنده:
مهدی اخوان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 14 تا 55
جایگاه رساله ی استادی در فلسفه ی نقدی کانت
نویسنده:
حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حیات فلسفی کانت مشتمل بر دو دوره ی پیشانقدی (تا ۱۷۷۰.م) و نقدی است. رساله ی استادی کانت که در سال ۱۷۷۰. م تالیف شده است، کانت را در میانه ی پرواز نشان می دهد. اساساً دوره های گذار در تاریخ فلسفه اهمیت ویژه ای دارند چون می توانند ما را با مسائل اصلی فلسفی در دوره تکون و شکل گیری آنها از نزدیک آشنا کنند و افزون بر تسهیل فهم و درک اهمیت راه حل ها و نوآوری ها ریشه شناسی اصطلاحات خاص فیلسوف را نیز میسر کند. در رساله ی استادی، با تفکیک حساسیت و عقل شناخت پدیداری به حساسیت و شناخت نفس الامری به عقل اختصاص داده می شود. در همین رساله، کانت به عامل زمان و مکان به عنوان صورت ادراک که وظیفه ساماندهی به معرفت را ایفا می کند، تفطن می یابد. بعدها مسئله چگونگی تطابق مفاهیم عقلی با اعیان غیر محسوس توجّه او را جلب کرد و در رویارویی با این مسئله مفاهیم عقلی را هم ناظر به عالم پدیداری دانست؛ ولی تحت تاثیر شبهات هیوم در باره علیت اطلاق آن مفهوم بر عالم پدیداری نیز محل سوال قرار گرفت و راه برای طرح آموزه ی عناصر پیشینی در دوره نقدی گشوده شد.
صفحات :
از صفحه 15 تا 25
اندیشه ادراک بین فلسفه اسلامی و فلسفه غربی (علامه طباطبایی و شهید صدر / دیوید هیوم و امانوئل کانت) به عنوان نمونه
نویسنده:
محمد بنعماره؛ استاد راهنما: أحمد ماجد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به نظریه ادراک انسان بین فلسفه های اسلامی و غرب می پردازد و دو الگو را برای مکتب اسلامی انتخاب کرده است: آقایان محمد حسین طباطبایی و محمدباقر صدر و برای فلسفه غرب دیوید هیوم و ایمانوئل کانت را برگزیده است. موضوع ادراک یکی از ارکان پژوهش فلسفی است که بین یک مکتب فلسفی و مکتب دیگر تمایز قائل می شود. زیرا گفتن اینکه ادراک صرفاً حسی است و نمی توان آنچه را که توسط حواس ظاهری یا درونی هدایت نمی شود، همانطور که هیوم و مکتب تجربی به طور کلی استدلال می کردند، درک کرد، منجر به نگاه مادی به هستی و انسان می شود. در حالی که گفتن از دوگانگی حس و عقل در ادراک، همان طور که کانت در نگاه خود به این دوگانگی می گوید، یا علامه طباطبایی و شهید صدر در ترکیب حس و عقل می فرمایند، به دیدگاه متفاوتی از وجود و انسان منجر می شود. . بررسی موضوع ادراک و علم در فلسفه از دو جنبه است که به هم پیوسته اند، یعنی: هستی شناسی (هستی شناسی) و نظریه معرفت (معرفت شناسی). بررسی ادراک از منظر هستی شناسی موضوعاتی را مطرح می کند: اثبات منشأ وجود ادراک و مجرد بودن آن، رابطه ادراک با ادراک کننده و ادراک شده، پرداختن به وجود روح و چگونگی ادراک آن و... رابطه روح و علم ... ادراک از منظر نظریه معرفت به بررسی منابع و حدود و ارزش آن می پردازد. از این رو، پژوهش به یک مقدمه و چهار فصل تقسیم شد: مقدمه، ادراک را در زبان و اصطلاح تعریف کرد و علوم مختلفی را که ادراک را تحقیق می‌کرد، نشان داد. فصل اول با برجسته کردن توالی تاریخی نظریه، که از فیلسوفان یونان شروع می شود و به فلسفه مدرن در غرب ختم می شود، به ادراک پرداخته و دیدگاه پنج فیلسوف مسلمان را روشن می کند. فصل دوم به ادراک از نظر هیوم و کانت می پردازد. فصل سوم از طریق علامه طباطبایی و شهید صدر به این موضوع پرداخته است. فصل چهارم نتایج مقایسه فیلسوفان چهارگانه را ارائه کرد. پژوهش با نتیجه‌گیری که شامل مهم‌ترین نتیجه‌گیری و نتایج بود به پایان رسید.
تحلیل و بررسی نقد کانت بر فلسفه و مابعدالطبیعه از طریق تحلیلهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه ابن سینا و ملاصدرا از حقایق (اشیاء و مفاهیم) ریاضیاتی.
نویسنده:
امینه جمالی فرد؛ استاد راهنما: سعید رحیمیان؛ استاد مشاور: عبدالعلی شکر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش از اعتبار، امکان و حدود معرفت فلسفی، خاصه در ساحت مابعدالطبیعه، یکی از بنیادین‌ترین دغدغه‌های تاریخ اندیشه بشری است. از آغازین دوران اندیشه انسان تا دوران معاصر، همواره این پرسش در کانون تأملات فلسفی قرار داشته است که آیا انسان می‌تواند به شناختی یقینی و معتبر درباره‌ی «وجود» و «حقیقت» دست یابد؟ در این میان، نقطه‌ی عطفی که به‌گونه‌ای تعیین‌کننده مسیر فلسفه را دگرگون ساخت، نقد کانت بر مابعدالطبیعه بود؛ نقدی که بر اساس مبانی معرفت‌شناختی و به‌ویژه با تأکید بر محدودیت‌های عقل نظری و شرایط امکان تجربه، بسیاری از دعاوی متافیزیکی سنتی را به چالش کشید و با تأسیس ایده‌آلیسم استعلایی، جریان فلسفی غرب را به سویی تازه سوق داد. از منظر کانت، معرفت تنها در محدوده‌ی پدیدارها (فنومن‌ها) ممکن است و هرگونه ادعای شناخت از نومن‌ها، یعنی اشیاء فی‌نفسه، فاقد اعتبار فلسفی است. این دیدگاه، که در قالب نقد عقل محض صورت‌بندی شده است مرزهای شناخت را به چارچوب‌های پیشینی ذهن و شهودهای زمانی و مکانی محدود می‌سازد و اعتبار مابعدالطبیعه و فلسفه را زیر سؤال می‌برد. در مقابل این تلقی، در سنت فلسفه اسلامی و در اندیشه‌ی ابن‌سینا و ملاصدرا، مابعدالطبیعه نه‌تنها ممکن، بلکه اصیل‌ترین و یقینی‌ترین علم تلقی می‌شود. ابن‌سینا در نظام مشائی خود، مابعدالطبیعه را دانشی مستقل، مبتنی بر اصول بدیهی و بی‌نیاز از علوم دیگر می‌داند که به تحلیل حقیقت وجود و عوارض ذاتی آن می‌پردازد. ملاصدرا نیز فلسفه اولی را تنها دانش کاملاً مستقل و بی‌نیاز می‌داند که موضوع این دانش، از هرگونه محدودیت و قیدی آزاد است و سایر علوم برای اثبات مبانی خود به آن نیازمندند. از دیدگاه وی فلسفه اولی، بنیان و اساس تمام علوم دیگر است و دانشمندان سایر علوم، از سرچشمه این علم جرعه برمی‌گیرند و خدمت‌گزاران حکیم مابعدالطبیعه‌اند. تحقیق حاضر با اتکاء بر تحلیل هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ ابن‌سینا و ملاصدرا با تمرکز خاص برتحلیل حقایق ریاضیاتی که از نظر کانت به عنوان الگوی معرفت یقینی و تألیفی پیشینی و نقطه‌ی تمایز فلسفه و علم تلقی می‌شود ، به بازخوانی و ارزیابی نقادانه‌ی نقد کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه می‌پردازد. رویکرد فلسفی پیشنهادی برای این رساله سعی بر اثبات آن است که قضایای فلسفی و مابعدالطبیعی همانند قضایای ریاضیات کانتی ترکیبی و ماتقدم هستند و انسان را به سمت معرفت و شناخت یقینی رهنمون میکنند. علاوه بر این اثبات این گزاره که موضوع فلسفه که «موجود بما هو موجود» است خصوصیاتی مشابه اشیاء، مفاهیم و حقایق ریاضیاتی کانتی دارد و راه انسان را به سمت یقین ریاضیاتیِ قابل پذیرش علوم تجربی هموار می‌کند. در نهایت سعی خواهیم کرد تا نشان دهیم روش فلسفی که بر مبنای یقین استدلالی و برهانی است همانند احکام ریاضیاتی قطعی و یقین آور کانتی است و آن‌چه از ویژگی‌های شهود ریاضیاتی و قضایای ترکیبی و ماتقدّمِ مورد پذیرش کانت بدست می‌آید از طریق براهین قطعی و یقینی ساختار یافته از معقولات ثانیه فلسفی هم قابل دسترس است و از این طریق به دنبال امکان یافتن پاسخی فلسفی به نقد کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه می‌باشد. این پژوهش با این رویکرد در پی پاسخ به این پرسش محوری است که «چگونه تحلیل‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه ابن سینا و ملاصدرا از حقایق ریاضیاتی، میتواند به عنوان پاسخی به نقدهای کانت بر مابعدالطبیعه عمل کند و جایگاه آن را به عنوان یک علم معتبر بازسازی نماید؟» این رساله با رویکردی تحلیلی و استدلالی در عین حال مقایسه‌ای و انتقادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای انجام می‌شود. روش تحقیق به‌گونه‌ای در نظر گرفته شده است که با بررسی و تحلیل متون فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا به استخراج و تبیین دیدگاه‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه این دو فیلسوف درباره مفاهیم و حقایق ریاضیاتی پرداخته ‌شود. با استفاده از این دیدگاه‌ها و بررسی انتقادات کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه استدلال‌هایی برای پاسخگویی به این نقدها ارائه می‌شود. با استفاده از استنتاج و استدلالهای فلسفی و منطقی سعی میگردد به پرسش‌های تحقیق پاسخ داده شود. داده‌های مورد نیاز از طریق مطالعه منابع کتابخانهای فلسفی گردآوری شده و در چارچوبی نظام‌مند تحلیل می‌شوند. در این رساله بنا بر آن است تا با حفظ دقت و امانت فلسفی، به نتایجی معتبر و قابل دفاع دست یابیم. غایت این تحلیل، بررسی امکان دستیابی به نوعی دفاع از امکان و اعتبار مابعدالطبیعه و فلسفه اولی در پرتو تحلیل‌های ابن سینا و ملاصدرا از معرفت و هستی حقایق ریاضیاتی است؛ تحلیلی که بتواند پاسخگوی چالش‌های وارد شده از سوی عقل نقّاد کانت باشد.
کتابشناسی کانت
نویسنده:
ایمان کریمی
نوع منبع :
کتاب , مدخل آثار(دانشنامه آثار)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران,
چکیده :
در آبان ماه 1403، همایش بین‌المللی "کانت و جهان معاصر" با حضور پژوهشگران و علاقه‌مندان به فلسفه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد. این همایش به بررسی آثار ایمانوئل کانت و تأثیر آن بر فلسفه معاصر اختصاص داشت و در آن از کتاب‌شناسی جدیدی درباره کانت رونمایی شد. در این رویداد، مقالات علمی متعددی ارائه شد و شرکت‌کنندگان به بحث و تبادل نظر درباره اندیشه‌های کانت پرداختند. همچنین، کتاب‌شناسی جدیدی با عنوان "کتاب‌شناسی کانت" به قلم آقای دکتر ایمان کریمی رونمایی شد که شامل منابع معتبر در زمینه فلسفه کانت است. این همایش به عنوان یک فرصت مناسب برای گسترش دانش و تبادل تجربیات در زمینه فلسفه شناخته شد و مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفت.