جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
«وجود رابط» نزد حکمای پساصدرا (آقاعلی مدرس، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
نصور مهرابی کوشکی؛ استاد راهنما: محمد کیوانفر؛ استاد مشاور: علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود رابط در بین علمای گذشته در دو صورت به کار می رفت: یکی در وجود رابط در قضایا ، و دیگری در مورد وجود فی نفسه لغیره. صدرا در نظریه پردازی های فلسفی خود به نوع دیگری از وجود رابط دست یافت و با تکیه بر برخی اصول فلسفی خویش موجودات امکانی را عین ربط و تعلق به واجب الوجود دانسته و هرگونه استقلال را از آنها سلب نموده و نام وجود رابط را برای آنها وضع کرد. در میان فلاسفه ی اسلامی بعضی از بزرگان، در برخی از مقدمات و مبانی آن خدشه کردند و سایر علمای حکمت متعالیه را بر آن داشتند تا در صدد بیان تقریر و ادله ی مناسب برای روشن تر شدن مساله و حل اشکالات آن بر آیند. در میان این بزرگان دیدگاه آقا علی مدرس و علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی هم از جهت قائل آن و هم از جهت بیان حائز اهمیت بیشتری است. بنابراین در این رساله ی دکتری ما بر آن شدیم که دیدگاه این سه بزرگوار حول بیانات ملاصدرا را تقریر و تبیین و تطبیق کامل کرده و آنها را مورد تحلیل و مقایسه ی فلسفی قرار داده و تلاش کنیم به یک وجه مشترک جامع و صحیح درمورد وجود رابط برسیم.
تحلیل انتقادی نظریه معاد جسمانی مدرس طهرانی
نویسنده:
فریبرز فرید؛ استاد راهنما: عباس شیخ شعاعی؛ استاد مشاور: روح الله سوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همواره یکی از بحث هایی که در جوامع اسلامی و غیر اسلامی اهمیت زیادی داشته است بحث از معاد بوده است. در آموزه های شریعت و متن قرآن مطالب بسیاری ناظر بر معاد جسمانی وجود دارد؛ از همین رو متفکران مسلمان و از آن جمله فیلسوفان دوره اسلامی به تلاش برای اثبات برهانی معاد جسمانی پرداخته و درصدد ارائه استدلال برآمدند. تلاش های فراوان فیلسوفان پیش از ملاصدرا برای اقامه برهان فلسفی در راستای اثبات معاد جسمانی نتیجه بخش نبود؛ چنانچه فیلسوف برجسته ای همچون شیخ رئیس به اذعان ناتوانی در اثبات این امر از طریق برهان فلسفی پرداخت و به طریق تعبدی بر معاد جسمانی قائل شد. ملاصدرا در این باره قائل بر این است که نفس انسانی همواره بالذات جسمانی است و همراه بدن است. اما پس از مرگ و از هم پاشیدن بدن مادی، دیگر بدن عنصری در میان نخواهد بود و در عوض نفس، بدنی مثالی مطابق با احوالات و خلقیات خود ایجاد می‌کند که عوارض جسم مانند کیفیات جسمانی را دارا است. ملاصدرا می‌کوشد تا بواسطه این بدن مثالی لذات و آلام اخروی که در متون دینی از آن سخن به میان آمده است را با مبانی فلسفی سازگار سازد. آقا علی مدرس ناظر بر نظریه ملاصدرا به ارائه مباحث خود در باب معاد جسمانی می‌پردازد. در راه حل زنوزی برای توجیه تعلق دوباره نفس به بدن بر خلاف پیشینیان، وی به تعالی بدن پس از مرگ می‌پردازد و می‌گوید بدن پس از جدایی از نفس به رشد حود در حرکت جوهری ادامه می‌دهد و به چنان مرتبه ای می‌رسد که در معاد شایستگی پیوستن دوباره به نفس را بدست آورد؛ به عبارت دیگر این نفس نخواهد بود که به سمت بدن نزول می‌کند، بلکه این بدن است که به سمت نفس بالا می‌رود. ما در این نوشتار قصد داریم تا به بررسی موشکافانه نظریه زنوزی و چگونگی حرکت بدن پس از مرگ، چگونگی تعین و تشخص یافتن بدن بدون نفس که به منزله صورت برای بدن است بپردازیم و ضمن ایراد اشکالاتی بر این دیدگاه، با استفاده از مبانی حکمت متعالیه همچون ترکیب اتحادی نفس و بدن، امتناع امساک فیض از جانب واجب، قاعده امکان اشرف و امتناع عدم پس از وجود، ابتدا به تفکیک بدن اصلی از بدن محسوس بپردازیم، سپس فنای بدن محسوس و بقای بدن اصلی را اثبات کنیم، در مرحله بعد به بررسی امکان عروض مجدد بدن عنصری‌ای بر بدن اصلی خواهیم پرداخت و در نهایت دیدگاه مطلوب یعنی معاد جسمانی با جسمی عنصری را از راه استدلال فلسفی اثبات خواهیم کرد. در آخر به منظور اعتبارسنجی این نظریه با روشی کلامی نشان داده خواهد شد که این دیدگاه با مبانی شرع و آیات و روایات همخوانی دارد و هیچگونه تعارضی در میان نخواهد بود.
بررسی و تحلیل توحید از دیدگاه امام محمد غزالی و ملا عبدالله زنوزی
نویسنده:
فاطمه سعدوند؛ استاد راهنما: علی اله بداشتی؛ استاد مشاور: مصطفی سلطانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله توحید، اقسام، مراتب، ابعاد و زوایای گوناگون آن همواره کانون توجه اندیشمندانِ فرق مختلف اسلامی بوده است. رساله حاضر با هدف ارائه پژوهشی جامع و تطبیقی به دیدگاه امام محمد غزالی و ملا عبدالله زنوزی مؤسس مکتب فلسفی تهران پرداخته تا در گرو تحلیل و بررسی آرای این دو متفکر اسلامی جناب زنوزی به جامعه علمی کشور معرفی و گامی در تعمیم و تحکیم وحدت بین مذاهب برداشته شود. برخلاف تنوع آثار مکتوب پیرامون اندیشه غزالی، درخصوص اندیشه ملا عبدالله زنوزی تاکنون به جز دو مورد اثری فراهم نشده است. پژوهش با روش تحلیلی توصیفی وتطبیقی با مراجعه به کتابخانه ها به ویژه بخش نسخه های خطی و مطالعه نرم افزارهای مختلف، مبتنی برکلام با توجه به گرایش کلامی فلسفی وکلامی عرفانی آنها انجام شده است. روش غالب معرفت آنها عقلی است. غزالی مدعی رؤیت خداوند به معنی رؤیت قلبی ذات در آخرت و زنوزی مدعی رؤیت پروردگار با بصیرت، به نحو اشراقی و تشکیکی برای مقربّان و کُمَّل است که اختصاص به دنیا یا آخرت ندارد. غزالی برخلاف زنوزی کلام و اراده را از اقسام صفات ذات می‌داند. او خداوند را مسبّب الأسباب می داند، قائل به صدور طولی قدرت و فعل بنده را کسب می‌داند. زنوزی خداوند را علت العلل می داند، قائل به صدور طولی اراده و ترتب فعل بنده بر فعل خداوند است. غزالی علم توحید را ذیل عبادات یعنی حکمت عملی دانسته و زنوزی با نگاه اخص به حکمت عملی یا توحید عملی اشاره نکرده است. در راستای تقریب مذاهب؛ آنها به اوصاف سلبی برای معرفی حق تعالی استناد کرده‌، از روش های کسب معرفت: فطری، عقلی، نقلی، تجربی وعرفانی درخداشناسی بهره برده اند. در روش عرفانی نور را به معنی وجود تلقی می‌ کنند. براین باورند که نور مطلق و مستقل، قائم به ذات و مختص به حق‌تعالی است. با درک و کشف تشکیک از منابع نور به تشکیک در وجود نائل می‌شوند. اگر ماهیت عام به معنای وجود باشد از نظر غزالی هستی خدا وجود صرف و اصالت با وجود است. زنوزی نیز به اصالت وجود قائل است. معتقدند عالم هستی تابع قدرت خداوند به عنوان مسبب الاسباب است، واجب تعالی بسیط محض و ناشناختنی است. صفات وجودی حیات و علم بنحو تشکیک در موجودات تسری یافته است. رابطه ذات و صفات رابطه این همانی و عینیت است. خداوند تنها خالق، حاکم مطلق و هادی ازلی است. رأی اختصاصی ملاعبدالله زنوزی: معرفت و شناخت از راه فطرت؛ منوط به شناخت عقلی، غور در قوانین نقلی و آثار نبوی است. سمع و بصراز اقسام علم حضوری اشراقی است. سمع و بصراز عوارض همه موجودات و تشکیکی است. فقط به این عالم اختصاص ندارد. زنوزی در اثبات سمع و بصر (با استقرا ناقص در اختصاصی بودن) به برخی از دلایل اثبات علم استناد می کند.
بررسی نقدهای سیدجلال‌الدین‌آشتیانی بر نظریه معادجسمانی غیاث‌الدین‌منصوردشتکی و آقا‌علی‌مدرس
نویسنده:
سید محمد امین درخشانی ، عبدالله نصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از چالش‌های اصلی معادجسمانی اشکال تناسخ است. میرغیاث‌الدین‌منصوردشتکی و آقاعلی‌مدرس‌زنوزی با طرح نوعی ارتباط میان نفس و بدن پس از مرگ خواسته‌اند از اشکال تناسخ رها شوند، میرغیاث‌الدین‌منصوردشتکی برای نفس دو نوع تعلق قائل شده است، که در زمان حیات و موت یکی از این دو تعلق برقرار است، آقاعلی‌مدرس‌زنوزی نیز قائل شده است که نفس در زمان حیات ودایعی در بدن باقی می‌گذارد که حتی پس از مرگ همراه بدن باقی هستند. سیدجلال‌الدین‌آشتیانی هر دو رأی را به شدت مورد انتقاد قرار داده است و خود نظر ملاصدرا یعنی محشور شدن نفس همراه با جسم مثالی را برگزیده است. در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی نظرات غیاث‌الدین‌منصور و آقاعلی تقریر شده است و نسبت این دو رأی به یکدیگر توضیح داده شده است، همچنین نقدهای آشتیانی به صورت منقح و منظم ذکر گردیده است و با ارزیابی مبانی این نقدها مشخص شده است که چون آشتیانی با مبانی صدرایی به نقد پرداخته است، این نقدها به طور کامل به آقاعلی به عنوان حکیمی صدرایی وارد است، اما غیاث‌الدین می‌تواند به این نقدها ملتزم نباشد، اگرچه قول غیاث‌الدین دچار خللی مهم‌تر یعنی مطرح کردن ادعایی بدون دلیل است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 34
معاد جسمانی از نظر آقا علی مدرس زنوزی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
محمد ابراهیم نتاج
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به معاد از اصول دین اسلام و جسمانیت آن از مسلمات دین است. بحث از معاد جسمانی، در حقیقت بحث از جسمیت یافتن عقاید و اعمال انسان در قیامت است. این مسئله از زمان پیدایش و نزول اسلام مطرح بوده است و علاوه بر قرآن کریم، بزرگان دین از پیامبر(ص) گرفته تا امامان، عالمان دینی و حتی برخی از فیلسوفان اسلامی در این خصوص تأکید کرده اند. در بین حکمای اسلامی، حکیم مدرس زنوزی و آیت الله جوادی آملی باتوجه به اینکه اصل معاد جسمانی را بر اساس قرآن و روایات و نیز اصول حکمت متعالیه می پذیرند اما دیدگاه مختصّ به خود را در این مسئله دارند. حکیم زنوزی معتقد است که بدن هر انسانی بعد از مرگ به سوی نفس خویش راجع است و در معاد بدن به نفس خواهد رسید و به همراه او باقی خواهد ماند، اما استاد جوادی آملی معتقد است اعمال انسان در مراتب بالاتر هستی باطنی دارند که به همراه نفس و با تناسب با آن عالم باقی می ماند و نه آنکه بدن به سوی نفس رجوع کند.
صفحات :
از صفحه 13 تا 44
مقدمه محسن کدیور بر دوره سه جلدی «مجموعه مصنفات حكيم موسس آقا علي مدرس طهراني» [فصل کتاب]
نویسنده:
محسن کدیور
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام) , فصل کتاب
منابع دیجیتالی :
بررسي تطبيقي ديدگاه ملانعيما طالقاني و ديدگاه مدرس زنوزي در معاد جسماني عنصري
نویسنده:
حميد امامي‌فر ، محمد ابراهيمي‌راد ، علي شمس
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«معاد» از اصول عقايد همۀ اديان توحيدي است. شايد کمتر صفحه‌اي از قرآن مجيد را بتوان ملاحظه کرد که در آن از اين حقيقت خطير ذکري نباشد؛ اما در چگونگي آن، بحث‌هاي گوناگوني از طرف دانشمندان اسلامي مطرح شده ‌است. تعداد محدودي از صاحب‌نظران، معاد را صرفاً روحاني؛ عده‌اي آن را با جسم مثالي و برخي ديگر، مانند آقاعلي مدرس زنوزي و ملانعيما طالقاني آن را قابل تبيين با جسم عنصري نيز مي‌دانند. از منظر ملانعيما طالقاني، معاد، بازگشت نفس به همين بدن عنصري فعلي است که در معاد احيا مي‌شود. ايشان براي اثبات ادعاي خويش، به دلايل متعددي تمسک کرده است. از ديدگاه آقاعلي مدرس زنوزي، معاد جسماني صعود بدن عنصري براثر حرکت جوهري به‌سوي نفس اخروي است؛ به‌گونه‌اي‌که با آن نفس تناسب پيدا کرده، توانايي همراهي با آن را داشته باشد. اين مقاله با روش تحليلي ـ توصيفي، نظريۀ اين دو محقق را در باب معاد به‌صورت تطبيقي، واکاوي، تبيين و درنهايت به بررسي و نقد نظريه آن دو دانشمند پرداخته ‌است. اگرچه معاد جسماني عنصري براساس ظهور آيات قرآن و روايات مورد پذيرش است؛ اما هيچ‌کدام از استدلال‌هاي عقلي اين دو فيلسوف براي اثبات معاد جسماني عنصري، مقصود ايشان را تأمين نمي‌کند.
صفحات :
از صفحه 31 تا 41
حیات پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و بررسی و نقد آن با نظر به آراء آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه حیاتی آشتیانی؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛استاد مشاور: حامده راستایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مرگ از احوال نفس انسانی است. نفس آدمی به واسطه اتحادی که با بدن دارد، دارای اوصاف و احوالات گوناگونی است. یکی از مهم ترین این اوصاف «مرگ» است. به نظر ملاصدرا نفس با به کار گرفتن بدن، استعدادهای مختلف خود را به فعلیت می رساند. و در صورتی که با به کمال رسیدن خود، دیگر نیازی به بدن نداشته باشد، نفس از بدن مفارقت می کند و به واسطه این مفارقت، از عالم دنیا وارد عالم آخرت می شود. ضمنا چون نفس بالذات زنده است و بدن به واسطه اضافه تدبیری نفس، دارای حیات است، بنابراین نفس که عین شعور و آگاهی به خود می باشد، پس از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و این بدن است که با عدم تدبیر به واسطه نفس ترکیب خود را از دست می دهد و دچار مرگ می شود. ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می‌کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.
بررسی مبانی فلسفی ملاصدرا و حکیم زنوزی در باب ودیعه‌سپاری ملکات نفسانی با تکیه بر معاد جسمانی
نویسنده:
علی مستأجران ، مجید صادقی حسن‌آبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله ودیعه‌سپاری ملکات نفسانی در بستر معاد جسمانی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد. ملاصدرا در نظریه معاد جسمانی، ملکات نفسانی و اقتضائات وجودیِ آن را به گونه‌ای خاص تبیین نموده است که بسیاری از حکمای پس از ایشان، موافقت خود را نسبت به این دیدگاه ابراز نموده‌اند. اما مدرس زنوزی دیدگاهی متفاوت برگزیده و بر این باور است که نفس پس از مرگ، ودایع و آثار ذاتی در بدن دنیوی به جای می‌گذارد که وجه امتیاز بدن‌ها پس از مرگ خواهد شد که با محوریت ودیعه‌سپاری ملکات نفسانی در بدن و به پشتوانه حرکت جوهری در معاد جسمانی، بدن به سوی نفس در حرکت خواهد بود؛ اما نظریه ملاصدرا بر قابلیت انشاء وجودی نفس استوار است. در این پژوهش با روش تحلیل و توصیف محتوا، مبانی فلسفی ملاصدرا و زنوزی در این مسئله بررسی می‌گردد و مترتب بر مبانی هر دو اندیشمند، محل نزاع مشخص خواهد شد. مقایسۀ آرا نشان می‌دهد که طبق تفسیر زنوزی، اجزای بدن عنصری به محوریت حرکت جوهری ملحق به نفس شده است که در این فرایند، ملکات نفسانی در آن‌ها نهادینه می‌شود؛ اما بر اساس نظر ملاصدرا، نفس انسانی با تکیه بر انشاء وجودی و ارتقاء آن، سبب تحقق معاد جسمانی خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 233 تا 254
بررسی نظریات آقاعلی مدرس و حکیم سبزواری پیرامون الاهیات بالمعنی الاخص(وجود، علم، قدرت)
نویسنده:
نویسنده:سیدحبیب‌اله برهمند؛ استاد راهنما:محمدمهدی گرجیان؛ استاد مشاور :محمدتقی یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
یکی از مباحث مهم در فلسفه بحث از وجود و صفات الهی است. در این پایان نامه نظریات حکیم سبزواری و حکیم مدرس زنوزی پیرامون وجود، علم و قدرت خداوند ذکر شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، در مباحث وجود، وجود واجب به طرق مختلف از جمله برهان صدیقین، توسط سبزواری و آقاعلی اثبات شد. همچنین توحید و بساطت واجب را با تقریر های خود اثبات کرده اند. در مباحث مربوط به علم، اقسام علم واجب از جمله علم ذات به ذات، علم ذات به غیر در مقام ذات و در مقام فعل، توسط هر کدام مطرح گردید و آن را اثبات کرده اند. در مباحث مربوط به قدرت واجب، تفسیر معنای قدرت از دیدگاه حکماء و متکلمان مورد بررسی قرار گرفت و حکیم سبزواری و آقاعلی در تفسیرمعنای قدرت نظرات متفاوتی ارائه داده اند به گونه ای که حکیم سبزواری وجود تلازم بین تفسیر حکماء و متکلمان را نفی می کند و تفسیر متکلمان را باطل می داند اما آقاعلی رأی به تلازم بین این دو تفسیر از معنای قدرت می دهد. سعی بر این بوده که به روش مقایسه ای به تقریر و تحلیل آراء این دو حکیم پرداخته شود و نقاط قوت وضعف نظریات آنها تبین گردد. همچنین در مواردی که امکان ارئه برهان یا تقریر کامل تری در این زمینه بوده است ذکر گردید تا بتوان وجود و اوصاف خداوند را به نحو کامل تر و دقیق تر اثبات کرد. چراکه هر اندازه براهین اقامه شده در این زمینه متقن تر وکم مؤنه تر باشد معرفت و شناخت نسبت به خداوند سریع تر و عمیق تر خواهد بود.