جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
نسبت ذات حق با تجلیاتش از دیدگاه ابن عربی و جان هیک
نویسنده:
حسین دوابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تجلی نقطه محوری ابن عربی است،تجلی حق دارای مراتبی است. فیض اقدس که مرتبه عدم تعیّن است و تحدد است مرحله اول تجلی حق است (تجلی حق تعالی بر خود) این تجلی کاملاً یک امر غیبی، فرامادّی، فرا زمانی و فراتاریخی است. به عبارت دیگر اولین مرتبه تجلی حق تعالی، ظهور اعیان ثابته است. فیض مقدس، مرتبه دوم تجلی حق تعالی است که تجلی شهودی نیز نامیده شده ،در این مرحله حق در صورت های بی نهایت متکثر در عالم شهادت ظهور پیدا می کند و تجلی می کند.ارتباط بین تجلی اول با سایر مراتب آن بصورت مبسوط در متن نوشتار تبیین شده است.آنچه حائز اهمیت است در هستی شناسی ابن عربی حق تعالی محور نظام هستی است و بقیه موجودات مظهر وآیینه محل ظهور کمالات حق در مراتب مختلف هستند و مظاهر در همه مراتب شانیتی جز ظهور کمالات حق تعالی را ندارند و هیچ استقلالی برای موجودات به غیر حق تعالی در نظام فکری ابن عربی متصوّر نمی شود.درک شهودی، روحی و قلبی بیان ابن عربی جز با تمرکز در بالاترین سطح به حق تعالی در نظام تربیتی خاصی برای سالک و عارف حاصل نمی شود. و با اندکاک انانیت در ذیل عبودیت مطلق در چهار چوب قرآن و سنت برای عارف شهود می شود. در دیدگاه ابن عربی، هستی جز حق و ظهورات و تجلیات حق در مراتب مختلف چیز دیگری نیست. و اگر سالک و عارف در اوج تمرکز مستمر به حق تعالی از(خودیت خود) بعنوان مظهر غافل شود و توجه نکند در هستی جز حق تعالی و ظهورات او چیز دیگری را شهود نخواهد کرد .هیک نظریه پرداز انگلیسی در حوزه دین است.کاملاً وفادار به سنت الهیات سلبی در تاریخ الهیات مسیحی است.حق فی نفسه در نظریه او کاملاً مفروض تلقی می شود،یادآور اصول موضوعه کانت می باشد. از مدل معرفت شناسی کانت به عنوان وسیله ای برای بیان و توضیح نظریه خویش استفاده می کند.در باب تجربه دینی وی معتقد است که حق فی نفسه متناسب با تصورات و فهم های پیشین و ماتقدم فرد برای تجربه کننده جلوه گری می کند. اینکه ذهن بطور فعال در نحوه درک و تجربه دینی از حق فی نفسه دخالت اساسی دارد. وجوه شخصی یعنی تجربه از حق فی نفسه کاملاً متمایز از وجوه غیر شخصی تجربه نشده می باشد.خلاصه هیک همه تلاشها در الهیات مسیحی (بطور مثال تلاشهای توماس آکوئیناس) حتی فلاسفه و متفکرین سایر مکاتب را برای رهایی از الهیات تنزیهی بی نتیجه و غیر قابل اقناع تلقی می کند.سه نوع تعطیل در سنت غربی و اسلامی لحاظ شده است ، اولی : تعطیل عن المعرفة . دومی: تعطیل عن البیان . سومی : تعطیل ذات عن الصفات. در تفکر هیک تعطیل عن المعرفة موضوعیت محوری دارد چه از لحاظ ادراکات عقلی و چه از لحاظ تجربه دینی انسان نمی تواند به حق فی نفسه آنگونه که هست معرفت پیدا کند.درمقابل در سنت ابن عربی و نظریه تجلی او هر سه نوع تعطیل منتفی و مردود است لذا حق در ذات خود هم قابل شناخت و هم قابل توصیف است و ادراکات عقلی به عنوان مقدمه ای برای شهود حق از اهمیت خاصی برخوردار است.
بررسی عوامل پیدایش فهم‌های متعدد از متن قرآن کریم در بستر تاریخی
نویسنده:
سعیده کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مود فهم قرآن، نظرات متعددی ارائه شده است. عده ای را عقیده بر آن است که قرآن، کتابی نامفهوم است. گروهی در صدد بیان معانی باطنی قرآن کریم برآمده و دست به تأویلات مخرب و لجام گسیخته زده اند. هدف در این نوشتار شناخت عوامل و زمینه های پیدایش فهم های متعدد در طول تاریخ و یافتن نقاط ضعف و انحرافی از یک سو و بهره گیری از شیوه های معتبر در دانش فهم قرآن است؛ تا از این طریق به رأی معتدل و میانه ای در زمینه ی فهم قرآن دست یافت.اختلاف در فهم قرآن که پس از رحلت پیامبر(ص) آغاز شد، در عصر تابعان رشد و گسترش بیشتری یافت. بحث های کلامی به علت فتح کشورهای جدید و برخورد مسلمانان با فرقه های مختلف اوج گرفت و در زمان خلفا، فلسفه ی یونانی به عربی منتقل شد. از این جهت در عهد عباسیان بحث های عقلی و فلسفی رشد کرد و در همین زمان هم تصوف، ظاهر شد و بعضی از مردم به ریاضت و مجاهدت با نفس روی آوردند. در این میان، گروه سومی از مردم به حدیث روی آوردند و فهم قرآن را منحصر در معصوم(ع) دانستند. این در حالی است که در عصر ما بر اثر توسعه ی علوم و دانش های تجربی، و برخورد با فرهنگ غرب به تفسیر علمی و هرمنوتیکی روی آوردند.در پی این تغییر و تحولات، هر گروهی با گرایش فکری خاص خود به تفسیر قرآن روی آوردند؛ گروهی با روایات، عده ای با مباحث کلامی، برخی با مباحث عقلی و فلسفی و عده ای دیگر با صوفی گری به تفسیر قرآن پرداختند. از این رو عوامل داخلی و خارجی متعددی دست به دست هم دادند و اختلاف در فهم قرآن پدید آمد.بررسی شیوه های گوناگون، در فهم قرآن نشان می‌دهد که بسیاری از مطالب آنان خالی از انحرافات و خطاهای فکری نیست، زیرا در میان آنها تحمیل آرا و افکار، یا تفسیر به رأی نیز به چشم می‌خورد و این خود خطری بزرگ برای دین اسلام و معارف حقیقی قرآن محسوب می‌گردد. اگر چه پیشرفت و گسترش مباحث علمی و دینی را نمی‌توان نادیده گرفت. اگر عوامل اختلاف در فهم قرآن به صورت منسجم جمع بندی شود و از زوایای مختلف و بدون یک جانبه نگری، از سر تعمّق به مسائل، نظری افکنده شود، می‌توان به شیوه ی صحیح فهم قرآن دست یافت. توجه به مباحثی از قبیل تفسیر به رأی، تأویل، معرفت ظاهری، معرفت درونی، باطن و هرمنوتیک نشان می‌دهد که شیوه ی صحیح در فهم قرآن در گرو خود داری از تحمیل پیش فرض ها و آراء در فهم قرآن، جاری نمودن قرآن در همه ی زمان ها و مکان ها و توجه به شأن و منزلت والای اهل بیت پیامبر(ص) می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 2