جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
گفتار در گرایش نظری و تحقیق در تفکر سیاسی سید جعفر کشفی
نویسنده:
ابوالفضل شکوهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
نقش هیئت رزمندگان اسلام در تحولات سیاسی ایران
نویسنده:
کمیل خجسته باقرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظام جمهوری اسلامی ایران، برآمده از انقلابی است که بر اساس آرمان و عقیده به پیروزی رسیده است. این نظام‌، برای حفظ و تثبیت خود نیاز به انتقال ارزش‌هایش به نسل بعدی دارد و لذا ضروری است که در پی ابزار و روش‌هایی برای تحقق این مهم باشد. جمهوری اسلامی ایران، در زمانی که حال و هوای انقلابی‌گری در آن داشت خاموش و کم‌فروغ می‌شد، دست به آسیب‌شناسی و به‌سازی خود برای برگرداندن این روحیه‌ زد. از این ‌رو؛ بعد از جنگ و تا اواسط دهه‌ی 80، این نظام در برخورد با آسیب‌هایی که به آن وارد می‌شد، دو دوره‌ی متفاوت را تجربه کرد. از تدابیری که در این دو دوره برای حفظ انقلاب انجام گرفت، تأسیس و توسعه‌ی هیئت رزمندگان به عنوان یک نهاد حافظ ارزش‌های انقلاب در سراسر کشور بود. هیئت رزمندگان اسلام در دوره‌ی سازندگی و در مقابله با آسیب‌های تصمیم‌‌سازی سیاست‌گذاران فرهنگی-اقتصادی آن وقت به وجود آمد. پیام‌هایی که در این دوره هیئت رزمندگان اسلام برای مخاطبانش ارسال می‌کرد، عمدتاً پیام‌های سلبی بود و بیشتر نقش هشداری داشت. دلیل آن هم این بود که هیئت در دوره‌ی تأسیس قرار داشت. لذا راهبردش بر این اساس شکل گرفته بود که جایگاهی برای خود به عنوان یک نهاد مرجع تثبیت کند. هدف هیئت رزمندگان اسلام از این راهبرد این بود که هم نیروهای رزمنده را دوباره جمع کند؛ نیروهایی که بعد از جنگ پراکنده شده بودند، و هم بتواند در مقابل جریان‌های انحرافی یا خرافه که داشت درون نیروهای رزمنده رخنه می‌کرد، ایستادگی کند. در دوره‌ی بعد، هیئت رزمندگان اسلام در مقابل جبهه‌ی دوم خرداد و گفتمان ضد ارزشی حاکم بر آن آرایش گرفت. در این دوره رفتار هیئت در مقابل مسائل سیاسی و فرهنگی کشور، هم جنبه‌ی ایجابی به خود گرفت و هم جنبه‌ی سلبی همچنان ادامه یافت.همین رفتارهای ایجابی و سلبی که هیئت رزمندگان با کمک نهادهای پشتیبانش -به‌صورت چندلایه- از خود بروز داد، از مهم‌ترین عواملی شد که سرانجام جریان برانداز به اهداف خود نرسد و بر خلاف تصور همگان، مردم در دوره‌ی نهم انتخابات ریاست‌جمهوری به کاندیدایی رأی بدهند که در شعار و عمل بیشترین قرابت را با ارزش‌های انقلاب اسلامی و ارزش‌های مطروحه‌ی این هیئت داشت.
آسیب شناسی هویت ملی در ایران
نویسنده:
اکبر قلی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش از کیستی و هویت افراد، طوایف، اقوام و ملت‌ها از اساسی‌ترین مسایل فکری جامعه بشری بوده‌است و افراد و جوامع انسانی از دیر زمان در تکاپوی هویت فردی و اجتماعی خود در دوره‌های مختلف حیات خویش بوده‌اند. با تکوین و حاکمیت یک گفتمان‌ هویتی، گفتمان‌های‌ هویتی رقیب به حاشیه رانده‌می‌شود؛ ولی هرگز از بین نرفته و مترصد فرصتی است که مجدداً ظهور یابد و حاکمیت خود را احیا نماید.با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص ایران در دوره‌های مختلف تاریخی، این کشور با گفتمان‌های تمدنی بزرگ همسایه بود و رقیب آنها به شمار می‌رفت. گفتمان تمدن ایران در دوره‌‌‌ای از مرزهای چین تا مصر گستره داشته و برخی مواقع نیز مغلوب تمدن‌های همسایه شده‌است. تمدن ایران باستان با دین نو‌ظهور اسلام همراه گشت و در رشد و گسترش آن اهتمام ورزید و بعد از یک دوره تاریخی، چنان با هم عجین شدند و گفتمان واحدی با دو جزء جدایی‌ناپذیر ایرانی و اسلامی شکل گرفت که قرن‌های متمادی این گفتمان بر جامعه ایران حاکم بود.با رویارویی جامعه ایران با جامعه مدرن غرب و آشنایی نخبگان سیاسی ایران آن دوران با تمدن جدید غرب و سرگشتگی از عقب‌ماندگی جامعه خود، برخی از نخبگان سیاسی و روشنفکران ایران هویت خویش را فراموش کرده و به دامان آن در‌آویختند و در اخذ و توسعه آن کوشیدند. پس از اینکه تمدن مدرن، به دلیل عملکرد خود زیر سوال رفت، بیشتر نخبگان سیاسی و روشنفکران ایران آن دوران، نیم نگاهی به گذشته باستان خود البته با نگاه مستشرقین نمودند.پس از این دوران، سه جریان سیاسی با زمینه‌های فکری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌، ایرانی و مدرن در مقابل هم شکل گرفتند که سایه کشاکش آنها بر جامعه سیاسی ایران در دوران معاصر سنگینی می‌نماید. نخبگان سیاسی قاجاریه و پهلوی بدون توجه به بنیان‌های هویتی جامعه ایران، در صدد تغییر و اصلاح ظواهر جامعه بر‌آمدند که در هر دوره با عکس‌العمل طیف مقابل در جامعه ایران رو به رو گردید و این رویارویی طیف‌های جامعه منجر به انقلاب اسلامی شد. حتی بعد از انقلاب تنش لایه‌های هویتی ادامه یافت. سوال اصلی این تحقیق آسیب‌شناسی وضعیت هویت ایران است یعنی" هویت ملی ایران در بعد داخلی با چه آسیب‌هایی مواجه می‌باشد؟"پاسخ مفروض این سوال یا فرضیه پژوهش عبارت است از: " آسیب‌های هویت ملی ایران در بعد داخلی، متأثر از عدم تعامل و توازن بین عناصر فکری تشکیل‌دهنده آن یعنی ایرانی، اسلامی و تجدد می‌باشد" که نخبگان سیاسی کشور به جای حل بنیادین مسأله، با تک‌ساحت‌نگری و اصلاحات صوری و مقطعی، ضمن برانگیختن احساسات سایر جریان‌ها، عکس‌العمل آنها را در پی داشته و در نتیجه، جامعه ایران را از رسیدن به سامان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باز داشته‌است. نتیجه مهم‌ تحقیق حاضر این است که با تلفیق سه گفتمان باستانی، اسلامی و تجدد، تعریفی فراگیر از هویت ملی ایران ارائه شود تا منافع همه جریان‌های فکری و هویتی‌ جامعه را در برگیرد و جامعه ایران را به سامان برساند.
مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی آیت ا... جوادی آملی
نویسنده:
عبدالله حاجی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آزادي، مفهوم جديدي است كه با ابعاد و عناصر مختلف آن، تنها در دوره اخير مورد توجه انديشمندان غربي قرار گرفته و در كشاكش نهضت ناتمام مشروطيت ، وارد انديشه ايران و ايرانيان و بيش از آن، متفكران مسلمان شده است؛ از اين رو دچار فقر ادبيات و غناي تئوريك است.در مقابل،برخي بر اين باورند كه گرچه مسئله آزادي با مصاديق جديد، تولد يافته ارزشها و توليدات مدرن است، اما نمي‌توان محتوا و مضاميني از مصاديق آن را در زندگي قديم و منابع دینی نيافت؛ به رغم استدلال‌هايي كه در اين زمينه ارائه مي‌شود، نگارنده ،مدعي است كه متفكران مسلمان ، به ويژه در دوره‌هاي اخير- از جمله آیت ا... جوادی آملی- هر يك، با نگره و رويكرد خاصيبه مسئله آزادي توجه کرده اند . گویی اينكه اين موضوع از سويي مسئله‌اي نو پديد نيز به شمار مي‌آيد. پرسش اصلی این است که مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی آیت ا... جوادی آملی را چگونه می توان تبیین کرد؟فرضیه اصلی آن است که ایشان، از منظر و مشرب فکری حکمت متعالیه می کوشد از سویی دغدغه سازگاری و ناسازگاری مفهوم آزادی با آموزه های دینی را مورد توجه قرار داده و از طرف دیگر به یک مفهوم اسلامی از آزادی، دست یابد.همچنین وی با معرفی شریعت، به عنوان مرجع تحدید آزادی،با ارائه آزادی تشریعی و تکوینی، آن را به آزادی سیاسی پیوند می دهد و اقسامی از آزادی را شناسایی و نسبت آن با سایر مفاهیم مرتبط از قبیل عدالت،امربه معروف و نهی ازمنکر، ولایت، قانون ... در حوزه روابط سیاسی، اجتماعی را مشخص می کند. دانش سیاسی در منظومه فکری صدرالمتألهین، از چه جایگاهی برخوردار است ؟ فرض اولیه این است که، هر چند ملاصدرا ، اثر مستقلی درباره سیاست ندارد اما در آثار خویش به کرات و به صورت پراکنده از جوانب مختلف درباره معرفت سیاسی به تأمل پرداخته است.در پاسخ به پرسش فرعی جایگاه حکمت متعالیه در نظام اندیشگی آیت ا... جوادی آملی ، از نظر نگارنده در نظام اندیشگی آیت ا... جوادی آملی ، امتياز حكمت متعاليه از ساير علوم الهي، مانند عرفان نظری، حكمت اشراق، حكمت مشاء، كلام و حديث، با اشتراكي كه بين آنهاست، در اين است كه هر يك از آن علوم به يك جهت اكتفا مي‌نمايد ليكن حكمت متعاليه كمال خود را در جمع بين ادله ياد شده، جستجو مي‌كندو حکمت متعالیه در بحث معرفت و شناخت به مثابه میزان است .فصول مختلف پژوهش در جهت تحقق فرضیه های اصلی و فرعی سازماندهی شده استوحکمت متعالیه به عنوان مبانی نظری پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است . در این فصل سعی شده است ، به بازنمایی اندیشه آیت ا... جوادی آملی نسبت به حکمت متعالیه نیز، مبادرت شود. از مبانی فکری وی و نیز زندگینامه و زمانه آیت ا... جوادی آملی در فصل دوم گفتگو شده است . فصل سوم ، عهده دار تبیین مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی آیت ا... جوادی آملی،در ابعاد؛ تبیین مفهوم آزادی ، حدود ، اقسام و نسبت آزادی با سایر مفاهیم مرتبط می باشد .یافته های پژوهش از این امر حکایت دارد که در منظومه فکری آیت ا... جوادی آملی ، هيچ ارزشي در اسلام به اندازه ارزش آزادي نيست و از منظر وی ، تبیین معناي آزادي از صنف مفهوم است و نه ماهيت؛ از اين‏رو، حدّ و رسم ماهوي ندارد و نمي‏توان آن را با جنس و فصل و... شناخت؛ بلكه فقط از راه تحليل مفهومي مي‏توان به معناي آن پي برد و حقيقت خارجي، يعني همان آزادي حقيقي از سنخ هستي است؛ از اين‏رو، دارایتشكيك و مراتبي فراوان است . در مقوله تشکیک وجود ،بالاترين مرتبه آزادي از آنِ ذات مقدس ربوبي است.در مرتبه بعدي آزادي وافر، از آنِ فرشتگان بزرگ الهي، عقول عاليه و ارواح متعالي انبيا و معصومان است. پس از آنان نيز ، در ميان انسان‏ها هر كس از بند تن و قيد طبيعتْ رهيده‏تر و با كمالات علمي و عملي هم‏آغوش‏تر باشد، سهم بيشتري از آزادي حقيقي خواهد داشت .در نظام اندیشگی استاد جوادی آملی ،انسان در انتخاب راه و عقيده اجبار پذير نيست. انسان در نظام تكوين آزاد است، امّا، نمي‏تواند فراتر از قانون عليّت، كاري انجام دهد. در نظام تشريع ،مطلقاً سخن از آزادي و اختيار نيست؛ بلكه انسان به لحاظ قوانين شرعي حتماً بايد مطيع باشد. پس از تبیین و اثبات لزوم محدویت آزادی از منظر ایشان، در منظومه فکری وی، مُحَدِّد آزادي نمي‏تواند عنوان عدالت، حقوق بشر، دمكراسي و مانند آن باشد؛ زيرا اگر تحديد كننده خودْ داراي حدود مشخص نباشد، هرگز توان تحديد چيز ديگر را ندارد. تنها عاملي كه مي‏تواند حدود آزادي را كاملاً تحديد كند، شريعت الهي است . وی همچنین با شناسایی اقسامی از آزادی، ضمن انتقاد ازآزادی موجود در فضای رقیب، نسبت آن با سایر مفاهیم مرتبط در حوزه روابط سیاسی اجتماعی را معین کرده است .
تجزیه و تحلیل مقایسه‌ای مبانی توسعه‌ی غربی با توسعه‌ی عدالت محور دینی
نویسنده:
سمیه خراسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر که با هدف مطالعه ی تطبیقی مبانی توسعه ی غربی و توسعه ی عدالت محور دینی انجام گرفته است، در واقع درک مسئله توسعه با بررسی مبانی فلسفی - تمدنی مدرنیته و اسلام در ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی را شامل می شود. روش تحقیق در این پژوهش فلسفی- مقایسه ای است.در واقع از آنجا که در میان دانش آموختگان مسلمان، کم نیستند کسانی که به دلیل ناآگاهی از مبانی اسلامی و نیز ناآشنایی با مبانی لیبرالیستی و تقابل آن با اندیشه ی اسلامی، آنچه را که در علوم انسانی و اجتماعی مغرب زمین به عنوان خاستگاه اندیشه های لیبرالیستی مطرح است، به عنوان سخنانی غیر قابل تردید و جهانشمول تلقی می نمایند و روز به روز، بیش از پیش از اندیشه های ناب اسلامی فاصله می گیرند، ضرورت این نگاه مقایسه ای را بیشتر ساخته است. حفظ و صیانت فکری مسلمانان، اقتدار بخشیدن به جوامع مسلمان، ارائه ی الگویی موفق از حکومت اسلامی، تدوین الگوی توسعه و پیشرفت و…، مستلزم استمرار مطالعات تطبیقی و مقایسه ای در زمینه های نظری و کاربردی است و البته از نظر منطقی، مطالعات نظری پیرامون اصول و مبانی، مقدم بر هر گونه مطالعه در زمینه های کاربردی است. چرا که بدون تبیین آن مبانی، مطالعات کاربردی استواری لازم را نخواهد داشت و راه به جایی نخواهد برد. پس، لازم است با عمق بخشیدن به این مباحث بر غنای آنها افزوده شود تا بتواند زوایای پنهان اندیشه ی مدرن بررسی شود و همچنین با آشنایی اندیشه ی اصیل اسلامی بر توانایی آن برای پاسخگویی به نیازهای معقول زمانه بیفزاید.در این رساله، نویسنده با اشاره به مفهوم توسعه و الگوهای آن در جهان معاصر و با ارائه ی تعریف و بیان مولفه های دو تمدن سکولار مدرن و تمدن اسلامی، نشان می دهد در اسلام بنیاد هستی شناسی توحیدی با بهره گیری از منابع معرفتی وحی و عقل در کنار حس و تجربه، انسان را خلیفه الله در عالم معرفی می کند و این در تباین و تضاد کامل با هستی شناسی ماتریالیستی مدرنیته با معرفت شناسی حس گرا و تجربی می باشد که خودبنیادی انسانی مادی و ابزار ساز را در خود دارد. همچنین این پژوهش عنوان می سازد اختلاف در مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی این دو نظام و همچنین دین و عقلانیت این دو تمدن، اختلاف در قلمروهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... را به دنبال دارد و نتیجه ی این امر آن است که توسعه به مفهوم اسلامی متفاوت از توسعه ی غربی خواهد بود. ضمن آنکه این پژوهش، ناظر به بحران در مدرنیته نیز مى‏باشد و این نوشتار در صدد ارائه این مطلب است که نه تنها مبانی توسعه ی غربی با آنچه در تمدن اسلامی است، متفاوت و حتی متباین است؛ بلکه در دوران کنونی که مدرنیته با بحران های تمدنی روبرو است ضعف الگوهای غربی بیش از پیش عریان شده است و جایگزین های پیش روی مدرنیته که در نگاه این رساله جریان هایی از جمله سنت گرایی، پست مدرنیسم و اسلام در قالب انقلاب اسلامی با محوریت حکومت الله است، از جایگاه های رو به تزایدی برخوردارند و با بحران موجود در تمدن غرب رجوع به الگوهای توسعه ی غربی ناشی از این تمدن بیش از پیش برای جوامع غیر غربی به خصوص برای جوامع اسلامی و از جمله ایران اسلامی نه تنها ارتجاع بلکه انقطاع از هویت تاریخی و در نتیجه بحران و سرگشتگی هویتی و نهایتاً ناکامی را به دنبال دارد. شایان ذکر است از نظر نگارنده از آنجا که پرسش از هویت تاریخی و تمدنی اسلام تنها با انقلاب اسلامی صورت گرفته است بحث از تمدن اسلام و احیای آن با انقلاب اسلامی معنا می یابد.
انگاره‌سازی رسانه ملی از اسلام سیاسی و مسلمانان
نویسنده:
حجت‌الله کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همگان به نقش و تأثير فوق العاده و بعضاً بي بديل رسانه ها به ويژه رسانه هاي جهان گستر در عصر حاضراذعان دارند . اين نقش در چارچوب فعاليت هايي همچون اطلا عرساني ، آموزش ، تبليغات ، شكل دهي بهافكار عمومي ، تصويرسازي از خود و بيگانه ، بسيج سياسي ، جنگ رواني ، ترويج فرهنگ غالب ، سرگرمي ،پركردن اوقات فراغت و ... ايفا مي شود .1) معتقد است ، رسانه هاي گروهي براي حفظ سلطه كساني كه اينك در ) « استوارت هال » همانطور كهاستيو » ، « بيل گيت س » موضع قدرت نشسته اند ، عمل م يكنند . كانال هاي پخش و نوشتار ، تعاملمالكان غو لهاي رسانه اي ) ، تصوير جهان را منعكس مي سازند و در مقابل ، از ) « تد ترنر » و « فوربس. ( Stuart Hall و 1997 و PP 1- توده هاي ضعيف و فاقد قدرت بهره كشي مي كنند ( 64رسانه ها زمينه شكل گيري معني را فراهم م يسازند و افكار عمومي اغلب از رخدادها تصو يري در ذهندارند كه ساخته رسانه هاست . تلويزيون در اين زمينه از جايگاه كانوني برخوردار است . رسانه هاي جهان گستردر دهه هاي اخير تصويري مشمئز كننده از اسلام ارائه داده اند تا ضمن واكسينه كردن جوامع خود در مقابلامواجِ رو به گسترش اسلام گرايي ، با تحقير ملت هاي مسلمان زمينه هاي لازم را براي غارت منابع ملي آنانفراهم كنند . سرزمين هاي اسلامي ، مناطقي ناامن و مسلمانان افرادي خشن ، تروريست ، عقب مانده ،متحجر و دشمن ارزش هاي مردم سالاري ، آزادي بيان و حقوق بشر معرفي مي شوند .برخي از كشورهاي اسلامي از جمله جمهوري اسلامي ايران كه زيست سياسي جديدي را براي خودبرگزيد ه اند با درك خطر تصويرسازي رسانه هاي غربي از اسلام ، به تأسيس رسان ههاي فرامرزي به زبان هايمختلف پرداخته اند تا ضمن اصلاح نگرش شكل يافته توسط رسانه هاي غربي ، اهداف خود را در سطحمنطقه اي و بين المللي تأمين نمايند .حال اين يك سؤال اساسي است كه آيا روند حاكم بر محتواي رسانه هاي جهان اسلام به نحوي است كهبتواند تصوير رسانه هاي غربي را از اسلام خنثي كند يا خود اين رسانه ها نيز به ابزاري براي بازپخش توليدات2خبري خبرگزاري هاي غربي تبديل شده اند ؟ به عبارت ديگر تصويري كه رسانه هاي جهان اسلام از خود ارائهمي دهند آيا با آنچه رسانه هاي غربي منعكس مي كنند ، متفاوت است ؟تحقيق حاضر به عنوان يك مطالعه موردي در قالب پايان نامه دوره كارشناسي ارشد رشته علوم سياسي ،عملكرد شبكه خبر ايران را از اين حيث بررسي كرده و انگاره سازي آن را از اسلام م ورد مطالعه قرار دادهاست.
مدل‌بندی و کاربرد معرفت‌شناسی هوشمند در آینده‌پژوهی سیاسی
نویسنده:
مجید گل‌پرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحولات شتابان در همه‌ی عرصه‌های حیات بشری، چشم‌اندازهای پیشین حیات سیاسی را دگرگون کرده و افق‌های تازه‌ای را آشکار نموده است. دگرگونی‌های بنیادین حاصل شده، شناخت «امر سیاسی» بر بنیادهای موجود را با ناکارآمدی مواجه نموده و استقرار شناخت بر بنیادهای متفاوتی که امکان شناخت آینده‌های سیاسی بسیار پیچیده و سیال را فراهم آورد، ضرورت بخشیده است. هدف این پژوهش نشان دادن کاستی‌ها و محدودیت‌های بنیادهای شناخت سیاسی کنونی و تبیین بنیادهایی است که با عبور از ساختارها و مرزبندی‌های کنونی، از رهگذر به کرسی علم نشاندن دانش آینده‌پژوهی سیاسی، امکان شناخت خلاقانه‌ی پیچیدگی‌های فزاینده‌ی آینده‌های سیاسی را بطوری هوشمندانه فراهم آورد. مدل بکار گرفته شده برای تبیین بنیادهای شناخت هوشمند آینده‌های سیاسی، مدل هولوگرافیک، رویکرد آن انتگرال و روش برگرفته از این رویکرد روش AQAL و IMP است تا به یاری آنها، بتوان آینده‌های سیاسی را همزمان، از همه‌ی منظرهای فردی/ جمعی و درونی/ بیرونی و بر اساس همه‌ی مراتب آگاهی فردی/ اجتماعی مورد تبیین قرار داد. با بهره‌مندی از مدل, رویکرد و روش مذکور، تلاش گردیده نشان داده شود که به منظور دستیابی به شناختی هوشمند، شناخت آینده‌های سیاسی بایستی بر بنیادهایی: فرامتافیزیکی، روابط در عین استقلال جدایش‌ناپذیر بین حوزه‌های عینی و ذهنی و فردی و جمعی،«امر واقع» گسترش یافته‌ی درونی/ بیرونی چند واقعیته، ساختار منطقی چند ارزشی و چند منطقی، مفاهیم و سازه‌های مفهومی دربرگیرنده‌ترِ برهانی/ استعاری و شناخت مبتنی بر همه‌ی مراتب آگاهی، سامان یافته و استوار ‌گردد. در این صورت، آینده‌پژوهی سیاسی قادر خواهد بود امر پیچیده‌ی آینده‌هایی که با دگرگونی فزاینده همراه است را مورد شناخت قرار دهد. همچنین استدلال گردیده است که شناخت آینده‌های سیاسی ضرورتاً بایستی بر بنیادها و مفروضاتی استوار گردد که متضمن شناختی هوشمند باشد.